عاشق پیشگی های نوجوانی
چگونه با عشقهای غیر منطقی دوران نوجوانی مقابله کنیم؟
عشق لذتی مثبت است که موضوع آن زیبایی است، همچنین احساسی عمیق، علاقهای لطیف و یا جاذبهای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و میتواند در حوزههایی غیر قابل تصور ظهور کند.در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی میتواند شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی میباشد. اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلحدوستی و انسانیت در تطابق است. اما در این یادداشت ما قصد داریم در مورد احساسات عاشقانه که برای اولین بار در دوران نوجوانی متولد می شود، صحبت کنیم.
منشا عشق چیست؟
نیاز به تعلق داشتن از جمله نیازهایی است که به طور ناگهانی در دوران بلوغ ایجاد نمی شود. افراد مدتها قبل از نوجوانی دوستانی یافته اند و در تمام عمر برای پیدا کردن دوستان جدید، روشهای مشابهی را به کار می گیرند. نوجوانی دوران تغییرات زیاد جسمانی، شناختی و روانی و اجتماعی است و این مسایل می توانند درک نوجوانان از خودشان و دوستانشان را مغشوش کنند. در این دوره از یک سو نیاز به تعلق داشتن او را به سمت دوستی و گرایش به برقراری ارتباط، و از دگر سو تغییرات بیولوژیکی و جنسی او را به سمت جنس مخالف سوق می دهد و این گونه است که گرایش به جنس مخالف در نوجوانی و یا همان عشق های نوجوانی متولد می شود.
البته نوجوانان در اوایل این دوران، احتمالا تمایلی به جنس مخالف نخواهند داشت. عموما در این دوره آنها به خودشان علاقمندند و ایجاد ارتباط نزدیک با شخص از جنس مخالف، هنوز، هدف بزرگی برای آنها نیست.
در اواخر نوجوانی، ممکن است نوجوانان به سمت افرادی از جنس مخالف متمایل شوند که صد البته این چنین علاقمندی هایی در حقیقت دل بستن خیالی به فردی است که می تواند تا حدی نگرانی ها و آشفتگی های نوجوان را آرامش بخشد. علاقمندی به هنر پیشه های تلویزیونی و سینما، علاقمندی به ورزشکاران، به معلمان و در مواردی افرادی از فامیل و آشنایان و همسایگان از جمله علاقمندی های موجود در بین نوجوانان است.
با وجود این، طی این دوره، الگوهای ارتباط با جنس مخالف ممکن است بسیار متفاوت و متضاد باشد؛ برخی از نوجوانها تمایل چندانی به جنس مخالف پیدا نمی کنند(شاید به این علت که به امور دیگری مانند ورزش، نمایش، درس و ... سرگرم هستند). اما در طرف دیگر این طیف نوجوانانی هستند که نسبت به جنس مخالف کشش بسیاری دارند و به این ترتیب است که برای این دسته از نوجوانان عشقهای آتشین ایجاد می گردد. به طور کلی اکثر افرادی که عشق را تجربه کرده اند،اولین بار در نوجوانی با این مساله مواجه شده اند.
هر چند که عاشق شدن( در نوجوانی) یک تجربه هیجان آور است اما مسلما رخدادی پر مشکل است. تعدادی از مشکلات که نوجوانان با آن مواجه می شوند دارای تبعات خاص خود است که این تبعات نشات گرفته از شرایطی است که نوجوانان در آن قرار دارند.
در این دوره از یک سو نیاز به تعلق داشتن او را به سمت دوستی و گرایش به برقراری ارتباط، و از دگر سو تغییرات بیولوژیکی و جنسی او را به سمت جنس مخالف سوق می دهد
برای مثال:
- نوجوانی دورانی سخت و پراسترس است. نوجوانی دورانی است که حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی قرار دارد و تغییرات بیولوژیکی، شناختی، اجتماعی و .. که در این دوران رخ می دهد، کششی نسبت به جنس مخالف درآنها ایجاد می کند و بنابراین، این گرایش تا حدی طبیعی به نظر می رسد. اما متاسفانه بیشتر نوجوانان در این مرحله هنوز به رسش کافی نرسیده اند تا بتواند یک ارتباط منطقی و عاقلانه برقرار کنند. عشق، نوجوانان را با مسایلی مواجه می کند که واقعا آمادگی آن را ندارند. برای مثال علاقه شدید یک نوجوان به فردی خاص، در حالی که وی شرایط لازم برای ازدواج را(نه از لحاظ شناختی، اقتصادی و ...) ندارد نتیجه ای جز ناکامی و سرخوردگی نخواهد داشت.
- از دگر سو نوجوانی دورانی حساس برای ادامه تحصیل و پیریزی و برنامه ریزی برای آینده است. اگر یک نوجوان در این دوران به مساله ادامه تحصیل، یادگیری حرفه ای برای آینده و ... توجه لازم را مبذول ندارد، مسلما در آینده نه چندان دور یعنی در دوران جوانی با مشکلات متعددی مواجه می شود، حال آنکه دلبستگی های عاطفی و احساسات عاشقانه گاهی اوقات آن چنان نوجوان را شیفته و واله می گرداند که نتیجه آن از دست دادن تمرکز، حواس پرتی و به تبع ان افت تحصیلی خواهد بود. گاهی اوقات شیفتگی در نوجوانی به مرحله ای می رسد که وی روابط خود با همسالان را کم و یا قطع کرده و به این ترتیب مبدل به یک موجود گوشه گیر می گردد.
اگر شما جز آن دسته از نوجوانانی باشید که دلبسته یکی از اطرافیان، همکلاسان و .. خود شده باشید احتمالا نسبت به گذشته، خودتان را یک فرد متفاوت می یابید یعنی طوری فکر می کنید که در گذشته این گونه نبوده اید، برنامه های زندگی تان عوض شده، دایما با خیالات فرد مورد نظر زندگی می کنید، تمرکزتان را از دست داده اید و آن طور که باید بر روی مسئولیتها و وظایف خود تمرکز ندارید و ...
