اضطراب
همة انسانها اضطراب را در زندگی خود تجربه میکنند و طبیعی است که مردم هنگام مواجهه با موقعیتهای تهدیدکننده و تنشزا مضطرب میشوند، اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح، امری غیرعادی است.اضطراب شامل احساس عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژیکی است. بهطور کلی اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسی است که با یک یا چند حس جسمی مانند احساس خالی شدن سر دل، تنگی قفسه سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد و غیره همراه است.بررسیها نشان میدهد که اضطراب در مردها، طبقات اقتصادی مرفه و جوانان کمتر است و در زنان، افراد کمدرآمد و سالمندان بیشتر شایع میباشد.
علایم اضطراب:
عصبی بودن، آرام و قرار نداشتن
ـ تنش
ـ احساس خستگی
ـ سرگیجه
ـ تکرر ادرار
ـ طپش قلب
ـ بیحالی
ـ تنگی نفس
ـ تعریق
ـ لرزش
ـ نگرانی و دلهره
ـ بیخوابی
ـ اشکال در تمرکز حواس
ـ گوش به زنگ بودن
بسیاری از کودکان هنگام قرارگیری در وضعیت جدید مثل روبرو شدن با افراد جدید، احساس اضطراب کرده و بهطور خجالتآوری به مادر و پدر، افراد فامیل و یا وابستگان به اصطلاح «آویزان» میشوند.معمولاً والدین میتوانند آنها را تشویق به خروج از «منطقه امن» بکنند. هر چند بعضی از کودکان در مقابل این شرایط مقاومت کرده و آنها را نمیپذیرند. بهمنظور کمک به کودکان در این موقعیت باید صبر و حوصله کافی داشت بهطوریکه آنها احساس اعتماد به نفس کافی جهت مقابله با مسائلی که به نظرشان مشکل می آید، راکسب کنند.بسیاری از والدین از این احساس کودکانشان آگاه نیستند تا روزی که آنان به مشکلی برخورد میکنند مثل روز رفتن به مدرسه و … منشاء این اضطراب در کودکان ناشناخته میباشد. اغلب ترکیبی از یک ترس ناشناخته و فقدان کنترل همراه با یک طبیعت ناشی از شرم و خجالت زمینة بسیاری از اضطراب کودکان را تشکیل میدهد.بسیاری از شکایتهای کودکان در دوران ابتدائی مدرسه همچون درد معده یا سوزش سر دل و یا دردهای پراکنده دیگر، ناشی از وجود یک اضطراب نهفته در کودکان است که وجود اختلاف در خانواده و نگرانی در پدر و مادر میتواند از علل آن باشد که این نگرانی مستقیماً به کودک انتقال یافته و با این شکایات بروز می کند.شایعترین اختلالات اضطرابی در کودکان و نوجوانان عبارتند از:
ـاضطراب جدایی
Separation Anxietyـ اضطراب امتحان
Exam Anxietyـ ترس از مدرسه (School Phobia)
اضطراب اجتماعی Social Anxiety
عوامل موثردر اضطراب نوجوانان و مقابله با آن:سرچشمه بسیاری از ناراحتیهای ظاهراً غیر منطقی نوجوانان اضطرابی است که از عوامل گوناگون از جمله عوامل زیر ناشی می شود : تغییرات جسمانی از قبیل نگرانی از دیررسی بلوغ به خصوص در پسرها، نگرانی از زود رسی بلوغ به خصوص در دخترها، ترس و احساس خجالت از تغییر جسمانی و رنج ناشی از عدم پذیرش تغییرات جسمانی، عدم پذیرش از جانب همسالان، مستقل شدن، بروز رفتار پرخاشگرانه، غیر منطقی بودن، نداشتن مهارتهای لازم برای زندگی، تمایلات جنسی و آشفتگی در نقش. در اینجا به طور مختصر بعضی از این عوامل مورد بررسی قرار می گیرند: عوامل موثردر اضطراب نوجوانان و مقابله با آن :
سرچشمه بسیاری از ناراحتیهای ظاهراً غیر منطقی نوجوانان اضطرابی است که از عوامل گوناگون از جمله عوامل زیر ناشی می شود : تغییرات جسمانی از قبیل نگرانی از دیررسی بلوغ به خصوص در پسرها، نگرانی از زود رسی بلوغ به خصوص در دخترها، ترس و احساس خجالت از تغییر جسمانی و رنج ناشی از عدم پذیرش تغییرات جسمانی، عدم پذیرش از جانب همسالان، مستقل شدن، بروز رفتار پرخاشگرانه، غیر منطقی بودن، نداشتن مهارتهای لازم برای زندگی، تمایلات جنسی و آشفتگی در نقش. در اینجا به طور مختصر بعضی از این عوامل مورد بررسی قرار می گیرند:
نحوه رویارویی با رنج ناشی از تغییرات جسمانی:
تغییرات ناشی از دوران بلوغ را نوجوان بتدریج می پذیرد. علت اصلی نگرانی در مورد نکات دیگری همچون زودرسی و دیررسی بلوغ و احساس خجالت در مواجهه با تغییرات جسمانی، عدم آگاهی، آگاهی ناقص یا محدود و یا اطلاعات نادرست نوجوان در زمینه های مختلف بلوغ و تغییرات جسمانی ناشی از آن است، که بهترین راه پیشگیری نیز فراهم آوردن آگاهی و بینش دقیق، صحیح و به موقع است. والدین باید قبل از پیدایش علایم ثانویه بلوغ فرد را بطور مناسب و با مراعات شئون اخلاقی، در جریان مسائلی از جمله سن بلوغ، عوامل موثر در پیدایش بلوغ و تغییرات جسمانی و آثار روانی آن بگذارند. والدین و مربیان با فراهم آوردن جوی آزاد و سالم باید این امکان را به نوجوان بدهد که سوالات، افکار، احساسات و احیاناً نگرانیهای خود را صادقانه مطرح و جوابهای مناسب دریافت کند و نباید بگذارند تا نوجوانان برای یافتن پاسخ سوالات خود کسانی که صلاحیت ندارند از جمله همسالان مراجعه و دچار انحراف و اضطراب شود. در مواردی که نوجوان نمی تواند مسائل را حضوری با والدین مطرح کند، باید مربیان و اولیای مطلع و متعهد مدرسه در حد مجاز نوجوان را راهنمایی کنند و با ارائه کتابهای مناسب و بحثهای مفید، زمینه بدست آوردن اطلاعات سالم را فراهم آورند.
رویارویی با اضطراب ناشی از عدم پذیرش از جانب همسالان :
نتایج پژوهشی نشان داده است که ناامنی، وابستگی شدید و ناسالم نوجوان به والدین، ناتوانی یا نداشتن مهارتهای لازم در برقرار کردن روابط عاطفی، اجتماعی و اخلاقی سالم، تفاوت در فرهنگ خانواده ها و بخصوص عدم پذیرش ارزشها و آداب و رسوم گوناگون، موجب اضطراب بسیاری از نوجوانان می شود. برای اینکه نوجوانی که تجربه های ذکر شده را نداشته است دچار اضطراب شدید نشود و یا اضطراب او ادامه پیدا نکند اقدامات زیر مفید است :
• والدین باید گرایش فرزند خود به همسالان را بدرستی درک کنند، زیرا این یک نیاز طبیعی است که بخواهد مورد توجه و حمایت همسالان قرار گیرد.
• والدین با نوجوان در مورد گزینش دوست توافق نمایند تا دچار تعارض نشود و پنهان کاری نیز نکند.
• باید سعی کنند به طور منطقی با نوجوان روبرو شوند و در وقت مناسب، با گفتگوی ملایم و استدلال، او را متوجه نتایج نامطلوب بعضی از معاشرتها کنند.
•والدین و مربیان برای دوستان نوجوان باید اعتبار و احترام قایل باشند.
•والدین و مربیان و… باید در همه مواقع بخصوص در برابر همسالان، احترام و شخصیت نوجوان را حفظ کنند.
رویارویی با اضطراب ناشی از دوگانگی و ترس از مستقل شدن:
یکی از عمومی ترین نیازهای نوجوان کسب استقلال از افراد خانواده و دیگران است. مطالعات نشان داده که اضطراب در کسانی بیشتر دیده می شود که دچار ناامنی شدید، عدم اعتماد به نفس، وابستگی ناسالم به والدین بخصوص مادر هستند. کسب استقلال در بسیاری از نوجوانان اضطراب ایجاد می کند. از جمله حالاتی که در زمینه مستقل شدن دیده می شود، تضاد و دوگانگی است، یعنی نوجوان در حالیکه می خواهد و می داند که باید مستقل شود از استقلال نیز می ترسد. برای جلوگیری از این دوگانگی والدین باید وضعیتی فرآهم آورند تا نوجوان با بدست آوردن اعتماد بنفس، امنیت روانی و جرات تجربه کردن، بتدریج درصدد کسب استقلال برآیند. یکی از دلایل اساسی در اضطراب ناشی از مستقل شدن، عدم آگاهی از وضعیتی است که نوجوان بعد از مستقل شدن پیدا خواهد کرد. به نوجوان باید مسئولیت و فرصت داد که در بسیاری از امور مربوط به خود اظهار عقیده کنند و تصمیم بگیرند، ولو اینکه اشتباه کنند. و نباید نوجوانان را به خاطر اشتباهاتشان مورد تنبیه یا تحقیر قرار داد بلکه باید به آنها این فلسفه را آموخت که زندگی سراسر تلاش و مبارزه است و آنها می توانند از خطاهای خود درسهای مفید بیاموزند. در نیاز نوجوانان به کسب استقلال تفاوتهای فردی وجود دارد به همین دلیل نباید آنها را مقایسه ملامت آمیز کرد زیرا گاهی باعث دلسردی، احساس نا امنی و اضطراب می شود.
رویارویی با اضطراب ناشی از بروز رفتار پرخاشگرانه:
یکی از خصوصیات بعضی از نوجوانان مخالفت با افراد مختلف در خانه و خارج از آن است که گاه بصورت پرخاشگری کلامی یا غیر کلامی بروز می کند. عدم توانایی در کنترل رفتار پرخاشگرانه باعث اضطراب بسیاری از نوجوانان است. بطور خلاصه بالا بردن میزان مقاومت و تحمل کودک در برابر ناکامی و سختیها، ارضاء صحیح نیازهای کودک، ایجاد امنیت روانی و بوجود آوردن الگوهای رفتار مناسب می تواند در پیشگیری رفتار پرخاشگرانه موثر باشد. اگر این اقدامات بموقع انجام نشود باید در زمان حال امکاناتی فراهم آوریم که نوجوان کمتر پرخاشگری کند و با اضطراب کمتری روبه رو شود. توصیه های زیر در این زمینه مفید است:
•والدین و دیگران باید تا حد ممکن از امر و نهی های زیاد، بی مورد و غیر اصولی خودداری کنند.
• از ایجاد ممنوعیت و محدودیتهای بی مورد که مغایر با نیاز نوجوان به کسب آزادی و استقلال است خود داری کرد.
• با تقویت روحیه نوجوان بخصوص تکیه بر مهارتها و تواناییهای مثبت او، باید روشهای مناسب مواجهه با ناکامی را به او آموخت.
• به نوجوان باید آموخت که در مقابله با خشم به جای اینکه بدون تفکر خشمی کنترل نشده ابراز دارند منطقی برخورد کنند و بدون توهین و تحقیر به دیگران ابراز وجود کنند و عواطف خود را بیان کنند.
• باید به او فهماند که نحوه برخورد دیگران با او تا حدی نتیجه رفتار خود اوست.
•در برابر پرخاشگری نوجوان نباید از تنبیه یا تحقیر استفاده کرد، زیرا این رفتارها خود باعث تشدید پرخاشگری می شوند بهتر
است به عمل پرخاشگرانه او، پاسخ نداد، منتها باید به نوجوان فهماند که بی اعتنایی ظاهری به پرخاشگری او حمل بر تائید یا قبول آن نیست.
