باور نادرست درباره بلوغ
هنوز عموم مردم تصورات و استنباطهای نادرستی از بلوغ در ذهن خود دارند که نمونههایی از این نوع پندارها به این شرح است:
1) به اعتقاد بیشتر مردم، مرحله بلوغ، دورهای خطرناک از رشد طبیعی انسان است، حال آنکه چنین نیست و باید این دوره از رشد را با صبر و حوصله پذیرفت. اگر باورمان بر خطرناک بودن آن باشد آن را غیر قابل کنترل فرض نموده و استرس بیشتری را برای ما و نوجوانمان خواهد داشت حال آنکه کافی است بپذیریم تنها مراقبت و آگاهی خود را از این دوران بالا ببریم .
2) اعتقاد بر این است که در دوره بلوغ، نوجوان دچار عصبانیت و پرخاشگری میشود و برای رفع آن باید خشونت به خرج داد تا خشم نوجوان در مقابل خشونت، کنترل و کاهش یابد. در صورتی که والدین باید نوجوان خود را به عنوان یک دوست صمیمی بپذیرند و سعی کنند وی را یاری دهند که بر خشم و عصبانیت طبیعی خود در این دوره فایق آید. مهارت آموزی می تواند توسط والدین صمیمی صورت گیرد نه والدین پرخاشجو و سالار . نوجوانی که در محیط خانواده احساس پذیرش و احترام کند خشم خود را بهتر کنترل می کند .
3) از زمانهای پیش، اعتقاد براین بوده که به هنگام بلوغ، شخصیت فرد عوض میشود اما این تصور، اشتباه است و هیچگاه شخصیت عوض نمیشود بلکه باید این دوره حساس از رشد را مرحله تکامل شخصیت دانست، مرحلهای که در آن نوجوان در تلاش مداوم است تا به ثبات و هماهنگی شخصیت خود دست یابد.
4) گفته میشود، در مناطقی که دارای آب و هوای گرم هستند، مرحله بلوغ زودتر آغاز میشود. در صورتی که بررسیهای دقیق علمی، صحت این گفته را به شکل قطعی تایید نمیکند. چگونگی تغذیه، بهداشت فردی، بهداشت روانی و میزان آرامش در خانواده و مسایل ژنتیک در پیدایش و ظهور بلوغ موثرند ولی اینکه در مناطق گرمسیر افراد زودتر به استقبال بلوغ میروند، قابل قبول نیست.
5) اعتقاد گروهی بر این است که حرکتهای ورزشی پرتحرک برای نوجوانان زیانآور است اما شواهد اندکی وجود دارد که صحت این امر را ثابت کند. باید توجه داشت نوجوانی که در حال رشد است، همانگونه که به تغذیه و استراحت کافی نیاز دارد، به ورزش نیز نیازمند است. ولی برای انتخاب نوع و چگونگی حرکات ورزشی باید وضعیت روانی و جسمانی نوجوان را در نظر گرفت. در این صورت است که نوجوان بدون نگرانی میتواند ورزش مورد علاقه خود را انتخاب کند.
باور نادرست درباره بلوغ
هنوز عموم مردم تصورات و استنباطهای نادرستی از بلوغ در ذهن خود دارند که نمونههایی از این نوع پندارها به این شرح است:
1) به اعتقاد بیشتر مردم، مرحله بلوغ، دورهای خطرناک از رشد طبیعی انسان است، حال آنکه چنین نیست و باید این دوره از رشد را با صبر و حوصله پذیرفت. اگر باورمان بر خطرناک بودن آن باشد آن را غیر قابل کنترل فرض نموده و استرس بیشتری را برای ما و نوجوانمان خواهد داشت حال آنکه کافی است بپذیریم تنها مراقبت و آگاهی خود را از این دوران بالا ببریم .
2) اعتقاد بر این است که در دوره بلوغ، نوجوان دچار عصبانیت و پرخاشگری میشود و برای رفع آن باید خشونت به خرج داد تا خشم نوجوان در مقابل خشونت، کنترل و کاهش یابد. در صورتی که والدین باید نوجوان خود را به عنوان یک دوست صمیمی بپذیرند و سعی کنند وی را یاری دهند که بر خشم و عصبانیت طبیعی خود در این دوره فایق آید. مهارت آموزی می تواند توسط والدین صمیمی صورت گیرد نه والدین پرخاشجو و سالار . نوجوانی که در محیط خانواده احساس پذیرش و احترام کند خشم خود را بهتر کنترل می کند .
3) از زمانهای پیش، اعتقاد براین بوده که به هنگام بلوغ، شخصیت فرد عوض میشود اما این تصور، اشتباه است و هیچگاه شخصیت عوض نمیشود بلکه باید این دوره حساس از رشد را مرحله تکامل شخصیت دانست، مرحلهای که در آن نوجوان در تلاش مداوم است تا به ثبات و هماهنگی شخصیت خود دست یابد.
4) گفته میشود، در مناطقی که دارای آب و هوای گرم هستند، مرحله بلوغ زودتر آغاز میشود. در صورتی که بررسیهای دقیق علمی، صحت این گفته را به شکل قطعی تایید نمیکند. چگونگی تغذیه، بهداشت فردی، بهداشت روانی و میزان آرامش در خانواده و مسایل ژنتیک در پیدایش و ظهور بلوغ موثرند ولی اینکه در مناطق گرمسیر افراد زودتر به استقبال بلوغ میروند، قابل قبول نیست.
