از روشهای صحیح مطالعه چه می دانید؟
در مقاله پیشین در مورد اصولی که در هنگام مطالعه باید در نظر داشته باشید، توضیحات مختصری ارایه دادیم. در ادامه این مقاله سعی داریم چند روش معتبر و البته بسیار موثر مطالعه را به شما نوجوانان عزیز آموزش خواهیم داد.
زمانی که صحبت از یادگیری و مطالعه می شود، اولین و مهمترین مساله ای که باید در ذهن داشته باشید این است که در این زمینه باید بین مهارتهای مطالعه، تکنیکهای مطالعه و روش های مطالعه تمایز قایل شد.
مهارتهای مطالعه شامل توانایی یادگیرنده برای یک مطالعه موفقیت آمیز است که نقش بسیار موثری در یادگیری افراد دارد برای مثال توانایی تمرکز، درک دقیق و درست مفاهیم و همچنین توانایی به خاطر آوردن آنچه که قبلا آموخته شده است(یادآوری) از اصول اساسی مهارتهای مطالعه است. البته مهارتهای مطالعه را نباید با تکنیکهای مطالعه و یا روشهای مطالعه اشتباه گرفت. برای درک تفاوت بین این سه مورد به این مثال توجه کنید:
بین مهارتهای مطالعه، تکنیکهای مطالعه و روش های مطالعه تمایز اساسی وجود دارد
یک بازیکن فوتبال را در ذهن مجسم کنید. برای اینکه این فرد تبدیل به یک بازیکن حرفه ای فوتبال شود لازم است که ابتدا مهارتهای اولیه و اصلی را در زمینه های پاس دادن، هد زدن، دریبل کردن و ... کسب کند تا در مرحله بعدی بتواند تکنیکهای یک بازی دسته جمعی مانند فوتبال را بیاموزد. تازه بعد از یادگیری این مهارتهاست که او می تواند در زمینه تکنیکها و روشهای فوتبال تبحر یابد. بنابراین مهارتهایی مانند پاس دادن و دریبل کردن و ..را می توان با مهارتهای مطالعه مورد قیاس قرار داد و از طرف دیگر تکنیکها و روشهای مورد استفاده یک بازیکن فوتبال را با تکنیکها و روشهای مطالعه مقایسه کرد.
تکنیکهای مطالعه نیز به سه گروه عمده برنامه ریزی، نظارت و ارزشیابی و نظم دهی تقسیم می شود. که البته در این مقاله قصد نداریم به توضیح مفصل تکنیکهای مطالعه بپردازیم بلکه تمرکز بیشتر ما بر روی روشهای مطالعه خواهد بود. روشهای یادگیری روشهایی هستند که با آموختن آنها میتوان به یادگیرندگان کمک کرد تا نسبت به یادگیری و تفکر خود آگاهانه عمل کنند و در برخورد با تکالیف مختلف یادگیری از روشهای مفید استفاده کنند. در ادامه سه روش پس ختام، کاپس و مردر به شما نوجوانان عزیز آموزش داده می شود.
روش پس ختام بر سه اصل مهم سازمان دهی، بسط معنایی و تمرین بازیابی استوار است و دلایل عمده موفقیت آن توجه به همین اصول نظری است.
از روشهای صحیح مطالعه چه می دانید؟
در مقاله پیشین در مورد اصولی که در هنگام مطالعه باید در نظر داشته باشید، توضیحات مختصری ارایه دادیم. در ادامه این مقاله سعی داریم چند روش معتبر و البته بسیار موثر مطالعه را به شما نوجوانان عزیز آموزش خواهیم داد.
زمانی که صحبت از یادگیری و مطالعه می شود، اولین و مهمترین مساله ای که باید در ذهن داشته باشید این است که در این زمینه باید بین مهارتهای مطالعه، تکنیکهای مطالعه و روش های مطالعه تمایز قایل شد.
مهارتهای مطالعه شامل توانایی یادگیرنده برای یک مطالعه موفقیت آمیز است که نقش بسیار موثری در یادگیری افراد دارد برای مثال توانایی تمرکز، درک دقیق و درست مفاهیم و همچنین توانایی به خاطر آوردن آنچه که قبلا آموخته شده است(یادآوری) از اصول اساسی مهارتهای مطالعه است. البته مهارتهای مطالعه را نباید با تکنیکهای مطالعه و یا روشهای مطالعه اشتباه گرفت. برای درک تفاوت بین این سه مورد به این مثال توجه کنید:
بین مهارتهای مطالعه، تکنیکهای مطالعه و روش های مطالعه تمایز اساسی وجود دارد
یک بازیکن فوتبال را در ذهن مجسم کنید. برای اینکه این فرد تبدیل به یک بازیکن حرفه ای فوتبال شود لازم است که ابتدا مهارتهای اولیه و اصلی را در زمینه های پاس دادن، هد زدن، دریبل کردن و ... کسب کند تا در مرحله بعدی بتواند تکنیکهای یک بازی دسته جمعی مانند فوتبال را بیاموزد. تازه بعد از یادگیری این مهارتهاست که او می تواند در زمینه تکنیکها و روشهای فوتبال تبحر یابد. بنابراین مهارتهایی مانند پاس دادن و دریبل کردن و ..را می توان با مهارتهای مطالعه مورد قیاس قرار داد و از طرف دیگر تکنیکها و روشهای مورد استفاده یک بازیکن فوتبال را با تکنیکها و روشهای مطالعه مقایسه کرد.
تکنیکهای مطالعه نیز به سه گروه عمده برنامه ریزی، نظارت و ارزشیابی و نظم دهی تقسیم می شود. که البته در این مقاله قصد نداریم به توضیح مفصل تکنیکهای مطالعه بپردازیم بلکه تمرکز بیشتر ما بر روی روشهای مطالعه خواهد بود. روشهای یادگیری روشهایی هستند که با آموختن آنها میتوان به یادگیرندگان کمک کرد تا نسبت به یادگیری و تفکر خود آگاهانه عمل کنند و در برخورد با تکالیف مختلف یادگیری از روشهای مفید استفاده کنند. در ادامه سه روش پس ختام، کاپس و مردر به شما نوجوانان عزیز آموزش داده می شود.
روش پس ختام بر سه اصل مهم سازمان دهی، بسط معنایی و تمرین بازیابی استوار است و دلایل عمده موفقیت آن توجه به همین اصول نظری است.
حال و هوای روزهای بلوغ
دوره نوجوانی از مهم ترین و حساس ترین دوره های زندگی انسان به شمار می رود، زیرا در این دوره نوجوان به دنبال یافتن هویت خویش، در مسیر شکل دادن به شخصیتی متکی به خود گام برمی دارد. سؤالات متعددی نیز در ذهن نوجوان نقش می بندد که چنانچه نتواند پاسخی مناسب برای آن ها بیابد، چه بسا ممکن است شخصیتی متزلزل و احیاناً دوگانه پیدا کند.
بنابراین، شناخت جنبه های مهم جسمانی، روانی، اجتماعی، عقلانی و اخلاقی نوجوانان این توانایی را به نوجوان و اطرافیان او می دهد تا شیوه صحیح برخورد با تغییرات جسمی ـ روانی به وجود آمده را بدانند و تا حدی از بروز ناسازگاری های خاص این دوران جلوگیری نمایند. این مقاله، نیم نگاهی به جنبه های مهم شخصیت نوجوانان انداخته است.
دوره نوجوانی هم زمان است با دوره بلوغ. یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی.
