باور نادرست درباره بلوغ
هنوز عموم مردم تصورات و استنباطهای نادرستی از بلوغ در ذهن خود دارند که نمونههایی از این نوع پندارها به این شرح است:
1) به اعتقاد بیشتر مردم، مرحله بلوغ، دورهای خطرناک از رشد طبیعی انسان است، حال آنکه چنین نیست و باید این دوره از رشد را با صبر و حوصله پذیرفت. اگر باورمان بر خطرناک بودن آن باشد آن را غیر قابل کنترل فرض نموده و استرس بیشتری را برای ما و نوجوانمان خواهد داشت حال آنکه کافی است بپذیریم تنها مراقبت و آگاهی خود را از این دوران بالا ببریم .
2) اعتقاد بر این است که در دوره بلوغ، نوجوان دچار عصبانیت و پرخاشگری میشود و برای رفع آن باید خشونت به خرج داد تا خشم نوجوان در مقابل خشونت، کنترل و کاهش یابد. در صورتی که والدین باید نوجوان خود را به عنوان یک دوست صمیمی بپذیرند و سعی کنند وی را یاری دهند که بر خشم و عصبانیت طبیعی خود در این دوره فایق آید. مهارت آموزی می تواند توسط والدین صمیمی صورت گیرد نه والدین پرخاشجو و سالار . نوجوانی که در محیط خانواده احساس پذیرش و احترام کند خشم خود را بهتر کنترل می کند .
3) از زمانهای پیش، اعتقاد براین بوده که به هنگام بلوغ، شخصیت فرد عوض میشود اما این تصور، اشتباه است و هیچگاه شخصیت عوض نمیشود بلکه باید این دوره حساس از رشد را مرحله تکامل شخصیت دانست، مرحلهای که در آن نوجوان در تلاش مداوم است تا به ثبات و هماهنگی شخصیت خود دست یابد.
4) گفته میشود، در مناطقی که دارای آب و هوای گرم هستند، مرحله بلوغ زودتر آغاز میشود. در صورتی که بررسیهای دقیق علمی، صحت این گفته را به شکل قطعی تایید نمیکند. چگونگی تغذیه، بهداشت فردی، بهداشت روانی و میزان آرامش در خانواده و مسایل ژنتیک در پیدایش و ظهور بلوغ موثرند ولی اینکه در مناطق گرمسیر افراد زودتر به استقبال بلوغ میروند، قابل قبول نیست.
5) اعتقاد گروهی بر این است که حرکتهای ورزشی پرتحرک برای نوجوانان زیانآور است اما شواهد اندکی وجود دارد که صحت این امر را ثابت کند. باید توجه داشت نوجوانی که در حال رشد است، همانگونه که به تغذیه و استراحت کافی نیاز دارد، به ورزش نیز نیازمند است. ولی برای انتخاب نوع و چگونگی حرکات ورزشی باید وضعیت روانی و جسمانی نوجوان را در نظر گرفت. در این صورت است که نوجوان بدون نگرانی میتواند ورزش مورد علاقه خود را انتخاب کند.
باور نادرست درباره بلوغ
هنوز عموم مردم تصورات و استنباطهای نادرستی از بلوغ در ذهن خود دارند که نمونههایی از این نوع پندارها به این شرح است:
1) به اعتقاد بیشتر مردم، مرحله بلوغ، دورهای خطرناک از رشد طبیعی انسان است، حال آنکه چنین نیست و باید این دوره از رشد را با صبر و حوصله پذیرفت. اگر باورمان بر خطرناک بودن آن باشد آن را غیر قابل کنترل فرض نموده و استرس بیشتری را برای ما و نوجوانمان خواهد داشت حال آنکه کافی است بپذیریم تنها مراقبت و آگاهی خود را از این دوران بالا ببریم .
2) اعتقاد بر این است که در دوره بلوغ، نوجوان دچار عصبانیت و پرخاشگری میشود و برای رفع آن باید خشونت به خرج داد تا خشم نوجوان در مقابل خشونت، کنترل و کاهش یابد. در صورتی که والدین باید نوجوان خود را به عنوان یک دوست صمیمی بپذیرند و سعی کنند وی را یاری دهند که بر خشم و عصبانیت طبیعی خود در این دوره فایق آید. مهارت آموزی می تواند توسط والدین صمیمی صورت گیرد نه والدین پرخاشجو و سالار . نوجوانی که در محیط خانواده احساس پذیرش و احترام کند خشم خود را بهتر کنترل می کند .
3) از زمانهای پیش، اعتقاد براین بوده که به هنگام بلوغ، شخصیت فرد عوض میشود اما این تصور، اشتباه است و هیچگاه شخصیت عوض نمیشود بلکه باید این دوره حساس از رشد را مرحله تکامل شخصیت دانست، مرحلهای که در آن نوجوان در تلاش مداوم است تا به ثبات و هماهنگی شخصیت خود دست یابد.
4) گفته میشود، در مناطقی که دارای آب و هوای گرم هستند، مرحله بلوغ زودتر آغاز میشود. در صورتی که بررسیهای دقیق علمی، صحت این گفته را به شکل قطعی تایید نمیکند. چگونگی تغذیه، بهداشت فردی، بهداشت روانی و میزان آرامش در خانواده و مسایل ژنتیک در پیدایش و ظهور بلوغ موثرند ولی اینکه در مناطق گرمسیر افراد زودتر به استقبال بلوغ میروند، قابل قبول نیست.
5) اعتقاد گروهی بر این است که حرکتهای ورزشی پرتحرک برای نوجوانان زیانآور است اما شواهد اندکی وجود دارد که صحت این امر را ثابت کند. باید توجه داشت نوجوانی که در حال رشد است، همانگونه که به تغذیه و استراحت کافی نیاز دارد، به ورزش نیز نیازمند است. ولی برای انتخاب نوع و چگونگی حرکات ورزشی باید وضعیت روانی و جسمانی نوجوان را در نظر گرفت. در این صورت است که نوجوان بدون نگرانی میتواند ورزش مورد علاقه خود را انتخاب کند.
باور نادرست درباره بلوغ
هنوز عموم مردم تصورات و استنباطهای نادرستی از بلوغ در ذهن خود دارند که نمونههایی از این نوع پندارها به این شرح است:
1) به اعتقاد بیشتر مردم، مرحله بلوغ، دورهای خطرناک از رشد طبیعی انسان است، حال آنکه چنین نیست و باید این دوره از رشد را با صبر و حوصله پذیرفت. اگر باورمان بر خطرناک بودن آن باشد آن را غیر قابل کنترل فرض نموده و استرس بیشتری را برای ما و نوجوانمان خواهد داشت حال آنکه کافی است بپذیریم تنها مراقبت و آگاهی خود را از این دوران بالا ببریم .