5) اعتقاد گروهی بر این است که حرکتهای ورزشی پرتحرک برای نوجوانان زیانآور است اما شواهد اندکی وجود دارد که صحت این امر را ثابت کند. باید توجه داشت نوجوانی که در حال رشد است، همانگونه که به تغذیه و استراحت کافی نیاز دارد، به ورزش نیز نیازمند است. ولی برای انتخاب نوع و چگونگی حرکات ورزشی باید وضعیت روانی و جسمانی نوجوان را در نظر گرفت. در این صورت است که نوجوان بدون نگرانی میتواند ورزش مورد علاقه خود را انتخاب کند.
نوجوانان! از این مرز فراتر نروید
چه کنیم تا گرفتار روابط و دوستیهای ویرانگر نشویم؟
دوران نوجوانی هم از نظر نوجوانان و هم از نظر والدین ، دورانی دشوارتر از سالهای کودکی قلمداد می شود. نوجوانی دوره ای از رشد است که از بلوغ تا بزرگسالی ادامه می یابد . در ضمن دوره نوجوانی ،سنینی است که در آن روابط اجتماعی و دوستانه افزایش یافته و اهمیت آن در زندگی فرد روز به روز بیشتر می شود. در این سال ها نوجوانان اغلب ساعات روز را با دوستانشان سپری می کنند. در این دوران، نوجوانان به دنبال دوستان و معاشرانی هستند که بخواهند اوقات خود را با او بگذرانند، رازهای خود را با او در میان گذارند، بگویند و بشنوند و با دوستی ها برای خود شور و نشاطی آنی فراهم سازند. لذا با توجه به اهمیت و نقش روابط اجتماعی در دوران نوجوانی به نظر می رسد که برخی از نوجوانان درگیر روابط و دوستی هایی می شوند که چندان به صلاح آنها نبوده و گاه همین روابط اثرات سوء و حتی جبران ناپذیری را برای آنها به ارمغان می آورد. لذا در ادامه این یادداشت قصد داریم توصیه های کلی به نوجوانان ارایه دهیم تا بیشتر مراقب ارتباطات اجتماعی خود بوده و به این ترتیب کمتر دچار مشکل شوند:
کنترل بیشتر بر نظام فکری و عقلانی
زندگی ما بازتاب کامل باورهای ماست. ما وقتی باورهایمان را نسبت به خدا، خود، زندگی و دیگر انسانها تغییر میدهیم، زندگیمان هم تغییر میکند.
دوره نوجوانی ،سنینی است که در آن روابط اجتماعی و دوستانه افزایش یافته و اهمیت آن در زندگی فرد روز به روز بیشتر می شود
انسانی که بر این باور است که خودش خالق سرنوشت خود است، با انتخابها و استفاده صحیح از فرصتهای زندگی، آیندهاش را میسازد و آن موقع است که خودش را به دست شانس نمیسپارد؛ بلکه با بلندهمتی و تلاش مستمر، به یاری خدای رحمان، آیندهای زیبا برای خود خلق میکند و از لحظه لحظه زندگیاش، لذت میبرد و امیدوارانه به دستاوردهای بیشتر و بالاتر میاندیشد.
علت ناآرامیبسیاری از مردم را باید در نوع اندیشه آنها درباره زندگی جستجو کرد. برخی تصور میکنند که هر چه رنج و مشقت است، گریبان آنها را گرفته است. این افراد از کاه، کوه میسازند و همواره از روزگار و بخت بد خویش مینالند.
تجارب نشان داده است کسی که دچار رفتار خود تخریبگر و احساسات منفی میشود و تن به رابطهای نسنجیده میدهد، علاوه بر از دست رفتن سرمایههای انسانی و معنوی، خود را زشت و کوچک کرده و از جایگاه بلند انسانیاش غافل شده است.
اصل حذف
خیلی از چیزهایی که داریم، بیمصرفند و نه تنها نیازی به آنها نداریم، بلکه مشکلساز هم هستند؛ مانند باورهای فرصتسوز، عادتهای بد، صفات فردا سوز، دوستان ناباب، روابط فرصتسوز و آیندهسوز و ... و تا وقتی که این ضد
ارزشها در باغچه هستیمان وجود دارند، انتظار روییدن گلی زیبا در کارگاه وجودمان، منطقی نیست.
امام علی علیه السلام میفرماید: پسرم! از دوستی با نادان بپرهیز؛ چه او خواهد که تو را سود رساند؛ امّا دچار زیانت گرداند و از دوستی بخیل بپرهیز؛ چه او آن چه را سخت بدان نیازمندی، از تو دریغ دارد و از دوستی تبهکار بپرهیز که به اندک بهایی تو را بفروشد و از دوستی دروغگو بپرهیز که او سراب را ماند؛ دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور نمایاند.
امام علی علیه السلام همچنین میفرماید: از مراکز بدنام و مجالسی که مورد سوءظن است، بپرهیز؛ زیرا رفیق بد، همنشین خود را فریب میدهد [و او را به کارهای ناشایست وامیدارد].