اضطراب انواع مختلف و متنوعی دارد که هر فردی ممکن است به یک یا چند نوع از این اختلالات مبتلا باشد:
1ـ اختلال اضطراب فراگیر یا منتشر (Generalized Anxiety Disorder):
ترکیبی از علائم زیر در این اختلال وجود دارد:طپش قلب، تنگی نفس، اسهال، بیاشتهایی، سستی، سرگیجه، تعریق، بیخوابی، تکرر ادرار، لرزش، فقدان آرامش، مرطوب بودن کف دست، احساس گرفتگی گلو، نگرانی نسبت به آینده، گوش به زنگ بودن نسبت به محیط. در اضطراب فراگیر خطر واقعی وجود ندارد.
2ـ اختلال هراس (Panic Disorder):
این افراد دچار حملات اضطرابی پیشبینی نشدهای میشوند که ممکن است ظرف چند ثانیه تا چند ساعت و حتی چند روز نوسان کند. مبتلایان به این اختلال میترسند مبادا بمیرند، دیوانه شوند یا بیاختیار دست به کارهایی بزنند و یا علائم روانی ـ حسی غیرمعمول نشان دهند. سایر علائم اختلال
3-اضطراب فراگیر :
.ـ ترسهای اختصاصی یا ساده (Simple Phobia)شایعترین نوع ترس است. در خانمها بیشتر وجود دارد. یک نوع ترس غیرمنطقی است که طی آن فرد از مواجهه با اشیاء، فعالیتها و موقعیتهای خاص همچون ترس از حیوانات، طوفان، بلندی، جراحت، خون و مرگ اجتناب میکند. در این موارد خود فرد متوجه افراطی و غیرمنطقی بودن ترس خویش است.
4ـ ترس از مکانهای باز (Agorophobia):
افراد مبتلا به این اختلال از وارد شدن به موقعیتهای ناآشنا هراس دارند. مثلاً از رفتن به فضای باز، مسافرت و حضور در ازدحام امتناع میکنند. این افراد از ترک کردن محیط منزل دچار ترس شدید هستند. این اختلال در نوجوانی شروع میشود و معمولاً این افراد تجربة اضطراب جدایی را در دوران کودکی داشتهاند.
5ـ ترسهای اجتماعی (Social Phobia):
این نوع ترس از اواخر دوران کودکی یا اوائل نوجوانی شروع میشود. این افراد در مواجهه با دیگران احساس شرمساری میکنند، نگران هستند که دستها و صدایشان نلرزد و سرخ نشود. معمولاً از صحبت کردن و غذا خوردن در حضور جمع، ابراز وجود کردن، انتقاد کردن، اظهارنظر کردن و اشتباه کردن میترسند.
6ـ اختلال وسواس (Obsessive-compulsive Disorder):
عبارت است از وسواس شدن افکار یا اعمال غیر ارادی، تکراری و غیرمنطقی که فرد برخلاف میل خود آن را تکرار میکند. این بیماری میتواند بهصورت وسواس فکری، وسواس عملی و یا وسواس فکری و عملی توا?م با هم باشد.در وسواس فکری، فرد نمیتواند فکری را از ذهنش خارج کند (مثل افکار پرخاشگری یا جنسی)، یعنی یک فکر، عقیده، احساس مزاحم و تکرار شونده وجود دارد. در وسواس عملی فرد برای اجرای تکراری عملی خاص یا سلسله اعمالی خاص احساس اجبار میکند مثل شستن مکرر دستها. فکر وسواسی موجب افزایش اضطراب شخص میگردد درحالیکه عمل وسواسی اضطراب شخص را کاهش میدهد.
7ـ اختلال استرس پس از سانحه (PTSD: Post Troumatic Stress Disorder):
این اختلال قبلاً «سندرم موج انفجار» نامیده میشد. معمولاً با یک استرس شدید هیجانی که شدت آن میتواند برای هرکس آسیبرسان باشد همراه است از قبیل جنگ، بلا یا سوانح طبیعی مثل زلزله، مورد حمله یا تجاوز به عنف واقع شدن و تصادفات شدید.اضطراب میتواند ناشی از یک وضعیت روحیـاجتماعی، فیزیکی، زیستشناختی، اختلالات طبی، اثرات جانبی داروها و یا ترکیبی از این موارد باشد. هنر یک پزشک در این است که اضطراب شما را در مجموعهای از این عوامل تشخیص و راهنمایی کند.
اضطراب
اضطراب میتواند ناشی از یک وضعیت روحیـاجتماعی، فیزیکی، زیستشناختی، اختلالات طبی، اثرات جانبی داروها و یا ترکیبی از این موارد باشد. هنر یک پزشک در این است که اضطراب شما را در مجموعهای از این عوامل تشخیص و راهنمایی کند.
فاکتورهای روانی ـ اجتماعی:
حالات درونی فرد و انگیزههای ناخودآگاه
ـ ناتوانی فرد در مقابله با فشارهای محیطی مانند کار، ازدواج و مبادلات بازرگانی
ـ احساس جدایی یا طرد شدن
ـ احساس فقدان یا از دست دادن حمایتهای عاطفی مثل مرگ همسرـ تغییرات ناگهانی محیطی یا حوادث غیرمنتظره و خطرناک از قبیل:
? حوادث طبیعی مثل زلزله
? استرس ناشی از یک بیماری طبی
? استرس ناشی از داروها
? استرس ناشی از مصرف مواد مخدر مثل کوکایین
ـ یادگیری در منزل و محیط مثل یادگیری اضطرابها و ترسهای والدین
ـ افکار و عقاید غیرمنطقی، غلط و اغراقآمیز در مورد خطرات موجود در موقعیتها مثل
اضطراب امتحان که همراه با افکار و عقاید غلوآمیز میباشد.
عوامل جسمانی و زیستشناختی:
ژنتیک اضطراب اغلب از زمان کودکی و طفولیت شروع میشود. بنابراین تشخیص علائم زود هنگام این اختلالات از اهمیت خاص کلینیکی برخوردار است. مطالعات در این زمینه روی دو قلوهایی که پدر و مادر مضطرب داشتند شروع شده و ثابت شده است که اختلالات اضطرابی به شدت در فرزندان دوقلوی والدین مصطرب، حتی آنانکه در محیطهای مختلف بزرگ شدهاند، بیشتر است. در این زمینه ژنهای مخصوصی که واسطههای شیمیایی مجزایی را تولید میکنند شناخته شده است.ـ فعل و انفعالات شیمیای مغز.
علل طبی و اثرات داروها:
نواع و اقسام بیماریهای طبی میتوانند علائمی شبیه علائم اختلالات اضطرابی ایجاد کنند.ـ اثرات مصرف داروهای روانگردان و مواد مخدرـ پرکاری تیروئید، کمکاری تیروئید و کمبود ویتامین ب12ـ وجود غدهای در غدة فوق کلیوی بهنام فئوکروموستیوم، هورمون اپینفرین (Epinephrin) تولید میکنند که میتواند موجب علائم اضطرابی بهصورت حملهای شود.ـ برخی ضایعههای مغزی علائمی ایجاد میکنند که شبیه علائم اختلال وسواس عملی است.ـ بینظیمهای قلبی علائم جسمی اختلال هراس (پانیک) را ایجاد میکند.ـ کمبود قند خون (هیپوگلسیمی) میتواند علائمی شبیه علائم اختلال اضطرابی تولید کند.ـ و بسیاری موارد دیگر.
***ارتباط اضطراب با بیماریهای دیگر
اضطراب و کاهش قند خون:
کاهش قند خون در هر شرایطی با علائم اضطراب هماهنگی کامل دارد. یعنی در هر اضطراب قند خون کاهش پیدا میکند و این مطلبی است که تحقیقات جدید را بهسوی خود منعطف کرده است.این واقعیت ما را به این مهم راهنمایی می کند که شاید با کنترل قند خون بتوان علائم اضطراب را در افراد کاهش داد.در بعضی از موارد اضطراب بدون نیاز به درگیری پزشک در این ماجرا میتواند درمان گردد. این موارد اضطراب طبیعی نام دارند که طی آن اضطراب به خوبی توسط بیمار کنترل شده و برطرف میشود مثل ترس ناشی از امتحان نهایی و یا ترس ناشی از مصاحبه. در چنین شرایطی استرس میتواند توسط اعمال و روشهای زیر تحت کنترل درآید:ـ صحبت با شخص مورد اعتمادـ روشهای ایجاد تمرکزـ حمام گرفتن طولانیـ استراحت در یک اتاق تاریک.
ـ ورزشهای تنفس عمیق
درمان دارویی
در گذشته داروهایی از خانوادة بنزودیازپانها مانند دیازپام (والیوم)، آلپرازولام (زانکس)، لورازپام (آتیوان) و باسپیرون در درمان اختلالات اضطرابی مورد استفاده قرار میگرفت.در حال حاضر استفاده از داروهای ضدافسردگی مانندSertaline (Zoloft)، Paroxctine (Paxil)، Fluxetin (Prozac) و Venlafaxineکاربرد بیشتری دارد.تجویز داروهای ضد اضطراب یک پدیده مشخص در تمام دنیا است. تخمین زده میشود که بین 10 تا 20% از مردم در نیمکره غربی تقریباً بهطور مرتب از این داروها استفاده میکنند. طبق اظهار نظر رسمی FDA(سازمان غذا و دارویی آمریکا) در سال 1978، ده میلیون آمریکایی از داروهای دسته بنزودیازپینها استفاده میکردهاند.عدهای معتقدند که این آرامبخشها روش مؤثر و کم هزینهای در مقایسه با سایر طرق درمانی است. عدهای نیز بر اثرات مؤثر درمانهای غیردارویی تأکید دارند.
درمان غیردارویی
درمان غیردارویی شامل تکنیکهای متعددی میباشد. در تمام این روشها به بیمار آموزشهای کلاسیک کسب آرامش یاد داده میشود و بدینوسیله بدن خود به مقابلة مؤثر و مستقیم با عوامل تنشزا برمی خیزد.ـ تنآرامی یا آرامسازی (Relaxationـ تنآرامی یا آرامسازی ()ـ مواجهسازی (exposure)ـ غرقهسازی (Flooding)ـ حساسیتزدایی((Desensitizationـ سرمشقدهی (Modeling)ـ توقف فکر (Thought Stopping) ـ و موارد دیگر.
روان شناسی کودک و نوجوان
رشد بدنی تند :
نوجوان که به مرحله بلوغ رسیده است و با توجه به رشدی که دارد، به آن دوره لباس های تنگ و باریک و کوتاه می گوییم، همچنین ریزش هورمون هایی در خون نوجوان باعث می شود که نیم رخ روانی او با نیم رخ کودکی اش فرق کند همچنین هورمون های هیپوفیز تسترون و فولکیلوین در خون وی می ریزند و یکسری رفتارهای اخلاقی جدید را در وی ایجاد می کند.
تحول روانی نوجوان :
1- بریدن از دوران کودکی :
نوجوان دراین سن از کودکی خود می برد، سعی می کند حرکات و رفتارهای کودکانه نشان ندهد و حرکات بزرگ سالان را از خود نشان بدهد.
2- در خود فرو رفتن :
همچنین نوجوان در خود فرو می رود و به تفکر می پردازد و راجع به شغل و تحصیل و ازدواج
3- از خود بیرون آمدن و پایان بحران :
این دوره دوره ای که از خود بیرون می آید و وارد جمع خانواده محیط به اجتماع می شود و به هشر و نشر می پردازد و دراین جا بحران وی به پایان می رسد.
رشد جسمانی :
ما دراین جا علائم بلوغ را در نوجوان می بینیم رویش مو در صورت پسر و علائم ثانویه دردختران شاهد این ماجرا می باشد که والدین باید هم دختر و هم پسر را با این سری مسائل آشنا سازد که نوجوان با این شرایط کنار بیایند.
رشد ذهنی :
از نظر رشد ذهنی ، نوجوان تفکر های محسوسی و غیر منطقی را انتخاب می کند. فرضیه سازی می کند و برای فرضیه خود استدلال می آورد.
رشد عاطفی :
از نظر رشد عاطفی نوجوان گوشه گیر، ناسازگاری، انزوا طلبی ،درون گرایی ، ترس افکار رویای خود ، شیفتگی حجب و حیا، خیال پردازی، تغییرات احساسات و عواطف که نیازمند مراقبت و راهنمایی زیاد والدین می باشد.
رشد اجتماعی :
از نظر رشد اجتماعی خویشتن شناسی و بازسازی هویت در نوجوان شکل می گیرد ، در این زمینه گلسر دیدگاهی دارد و همچنین اریکسون نظریه ای دارد.