2) اعتقاد بر این است که در دوره بلوغ، نوجوان دچار عصبانیت و پرخاشگری میشود و برای رفع آن باید خشونت به خرج داد تا خشم نوجوان در مقابل خشونت، کنترل و کاهش یابد. در صورتی که والدین باید نوجوان خود را به عنوان یک دوست صمیمی بپذیرند و سعی کنند وی را یاری دهند که بر خشم و عصبانیت طبیعی خود در این دوره فایق آید. مهارت آموزی می تواند توسط والدین صمیمی صورت گیرد نه والدین پرخاشجو و سالار . نوجوانی که در محیط خانواده احساس پذیرش و احترام کند خشم خود را بهتر کنترل می کند .
3) از زمانهای پیش، اعتقاد براین بوده که به هنگام بلوغ، شخصیت فرد عوض میشود اما این تصور، اشتباه است و هیچگاه شخصیت عوض نمیشود بلکه باید این دوره حساس از رشد را مرحله تکامل شخصیت دانست، مرحلهای که در آن نوجوان در تلاش مداوم است تا به ثبات و هماهنگی شخصیت خود دست یابد.
4) گفته میشود، در مناطقی که دارای آب و هوای گرم هستند، مرحله بلوغ زودتر آغاز میشود. در صورتی که بررسیهای دقیق علمی، صحت این گفته را به شکل قطعی تایید نمیکند. چگونگی تغذیه، بهداشت فردی، بهداشت روانی و میزان آرامش در خانواده و مسایل ژنتیک در پیدایش و ظهور بلوغ موثرند ولی اینکه در مناطق گرمسیر افراد زودتر به استقبال بلوغ میروند، قابل قبول نیست.
5) اعتقاد گروهی بر این است که حرکتهای ورزشی پرتحرک برای نوجوانان زیانآور است اما شواهد اندکی وجود دارد که صحت این امر را ثابت کند. باید توجه داشت نوجوانی که در حال رشد است، همانگونه که به تغذیه و استراحت کافی نیاز دارد، به ورزش نیز نیازمند است. ولی برای انتخاب نوع و چگونگی حرکات ورزشی باید وضعیت روانی و جسمانی نوجوان را در نظر گرفت. در این صورت است که نوجوان بدون نگرانی میتواند ورزش مورد علاقه خود را انتخاب کند.
چگونه به نگرانی های خود خاتمه دهیم؟
اضطراب و نگرانی یک جز اجتناب ناپذیر در زندگی ما انسانهاست. نکته اصلی این است که نباید اجازه داد این نگرانی ها بر زندگی مان مسلط شود.
برخی تیپ های شخصیتی بیشتر از دیگران مضطرب به نظر می رسند. اما بسیاری از نگرانی های روزمره افراد ناشی از محیط اطراف آنها و آنچه به آنها آموخته شده است، می باشد. از طرف دیگر برخی از دوره های زندگی مانند دوره نوجوانی با اضطراب و نگرانی های بسیار بیشتری همراه است زیرا نوجوانی ، دوران رشد و تکامل جسمانی ، فکری، عاطفی، معنوی و اجتماعی است. ورود به دوره نوجوانی فرد را با مشکلات فراوانی دست به گریبان می سازد و درجامعه ما که بیشترین جمعیت آن نوجوانان هستند مسلما نمی توان این جمعیت فعال را نادیده گرفت. پس لازم است که والدین و مسئولین با مشکلات نوجوانان آشنا شوند تا بتوانند با آنها رفتاری درست داشته باشند.
برخی تیپ های شخصیتی بیشتر از دیگران مضطرب به نظر می رسند. اما بسیاری از نگرانی های روزمره افراد ناشی از محیط اطراف آنها و آنچه به آنها آموخته شده است، می باشد.
نوجوانان معمولاً دارای مشکلات ویژه ای هستند که در دوران کودکی کمتر در آنان مشاهده می شود. دراین دوران مشکلات نوجوانان به دوشکل کلی نمایان می شود ، مشکلاتی که نوجوانان از دوران کودکی در رفع آن کوشش داشته و هیچ وقت در حل آنها موفق نبوده است و مشکلات ویژه که قسمت عمده آنها در رابطه با مرحله رشد او کاملاً طبیعی به نظر می رسد.
از جمله مهترین علل اضطراب و نگرانی در این دوران عبارتند از:
1. ناامنی شدید
2. عدم اعتماد به نفس
3. دوران کسب استقلال در نوجوان (او می داند و می خواهد مستقل شود امّا عدم آگاهی از وضعیتی که بعد از مستقل شدن پیدا خواهد کرد او را مضطرب می کند)
4. عدم درک و همراهی والدین به نیاز نوجوان، در گرایش به همسالان
5. فکر کردن دائمی به یک مشکل و گرفتاری
6. تنبیه، تحقیر، سرزنش و تهدید، مقایسه
7. اضطراب ناشی از امتحان و موضوعات درسی
برای روشن شدن مفهوم اضطراب لازم است به این مطلب اشاره شود که اضطراب و ترس یکی نیستند زیرا ترس متوجه چیزی است که درست در مقابل شما قرار دارد. به عبارت بهتر شامل یک خطر واقعی و عینی است. اگر شما مضطرب
باشید صحبت کردن درخصوص موضوع مورد نظرتان برایتان بسیار دشوار خواهد بود و بدین ترتیب شما گرفتار حلقه بی پایان "چه کنم؟" خواهید شد به عبارت بهتر در اضطراب شما از چیزی که ممکن است هرگز اتفاق نیفتد می ترسید. تحقیقات مستمر علمی نشان داده است که مقوله اضطراب، نوعی اثر انگشت عصب شناختی است که رهائی از آن کار ساده ای نیست.
به عبارت ساده تر چنانچه فردی در کودکی مضطرب باشد این ویژگی در دوران نوجوانی و بزرگسالی نیز در این فرد باقی خواهد ماند.
با این حال از طریق درمان رفتاری – شناختی امکان رهایی از این عادت شوم وجود دارد. با پایان دادن به حلقه بی پایان نگرانی و جایگزین کردن رفتار به جای افکار، شما نیز می توانید همانند افراد سالم و غیرمضطراب کارهایتان را انجام دهید.
در ادامه به بیان مطالبی برای مقابله عملی با پدیده اضطراب در دوران نوجوانی می پردازیم که انجام آنها برای بازه وسیعی از افراد مفید خواهد بود.
راهکارهای عملی
- چند برگ کاغذ را به شکل رشته ها و نوارهای بلند درآورید. (هر نوار حدود 10-3 سانتی متر باشد) بطوری که برای مدت یک هفته نیاز به تهیه مجدد این نوارها نداشته باشید.