نوجوانان! از این مرز فراتر نروید
چه کنیم تا گرفتار روابط و دوستیهای ویرانگر نشویم؟
دوران نوجوانی هم از نظر نوجوانان و هم از نظر والدین ، دورانی دشوارتر از سالهای کودکی قلمداد می شود. نوجوانی دوره ای از رشد است که از بلوغ تا بزرگسالی ادامه می یابد . در ضمن دوره نوجوانی ،سنینی است که در آن روابط اجتماعی و دوستانه افزایش یافته و اهمیت آن در زندگی فرد روز به روز بیشتر می شود. در این سال ها نوجوانان اغلب ساعات روز را با دوستانشان سپری می کنند. در این دوران، نوجوانان به دنبال دوستان و معاشرانی هستند که بخواهند اوقات خود را با او بگذرانند، رازهای خود را با او در میان گذارند، بگویند و بشنوند و با دوستی ها برای خود شور و نشاطی آنی فراهم سازند. لذا با توجه به اهمیت و نقش روابط اجتماعی در دوران نوجوانی به نظر می رسد که برخی از نوجوانان درگیر روابط و دوستی هایی می شوند که چندان به صلاح آنها نبوده و گاه همین روابط اثرات سوء و حتی جبران ناپذیری را برای آنها به ارمغان می آورد. لذا در ادامه این یادداشت قصد داریم توصیه های کلی به نوجوانان ارایه دهیم تا بیشتر مراقب ارتباطات اجتماعی خود بوده و به این ترتیب کمتر دچار مشکل شوند:
کنترل بیشتر بر نظام فکری و عقلانی
زندگی ما بازتاب کامل باورهای ماست. ما وقتی باورهایمان را نسبت به خدا، خود، زندگی و دیگر انسانها تغییر میدهیم، زندگیمان هم تغییر میکند.
دوره نوجوانی ،سنینی است که در آن روابط اجتماعی و دوستانه افزایش یافته و اهمیت آن در زندگی فرد روز به روز بیشتر می شود
انسانی که بر این باور است که خودش خالق سرنوشت خود است، با انتخابها و استفاده صحیح از فرصتهای زندگی، آیندهاش را میسازد و آن موقع است که خودش را به دست شانس نمیسپارد؛ بلکه با بلندهمتی و تلاش مستمر، به یاری خدای رحمان، آیندهای زیبا برای خود خلق میکند و از لحظه لحظه زندگیاش، لذت میبرد و امیدوارانه به دستاوردهای بیشتر و بالاتر میاندیشد.
علت ناآرامیبسیاری از مردم را باید در نوع اندیشه آنها درباره زندگی جستجو کرد. برخی تصور میکنند که هر چه رنج و مشقت است، گریبان آنها را گرفته است. این افراد از کاه، کوه میسازند و همواره از روزگار و بخت بد خویش مینالند.
تجارب نشان داده است کسی که دچار رفتار خود تخریبگر و احساسات منفی میشود و تن به رابطهای نسنجیده میدهد، علاوه بر از دست رفتن سرمایههای انسانی و معنوی، خود را زشت و کوچک کرده و از جایگاه بلند انسانیاش غافل شده است.
اصل حذف
خیلی از چیزهایی که داریم، بیمصرفند و نه تنها نیازی به آنها نداریم، بلکه مشکلساز هم هستند؛ مانند باورهای فرصتسوز، عادتهای بد، صفات فردا سوز، دوستان ناباب، روابط فرصتسوز و آیندهسوز و ... و تا وقتی که این ضد
ارزشها در باغچه هستیمان وجود دارند، انتظار روییدن گلی زیبا در کارگاه وجودمان، منطقی نیست.
امام علی علیه السلام میفرماید: پسرم! از دوستی با نادان بپرهیز؛ چه او خواهد که تو را سود رساند؛ امّا دچار زیانت گرداند و از دوستی بخیل بپرهیز؛ چه او آن چه را سخت بدان نیازمندی، از تو دریغ دارد و از دوستی تبهکار بپرهیز که به اندک بهایی تو را بفروشد و از دوستی دروغگو بپرهیز که او سراب را ماند؛ دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور نمایاند.
امام علی علیه السلام همچنین میفرماید: از مراکز بدنام و مجالسی که مورد سوءظن است، بپرهیز؛ زیرا رفیق بد، همنشین خود را فریب میدهد [و او را به کارهای ناشایست وامیدارد].
نوجوانان! از این مرز فراتر نروید
چه کنیم تا گرفتار روابط و دوستیهای ویرانگر نشویم؟
دوران نوجوانی هم از نظر نوجوانان و هم از نظر والدین ، دورانی دشوارتر از سالهای کودکی قلمداد می شود. نوجوانی دوره ای از رشد است که از بلوغ تا بزرگسالی ادامه می یابد . در ضمن دوره نوجوانی ،سنینی است که در آن روابط اجتماعی و دوستانه افزایش یافته و اهمیت آن در زندگی فرد روز به روز بیشتر می شود. در این سال ها نوجوانان اغلب ساعات روز را با دوستانشان سپری می کنند. در این دوران، نوجوانان به دنبال دوستان و معاشرانی هستند که بخواهند اوقات خود را با او بگذرانند، رازهای خود را با او در میان گذارند، بگویند و بشنوند و با دوستی ها برای خود شور و نشاطی آنی فراهم سازند. لذا با توجه به اهمیت و نقش روابط اجتماعی در دوران نوجوانی به نظر می رسد که برخی از نوجوانان درگیر روابط و دوستی هایی می شوند که چندان به صلاح آنها نبوده و گاه همین روابط اثرات سوء و حتی جبران ناپذیری را برای آنها به ارمغان می آورد. لذا در ادامه این یادداشت قصد داریم توصیه های کلی به نوجوانان ارایه دهیم تا بیشتر مراقب ارتباطات اجتماعی خود بوده و به این ترتیب کمتر دچار مشکل شوند:
کنترل بیشتر بر نظام فکری و عقلانی
زندگی ما بازتاب کامل باورهای ماست. ما وقتی باورهایمان را نسبت به خدا، خود، زندگی و دیگر انسانها تغییر میدهیم، زندگیمان هم تغییر میکند.