در دروه بلوغ، تغییرات گوناگونی در ابعاد شخصیتی نوجوان رخ می دهد که هر کدام به نوعی می تواند بر او اثر بگذارد و حتی گاهی شخصیّت او را دگرگون سازد. این مقاله، به برخی از این جنبه ها اشاره دارد. اما پیش از ورود به اصل بحث، توجه به چند نکته لازم است:
1ـ بحران بلوغ: فرایند بلوغ یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی هر فرد است. استانلی هال، (Hall, Stanly) که به پدر روان شناسی بلوغ معروف است، این مرحله را «دوران طوفان و فشار» می نامد. نوجوان در این دوره،تمایلات و خواهش های متضادی دارد; مثلاً با این که می خواهد با دوستان باشد، به تنهایی نیزعلاقه مند است.
روسو دوره بلوغ را تولّد مجدّد می داند. او می گوید: وقتی فرد به دوره بلوغ می رسد مثل این است که فرد دیگری با خصوصیات بدنی و روانی متفاوتی در وی به وجود آمده است.
در هفت سال سوّم زندگی که دوران بلوغ و جوانی است، تحولات سریعی در جسم و جان نوجوان پدیدار می گردد و در مدّت کوتاهی اندام و افکارش به کلّی تغییر می کند. دوره نوجوانی و بلوغ به سنین بین 12 تا 18 سالگی اطلاق می شود. این دوره یکی از بحرانی ترین دوره هاست. گاهی گذشتن از مرز کودکی و رسیدن به قلمرو بلوغ با نابسامانی های فراوانی همراه است. در این دوره، نوجوان نه دیگر کودک به حساب می آید و نه هنوز به درستی بالغ گردیده است.
وی در مرز بین این دو مرحله (کودکی و بزرگسالی) قرار می گیرد و با فشارها و انتظارات خاص هر دوره رو به رو می شود; از سویی، اگر کار کودکانه بکند او را ملامت می کنند که بزرگ شده است و این کار در شأن او نیست و از سوی دیگر، معمولاً با او مانند بزرگسالان رفتار نمی شود. در زندگی، نقش کودک و بزرگسال، هر کدام مشخص است و می دانند چه کاری باید انجام دهند، ولی نوجوان در وضع روحی مبهم و پیچیده ای به سر می برد; او به درستی نمی داند چه باید بکند.
2ـ تعریف بلوغ و نوجوانی: کلمه «بلوغ» یا (Puberty) ممکن است به چند صورت تعریف شود:
الف. بلوغ جنسی: بلوغ به این معنا یعنی رسیدن به سن تولید مثل و شهوت جنسی که سنین آن در بین ملل و افراد گوناگون بر حسب نژاد، مناطق جغرافیایی و آب و هوایی متفاوت است و معمولاً بین سنین 12 ـ 18 سالگی واقع می شود.
ب. بلوغ جسمی (فیزیولوژیک): بلوغ به این معنا همان آخرین حدّ رشد اندام ها است که زمان آن از یک سو، به نژاد فرد بستگی دارد واز سوی دیگر، به قوانین رشد و نموّ هر یک از اعضا. در این زمینه، تن کردشناسان (فیزیولوژیست ها) و روان شناسان به این نتیجه رسیده اند که اندام های انسان تا پنج سال اول زندگی به طور سریع رشد می کند و سپس رشد آن تا سنین 12، 13 سالگی به کندی می گراید، در دوره نوجوانی سرعت رشد دوباره افزایش می یابد و در فواصل بین 18 ـ 25 سالگی جسم به حدّ کمال خود می رسد و رشدش نیز متوقف می گردد. لازم به ذکر است که تمام قسمت های بدن در دوره رشد به یک میزان رشد نمی کند، بلکه بعضی از اعضا رشد بیشتری دارند، چنانچه مشهور است که «نوجوان شلوارش یک سال زودتر از کتش کوچک می شود.»
ج. بلوغ شرعی: سن تکلیف در کشورهای گوناگون بر اساس اعتقاداتی که دارند فرق می کند; مثلاً اسلام سن 9 سالگی را برای دختران و 15 سال را برای پسران سن بلوغ می داند.4 البته بعضی از فِرَق اسلامی در سن بلوغ با شیعه فرق دارند; مثلاً فقه حنفی برای دخترسن17 سالگی و برای پسر سن 18 و 19 سالگی را سن بلوغ می داند و فقه مالکی بلوغ را وابسته به سن نمی داند.
د. بلوغ عرفی (سن قانونی): قوانین مدنی کشورها اغلب دو یا سه سال دیرتر از دستورات شرعی نوجوانان را بالغ و مسؤول رفتار خود می داند.
هـ. بلوغ روانی (بلوغ شخصیّت): بلوغ روانی دارای جنبه های گوناگونی از قبیل پختگی، هوش، درک مفاهیم اخلاقی، نقطه اوج حافظه، کمال اراده، انفعالات و سایر خصوصیات ذهنی است که در صورت هماهنگی، تعادل فرد را به وجود می آورد و در صورت ناهماهنگی، موجب رفتار غیر عادی یا بی تعادلی روانی می شود.
با توجه به تعاریف ارائه شده، بلوغ دارای معانی متفاوتی است، اما منظور روان شناسان از آن، بیش تر تغییرات بدنی (جسمی و جنسی) می باشد. آنان مراد خود را از دیگر موارد بلوغ با پسوند می آورند; مثل بلوغ روانی، بلوغ شرعی و بلوغ عرفی و... .
3ـ نوجوانی: اصطلاح «نوجوانی» (Adolesence) در مقایسه با کلمه «بلوغ» معنای وسیع تری دارد و دوران مهمی از زندگی انسان را شامل می شود. سنین بین 12 ـ 18 سالگی، که سنین نوجوانی است، خود به سه قسم می شود: الف. مرحله پیش از بلوغ: ورود تدریجی کودک به مرحله بلوغ
ب. مرحله بلوغ: ظهور معیارهای بلوغ جنسی مثل عادت ماهیانه و احتلام
ج. مرحله پس از بلوغ: رشد صفات ثانویه جنسی.
الف. اهمیت نوجوانی از دیدگاه دانشمندان:
افلاطون این دوره را دوره ای می داند که احساسات و عواطف بر افکار فرد چیره می شود.
روسو می گوید: نوجوانی توّلد ثانوی است.
استانلی هال معتقد است نوجوانی دوره طوفان و فشار بوده و نوجوانی یک جهش ناگهانی است.
کورت لوین آلمانی هم اعتقاد دارد که کودک و بزرگ سال، هر کدام یک نوبت، بار کودکی و بزرگ سالی را بر دوش می کشند، ولی نوجوان مجبور است یکجا بار هر دو را بر دوش بکشد; زیرا متعلق به هر دو می باشد.
ب. اهمیت نوجوانی از نظر اسلام:
اسلام این موضوع را از دو جنبه مثبت و منفی مدّ نظر قرار داده است: در جنبه مثبت، به نظر اسلام، نوجوانی دوره قوّت و توانایی است که در بین دو دوره ضعف و ناتوانی (کودکی و پیری) قرار گرفته: «اللّهُ الذّی خَلقکُم مِن ضعف ثُمَّ جَعل مِن بعدِ ضعف قوّةً ثُمَّ جَعَل مِن بعدِ قوّة ضعفاً و شیبةً یَخلُق ما یشاءُ و هو العلیمُ القَدیرُ.» (روم: 54)
اولیای اسلام نیز نوجوانی را یکی از نعمت های پر ارج الهی و از سرمایه های بزرگ سعادت در زندگی بشر شناخته اند:
ـ قال رسول الله(صلی الله علیه وآله): «اُوصیکم بِالشُّبّانِ خیراً فاِنّهم اَرقّ افَئدةً اِنّ اللّهَ بَعَثَنی بَشیراً و نَذیراً فَحالَفنی الشُّبّانُ و خالفنی الشّیوخُ.»