تحقیقات مستمر علمی نشان داده است که مقوله اضطراب، نوعی اثر انگشت عصب شناختی است که رهائی از آن کار ساده ای نیست.
چگونه به نگرانی های خود خاتمه دهیم؟
اضطراب و نگرانی یک جز اجتناب ناپذیر در زندگی ما انسانهاست. نکته اصلی این است که نباید اجازه داد این نگرانی ها بر زندگی مان مسلط شود.
برخی تیپ های شخصیتی بیشتر از دیگران مضطرب به نظر می رسند. اما بسیاری از نگرانی های روزمره افراد ناشی از محیط اطراف آنها و آنچه به آنها آموخته شده است، می باشد. از طرف دیگر برخی از دوره های زندگی مانند دوره نوجوانی با اضطراب و نگرانی های بسیار بیشتری همراه است زیرا نوجوانی ، دوران رشد و تکامل جسمانی ، فکری، عاطفی، معنوی و اجتماعی است. ورود به دوره نوجوانی فرد را با مشکلات فراوانی دست به گریبان می سازد و درجامعه ما که بیشترین جمعیت آن نوجوانان هستند مسلما نمی توان این جمعیت فعال را نادیده گرفت. پس لازم است که والدین و مسئولین با مشکلات نوجوانان آشنا شوند تا بتوانند با آنها رفتاری درست داشته باشند.
برخی تیپ های شخصیتی بیشتر از دیگران مضطرب به نظر می رسند. اما بسیاری از نگرانی های روزمره افراد ناشی از محیط اطراف آنها و آنچه به آنها آموخته شده است، می باشد.
نوجوانان معمولاً دارای مشکلات ویژه ای هستند که در دوران کودکی کمتر در آنان مشاهده می شود. دراین دوران مشکلات نوجوانان به دوشکل کلی نمایان می شود ، مشکلاتی که نوجوانان از دوران کودکی در رفع آن کوشش داشته و هیچ وقت در حل آنها موفق نبوده است و مشکلات ویژه که قسمت عمده آنها در رابطه با مرحله رشد او کاملاً طبیعی به نظر می رسد.
از جمله مهترین علل اضطراب و نگرانی در این دوران عبارتند از:
1. ناامنی شدید
2. عدم اعتماد به نفس
3. دوران کسب استقلال در نوجوان (او می داند و می خواهد مستقل شود امّا عدم آگاهی از وضعیتی که بعد از مستقل شدن پیدا خواهد کرد او را مضطرب می کند)
4. عدم درک و همراهی والدین به نیاز نوجوان، در گرایش به همسالان
5. فکر کردن دائمی به یک مشکل و گرفتاری
6. تنبیه، تحقیر، سرزنش و تهدید، مقایسه
7. اضطراب ناشی از امتحان و موضوعات درسی
برای روشن شدن مفهوم اضطراب لازم است به این مطلب اشاره شود که اضطراب و ترس یکی نیستند زیرا ترس متوجه چیزی است که درست در مقابل شما قرار دارد. به عبارت بهتر شامل یک خطر واقعی و عینی است. اگر شما مضطرب
باشید صحبت کردن درخصوص موضوع مورد نظرتان برایتان بسیار دشوار خواهد بود و بدین ترتیب شما گرفتار حلقه بی پایان "چه کنم؟" خواهید شد به عبارت بهتر در اضطراب شما از چیزی که ممکن است هرگز اتفاق نیفتد می ترسید. تحقیقات مستمر علمی نشان داده است که مقوله اضطراب، نوعی اثر انگشت عصب شناختی است که رهائی از آن کار ساده ای نیست.
به عبارت ساده تر چنانچه فردی در کودکی مضطرب باشد این ویژگی در دوران نوجوانی و بزرگسالی نیز در این فرد باقی خواهد ماند.
با این حال از طریق درمان رفتاری – شناختی امکان رهایی از این عادت شوم وجود دارد. با پایان دادن به حلقه بی پایان نگرانی و جایگزین کردن رفتار به جای افکار، شما نیز می توانید همانند افراد سالم و غیرمضطراب کارهایتان را انجام دهید.
در ادامه به بیان مطالبی برای مقابله عملی با پدیده اضطراب در دوران نوجوانی می پردازیم که انجام آنها برای بازه وسیعی از افراد مفید خواهد بود.
راهکارهای عملی
- چند برگ کاغذ را به شکل رشته ها و نوارهای بلند درآورید. (هر نوار حدود 10-3 سانتی متر باشد) بطوری که برای مدت یک هفته نیاز به تهیه مجدد این نوارها نداشته باشید.
تحقیقات مستمر علمی نشان داده است که مقوله اضطراب، نوعی اثر انگشت عصب شناختی است که رهائی از آن کار ساده ای نیست.
چگونه به نگرانی های خود خاتمه دهیم؟
اضطراب و نگرانی یک جز اجتناب ناپذیر در زندگی ما انسانهاست. نکته اصلی این است که نباید اجازه داد این نگرانی ها بر زندگی مان مسلط شود.
برخی تیپ های شخصیتی بیشتر از دیگران مضطرب به نظر می رسند. اما بسیاری از نگرانی های روزمره افراد ناشی از محیط اطراف آنها و آنچه به آنها آموخته شده است، می باشد. از طرف دیگر برخی از دوره های زندگی مانند دوره نوجوانی با اضطراب و نگرانی های بسیار بیشتری همراه است زیرا نوجوانی ، دوران رشد و تکامل جسمانی ، فکری، عاطفی، معنوی و اجتماعی است. ورود به دوره نوجوانی فرد را با مشکلات فراوانی دست به گریبان می سازد و درجامعه ما که بیشترین جمعیت آن نوجوانان هستند مسلما نمی توان این جمعیت فعال را نادیده گرفت. پس لازم است که والدین و مسئولین با مشکلات نوجوانان آشنا شوند تا بتوانند با آنها رفتاری درست داشته باشند.
برخی تیپ های شخصیتی بیشتر از دیگران مضطرب به نظر می رسند. اما بسیاری از نگرانی های روزمره افراد ناشی از محیط اطراف آنها و آنچه به آنها آموخته شده است، می باشد.
نوجوانان معمولاً دارای مشکلات ویژه ای هستند که در دوران کودکی کمتر در آنان مشاهده می شود. دراین دوران مشکلات نوجوانان به دوشکل کلی نمایان می شود ، مشکلاتی که نوجوانان از دوران کودکی در رفع آن کوشش داشته و هیچ وقت در حل آنها موفق نبوده است و مشکلات ویژه که قسمت عمده آنها در رابطه با مرحله رشد او کاملاً طبیعی به نظر می رسد.