دوره نوجوانی ،سنینی است که در آن روابط اجتماعی و دوستانه افزایش یافته و اهمیت آن در زندگی فرد روز به روز بیشتر می شود
انسانی که بر این باور است که خودش خالق سرنوشت خود است، با انتخابها و استفاده صحیح از فرصتهای زندگی، آیندهاش را میسازد و آن موقع است که خودش را به دست شانس نمیسپارد؛ بلکه با بلندهمتی و تلاش مستمر، به یاری خدای رحمان، آیندهای زیبا برای خود خلق میکند و از لحظه لحظه زندگیاش، لذت میبرد و امیدوارانه به دستاوردهای بیشتر و بالاتر میاندیشد.
علت ناآرامیبسیاری از مردم را باید در نوع اندیشه آنها درباره زندگی جستجو کرد. برخی تصور میکنند که هر چه رنج و مشقت است، گریبان آنها را گرفته است. این افراد از کاه، کوه میسازند و همواره از روزگار و بخت بد خویش مینالند.
تجارب نشان داده است کسی که دچار رفتار خود تخریبگر و احساسات منفی میشود و تن به رابطهای نسنجیده میدهد، علاوه بر از دست رفتن سرمایههای انسانی و معنوی، خود را زشت و کوچک کرده و از جایگاه بلند انسانیاش غافل شده است.
اصل حذف
خیلی از چیزهایی که داریم، بیمصرفند و نه تنها نیازی به آنها نداریم، بلکه مشکلساز هم هستند؛ مانند باورهای فرصتسوز، عادتهای بد، صفات فردا سوز، دوستان ناباب، روابط فرصتسوز و آیندهسوز و ... و تا وقتی که این ضد
ارزشها در باغچه هستیمان وجود دارند، انتظار روییدن گلی زیبا در کارگاه وجودمان، منطقی نیست.
امام علی علیه السلام میفرماید: پسرم! از دوستی با نادان بپرهیز؛ چه او خواهد که تو را سود رساند؛ امّا دچار زیانت گرداند و از دوستی بخیل بپرهیز؛ چه او آن چه را سخت بدان نیازمندی، از تو دریغ دارد و از دوستی تبهکار بپرهیز که به اندک بهایی تو را بفروشد و از دوستی دروغگو بپرهیز که او سراب را ماند؛ دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور نمایاند.
امام علی علیه السلام همچنین میفرماید: از مراکز بدنام و مجالسی که مورد سوءظن است، بپرهیز؛ زیرا رفیق بد، همنشین خود را فریب میدهد [و او را به کارهای ناشایست وامیدارد].
بررسی نقش و اهمیت همسالان در دوران نوجوانی
دوره نوجوانی ،سنینی است که در آن روابط دوستی با همسالان شکل گرفته و اهمیت آن در زندگی فرد روز به روز بیشتر می شود. در این سال ها نوجوانان اغلب ساعات روز را با دوستانشان سپری می کنند.
دوران نوجوانی، مرحله رشد و گسترش روابط است. در این دوران، نوجوانان به دنبال دوستان و معاشرانی هستند که بخواهند اوقات خود را با او بگذرانند، رازهای خود را با او در میان گذارند، بگویند و بشنوند و با دوستی ها برای خود شور و نشاطی آنی فراهم سازند.
برخی از نوجوانان روش بیان استقلالشان عضویت در گروههایی است که خانواده با آنها مخالف است و برخی دیگر هم بدون هیچ دلیل خاصی به همسالان خود گرایش می یابند.
نوجوان دارای ارتباطی صمیمی و یک دل با دوستان و همسالان است، آن ها را دوست دارد و نمی خواهد به گونه ای عمل کند که پیوندشان از هم بگسلد. نوجوان خلاء زندگی را به وسیله معاشرت با دوستان پر می کند. اوقات فراغت خود را با آنان می گذراند و سخنان و رازهای خود را با آن ها در میان می گذارد.
پژوهشهای متعدد نشان می دهد که همسالان نوجوانان بیشترین تاثیر را بر روی فاکتورهای رفتاری آنان دارند. نوجوانان وقت خود را بیش از آنکه در کنار خانواده شان سپری کنند، با دوستان خود می گذرانند. این تعامل دایم و مستقیم باعث می گردد همسالان تاثیرات قوی تر و موثرتری نسبت به والدین و معلمان داشته باشند و نکته بسیار مهم تر آنکه فشار همسالان بر نوجوانانی با عزت نفس پایین، تاثیر گذارتر خواهد بود و حتی برای اینکه همسالان وی را در گروه خود بپذیرند
حاضرند دست به کارهایی بزنند که بر خلاف عقاید خود و یا خانواده شان باشد. برای مثال فشار همسالان باعث تجربه استفاده از سیگار یا مواد مخدر، فرار از مدرسه و یا رفتارهای پر خطر رایج در دوران نوجوانی می گردد.
لذا هرگاه در رفتار نوجوانتان شاهد تغییرات ناگهانی در لباس، نگرش،رفتار و .. شدید و یا رفتارهایی مشکوک و مرموز از وی سر زد، به این نکته توجه کنید که ممکن است او تحت تاثیر همسالان خود قرار گرفته باشد.