نوجوانی دورانی حساس برای ادامه تحصیل و پیریزی و برنامه ریزی برای آینده استهمه اینها تجربیاتی است که نوجوانانی با چالشهای عاطفی با آن مواجه می شوند. هر چند که قرار گرفتن در عشقهای نوجوانی تا حدی اجتناب ناپذیر است اما به نظر می رسد که می تواند به نوعی آنها را پشت سر گذاشت و با آنها کنار آمد البته تصور نکنید که قصد داریم این احساس را انکار کره و یا رد کنیم بلکه می خواهیم شما را تشویق کنیم که:
اولا دیدگاهی منطقی و درست نسبت به عشق پیدا کنید
ثانیا معنای عشق واقعی را دریابید
عشق پاک و خالصانه بین دو انسان بالغ قابل احترام و حتی وسیله ای برای تکامل معنوی و رسیدن به خداست اما توجه داشته باشید که عشق را می تواند به سه شکل دسته بندی نمود :
عشقی که در محبت و صمیمیت خلاصه می شود
عشقی که علاوه بر صمیمیت توام با غریزه جنسی و شهوت نیز می باشد
و در نهایت عشقی که علاوه بر صمیمیت و شهوت نوعی تعهد و احساس وظیفه و مسئولیت در روابط عاشقانه نیز به چشم می خورد
آنچه که مسلم است دسته سوم علاقه و عشقی است که دارای ارزش و اهمیت بوده و می تواند پایدار بماند.
شرایط برخورد با مسئله
اگر این علاقه با آگاهی و شناخت و متناسب بودن سایر شرایط و شناخت کافی و اطمینان صورت گرفته نیاز به برخورد ندارد اما در صورتی که این رابطه بر اساس یک اتفاق و تنها تحت تاثیر کششهای جنس مخالف ایجاد شده است که نتیجه آن قابل پیش بینی است و باید روشی برای ترک آن تدارک دیده شود. باید توجه داشت که این علاقه می تواند پیش درآمدی برای روابط نادرست و غیر منطقی بین طرفین گردد که نتیجه آن در بهترین حالت ایجاد یک رابطه صمیمانه به مدت طولانی است که بعد از گذشت زمان، طرفین این ماجرا به این نتیجه می رسند که مناسب هم نیستند و لذا از یکدیگر دلسرد می شوند. خاطرات خوش گذشته، از یک سو احساسات را بر آن می دارد که از یکدیگر دست بر ندارند و به رابطه مخفیانه خود ادامه دهند و از دگر سو منطق و عقل به آنها حکم می کند که مناسب هم نیستند و انتخاب آنها تنها از روی احساسات بوده است و باید این ارتباط منقطع گردد و در اینجاست که مشکلات شدت می یابد و فراموش کردن این مساله تبدیل به یک بحران در زندگی نوجوان می گردد. لذا قبل از شروع به کار باید موضوعات انگیزه ترک مسئله ، اعتماد به نفس و اراده کافی برای مقابله با مشکل حل و فصل و تقویت گردد.
ابتدا
صادقانه این مسایل را مورد توجه قرار دهید:
آیا این علاقه نتیجه یک اتفاق و تصادف ساده است که اگر این اتفاق در موقعیت زمانی و مکانی دیگری اتفاق می افتاد الآن عاشق کس دیگری بودم؟
آیا این علاقه برگرفته از شناخت این فرد بوده و یا نتیجه احساسی است که ناگهان به غلیان در آمده است؟
آیا تناسبی میان من و طرف مقابل وجود دارد یا اینکه تصور می کنید که عشق کور است و تفاوتها را نمی بیند؟
و سوالاتی مشابه....
سپس در مرحله بعد
پاسخ های خود به سوالات فوق را با یک مشاور یا فرد آگاه در جریان گذاشته و سعی کنید بطور منطقی و دلایل موجه به پاسخ های مثبت برسید. اگر پاسخ هایتان بعد از راهنمایی و مشاوره هنوز منفی میباشد به نتیجه ای نخواهید رسید و اگر پاسخ هایتان تا آخر کار با دلیل و منطق مثبت باقی بماند مطمئن باشید در ترک عشق ناخواسته توفیق خواهید یافت.
و اما ادامه ماجرا...
هرگاه به این نتیجه رسیدید که باید بر این احساس غلبه یافته و کنترل بیشتری بر آن بیابید، وقت آن رسیده که:
- سعی کنید سرگرمی جدیدی برای پر کردن جای خالی طرف در فکر وذهن خود تدارک ببینید.
- تا جایی که امکان دارد با این فرد روبه رو نشوید و ملاقات نداشته باشید. اگر همکلاسی هستید واحدهای درسی تان را متفاوت بردارید، اگر هم محلی هستید مسیر عبور و مرور خود را تغییر دهید و اگر فامیل هستید روابط خود را فعلا به حداقل برسانید...
- مراقب باشید که خلا وجود این فرد باعث نشود که جانشینی برای او پیدا کنید.
- زود دلسرد و مایوس نشوید با داشتن صبر و تحمل و تداوم برنامه به نتیجه مطلوب خواهید رسید و بتدریج در سایر زمینه های زندگی رشد قابل ملاحظه ای خواهید داشت.
7.این کار با توجه به شدت علاقه در عرض سه هفته تا سه ماه نتیجه خواهد داد به شرط اینکه تداوم برنامه حفظ و پایداری لازم به همراه داشته باشد.
عاشق پیشگی های نوجوانی
چگونه با عشقهای غیر منطقی دوران نوجوانی مقابله کنیم؟
عشق لذتی مثبت است که موضوع آن زیبایی است، همچنین احساسی عمیق، علاقهای لطیف و یا جاذبهای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و میتواند در حوزههایی غیر قابل تصور ظهور کند.در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی میتواند شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی میباشد. اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلحدوستی و انسانیت در تطابق است. اما در این یادداشت ما قصد داریم در مورد احساسات عاشقانه که برای اولین بار در دوران نوجوانی متولد می شود، صحبت کنیم.