ـ قال علی(علیه السلام): «شیئان لایُعرف فَضلهما اِلاّ مَنْ فَقَدهما الشّبابُ و العافیة.»
در جنبه منفی، اولیای الهی از این دوره به دوره جنون و مستی تعبیر کرده اند:
ـ قال رسول الله(صلی الله علیه وآله): «الشّبابُ شعبةٌ مِن الجنونِ.»
حال و هوای روزهای بلوغ
دوره نوجوانی از مهم ترین و حساس ترین دوره های زندگی انسان به شمار می رود، زیرا در این دوره نوجوان به دنبال یافتن هویت خویش، در مسیر شکل دادن به شخصیتی متکی به خود گام برمی دارد. سؤالات متعددی نیز در ذهن نوجوان نقش می بندد که چنانچه نتواند پاسخی مناسب برای آن ها بیابد، چه بسا ممکن است شخصیتی متزلزل و احیاناً دوگانه پیدا کند.
بنابراین، شناخت جنبه های مهم جسمانی، روانی، اجتماعی، عقلانی و اخلاقی نوجوانان این توانایی را به نوجوان و اطرافیان او می دهد تا شیوه صحیح برخورد با تغییرات جسمی ـ روانی به وجود آمده را بدانند و تا حدی از بروز ناسازگاری های خاص این دوران جلوگیری نمایند. این مقاله، نیم نگاهی به جنبه های مهم شخصیت نوجوانان انداخته است.
دوره نوجوانی هم زمان است با دوره بلوغ. یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی.
در دروه بلوغ، تغییرات گوناگونی در ابعاد شخصیتی نوجوان رخ می دهد که هر کدام به نوعی می تواند بر او اثر بگذارد و حتی گاهی شخصیّت او را دگرگون سازد. این مقاله، به برخی از این جنبه ها اشاره دارد. اما پیش از ورود به اصل بحث، توجه به چند نکته لازم است:
1ـ بحران بلوغ: فرایند بلوغ یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی هر فرد است. استانلی هال، (Hall, Stanly) که به پدر روان شناسی بلوغ معروف است، این مرحله را «دوران طوفان و فشار» می نامد. نوجوان در این دوره،تمایلات و خواهش های متضادی دارد; مثلاً با این که می خواهد با دوستان باشد، به تنهایی نیزعلاقه مند است.
روسو دوره بلوغ را تولّد مجدّد می داند. او می گوید: وقتی فرد به دوره بلوغ می رسد مثل این است که فرد دیگری با خصوصیات بدنی و روانی متفاوتی در وی به وجود آمده است.
در هفت سال سوّم زندگی که دوران بلوغ و جوانی است، تحولات سریعی در جسم و جان نوجوان پدیدار می گردد و در مدّت کوتاهی اندام و افکارش به کلّی تغییر می کند. دوره نوجوانی و بلوغ به سنین بین 12 تا 18 سالگی اطلاق می شود. این دوره یکی از بحرانی ترین دوره هاست. گاهی گذشتن از مرز کودکی و رسیدن به قلمرو بلوغ با نابسامانی های فراوانی همراه است. در این دوره، نوجوان نه دیگر کودک به حساب می آید و نه هنوز به درستی بالغ گردیده است.
وی در مرز بین این دو مرحله (کودکی و بزرگسالی) قرار می گیرد و با فشارها و انتظارات خاص هر دوره رو به رو می شود; از سویی، اگر کار کودکانه بکند او را ملامت می کنند که بزرگ شده است و این کار در شأن او نیست و از سوی دیگر، معمولاً با او مانند بزرگسالان رفتار نمی شود. در زندگی، نقش کودک و بزرگسال، هر کدام مشخص است و می دانند چه کاری باید انجام دهند، ولی نوجوان در وضع روحی مبهم و پیچیده ای به سر می برد; او به درستی نمی داند چه باید بکند.
2ـ تعریف بلوغ و نوجوانی: کلمه «بلوغ» یا (Puberty) ممکن است به چند صورت تعریف شود:
الف. بلوغ جنسی: بلوغ به این معنا یعنی رسیدن به سن تولید مثل و شهوت جنسی که سنین آن در بین ملل و افراد گوناگون بر حسب نژاد، مناطق جغرافیایی و آب و هوایی متفاوت است و معمولاً بین سنین 12 ـ 18 سالگی واقع می شود.
ب. بلوغ جسمی (فیزیولوژیک): بلوغ به این معنا همان آخرین حدّ رشد اندام ها است که زمان آن از یک سو، به نژاد فرد بستگی دارد واز سوی دیگر، به قوانین رشد و نموّ هر یک از اعضا. در این زمینه، تن کردشناسان (فیزیولوژیست ها) و روان شناسان به این نتیجه رسیده اند که اندام های انسان تا پنج سال اول زندگی به طور سریع رشد می کند و سپس رشد آن تا سنین 12، 13 سالگی به کندی می گراید، در دوره نوجوانی سرعت رشد دوباره افزایش می یابد و در فواصل بین 18 ـ 25 سالگی جسم به حدّ کمال خود می رسد و رشدش نیز متوقف می گردد. لازم به ذکر است که تمام قسمت های بدن در دوره رشد به یک میزان رشد نمی کند، بلکه بعضی از اعضا رشد بیشتری دارند، چنانچه مشهور است که «نوجوان شلوارش یک سال زودتر از کتش کوچک می شود.»
ج. بلوغ شرعی: سن تکلیف در کشورهای گوناگون بر اساس اعتقاداتی که دارند فرق می کند; مثلاً اسلام سن 9 سالگی را برای دختران و 15 سال را برای پسران سن بلوغ می داند.4 البته بعضی از فِرَق اسلامی در سن بلوغ با شیعه فرق دارند; مثلاً فقه حنفی برای دخترسن17 سالگی و برای پسر سن 18 و 19 سالگی را سن بلوغ می داند و فقه مالکی بلوغ را وابسته به سن نمی داند.
د. بلوغ عرفی (سن قانونی): قوانین مدنی کشورها اغلب دو یا سه سال دیرتر از دستورات شرعی نوجوانان را بالغ و مسؤول رفتار خود می داند.
هـ. بلوغ روانی (بلوغ شخصیّت): بلوغ روانی دارای جنبه های گوناگونی از قبیل پختگی، هوش، درک مفاهیم اخلاقی، نقطه اوج حافظه، کمال اراده، انفعالات و سایر خصوصیات ذهنی است که در صورت هماهنگی، تعادل فرد را به وجود می آورد و در صورت ناهماهنگی، موجب رفتار غیر عادی یا بی تعادلی روانی می شود.
با توجه به تعاریف ارائه شده، بلوغ دارای معانی متفاوتی است، اما منظور روان شناسان از آن، بیش تر تغییرات بدنی (جسمی و جنسی) می باشد. آنان مراد خود را از دیگر موارد بلوغ با پسوند می آورند; مثل بلوغ روانی، بلوغ شرعی و بلوغ عرفی و... .
3ـ نوجوانی: اصطلاح «نوجوانی» (Adolesence) در مقایسه با کلمه «بلوغ» معنای وسیع تری دارد و دوران مهمی از زندگی انسان را شامل می شود. سنین بین 12 ـ 18 سالگی، که سنین نوجوانی است، خود به سه قسم می شود: الف. مرحله پیش از بلوغ: ورود تدریجی کودک به مرحله بلوغ
ب. مرحله بلوغ: ظهور معیارهای بلوغ جنسی مثل عادت ماهیانه و احتلام
ج. مرحله پس از بلوغ: رشد صفات ثانویه جنسی.