شما فکر می کنید چگونه می توان کاری کرد تا نوجوانان کمتر تحت تاثیر رفتارهای مخرب دوستان و همسالان خود بوده و در ازای آن بیشتر در کنار خانواده خود بوده و تحت تاثیر والدین خود قرار گیرند؟
برای رسیدن به این هدف لازم است که توقعات رفتاری روشنی از آنها داشته باشید، برای ارتباطات او قوانین روشنی وضع کنید و مجازات مشخصی را در ازای دروغگویی یا سایر فعالیتهای نامتعارف وی تعیین کنید.
با درمیان گذاشتن انتظارات خود با نوجوانتان، دیگر او نمی تواند ادعا کند که"چیزی نمی دانسته " و یا از توقعات شما آگاهی کافی نداشته است.
همسالان خلافکار
یکی از سخت ترین موقعیت ها زمانی است که یک نوجوان تصمیم به داشتن رابطه با گروههای خلاف کار بگیرد. والدین اغلب کنترل چنین رفتاری را در نزد نوجوانان بسیار سخت تر ارزیابی می کنند. اغلب والدین اظهار تاسف می کنند که وقتی نوجوان شان را از ارتباط با گروههای خلافکار باز می دارند این گروهها و افراد جاذبه بیشتری برای فرزندشان پیدا می کنند و مانند آهن ربا به طرف این گروهها جذب می شوند. گاهی اوقات با وضع یک سری مقررات در خصوص ارتباط با افرادی که پیرامون نوجوان دیده شده اند می توان اثرات نامطلوب این گروهها بر نوجوان، جلوگیری کرد.
اما چنانچه ملاحظه کردید که تاثیر گروههای مذکور بر فرزند شما فراتر از محدودیتهایی است که وضع کرده اید و به اصطلاح "حریف " فرزندتان نمی شوید لازم است که به دنبال فهم دلایلی باشید که چرا فرزند شما تا این حد علاقمند به این گروهها شده است؟در اولین اقدام علت شناسی و بررسی منشا بروز این مشکل کمک شایانی به کنترل و حتی قطع این روابط می کند.
نوجوانان بنا به دلایل مختلفی جذب گروه همسالان می شوندبرای مثال ممکن است فرزندتان در زمینه اعتماد به نفس و یا خودکارآمدی مشکل و کمبود احساس کند و سعی کند به هر طریقی که ممکن است حتی به قیمت عضویت در گروههای بزهکار این کمبود را جبران کند. در این وضعیت والدین نمی توانند با محدود کردن ارتباط فرزندشان با گروههای مذکور باعث تغییر نگرش آنها شوند. والدین تنها در صورتی که بتوانند به موقع و به درستی با نخستین بحث های مربوط به این گروهها برخورد کنند خواهند توانست باعث ایجاد تغییر نگرش فرزندان نسبت به این گروهها و یا دوستان شوند.
چگونه به نگرانی های خود خاتمه دهیم؟
اضطراب و نگرانی یک جز اجتناب ناپذیر در زندگی ما انسانهاست. نکته اصلی این است که نباید اجازه داد این نگرانی ها بر زندگی مان مسلط شود.
برخی تیپ های شخصیتی بیشتر از دیگران مضطرب به نظر می رسند. اما بسیاری از نگرانی های روزمره افراد ناشی از محیط اطراف آنها و آنچه به آنها آموخته شده است، می باشد. از طرف دیگر برخی از دوره های زندگی مانند دوره نوجوانی با اضطراب و نگرانی های بسیار بیشتری همراه است زیرا نوجوانی ، دوران رشد و تکامل جسمانی ، فکری، عاطفی، معنوی و اجتماعی است. ورود به دوره نوجوانی فرد را با مشکلات فراوانی دست به گریبان می سازد و درجامعه ما که بیشترین جمعیت آن نوجوانان هستند مسلما نمی توان این جمعیت فعال را نادیده گرفت. پس لازم است که والدین و مسئولین با مشکلات نوجوانان آشنا شوند تا بتوانند با آنها رفتاری درست داشته باشند.
برخی تیپ های شخصیتی بیشتر از دیگران مضطرب به نظر می رسند. اما بسیاری از نگرانی های روزمره افراد ناشی از محیط اطراف آنها و آنچه به آنها آموخته شده است، می باشد.
نوجوانان معمولاً دارای مشکلات ویژه ای هستند که در دوران کودکی کمتر در آنان مشاهده می شود. دراین دوران مشکلات نوجوانان به دوشکل کلی نمایان می شود ، مشکلاتی که نوجوانان از دوران کودکی در رفع آن کوشش داشته و هیچ وقت در حل آنها موفق نبوده است و مشکلات ویژه که قسمت عمده آنها در رابطه با مرحله رشد او کاملاً طبیعی به نظر می رسد.
از جمله مهترین علل اضطراب و نگرانی در این دوران عبارتند از:
1. ناامنی شدید
2. عدم اعتماد به نفس
3. دوران کسب استقلال در نوجوان (او می داند و می خواهد مستقل شود امّا عدم آگاهی از وضعیتی که بعد از مستقل شدن پیدا خواهد کرد او را مضطرب می کند)
4. عدم درک و همراهی والدین به نیاز نوجوان، در گرایش به همسالان
5. فکر کردن دائمی به یک مشکل و گرفتاری
6. تنبیه، تحقیر، سرزنش و تهدید، مقایسه
7. اضطراب ناشی از امتحان و موضوعات درسی
برای روشن شدن مفهوم اضطراب لازم است به این مطلب اشاره شود که اضطراب و ترس یکی نیستند زیرا ترس متوجه چیزی است که درست در مقابل شما قرار دارد. به عبارت بهتر شامل یک خطر واقعی و عینی است. اگر شما مضطرب
باشید صحبت کردن درخصوص موضوع مورد نظرتان برایتان بسیار دشوار خواهد بود و بدین ترتیب شما گرفتار حلقه بی پایان "چه کنم؟" خواهید شد به عبارت بهتر در اضطراب شما از چیزی که ممکن است هرگز اتفاق نیفتد می ترسید. تحقیقات مستمر علمی نشان داده است که مقوله اضطراب، نوعی اثر انگشت عصب شناختی است که رهائی از آن کار ساده ای نیست.
