مفهوم و تعریف ایمان
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله :
ما من شی ء اءحب الی الله من الایمان ،
چیزی نزد خداوند محبوبتر از ایمان نیست .
بحارالانوار، ج 64، ص 71.
مفهوم ایمان
ایمان از ماده ((اءمن )) و مصدر باب افعال به معنای اعتقاد، گرویدن ، تصدیق و انقیاد است .
پس در تعریف ایمان می توان گفت : ایمان ، اعتقاد و اطمینان قلبی کامل و روشن به یک مطلب ، شخص ، فکر و یا یک مسلک در دین است .
در اصطلاح شرع - که به آن ایمان مذهبی نیز گفته می شود - عبارت است از: اعتقاد قلبی ، اقرار زبانی و عمل کردن اعضا به ارکان دین و قبول شریعت .
امیر مؤ منان (علیه السلام ) در تبیین ایمان می فرماید:
الایمان تصدیق بالجنان و اقرار باللسان و عمل بالارکان (1)
ایمان تصدیق به قلب و اظهار و اعتراف به زبان و عمل به جوارح و اعضاست .
همان گونه که ملاحظه می شود، رکن اساسی ایمان در مفهوم لغوی و شرعی آن ، تصدیق و تسلیم است ، اما تسلیم قلب و دل ، نه تسلیم تن و زبان تنها، و حتی تسلیم عقل و فکر نیز کفایت نمی کند که برای توضیح بیشتر به بیان مراحل تسلیم می پردازیم :
مراحل تسلیم
تسلیم دارای سه مرحله است :
1. تسلیم تن 2. تسلیم عقل 3. تسلیم دل .
هر یک از مراحل سه گانه را با مثالی بیان می کنیم :
الف ) هر گاه دو نفر در نیروی جسمی با یکدیگر به رقابت بپردازند، آن که در این نبرد شکست می خورد از ستیز و جنگ باز می ایستد و تسلیم فرد غالب می شود، این نوع تسلیم ، تسلیم ((تن و جسم )) است .
ب ) اگر دو نفر با یکدیگر به مباحثه علمی بپردازند و یکی با قدرت منطق و استدلال طرف مقابل شکست می خورد، از بحث و مباحثه باز می ایستد و تسلیم می شود، این گونه تسلیم ، تسلیم ((عقل و فکر)) است .
ج ) مرحله دیگر، تسلیم ((قلب و دل )) است . چه بسا کسی در مقابل فردی ، به دلیل قدرت فوق العاده جسمی اش ، از نظر قدرت بدنی تسلیم شود و نیز به سبب قدرت علمی بالای او، در برابر منطق و استدلال قوی او از نظر عقل و فکر و اندیشه تسلیم گردد، ولی قلب و دل او تسلیم نباشد. و این پایانش از تعصب و عناد و لجاج و یا برای حفظ منافع شخصی است . تسلیم عقل و دل آن گاه به وجود می آید که انسان فراتر از تسلیم تن و عقل با تمام وجود تسلیم شود، اگر این مرحله از تسلیم تحقق یابد، ایمان - که همان تسلیم قلب و دل است - به وجود آمده است ، زیرا حقیقت ایمان ، تسلیم قلب و دل است .
شاهد قرآنی
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صفیر کبیر ( شنبه 89/1/21 :: ساعت 5:12 عصر )
احکام اسلام و ایمان
نکته دیگر درباره اسلام و ایمان این که آیا احکامی مانند طهارت بدن ، حفظ جان و مال و حلال بودن ذبیحه و... در آیین اسلام ، مبتنی بر ایمان است یا اسلام ؟
پاسخ : احکام فوق در آیین اسلام همان تسلیم و درجه اول از اسلام است و هرگز تسلیم و خضوع قلبی و ایمان باطنی در آنها شرط نیست و در صدر اسلام این احکام عملا بر کسی مترتب می شد که تظاهر به اسلام می کرد، هر چند در دل ایمان نداشت . از این رو، امام صادق (علیه السلام ) می فرماید:
الاسلام یحقن به الدم و تؤ دی به الامانه و یستحل به الفرج و الثواب علی الایمان (34)
هر کس ایمان بیاورد خون او محترم است ، امانت او پس داده می شود و ناموسش بر دیگران حرام است ، ولی پاداش و ثواب مبتنی بر ایمان است .