گلسر می گویند :
نوجوانی که با هویت شکست خورده زندگی کند ممکن است به بزهکاری کشیده شود و مضطرب و پریشان بشود.
اریکسون می گوید :
هویت، وحدت سیستم های زیستی ، اجتماعی و روانی است چنانچه این وحدت بین سیستم ها برقرار نشود اختلال رفتاری در نوجوان دیده خواهد شد.
نقش هماهنند سازی در خانواده بسیار مهم است چنانچه اگر خانواده ای وضعیت خوبی داشته باشد و نوجوان خود را با پدر و مادر همانند کند مشکلی نخواهد داشت ولی اگر خانواده وضعیت رفتاری خوبی نداشته باشند کودک با ایجاد همانند سازی دچار مشکل خواهد شد.
رفتارهای ناهنجار نوجوان :
1- ترس :
ترس از روابط اجتماعی – کار – تحصیل و اظهار نظر در مقابل دیگران.
راه حل : برای از بین بردن ترس راه حل هایی وجود دارد که بعضی ها منفی هستند و ترس نوجوان را بیشتر می کند.
الف) نادیده گرفتن ترس :
از نوجوان می پرسند از چی می ترسی این مسئله که ترس ندارد.
ب) اجبار تماس با موقعیت ترسناک :
مثلاً او از حشره ای می ترسد حشره را بگیریم و روی بدن او بیندازیم که این کار منفی می باشد.
ج) دور نگه داشتن از موقعیت ترسناک :
دور نگه داشتن فرزند از موقعیت ترسناک نیز یک روش منفی تلقی می گردد.
راه حل مثبت :
ماباید به نوجوانان فرصت دهیم تا با موقعیت ترسناک آشنا شود. و این آشنایی باید به تدریج انجام شود و همچنین توجیه فرد با بیان روشن که اگر فردی بگوید، وقتی من در اطاق هستم می ترسم دزدی وارد شود ، به او بگوییم همه درها بسته و قفل است و به صورت قاطع و اطمینان بخش فرد را از ترس رها کنیم و چنانچه ترس از روند شرطی شدن ایجاد شده باشد می توان با شکستن این روند ترس را از بین برد.
نگرانی :
حالت عاطفی است که در اثر پیش بینی اتفاقات ناگوار در آینده رخ می دهد مشکلات مدرسه ای، نداشتن تمرکز، رفتار غیر منطقی ای که والدین از فرزند خود دارند و احساس عدم تفاهم میان فرزند و والدین ، این نگرانی را ایجاد می کند.
خشم :
جنبه های اجتماعی ، خشم را در نوجوان ایجاد می کند، نوجوان وقتی با خشم مواجه شد، از طریق تحقیر و تمسخر دیگران ازآنان انتقام می گیرد و خشم خود را تخلیه می نماید.
عصیانیت :
ما در افراد مشاهده می کنیم، نشان دادن واکنش پیش از ضربه های محرک ها را، حالت عصبی می گویند، مثل ناخن جویدن، ور رفتن با موها، روی میز زدن ها، با یقه لباس ور رفتن و... که با یافتن عمل آن می توانیم به رفع آن بپردازیم
*احساس حقارت :
که در پی تجارب شکست می خورد و این شکست ها متعدد می باشد، این احساس به وجود می آید که والدین او را آدم بی عرضه ای تلقی کنند و او را تحقیر کنند که این احساس حقارت را در او ایجاد کنند.
راه های تشخیص حقارت :
حساسیت فرد به انتقاد - حساسیت طلبی - انزوا طلبی - واکنش سریع به تعریف دیگران - واکنش نامطلوب به رقابت - گرایش به تحقیر دیگران، در این افراد دیده می شود.
راه درمان آن :
درک واقع بینانه از توانایی ها و استعداد ها و تشویق نوجوان .
ناکامی :
وقتی فرد برای ارضای رفتار برانگیخته دچار دشواری می شود ناکامی ایجاد می گردد.
منابع ناکامی :
1- کمبود بیولوژیک : نقص جسمی در نوجوان وجود داشته باشد .
2- عادت های نا مناسب پیدا کرده باشد .
3- کمبودهای طبیعی در زندگی او وجود داشته باشد .
4- تعارض هایی بین انگیزه های او وجود داشته باشد .
5- و ممکن است ناکامی به پرخاشگری منجر شود .
اضطراب:
حالت مبهمی از ترس ناشی ار پیش بینی حوادث نامطلوب در آینده است .
راه حل :
شناسایی عامل اضطراب یا کاهش دادن آن ، افزایش توانایی فرد.
حالت ریلکسیشن :
حالتی است که فرد نمی تواند خودش روی ماهیچه های خود دستور دهد و مدیریت داشته باشد و این کار اگر متعدد انجام شود در کاهش اضطرب کمتر است. فرد مضطرب می تواند در یک محیط آرام به پشت بخوابد چشمان خود را ببندد و هر گونه ناراحتی و اضطراب را سعی کند از خود دور کند در جایی که سر و صدا نباشد تمرکز را فراهم آورد و روی پاهای خود مانور را شروع کند ابتدا انگشتان پاهایش را به بالا و پائین فشار دهد. آن ها را منقبض کند و حدود 1 دقیقه انجام دهد و بعد انبساط را انجام دهد. بعد از مدتی پاشنه پا را می تواند منقبض و منبسط کند. و بعد ساق پا، ران، باسن، کتف ها، بازو، ساعد ها، مچ دست، انگشتان، گردن، چانه، لب ها، بینی، پیشانی، چشم ها، گوش، سر چنانچه این حرکات آرام انجام شود، آن اضطراب از بین می رود
خودسازی
حسادت و پیامدهای آن
حضرت امام خمینی (ره) پنجمین حدیث از کتاب چهل حدیث خود را به بررسی ویژگی ها، پیامدها و درمان علمی و عملی صفت حسادت اختصاص داده است.
ایشان باب سخن را در این مقوله با روایتی از امام صادق علیه السلام به نقل از رسول اکرم صلی الله علیه و آله می گشاید که : « خدای عزوجل به موسی بن عمران فرمود: ای پسر عمران! بر مردم نسبت به آنچه از فضل خود به آنها داده ام حسادت نورز و چشمان خود را به سوی آن خیره مکن و نفس خود را به دنبال آن نفرست؛ زیرا حسود نسبت به نعمت من خشمگین است. از قسمتهایی که بین بندگان خود پخش نموده ام روی گردان است و کسی که چنین باشد، من از او نیستم و او هم از من نیست. »
حسادت و تفاوت آن باغبطه
حسادت ، حالتی است که حسود زوال و نیستی نعمتی را از غیر خود خواستار باشد، چه این که این نعمت را خود دارا باشد و یا نباشد، و یا اینکه خود خواستار آن نعمت باشد و یا نباشد.
همچنین چه بسا حسود، زوال نعمتی موهوم را در محسود خواهان باشد. یعنی آنچه حسود خواستار زوال آن باشد در حقیقت نعمت نیست، اما حسود به دلیل کوته اندیشی، آن را نعمت می پندارد و زوال و نیستی آن را خواستار است.
"غبطه" حالتی است که شخص، نعمتی را در غیر خود ملاحظه می کند و آن را برای خود نیز خواستار می شود، بدون اینکه خواستار زوال آن نعمت در غیر خود باشد.
اسباب ایجاد حسادت
عوامل مختلفی در ایجاد حسادت مؤثرند که البته عامل اصلی به "خواری و شکستگی نفس" مربوط می شود، و این حالت نقطه مقابل تکبر است ، زیرا متکبر خود را صاحب کمال می بیند، و از این رهگذر حالت سرکشی در او ایجاد می گردد، اما حسود طرف مقابل را کامل و صاحب کمال می پندارد، در نتیجه احساس خواری و شکست کرده و هرگاه عوامل خارجی و خودسازی درونی مداخله نکند، تداوم این حالت او را به ورطه سقوط سوق می دهد.
حسادت و برخی پیامدهای آن
حسد یک بیماری قلبی است که بیماریهای فراوان دیگری را به همراه دارد، که هر یک به تنهایی برای هلاکت انسان کافی خواهد بود.
امام باقر علیه السلام فرمود:
" مرد با هر لغزشی ( عملی یا زبانی که در حال خشم از او سر می زند) بیاید، چه بسا مورد آمرزش خداوند قرار بگیرد اما حسد ایمان را می خورد ، همان طور که آتش ، هیزم را."
پیامدها و دستاوردهای حسد همگی با صفات باطنی و ظاهری که لازم است در مؤمن وجود داشته باشد بیگانه اند: مؤمن به خداوند متعال و آنچه در میان بندگانش تقسیم کرده خوش گمان است، در حالی که حسود نسبت به این امر خشم می ورزد. مؤمن ، بدی دیگری را نمی خواهد، اما حسود خلاف این حالت را داراست. بر مؤمن دوستی دنیا چیره نگردیده، خوش برخورد و گشاده رو، متواضع و فروتن است، درحالی که شخص حسود خلاف این صفات را داراست. و از همه بدتر اینکه شخص حسود موجب خشم خدا می شود.
از امام صادق علیه السلام روایت شده است:
" کسی که از من روی گردان و به من خشمگین باشد، نه من از او هستم و نه او از من است"
پیامد دیگری که بر حسادت مترتب است، فشار قبر و تاریکی آن است. زیرا همانطور که حسادت، صاحب خود را در دنیا در فشار و کدورت قرار می دهد، در عالم برزخ و آخرت نیز این فشار و کدورت به صورت فشار و تاریکی قبر نمود پیدا می کند، همان طور که وسعت و گشایش قبر تابع بزرگی ظرفیت انسان است.
و چه بسا حسادت، صاحب خود را به گناهانی همچون غیبت ، تهمت و بدگویی بکشاند و از این راه نیز نیکی های او را به طرف مقابل منتقل کند.
راه درمان حسادت
علاوه بر علاج علمی حسادت از طریق اندیشیدن در پیامدهای آن، با اعتقاد قلبی به عادلانه بودن نظام خلقت و غیره لازم است ، عملاً به درمان این بیماری پرداخت.
از جمله اقدامات عملی برای رفع این بیماری، محبت است به کسی که به او حسادت می ورزی، زیرااین کار خلاف میل نفسانی تو است. تو بر خلاف میل درونی بر او ترحم نما، او را بزرگ بشمار، زبان به بیان نیکی های او بگشا و به نفس خود بگو که این بنده خداست ؛ شاید خداوند به او نظر لطف داشته و او را مشمول عنایت خود قرار داده است، خصوصاً اگر طرف مورد حسادت از اهل علم باشد.
ای عزیز، شیخ جلیل و عارف مرحوم شاه آبادی (ره) گفته است:
" تا قوای جوانی وجود دارد، بهتر می توان در مقابل مفاسد اخلاقی قیام کرد. اجازه ندهید قوای جوانی از دست برود و آن وقت به فکر اصلاح درون برآیید، زیرا اقدام به این کار در پیری یا غیرممکن است و یا خیلی زحمت می طلبد. "
حسادت; زمینههای رشد و راههای جلوگیری از آن
چکیده:
پروردگار متعال میخواهد که همه ما سرشار از نیرو و اشتیاق باشیم و جسم، ذهن و روحی سالم داشته باشیم.بیتردید، زندگی پر نشاط و با طراوت منظور پروردگار است و ذهنیتهای نادرست، این وضعیت مطلوب را برهم میزند.یکی از ذهنیتهای نامطلوب، «حسادت» است که باید علل و زمینههای رشد آن را در خانواده، جامعه و از همه مهمتر، در خود جست و جو کرد و با توجه به آثار نامطلوب جسمی و روانی که در ما ایجاد میکند، با به کارگیری شیوههای اخلاقی و علمی، از بروز آن در خردسالی جلوگیری کرده، در صورت شکلگیری، با خشکاندن ریشههای آن در بزرگسالی، خود را از دام این هیجان نامطلوب رها سازیم.