الف. اهمیت نوجوانی از دیدگاه دانشمندان:
افلاطون این دوره را دوره ای می داند که احساسات و عواطف بر افکار فرد چیره می شود.
روسو می گوید: نوجوانی توّلد ثانوی است.
استانلی هال معتقد است نوجوانی دوره طوفان و فشار بوده و نوجوانی یک جهش ناگهانی است.
کورت لوین آلمانی هم اعتقاد دارد که کودک و بزرگ سال، هر کدام یک نوبت، بار کودکی و بزرگ سالی را بر دوش می کشند، ولی نوجوان مجبور است یکجا بار هر دو را بر دوش بکشد; زیرا متعلق به هر دو می باشد.
ب. اهمیت نوجوانی از نظر اسلام:
اسلام این موضوع را از دو جنبه مثبت و منفی مدّ نظر قرار داده است: در جنبه مثبت، به نظر اسلام، نوجوانی دوره قوّت و توانایی است که در بین دو دوره ضعف و ناتوانی (کودکی و پیری) قرار گرفته: «اللّهُ الذّی خَلقکُم مِن ضعف ثُمَّ جَعل مِن بعدِ ضعف قوّةً ثُمَّ جَعَل مِن بعدِ قوّة ضعفاً و شیبةً یَخلُق ما یشاءُ و هو العلیمُ القَدیرُ.» (روم: 54)
اولیای اسلام نیز نوجوانی را یکی از نعمت های پر ارج الهی و از سرمایه های بزرگ سعادت در زندگی بشر شناخته اند:
ـ قال رسول الله(صلی الله علیه وآله): «اُوصیکم بِالشُّبّانِ خیراً فاِنّهم اَرقّ افَئدةً اِنّ اللّهَ بَعَثَنی بَشیراً و نَذیراً فَحالَفنی الشُّبّانُ و خالفنی الشّیوخُ.»
ـ قال علی(علیه السلام): «شیئان لایُعرف فَضلهما اِلاّ مَنْ فَقَدهما الشّبابُ و العافیة.»
در جنبه منفی، اولیای الهی از این دوره به دوره جنون و مستی تعبیر کرده اند:
ـ قال رسول الله(صلی الله علیه وآله): «الشّبابُ شعبةٌ مِن الجنونِ.»
میل به زیبایی تا چه حد؟
برای مطالعه ی قسمت قبل با نام «نیاز به زیبایی در روزهای جوانی» کلیک کنید.
زیاده روی در تجمل
توجه به خودآرایی بیش از اندازه می تواند منشاء بیماری وسواس شود و رفته رفته مایه اختلالات روحی گردد. توجه بیش از اندازه به خودآرایی ، برای جلب توجه دیگران ، ممکن است باعث پیدایش خوی ناپسند ریاکاری و خودپرستی شود و آدمی را منفور و مردود جامعه نماید. توجه بیش از اندازه به خودآرایی می تواند شخص را از فعالیت های ثمربخش زندگی باز دارد و عمر عزیز، که سرمایه سعادت بشر است، در راه های غیرمفید و احیانا مضر مصروف می گردد.
جمال معنوی و اخلاقی
نکته مهمی که لازم است اذهان همه مردم ، به خصوص جوانان به آن معطوف گردد این است که در نظر اولیای گرامی اسلام ، زیبایی بشر منحصر به جمال طبیعی و تجمل مصنوعی نیست ، بلکه جمال معنوی و اخلاقی نیز یکی از مهم ترین ارکان اساسی زیبایی بشر است. به عبارت دیگر، زیبایی جامع و کامل برای انسان عبارت از این است که سیمای جسم و جان و شکل صورت و معنی، هر دو زیبا و جمیل باشند.
جمال طبیعی و تجمل مصنوعی ظاهر مردم را زیبا می کند، ولی جمال علم و اخلاق که عالی ترین زینت و درخشان ترین زیور اختصاصی انسان است، به آدمی زیبایی روحانی و جمال معنوی عطا می نماید.
گرچه جمال و تجمل ظاهری آدمی را محبوب و دلخواه مردم می کند، ولی بهترین جمالی که شایسته مقام بشر است و به انسان کمال حقیقی و عزت واقعی می بخشد، جمال علم و اخلاق و زیبایی صفات حمیده و سجایای انسانی است.
(قال علی علیه السلام : میزة الرجل عقله و جماله مروته).
زیبایی علم و اخلاق
علی علیه السلام فرموده است : امتیاز مرد به عقل او و جمال و زیبایی اش به مردانگی و فضایل اخلاقی اوست .
(و عنه علیه السلام : العلم جمال لایخفی و نسب لایجفی) .
و نیز فرموده است: زیور دانش برای انسان، جمالی است که پوشانده نمی شود و نسبی است که مورد جفا قرار نمی گیرد.
(قال ابو محمد العسکری (ع ) حسن الصورة جمال ظاهر و حسن العقل جمال باطن) .
امام عسکری علیه السلام فرموده است : زیبایی صورت، جمال ظاهری انسان است و زیبایی عقل و فکر، جمال باطنی اوست.
در روایات اسلامی و همچنین در مضامین ادعیه وارده ، مکرر کلمه جمال درباره ذات مقدس حق به کار رفته و اولیای گرامی اسلام خداوند را با صفت جمال یاد کرده اند.
امام صادق علیه السلام از جد گرامی اش علی علیه ماالسلام روایت کرده است که فرمود: خداوند جمیل است و جمال و زیبایی را دوست دارد، و همچنین دوست دارد که اثر نعمت های خود را در مردم مشاهده فرماید.
میل جوان به جمال روحانی
خوشبختانه، در دوران شباب، میل به جمال روحانی و سجایای اخلاقی، خود به خود در باطن جوانان بیدار می گردد و علاقه به زیبایی معنوی، مانند عشق به خودآرایی و تجمل ظاهری، در ضمیرشان شکفته می شود. به عبارت دیگر، جوانان به طور طبیعی مایل به فتوت و جوانمردی هستند، و به فضایل اخلاقی و صفات ممتازه انسانی علاقه دارند.
جوانان فطرتا شیفته راستگویی، درستکاری، وفای به عهد، ادای امانت، عزت نفس، خدمت به مردم، فداکاری و صفاتی نظایر اینها هستند و از دروغگویی، نادرستی، عهدشکنی و خیانت متنفرند، و از مشاهده رفتار و گفتار نادرست دیگران برافروخته و خشمگین می کردند.
پرورش سجایای اخلاقی
مربیان لایق باید از این سرمایه طبیعی استفاده کنند و خواهش فطری سجایای اخلاقی را در ضمیر جوانان پرورش دهند. مربیان باید میل به خلقیات پاک انسانی را، که مایه جمال روحانی و زیبایی معنوی است ، در نسل جوان تقویت نمایند و آنان را مردانی شایسته و لایق بار آورند.
ایده آل اخلاقی با ایده آل جمال پسندی جوان بستگی دارد. هر مربی و معلمی که از ندای ارزشهای اخلاقی غافل بماند و از این قدرت استفاده نکند، مقصر و بدبخت است .
ارزش های اخلاقی جوانان ، با نوع ارزش های سنین کمال متفاوت اند. تعاون و همکاری ، به نظر آنان ، همچون فداکاری است. نیکی مفهوم ترحم را دارد. بردباری که در دوران جوانی بسیار مشکل است، صورت یک جوانمردی قهرمانی را پیدا می کند.