منشا عشق چیست؟
نیاز به تعلق داشتن از جمله نیازهایی است که به طور ناگهانی در دوران بلوغ ایجاد نمی شود. افراد مدتها قبل از نوجوانی دوستانی یافته اند و در تمام عمر برای پیدا کردن دوستان جدید، روشهای مشابهی را به کار می گیرند. نوجوانی دوران تغییرات زیاد جسمانی، شناختی و روانی و اجتماعی است و این مسایل می توانند درک نوجوانان از خودشان و دوستانشان را مغشوش کنند. در این دوره از یک سو نیاز به تعلق داشتن او را به سمت دوستی و گرایش به برقراری ارتباط، و از دگر سو تغییرات بیولوژیکی و جنسی او را به سمت جنس مخالف سوق می دهد و این گونه است که گرایش به جنس مخالف در نوجوانی و یا همان عشق های نوجوانی متولد می شود.
البته نوجوانان در اوایل این دوران، احتمالا تمایلی به جنس مخالف نخواهند داشت. عموما در این دوره آنها به خودشان علاقمندند و ایجاد ارتباط نزدیک با شخص از جنس مخالف، هنوز، هدف بزرگی برای آنها نیست.
در اواخر نوجوانی، ممکن است نوجوانان به سمت افرادی از جنس مخالف متمایل شوند که صد البته این چنین علاقمندی هایی در حقیقت دل بستن خیالی به فردی است که می تواند تا حدی نگرانی ها و آشفتگی های نوجوان را آرامش بخشد. علاقمندی به هنر پیشه های تلویزیونی و سینما، علاقمندی به ورزشکاران، به معلمان و در مواردی افرادی از فامیل و آشنایان و همسایگان از جمله علاقمندی های موجود در بین نوجوانان است.
با وجود این، طی این دوره، الگوهای ارتباط با جنس مخالف ممکن است بسیار متفاوت و متضاد باشد؛ برخی از نوجوانها تمایل چندانی به جنس مخالف پیدا نمی کنند(شاید به این علت که به امور دیگری مانند ورزش، نمایش، درس و ... سرگرم هستند). اما در طرف دیگر این طیف نوجوانانی هستند که نسبت به جنس مخالف کشش بسیاری دارند و به این ترتیب است که برای این دسته از نوجوانان عشقهای آتشین ایجاد می گردد. به طور کلی اکثر افرادی که عشق را تجربه کرده اند،اولین بار در نوجوانی با این مساله مواجه شده اند.
هر چند که عاشق شدن( در نوجوانی) یک تجربه هیجان آور است اما مسلما رخدادی پر مشکل است. تعدادی از مشکلات که نوجوانان با آن مواجه می شوند دارای تبعات خاص خود است که این تبعات نشات گرفته از شرایطی است که نوجوانان در آن قرار دارند.
در این دوره از یک سو نیاز به تعلق داشتن او را به سمت دوستی و گرایش به برقراری ارتباط، و از دگر سو تغییرات بیولوژیکی و جنسی او را به سمت جنس مخالف سوق می دهد
برای مثال:
- نوجوانی دورانی سخت و پراسترس است. نوجوانی دورانی است که حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی قرار دارد و تغییرات بیولوژیکی، شناختی، اجتماعی و .. که در این دوران رخ می دهد، کششی نسبت به جنس مخالف درآنها ایجاد می کند و بنابراین، این گرایش تا حدی طبیعی به نظر می رسد. اما متاسفانه بیشتر نوجوانان در این مرحله هنوز به رسش کافی نرسیده اند تا بتواند یک ارتباط منطقی و عاقلانه برقرار کنند. عشق، نوجوانان را با مسایلی مواجه می کند که واقعا آمادگی آن را ندارند. برای مثال علاقه شدید یک نوجوان به فردی خاص، در حالی که وی شرایط لازم برای ازدواج را(نه از لحاظ شناختی، اقتصادی و ...) ندارد نتیجه ای جز ناکامی و سرخوردگی نخواهد داشت.
- از دگر سو نوجوانی دورانی حساس برای ادامه تحصیل و پیریزی و برنامه ریزی برای آینده است. اگر یک نوجوان در این دوران به مساله ادامه تحصیل، یادگیری حرفه ای برای آینده و ... توجه لازم را مبذول ندارد، مسلما در آینده نه چندان دور یعنی در دوران جوانی با مشکلات متعددی مواجه می شود، حال آنکه دلبستگی های عاطفی و احساسات عاشقانه گاهی اوقات آن چنان نوجوان را شیفته و واله می گرداند که نتیجه آن از دست دادن تمرکز، حواس پرتی و به تبع ان افت تحصیلی خواهد بود. گاهی اوقات شیفتگی در نوجوانی به مرحله ای می رسد که وی روابط خود با همسالان را کم و یا قطع کرده و به این ترتیب مبدل به یک موجود گوشه گیر می گردد.
اگر شما جز آن دسته از نوجوانانی باشید که دلبسته یکی از اطرافیان، همکلاسان و .. خود شده باشید احتمالا نسبت به گذشته، خودتان را یک فرد متفاوت می یابید یعنی طوری فکر می کنید که در گذشته این گونه نبوده اید، برنامه های زندگی تان عوض شده، دایما با خیالات فرد مورد نظر زندگی می کنید، تمرکزتان را از دست داده اید و آن طور که باید بر روی مسئولیتها و وظایف خود تمرکز ندارید و ...