از جمله مهترین علل اضطراب و نگرانی در این دوران عبارتند از:
1. ناامنی شدید
2. عدم اعتماد به نفس
3. دوران کسب استقلال در نوجوان (او می داند و می خواهد مستقل شود امّا عدم آگاهی از وضعیتی که بعد از مستقل شدن پیدا خواهد کرد او را مضطرب می کند)
4. عدم درک و همراهی والدین به نیاز نوجوان، در گرایش به همسالان
5. فکر کردن دائمی به یک مشکل و گرفتاری
6. تنبیه، تحقیر، سرزنش و تهدید، مقایسه
7. اضطراب ناشی از امتحان و موضوعات درسی
برای روشن شدن مفهوم اضطراب لازم است به این مطلب اشاره شود که اضطراب و ترس یکی نیستند زیرا ترس متوجه چیزی است که درست در مقابل شما قرار دارد. به عبارت بهتر شامل یک خطر واقعی و عینی است. اگر شما مضطرب
باشید صحبت کردن درخصوص موضوع مورد نظرتان برایتان بسیار دشوار خواهد بود و بدین ترتیب شما گرفتار حلقه بی پایان "چه کنم؟" خواهید شد به عبارت بهتر در اضطراب شما از چیزی که ممکن است هرگز اتفاق نیفتد می ترسید. تحقیقات مستمر علمی نشان داده است که مقوله اضطراب، نوعی اثر انگشت عصب شناختی است که رهائی از آن کار ساده ای نیست.
به عبارت ساده تر چنانچه فردی در کودکی مضطرب باشد این ویژگی در دوران نوجوانی و بزرگسالی نیز در این فرد باقی خواهد ماند.
با این حال از طریق درمان رفتاری – شناختی امکان رهایی از این عادت شوم وجود دارد. با پایان دادن به حلقه بی پایان نگرانی و جایگزین کردن رفتار به جای افکار، شما نیز می توانید همانند افراد سالم و غیرمضطراب کارهایتان را انجام دهید.
در ادامه به بیان مطالبی برای مقابله عملی با پدیده اضطراب در دوران نوجوانی می پردازیم که انجام آنها برای بازه وسیعی از افراد مفید خواهد بود.
راهکارهای عملی
- چند برگ کاغذ را به شکل رشته ها و نوارهای بلند درآورید. (هر نوار حدود 10-3 سانتی متر باشد) بطوری که برای مدت یک هفته نیاز به تهیه مجدد این نوارها نداشته باشید.
تحقیقات مستمر علمی نشان داده است که مقوله اضطراب، نوعی اثر انگشت عصب شناختی است که رهائی از آن کار ساده ای نیست.
آسیب شناسی الگوهای رفتاری در نوجوانی
پرونده روی میز نشان می داد که فاطمه دختر 15 ساله ای است که در کلاس اول دبیرستان مشغول به تحصیل است در باز شد و دختری جوان با روپوشی نسبتأ تنگ و کوتاه با شالی که فقط قسمت وسط موهایش را پوشانده و موهایی به اصطلاح سیخ سیخی ،کفشهای اسپرت و ورزشی و کوله پشتی روی دوشش با خانمی چادری وارد اتاق شدند . آنها با فاصله از هم نشستند . از آنها خواستم که علت مراجعه خود را توضیح دهند .مادر شروع به صحبت کرد که مدتی است با دخترش دچار مشکل شده اند . توضیح دارد که تا سوم راهنمایی دختری بسیار سر به زیر بود و شئونات خانواده را رعایت می کرد تا آنموقع در شهرستانی زندگی می کردند . دختر مثل سایر دختران پوشش مناسبی داشت از نظر تحصیلی هم بسیار موفق بود او گفت حدود 2 سال است که به تهران آمدیم و در این منطقه ساکن شدیم .
سال اول دبیرستان فاطمه را در یک مدرسه غیر انتفاعی ثبت نام کردیم واز همان موقع مشکلات ما شروع شد . اوایل سال وقتی فاطمه از مدرسه بر می گشت بسیار عصبی بود با ما کمتر صحبت می کرد با خواهر و برادرش سر ناسازگاری داشت و بعد از مدتی به من اعتراض کرد که دوست ندارم مرا به مدرسه ببرید . من دیگر بزرگ شده ام بچه ها مسخره ام می کنند که چرا مادرت ترا به مدرسه می آورد می خواهم خودم بروم . علیرغم مخالفت های پدر مجبور شدم به او اجازه دهم که تنها به مدرسه برود ولی دلم طاقت نیاورد و چند بار دورا دور مراقبش بودم می دیدم که نزدیک مدرسه که میرسد چادرش را در آورده در کیفش می گذارد ، موضوع را با او در میان گذاشتم که چرا اینکاررا می کنی گفت تنها دختر چادری در مدرسه من هستم . بچه ها مرا تحویل نمی گیرند و با دیده حقارت به من نگاه می کنند. از طرفی مبلغ قبض تلفن بطور قابل ملاحظه ای افزایش یافت و این موضوع موجب اعتراض شدید پدرش شد . از طرف دیگر پس از مراجعه به مدرسه و جویا شدن وضع تحصیلی او متوجه شدیم که افت شدیدی کرده و سال اول دبیرستان را با نمرات بسیار پایینی پشت سر گذاشت .
از امسال هم از نظر وضع ظاهری همانطور که می بینید تغییرات شدیدی در خودش ایجاد کرده که پدرش مرتب مرا سرزنش می کند. و در خانه بخاطر فاطمه با همسرم مرتب جر و بحث داریم . نمی دانم چه کنم از یک طرف افت تحصیلی فاطمه ، از یک طرف تغییرات ظاهری که در او ایجاد شده که به هیچ وجه در شأن خانواده ما نیست ، درگیری مستمر با فاطمه بخاطر شکل و قیافه ای که برای خودش درست می کند نمی دانم با او چه کنم .از مادر خواستم که چند دقیقه ای بیرون اتاق باشد تا به تنهایی با فاطمه صحبت کنم . بعد از اینکه مادر از اتاق خارج شد دختر یک نفس بلندی حاکی از عصبانیت کشید .
نوجوانان غالبأ به توصیه های دوستان خود روی می آورند و از آنان آرامش می خواهند دوستان غالبأ به نوجوانان در کسب مهارتهای اجتماعی و هویت کمک می کنند .