مقدمه
«حسادت» (1) واکنشی هیجانی است که از قریب دو سالگی آغاز میشود و با رشد کودک، ممکن است تا بزرگسالی ادامه یابد و بر طبق الگوهای مختلف فرهنگی، به صورتهای متفاوتی جلوهگر شود.حسادتدرکودک، پاسخی طبیعیاستبه محرکهاوهنگامی ایجاد میشود که به اعتقاد وی، عاطفه یا محبتی را از دست داده باشد.در الگوی حسادت، غالبا نوعی ترس نیز وجود دارد; زیرا حسود احساس میکند که دیگری عاطفه شخص مورد علاقه او را نسبتبه وی به خطر انداخته است و یا مقامی را که او انتظار رسیدن به آن را داشته، دیگری احراز کرده است.بنابراین، موقعیتی که حسادت را برمیانگیزد، غالبا یک موقعیت اجتماعی است. (2)
کودکان در ابتدا، از احساسات درونی خویش (حسادت) و علل پیدایش و پیامدهای آن در رفتار خود، آگاهی زیادی ندارند و نمیدانند که چرا رفتارهای آنان تغییر کرده است.به عبارت دیگر، رفتارهای آزار دهنده کودک حسود تا حد زیادی ناآگاهانه یا نیمه آگاهانه است، ولی با رشد عقلی بیشتر و نزدیک شدن به دوران بلوغ و نوجوانی و جوانی و پس از آن تا بزرگسالی و به دست آوردن تجربههای درونی و بیرونی درباره علل و انگیزههای رفتار حسادتآمیز خود، اینگونه رفتارها بیشتر آگاهانه میشود و به همین دلیل، ازنظراسلام رفتارهای حسادتآمیز، پس از بلوغ مورد تکلیف قرار میگیرد و فرد وظیفه دارد به گونهای آنها را مهار کند.
زمینههای رشد حسادت
منشا محرکهای حسادت را باید در موقعیتها، شرایط خاص محیطی و روابط اجتماعی وبهخصوص دروجود اشخاص جست و جو کرد.بدینروی، در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
الف - شرایط خانواده و تفاوتهای فردی
رقابت و همچشمی یکی از فرزندان نسبتبه سایر خواهران و برادران، که گاه «رقابت همشیرها» (3) نامیده میشود، یکی از زمینههای مساعد و عمده رشد حسادت در کودکان است و والدین آن را طبیعی و تقریبا غیر قابل اجتناب میدانند. (4) با توجه به چنین شرایطی، میتوان گفت:
1.اولین فرزند نسبتبه کودکان بعدی حسادت بیشتری از خود نشان میدهد; زیرا او مدتها تمام محبت و مواظبت پدر و مادر را به خود اختصاص داده بود.ولی با تولد فرزند دوم، این فرصت از او گرفته میشود و همین موجب تحریک حسادت او سبتبه او میگردد.
2.در میان کودکانی که تفاوت سنی آنان بین 18 - 42 ماه است، بیش از سایر کودکان زمینه حسادت وجود دارد.بچه خردسال به هر مزیتی که طفل بزرگ از آن برخوردار است، حسادت میورزد و بچه بزرگتر از محبت و مواظبتی که به بچه کوچکتر میشود بدش میآید.
3.در خانوادههای 2 یا 3 فرزندی، بیش از خانوادههای پرجمعیتحسادت وجود دارد.
4.والدینی که به فرزندان خود توجه افراطی دارند و شدیدا نگران و مواظب آنها هستند، بیش از والدینی که به کودکان خود توجه کمتری دارند با مشکل حسادت کودکانشان روبهرو هستند; زیرا این والدین برای پیشرفت فرزندان خود قوانین معینی وضع کردهاند و وقتی که اطفال نتوانند خود را با آن منطبق سازند، مورد سرزنش پدر و مادر قرار میگیرند.این فرزندان بیشتر اوقات با کودکانی که پیشتر رفتهاند مقایسه میشوند و این موجب برانگیخته شدن حسادت نسبتبه دیگر کودکان میشود.
5.در محیطهای خانوادگی، که مادران شیوه منظم و ثابتی در تربیت کودک خود ندارند و برخوردشان بیثبات و متغیر است، بیش از سایر خانوادهها، رفتارهای حسادتآمیز مشاهده میشود.
6.در دختران بیش از پسران حسادت دیده میشود (5) و از هر سه بچه حسود دوتایشان دخترند. (6)
7.حسد در میان اطفال باهوشتر بیشتر است.
8.حسد در روابط بین دختر با دختر بیشتر مشاهده میشود تا روابط بین پسر و پسر و دختر و پسر.
9.اگر میان همسران تضادی باشد، فرزندی که از یک یا چند جهتبه یکی از آنها شبیه است، هدف خشم و قصاص دیگری واقع میشود.طفلی که اینگونه مورد بیمهری واقع میشود، به خواهر یا برادری که بر خلاف خودش از محبت و نوازش برخوردار است، حسادت میورزد. (7)
ب - برخوردهای تبعیضآمیز
به طور کلی، «امتیاز و تبعیض» حسادت را به دنبال دارد.کسی که نسبتبه دیگری از امتیاز ویژهای برخوردار است در معرض حسادت دیگران قرار میگیرد; چنانچه در حدیثی از امام علیعلیه السلام آمده است: «کل ذی رتبة سنیة محسود» ; (8) هر شخص دارای امتیاز و رتبه شایسته، مورد حسادت واقع میشود.
برخی از پدران و مادران به دلایل گوناگون، بعضی از فرزندان را بر خواهران و برادران خود ترجیح داده، مورد توجه و محبتبیشتری قرار میدهند; چنانچه گاهی جنسیت فرزندان عامل تبعیض میگردد، به طوری که مادران معمولا با پسران خود صمیمی بوده و پدران بیشترین محبتخود را متوجه دختران مینمایند.در نتیجه، فرزندی که از طرف یکی از والدین محبت و ملاطفت کمتری دریافتمیکند و شاهد رفتاری غیرعادلانه است، نسبتبه فرزند دیگر حسادت میورزد و از وی متنفر میشود.
همچنین زمانی که والدین بیشترین تماس و نوازش خود را با تولد نوزاد جدید به وی اختصاص میدهند، سایر فرزندان احساس میکنند که این نوزاد سبب بیمهری و فراموشی آنان گردیده است.در نتیجه، به وی حسادت میورزند.
ممکن است هریک از والدین برخی از فرزندان خود را به دلیل زیباتر، باهوشتر، زرنگتر، خون گرمتر، ساکتتر و یا عاطفیتر بودن و یا به دلیل معلولیت جسمی و ذهنی مورد محبتبیشتری قرار دهند و در نتیجه درخواستهای این کودکان سریعتر مورد پذیرش سرپرستخانه واقع گردد و به اعمال و گفتار آنان علاقه بیشتری ابراز شود; چنین رفتارهایی برای سایر فرزندان، بیمهری و تبعیضی آشکار تلقی گشته، آنان را به حسادت وامیدارد.به طور کلی، در صورت مشاهده رفتارهای غیرعادلانه در خانواده، وجود حسادت شدید و پر دردسر، امری اجتنابناپذیر است. (9)
متاسفانه این رفتارها فقط در دوران کودکی، به خانه پدری و خواهر و برادر محدود نمیشود و ریشههای حسادت را برای آینده زنده نگه میدارد و فرد را دچار مشکلات فراوانی میکند.مثلا، ممکن است پس از ازدواج، نتواند تبعیض مادرزن خود را - هرچه اندک باشد - تحمل کند و نسبتبه دیگر داماد خانواده حسادت بورزد و موجب اختلافهای خانوادگی و تلخشدن زندگی زناشویی و کانون گرم خانواده خود گردد.
ج - احساس محرومیت
یکی دیگر از زمینههای بروز حسادت، شرایطی است که کودکان احساس میکنند از داراییهای مادی و یا هر نوع دارایی دیگری نظیر داراییهای عاطفی محروم شدهاند; مثلا، اسباب بازی، لباس یا هر شیء مورد علاقه دیگری ممکن است زمینه به وجود آمدن حسادت کودک را نسبتبه دیگری فراهم آورد.این نوع حسادت، که از علاقهشدید به چیزیناشی میشودگاهی «غبطه» (10) خوانده میشود.لازم به ذکر است که تهیه چند چیز و تقسیم آن به طور مساویبین فرزندان، ضرورتا به حل مشکلات حسادت نمیانجامد; زیرا در هر صورت، کودکان بزرگتر به دلیل ارشد بودن خود، احساس میکنند که باید سهمی بیش از دیگران نسبتبه بقیه داشته باشند.اما والدین میتوانند با توضیح و توجیه و فراهم کردن مقدمات فکریوشناختی، ازبروزحسادت جلوگیری نمایند.
آثار حسادت
از جمله آثار عمومی حسادت، که در کودک و بزرگسال وجود دارد، «خشم» است.حسود فرد مورد حسادت واقع شده را هدف غضب خود قرار میدهد; چنانچه از امام علیعلیه السلام نقل شده است: «الحسود یغتاظ علی من لا ذنب له» ; (11) حسود نسبتبه کسی که هیچ گناهی ندارد خشمگین میشود.تنها خطای او برخورداری از نعمتی است که حسود از آن محروم میباشد.حسود ممکن استبه دنبال حسادتی که خشم او را بر افروخته حسادت خود را به طور مستقیم یا غیر مستقیم ظاهر سازد.
1- واکنشهای مستقیم: (12) این نوع واکنش در رفتار کودکان بیش از بزرگسالان دیده میشود.کسانی که عواطف فرد مورد علاقه کودک را به خود جلب نمایند، معمولا مورد خشم و غضب وی قرار میگیرند.برای مثال، اگر با تولد فرزند جدید، عواطف مادر از فرزند بزرگتر به نوزاد جلب شود، نوزاد مورد خشم کودک بزرگتر واقع میشود.او در این هنگام، ممکن است قهر خود را با واکنشهای لفظی علنی و روشن و یا حملات بدنی مثل گاز گرفتن، لگد زدن و هل دادن کودک تازه متولد شده آشکار سازد.
در برخی موارد، ممکن است کودک از درون به انجام کارهایی مانند دزدی و فریبکاری، که از نظر اجتماعی ناپسند است، تحریک گردد تا شیء مورد علاقه خود را، که در اختیار دیگری است، به چنگ آورد.همچنین ممکن است کودکان نزد والدین خود از فرزندی که از امکانات ویژهای برخوردار استشکایت کنند و یا سعی نمایند شیء مطلوبی را که در اختیار دیگری است مورد تحقیر قرار داده، کم ارزش جلوه دهند و یا والدین خود را به دلیل تهیه نکردن آن سرزنش کنند. (13)
در روایتی از امام علیعلیه السلام، به واکنش سریع و پرخاشگرانه حسود اشاره شده است: «الحسود سریع الوثبة» حسود زود پرخاش میکند
2- واکنشهای غیر مستقیم:رفتارهای حسادتآمیز همیشه آشکار نیست; در برخی موارد، به ویژه در دوران پیش دبستانی و در سالهای بالاتر، به گونههای غیر مستقیم و پوشیده ظاهر میشود.بنابراین، برخورد با این رفتارها تا حدی مشکلتر است.اعمال غیر مستقیم عبارتند از:
الف.بازگشتبه دوران شیر خوارگی و انجام رفتارهایی مناسب با سطوح اولیه رشد; مثل شب ادراری و انگشت مکیدن;
ب.کوشش برای جلب توجه دیگران از طریق تظاهر به ترسهایی که قبلا از او دیده نشده است، غذا نخوردن یا خواستن غذاهای مخصوص، اظهار بیماری بیمورد، تخریب و ویرانگری، نافرمانی عمومی و ناسزاگویی، عیبجویی همراه با تظاهر به بینیازی از محبت و توجه اطرافیان، خراب کردن اسباب بازیهای خود و مانند آن;
ج.دیگر آزاری; مثل اذیت اطفال کوچکتر از خود، آزار جانوران، ایجاد نزاع بین بچهها و همانند اینها;
د.دست زدن به رفتارهای ضد اجتماعی; مثل تکبر، تظاهر، تقلب، ترشرویی، گوشهگیری و همچون آن.
گاهی کودک به نحو غیر عادی نسبتبه فرد مورد حسادت اظهار علاقه و محبت مینماید و گاهی با انجام رفتارهای مطلوب و جامعهپسند و جلب توجه والدین به سوی خود، سعی میکند تا فرد مورد حسادت را شکست دهد.