نوجوانی دورانی حساس برای ادامه تحصیل و پیریزی و برنامه ریزی برای آینده استهمه اینها تجربیاتی است که نوجوانانی با چالشهای عاطفی با آن مواجه می شوند. هر چند که قرار گرفتن در عشقهای نوجوانی تا حدی اجتناب ناپذیر است اما به نظر می رسد که می تواند به نوعی آنها را پشت سر گذاشت و با آنها کنار آمد البته تصور نکنید که قصد داریم این احساس را انکار کره و یا رد کنیم بلکه می خواهیم شما را تشویق کنیم که:
اولا دیدگاهی منطقی و درست نسبت به عشق پیدا کنید
ثانیا معنای عشق واقعی را دریابید
عشق پاک و خالصانه بین دو انسان بالغ قابل احترام و حتی وسیله ای برای تکامل معنوی و رسیدن به خداست اما توجه داشته باشید که عشق را می تواند به سه شکل دسته بندی نمود :
عشقی که در محبت و صمیمیت خلاصه می شود
عشقی که علاوه بر صمیمیت توام با غریزه جنسی و شهوت نیز می باشد
و در نهایت عشقی که علاوه بر صمیمیت و شهوت نوعی تعهد و احساس وظیفه و مسئولیت در روابط عاشقانه نیز به چشم می خورد
آنچه که مسلم است دسته سوم علاقه و عشقی است که دارای ارزش و اهمیت بوده و می تواند پایدار بماند.
شرایط برخورد با مسئله
اگر این علاقه با آگاهی و شناخت و متناسب بودن سایر شرایط و شناخت کافی و اطمینان صورت گرفته نیاز به برخورد ندارد اما در صورتی که این رابطه بر اساس یک اتفاق و تنها تحت تاثیر کششهای جنس مخالف ایجاد شده است که نتیجه آن قابل پیش بینی است و باید روشی برای ترک آن تدارک دیده شود. باید توجه داشت که این علاقه می تواند پیش درآمدی برای روابط نادرست و غیر منطقی بین طرفین گردد که نتیجه آن در بهترین حالت ایجاد یک رابطه صمیمانه به مدت طولانی است که بعد از گذشت زمان، طرفین این ماجرا به این نتیجه می رسند که مناسب هم نیستند و لذا از یکدیگر دلسرد می شوند. خاطرات خوش گذشته، از یک سو احساسات را بر آن می دارد که از یکدیگر دست بر ندارند و به رابطه مخفیانه خود ادامه دهند و از دگر سو منطق و عقل به آنها حکم می کند که مناسب هم نیستند و انتخاب آنها تنها از روی احساسات بوده است و باید این ارتباط منقطع گردد و در اینجاست که مشکلات شدت می یابد و فراموش کردن این مساله تبدیل به یک بحران در زندگی نوجوان می گردد. لذا قبل از شروع به کار باید موضوعات انگیزه ترک مسئله ، اعتماد به نفس و اراده کافی برای مقابله با مشکل حل و فصل و تقویت گردد.
ابتدا
صادقانه این مسایل را مورد توجه قرار دهید:
آیا این علاقه نتیجه یک اتفاق و تصادف ساده است که اگر این اتفاق در موقعیت زمانی و مکانی دیگری اتفاق می افتاد الآن عاشق کس دیگری بودم؟
آیا این علاقه برگرفته از شناخت این فرد بوده و یا نتیجه احساسی است که ناگهان به غلیان در آمده است؟
آیا تناسبی میان من و طرف مقابل وجود دارد یا اینکه تصور می کنید که عشق کور است و تفاوتها را نمی بیند؟
و سوالاتی مشابه....
سپس در مرحله بعد
پاسخ های خود به سوالات فوق را با یک مشاور یا فرد آگاه در جریان گذاشته و سعی کنید بطور منطقی و دلایل موجه به پاسخ های مثبت برسید. اگر پاسخ هایتان بعد از راهنمایی و مشاوره هنوز منفی میباشد به نتیجه ای نخواهید رسید و اگر پاسخ هایتان تا آخر کار با دلیل و منطق مثبت باقی بماند مطمئن باشید در ترک عشق ناخواسته توفیق خواهید یافت.
و اما ادامه ماجرا...
هرگاه به این نتیجه رسیدید که باید بر این احساس غلبه یافته و کنترل بیشتری بر آن بیابید، وقت آن رسیده که:
- سعی کنید سرگرمی جدیدی برای پر کردن جای خالی طرف در فکر وذهن خود تدارک ببینید.
- تا جایی که امکان دارد با این فرد روبه رو نشوید و ملاقات نداشته باشید. اگر همکلاسی هستید واحدهای درسی تان را متفاوت بردارید، اگر هم محلی هستید مسیر عبور و مرور خود را تغییر دهید و اگر فامیل هستید روابط خود را فعلا به حداقل برسانید...
- مراقب باشید که خلا وجود این فرد باعث نشود که جانشینی برای او پیدا کنید.
- زود دلسرد و مایوس نشوید با داشتن صبر و تحمل و تداوم برنامه به نتیجه مطلوب خواهید رسید و بتدریج در سایر زمینه های زندگی رشد قابل ملاحظه ای خواهید داشت.
7.این کار با توجه به شدت علاقه در عرض سه هفته تا سه ماه نتیجه خواهد داد به شرط اینکه تداوم برنامه حفظ و پایداری لازم به همراه داشته باشد.
عاشق پیشگی های نوجوانی
چگونه با عشقهای غیر منطقی دوران نوجوانی مقابله کنیم؟
عشق لذتی مثبت است که موضوع آن زیبایی است، همچنین احساسی عمیق، علاقهای لطیف و یا جاذبهای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و میتواند در حوزههایی غیر قابل تصور ظهور کند.در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی میتواند شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی میباشد. اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلحدوستی و انسانیت در تطابق است. اما در این یادداشت ما قصد داریم در مورد احساسات عاشقانه که برای اولین بار در دوران نوجوانی متولد می شود، صحبت کنیم.