مستند دیگر این مفاد بیان امیر مؤ منان (علیه السلام ) است که می فرماید:
اءمرت اءن اءقاتل الناس حتی یقولوا: لا اله الا الله ، فاذا قالوها، فقد حرم علی دماؤ هم و اءموالهم (35)
من مامورم با مردم نبرد کنم ، تا کلمه توحید را بر زبان جاری کنند. پس هر گاه شهادت به یگانگی خدا دادند، خون و مال آنها بر من حرام می گردد.
هم چنین فضیل بن یسار می گوید: از امام صادق (علیه السلام ) شنیدم که فرمود:
ان الایمان یشارک الاسلام و لا یشارکه الاسلام ، ان الایمان ما و قر فی القلوب و الاسلام ما علیه المناکح و المواریث و حقن الدماء(36)
ایمان با اسلام شریک است ، اما اسلام با ایمان شریک نیست (به تعبیر دیگر هر مؤ منی مسلمان است ، ولی هر مسلمانی مؤ من نیست ) ایمان آن است که در دل ساکن شود، اما اسلام چیزی است که قوانین نکاح و ارث و حفظ خون بر طبق آن جاری می شود.
رابطه علم و ایمان
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صفیر کبیر ( شنبه 89/1/21 :: ساعت 5:12 عصر )
احکام اسلام و ایمان
نکته دیگر درباره اسلام و ایمان این که آیا احکامی مانند طهارت بدن ، حفظ جان و مال و حلال بودن ذبیحه و... در آیین اسلام ، مبتنی بر ایمان است یا اسلام ؟
پاسخ : احکام فوق در آیین اسلام همان تسلیم و درجه اول از اسلام است و هرگز تسلیم و خضوع قلبی و ایمان باطنی در آنها شرط نیست و در صدر اسلام این احکام عملا بر کسی مترتب می شد که تظاهر به اسلام می کرد، هر چند در دل ایمان نداشت . از این رو، امام صادق (علیه السلام ) می فرماید:
الاسلام یحقن به الدم و تؤ دی به الامانه و یستحل به الفرج و الثواب علی الایمان (34)
هر کس ایمان بیاورد خون او محترم است ، امانت او پس داده می شود و ناموسش بر دیگران حرام است ، ولی پاداش و ثواب مبتنی بر ایمان است .
مستند دیگر این مفاد بیان امیر مؤ منان (علیه السلام ) است که می فرماید:
اءمرت اءن اءقاتل الناس حتی یقولوا: لا اله الا الله ، فاذا قالوها، فقد حرم علی دماؤ هم و اءموالهم (35)
من مامورم با مردم نبرد کنم ، تا کلمه توحید را بر زبان جاری کنند. پس هر گاه شهادت به یگانگی خدا دادند، خون و مال آنها بر من حرام می گردد.
هم چنین فضیل بن یسار می گوید: از امام صادق (علیه السلام ) شنیدم که فرمود:
ان الایمان یشارک الاسلام و لا یشارکه الاسلام ، ان الایمان ما و قر فی القلوب و الاسلام ما علیه المناکح و المواریث و حقن الدماء(36)
ایمان با اسلام شریک است ، اما اسلام با ایمان شریک نیست (به تعبیر دیگر هر مؤ منی مسلمان است ، ولی هر مسلمانی مؤ من نیست ) ایمان آن است که در دل ساکن شود، اما اسلام چیزی است که قوانین نکاح و ارث و حفظ خون بر طبق آن جاری می شود.
