تضعیف قوای شهوانی
به عقیده روانکاوان، آغاز حیات جنسی کودکان، بلوغ نیست، بلکه کودکی است. لذا میتوان مشاهده کرد، که خودارضایی در برخی از کودکان حتی از سالهای شیرخوارگی به صورت ناخودآگاه و بازی با خود وجود دارد و این مرحلهای از این گونه حیات و رشد جنسی است.
آیا خودارضایی ضرر دارد؟
در اینباره دانشمندان و محققان، از دو دید بدان مینگرند. عدهای آن را امری بسیار عادی تلقی میکنند و عدهای دیگر از محققان و دانشمندان آن را یکی ا ز بزرگترین بیماریهای جسمی و روحی به حساب میآورند و برای درمان آن توصیههای بسیار جدی دارند و ما در این میان نظریههایی را که با مکتب و دین و فرهنگ ما همساز است و از لحاظ علمی و تحقیقی درستتر مینماید، انتخاب کرده و دلائلمان را همراه آن میکنیم:
اقدام به این نوع عملکرد و بروز عادت در این زمینه بیماریهایی را به وجود می آورد که نشان میدهد ادعای بی ضرربودن هیچگونه جایگاهی ندارد .مردم باید این خطرات خانمانسوز را بشناسند و با سد آهنین ایمان به خدا و عزت نفس، در برابر این تیرهای مسموم شیطانی عکسالعمل نشان دهند و آن را نکوهش کنند.
خودارضایی یکی از خطرناکترین کارها بر شمرده می شود
تضعیف قوای شهوانی
به عقیده روانکاوان، آغاز حیات جنسی کودکان، بلوغ نیست، بلکه کودکی است. لذا میتوان مشاهده کرد، که خودارضایی در برخی از کودکان حتی از سالهای شیرخوارگی به صورت ناخودآگاه و بازی با خود وجود دارد و این مرحلهای از این گونه حیات و رشد جنسی است.
آیا خودارضایی ضرر دارد؟
در اینباره دانشمندان و محققان، از دو دید بدان مینگرند. عدهای آن را امری بسیار عادی تلقی میکنند و عدهای دیگر از محققان و دانشمندان آن را یکی ا ز بزرگترین بیماریهای جسمی و روحی به حساب میآورند و برای درمان آن توصیههای بسیار جدی دارند و ما در این میان نظریههایی را که با مکتب و دین و فرهنگ ما همساز است و از لحاظ علمی و تحقیقی درستتر مینماید، انتخاب کرده و دلائلمان را همراه آن میکنیم:
اقدام به این نوع عملکرد و بروز عادت در این زمینه بیماریهایی را به وجود می آورد که نشان میدهد ادعای بی ضرربودن هیچگونه جایگاهی ندارد .مردم باید این خطرات خانمانسوز را بشناسند و با سد آهنین ایمان به خدا و عزت نفس، در برابر این تیرهای مسموم شیطانی عکسالعمل نشان دهند و آن را نکوهش کنند.
خودارضایی یکی از خطرناکترین کارها بر شمرده می شود
انحطاط به شکل کاملا جدی
اصول تربیتی به مجموعه هنجارها و عملکردهایی گفته میشود که والدین در قالب سادهترین اشکال، از سن 2سالگی کودک به وی میآموزند تا بتوانند از این شمول ساده، یک اثرپذیری طولانی مدت بهدست آورند حال اگر سرپرست خانوادهای نتواند در راه تحقق این مهم همت کافی به خرج دهد، اثرپذیری کودک از این اصول تربیتی از طرق دیگری نظیر گروه دوستان، عرف اجتماع، مدرسه و....تامین میشود.