منشا عشق چیست؟
نیاز به تعلق داشتن از جمله نیازهایی است که به طور ناگهانی در دوران بلوغ ایجاد نمی شود. افراد مدتها قبل از نوجوانی دوستانی یافته اند و در تمام عمر برای پیدا کردن دوستان جدید، روشهای مشابهی را به کار می گیرند. نوجوانی دوران تغییرات زیاد جسمانی، شناختی و روانی و اجتماعی است و این مسایل می توانند درک نوجوانان از خودشان و دوستانشان را مغشوش کنند. در این دوره از یک سو نیاز به تعلق داشتن او را به سمت دوستی و گرایش به برقراری ارتباط، و از دگر سو تغییرات بیولوژیکی و جنسی او را به سمت جنس مخالف سوق می دهد و این گونه است که گرایش به جنس مخالف در نوجوانی و یا همان عشق های نوجوانی متولد می شود.
البته نوجوانان در اوایل این دوران، احتمالا تمایلی به جنس مخالف نخواهند داشت. عموما در این دوره آنها به خودشان علاقمندند و ایجاد ارتباط نزدیک با شخص از جنس مخالف، هنوز، هدف بزرگی برای آنها نیست.
در اواخر نوجوانی، ممکن است نوجوانان به سمت افرادی از جنس مخالف متمایل شوند که صد البته این چنین علاقمندی هایی در حقیقت دل بستن خیالی به فردی است که می تواند تا حدی نگرانی ها و آشفتگی های نوجوان را آرامش بخشد. علاقمندی به هنر پیشه های تلویزیونی و سینما، علاقمندی به ورزشکاران، به معلمان و در مواردی افرادی از فامیل و آشنایان و همسایگان از جمله علاقمندی های موجود در بین نوجوانان است.
با وجود این، طی این دوره، الگوهای ارتباط با جنس مخالف ممکن است بسیار متفاوت و متضاد باشد؛ برخی از نوجوانها تمایل چندانی به جنس مخالف پیدا نمی کنند(شاید به این علت که به امور دیگری مانند ورزش، نمایش، درس و ... سرگرم هستند). اما در طرف دیگر این طیف نوجوانانی هستند که نسبت به جنس مخالف کشش بسیاری دارند و به این ترتیب است که برای این دسته از نوجوانان عشقهای آتشین ایجاد می گردد. به طور کلی اکثر افرادی که عشق را تجربه کرده اند،اولین بار در نوجوانی با این مساله مواجه شده اند.
هر چند که عاشق شدن( در نوجوانی) یک تجربه هیجان آور است اما مسلما رخدادی پر مشکل است. تعدادی از مشکلات که نوجوانان با آن مواجه می شوند دارای تبعات خاص خود است که این تبعات نشات گرفته از شرایطی است که نوجوانان در آن قرار دارند.
در این دوره از یک سو نیاز به تعلق داشتن او را به سمت دوستی و گرایش به برقراری ارتباط، و از دگر سو تغییرات بیولوژیکی و جنسی او را به سمت جنس مخالف سوق می دهد
برای مثال:
- نوجوانی دورانی سخت و پراسترس است. نوجوانی دورانی است که حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی قرار دارد و تغییرات بیولوژیکی، شناختی، اجتماعی و .. که در این دوران رخ می دهد، کششی نسبت به جنس مخالف درآنها ایجاد می کند و بنابراین، این گرایش تا حدی طبیعی به نظر می رسد. اما متاسفانه بیشتر نوجوانان در این مرحله هنوز به رسش کافی نرسیده اند تا بتواند یک ارتباط منطقی و عاقلانه برقرار کنند. عشق، نوجوانان را با مسایلی مواجه می کند که واقعا آمادگی آن را ندارند. برای مثال علاقه شدید یک نوجوان به فردی خاص، در حالی که وی شرایط لازم برای ازدواج را(نه از لحاظ شناختی، اقتصادی و ...) ندارد نتیجه ای جز ناکامی و سرخوردگی نخواهد داشت.
- از دگر سو نوجوانی دورانی حساس برای ادامه تحصیل و پیریزی و برنامه ریزی برای آینده است. اگر یک نوجوان در این دوران به مساله ادامه تحصیل، یادگیری حرفه ای برای آینده و ... توجه لازم را مبذول ندارد، مسلما در آینده نه چندان دور یعنی در دوران جوانی با مشکلات متعددی مواجه می شود، حال آنکه دلبستگی های عاطفی و احساسات عاشقانه گاهی اوقات آن چنان نوجوان را شیفته و واله می گرداند که نتیجه آن از دست دادن تمرکز، حواس پرتی و به تبع ان افت تحصیلی خواهد بود. گاهی اوقات شیفتگی در نوجوانی به مرحله ای می رسد که وی روابط خود با همسالان را کم و یا قطع کرده و به این ترتیب مبدل به یک موجود گوشه گیر می گردد.
اگر شما جز آن دسته از نوجوانانی باشید که دلبسته یکی از اطرافیان، همکلاسان و .. خود شده باشید احتمالا نسبت به گذشته، خودتان را یک فرد متفاوت می یابید یعنی طوری فکر می کنید که در گذشته این گونه نبوده اید، برنامه های زندگی تان عوض شده، دایما با خیالات فرد مورد نظر زندگی می کنید، تمرکزتان را از دست داده اید و آن طور که باید بر روی مسئولیتها و وظایف خود تمرکز ندارید و ...
نوجوانی دورانی حساس برای ادامه تحصیل و پیریزی و برنامه ریزی برای آینده استهمه اینها تجربیاتی است که نوجوانانی با چالشهای عاطفی با آن مواجه می شوند. هر چند که قرار گرفتن در عشقهای نوجوانی تا حدی اجتناب ناپذیر است اما به نظر می رسد که می تواند به نوعی آنها را پشت سر گذاشت و با آنها کنار آمد البته تصور نکنید که قصد داریم این احساس را انکار کره و یا رد کنیم بلکه می خواهیم شما را تشویق کنیم که:
اولا دیدگاهی منطقی و درست نسبت به عشق پیدا کنید
ثانیا معنای عشق واقعی را دریابید
عشق پاک و خالصانه بین دو انسان بالغ قابل احترام و حتی وسیله ای برای تکامل معنوی و رسیدن به خداست اما توجه داشته باشید که عشق را می تواند به سه شکل دسته بندی نمود :
عشقی که در محبت و صمیمیت خلاصه می شود
عشقی که علاوه بر صمیمیت توام با غریزه جنسی و شهوت نیز می باشد
و در نهایت عشقی که علاوه بر صمیمیت و شهوت نوعی تعهد و احساس وظیفه و مسئولیت در روابط عاشقانه نیز به چشم می خورد
آنچه که مسلم است دسته سوم علاقه و عشقی است که دارای ارزش و اهمیت بوده و می تواند پایدار بماند.