گفتم خوب حالا تو بگو جریان از چه قرار است . او گفت مادرم فکر می کند هنوز در آن شهر کوچک زندگی می کنیم او مرا درک نمی کند . من دوست ندارم انگشت نمای دیگران باشم تا موقعی که چادر داشتم مجبور بودم تنها در گوشه ای از کلاس بمانم با هیچ کس نمی توانستم صحبت کنم احساس بدی داشتم افسرده شده بودم . برای درس تمرکز نداشتم . دوست نداشتم تنها بمانم ، می خواستم مرا تحویل بگیرند احساس تنهایی شدیدی داشتم . این بود که تصمیم گرفتم چادر را کنار بگذارم . دوست داشتم مثل بقیه بچه ها زیبا و امروزی باشم مثل آنها لباس بپوشم موهایم را مثل آنها آرایش کنم با این تغییرات کما کم جذب بچه ها شدم . کما کم حرفی برای گفتن داشتم و ارتباطاتم با دوستانم قویتر شد و از تنهایی در آمدم شبها که خانه می آمدم ارتباط تلفنی خود را با دوستانم حفظ کردم ، در مدرسه احساس راحتی می کردم ولی در خانه اوضاع بر عکس شده بود و مرتب سر من در خانه جنجال به پا بود همین موضوع باعث شد که من بیشتر بطرف دوستانم کشیده شوم و برای فرار از این تنش ها وقتی به خانه می رسیدم ترجیح می دادم که به اتاقم بروم و کمتر بیرون بیایم. محیط خانه ما پر تنش شده احساس راحتی نمی کنم . از اینکه باعث دعوای آنها می شوم ناراحتم .
همسالان در تلاش نوجوانان جهت استقلال پیدا کردن به آنان کمک می کنند و نقش یک دوست فهیم را برای آنها بازی می کنند .نوجوانان چگونه بر یکدیگر تأ ثیر می گذارند ؟
یکی از ویژگیهای سنین نوجوانی ، کاهش مدت زمانی است که نوجوان با خانواده اش می گذراند . در پژوهشی که در خصوص گذران اوقات فراغت صورت گرفته نشان می دهد که نوجوانان در سال آخر دبیرستان فقط 14 درصد از اوقات بیکاری خود را با خانواده خویش می گذرانند این قطع ارتباط لزومأ معلول اشکال در روابط خانوادگی نیست بلکه معلول نیروهای تأثیر گذار بیرون از خانواده دسترسی پیدا کردن به ماشین و حق بیرون ماندن از خانه است . همسالان در تلاش نوجوانان جهت استقلال پیدا کردن به آنان کمک می کنند و نقش یک دوست فهیم را برای آنها بازی می کنند . چون همسالان نوجوان نیز تحت همان فشارها و استرس ها هستند ، فرض را بر این می گذارند که درد آنها را می فهمند . نوجوانان غالبأ به توصیه های دوستان خود روی می آورند و از آنان آرامش می خواهند دوستان غالبأ به نوجوانان در کسب مهارتهای اجتماعی و هویت کمک می کنند . گروه همسالان به نوجوانان اجازه می دهند بر اساس معیارهای گروه به ارزیابی اعمال خود بپردازند .وقتی نوجوانان از لحاظ هیجانی خود مختارتر می شوند و از پدر و مادرشان کمتر بت می سازند ، وابستگی کمتری به والدین خود پیدا می کنند و به همسالان خود بیشتر متکی می شوند . این جریان با افزایش آسیب پذیری در برابر نفوذ همسالان همراه می شود . هر کسی متناسب با نیازها ، شخصیت و علایق خودش ، دوستان خود را انتخاب می کند .
نوجوانانی که ناراحتیها را درونی می کنند یعنی به شدت افسرده و مضطرب هستند دوستانی را انتخاب می کنند که مثل آنها ناراحتیهای درونی دارند . والدین غالبأ نگران شدت همرنگی فرزندان خود با همسالان شان هستند . اگر خواسته پدر و مادر نوجوان یک چیز باشد و خواسته گروه همسالان چیز دیگری ، نوجوان چه کار خواهد کرد؟ بستگی دارد . همسالان و والدین برای نوجوانان در زمینه های مختلف حکم راهنماهای قابل را دارند . گروه همسالان در زمینه های سطحی و اجتماعی مثل مد و احساسات مرتبط با مدرسه مطلع ترند . نوجوانان در رابطه با موضوعات اجتماعی جزیی و روز مره ای چون مد و لباس ، موسیقی و گذران اوقات فراغت خصوصأ در مقطع دبیرستان بیشتر تابع نظر همسالان خود هستند اما در مورد ارزشهای عمیق خانوادگی ، تحصیلی و مالی معمولأ به پدر و مادرشان رجوع می کنند . البته اگر رابطه خوبی با آنان داشته باشند . نوجوانان به تدریج که بزرگتر می شوند به نظر صاحب نظران هر زمینه رجوع می کنند . پس اشتباه است که فکر می کنیم نوجوانان بین والدین و همسالان خویش گیر می کنند و خودشان هیچ نظری ندارند . تصمیمات نوجوانان غالبأ معرف این است که نوجوانان قوه قضاوت مستقل و معقولی دارند . روابط همسالان تحت تأثیر روابط خانوادگی است . نوجوانان خود مختار از خانواده هایی بیرون می آیند که روشهای اقتداری بر آنها حاکم بوده است . کودکانی هم که در خانواده های کم توجه و بسیار کنترل کننده یا سهل گیر بزرگ شده اند به نوجوانانی تبدیل می شوند که به همسالان خویش گرایش دارند.
لذا در این زمینه نیاز سنجی از اهمیت بالایی برخوردار است اگر نیاز او را به دوست درک کنیم و انکار نکنیم و او را در انتخاب دوست یاری کنیم می توانیم مطمئن باشیم که نوجوان ما با گذران وقت در کنار آنها هم به برطرف کردن نیاز پرداخته و هم به بازآموزی مهارت های جدید منجر شده است. علاوه بر آن باید اقدامی کرد تا نوجوان بتواند در کنار خانواده برنامه های جذاب داشته باشد . به این طریق از خانواده گریزان نشده و کمتر تمایل دارد تا زمان بیشتری را به دوستان خود متعلق سازد .
مرکز مهر
آسیب شناسی الگوهای رفتاری در نوجوانی
پرونده روی میز نشان می داد که فاطمه دختر 15 ساله ای است که در کلاس اول دبیرستان مشغول به تحصیل است در باز شد و دختری جوان با روپوشی نسبتأ تنگ و کوتاه با شالی که فقط قسمت وسط موهایش را پوشانده و موهایی به اصطلاح سیخ سیخی ،کفشهای اسپرت و ورزشی و کوله پشتی روی دوشش با خانمی چادری وارد اتاق شدند . آنها با فاصله از هم نشستند . از آنها خواستم که علت مراجعه خود را توضیح دهند .مادر شروع به صحبت کرد که مدتی است با دخترش دچار مشکل شده اند . توضیح دارد که تا سوم راهنمایی دختری بسیار سر به زیر بود و شئونات خانواده را رعایت می کرد تا آنموقع در شهرستانی زندگی می کردند . دختر مثل سایر دختران پوشش مناسبی داشت از نظر تحصیلی هم بسیار موفق بود او گفت حدود 2 سال است که به تهران آمدیم و در این منطقه ساکن شدیم .