طبق تحقیقات به عمل آمده توسط کارشناسان، معلوم شده که این امور بهصورت اکتسابی در ذهن ناخودآگاه کودک ملکه میشود و تاثیرات ژنی و هورمونی یک رفتار (بد)را کمرنگ میسازد. متأسفانه باید اذعان کرد که بسیاری از والدین در راه پیادهکردن این اصول حیاتی اهمال میورزند یا آن را کوچک و بیاهمیت میپندارند. مطمئناً با افزایش سن در کودک، دغدغهای رشد میکند به نام «نبود اعتمادبهنفس» و مشکل اساسی از همین جا شروع میشود.
نبود اعتمادبهنفس در کودکان خیلی زود خود را نشان میدهد و شاید تا 10 سالگی متجلی شود. والدین ریشه بسیاری از ناکارآمدیهای فرزندشان را در عوامل محیطی یا شیطنتهای خاص آن سنین میبینند و به همین دلیل است که اقدام به انجام اعمالی اینچنینی میکنند.
در پیش گرفتن چنین رویهای از سوی والدین مصادف میشود با پشتسر گذاشتن دوران فوقالعاده حساسی به نام «بلوغ». طبیعتاً در چنین فضایی، بلوغ خیلی زودتر از موسم طبیعی خود، جلوه میکند و بدین ترتیب بحران، سراپای وجود درونی و بیرونی فرزند را دربرمیگیرد. مشخصترین خصوصیتی که فرزند در مواجهه با چنین حالتی از خود بروز میدهد، «انجام امورات مختلف در خفا» و به دور از چشم والدین است. او که رفتار پدر و مادر خود را میشناسد، وارد مرحله آزمون و خطا میشود و تمامی کارهایش را با پیشفرضهایی که به محک عقل خود میسنجد به انجام میرساند.
انحطاط به شکل کاملا جدی
اصول تربیتی به مجموعه هنجارها و عملکردهایی گفته میشود که والدین در قالب سادهترین اشکال، از سن 2سالگی کودک به وی میآموزند تا بتوانند از این شمول ساده، یک اثرپذیری طولانی مدت بهدست آورند حال اگر سرپرست خانوادهای نتواند در راه تحقق این مهم همت کافی به خرج دهد، اثرپذیری کودک از این اصول تربیتی از طرق دیگری نظیر گروه دوستان، عرف اجتماع، مدرسه و....تامین میشود.
طبق تحقیقات به عمل آمده توسط کارشناسان، معلوم شده که این امور بهصورت اکتسابی در ذهن ناخودآگاه کودک ملکه میشود و تاثیرات ژنی و هورمونی یک رفتار (بد)را کمرنگ میسازد. متأسفانه باید اذعان کرد که بسیاری از والدین در راه پیادهکردن این اصول حیاتی اهمال میورزند یا آن را کوچک و بیاهمیت میپندارند. مطمئناً با افزایش سن در کودک، دغدغهای رشد میکند به نام «نبود اعتمادبهنفس» و مشکل اساسی از همین جا شروع میشود.
نبود اعتمادبهنفس در کودکان خیلی زود خود را نشان میدهد و شاید تا 10 سالگی متجلی شود. والدین ریشه بسیاری از ناکارآمدیهای فرزندشان را در عوامل محیطی یا شیطنتهای خاص آن سنین میبینند و به همین دلیل است که اقدام به انجام اعمالی اینچنینی میکنند.
در پیش گرفتن چنین رویهای از سوی والدین مصادف میشود با پشتسر گذاشتن دوران فوقالعاده حساسی به نام «بلوغ». طبیعتاً در چنین فضایی، بلوغ خیلی زودتر از موسم طبیعی خود، جلوه میکند و بدین ترتیب بحران، سراپای وجود درونی و بیرونی فرزند را دربرمیگیرد. مشخصترین خصوصیتی که فرزند در مواجهه با چنین حالتی از خود بروز میدهد، «انجام امورات مختلف در خفا» و به دور از چشم والدین است. او که رفتار پدر و مادر خود را میشناسد، وارد مرحله آزمون و خطا میشود و تمامی کارهایش را با پیشفرضهایی که به محک عقل خود میسنجد به انجام میرساند.