رابطه علم و ایمان
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صفیر کبیر ( شنبه 89/1/21 :: ساعت 5:12 عصر )
احکام اسلام و ایمان
نکته دیگر درباره اسلام و ایمان این که آیا احکامی مانند طهارت بدن ، حفظ جان و مال و حلال بودن ذبیحه و... در آیین اسلام ، مبتنی بر ایمان است یا اسلام ؟
پاسخ : احکام فوق در آیین اسلام همان تسلیم و درجه اول از اسلام است و هرگز تسلیم و خضوع قلبی و ایمان باطنی در آنها شرط نیست و در صدر اسلام این احکام عملا بر کسی مترتب می شد که تظاهر به اسلام می کرد، هر چند در دل ایمان نداشت . از این رو، امام صادق (علیه السلام ) می فرماید:
الاسلام یحقن به الدم و تؤ دی به الامانه و یستحل به الفرج و الثواب علی الایمان (34)
هر کس ایمان بیاورد خون او محترم است ، امانت او پس داده می شود و ناموسش بر دیگران حرام است ، ولی پاداش و ثواب مبتنی بر ایمان است .
مستند دیگر این مفاد بیان امیر مؤ منان (علیه السلام ) است که می فرماید:
اءمرت اءن اءقاتل الناس حتی یقولوا: لا اله الا الله ، فاذا قالوها، فقد حرم علی دماؤ هم و اءموالهم (35)
من مامورم با مردم نبرد کنم ، تا کلمه توحید را بر زبان جاری کنند. پس هر گاه شهادت به یگانگی خدا دادند، خون و مال آنها بر من حرام می گردد.
هم چنین فضیل بن یسار می گوید: از امام صادق (علیه السلام ) شنیدم که فرمود:
ان الایمان یشارک الاسلام و لا یشارکه الاسلام ، ان الایمان ما و قر فی القلوب و الاسلام ما علیه المناکح و المواریث و حقن الدماء(36)
ایمان با اسلام شریک است ، اما اسلام با ایمان شریک نیست (به تعبیر دیگر هر مؤ منی مسلمان است ، ولی هر مسلمانی مؤ من نیست ) ایمان آن است که در دل ساکن شود، اما اسلام چیزی است که قوانین نکاح و ارث و حفظ خون بر طبق آن جاری می شود.
رابطه علم و ایمان
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صفیر کبیر ( شنبه 89/1/21 :: ساعت 5:12 عصر )
ایمان به غیب
علاوه بر همه پسوندهای ایمان ، یک سلسله موجودات نامحسوس و غیر مرئی و به تعبیر قرآن ((غیب )) واقعیت دارند که مؤ من باید به آنها به عنوان مظاهر و مجاری اراده الهی در نظام هستی ایمان بیاورد و این از دعوت های سعادت بخش قرآنی است که می فرماید:
((الذین یؤ منون بالغیب ))(88)
اینان (پرهیزکاران ) افرادی هستند که به غیب (آنچه از حس پوشیده و پنهان است ) ایمان دارند.
افرادی که به عالم ماورای حس معتقدند و به خدای نادیدنی اعتقاد دارند، در واقع مرز ماده را شکافته و خود را از دیوار آن گذرانده اند، اینان دیدی وسیع پیدا می کنند و روح خویش را با جهان بزرگ تری ارتباط می دهند.
آنان از مرتبه حیوانیت و ماده ، گام را فراتر نهاده اند، درک و دیدشان از حواس ظاهری گذشته و به مطالبی پی می برند که حواس ظاهری قدرت درک آن را ندارند. و آنان معتقدند که عالم از آنچه ما درک می کنیم بسیار بزرگ تر و عالم ماورای طبیعت به مراتب از جهان طبیعت وسیع تر است . نیروی سازنده این عالم ، بی نهایت علم و قدرت دارد، همیشه بوده و خواهد بود. جریان عالم طبق یک نقشه بسیار دقیق و عمیق است ، انسان فاصله زیادی با حیوان دارد، مرگ به معنای فنا و نابودی نیست ، بلکه یکی از مراحل کمال بشری است ، زیرا انسان پس از مرگ وارد عالم وسیع تر و پهناورتری می گردد و...