شرایط برخورد با مسئله
اگر این علاقه با آگاهی و شناخت و متناسب بودن سایر شرایط و شناخت کافی و اطمینان صورت گرفته نیاز به برخورد ندارد اما در صورتی که این رابطه بر اساس یک اتفاق و تنها تحت تاثیر کششهای جنس مخالف ایجاد شده است که نتیجه آن قابل پیش بینی است و باید روشی برای ترک آن تدارک دیده شود. باید توجه داشت که این علاقه می تواند پیش درآمدی برای روابط نادرست و غیر منطقی بین طرفین گردد که نتیجه آن در بهترین حالت ایجاد یک رابطه صمیمانه به مدت طولانی است که بعد از گذشت زمان، طرفین این ماجرا به این نتیجه می رسند که مناسب هم نیستند و لذا از یکدیگر دلسرد می شوند. خاطرات خوش گذشته، از یک سو احساسات را بر آن می دارد که از یکدیگر دست بر ندارند و به رابطه مخفیانه خود ادامه دهند و از دگر سو منطق و عقل به آنها حکم می کند که مناسب هم نیستند و انتخاب آنها تنها از روی احساسات بوده است و باید این ارتباط منقطع گردد و در اینجاست که مشکلات شدت می یابد و فراموش کردن این مساله تبدیل به یک بحران در زندگی نوجوان می گردد. لذا قبل از شروع به کار باید موضوعات انگیزه ترک مسئله ، اعتماد به نفس و اراده کافی برای مقابله با مشکل حل و فصل و تقویت گردد.
ابتدا
صادقانه این مسایل را مورد توجه قرار دهید:
آیا این علاقه نتیجه یک اتفاق و تصادف ساده است که اگر این اتفاق در موقعیت زمانی و مکانی دیگری اتفاق می افتاد الآن عاشق کس دیگری بودم؟
آیا این علاقه برگرفته از شناخت این فرد بوده و یا نتیجه احساسی است که ناگهان به غلیان در آمده است؟
آیا تناسبی میان من و طرف مقابل وجود دارد یا اینکه تصور می کنید که عشق کور است و تفاوتها را نمی بیند؟
و سوالاتی مشابه....
سپس در مرحله بعد
پاسخ های خود به سوالات فوق را با یک مشاور یا فرد آگاه در جریان گذاشته و سعی کنید بطور منطقی و دلایل موجه به پاسخ های مثبت برسید. اگر پاسخ هایتان بعد از راهنمایی و مشاوره هنوز منفی میباشد به نتیجه ای نخواهید رسید و اگر پاسخ هایتان تا آخر کار با دلیل و منطق مثبت باقی بماند مطمئن باشید در ترک عشق ناخواسته توفیق خواهید یافت.
و اما ادامه ماجرا...
هرگاه به این نتیجه رسیدید که باید بر این احساس غلبه یافته و کنترل بیشتری بر آن بیابید، وقت آن رسیده که:
- سعی کنید سرگرمی جدیدی برای پر کردن جای خالی طرف در فکر وذهن خود تدارک ببینید.
- تا جایی که امکان دارد با این فرد روبه رو نشوید و ملاقات نداشته باشید. اگر همکلاسی هستید واحدهای درسی تان را متفاوت بردارید، اگر هم محلی هستید مسیر عبور و مرور خود را تغییر دهید و اگر فامیل هستید روابط خود را فعلا به حداقل برسانید...
- مراقب باشید که خلا وجود این فرد باعث نشود که جانشینی برای او پیدا کنید.
- زود دلسرد و مایوس نشوید با داشتن صبر و تحمل و تداوم برنامه به نتیجه مطلوب خواهید رسید و بتدریج در سایر زمینه های زندگی رشد قابل ملاحظه ای خواهید داشت.
7.این کار با توجه به شدت علاقه در عرض سه هفته تا سه ماه نتیجه خواهد داد به شرط اینکه تداوم برنامه حفظ و پایداری لازم به همراه داشته باشد.
توصیه های جانانه نوجوانی
اعمال محدودیت به نوجوان؛ چگونه؟
دوره نوجوانی از مهم ترین و حساس ترین دوره های زندگی انسان به شمار می رود; زیرا در این دوره نوجوان به دنبال یافتن هویت خویش، در مسیر شکل دادن به شخصیتی متکی به خود گام برمی دارد.سؤالات متعددی نیز در ذهن نوجوان نقش می بندد که چنانچه نتواند پاسخی مناسب برای آن ها بیابد، چه بسا ممکن است شخصیتی متزلزل و احیانا دوگانه پیدا کند. از طرف دیگر تربیت نوجوان در این دوره مهم زندگی بسیار مهم و حیاتی به نظر می رسد لذا از اساسی ترین وظایف والدین و مربیان در امر تربیت و تعلیم که از حساسترین و ظریف ترین کارهائی است که آنان به عهده گرفته اند برخورد شایسته در مواجهه با لغزش ها و خطاهای نوجوانان و اصلاح و تغییر رفتار نادرست آنان است. چرا که اگر این امر به غیر از مجرای منطقی و شیوه های صحیح انجام شود چه بسا که ضربات جبران ناپذیری بر روحیات نوجوان خواهد گذاشت و در نتیجه والدین نیز در امر تربیت ناکام خواهند ماند.