انحطاط به شکل کاملا جدی
اصول تربیتی به مجموعه هنجارها و عملکردهایی گفته میشود که والدین در قالب سادهترین اشکال، از سن 2سالگی کودک به وی میآموزند تا بتوانند از این شمول ساده، یک اثرپذیری طولانی مدت بهدست آورند حال اگر سرپرست خانوادهای نتواند در راه تحقق این مهم همت کافی به خرج دهد، اثرپذیری کودک از این اصول تربیتی از طرق دیگری نظیر گروه دوستان، عرف اجتماع، مدرسه و....تامین میشود.
طبق تحقیقات به عمل آمده توسط کارشناسان، معلوم شده که این امور بهصورت اکتسابی در ذهن ناخودآگاه کودک ملکه میشود و تاثیرات ژنی و هورمونی یک رفتار (بد)را کمرنگ میسازد. متأسفانه باید اذعان کرد که بسیاری از والدین در راه پیادهکردن این اصول حیاتی اهمال میورزند یا آن را کوچک و بیاهمیت میپندارند. مطمئناً با افزایش سن در کودک، دغدغهای رشد میکند به نام «نبود اعتمادبهنفس» و مشکل اساسی از همین جا شروع میشود.
نبود اعتمادبهنفس در کودکان خیلی زود خود را نشان میدهد و شاید تا 10 سالگی متجلی شود. والدین ریشه بسیاری از ناکارآمدیهای فرزندشان را در عوامل محیطی یا شیطنتهای خاص آن سنین میبینند و به همین دلیل است که اقدام به انجام اعمالی اینچنینی میکنند.
در پیش گرفتن چنین رویهای از سوی والدین مصادف میشود با پشتسر گذاشتن دوران فوقالعاده حساسی به نام «بلوغ». طبیعتاً در چنین فضایی، بلوغ خیلی زودتر از موسم طبیعی خود، جلوه میکند و بدین ترتیب بحران، سراپای وجود درونی و بیرونی فرزند را دربرمیگیرد. مشخصترین خصوصیتی که فرزند در مواجهه با چنین حالتی از خود بروز میدهد، «انجام امورات مختلف در خفا» و به دور از چشم والدین است. او که رفتار پدر و مادر خود را میشناسد، وارد مرحله آزمون و خطا میشود و تمامی کارهایش را با پیشفرضهایی که به محک عقل خود میسنجد به انجام میرساند.
آزادی برای نفس های حبس شده
برای بزرگنمایی عکس کلیک کنید
فصل تابستان است و زمانی برای تنفس آزاد فرزندان مان . به قول خودشان در تابستان باید فقط خورد و خوابید و دیگر درس را تعطیل کرد. آیا این درست است ؟ آیا تابستان یعنی زمانی بی برنامه و بی هدف و یک دامنه زمانی که در آن کودکان و نوجوانان باید فقط بازی کنند؟ استراحت کنند و وقتشان را به هیج بگذارنند؟ نحوه گذران تعطیلات بسته به شرایط فرهنگی و اقتصادی خانواده متفاوت است. چرا که حضور در فعالیت های مختلف متضمن صرف هزینه است و خانواده باید توان و گنجایش این هزینه ها را داشته باشد.
از طرفی نگرش های والدین و همسالان نیز در نحوه سپری کردن تعطیلات تابستان بسیار موثر است. در محله ها و فرهنگ هایی که واژه تابستان با فوتبال های کوچه ای و خوابیدن تا یازده صبح و گاه کمک به استقلال مالی خانواده و یا حضور در مغازه پدر برای سرگرم شدن و تنوع تداعی می شود کودکان و نوجوانان پس از تعطیلات هیچ بهره مفیدی را نداشته اند به جز آن گروهی که فعالیت های در آمدزایی را در این زمینه فرا گرفته باشند.