این انسان با یک فرد مادی فاصله زیادی دارد که می گوید: عالم محقر است ، به آنچه ما می بینیم و یا علوم طبیعی برای ما ثابت کرده و طبیعت محدود و قوانین جبری آن ، سازنده این جهان است و هیچ گونه نقشه و فکری در ساختمان آن به کار نرفته و نیروی خلاقه عالم هستی به اندازه یک کودک خردسال هم عقل و شعور ندارد، بشر هم جزئی از طبیعت است و پس از مرگ اجزای او از هم متلاشی شده و دیگر بار جزء همین مواد طبیعی می گردد و هیچ گونه بقایی برای او نیست ، میان انسان و حیوان چندان فاصله ای وجود ندارد. آری ، این دو انسان اصلا با هم قابل مقایسه نیستند.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صفیر کبیر ( شنبه 89/1/21 :: ساعت 5:12 عصر )
امام (علیه السلام ) پس از بیان عناوین چهارگانه شاخه های هر یک از دعائم ایمان ، به چگونگی ارتباط آنها با آن پایه پرداخته که در حکم برهان ، استدلال و توضیح است :
صبر مقوله ای است که عواملی در ایجاد، تحقق و دوام آن موثرند، که در حدیث به آنها اشاره شده است .
1. شوق : با توجه به این که اشتیاق و عشق و رغبت به یک چیز، انسان را برای نیل به آن دعوت می کند و در پیمودن راه وصول به معشوق و محبوب و هموار کردن راه و رفع موانع لازم است و در این مسیر نیاز به تحمل مشقات و صبر و بردباری و نفس ستیزی می باشد، عامل شوق ، به انسان نیروی صبر و تحمل می بخشد، از این رو لازم است انسان در مسیر کسب ایمان و نخستین پایه آن (صبر) عشق و شوق به بهشت را در خود فراهم کند که امام علی (علیه السلام ) می فرماید:
فمن اشتاق الی الجنه سلا عن الشهوات ،
پس کسی که مشتاق بهشت باشد شهوات نفسانی را ترک کند.
2. اشفاق : یکی دیگر از عوامل تحقق صبر، ترس از جهنم است . در جای خود ثابت شده که دو چیز در تربیت موثر است : یکی تشویق و دیگری انذار و ترساندن . در این قسمت امام (علیه السلام ) به عامل دوم اشاره کرده و می فرماید:
و من اءشفق من النار رجع عن المحرمات (اجتنب المحرمات - نهج )
و کسی که از آتش دوزخ بترسد، از محرمات اعراض می نماید.
بنابراین ، لازم است انسان نسبت به عذاب آخرت و جهنم ، مطالعات و شناختی پیدا کند که در سایه آگاهی از مجازات های الهی ، در قبال معاصی و گناهان تحمل و صبر را پیشه خود سازد همان گونه که مطالعه نعمت های الهی در بهشت به انسان صبر و تحمل در ترک شهوات و انجام وظایف و تکالیف دینی عطا می کند.
3. زهد: یکی از اموری که موجب گمراهی و تباهی انسان را فراهم می آورد، رسیدن به اهداف دنیایی و لذات این عالم است ، که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
حب الدنیا راءس کل خطیئه (103)
دوستی دنیا و مظاهر آن ، ریشه همه خطاها و تباهی هاست .
بر این اساس ،، زهد و بی رغبتی به دنیا یکی از عوامل حفظ انسان از گمراهی و فساد است . از این رو، امیر مؤ منان (علیه السلام ) زهد را یکی دیگر از عوامل تحقق صبر معرفی کرده و می فرماید:
و من زهد فی الدنیا هانت علیه المصائب (استبان بالمصیبات - نهج )
و کسی که در دنیا بی رغبت باشد، مصائب بر او آسان می شود.