در برخی از روایات به بعضی از واکنشهای غیرمستقیم حسود اشاره شده است: امام صادقعلیه السلام به نقل از لقمان در ذکر نشانههای حسود میفرمایند: «...در پنهان، از فرد مورد حسادت بدگویی میکند، اما در ظاهر، به چاپلوسی میپردازد و هنگام مصیبت، شماتت میکند.
آثار جسمی و روانی حسادت
حسادت گذشته از واکنشهای مستقیم و غیرمستقیم نسبتبه دیگران، دارای آثار جسمی و روانی نامطلوبی در خود حسود نیز میباشد که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
آثار جسمی حسد موضوعی استشایان توجه و تحقیق علمی بیشتر.فعل و انفعالات تنکردشناختی - همانند فعالیت غدد درونریز - و واکنش دستگاههای عصبی هنگام بروز و ادامه یافتن این حالت هیجانی باید مورد توجه بیشتر قرار گیرد.
در روایات بسیاری، آثار جسمی حسد مورد توجه قرار گرفته است.به عنوان مثال، در تعدادی از آنها آمده است که حسادت بدن را ذوب میکند. (18) در بعضی دیگر، حسد به زنگار و بدن به آهن تشبیه شده است; همانگونه که زنگار به تدریج موجب نابودی آهن میگردد، حسد نیز بدن را از بین میبرد. (19) در اجتماع، به وضوح این آثار جسمی در افراد حسود مشهود است، اما گاهی به آن توجه نداریم و نمیدانیم که از کجا ریشه گرفته است و فقط به درمان ظاهری و برطرف کردن عوامل غیر واقعی میپردازیم، ولی با کمی تفکر و مراجعه به مشاوران متخصص و دلسوز، میتوان به ریشه پیبرد و آن را خشکاند.
آثار روانی حسد، به ویژه در سالهای بالای رشد، از اهمیت فراوانی برخوردار است. حسادت در سالهای اولیه، رشد چندان عمقی ندارد و به همینرو، آثار آن زودگذر است و با از بین رفتن شرایطی که باعثحسادت شده، آثار آن نیز از بین میرود.به عنوان مثال، هنگامی که یک اسباب بازی مورد علاقه کودکی قرار میگیرد و با کودکی که آن را در اختیار دارد درگیر میشود، اگر اسباب بازی بشکند یا اسباب بازی را از آنها بگیریم، ممکن است مدتی بعد رفتار صلحآمیز از سر گرفته شود.ولی در سالهای بالاتر، حسادت عمیقتر و پابرجاتر است و گاه چندین سال ادامه مییابد. در این موارد، آثار روانی نامطلوب حسادت آشکار میشود.این نکته در روایات متعدد مورد تاکید قرار گرفته و به آثاری از حسادت همچون اندوه مداوم اشاره شده است.حسود نسبتبه چیزی محزون است که توانایی تغییر آن را ندارد.او از محرومیتخود رنج میبرد، در حالی که نه قدرت سلب آن نعمت را از دیگری دارد و نه توانایی کسب آن را برای خود.حسادت حتی بهرهمندی فرد را از چیزهایی که در اختیار دارد و لذت بردن از نعمتهای موجود را از او سلب میکند (20) و بدینسان، او را از آسایش روانی محروم میگرداند (21) و در دراز مدت، موجب ابتلای او به بیماریهای سخت روانی میشود.
راههای جلوگیری از رشد حسادت
1- درمان حسادت در کودکی
برای جلوگیری از ظهور و رشد حسادت در کودکی، لازم است والدین توجه داشته باشند که کودک را به دلیل حسادت مورد ملامت و سرزنش قرار ندهند، بلکه با برخوردهای حساب شده، در حذف علتهای آن گامهای مؤثری بردارند.والدین میتوانند با خودداری از تنبیه و کنار کشیدن ظاهری خود، رفتار او را نادیده بگیرند و احساس ارزشمندی، شخصیت و محبوبیت را در او تقویت کنند. (22) به عنوان مثال، برای کاهش حسادت کودک نسبتبه نوزاد، میتوان پیش از تولد، کودک را از ورود وی آگاه ساخت و پس از تولد نیز در طول روز مدتی را با کودک بزرگتر سپری نمود و او را مورد مهر و نوازش قرار داد.در مورد کودکان کوچکتر نیز میتوان شیئی از طرف نوزاد به او هدیه داد و در نگهداری و انجام کارهای نوزاد او را سهیم کرد.
اگر والدین در برخورد با کودک، واکنشهای حسادتآمیز وی را تشدید کنند و او را به شدت خشمگین سازند، تاثیرات منفی زیادی را در او ایجاد خواهند کرد.اگر والدین انتظار داشته باشند که او هنگام حسادت، هیچ واکنشی نشان ندهد و هیجان درونی خود را نادیده بگیرد، در این صورت، به تدریج و به طور طبیعی، ممکن استشیوههای دفاعی نامطلوبی برای مقابله با این موقعیتها در او شکل گیرد.همانگونه که اشاره شد، بهترین راه از بین بردن زمینه حسادت در کودکان، به کارگیری عدالت در بین فرزندان وتوجه ومحبتبههمهآنهاست.این نکته در آموزشهای تربیتی اسلام آمده و سفارش شده است که نسبتبه فرزندانتان به عدالت رفتار کنید. (23) همچنین با پنهان نمودن برتری و برجستگی یکی از فرزندان نسبتبه دیگری، میتوان جلوی حسادت آنها را گرفت; چنانچه حضرت یعقوبعلیه السلام به فرزند برجستهاش، یوسفعلیه السلام، سفارشمیکندکهخواب نویدبخش خود را برای برادرانش نقل نکند; مبادا باعثحسادت آنان گردد.
2- درمان حسادت در بزرگسالی
برای درمان حسادت در بزرگسالی، ابتدا شناخت ریشه آن ضروری است تا بتوان با مقابله و از بین بردن آن، حسادت را درمان نمود.میتوان گفت: ریشه اصلی حسادت ضعف فکری در نحوه تلقی امور و بدبینی است; اگر کودک نسبتبه نوزاد حسادت میورزد که چرا پدر یا مادر به او محبت میکنند، برای این است که احساس مینماید ممکن نیست پدر هر دو را دوستبدارد; یا اگر اسباب بازی و چیزی از این نوع در کار است، احساس میکند فقط همین یکی است و دستیابی به مثل آن امکان ندارد.البته این مساله در سالهای اولیه رشد ناآگاهانه یا نیمهآگاهانه است، ولی در سالهای بالاتر، به دلیل آگاهی بیشتری که فرد نسبتبه حالات خود پیدا میکند، با دید وسیعتری به امکانات موجود در جهان مینگرد; یعنی این بار بدبینی و کجفکری هنگام حسادت به نظام عالم و خدای متعال تغییر جهت میدهد; فرد وسعت فضل الهی را انکار میکند و یا فکر مینماید خدا او را دوست نداشته که فلان نعمت را به او نداده است.به همین دلیل، در بعضی روایات، ریشه «حسادت» ، کفر و انکار فضل الهی ذکر شده است. (25) با توجه به ریشه حسادت، میتوان راههای فکری و عملی برای رفع حسادت پیشنهاد کرد.
در فرهنگ اسلام (قرآن کریم، روایات اهل بیتعلیهم السلام و کلمات دانشمندان اخلاق) ، برای جبران ضعفشناختی بزرگسالان که منجر به حسادت میشود، راههای متعددی وجود دارد که در ذیل، به برخی از آنها اشاره میشود:
الف - توجه به رحمت و حکمتخدای متعال: توجه به گستردگی نعمتها (26) و نیز کمتخدای متعال، که هر کاری را از روی حکمت انجام میدهد، میتواند چاره بدبینی در حسود باشد.اگر نعمتهای الهی را به دریایی از آب شیرین و گوارا تشبیه کنیم، هیچ کس بر سر سیراب شدن از آن، به دیگری حسد نخواهد برد.از سوی دیگر، محدودیتهایی که در بهرهمندی از این دریای عظیم وجود دارد به دلیل حکمتهایی است که خداوند در اداره این عالم به کار گرفته است.توجه به این دو مطلب زمینه را برای قناعت و راضی بودن فرد به آنچه از امکانات برایش فراهم شده آماده میکند و او را از حسادت نسبتبه نعمتهایی که در دست دیگران است، باز میدارد.
توجه به کمال نبودن بهرهمندی مادی - که غالبا موضوع حسادت است - و توجه به فضیلت صبر بر تلخی محرومیتها و نیز تلاش برای به دست آوردن خواستهها از راه صحیح، از دیگر اندیشههای سودمند برای مبارزه با حسادت است.اسلام پیروان خود را همواره به بیاعتنایی نسبتبه آنچه در دست مردم قرار دارد (27) و بیارزش شمردن و اصالت ندادن به بهرهمندیهای مادی و بسنده نمودن به قدر کفایت همراه با پاکی و عفاف، دعوت نموده است.
ب - توجه به موقعیتها و امکانات شخصی: علاوه بر توجه به گستردگی نعمتهای الهی در این جهان مادی و محدود و توجه به نعمتهای فراوانی که خداوند، به هر یک از ما داده است، توجه به آنچه را که حسود به صورت بالفعل دارد، میتواند راه عملی دیگری برای مبارزه با حسادت باشد; (29) همینکه فرد محاسبه کند «من چه نعمتهای زیادی دارم که دیگران ندارند و میتوانم با تلاش و به کارگیری توان خود، بیش از این هم به دست آورم» ، او را کمک میکند تا ریشه حسادت را در درون خود بخشکاند.
ج - توجه به ضررهای حسادت: تلقی حسادت به عنوان یک بیماری خطرناک، میتواند زمینه را برای درمان آن فراهم آورد.همانگونه که گذشت، حسد موجب ضررهای بدنی و نیز رنج و اندوه فراگیر و طولانی میشود.توجه به اینکه حسادت پیش از فرد مورد حسادت، اولین ضربه و مهلکترین آنها را بر حسود وارد میآورد (30) و او را اسیر غم و اندوه میسازد، میتواند به عنوان زنگ بیدار باش مورد توجه قرار گیرد.
راههای عملی درمان حسادت در بزرگسالی
با وجود آن که ریشه حسادت فکری است، ولی کسی که به حسادت مبتلا شده غیر از رسیدگی به جنبههای فکری و شناختی، باید با آثار بدی که حسادت به وجود آورده است - مانند نفرت و کینه - نیز به مقابله برخیزد و این تنها با اندیشه اصلاح نمیگردد، بلکه باید از نظر عملی هم روشهایی را برای از بین بردن آثار نامطلوب حسادت به کار بندد.در اینجا، با توجه به نصایح و سخنان اندیشمند بزرگ اخلاق، مولی محسن کاشانی، راههای مبارزه با حسادت در دو مرحله بیان میشود:
مرحله اول: تمرین بر ترتیب اثر ندادن به حسادت و رفتار بر ضد آن; مثلا، فرد به جای بدگویی، آگاهانه به مدح و ثنای طرف مقابل بپردازد و به جای تکبر، تواضع نسبتبه او را در پیش گیرد.
مرحله دوم: ایجاد رابطه عاطفی مثبتبین خود و فرد مورد حسادت; به این صورت که وقتی حسود رفتار خود را اصلاح کند، طرف مقابل این مساله را درک خواهد کرد و دلش نسبتبه او نرم میگردد و زمینه روانی مناسبی برای محبت و دوستی فراهم میشود.واکنش طبیعی فرد مورد حسادت در این هنگام، نیکی و احسان خواهد بود. بدینسان، حسود نیز به سمت احسان و نیکی تمایل پیدا میکند و زمینه توافق قلبی و برطرف شدن حسادت و از بین رفتن آثار روانی نامطلوب آن فراهم میگردد. (31) این روشی است که - به طور کلی - قرآن کریم برای رفع کینهها در روابط بین افراد پیشنهاد میکند.
ناگفته نماند که برای ریشهکن شدن حسادت، اطرافیان و اجتماع نیز وظایفی دارند و باید به فرد کمک کنند; زمینههای بروز حسادت و رفتارهای حسادتآمیز را از میان بردارند تا تلاشهای شخصی هر کس برای غلبه بر هیجان حسادت به ثمر برسد و جامعهای باصفا و دارای آرامش روانی مطلوب داشته باشیم.