ما جوانان اضافه ایم؟
نگاهی گذرا به مشکلات دوران جوانی
18 ساله بودم که در اولین سال شرکت در کنکور با یک رتبه خوب در دانشگاه تهران پذیرفته شدم. آن زمان مانند دوران دبیرستان شوق و ذوق زیادی برا تحصیل و کسب علم و همچنین تلاش و کوشش داشتم و همچنین روحیه بسیار شاد و با طراوتم زبانزد خاص و عام بود . کم کم با نزدیک شدن به سالهای آخر دانشگاه انگیزه ام رو به زوال می رفت به طوری که ترم آخر دانشگاه را به سختی سپری کرده و آن را به اتمام رساندم. طبیعتا برای شرکت در کنکور کارشناسی ارشد هم خیلی تلاش نکردم و بنابراین رتبه خوبی نیاوردم. به این ترتیب بعد از کسب مدرک کارشناسی رسماخانه نشین شدم. از آنجا که دختری آرام بودم خیلی اهل رفت وآمد با دوستان و همسالان و یا گردش و تفریح نبودم چیزی نگذشت که با گذشت چند ماه از شدت تنهایی و خانه نشینی بیش از پیش روحیه خود را از دست دادم.
به فکر ازدواج افتادم و تصمیم گرفتم خواستگاران را در منزل پذیرا باشم. رفت و آمد در منزل ما توسط خواستگاران زیاد بود ولی یا آنها مرا نمی پسندیدند و یا اینکه من تناسب چندانی با آنها احساس نمی کردم.
بعد از گذشت این مدت اکنون دیگر واقعا نا امید شده ام . از فرط تنهایی، این تازگیها چت باز هم شدهام و با چند تا پسر، توی چت دوست شدهام و البته میدانم که توی چت نمیشود به کسی اعتماد کرد و من هم اعتماد نمیکنم و فقط با هم حرف میزنیم و هیچ اطلاعات خاصی رد و بدل نمیکنیم یا حرفی خلاف عرف و عقایدم نمیزنم. درباره دانشگاه، اجتماع و آب و هوا صحبت میکنیم.
ما جوانان اضافه ایم؟
نگاهی گذرا به مشکلات دوران جوانی
18 ساله بودم که در اولین سال شرکت در کنکور با یک رتبه خوب در دانشگاه تهران پذیرفته شدم. آن زمان مانند دوران دبیرستان شوق و ذوق زیادی برا تحصیل و کسب علم و همچنین تلاش و کوشش داشتم و همچنین روحیه بسیار شاد و با طراوتم زبانزد خاص و عام بود . کم کم با نزدیک شدن به سالهای آخر دانشگاه انگیزه ام رو به زوال می رفت به طوری که ترم آخر دانشگاه را به سختی سپری کرده و آن را به اتمام رساندم. طبیعتا برای شرکت در کنکور کارشناسی ارشد هم خیلی تلاش نکردم و بنابراین رتبه خوبی نیاوردم. به این ترتیب بعد از کسب مدرک کارشناسی رسماخانه نشین شدم. از آنجا که دختری آرام بودم خیلی اهل رفت وآمد با دوستان و همسالان و یا گردش و تفریح نبودم چیزی نگذشت که با گذشت چند ماه از شدت تنهایی و خانه نشینی بیش از پیش روحیه خود را از دست دادم.
به فکر ازدواج افتادم و تصمیم گرفتم خواستگاران را در منزل پذیرا باشم. رفت و آمد در منزل ما توسط خواستگاران زیاد بود ولی یا آنها مرا نمی پسندیدند و یا اینکه من تناسب چندانی با آنها احساس نمی کردم.