صفای باطن جوان
ارزش های دیگری وجود دارد که جوانان آنها را ترجیح دهند. مثلا شرافت، کفایت و لیاقت شخص، دوستی و صمیمیت قاطع، مانند قهرمانان افسانه ای شجاعت تا درجه ای که به فداکاری در راه هدفی که انسان دوست دارد منجر شود. تمام این صفات، جوان را برای شکفتگی کامل امکانات فردی آماده می سازند.
اولیای گرامی اسلام، در قرون گذشته، ضمن بیانات خود، به روح پاک جوانان و تمایل فطری آنان، به اصول اخلاقی و انسانی تکیه کرده و بهره برداری از آن سرمایه بزرگ را در راه تربیت صحیح نسل جوان، به مربیان خاطرنشان نموده اند.
مردی به نام ابی جعفر احول، از دوستان امام صادق علیه السلام، مدتی به تبلیغ مذهب تشیع و نشر تعالیم اهل بیت علیه السلام اشتغال داشت. روزی شرفیاب محضر آن حضرت شد.
امام علیه السلام از او سئوال کرد: مردم بصره را در قبول روش اهل بیت و سرعت پذیرش آیین تشیع چگونه یافتی ؟
عرض کرد: مردم قلیلی تعالیم اهل بیت را پذیرفتند.
امام علیه السلام فرمود: توجه تبلیغی خود را به نسل جوان معطوف دار و نیروی خویش را در راه هدایت آنان به کارانداز، زیرا جوانان زودتر حق را پذیرند و سریع تر به هر خیر و صلاحی می گرایند.
کتاب جوان از نظر عقل و احساسات - محمد تقی فلسفی
میل به زیبایی تا چه حد؟
برای مطالعه ی قسمت قبل با نام «نیاز به زیبایی در روزهای جوانی» کلیک کنید.
زیاده روی در تجمل
توجه به خودآرایی بیش از اندازه می تواند منشاء بیماری وسواس شود و رفته رفته مایه اختلالات روحی گردد. توجه بیش از اندازه به خودآرایی ، برای جلب توجه دیگران ، ممکن است باعث پیدایش خوی ناپسند ریاکاری و خودپرستی شود و آدمی را منفور و مردود جامعه نماید. توجه بیش از اندازه به خودآرایی می تواند شخص را از فعالیت های ثمربخش زندگی باز دارد و عمر عزیز، که سرمایه سعادت بشر است، در راه های غیرمفید و احیانا مضر مصروف می گردد.
جمال معنوی و اخلاقی
نکته مهمی که لازم است اذهان همه مردم ، به خصوص جوانان به آن معطوف گردد این است که در نظر اولیای گرامی اسلام ، زیبایی بشر منحصر به جمال طبیعی و تجمل مصنوعی نیست ، بلکه جمال معنوی و اخلاقی نیز یکی از مهم ترین ارکان اساسی زیبایی بشر است. به عبارت دیگر، زیبایی جامع و کامل برای انسان عبارت از این است که سیمای جسم و جان و شکل صورت و معنی، هر دو زیبا و جمیل باشند.
جمال طبیعی و تجمل مصنوعی ظاهر مردم را زیبا می کند، ولی جمال علم و اخلاق که عالی ترین زینت و درخشان ترین زیور اختصاصی انسان است، به آدمی زیبایی روحانی و جمال معنوی عطا می نماید.
گرچه جمال و تجمل ظاهری آدمی را محبوب و دلخواه مردم می کند، ولی بهترین جمالی که شایسته مقام بشر است و به انسان کمال حقیقی و عزت واقعی می بخشد، جمال علم و اخلاق و زیبایی صفات حمیده و سجایای انسانی است.
(قال علی علیه السلام : میزة الرجل عقله و جماله مروته).
زیبایی علم و اخلاق
علی علیه السلام فرموده است : امتیاز مرد به عقل او و جمال و زیبایی اش به مردانگی و فضایل اخلاقی اوست .
(و عنه علیه السلام : العلم جمال لایخفی و نسب لایجفی) .
و نیز فرموده است: زیور دانش برای انسان، جمالی است که پوشانده نمی شود و نسبی است که مورد جفا قرار نمی گیرد.
(قال ابو محمد العسکری (ع ) حسن الصورة جمال ظاهر و حسن العقل جمال باطن) .
امام عسکری علیه السلام فرموده است : زیبایی صورت، جمال ظاهری انسان است و زیبایی عقل و فکر، جمال باطنی اوست.
در روایات اسلامی و همچنین در مضامین ادعیه وارده ، مکرر کلمه جمال درباره ذات مقدس حق به کار رفته و اولیای گرامی اسلام خداوند را با صفت جمال یاد کرده اند.
امام صادق علیه السلام از جد گرامی اش علی علیه ماالسلام روایت کرده است که فرمود: خداوند جمیل است و جمال و زیبایی را دوست دارد، و همچنین دوست دارد که اثر نعمت های خود را در مردم مشاهده فرماید.
میل جوان به جمال روحانی
خوشبختانه، در دوران شباب، میل به جمال روحانی و سجایای اخلاقی، خود به خود در باطن جوانان بیدار می گردد و علاقه به زیبایی معنوی، مانند عشق به خودآرایی و تجمل ظاهری، در ضمیرشان شکفته می شود. به عبارت دیگر، جوانان به طور طبیعی مایل به فتوت و جوانمردی هستند، و به فضایل اخلاقی و صفات ممتازه انسانی علاقه دارند.
جوانان فطرتا شیفته راستگویی، درستکاری، وفای به عهد، ادای امانت، عزت نفس، خدمت به مردم، فداکاری و صفاتی نظایر اینها هستند و از دروغگویی، نادرستی، عهدشکنی و خیانت متنفرند، و از مشاهده رفتار و گفتار نادرست دیگران برافروخته و خشمگین می کردند.
پرورش سجایای اخلاقی
مربیان لایق باید از این سرمایه طبیعی استفاده کنند و خواهش فطری سجایای اخلاقی را در ضمیر جوانان پرورش دهند. مربیان باید میل به خلقیات پاک انسانی را، که مایه جمال روحانی و زیبایی معنوی است ، در نسل جوان تقویت نمایند و آنان را مردانی شایسته و لایق بار آورند.
ایده آل اخلاقی با ایده آل جمال پسندی جوان بستگی دارد. هر مربی و معلمی که از ندای ارزشهای اخلاقی غافل بماند و از این قدرت استفاده نکند، مقصر و بدبخت است .
ارزش های اخلاقی جوانان ، با نوع ارزش های سنین کمال متفاوت اند. تعاون و همکاری ، به نظر آنان ، همچون فداکاری است. نیکی مفهوم ترحم را دارد. بردباری که در دوران جوانی بسیار مشکل است، صورت یک جوانمردی قهرمانی را پیدا می کند.
صفای باطن جوان
ارزش های دیگری وجود دارد که جوانان آنها را ترجیح دهند. مثلا شرافت، کفایت و لیاقت شخص، دوستی و صمیمیت قاطع، مانند قهرمانان افسانه ای شجاعت تا درجه ای که به فداکاری در راه هدفی که انسان دوست دارد منجر شود. تمام این صفات، جوان را برای شکفتگی کامل امکانات فردی آماده می سازند.
اولیای گرامی اسلام، در قرون گذشته، ضمن بیانات خود، به روح پاک جوانان و تمایل فطری آنان، به اصول اخلاقی و انسانی تکیه کرده و بهره برداری از آن سرمایه بزرگ را در راه تربیت صحیح نسل جوان، به مربیان خاطرنشان نموده اند.
مردی به نام ابی جعفر احول، از دوستان امام صادق علیه السلام، مدتی به تبلیغ مذهب تشیع و نشر تعالیم اهل بیت علیه السلام اشتغال داشت. روزی شرفیاب محضر آن حضرت شد.