سال اول دبیرستان فاطمه را در یک مدرسه غیر انتفاعی ثبت نام کردیم واز همان موقع مشکلات ما شروع شد . اوایل سال وقتی فاطمه از مدرسه بر می گشت بسیار عصبی بود با ما کمتر صحبت می کرد با خواهر و برادرش سر ناسازگاری داشت و بعد از مدتی به من اعتراض کرد که دوست ندارم مرا به مدرسه ببرید . من دیگر بزرگ شده ام بچه ها مسخره ام می کنند که چرا مادرت ترا به مدرسه می آورد می خواهم خودم بروم . علیرغم مخالفت های پدر مجبور شدم به او اجازه دهم که تنها به مدرسه برود ولی دلم طاقت نیاورد و چند بار دورا دور مراقبش بودم می دیدم که نزدیک مدرسه که میرسد چادرش را در آورده در کیفش می گذارد ، موضوع را با او در میان گذاشتم که چرا اینکاررا می کنی گفت تنها دختر چادری در مدرسه من هستم . بچه ها مرا تحویل نمی گیرند و با دیده حقارت به من نگاه می کنند. از طرفی مبلغ قبض تلفن بطور قابل ملاحظه ای افزایش یافت و این موضوع موجب اعتراض شدید پدرش شد . از طرف دیگر پس از مراجعه به مدرسه و جویا شدن وضع تحصیلی او متوجه شدیم که افت شدیدی کرده و سال اول دبیرستان را با نمرات بسیار پایینی پشت سر گذاشت .
از امسال هم از نظر وضع ظاهری همانطور که می بینید تغییرات شدیدی در خودش ایجاد کرده که پدرش مرتب مرا سرزنش می کند. و در خانه بخاطر فاطمه با همسرم مرتب جر و بحث داریم . نمی دانم چه کنم از یک طرف افت تحصیلی فاطمه ، از یک طرف تغییرات ظاهری که در او ایجاد شده که به هیچ وجه در شأن خانواده ما نیست ، درگیری مستمر با فاطمه بخاطر شکل و قیافه ای که برای خودش درست می کند نمی دانم با او چه کنم .از مادر خواستم که چند دقیقه ای بیرون اتاق باشد تا به تنهایی با فاطمه صحبت کنم . بعد از اینکه مادر از اتاق خارج شد دختر یک نفس بلندی حاکی از عصبانیت کشید .
نوجوانان غالبأ به توصیه های دوستان خود روی می آورند و از آنان آرامش می خواهند دوستان غالبأ به نوجوانان در کسب مهارتهای اجتماعی و هویت کمک می کنند .
گفتم خوب حالا تو بگو جریان از چه قرار است . او گفت مادرم فکر می کند هنوز در آن شهر کوچک زندگی می کنیم او مرا درک نمی کند . من دوست ندارم انگشت نمای دیگران باشم تا موقعی که چادر داشتم مجبور بودم تنها در گوشه ای از کلاس بمانم با هیچ کس نمی توانستم صحبت کنم احساس بدی داشتم افسرده شده بودم . برای درس تمرکز نداشتم . دوست نداشتم تنها بمانم ، می خواستم مرا تحویل بگیرند احساس تنهایی شدیدی داشتم . این بود که تصمیم گرفتم چادر را کنار بگذارم . دوست داشتم مثل بقیه بچه ها زیبا و امروزی باشم مثل آنها لباس بپوشم موهایم را مثل آنها آرایش کنم با این تغییرات کما کم جذب بچه ها شدم . کما کم حرفی برای گفتن داشتم و ارتباطاتم با دوستانم قویتر شد و از تنهایی در آمدم شبها که خانه می آمدم ارتباط تلفنی خود را با دوستانم حفظ کردم ، در مدرسه احساس راحتی می کردم ولی در خانه اوضاع بر عکس شده بود و مرتب سر من در خانه جنجال به پا بود همین موضوع باعث شد که من بیشتر بطرف دوستانم کشیده شوم و برای فرار از این تنش ها وقتی به خانه می رسیدم ترجیح می دادم که به اتاقم بروم و کمتر بیرون بیایم. محیط خانه ما پر تنش شده احساس راحتی نمی کنم . از اینکه باعث دعوای آنها می شوم ناراحتم .
همسالان در تلاش نوجوانان جهت استقلال پیدا کردن به آنان کمک می کنند و نقش یک دوست فهیم را برای آنها بازی می کنند .نوجوانان چگونه بر یکدیگر تأ ثیر می گذارند ؟
یکی از ویژگیهای سنین نوجوانی ، کاهش مدت زمانی است که نوجوان با خانواده اش می گذراند . در پژوهشی که در خصوص گذران اوقات فراغت صورت گرفته نشان می دهد که نوجوانان در سال آخر دبیرستان فقط 14 درصد از اوقات بیکاری خود را با خانواده خویش می گذرانند این قطع ارتباط لزومأ معلول اشکال در روابط خانوادگی نیست بلکه معلول نیروهای تأثیر گذار بیرون از خانواده دسترسی پیدا کردن به ماشین و حق بیرون ماندن از خانه است . همسالان در تلاش نوجوانان جهت استقلال پیدا کردن به آنان کمک می کنند و نقش یک دوست فهیم را برای آنها بازی می کنند . چون همسالان نوجوان نیز تحت همان فشارها و استرس ها هستند ، فرض را بر این می گذارند که درد آنها را می فهمند . نوجوانان غالبأ به توصیه های دوستان خود روی می آورند و از آنان آرامش می خواهند دوستان غالبأ به نوجوانان در کسب مهارتهای اجتماعی و هویت کمک می کنند . گروه همسالان به نوجوانان اجازه می دهند بر اساس معیارهای گروه به ارزیابی اعمال خود بپردازند .وقتی نوجوانان از لحاظ هیجانی خود مختارتر می شوند و از پدر و مادرشان کمتر بت می سازند ، وابستگی کمتری به والدین خود پیدا می کنند و به همسالان خود بیشتر متکی می شوند . این جریان با افزایش آسیب پذیری در برابر نفوذ همسالان همراه می شود . هر کسی متناسب با نیازها ، شخصیت و علایق خودش ، دوستان خود را انتخاب می کند .