به عبارت ساده تر چنانچه فردی در کودکی مضطرب باشد این ویژگی در دوران نوجوانی و بزرگسالی نیز در این فرد باقی خواهد ماند.
با این حال از طریق درمان رفتاری – شناختی امکان رهایی از این عادت شوم وجود دارد. با پایان دادن به حلقه بی پایان نگرانی و جایگزین کردن رفتار به جای افکار، شما نیز می توانید همانند افراد سالم و غیرمضطراب کارهایتان را انجام دهید.
در ادامه به بیان مطالبی برای مقابله عملی با پدیده اضطراب در دوران نوجوانی می پردازیم که انجام آنها برای بازه وسیعی از افراد مفید خواهد بود.
راهکارهای عملی
- چند برگ کاغذ را به شکل رشته ها و نوارهای بلند درآورید. (هر نوار حدود 10-3 سانتی متر باشد) بطوری که برای مدت یک هفته نیاز به تهیه مجدد این نوارها نداشته باشید.
تحقیقات مستمر علمی نشان داده است که مقوله اضطراب، نوعی اثر انگشت عصب شناختی است که رهائی از آن کار ساده ای نیست.
بررسی نقش و اهمیت همسالان در دوران نوجوانی
دوره نوجوانی ،سنینی است که در آن روابط دوستی با همسالان شکل گرفته و اهمیت آن در زندگی فرد روز به روز بیشتر می شود. در این سال ها نوجوانان اغلب ساعات روز را با دوستانشان سپری می کنند.
دوران نوجوانی، مرحله رشد و گسترش روابط است. در این دوران، نوجوانان به دنبال دوستان و معاشرانی هستند که بخواهند اوقات خود را با او بگذرانند، رازهای خود را با او در میان گذارند، بگویند و بشنوند و با دوستی ها برای خود شور و نشاطی آنی فراهم سازند.
برخی از نوجوانان روش بیان استقلالشان عضویت در گروههایی است که خانواده با آنها مخالف است و برخی دیگر هم بدون هیچ دلیل خاصی به همسالان خود گرایش می یابند.
نوجوان دارای ارتباطی صمیمی و یک دل با دوستان و همسالان است، آن ها را دوست دارد و نمی خواهد به گونه ای عمل کند که پیوندشان از هم بگسلد. نوجوان خلاء زندگی را به وسیله معاشرت با دوستان پر می کند. اوقات فراغت خود را با آنان می گذراند و سخنان و رازهای خود را با آن ها در میان می گذارد.
پژوهشهای متعدد نشان می دهد که همسالان نوجوانان بیشترین تاثیر را بر روی فاکتورهای رفتاری آنان دارند. نوجوانان وقت خود را بیش از آنکه در کنار خانواده شان سپری کنند، با دوستان خود می گذرانند. این تعامل دایم و مستقیم باعث می گردد همسالان تاثیرات قوی تر و موثرتری نسبت به والدین و معلمان داشته باشند و نکته بسیار مهم تر آنکه فشار همسالان بر نوجوانانی با عزت نفس پایین، تاثیر گذارتر خواهد بود و حتی برای اینکه همسالان وی را در گروه خود بپذیرند
حاضرند دست به کارهایی بزنند که بر خلاف عقاید خود و یا خانواده شان باشد. برای مثال فشار همسالان باعث تجربه استفاده از سیگار یا مواد مخدر، فرار از مدرسه و یا رفتارهای پر خطر رایج در دوران نوجوانی می گردد.
لذا هرگاه در رفتار نوجوانتان شاهد تغییرات ناگهانی در لباس، نگرش،رفتار و .. شدید و یا رفتارهایی مشکوک و مرموز از وی سر زد، به این نکته توجه کنید که ممکن است او تحت تاثیر همسالان خود قرار گرفته باشد.
شما فکر می کنید چگونه می توان کاری کرد تا نوجوانان کمتر تحت تاثیر رفتارهای مخرب دوستان و همسالان خود بوده و در ازای آن بیشتر در کنار خانواده خود بوده و تحت تاثیر والدین خود قرار گیرند؟
برای رسیدن به این هدف لازم است که توقعات رفتاری روشنی از آنها داشته باشید، برای ارتباطات او قوانین روشنی وضع کنید و مجازات مشخصی را در ازای دروغگویی یا سایر فعالیتهای نامتعارف وی تعیین کنید.
با درمیان گذاشتن انتظارات خود با نوجوانتان، دیگر او نمی تواند ادعا کند که"چیزی نمی دانسته " و یا از توقعات شما آگاهی کافی نداشته است.