امام علیه السلام از او سئوال کرد: مردم بصره را در قبول روش اهل بیت و سرعت پذیرش آیین تشیع چگونه یافتی ؟
عرض کرد: مردم قلیلی تعالیم اهل بیت را پذیرفتند.
امام علیه السلام فرمود: توجه تبلیغی خود را به نسل جوان معطوف دار و نیروی خویش را در راه هدایت آنان به کارانداز، زیرا جوانان زودتر حق را پذیرند و سریع تر به هر خیر و صلاحی می گرایند.
کتاب جوان از نظر عقل و احساسات - محمد تقی فلسفی
میل به زیبایی تا چه حد؟
برای مطالعه ی قسمت قبل با نام «نیاز به زیبایی در روزهای جوانی» کلیک کنید.
زیاده روی در تجمل
توجه به خودآرایی بیش از اندازه می تواند منشاء بیماری وسواس شود و رفته رفته مایه اختلالات روحی گردد. توجه بیش از اندازه به خودآرایی ، برای جلب توجه دیگران ، ممکن است باعث پیدایش خوی ناپسند ریاکاری و خودپرستی شود و آدمی را منفور و مردود جامعه نماید. توجه بیش از اندازه به خودآرایی می تواند شخص را از فعالیت های ثمربخش زندگی باز دارد و عمر عزیز، که سرمایه سعادت بشر است، در راه های غیرمفید و احیانا مضر مصروف می گردد.
جمال معنوی و اخلاقی
نکته مهمی که لازم است اذهان همه مردم ، به خصوص جوانان به آن معطوف گردد این است که در نظر اولیای گرامی اسلام ، زیبایی بشر منحصر به جمال طبیعی و تجمل مصنوعی نیست ، بلکه جمال معنوی و اخلاقی نیز یکی از مهم ترین ارکان اساسی زیبایی بشر است. به عبارت دیگر، زیبایی جامع و کامل برای انسان عبارت از این است که سیمای جسم و جان و شکل صورت و معنی، هر دو زیبا و جمیل باشند.
جمال طبیعی و تجمل مصنوعی ظاهر مردم را زیبا می کند، ولی جمال علم و اخلاق که عالی ترین زینت و درخشان ترین زیور اختصاصی انسان است، به آدمی زیبایی روحانی و جمال معنوی عطا می نماید.
گرچه جمال و تجمل ظاهری آدمی را محبوب و دلخواه مردم می کند، ولی بهترین جمالی که شایسته مقام بشر است و به انسان کمال حقیقی و عزت واقعی می بخشد، جمال علم و اخلاق و زیبایی صفات حمیده و سجایای انسانی است.
(قال علی علیه السلام : میزة الرجل عقله و جماله مروته).
زیبایی علم و اخلاق
علی علیه السلام فرموده است : امتیاز مرد به عقل او و جمال و زیبایی اش به مردانگی و فضایل اخلاقی اوست .
(و عنه علیه السلام : العلم جمال لایخفی و نسب لایجفی) .
و نیز فرموده است: زیور دانش برای انسان، جمالی است که پوشانده نمی شود و نسبی است که مورد جفا قرار نمی گیرد.
(قال ابو محمد العسکری (ع ) حسن الصورة جمال ظاهر و حسن العقل جمال باطن) .
امام عسکری علیه السلام فرموده است : زیبایی صورت، جمال ظاهری انسان است و زیبایی عقل و فکر، جمال باطنی اوست.
در روایات اسلامی و همچنین در مضامین ادعیه وارده ، مکرر کلمه جمال درباره ذات مقدس حق به کار رفته و اولیای گرامی اسلام خداوند را با صفت جمال یاد کرده اند.
امام صادق علیه السلام از جد گرامی اش علی علیه ماالسلام روایت کرده است که فرمود: خداوند جمیل است و جمال و زیبایی را دوست دارد، و همچنین دوست دارد که اثر نعمت های خود را در مردم مشاهده فرماید.
میل جوان به جمال روحانی
خوشبختانه، در دوران شباب، میل به جمال روحانی و سجایای اخلاقی، خود به خود در باطن جوانان بیدار می گردد و علاقه به زیبایی معنوی، مانند عشق به خودآرایی و تجمل ظاهری، در ضمیرشان شکفته می شود. به عبارت دیگر، جوانان به طور طبیعی مایل به فتوت و جوانمردی هستند، و به فضایل اخلاقی و صفات ممتازه انسانی علاقه دارند.
جوانان فطرتا شیفته راستگویی، درستکاری، وفای به عهد، ادای امانت، عزت نفس، خدمت به مردم، فداکاری و صفاتی نظایر اینها هستند و از دروغگویی، نادرستی، عهدشکنی و خیانت متنفرند، و از مشاهده رفتار و گفتار نادرست دیگران برافروخته و خشمگین می کردند.
پرورش سجایای اخلاقی
مربیان لایق باید از این سرمایه طبیعی استفاده کنند و خواهش فطری سجایای اخلاقی را در ضمیر جوانان پرورش دهند. مربیان باید میل به خلقیات پاک انسانی را، که مایه جمال روحانی و زیبایی معنوی است ، در نسل جوان تقویت نمایند و آنان را مردانی شایسته و لایق بار آورند.
ایده آل اخلاقی با ایده آل جمال پسندی جوان بستگی دارد. هر مربی و معلمی که از ندای ارزشهای اخلاقی غافل بماند و از این قدرت استفاده نکند، مقصر و بدبخت است .
ارزش های اخلاقی جوانان ، با نوع ارزش های سنین کمال متفاوت اند. تعاون و همکاری ، به نظر آنان ، همچون فداکاری است. نیکی مفهوم ترحم را دارد. بردباری که در دوران جوانی بسیار مشکل است، صورت یک جوانمردی قهرمانی را پیدا می کند.
صفای باطن جوان
ارزش های دیگری وجود دارد که جوانان آنها را ترجیح دهند. مثلا شرافت، کفایت و لیاقت شخص، دوستی و صمیمیت قاطع، مانند قهرمانان افسانه ای شجاعت تا درجه ای که به فداکاری در راه هدفی که انسان دوست دارد منجر شود. تمام این صفات، جوان را برای شکفتگی کامل امکانات فردی آماده می سازند.
اولیای گرامی اسلام، در قرون گذشته، ضمن بیانات خود، به روح پاک جوانان و تمایل فطری آنان، به اصول اخلاقی و انسانی تکیه کرده و بهره برداری از آن سرمایه بزرگ را در راه تربیت صحیح نسل جوان، به مربیان خاطرنشان نموده اند.
مردی به نام ابی جعفر احول، از دوستان امام صادق علیه السلام، مدتی به تبلیغ مذهب تشیع و نشر تعالیم اهل بیت علیه السلام اشتغال داشت. روزی شرفیاب محضر آن حضرت شد.
امام علیه السلام از او سئوال کرد: مردم بصره را در قبول روش اهل بیت و سرعت پذیرش آیین تشیع چگونه یافتی ؟
عرض کرد: مردم قلیلی تعالیم اهل بیت را پذیرفتند.
امام علیه السلام فرمود: توجه تبلیغی خود را به نسل جوان معطوف دار و نیروی خویش را در راه هدایت آنان به کارانداز، زیرا جوانان زودتر حق را پذیرند و سریع تر به هر خیر و صلاحی می گرایند.