هر دوی شما به میهمانی رفته اید. او مثـل همیشه زیباو جذاب است. شما هم از اینکه هـمـسـری زیـبـا داریـد،مغرور و هیجان زده هستید. همه چیز به خوبی در حـال پیش رفته که ناگهان فرد خود نمایی که خودش را شبیه هنرپیشه ها در آورده از میان جمعیت رد شده و سر میز ما توقف میکند. همسر شـما نگاهی به بالا کرده و از اینکه نامزد پیشین خودش را می بینــد، جـا می خـورد. هنگامیکه او شما را به آن شخص محترم معرفی میکند،تلاش می کنید به لبخند زدنتان در حالی که با او خـوش و بش می کنید، ادامه دهید. در حالی که شما بی هدف نشسته اید و آن دو به رد و بدل کردن سخنان دوسـتـانـه خود ادامه میدهند، خون شما تا حدی بجوش می آید هر لحظه امکان دارد منجر به آن شود که شما او را گرفته و بروی میز دسر پرتاب کنید. خلاصه اینکه حضور وی باعث میشود شما کنترل خود را از دست بدهید.
بنظر آشنا میرسد؟
سناریوی فوق یکی از هزاران مواردی است کـه حـسـادت را تـرسـیم و توصیف می کند. یک احساس طبیعی که ما هرازگاهی بطور غریزی آن را تجربه میکنیم. همانند خشونت و پارانوئید، حسادت نیز میتواند درجات گوناگونی از شدت را دارا باشـد. صحنـه مـذکـور می تـواند سبـب آن گـردد کـه شـما از حـضور نـامزد پـیشین همسر خود کاملا خونسرد برخورد کنید و یا آنکه وارد یک جدال تمام عیار با او شوید. در ضـمن ممکن اسـت همسر خود را به جهت اینکه به سلام و احـوالـپـرسی نـامـزد قبـلـی خـود پاسـخ داده، متهم به هرزگی کنیــد.
بــرای برخی از افراد حسـادت یـک مـعضل مهم محسوب میـگردد کـه هر گاه بدون درمان رها شود میتواند شکافی همیشگی بین شما و همسرتان ایـجـاد کنـد و اثری منفی بر روابط آتی شما خواهد گذاشت. خوشبختانه حسادت قابل کنترل میباشد.
اختلالات رفتاری کودکان
تعریف : رفتارهای گوناگون افراطی ، مزمن و انحرافی که گستره آن شامل رفتارهای تهاجمی یا برانگیختگی ناگهانی تا اعمال افسرده گونه و گوشه گیرانه می باشد و بروز آنها به دور از انتظار مشاهده کننده است بطوریکه وی آرزوی توقف اینگونه رفتارها را دارد .
اهمیت و ضرورت شناخت اختلالات رفتاری :
خارج شدن از مسیر طبیعی رشد و نرسیدن به کمال رشد .
توقف ترقی و پیشرفت فرد .
افزایش شیوع اختلالات رفتاری .
آسیب رساندن به خود یا دیگران .
هدر رفتن سرمایه های ملی ( آموزش ، تحصیل و بهداشت ... )
هدر رفتن سرمایه های انسانی .
اصلاح جامعه .
عوامل مؤثر در ایجاد اختلالات رفتاری :
1- عوامل وراثتی
2- عوامل محیطی
1،2 محیط قبل از تولد ( دوران رحمی )
2،2 محیط بعد از تولد : عوامل خانوادگی ( سیستم تربیتی ، نظام درون خانواده ) عوامل اجتماعی ( مدرسه ،دوستان و همسالان ، جامعه )
3- عوامل فردی ( خود شخص )
علل شیوع اختلالات رفتاری
صنعتی شدن و تکنولوژی – ناکارآمدی تربیت سنتی .
مسائل اقتصادی ( رفاه و فقر ) .
مسائل سیاسی ( بحرانها مثل جنگ ... ) .
غافل شدن خانواده ها از مسائل تربیتی
درگیر همه چیز هستیم جز تربیت .
رشد بسیار سریع امکانات رسانه ای .
عوامل اجتماعی – یادگیری اجتماعی .
آشنایی با ناهنجارهای رفتاری کودکان :
تعریف : رفتاری که متفاوت ازرفتار بیشتر افراد جامعه باشد ، که نوعی رفتار غیر انطباقی و ناسازگارانه نیز باشد .
شش ویژگی افراد بهنجار :
1- فرد بهنجار به شیوه ای واقع بینانه عمل می کند و کوشش های او درجهت : سازگاری یا حل مسأله است.
2- فرد بهنجار انعطاف پذیر است .
3- فرد بهنجار انسانی مؤثر است او با امکانات و شرایطی محیطی قادر به پاسخگویی به نیازها و ارضای انگیزه های خویش است .
4- فرد بهنجار اجتماعی است و رفتاری اجتماعی پسند دارد .
5- فرد بهنجار از زندگی لذت می برد و از خشنودی درونی برخوردار است .
6- فرد بهنجار از پختگی لازم برخوردار است .
علائم و نشانه های ناهنجاری رفتاری ( بطور نمونه )
رفتار عجیب و غریب ، تند خویی و عصبانیت ، شب ادراری ، احساس گناه ، اضطراب و ترس ، پرخاشگری و خشم ، اندوه و غم ، دزدی ، دروغگویی ، کمروئی و خجالتی ، گوشه گیری ، پرتحرک و پرجنب و جوش ، رفتارهای نامناسب جنسی ، مسائل هویتی ، تخریب اموال ، لکنت ، ناخن جویدن ، انگشت مکیدن ، تیک ، حسادت ، فرار از مدرسه ، ...
طبقه بندی اختلالات رفتاری
رفتارها را بر مبنای زیر می توان طبقه بندی کرد :
بر اساس نشانه شناسی .
بر اساس روانشناسی بالینی و روانپزشکی .
گروه بندی از دیدگاه متخصصان آموزش و پرورش .
گروه بندی بر اساس سبب شناسی ( با علت جسمانی – روانی ).
گروه بندی بر اساس سن .
برخی از اختلالات شایع :
تذکر : اختلالات رفتاری در روانشناسی و روانپزشکی به مراتب بیشتر از این تعداد است . دراینجا صرفاً به برخی از اختلالات شایع اشاره می شود .
زود رنجی و حساسیت فوق العاده :
حساسیت مبرم کودک نسبت به تأیید و تکذیب اجتماعی .
حساسیت بیش از حد نسبت به موقعیت خود در نزد دیگران .
تأثیروتفسیر افراطی و خیلی ناراحت کننده از موقعیت یا رفتار دیگران .
حساسیت زیاد به جلب نظر دیگران .
واکنش دیگران نسبت به فرد زودرنج و حساس دلسوزی ، ترحم ، احساس گناه از رفتار خود ، تأمین خواسته آن کودک .
نتیجه – تداوم زود رنجی و سودجویی .
اوج زود رنجی در پسران 12- 11 سالگی .
اوج زود رنجی در دختران تا پایان نوجوانی .
دروغگویی :
شکلهای کوناگون رفتار دروغگویی :
1- دروغ بازی ،که با آن حوادث تخیلی یا بازی را به دیگران می باورانند .
2- دروغ مبهم ، که از ناتوانی کودک در گزارش دقیق جزئیات و یا مغالطه کردن یک مسأله بنا به پیشنهاد و تشویق فرد دیگر ناشی می شود ( یا ناشی از درک اوست ) .
3- دروغ پوچ ، که کودک جهت جلب توجه دیگران بکار می برد .
4- دروغ انتقام جویانه ، که از نفرت ناشی می شود .
5- دروغ محدود ، که در نتیجه ترس از انضباط شدید و یا تنبیه بدنی گفته می شود .
6- دروغ خودخواهانه ، دروغ حساب شده ای جهت گول زدن دیگران تا کودک به آنچه می خواهد برسد .
7- دروغ عرفی و یا وفادارانه ، به منظور حفظ و مراقبت از یک دوست .
8- دروغ عادتی ،که به دلیل نتیجه گیریا یادگیری از الگوهای در دسترس .
بیشترین دلیل دروغگویی :
ترس از تنبیه و توبیخ ، از دست ندادن موقعیت ، خوب جلوه دادن خود ، یادگیری .
تقلب :
دلایل :
1- تکالیف درسی بیش از حد دشوار هستند .
2- ضوابط و ملاکهای والدین و معلمان و یا حتی خود کودک بیش از حد ، سخت گیرانه و غیر واقع بینانه است .
3- والدین ، معلمان و یا خود کودک برای نمره بیش از کسب علم ارزش قائلند .
4- کودک در موقعیتهای زیادی احساس بی کفایتی و یا ناامنی می کند .
تکالیف و امتحان باید متناسب با توان کودک باشد به کودکان اهمیت کسب علم را بیاموزیم از رقابت پرهیز کنیم و صرفاً رقابت با خود ( یعنی کودک با عملکرد گذشته خودش مقایسه شود ) مدنظر باشد . به کودکان بیاموزیم مسئولیت رفتار و وظایف خودشان را برعهده بگیرند .
دزدی :
برای دزدی همیشه علت و انگیزه وجود دارد .
علل دزدی :
1- احتیاج به پول داشتن .
2- گرسنه بودن .
3- تلافی و انتقام گرفتن .
4- تنوع طلبی و زیاده خواهی .
شناخت انگیزه دزدی مهم است .
احساس مالکیت شخصی را تقویت کنید .
راههای مناسب کسب محبوبیت را آموزش دهید .
روش محترمانه و آبرومندانه طرح کردن نیاز و یا روشهای تأمین آن را آموزش دهید .
*رشد دادن شخصیت و ارضای « من » کودک .
« احساس عزت ناشی از سلامت نفس در عین حال با فقر زندگی کردن ، بسیار شرافت مند تر از کسب غرور کاذب ناشی از دزدی است »
دزدی بیمارگونه ( جنون دزدی یا وسواس دزدی ) که ناشی از عادت به دزدی و یا کسب لذت ازدزدی می باشد
نوعی دیگر از دزدی که علت آن خودنمایی و نمایش قدرت است . طرح سؤال
در یک موقعیت مدرسه بچه ها گزارش می کنند اشیاء آنها گم شده یا دزدیده شد شما به عنوان معلم چه می کنید ؟
پاسخ :
1- از« شاید نیاورده باشی و یا گم کرده باشی » شروع کنید .
2- طرح مسأله بین بچه ها و ایجاد فرصت برای بازگرداندن آن .
3- بچه ها هر کسی وسایل خودش را نگاه کند ببیند اشتباهاً قاطی وسایل او نشده باشد .
4- بازدید بدنی به صورت انفرادی و در صورت پیدا کردن فرد سارق او را به دیگران معرفی نکنید .
5- بعداً پیگیری کنید . در فرصتی مناسب با آن فرد صحبت کنید و علت را جویا شوید در صورت ادامه تکرار رفتار او را به مشاور معرفی کنید .
فرار از مدرسه :
علل :
بیزاری از مدرسه ، تغییر مکرر مدرسه ، ردی یا تکرار کلاس ، مشکلات انضباطی ، خانواده های نابسامان ، ترس از مدرسه ( درس معلم ... ) ، بزهکار بودن کودک ...
نحوه روبرو شدن با این مشکل :
شناسایی علت ، ارزیابی آن ، اصلاح شرایط ضروری است .
متبوع ، خوشایند و زیبا کردن محیط آموزشی برای کودکان « درس معلم ار بود زمزمه محبتی ... » .
آگاه هاندن اهمیت و ضرورت تحصیل و فایده آن بطور ملموس و مأنوس به سن کودک .
با یک نگاه کلی فرار از مدرسه یا ناشی از اشکال در برنامه های مدرسه است یا ناشی از ناسازگاری کودک است .
گاهی فرار از مدرسه ناشی از ترس مرضی یا اضطراب است که آن را باید در چارچوب اختلالات اضطرابی بررسی کرد .
کمروئی و انزوا طلبی :
می توان بین این دو یک تمایز اولیه قائل شد . فرد کمرو ممکن است در برقراری ارتباط مشکل داشته باشد . گرچه در انزواطلبی نیز چنین است ولی در کمروئی تمایل درونی برای برقراری ارتباط وجود دارد ولی در انزوا طلبی احتمالاً این تمایل درونی وجود نداشته باشد .