ضمن این که بی رغبتی و عدم دلبستگی به دنیا انسان را از گناهان زیادی باز می دارد و هر گونه ضرر و مصیبتی که بر انسان وارد می شود، صبر و تحمل او را افزون می کند، عدم رسیدن به نعمت های دنیا و نیز مصائب و اموری که از جانب حق تعالی به عنوان آزمایش الهی به انسان روی می آورد، آزمایش شونده را صبر و بردباری عطا می کند.
4. ترقب : یکی از نگرانی های روحی انسان ، اندیشه مرگ است و انسانی که فاقد ایمان مذهبی است دچار هیجان های شدید روحی و فکری می شود تا آن جا که گاه دست به خودکشی می زند - که در بحث های گذشته به این موضوع پرداخته شد - اما انسانی که در فرهنگ خداپرستی و ایمان مذهبی تربیت شده ، نه تنها مرگ به کامش تلخ نخواهد بود که در انتظار چنین سیری از عالم پست به عالم نورانی آخرت و وصول الی الله است و انسان با این بینش و نگرش ، در انجام کارهای خیر - که توشه آخرت است - پیشقدم می شود و با شتاب تمام به انجام کارهای خداپسند و اعمال صالح اقدام می کند. از این رو، امام (علیه السلام ) می فرماید:
و من راقب الموت سارع الی الخیرات ،
و کسی که منتظر مرگ باشد، به سوی خیرات می شتابد.
به جاست در ذیل این فراز از کلام امام (علیه السلام ) ذکر شود که با بالا رفتن درجه ایمان از راه اشتیاق به بهشت ، مؤ من به مقامی می رسد که بهشت مشتاق او می شود و در روایات زیادی نیز به آن اشاره شده است که بهشت مشتاق ملاقات و ورود گروهی از اصحاب ممتاز رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد مانند سخن پیامبر که فرمود:
الجنه تشتاق الیک یا علی ، الی عمار و سلمان و ابی ذر و المقداد(104)
که بر اساس این روایت ، پنج نفر مورد اشتیاق بهشت واقع شده اند و بهشتی که همه آرزوی دیدار و رفتن به آن را دارند، مشتاق ملاقات این بزرگواران است و روشن است چنین افرادی هرگز از مرگ نیز ترس به دل راه نمی دهند، بلکه مشتاق به این دروازه همیشگی و لقاء الله هستند.
ب ) شاخه های یقین
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صفیر کبیر ( شنبه 89/1/21 :: ساعت 5:12 عصر )
حب الهی معیار ارزش ها
در قرآن مجید هر کاری که بر اساس محبت و عشق به خدا صورت گیرد، ارزش خواهد بود و مورد مدح و ستایش الهی است :
و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا.(138)
و غذای (خود) را با این که به آن علاقه (و نیاز) دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می دهند.
حب الهی در روایات معصومین (علیهم السلام )
در روایات و احادیث معصومین (علیهم السلام ) نیز زیربنای همه ارزش ها و نشانه اهل ایمان ، عشق به خدا و برای خدا معرفی شده است که به بعضی از آنها اشاره می شود:
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
اءوثق عری الایمان اءن تحب فی الله و تبغض فی الله و توالی اءولیاء الله و التبری من اءعداء الله .(139)
محکم ترین دستاویزهای ایمان ، دوستی برای خدا و دشمنی برای خدا و پیروی اولیای خدا و بیزاری از دشمنان اوست .
جالب آن که این فرمایش رسول الله صلی الله علیه و آله وقتی بود که ابتدا به اصحابش فرمود:
کدام یک از دستاویزهای ایمان محکم تر است ؟ بعضی گفتند: نماز، گروهی گفتند: زکات و عده ای اظهار داشتند: روزه و قومی گفتند: حج عمره و دسته ای بیان داشتند: جهاد.