کتاب جوان از نظر عقل و احساسات - محمد تقی فلسفی
حال و هوای روزهای بلوغ
دوره نوجوانی از مهم ترین و حساس ترین دوره های زندگی انسان به شمار می رود، زیرا در این دوره نوجوان به دنبال یافتن هویت خویش، در مسیر شکل دادن به شخصیتی متکی به خود گام برمی دارد. سؤالات متعددی نیز در ذهن نوجوان نقش می بندد که چنانچه نتواند پاسخی مناسب برای آن ها بیابد، چه بسا ممکن است شخصیتی متزلزل و احیاناً دوگانه پیدا کند.
بنابراین، شناخت جنبه های مهم جسمانی، روانی، اجتماعی، عقلانی و اخلاقی نوجوانان این توانایی را به نوجوان و اطرافیان او می دهد تا شیوه صحیح برخورد با تغییرات جسمی ـ روانی به وجود آمده را بدانند و تا حدی از بروز ناسازگاری های خاص این دوران جلوگیری نمایند. این مقاله، نیم نگاهی به جنبه های مهم شخصیت نوجوانان انداخته است.
دوره نوجوانی هم زمان است با دوره بلوغ. یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی.
در دروه بلوغ، تغییرات گوناگونی در ابعاد شخصیتی نوجوان رخ می دهد که هر کدام به نوعی می تواند بر او اثر بگذارد و حتی گاهی شخصیّت او را دگرگون سازد. این مقاله، به برخی از این جنبه ها اشاره دارد. اما پیش از ورود به اصل بحث، توجه به چند نکته لازم است:
1ـ بحران بلوغ: فرایند بلوغ یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی هر فرد است. استانلی هال، (Hall, Stanly) که به پدر روان شناسی بلوغ معروف است، این مرحله را «دوران طوفان و فشار» می نامد. نوجوان در این دوره،تمایلات و خواهش های متضادی دارد; مثلاً با این که می خواهد با دوستان باشد، به تنهایی نیزعلاقه مند است.
روسو دوره بلوغ را تولّد مجدّد می داند. او می گوید: وقتی فرد به دوره بلوغ می رسد مثل این است که فرد دیگری با خصوصیات بدنی و روانی متفاوتی در وی به وجود آمده است.
در هفت سال سوّم زندگی که دوران بلوغ و جوانی است، تحولات سریعی در جسم و جان نوجوان پدیدار می گردد و در مدّت کوتاهی اندام و افکارش به کلّی تغییر می کند. دوره نوجوانی و بلوغ به سنین بین 12 تا 18 سالگی اطلاق می شود. این دوره یکی از بحرانی ترین دوره هاست. گاهی گذشتن از مرز کودکی و رسیدن به قلمرو بلوغ با نابسامانی های فراوانی همراه است. در این دوره، نوجوان نه دیگر کودک به حساب می آید و نه هنوز به درستی بالغ گردیده است.
وی در مرز بین این دو مرحله (کودکی و بزرگسالی) قرار می گیرد و با فشارها و انتظارات خاص هر دوره رو به رو می شود; از سویی، اگر کار کودکانه بکند او را ملامت می کنند که بزرگ شده است و این کار در شأن او نیست و از سوی دیگر، معمولاً با او مانند بزرگسالان رفتار نمی شود. در زندگی، نقش کودک و بزرگسال، هر کدام مشخص است و می دانند چه کاری باید انجام دهند، ولی نوجوان در وضع روحی مبهم و پیچیده ای به سر می برد; او به درستی نمی داند چه باید بکند.
2ـ تعریف بلوغ و نوجوانی: کلمه «بلوغ» یا (Puberty) ممکن است به چند صورت تعریف شود:
الف. بلوغ جنسی: بلوغ به این معنا یعنی رسیدن به سن تولید مثل و شهوت جنسی که سنین آن در بین ملل و افراد گوناگون بر حسب نژاد، مناطق جغرافیایی و آب و هوایی متفاوت است و معمولاً بین سنین 12 ـ 18 سالگی واقع می شود.
ب. بلوغ جسمی (فیزیولوژیک): بلوغ به این معنا همان آخرین حدّ رشد اندام ها است که زمان آن از یک سو، به نژاد فرد بستگی دارد واز سوی دیگر، به قوانین رشد و نموّ هر یک از اعضا. در این زمینه، تن کردشناسان (فیزیولوژیست ها) و روان شناسان به این نتیجه رسیده اند که اندام های انسان تا پنج سال اول زندگی به طور سریع رشد می کند و سپس رشد آن تا سنین 12، 13 سالگی به کندی می گراید، در دوره نوجوانی سرعت رشد دوباره افزایش می یابد و در فواصل بین 18 ـ 25 سالگی جسم به حدّ کمال خود می رسد و رشدش نیز متوقف می گردد. لازم به ذکر است که تمام قسمت های بدن در دوره رشد به یک میزان رشد نمی کند، بلکه بعضی از اعضا رشد بیشتری دارند، چنانچه مشهور است که «نوجوان شلوارش یک سال زودتر از کتش کوچک می شود.»
ج. بلوغ شرعی: سن تکلیف در کشورهای گوناگون بر اساس اعتقاداتی که دارند فرق می کند; مثلاً اسلام سن 9 سالگی را برای دختران و 15 سال را برای پسران سن بلوغ می داند.4 البته بعضی از فِرَق اسلامی در سن بلوغ با شیعه فرق دارند; مثلاً فقه حنفی برای دخترسن17 سالگی و برای پسر سن 18 و 19 سالگی را سن بلوغ می داند و فقه مالکی بلوغ را وابسته به سن نمی داند.
د. بلوغ عرفی (سن قانونی): قوانین مدنی کشورها اغلب دو یا سه سال دیرتر از دستورات شرعی نوجوانان را بالغ و مسؤول رفتار خود می داند.
هـ. بلوغ روانی (بلوغ شخصیّت): بلوغ روانی دارای جنبه های گوناگونی از قبیل پختگی، هوش، درک مفاهیم اخلاقی، نقطه اوج حافظه، کمال اراده، انفعالات و سایر خصوصیات ذهنی است که در صورت هماهنگی، تعادل فرد را به وجود می آورد و در صورت ناهماهنگی، موجب رفتار غیر عادی یا بی تعادلی روانی می شود.
با توجه به تعاریف ارائه شده، بلوغ دارای معانی متفاوتی است، اما منظور روان شناسان از آن، بیش تر تغییرات بدنی (جسمی و جنسی) می باشد. آنان مراد خود را از دیگر موارد بلوغ با پسوند می آورند; مثل بلوغ روانی، بلوغ شرعی و بلوغ عرفی و... .
3ـ نوجوانی: اصطلاح «نوجوانی» (Adolesence) در مقایسه با کلمه «بلوغ» معنای وسیع تری دارد و دوران مهمی از زندگی انسان را شامل می شود. سنین بین 12 ـ 18 سالگی، که سنین نوجوانی است، خود به سه قسم می شود: الف. مرحله پیش از بلوغ: ورود تدریجی کودک به مرحله بلوغ
ب. مرحله بلوغ: ظهور معیارهای بلوغ جنسی مثل عادت ماهیانه و احتلام
ج. مرحله پس از بلوغ: رشد صفات ثانویه جنسی.
الف. اهمیت نوجوانی از دیدگاه دانشمندان:
افلاطون این دوره را دوره ای می داند که احساسات و عواطف بر افکار فرد چیره می شود.
روسو می گوید: نوجوانی توّلد ثانوی است.
استانلی هال معتقد است نوجوانی دوره طوفان و فشار بوده و نوجوانی یک جهش ناگهانی است.
کورت لوین آلمانی هم اعتقاد دارد که کودک و بزرگ سال، هر کدام یک نوبت، بار کودکی و بزرگ سالی را بر دوش می کشند، ولی نوجوان مجبور است یکجا بار هر دو را بر دوش بکشد; زیرا متعلق به هر دو می باشد.