همسالان خلافکار
یکی از سخت ترین موقعیت ها زمانی است که یک نوجوان تصمیم به داشتن رابطه با گروههای خلاف کار بگیرد. والدین اغلب کنترل چنین رفتاری را در نزد نوجوانان بسیار سخت تر ارزیابی می کنند. اغلب والدین اظهار تاسف می کنند که وقتی نوجوان شان را از ارتباط با گروههای خلافکار باز می دارند این گروهها و افراد جاذبه بیشتری برای فرزندشان پیدا می کنند و مانند آهن ربا به طرف این گروهها جذب می شوند. گاهی اوقات با وضع یک سری مقررات در خصوص ارتباط با افرادی که پیرامون نوجوان دیده شده اند می توان اثرات نامطلوب این گروهها بر نوجوان، جلوگیری کرد.
اما چنانچه ملاحظه کردید که تاثیر گروههای مذکور بر فرزند شما فراتر از محدودیتهایی است که وضع کرده اید و به اصطلاح "حریف " فرزندتان نمی شوید لازم است که به دنبال فهم دلایلی باشید که چرا فرزند شما تا این حد علاقمند به این گروهها شده است؟در اولین اقدام علت شناسی و بررسی منشا بروز این مشکل کمک شایانی به کنترل و حتی قطع این روابط می کند.
نوجوانان بنا به دلایل مختلفی جذب گروه همسالان می شوندبرای مثال ممکن است فرزندتان در زمینه اعتماد به نفس و یا خودکارآمدی مشکل و کمبود احساس کند و سعی کند به هر طریقی که ممکن است حتی به قیمت عضویت در گروههای بزهکار این کمبود را جبران کند. در این وضعیت والدین نمی توانند با محدود کردن ارتباط فرزندشان با گروههای مذکور باعث تغییر نگرش آنها شوند. والدین تنها در صورتی که بتوانند به موقع و به درستی با نخستین بحث های مربوط به این گروهها برخورد کنند خواهند توانست باعث ایجاد تغییر نگرش فرزندان نسبت به این گروهها و یا دوستان شوند.
چگونه به نگرانی های خود خاتمه دهیم؟
اضطراب و نگرانی یک جز اجتناب ناپذیر در زندگی ما انسانهاست. نکته اصلی این است که نباید اجازه داد این نگرانی ها بر زندگی مان مسلط شود.
برخی تیپ های شخصیتی بیشتر از دیگران مضطرب به نظر می رسند. اما بسیاری از نگرانی های روزمره افراد ناشی از محیط اطراف آنها و آنچه به آنها آموخته شده است، می باشد. از طرف دیگر برخی از دوره های زندگی مانند دوره نوجوانی با اضطراب و نگرانی های بسیار بیشتری همراه است زیرا نوجوانی ، دوران رشد و تکامل جسمانی ، فکری، عاطفی، معنوی و اجتماعی است. ورود به دوره نوجوانی فرد را با مشکلات فراوانی دست به گریبان می سازد و درجامعه ما که بیشترین جمعیت آن نوجوانان هستند مسلما نمی توان این جمعیت فعال را نادیده گرفت. پس لازم است که والدین و مسئولین با مشکلات نوجوانان آشنا شوند تا بتوانند با آنها رفتاری درست داشته باشند.
برخی تیپ های شخصیتی بیشتر از دیگران مضطرب به نظر می رسند. اما بسیاری از نگرانی های روزمره افراد ناشی از محیط اطراف آنها و آنچه به آنها آموخته شده است، می باشد.
نوجوانان معمولاً دارای مشکلات ویژه ای هستند که در دوران کودکی کمتر در آنان مشاهده می شود. دراین دوران مشکلات نوجوانان به دوشکل کلی نمایان می شود ، مشکلاتی که نوجوانان از دوران کودکی در رفع آن کوشش داشته و هیچ وقت در حل آنها موفق نبوده است و مشکلات ویژه که قسمت عمده آنها در رابطه با مرحله رشد او کاملاً طبیعی به نظر می رسد.
از جمله مهترین علل اضطراب و نگرانی در این دوران عبارتند از:
1. ناامنی شدید
2. عدم اعتماد به نفس
3. دوران کسب استقلال در نوجوان (او می داند و می خواهد مستقل شود امّا عدم آگاهی از وضعیتی که بعد از مستقل شدن پیدا خواهد کرد او را مضطرب می کند)
4. عدم درک و همراهی والدین به نیاز نوجوان، در گرایش به همسالان
5. فکر کردن دائمی به یک مشکل و گرفتاری
6. تنبیه، تحقیر، سرزنش و تهدید، مقایسه
7. اضطراب ناشی از امتحان و موضوعات درسی
برای روشن شدن مفهوم اضطراب لازم است به این مطلب اشاره شود که اضطراب و ترس یکی نیستند زیرا ترس متوجه چیزی است که درست در مقابل شما قرار دارد. به عبارت بهتر شامل یک خطر واقعی و عینی است. اگر شما مضطرب
باشید صحبت کردن درخصوص موضوع مورد نظرتان برایتان بسیار دشوار خواهد بود و بدین ترتیب شما گرفتار حلقه بی پایان "چه کنم؟" خواهید شد به عبارت بهتر در اضطراب شما از چیزی که ممکن است هرگز اتفاق نیفتد می ترسید. تحقیقات مستمر علمی نشان داده است که مقوله اضطراب، نوعی اثر انگشت عصب شناختی است که رهائی از آن کار ساده ای نیست.
به عبارت ساده تر چنانچه فردی در کودکی مضطرب باشد این ویژگی در دوران نوجوانی و بزرگسالی نیز در این فرد باقی خواهد ماند.