آن گاه رسول گرامی صلی الله علیه و آله فرمود: برای هر یک از اینها که گفتید فضیلتی است ، ولی پاسخ پرسش من نیست ، محکم ترین دستاویزهای ایمان دوستی برای خدا و... می باشد.
امام صادق (علیه السلام ) فرمود:
قد یکون حب فی الله و رسوله و حب فی الدنیا، فما کان فی الله و رسوله فثوابه علی الله و ما کان فی الدنیا فلیس بشی ء.(140)
گاهی دوستی برای خدا و رسول است و گاهی برای دنیا، محبتی که برای خدا و رسول است پاداشش بر خداست و آن چه برای دنیاست اجر و مزدی ندارد.
حب الهی و ترک گناه
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صفیر کبیر ( شنبه 89/1/21 :: ساعت 5:12 عصر )
رابطه مؤ منان با خویشتن
این بخش بیشتر به آیات و احادیثی درباره اوصاف و فضایل اخلاقی مؤ منان در خودسازی و خویشتن داری دینی پرداخته است . اهل ایمان واجد فضایل اخلاقی و اوصاف پسندیده اند و از رذایل و زشتی های اخلاقی فاصله دارند. برای دستیابی به اوصاف فردی اهل ایمان در رابطه با خویشتن می توان به کتاب های اخلاقی مراجعه کرد.
لیکن با توجه به این که در منابع دینی از این اوصاف به عنوان علایم و نشانه های مؤ من (در ارتباط با خویشتن ) یاد شده تا همگان تشویق به کسب آنها شوند، در این مجموعه به آنها اشاره می شود که امیدواریم مورد توجه قرار گیرد و توفیق کسب آن فضایل نصیب گردد تا مصداق جمله بلند امیر مؤ منان علی (علیه السلام ) قرار گیریم که فرمود:
وا شوقاه الی مجالستهم و محادثتهم ، یا کرباه لفقدهم ، و یا کشف کرباه لمجالستهم ، اطلبوهم فان وجدتموهم و اقتبستم من نورهم اءهدیتم و فزتم بهم فی الدنیا و الاخره و هم اءعز فی الناس من الکبریت الاحمر...یا طوبی لهم و حسن مآب .(190)
آه ، چه قدر به هم نشینی و گفت و گوی با آنان مشتاقم و چه سخت است نبودنشان و چه شادی بخش است هم نشینی شان ، آنان را بجویید و به دنبال چنین کسانی باشید و اگر آنان را یافتید و از نور معرفتشان استفاده کردید، در دنیا و آخرت هدایت و پیروز می شوید. آنان در پیش مردم از کیمیا عزیزترند... خوشا به حالشان و نیکو باد فرجامشان .
ادب
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صفیر کبیر ( شنبه 89/1/21 :: ساعت 5:12 عصر )
مختصر حالات دوّمین معصوم ، اوّلین اختر امامت
آن حضرت بنابر مشهور، روز سیزدهم ماه رجب ، سی سال بعد از عام الفیل ، در شهر مکّه معظّمه ، در میان کعبه الهی دیده به جهان گشود و با نور طلعتش ، جهانی تاریک را روشنائی بخشید.
در اوّلین مرحله ای که حضرت رسول صلوات اللّه علیه ، قنداقه این نوزاد مبارک را از مادرش تحویل گرفت ، نوزاد با زبان فصیح خواند:
(بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم ، قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤ مِنُونَ الَّذینَ فی صَلوتِهِمْ خاشِعُونَ ...)(4).
یعنی ؛ به نام خداوندی که بخشنده و مهربان است ، همانا آن مؤ منینی که در هنگام به جا آوردن نماز، خاشع باشند؛ رستگار و سعادتمند خواهند بود.
حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله در مقابل ، به او فرمود: یا علیّ! بدان که مؤ منین به وسیله تو رستگار خواهند شد.
نام : علیّ(5) ((سَلام اللّهِ علیهِ یَوم وُلِدَ، وَ یَوم استُشهدَ و یَوم یُبعثُ حیّا)).