ب. اهمیت نوجوانی از نظر اسلام:
اسلام این موضوع را از دو جنبه مثبت و منفی مدّ نظر قرار داده است: در جنبه مثبت، به نظر اسلام، نوجوانی دوره قوّت و توانایی است که در بین دو دوره ضعف و ناتوانی (کودکی و پیری) قرار گرفته: «اللّهُ الذّی خَلقکُم مِن ضعف ثُمَّ جَعل مِن بعدِ ضعف قوّةً ثُمَّ جَعَل مِن بعدِ قوّة ضعفاً و شیبةً یَخلُق ما یشاءُ و هو العلیمُ القَدیرُ.» (روم: 54)
اولیای اسلام نیز نوجوانی را یکی از نعمت های پر ارج الهی و از سرمایه های بزرگ سعادت در زندگی بشر شناخته اند:
ـ قال رسول الله(صلی الله علیه وآله): «اُوصیکم بِالشُّبّانِ خیراً فاِنّهم اَرقّ افَئدةً اِنّ اللّهَ بَعَثَنی بَشیراً و نَذیراً فَحالَفنی الشُّبّانُ و خالفنی الشّیوخُ.»
ـ قال علی(علیه السلام): «شیئان لایُعرف فَضلهما اِلاّ مَنْ فَقَدهما الشّبابُ و العافیة.»
در جنبه منفی، اولیای الهی از این دوره به دوره جنون و مستی تعبیر کرده اند:
ـ قال رسول الله(صلی الله علیه وآله): «الشّبابُ شعبةٌ مِن الجنونِ.»
پسران! احساساتی نشوید
دوره نوجوانی یکی از پرفراز و نشیب ترین دوران های زندگی هر فرد است. شناخت هویت، درک هستی، شناخت جایگاه اجتماعی، شکل گیری اهداف در این مقطع رخ می دهد و نوجوان اولین گام ها را در تکامل شخصیت خود برمی دارد. والدین همواره با استفاده از تجربیات دیگران یاد می گیرند که برخی رفتارها، حرف ها و عکس العمل های نوجوان خود را ناشی از قرار گرفتن در دوره نوجوانی قلمداد کنند و به خود بقبولانند که آن ها به مقتضای سن است. هر چند در دوره های تکامل رشد شخصیت انسان، این امر بدیهی است اما نمی توان به سادگی از کنار این امر گذشت.
واقعیت این است که بسیاری از والدین از روان شناسی کودک اطلاعات چندانی ندارند و از ویژگی های دوران نوجوانی جز پرخاشگری، پیدا شدن اولین علایم بلوغ و عصبی بودن چیزی نمی دانند. در این میان برخی باورهای غلط درباره دختران و پسران نوجوان توسط والدین گذر از این دوران را برای آن ها دشوارتر می کند.
واقعیت این است که نوجوان در این دوره از زندگی از نظر جسمانی در حال رشد، از نظر عاطفی نارس، از لحاظ تجربه محدود و از نظر فرهنگ اجتماعی بسیار شکننده و تحتتاثیر است. ناآگاهی و بی توجهی والدین به تغییرات روانی در این دوره ممکن است منجر به بروز اختلافات خانوادگی و اجتماعی و منشاء بسیاری از انحرافات اخلاقی در نوجوان شود. برای درک دنیای روانی نوجوانان باید بدانیم که او در این دوران بسیار جسور، زودرنج، درون گرا، خودرای و برتری طلب می شود. عقاید خود را محکم تر و آشکارتر بیان می کند، تمایل دارد با دوستان خود درددل کند، آزادی عمل داشته باشد و مورد تایید قرار گیرد، آرمان جوست و معتقد است که می تواند دنیا را مطابق معیارهای خود عوض کند به همین جهت دست به کارهای افراطی می زند که از جانب دیگران غیرعادی تلقی می شود. تنهایی یکی از ویژگی های نوجوانی است و نشانه نابهنجاری یا بیماری نیست. در این دوره شکل ظاهری بدن به خصوص چهره اهمیت زیادی پیدا می کند و عزت نفس را تحت تاثیر قرار می دهد. نوجوان احساس پذیرفته شدن از سوی همسالان را دوست دارد.
دین گریزی چرا ؟ دین گرایی چگونه ؟(2)
برای مطالعه قسمت قبل اینجا کلیک کنید.
نه در این دوره از زمان ، بلکه در تمام اعصار، پدیده ی "گسست نسلی " وجود داشته است . کمتر پدرومادری با نوجوان خود رابطه ی نزدیکی داشته و دارد . اغلب والدین نوع لباس پوشیدن و آرایش موی جوان خود را نمی پسندند و آن را نشانه ی بی قیدی و جاهلی می دانند . برای همین است که روز به روز بیشتر از هم فاصله می گیرند و رابطه شان کمرنگ تر می شود .
بهتر است بدانیم که ظاهر سطحی جوان ، پایه ی اعتقادی او را مشخص نمی کند .
امام علی (علیه السلام ) می فرمایند :
" «جهل شباب معذور و علمه مقهور» جهل و نادانی او معذور است، یعنی عذر او را باید قبول کنیم و انتظار بالائی از او نداشته باشیم. علم او هم علم بالایی نیست بلکه علمی کوتاه است. " (1)
والدین باید بدانند که دینداری و اعتقاد به مذهب ، رابطه ای با این مسائل زودگذر ندارد ، البته اگر درست و حساب شده با او رفتار کرد .
اگر احکام شرعی و مسائل اعتقادی با زبانی نرم و جوان پسند به او گفته شود ، به مرور زمان ، از توجه صرف او به مسائل مادی کم می شود ولی اگر با زبانی تند و تحکم آمیز ، یا با سرزنش و همراه با نصیحت گفته شود ، ممکن است جوان وارد "جنگ قدرت" با والدین شود و گاها ناخواسته ، تا پایان عمر در دوران پرشور و شر جوانی درجا بزند .
اگر دستورات دینی با زبانی تند و تحکم آمیز ، یا با سرزنش و همراه با نصیحت به نوجوان گفته شود ، ممکن است جوان وارد "جنگ قدرت" با والدین شود و گاها ناخواسته ، تا پایان عمر در دوران پرشور و شر جوانی درجا بزند .
ارتباط ، چهار جزء دارد : پیام ، پیام رسان ، پیام گیر ، واکنش .
مشکل ما ، نه پیام است که معتقدیم بهترین و کاملترین دین را داریم ، نه پیام گیر که با منطقی ترین جوانان سروکار داریم . مشکل کار، نقص در مخاطب شناسی است . ما جوان و احوالاتش را نمی شناسیم . از او دوریم . دورتر از آنکه به تصورمان بیاید .
یاد حدیثی از پیامبر اکرم (ص) افتادم که می فرمایند :
قصم ظهری رجلان: عالم متهتک و جاهل متنسک
دو دسته از آدمها کمر مرا شکستند : عالم بی عمل و جاهل متعصب (2)
عالمی که مردم او را الگو ی خود می دانند و او به دانسته هایش عمل نمی کند ، دیگران را از اصل دین ، گریزان می کند . و دیگر فرد بدون علمی که می خواهد -به خیال خودش- به اسلام خدمت کند ، ولی بیشتر ضرر می رساند تا فایده . مثل مردمی که به قصد تقرب به خدا ، با امام حسین (علیه السلام) در کربلا جنگیدند.
استادی می گفت : " اگر این عالمان بی عمل و عاملان بی علم ، در طول تاریخ برای اسلام دلسوزی نمی کردند و کاری به دین و دیندار کردن مردم نداشتند ، تا به حال اسلام دنیا را تسخیر کرده بود . "(3)
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.