نوجوانانی که ناراحتیها را درونی می کنند یعنی به شدت افسرده و مضطرب هستند دوستانی را انتخاب می کنند که مثل آنها ناراحتیهای درونی دارند . والدین غالبأ نگران شدت همرنگی فرزندان خود با همسالان شان هستند . اگر خواسته پدر و مادر نوجوان یک چیز باشد و خواسته گروه همسالان چیز دیگری ، نوجوان چه کار خواهد کرد؟ بستگی دارد . همسالان و والدین برای نوجوانان در زمینه های مختلف حکم راهنماهای قابل را دارند . گروه همسالان در زمینه های سطحی و اجتماعی مثل مد و احساسات مرتبط با مدرسه مطلع ترند . نوجوانان در رابطه با موضوعات اجتماعی جزیی و روز مره ای چون مد و لباس ، موسیقی و گذران اوقات فراغت خصوصأ در مقطع دبیرستان بیشتر تابع نظر همسالان خود هستند اما در مورد ارزشهای عمیق خانوادگی ، تحصیلی و مالی معمولأ به پدر و مادرشان رجوع می کنند . البته اگر رابطه خوبی با آنان داشته باشند . نوجوانان به تدریج که بزرگتر می شوند به نظر صاحب نظران هر زمینه رجوع می کنند . پس اشتباه است که فکر می کنیم نوجوانان بین والدین و همسالان خویش گیر می کنند و خودشان هیچ نظری ندارند . تصمیمات نوجوانان غالبأ معرف این است که نوجوانان قوه قضاوت مستقل و معقولی دارند . روابط همسالان تحت تأثیر روابط خانوادگی است . نوجوانان خود مختار از خانواده هایی بیرون می آیند که روشهای اقتداری بر آنها حاکم بوده است . کودکانی هم که در خانواده های کم توجه و بسیار کنترل کننده یا سهل گیر بزرگ شده اند به نوجوانانی تبدیل می شوند که به همسالان خویش گرایش دارند.
لذا در این زمینه نیاز سنجی از اهمیت بالایی برخوردار است اگر نیاز او را به دوست درک کنیم و انکار نکنیم و او را در انتخاب دوست یاری کنیم می توانیم مطمئن باشیم که نوجوان ما با گذران وقت در کنار آنها هم به برطرف کردن نیاز پرداخته و هم به بازآموزی مهارت های جدید منجر شده است. علاوه بر آن باید اقدامی کرد تا نوجوان بتواند در کنار خانواده برنامه های جذاب داشته باشد . به این طریق از خانواده گریزان نشده و کمتر تمایل دارد تا زمان بیشتری را به دوستان خود متعلق سازد .
مرکز مهر
آسیب شناسی الگوهای رفتاری در نوجوانی
پرونده روی میز نشان می داد که فاطمه دختر 15 ساله ای است که در کلاس اول دبیرستان مشغول به تحصیل است در باز شد و دختری جوان با روپوشی نسبتأ تنگ و کوتاه با شالی که فقط قسمت وسط موهایش را پوشانده و موهایی به اصطلاح سیخ سیخی ،کفشهای اسپرت و ورزشی و کوله پشتی روی دوشش با خانمی چادری وارد اتاق شدند . آنها با فاصله از هم نشستند . از آنها خواستم که علت مراجعه خود را توضیح دهند .مادر شروع به صحبت کرد که مدتی است با دخترش دچار مشکل شده اند . توضیح دارد که تا سوم راهنمایی دختری بسیار سر به زیر بود و شئونات خانواده را رعایت می کرد تا آنموقع در شهرستانی زندگی می کردند . دختر مثل سایر دختران پوشش مناسبی داشت از نظر تحصیلی هم بسیار موفق بود او گفت حدود 2 سال است که به تهران آمدیم و در این منطقه ساکن شدیم .
سال اول دبیرستان فاطمه را در یک مدرسه غیر انتفاعی ثبت نام کردیم واز همان موقع مشکلات ما شروع شد . اوایل سال وقتی فاطمه از مدرسه بر می گشت بسیار عصبی بود با ما کمتر صحبت می کرد با خواهر و برادرش سر ناسازگاری داشت و بعد از مدتی به من اعتراض کرد که دوست ندارم مرا به مدرسه ببرید . من دیگر بزرگ شده ام بچه ها مسخره ام می کنند که چرا مادرت ترا به مدرسه می آورد می خواهم خودم بروم . علیرغم مخالفت های پدر مجبور شدم به او اجازه دهم که تنها به مدرسه برود ولی دلم طاقت نیاورد و چند بار دورا دور مراقبش بودم می دیدم که نزدیک مدرسه که میرسد چادرش را در آورده در کیفش می گذارد ، موضوع را با او در میان گذاشتم که چرا اینکاررا می کنی گفت تنها دختر چادری در مدرسه من هستم . بچه ها مرا تحویل نمی گیرند و با دیده حقارت به من نگاه می کنند. از طرفی مبلغ قبض تلفن بطور قابل ملاحظه ای افزایش یافت و این موضوع موجب اعتراض شدید پدرش شد . از طرف دیگر پس از مراجعه به مدرسه و جویا شدن وضع تحصیلی او متوجه شدیم که افت شدیدی کرده و سال اول دبیرستان را با نمرات بسیار پایینی پشت سر گذاشت .
از امسال هم از نظر وضع ظاهری همانطور که می بینید تغییرات شدیدی در خودش ایجاد کرده که پدرش مرتب مرا سرزنش می کند. و در خانه بخاطر فاطمه با همسرم مرتب جر و بحث داریم . نمی دانم چه کنم از یک طرف افت تحصیلی فاطمه ، از یک طرف تغییرات ظاهری که در او ایجاد شده که به هیچ وجه در شأن خانواده ما نیست ، درگیری مستمر با فاطمه بخاطر شکل و قیافه ای که برای خودش درست می کند نمی دانم با او چه کنم .از مادر خواستم که چند دقیقه ای بیرون اتاق باشد تا به تنهایی با فاطمه صحبت کنم . بعد از اینکه مادر از اتاق خارج شد دختر یک نفس بلندی حاکی از عصبانیت کشید .
نوجوانان غالبأ به توصیه های دوستان خود روی می آورند و از آنان آرامش می خواهند دوستان غالبأ به نوجوانان در کسب مهارتهای اجتماعی و هویت کمک می کنند .