هر چند آنها دیگر بچه نیستند اما آگاهی و بلوغ لازم برای آن که خودشان به تنهایی بتوانند بهترین تصمیم را در کارهایشان اتخاذ کنند ندارند. راهنمایی های سفت و سخت و البته منطقی چیزی است که نوجوانان برای رسیدن موفقیت آمیز به دوران بزرگسالی از طرف والدین به آن نیازمند هستند. تهیه و تنظیم اینگونه مرزبندی ها یک بخش مهم در فرآیند فرزند پروری است. در ادامه به مواردی مفید اشاره می کنیم که در انجام این وظیفه مهم می تواند بسیار گره گشا باشد:
توصیه های جانانه نوجوانی
اعمال محدودیت به نوجوان؛ چگونه؟
دوره نوجوانی از مهم ترین و حساس ترین دوره های زندگی انسان به شمار می رود; زیرا در این دوره نوجوان به دنبال یافتن هویت خویش، در مسیر شکل دادن به شخصیتی متکی به خود گام برمی دارد.سؤالات متعددی نیز در ذهن نوجوان نقش می بندد که چنانچه نتواند پاسخی مناسب برای آن ها بیابد، چه بسا ممکن است شخصیتی متزلزل و احیانا دوگانه پیدا کند. از طرف دیگر تربیت نوجوان در این دوره مهم زندگی بسیار مهم و حیاتی به نظر می رسد لذا از اساسی ترین وظایف والدین و مربیان در امر تربیت و تعلیم که از حساسترین و ظریف ترین کارهائی است که آنان به عهده گرفته اند برخورد شایسته در مواجهه با لغزش ها و خطاهای نوجوانان و اصلاح و تغییر رفتار نادرست آنان است. چرا که اگر این امر به غیر از مجرای منطقی و شیوه های صحیح انجام شود چه بسا که ضربات جبران ناپذیری بر روحیات نوجوان خواهد گذاشت و در نتیجه والدین نیز در امر تربیت ناکام خواهند ماند.
هر چند آنها دیگر بچه نیستند اما آگاهی و بلوغ لازم برای آن که خودشان به تنهایی بتوانند بهترین تصمیم را در کارهایشان اتخاذ کنند ندارند. راهنمایی های سفت و سخت و البته منطقی چیزی است که نوجوانان برای رسیدن موفقیت آمیز به دوران بزرگسالی از طرف والدین به آن نیازمند هستند. تهیه و تنظیم اینگونه مرزبندی ها یک بخش مهم در فرآیند فرزند پروری است. در ادامه به مواردی مفید اشاره می کنیم که در انجام این وظیفه مهم می تواند بسیار گره گشا باشد:
توصیه های جانانه نوجوانی
اعمال محدودیت به نوجوان؛ چگونه؟
دوره نوجوانی از مهم ترین و حساس ترین دوره های زندگی انسان به شمار می رود; زیرا در این دوره نوجوان به دنبال یافتن هویت خویش، در مسیر شکل دادن به شخصیتی متکی به خود گام برمی دارد.سؤالات متعددی نیز در ذهن نوجوان نقش می بندد که چنانچه نتواند پاسخی مناسب برای آن ها بیابد، چه بسا ممکن است شخصیتی متزلزل و احیانا دوگانه پیدا کند. از طرف دیگر تربیت نوجوان در این دوره مهم زندگی بسیار مهم و حیاتی به نظر می رسد لذا از اساسی ترین وظایف والدین و مربیان در امر تربیت و تعلیم که از حساسترین و ظریف ترین کارهائی است که آنان به عهده گرفته اند برخورد شایسته در مواجهه با لغزش ها و خطاهای نوجوانان و اصلاح و تغییر رفتار نادرست آنان است. چرا که اگر این امر به غیر از مجرای منطقی و شیوه های صحیح انجام شود چه بسا که ضربات جبران ناپذیری بر روحیات نوجوان خواهد گذاشت و در نتیجه والدین نیز در امر تربیت ناکام خواهند ماند.
هر چند آنها دیگر بچه نیستند اما آگاهی و بلوغ لازم برای آن که خودشان به تنهایی بتوانند بهترین تصمیم را در کارهایشان اتخاذ کنند ندارند. راهنمایی های سفت و سخت و البته منطقی چیزی است که نوجوانان برای رسیدن موفقیت آمیز به دوران بزرگسالی از طرف والدین به آن نیازمند هستند. تهیه و تنظیم اینگونه مرزبندی ها یک بخش مهم در فرآیند فرزند پروری است. در ادامه به مواردی مفید اشاره می کنیم که در انجام این وظیفه مهم می تواند بسیار گره گشا باشد:
من و پدر و مادرم...
ایجاد رابطه صمیمانه با والدین
اولین کسانی که شالوده و زیربنای شخصیت یک نوجوان را پی ریزی می کند، پدر و مادر هستند. به همین ترتیب بدیهی است عدم درک یک نوجوان به کشمکش و درگیری میان آنان و والدین می انجامد. نوجوانان به خود حق می دهند که در مسایل مختلف و از جمله مسایل مربوط به خانه اظهار نظر کرده و اعمال و رفتار تک تک اعضا خانواده خود را به زیر سؤال ببرند. در واقع نوجوان دیگر آن کودک سر به راه پیشین نیست و به راحتی در مقابل تحکم و دستورات والدین خود مقاومت می کند.
از جمله خصوصیات دوره نوجوانی مخالفت است. نوجوانان معمولاً با افراد صاحب نفوذی که در پیرامون او هستند مخالفت می کنند، والدین نیز در دایره مخالفت وی قرار دارند. این مخالفت به منظور استقلال یا جداسازی خود از دیگران می باشد. مخالفت در پسران شدیدتر و حادتر از دختران می باشد. معمولاً دختران مخالفت خود را به صورت قابل قبول تری ابراز می دارند.