با این حال از طریق درمان رفتاری – شناختی امکان رهایی از این عادت شوم وجود دارد. با پایان دادن به حلقه بی پایان نگرانی و جایگزین کردن رفتار به جای افکار، شما نیز می توانید همانند افراد سالم و غیرمضطراب کارهایتان را انجام دهید.
در ادامه به بیان مطالبی برای مقابله عملی با پدیده اضطراب در دوران نوجوانی می پردازیم که انجام آنها برای بازه وسیعی از افراد مفید خواهد بود.
راهکارهای عملی
- چند برگ کاغذ را به شکل رشته ها و نوارهای بلند درآورید. (هر نوار حدود 10-3 سانتی متر باشد) بطوری که برای مدت یک هفته نیاز به تهیه مجدد این نوارها نداشته باشید.
تحقیقات مستمر علمی نشان داده است که مقوله اضطراب، نوعی اثر انگشت عصب شناختی است که رهائی از آن کار ساده ای نیست.
چگونه به نگرانی های خود خاتمه دهیم؟
اضطراب و نگرانی یک جز اجتناب ناپذیر در زندگی ما انسانهاست. نکته اصلی این است که نباید اجازه داد این نگرانی ها بر زندگی مان مسلط شود.
برخی تیپ های شخصیتی بیشتر از دیگران مضطرب به نظر می رسند. اما بسیاری از نگرانی های روزمره افراد ناشی از محیط اطراف آنها و آنچه به آنها آموخته شده است، می باشد. از طرف دیگر برخی از دوره های زندگی مانند دوره نوجوانی با اضطراب و نگرانی های بسیار بیشتری همراه است زیرا نوجوانی ، دوران رشد و تکامل جسمانی ، فکری، عاطفی، معنوی و اجتماعی است. ورود به دوره نوجوانی فرد را با مشکلات فراوانی دست به گریبان می سازد و درجامعه ما که بیشترین جمعیت آن نوجوانان هستند مسلما نمی توان این جمعیت فعال را نادیده گرفت. پس لازم است که والدین و مسئولین با مشکلات نوجوانان آشنا شوند تا بتوانند با آنها رفتاری درست داشته باشند.
برخی تیپ های شخصیتی بیشتر از دیگران مضطرب به نظر می رسند. اما بسیاری از نگرانی های روزمره افراد ناشی از محیط اطراف آنها و آنچه به آنها آموخته شده است، می باشد.
نوجوانان معمولاً دارای مشکلات ویژه ای هستند که در دوران کودکی کمتر در آنان مشاهده می شود. دراین دوران مشکلات نوجوانان به دوشکل کلی نمایان می شود ، مشکلاتی که نوجوانان از دوران کودکی در رفع آن کوشش داشته و هیچ وقت در حل آنها موفق نبوده است و مشکلات ویژه که قسمت عمده آنها در رابطه با مرحله رشد او کاملاً طبیعی به نظر می رسد.
از جمله مهترین علل اضطراب و نگرانی در این دوران عبارتند از:
1. ناامنی شدید
2. عدم اعتماد به نفس
3. دوران کسب استقلال در نوجوان (او می داند و می خواهد مستقل شود امّا عدم آگاهی از وضعیتی که بعد از مستقل شدن پیدا خواهد کرد او را مضطرب می کند)
4. عدم درک و همراهی والدین به نیاز نوجوان، در گرایش به همسالان
5. فکر کردن دائمی به یک مشکل و گرفتاری
6. تنبیه، تحقیر، سرزنش و تهدید، مقایسه
7. اضطراب ناشی از امتحان و موضوعات درسی
برای روشن شدن مفهوم اضطراب لازم است به این مطلب اشاره شود که اضطراب و ترس یکی نیستند زیرا ترس متوجه چیزی است که درست در مقابل شما قرار دارد. به عبارت بهتر شامل یک خطر واقعی و عینی است. اگر شما مضطرب
باشید صحبت کردن درخصوص موضوع مورد نظرتان برایتان بسیار دشوار خواهد بود و بدین ترتیب شما گرفتار حلقه بی پایان "چه کنم؟" خواهید شد به عبارت بهتر در اضطراب شما از چیزی که ممکن است هرگز اتفاق نیفتد می ترسید. تحقیقات مستمر علمی نشان داده است که مقوله اضطراب، نوعی اثر انگشت عصب شناختی است که رهائی از آن کار ساده ای نیست.
به عبارت ساده تر چنانچه فردی در کودکی مضطرب باشد این ویژگی در دوران نوجوانی و بزرگسالی نیز در این فرد باقی خواهد ماند.
با این حال از طریق درمان رفتاری – شناختی امکان رهایی از این عادت شوم وجود دارد. با پایان دادن به حلقه بی پایان نگرانی و جایگزین کردن رفتار به جای افکار، شما نیز می توانید همانند افراد سالم و غیرمضطراب کارهایتان را انجام دهید.
در ادامه به بیان مطالبی برای مقابله عملی با پدیده اضطراب در دوران نوجوانی می پردازیم که انجام آنها برای بازه وسیعی از افراد مفید خواهد بود.
راهکارهای عملی
- چند برگ کاغذ را به شکل رشته ها و نوارهای بلند درآورید. (هر نوار حدود 10-3 سانتی متر باشد) بطوری که برای مدت یک هفته نیاز به تهیه مجدد این نوارها نداشته باشید.
تحقیقات مستمر علمی نشان داده است که مقوله اضطراب، نوعی اثر انگشت عصب شناختی است که رهائی از آن کار ساده ای نیست.
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.