از نقطه نظر متخصصان بهداشت روان کمرویی و انزوا طلبی یکی از جدی ترین مشکلات کودکان است . هرچند ممکن است از نظر معلمان و والدین خیلی به عنوان مشکل دیده نشود .
این کودکان دائم به دنیای درونی خویش پناه می برند .
این کودکان احتمالاً خطرناک ترین و مساعدترین وضع را برای ابتلاء به بیماری شدید روانی بخصوص اسکیزوفرنی دارند ، نه همه بلکه تعدادی از آنها .
تلاش معلمان برای تغییر رویه رفتاری آنها خیلی مؤثر است .
بهترین حالت برای کمک به این کودکان فعالیت گروهی است .
شناسایی این گونه کودکان و شناسایی توانایی استعدادهایشان مهم است .
افزایش اعتماد به نفس و خودباوری و عزت نفس کلید طلائی حل مشکل آنها است .
روشهای مقابله با کمروئی و کسب اعتماد به نفس :
1- با پذیرش رفتار نامطلوب کودک می توان به اواعتماد به خود را تقویت کرد . این کودکان در بروز احساسات و رفتار به خوبی عمل نمی کنند گاهی پرخاشگر، گاهی با شدت و گاهی با اغراق عمل می کنند . گاهی سطح آن خیلی پایین است . این واپس روی رفتار یا ناشی از کم تجربگی است یا ناشی از ترس است که به رفتار سطح پایین تر پناه می آورد در نتیجه پذیرش رفتار نامطلوب کودکان باعث جرآت مندشدن و اعتماد به نفس در آنها می شود .
2- در کودکان اعتماد به نفس بوجود آوریم تا کودک احساس امنیت ، احساس شایستگی کند و توان ابراز احساسات را داشته باشد اگر بتواند احساسات اش را بروز دهد بیشتر به خود اعتماد می کند .
روانشناسان بر این عقیده اند کودکی که در سالهای نخستین زندگی خویش پرخاشگری می کند در مقایسه با کودکی که زود تسلیم می شود شانس بیشتری دارد برای سازگاری دوره نوجوانی ، زیرا کودک پرخاشگر حداقل در مورد احساسات خویش شیوه ای را آموخته و به آن عمل می کند .
3- تجارب موفقیت آمیز در کودک ایجاد امنیت می کند و باعث اعتماد به نفس می شود از کودکان بخواهیم که موقعیت های خودشان را بازگو کنند یا در حضور دیگران به کار ببرند .
4- آموزش صحیح کودک به رشد احساس شایستگی کمک می کند . عملکرد درست معلم ها در افزایش و گسترش احساس شایستگی اثر دارد مثلاً بجای آن که روی کارهایی را که کودک نمی تواند انجام دهد تکیه کنیم به کارهایی را که کودک بهتر و راحت تر انجام می دهد توجه داشته باشیم . رفتار مطلوب او را برجسته سازیم افکار و احساسات خوب خودمان را به او بگوئیم نه احساسات مخرب ، تا در او احساس گناه و شرمساری پیدا نشود .
ضمناً در نظر داشته باشیم نارسایی و نقص عضو نیز باعث گوشه گیری و انزوا طلبی می شود .* با روشهای مختلف اعتماد به نفس او را افزایش دهیم .
انواع انزوا طلبی :
لالی انتخابی ( elective mutism ) .
اختلال اجتماعی یا دوری گزین ( شخصیت ) .
اوتیسم ( autism ) کناره گیری اجتماعی شدید .
به سه دلیل یک نیاز در کودک تثبیت می شود که باعث تقاضاینامناسب و بیش از حد در کودک می گردد :
1- ارضای افراطی یک نیاز از طرف دیگران.
2- محروم کردن کودک در تأمین یک نیاز.
3- ارضای نیاز همراه با اضطراب.
حسادت
حسادت احساسی است که بیش از همه خود شخص را آزار می دهد .
پروفسور رولف هوبلمی گوید که حسادت وقتی بهوجود می آید که شخص احساس کند آنچه دارد ، کمتر از آن چیزی است که باید داشته باشد . هیچ چیزی وجود ندارد که باعث حسادت نشود ، مادی یا غیر مادی ! من می توانم به سرنوشتیک نفر یا به کسی که برنده یک جایزه شده حسودی کنم ، ولی به طور کل وقتی انسان حسودی می کند که آنچه که دیگری دارد برایش ارزش داشته باشد . مثلاً من که حوصله جمع آوری تمبر را ندارم به کسی که این کار را می کند حسودی نخواهم کرد .
حسادت در هر جامعه معنی خاصی دارد . در هر جامعه ای ، داشتن چیز بخصوصی که در آن جامعه ارزش جلوه می کند ، باعث حسادت می شود . در جامعه امروز حتی آگهی های تلویزیون سعی می کنند با توجه به این ضعف بشری مردم را به سوی استفاده از یک کالایبخصوص یا انجام عملی تشویق کنند . جامعه سرمایه دار از حسادت مردم جهت منفعت بیشتر استفاده می کند ، زیرا حسادت یک انگیزه است و باعث جاه طلبی و افزایش انرژی می شود .
حسادت در واقع به خاطر خانه بزرگتر ، اتومبیل سریع تر و زیبایی بیشتر نیست ، بلکه انسان به خاطر این که شخص به علت داشتن چیزی مورد احترام واقع می شود ، حسادت می ورزد .
حسود هیچ وقت فکر نمی کند آن فردی که بیشتر دارد حتماً خیلی سخت تر کار کرده ، او گمان می کند که هر موقعیت بهتری ، چه از نظر روانی یا مالی قیمتی دارد که شخص حسود هرگز حاضر به پرداخت آن نیست . اکثر افراد حسود فکر می کنند که حق آنان ضایع شده و آنها کمتر از دیگری به حقشان رسیده اند . حسودانی که می پذیرند دیگری حقش بوده که بیشتر بهره ببرد ، رنج بیشتری می کشند . این حسودان سعی می کنند با یک رفتار خشونت آمیز به فرد مورد حسادتشان حمله کنند . یعنی آنها با تمام قوا عملی انجام می دهند که طرف مقابل از امکانات بهتری که دارد لذت نبرده و به این وسیله هر آنچه باعث یادآوری عدم موفقیت او می شود نابود می کنند . این افراد،محبوب دیگران نیستند و معمولاً چهره واقعی خود را نشان نمی دهند و همیشه تظاهر می کنند که دیگری را تحسین می کنند ، ولی در واقع بسیار رنج می کشند .
حسادت یک احساس مطلق نیست ، بلکه مخلوطی است از خشونتو شکست.خشونتی که حسود احساس می کند مانع از رنج بیشتر او از شکست می شود .
اگر شخص حسود جلوی خشونتش را بگیرد بیشتر از شکست رنج می کشد . چنین شخصی متوجه می شود که اگر او تمام قدرتش را هم بهکار ببرد به حق دیگری نخواهد رسید . به همین دلیل فرد دچار افسردگی شدید و فلج کننده ای می شود . زیرا از خودش سؤال نمی کند که به چه وسیله ای فرد مورد نظر به خوشبختی رسیده است .
در کتاب مقدس مسیحیت ، حسادت تحت عنوان" گناه مرگ آور" آمده ولی در واقع واکنش طبیعی انسان جهت جلوگیری و ممانعت از افسردگی است .
حسادت هیچ دلیل بیولوژی ندارد بلکه به مرور زمان و در اثر تجربیاتی که شخص حسود در زندگی بهدست می آورد ، شکل می گیرد . معمولاً شخصیت حسود در اثر شناخت فردی غلط گسترش می یابد . این افراد در محیطی بزرگ شده اند که انجام خواسته های دیگران مهم تر از خواسته و علاقه فردی خودشان بوده و آنها هیچ وقت موقعیتی نداشتند که بهدنبال علائق و استعدادهای فردی خودشان بروند و بفهمند از چه کار و فعالیتی بیشتر لذت می برند .
این انسان ها احساس می کنند فقط وقتی خواسته های دیگران را کامل انجام دهند مورد قبول مردم می باشند . این افراد معمولاً بیشتر اوقات دروغ می گویند و مرتباً به دنبال این هستند کاری کنند که بدان وسیلهرضایت دیگران را کسب کنند .
چگونگی خلاصی از حسادت
خوشبختی و رضایت همیشگیدر هر جامعه ای در مقایسه با وضعیت موجود افراد آن جامعه صورت می گیرد .زیرا بشر با همین مقایسه اجتماعی زندگی می کند و اسیر انتظارات اجتماعی خود می باشد .
هر انسانی باید سعی کند استعداد و امکانات فردی خودش را بیابد؛ زیرا شخص حسود کسی است که خیلی کم در مورد خودش می داند و در حقیقت هیچ اطلاعی از توانائی های خودش ندارد و به همین دلیل زندگی اش را بر اساس یک شخصیت غلط برنامه ریزی کرده و خود را با گروهی مقایسه می کند که به طبقه اجتماعی دیگری تعلق دارند و با ارزش های اخلاقی و اجتماعی متفاوتی زندگی می کنند که شخص حسود هرگز نمی تواند خودش را به آنها برساند . به همین دلیل و به احتمال زیاد ، شخص تبدیل به یک حسود عصبانی یا افسرده می شود .
نکته مهم این است که شخص ، حسادت را پذیرفته ، به خودش دروغ نگوید و سعی کند نقطه ای بین ایده آل و واقعیت بیابد و در زندگی خود توازن بوجود آورد . در حقیقت باید پذیرفت که هیچ انسانی قدرت این را ندارد که عدالت واقعی را در جامعه بهوجود آورد و کلاً حسادت در اثر تجربه بی عدالتی در جامعه ایجاد می شود. معمولاً برای حسودان این سئوال پیش می آید که بر چه اساسی گروهی بیشتر از دیگران دارند و بر اساس چه قانون اجتماعی این تقسیم انجام شده ، اگر جامعه ای حسادت را بهعنوان یک واکنش طبیعی انسانی در مقابل بی عدالتی های اجتماعی ببیند می تواند جوابی هم برای سؤال بالا بیابد . اما متأسفانه حسادت در جامعه واکنشی ناپسند و ناخوشایند محسوب می شود و کمتر کسی راحت در مورد آن حرف می زند .
حسادت همیشه وجود دارد حتی اگر سرمایه های موجود در جامعه را بهطور مساوی بین مردم تقسیم کنند . زیرا اگر شخصی همان سرمایه مشابه را به کمک هوش و درایت خویش بیشتر کند و خوشبخت تر و راحت تر باشد مورد حسادت دیگران قرار می گیرد .
پرفسور رولف هوبل معتقد است فقط اگر خوشبختی و آزادی را در دنیا به طور مساوی تقسیم کنند دیگر حسادتی وجود نخواهد داشت ، زیرا هر جا که تفاوتی وجود دارد در حقیقت ریشه حسادت کاشته شده است .
هوبل می گوید از آنجا که بشر همیشه سعی دارد خودش را بهتر از دیگران نشان دهد و تمام سعی و کوشش او در پی ثابت کردن این است که او غیر از دیگری است و خود را در همین تفاوت می شناسد ، به هیچ وجه مایل نیست که دیگری بیشتر از او داشته باشد; زیرا این باعث خجالت و شرمندگی او می شود . به همین دلیل حسادت یک همراه دائمی انسان بوده و بدین وسیله انسان می تواند بین فردیت و جمعیت بالانس بهوجود آورد .
چگونه می توان خود را از حسودان محافظت کرد ؟
حسادت در مرحله نابود کننده آن بسیار خطرناک است و آن را نباید ساده گرفت ، در هر جامعه و در هر گروه اجتماعی بهتر است انسان سعی کند افراد حسود را آرام کند و با آنها به طریقی کنار بیاید . یا حداقل سعی کند با آنها مواجه نشود . ولی متأسفانه این روش در بسیاری از موارد مانند فامیل و همکار امکان پذیر نیست . بنابراین شخص مورد حسادت باید سعی کند از آنچه که دارد مقداری به دیگری ببخشد و تا حدودی باعث آرامش نسبی و کاهش خشونت او گردد و یا با گفتن مشکلات خود ، آتش درون قلب حسود را کمتر کند و یا برعکس،خود آدم حسود برای آرامش درونی بگوید : فلانی ویلا دارد و ماشین بنز ولی چه فایده ! بچه های او معتاد هستند . همین افکار و واکنش ها در روابط افراد ایجاد توازن می کند .