گفتم خوب حالا تو بگو جریان از چه قرار است . او گفت مادرم فکر می کند هنوز در آن شهر کوچک زندگی می کنیم او مرا درک نمی کند . من دوست ندارم انگشت نمای دیگران باشم تا موقعی که چادر داشتم مجبور بودم تنها در گوشه ای از کلاس بمانم با هیچ کس نمی توانستم صحبت کنم احساس بدی داشتم افسرده شده بودم . برای درس تمرکز نداشتم . دوست نداشتم تنها بمانم ، می خواستم مرا تحویل بگیرند احساس تنهایی شدیدی داشتم . این بود که تصمیم گرفتم چادر را کنار بگذارم . دوست داشتم مثل بقیه بچه ها زیبا و امروزی باشم مثل آنها لباس بپوشم موهایم را مثل آنها آرایش کنم با این تغییرات کما کم جذب بچه ها شدم . کما کم حرفی برای گفتن داشتم و ارتباطاتم با دوستانم قویتر شد و از تنهایی در آمدم شبها که خانه می آمدم ارتباط تلفنی خود را با دوستانم حفظ کردم ، در مدرسه احساس راحتی می کردم ولی در خانه اوضاع بر عکس شده بود و مرتب سر من در خانه جنجال به پا بود همین موضوع باعث شد که من بیشتر بطرف دوستانم کشیده شوم و برای فرار از این تنش ها وقتی به خانه می رسیدم ترجیح می دادم که به اتاقم بروم و کمتر بیرون بیایم. محیط خانه ما پر تنش شده احساس راحتی نمی کنم . از اینکه باعث دعوای آنها می شوم ناراحتم .
همسالان در تلاش نوجوانان جهت استقلال پیدا کردن به آنان کمک می کنند و نقش یک دوست فهیم را برای آنها بازی می کنند .نوجوانان چگونه بر یکدیگر تأ ثیر می گذارند ؟
یکی از ویژگیهای سنین نوجوانی ، کاهش مدت زمانی است که نوجوان با خانواده اش می گذراند . در پژوهشی که در خصوص گذران اوقات فراغت صورت گرفته نشان می دهد که نوجوانان در سال آخر دبیرستان فقط 14 درصد از اوقات بیکاری خود را با خانواده خویش می گذرانند این قطع ارتباط لزومأ معلول اشکال در روابط خانوادگی نیست بلکه معلول نیروهای تأثیر گذار بیرون از خانواده دسترسی پیدا کردن به ماشین و حق بیرون ماندن از خانه است . همسالان در تلاش نوجوانان جهت استقلال پیدا کردن به آنان کمک می کنند و نقش یک دوست فهیم را برای آنها بازی می کنند . چون همسالان نوجوان نیز تحت همان فشارها و استرس ها هستند ، فرض را بر این می گذارند که درد آنها را می فهمند . نوجوانان غالبأ به توصیه های دوستان خود روی می آورند و از آنان آرامش می خواهند دوستان غالبأ به نوجوانان در کسب مهارتهای اجتماعی و هویت کمک می کنند . گروه همسالان به نوجوانان اجازه می دهند بر اساس معیارهای گروه به ارزیابی اعمال خود بپردازند .وقتی نوجوانان از لحاظ هیجانی خود مختارتر می شوند و از پدر و مادرشان کمتر بت می سازند ، وابستگی کمتری به والدین خود پیدا می کنند و به همسالان خود بیشتر متکی می شوند . این جریان با افزایش آسیب پذیری در برابر نفوذ همسالان همراه می شود . هر کسی متناسب با نیازها ، شخصیت و علایق خودش ، دوستان خود را انتخاب می کند .
نوجوانانی که ناراحتیها را درونی می کنند یعنی به شدت افسرده و مضطرب هستند دوستانی را انتخاب می کنند که مثل آنها ناراحتیهای درونی دارند . والدین غالبأ نگران شدت همرنگی فرزندان خود با همسالان شان هستند . اگر خواسته پدر و مادر نوجوان یک چیز باشد و خواسته گروه همسالان چیز دیگری ، نوجوان چه کار خواهد کرد؟ بستگی دارد . همسالان و والدین برای نوجوانان در زمینه های مختلف حکم راهنماهای قابل را دارند . گروه همسالان در زمینه های سطحی و اجتماعی مثل مد و احساسات مرتبط با مدرسه مطلع ترند . نوجوانان در رابطه با موضوعات اجتماعی جزیی و روز مره ای چون مد و لباس ، موسیقی و گذران اوقات فراغت خصوصأ در مقطع دبیرستان بیشتر تابع نظر همسالان خود هستند اما در مورد ارزشهای عمیق خانوادگی ، تحصیلی و مالی معمولأ به پدر و مادرشان رجوع می کنند . البته اگر رابطه خوبی با آنان داشته باشند . نوجوانان به تدریج که بزرگتر می شوند به نظر صاحب نظران هر زمینه رجوع می کنند . پس اشتباه است که فکر می کنیم نوجوانان بین والدین و همسالان خویش گیر می کنند و خودشان هیچ نظری ندارند . تصمیمات نوجوانان غالبأ معرف این است که نوجوانان قوه قضاوت مستقل و معقولی دارند . روابط همسالان تحت تأثیر روابط خانوادگی است . نوجوانان خود مختار از خانواده هایی بیرون می آیند که روشهای اقتداری بر آنها حاکم بوده است . کودکانی هم که در خانواده های کم توجه و بسیار کنترل کننده یا سهل گیر بزرگ شده اند به نوجوانانی تبدیل می شوند که به همسالان خویش گرایش دارند.
لذا در این زمینه نیاز سنجی از اهمیت بالایی برخوردار است اگر نیاز او را به دوست درک کنیم و انکار نکنیم و او را در انتخاب دوست یاری کنیم می توانیم مطمئن باشیم که نوجوان ما با گذران وقت در کنار آنها هم به برطرف کردن نیاز پرداخته و هم به بازآموزی مهارت های جدید منجر شده است. علاوه بر آن باید اقدامی کرد تا نوجوان بتواند در کنار خانواده برنامه های جذاب داشته باشد . به این طریق از خانواده گریزان نشده و کمتر تمایل دارد تا زمان بیشتری را به دوستان خود متعلق سازد .
مرکز مهر
سمیناربزرگ راز(دکترعلیرضاآزمندیان بنیانگذارتکنولوژی فکردرایران)
دوره خودشکوفایی(تکنولوژی فکر 1)دکتر آزمندیان
تکنولوژی فکر(دکترعلیرضاآزمندیان)
مجموعه کامل و فوق العاده جذاب راز 2 و قانون جذب
دوره ی خود شکوفایی(تکنولوژِی فکر1)دکتر آزمندیان
سمیناربزرگ ازدواج موفق(دکتراحمدحلت)
مجموعه تصویری تکنولوژی فکر دکتر آزمندیان
سمینار بزرگ ابر یادگیری( دکتر احمد حلت)
سمینار ثروت و توانگری(دکتر احمد حلت)
تکنیکهای طلایی بازاریابی و فروش موفق ( استاد حلت )
سمینار توانگران اینگونه می اندیشند( دکتر حلت)
زندگی در مسیر کمال(تکنولوژی فکر 2)دکتر آزمندیان
تشخیص و درمان اختلالات یادگیری - ریاضی ( دکتر مصطفی تبریزی )
سمینار ثروت و توانگری(دکتر احمد حلت)
سمینار ارتباط موثر با فرزندان ( دکتر حلت )
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.