کنیه : ابوتراب ، ابوالا ئمّه ، ابوالحسن و ... .
لقب : امیرالمؤ منین ، یعسوب الدّین ، یعسوب المؤ منین ، قائد الغُرّ المحجَّلین ، امام المتّقین ، سیّد الا وصیاء، اسداللّه ، مرتضی ، حیدر، أَنزع ، قَضْم ، وصیّ، ولیّ و ... .
پدر: عمران عبدمناف معروف به ابوطالب .
مادر: فاطمه بنت اسد، نوه هاشم ، اوّلین زن هاشمیّه ای که با مرد هاشمی ابوطالب ازدواج کرد؛ و چون در پرورش حضرت رسول دخالت داشت ، حضرت او را به عنوان مادر خطاب ، می نمود.
نسبت امام علیّ بن ابی طالب ، با سی واسطه همانند رسول گرامی اسلام ، به حضرت آدم صلوات اللّه علیهم ، می رسد.
نقش انگشتر: حضرت دارای چهار انگشتر بوده است ، که بر هر کدام نقش مخصوصی حکّ شده بود.
دربان آن حضرت را سلمان فارسی و قنبر نام برده اند.
اوّلین کسی که به نبوّت حضرت رسول صلای اللّه علیه و آلهّیمان آورد، علیّ علیه السلام بود، که در سنّ هفت سالگی با آن حضرت نماز جماعت خواند.
آن بزرگوار در تمام جنگ های زمان حضرت رسول غیر از جنگ تبوک ، مشارکت داشت و بیشترین پیروزی ها به دست برومند و توانای آن حضرت نصیب اسلام و مسلمین گردید.
طبق نقل ابن عساکر: جنگ بدر توسّط امام علیّ علیه السلام در سنّ 20 سالگی به نفع اسلام و مسلمین به پایان رسید و نیز مکّه توسّط حضرتش در سنّ 28 سالگی فتح گردید.
پس از رحلت حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله جنگ هائی بر علیه اسلام و بر علیه آن حضرت توسّط منافقین و مخالفین به وقوع پیوست ، که مهم ترین آن ها سه جنگ به نام های : جمل ، صفّین و نهروان می باشد.
جنگ جمل در ماه جماد الثّانی ، سال 36 هجری قمری ، با ناکثین ، به سرکردگی عایشه ، طلحه و زبیر، اتّفاق افتاد.(6)
جنگ صفّین در ماه ذی الحجّه ، سال 36 هجری قمری ، با مارقین ، به سرکردگی معاویه ، رخ داد.(7)
جنگ نهروان در سال 38 هجری قمری (8)، با قاسطین ، به سرکردگی خوارج واقع شد؛ و ایشان حدود چهل هزار نفر بودند، که با نصایح حضرت دوازده هزار نفر آن ها توبه کردند و فقط 9 نفرشان از معرکه گریختند؛ و ما بقی کشته شدند و از مسلمین نیز تعداد 9 نفر شهید گشت .
و به طور کلیّ آن حضرت هفتاد و دو مرحله جنگ و مبارزه با مخالفان و دشمنان داشته است .(9)
حضرت در مناسبت های مکرّر و مختلف ، توسّط پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله به عنوان اوّلین جانشین و خلیفه تعیین و معرّفی گردید.
و در نهایت ، پس از حجّة الوداع ، روز هیجدهم ذی الحجّة ، سال نهم قمری (10)، حضرت در محلّی به نام غدیر خم بین مکّه و مدینه به طور رسمی مطرح و منصوب به ولایت و خلافت شد.
ولی به علّت هائی ، خلافت ظاهری به دست دیگران افتاد، تا آن که در سال 35 هجری ، پس از قتل عثمان مردم با حضرت علیّ علیه السلام بیعت کردند و این بیعت پنج سال به طول انجامید.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صفیر کبیر ( شنبه 89/1/21 :: ساعت 5:12 عصر )
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.