بعد از گذشت این مدت اکنون دیگر واقعا نا امید شده ام . از فرط تنهایی، این تازگیها چت باز هم شدهام و با چند تا پسر، توی چت دوست شدهام و البته میدانم که توی چت نمیشود به کسی اعتماد کرد و من هم اعتماد نمیکنم و فقط با هم حرف میزنیم و هیچ اطلاعات خاصی رد و بدل نمیکنیم یا حرفی خلاف عرف و عقایدم نمیزنم. درباره دانشگاه، اجتماع و آب و هوا صحبت میکنیم.
ما جوانان اضافه ایم؟
نگاهی گذرا به مشکلات دوران جوانی
18 ساله بودم که در اولین سال شرکت در کنکور با یک رتبه خوب در دانشگاه تهران پذیرفته شدم. آن زمان مانند دوران دبیرستان شوق و ذوق زیادی برا تحصیل و کسب علم و همچنین تلاش و کوشش داشتم و همچنین روحیه بسیار شاد و با طراوتم زبانزد خاص و عام بود . کم کم با نزدیک شدن به سالهای آخر دانشگاه انگیزه ام رو به زوال می رفت به طوری که ترم آخر دانشگاه را به سختی سپری کرده و آن را به اتمام رساندم. طبیعتا برای شرکت در کنکور کارشناسی ارشد هم خیلی تلاش نکردم و بنابراین رتبه خوبی نیاوردم. به این ترتیب بعد از کسب مدرک کارشناسی رسماخانه نشین شدم. از آنجا که دختری آرام بودم خیلی اهل رفت وآمد با دوستان و همسالان و یا گردش و تفریح نبودم چیزی نگذشت که با گذشت چند ماه از شدت تنهایی و خانه نشینی بیش از پیش روحیه خود را از دست دادم.
به فکر ازدواج افتادم و تصمیم گرفتم خواستگاران را در منزل پذیرا باشم. رفت و آمد در منزل ما توسط خواستگاران زیاد بود ولی یا آنها مرا نمی پسندیدند و یا اینکه من تناسب چندانی با آنها احساس نمی کردم.
بعد از گذشت این مدت اکنون دیگر واقعا نا امید شده ام . از فرط تنهایی، این تازگیها چت باز هم شدهام و با چند تا پسر، توی چت دوست شدهام و البته میدانم که توی چت نمیشود به کسی اعتماد کرد و من هم اعتماد نمیکنم و فقط با هم حرف میزنیم و هیچ اطلاعات خاصی رد و بدل نمیکنیم یا حرفی خلاف عرف و عقایدم نمیزنم. درباره دانشگاه، اجتماع و آب و هوا صحبت میکنیم.
آزادی برای نفس های حبس شده
برای بزرگنمایی عکس کلیک کنید
فصل تابستان است و زمانی برای تنفس آزاد فرزندان مان . به قول خودشان در تابستان باید فقط خورد و خوابید و دیگر درس را تعطیل کرد. آیا این درست است ؟ آیا تابستان یعنی زمانی بی برنامه و بی هدف و یک دامنه زمانی که در آن کودکان و نوجوانان باید فقط بازی کنند؟ استراحت کنند و وقتشان را به هیج بگذارنند؟ نحوه گذران تعطیلات بسته به شرایط فرهنگی و اقتصادی خانواده متفاوت است. چرا که حضور در فعالیت های مختلف متضمن صرف هزینه است و خانواده باید توان و گنجایش این هزینه ها را داشته باشد.
از طرفی نگرش های والدین و همسالان نیز در نحوه سپری کردن تعطیلات تابستان بسیار موثر است. در محله ها و فرهنگ هایی که واژه تابستان با فوتبال های کوچه ای و خوابیدن تا یازده صبح و گاه کمک به استقلال مالی خانواده و یا حضور در مغازه پدر برای سرگرم شدن و تنوع تداعی می شود کودکان و نوجوانان پس از تعطیلات هیچ بهره مفیدی را نداشته اند به جز آن گروهی که فعالیت های در آمدزایی را در این زمینه فرا گرفته باشند.
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.