نوجوانان به خود حق می دهند که در مسایل مختلف و از جمله مسایل مربوط به خانه اظهار نظر کرده و اعمال و رفتار تک تک اعضا خانواده خود را به زیر سؤال ببرند
یک نوجوان بر اساس تغییرات بلوغ و بحران هویت رفتار ناسازگارانه ای را در پیش می گیرد. و والدین او با اتخاذ رفتارهای صحیح و معقولانه می توانند به او کمک نمایند تا از این سن پرآشوب بگذرد. در واقع یک نوجوان به تفاهم و همدلی نیازمند است و باید به او یاری رسانید تا به استقلال برسد. البته باید توجه داشت که داشتن رابطه صمیمی بین اعضای خانواده، نیازمند زمینههای قبلی است که یکی از آنها، وجود رابطه عاطفی بین پدر و مادر است. اگر رابطه بین پدر و مادر، رابطهای صمیمانه، عاطفی و مثبت باشد، به تدریج به یک یک اعضا و به رابطه بچهها با آنها نیز سرایت میکند؛ اما اگر آن رابطه مخدوش باشد و صمیمیت وجود نداشته باشد، فرزند به سختی میتواند آن ویژگی را در خانواده ایجاد کند. بنابراین، نقش اول را در این زمینه، پدر و مادر ایفا میکنند.
من و پدر و مادرم...
ایجاد رابطه صمیمانه با والدین
اولین کسانی که شالوده و زیربنای شخصیت یک نوجوان را پی ریزی می کند، پدر و مادر هستند. به همین ترتیب بدیهی است عدم درک یک نوجوان به کشمکش و درگیری میان آنان و والدین می انجامد. نوجوانان به خود حق می دهند که در مسایل مختلف و از جمله مسایل مربوط به خانه اظهار نظر کرده و اعمال و رفتار تک تک اعضا خانواده خود را به زیر سؤال ببرند. در واقع نوجوان دیگر آن کودک سر به راه پیشین نیست و به راحتی در مقابل تحکم و دستورات والدین خود مقاومت می کند.
از جمله خصوصیات دوره نوجوانی مخالفت است. نوجوانان معمولاً با افراد صاحب نفوذی که در پیرامون او هستند مخالفت می کنند، والدین نیز در دایره مخالفت وی قرار دارند. این مخالفت به منظور استقلال یا جداسازی خود از دیگران می باشد. مخالفت در پسران شدیدتر و حادتر از دختران می باشد. معمولاً دختران مخالفت خود را به صورت قابل قبول تری ابراز می دارند.
نوجوانان به خود حق می دهند که در مسایل مختلف و از جمله مسایل مربوط به خانه اظهار نظر کرده و اعمال و رفتار تک تک اعضا خانواده خود را به زیر سؤال ببرند
یک نوجوان بر اساس تغییرات بلوغ و بحران هویت رفتار ناسازگارانه ای را در پیش می گیرد. و والدین او با اتخاذ رفتارهای صحیح و معقولانه می توانند به او کمک نمایند تا از این سن پرآشوب بگذرد. در واقع یک نوجوان به تفاهم و همدلی نیازمند است و باید به او یاری رسانید تا به استقلال برسد. البته باید توجه داشت که داشتن رابطه صمیمی بین اعضای خانواده، نیازمند زمینههای قبلی است که یکی از آنها، وجود رابطه عاطفی بین پدر و مادر است. اگر رابطه بین پدر و مادر، رابطهای صمیمانه، عاطفی و مثبت باشد، به تدریج به یک یک اعضا و به رابطه بچهها با آنها نیز سرایت میکند؛ اما اگر آن رابطه مخدوش باشد و صمیمیت وجود نداشته باشد، فرزند به سختی میتواند آن ویژگی را در خانواده ایجاد کند. بنابراین، نقش اول را در این زمینه، پدر و مادر ایفا میکنند.
من و پدر و مادرم...
ایجاد رابطه صمیمانه با والدین
اولین کسانی که شالوده و زیربنای شخصیت یک نوجوان را پی ریزی می کند، پدر و مادر هستند. به همین ترتیب بدیهی است عدم درک یک نوجوان به کشمکش و درگیری میان آنان و والدین می انجامد. نوجوانان به خود حق می دهند که در مسایل مختلف و از جمله مسایل مربوط به خانه اظهار نظر کرده و اعمال و رفتار تک تک اعضا خانواده خود را به زیر سؤال ببرند. در واقع نوجوان دیگر آن کودک سر به راه پیشین نیست و به راحتی در مقابل تحکم و دستورات والدین خود مقاومت می کند.
از جمله خصوصیات دوره نوجوانی مخالفت است. نوجوانان معمولاً با افراد صاحب نفوذی که در پیرامون او هستند مخالفت می کنند، والدین نیز در دایره مخالفت وی قرار دارند. این مخالفت به منظور استقلال یا جداسازی خود از دیگران می باشد. مخالفت در پسران شدیدتر و حادتر از دختران می باشد. معمولاً دختران مخالفت خود را به صورت قابل قبول تری ابراز می دارند.
نوجوانان به خود حق می دهند که در مسایل مختلف و از جمله مسایل مربوط به خانه اظهار نظر کرده و اعمال و رفتار تک تک اعضا خانواده خود را به زیر سؤال ببرند
یک نوجوان بر اساس تغییرات بلوغ و بحران هویت رفتار ناسازگارانه ای را در پیش می گیرد. و والدین او با اتخاذ رفتارهای صحیح و معقولانه می توانند به او کمک نمایند تا از این سن پرآشوب بگذرد. در واقع یک نوجوان به تفاهم و همدلی نیازمند است و باید به او یاری رسانید تا به استقلال برسد. البته باید توجه داشت که داشتن رابطه صمیمی بین اعضای خانواده، نیازمند زمینههای قبلی است که یکی از آنها، وجود رابطه عاطفی بین پدر و مادر است. اگر رابطه بین پدر و مادر، رابطهای صمیمانه، عاطفی و مثبت باشد، به تدریج به یک یک اعضا و به رابطه بچهها با آنها نیز سرایت میکند؛ اما اگر آن رابطه مخدوش باشد و صمیمیت وجود نداشته باشد، فرزند به سختی میتواند آن ویژگی را در خانواده ایجاد کند. بنابراین، نقش اول را در این زمینه، پدر و مادر ایفا میکنند.
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.