در واقع بهترین موقعیت را کسانی دارند که با زحمت و مشقت زیاد به مال و ثروت می رسند ، این گروه هیچ مشکلی با افراد حسود ندارند . و در نهایت باید گفت کسانی که با کمبودهای خود کنار بیایند ، می توانند به آرامش و آسایش برسند
مطالعه شبانه را فراموش کنید
آرامش ، خواب و استراحت کافی به خصوص در طول شب ، در پرورش توانایی های ذهنی و تمرکز حواس و حافظه شما مؤثر است.
در هیچ شرایطی ، نیمه شب مطالعه نکنید. با این توجیهات که ` من به مطالعه شبانه عادت دارم ` ، ` سکوت منزل شب هنگام بیشتر است ` و... خود را متقاعد نکنید که شب مطالعه کنید. چرا که شارژ عصبی و مغناطیسی بدن ، شب هنگام انجام می گیرد و شما با بی خوابی در شب ، خود را از این شارژ عصبی مغز محروم می کنید. بنابراین از این پس خودتان را عادت دهید که روز یا اول شب مطالعه کنید.
ضمن آن که توجه داشته باشید ، در هنگام خواب یا استراحت عمیق شب ، آنچه در طول روز خوانده اید ، پردازش ذهنی می شود و در مغز عمل جایگزینی صورت می گیرد.
شما به هیچ وجه در هنگام خواب ، وقت تلف نمی کنید. بلکه ذهن شما ناخودآگاه به تثبیت آموخته های روز می پردازد.
مطالعه شبانه را فراموش کنید
آرامش ، خواب و استراحت کافی به خصوص در طول شب ، در پرورش توانایی های ذهنی و تمرکز حواس و حافظه شما مؤثر است.
در هیچ شرایطی ، نیمه شب مطالعه نکنید. با این توجیهات که ` من به مطالعه شبانه عادت دارم ` ، ` سکوت منزل شب هنگام بیشتر است ` و... خود را متقاعد نکنید که شب مطالعه کنید. چرا که شارژ عصبی و مغناطیسی بدن ، شب هنگام انجام می گیرد و شما با بی خوابی در شب ، خود را از این شارژ عصبی مغز محروم می کنید. بنابراین از این پس خودتان را عادت دهید که روز یا اول شب مطالعه کنید.
ضمن آن که توجه داشته باشید ، در هنگام خواب یا استراحت عمیق شب ، آنچه در طول روز خوانده اید ، پردازش ذهنی می شود و در مغز عمل جایگزینی صورت می گیرد.
شما به هیچ وجه در هنگام خواب ، وقت تلف نمی کنید. بلکه ذهن شما ناخودآگاه به تثبیت آموخته های روز می پردازد.
عادت های غلط درمطالعه
روش های درست خواندن رابیاموزیم
علت بهره وری پایین تعدادی از دانش آموزان عادتهای غلط آنها هنگام مطالعه است.
این دسته از دانش آموزان بدون این که خود متوجه باشند با عادتهای غلطشان مانع افزایش بهره وری خود در زمان مطالعه می شوند و به اشتباه هوش و حافظه خود را مقصر اصلی معرفی می کنند. شاید شما نیز بدون این که خود متوجه باشید یکی از دانش آموزانی باشید که ناخودآگاه مرتکب یکی از اشتباهات زیر می شوید ، ولی فکر می کنید که اشکال از هوش و حافظه شماست. برای پی بردن به معمولی ترین اشتباهاتی که دانش آموزان مرتکب آن می شوند به برخی از عادت های غلط در هنگام مطالعه نگاهی بیندازید.
غلطگیری از روج های رایج مطالعه را از محل مطالعه آغاز می کنیم. بسیاری از دانش آموزان پارک را برای خواندن دروس روزانه خود انتخاب می کنند. چقدر با این روش موافق هستید؟
پارک جای مطالعه درس نیست
اگر چه پارک محیطی طبیعی و مناسب برای مطالعه به نظر می رسد و خیلی از دانش آموزان از به آن عنوان مکان مطالعه استفاده می کنند ، اما واقعیت این است که پارک برای مطالعه محیطی کاملا نامناسب است. پارک عوامل حواس پرتی فراوان دارد: رفت و آمد ، بازی و سر و صدای بچه ها ، مناظر زیبا و... همه و همه هنگام مطالعه به سراغ دانش آموزان می آیند و حواس آنها را پرت می کنند. ضمن آن که شما در کودکی شرطی شده اید که پارک جای بازی یا استراحت است و همین زمینه ذهنی قبلی مانع تمرکز حواس کافی برای مطالعه می شود. شاید این که شما در پارک هنگام مطالعه خیلی زود خوابتان می گیرد یا متوجه و غرق بازی بچه ها می شوید ، به علت همین زمینه ذهنی باشد. نکته دیگر این که طبیعت همیشه تفکر برانگیز است و شما در پارک با مظاهر طبیعی زیادی روبه رو هستید که ذهن شما بسرعت درگیر آنها و در نتیجه حواس شما از موضوع مطالعه پرت می شود.
موسیقی و مطالعه نباید همزمان باشد
تحقیقات نشان داده است که موسیقی ملایم و آرام بخش و بدون کلام توانایی یادگیری را افزایش می دهد و خیلی از دانش آموزان به خاطر برداشت نادرستی که از این موضوع داشته اند هنگام مطالعه به موسیقی گوش می دهند. باید تاکید کرد که گوش کردن به موسیقی همزمان با مطالعه یعنی یک عامل حواس پرتی بسیار کارا و موثر را در اختیار ذهن گذاشتن ؛ اما پیش از آن لازم است متذکر شد که موسیقی زمانی چنین تاثیری دارد که شما با تمرکز حواس به آن گوش فرا دهید. هنگام مطالعه شما باید بر مطالب متمرکز باشید و ذهن نمی تواند در یک آن بر دو موضوع تمرکز داشته باشد ، در نتیجه وقتی شما هنگام مطالعه برای خود موسیقی پخش می کنید یا توجه شما به موسیقی معطوف است در این صورت کلا حواستان از مطالعه پرت شده یا توجه شما معطوف به مطالب درسی است که در این صورت متوجه موسیقی نیستید و در نتیجه موسیقی ، آن تاثیرات را روی شما نخواهد داشت و به این ترتیب یک عامل حواس پرتی قوی خواهد شد.
موسیقی آرام و بدون کلام پیش از مطالعه به آرامش ذهنی شما کمک می کند و توان یادگیری شما را افزایش می دهد ، چرا که موجب ایجاد خلائ ذهنی می شود. نکته دیگر آن که گوش کردن به موسیقی پس از مطالعه هم خوب است ، اما به هیچ عنوان همزمان با مطالعه موسیقی گوش نکنید و از گوش دادن به موسیقی های تند خودداری کنید. مطالعه در محیط ساکت غلط است
یکی از باورهای نادرست برخی دانش آموزان این است که برای داشتن تمرکز حواس باید در محیط ، سکوت مطلق برقرار باشد. واقعیت این است که هر چه محیطی ساکت تر باشد ، برای تمرکز حواس بهتر است و ما محیطی را انتخاب می کنیم که سر و صدای کمتری داشته باشد ؛ اما به هیچ عنوان در جستجوی محیطی نیستیم که سکوت مطلق در آن برقرار باشد. سکوت هم نسبی است. سر و صدای محیطهای مختلف با هم متفاوت است.
بهترین مکان برای مطالعه جایی است که سرو صدا در آن از بقیه جاهای دیگر کمتر باشد. مثلا اگر اکنون شما می خواهید مطالعه کنید و تنها مکانی که در اختیار دارید، اتاقی است که در آن تلویزیون روشن است مسلما این محیط ایده آل نیست ؛ اما شما می توانید در دورترین نقطه اتاق از تلویزیون و پشت به آن بنشینید و مطالعه کنید. در این حالت شما از بهترین شرایط ممکن برای مطالعه استفاده کرده اید. یک نکته دیگر این که اساسا مطالعه در جای کاملا ساکت غلط است. شما این گونه به محیط بسیار ساکت عادت می کنید و شرطی می شوید که فقط در چنین مکانهایی مطالعه کنید. آن وقت در محیطهای دیگر با کوچکترین سر و صدایی تمرکز شما به هم می ریزد و ایجاد تمرکز دوباره برایتان مشکل می شود. در محیط منزل ، در مدرسه ، دانشگاه و محل کار هر جا که هستید نسبتا ساکت ترین مکان را برای مطالعه انتخاب کنید
نیمه شب مطالعه نکنید
آرامش ، خواب و استراحت کافی بخصوص در شب ، برای پرورش توانایی های ذهنی و تمرکز حواس و حافظه خیلی موثر است. در هیچ شرایطی ، نیمه شب مطالعه نکنید. با این توجیهات که من به مطالعه در شب عادت دارم ، سکوت منزل هنگام شب بیشتر است و... خود را متقاعد نکنید که در شب بهتر مطالعه می کنید ؛ چرا که شارژ عصبی و مغناطیسی بدن ، شب هنگام انجام می گیرد و شما با بی خوابی در شب خود را از شارژ عصبی مغز محروم می کنید ، بنابراین هر چقدر به مطالعه در نیمه شب عادت دارید ، از این پس دیگر نیمه شب مطالعه نکنید.
خودتان را عادت دهید که روز یا اول شب مطالعه کنید. نکته دیگر این که توجه داشته باشید هنگام خواب یا استراحت عمیق شب آنچه را که در طول روز خوانده اید ، پردازش ذهنی می شود و در مغز عمل جایگزینی صورت می گیرد. شما به هیچ وجه هنگام خواب وقت تلف نمی کنید ، بلکه ذهن شما ناخودآگاه به تثبیت آموخته های روز می پردازد.
با معلم رقابت نکنید
هر چند مطالعه اجمالی پیش از ورود به کلاس برای درک بهتر مطالب مزایایی دارد ، ولی کسب اطلاعات پیش از حضور در کلاس می تواند یک اشکال بزرگ نیز تولید کند و آن رقابت با استاد یا به عبارتی به مبارزه طلبیدن معلم است. به این ترتیب دانش آموز ذهن خود را مدام متوجه دانسته های خود می کند و منتظر می ماند تا در اولین فرصت آنها را بیان کند یا این که بعمد سوالی می پرسد تا فقط نشان دهد مطالب را پیشاپیش می داند. یادتان باشد که هدف از کسب اطلاعات اولیه فقط ایجاد یک نوع کنجکاوی و علاقه مندی برای تمرکز حواس در کلاس و گوش دادن و یادگرفتن بیشتر و نه برای خودنمایی در کلاس است.
برای این که ذهنتان خالی باشد اطلاعات خود را پیش از کلاس روی کاغذی بیاورید و بالای آن بنویسید: هدف من این است که با گوش دادن به درس امروز ، اطلاعات ناقص خود را کامل تر کنم.
وقتی شما این جمله را یادداشت می کنید در خود میل بیشتری برای یادگیری ایجاد می کنید و با خود عهد می بندید که در کلاس زیاد صحبت نکنید. فراموش نکنید که شما به عنوان یک دانش آموز باید یک شنونده فعال باشید نه یک سخنران مبارز.
خودتان را با معلم مقایسه نکنید
به هیچ عنوان در لحظه حضورتان در کلاس ، اطلاعات قبلی خود را با اطلاعات معلم مقایسه نکنید. این مقایسه ، ذهن شما را به خود مشغول می کند و برای چند دقیقه حواس شما را پرت می کند. مقایسه اطلاعات خودتان با اطلاعاتی که سر کلاس از معلم می گیرید ، فقط باید در چند دقیقه پایانی کلاس یا حتی پس از آن صورت گیرد. اگر سر کلاس این مقایسه را انجام دهید ، چه احساس کنید که دانسته شما و اطلاعات معلم در یک سطح است و چه احساس کنید این دو با هم تفاوت دارند ، تمرکز خود را از دست می دهید و حواستان پرت می شود.
در حالت اول هیجان ذهنی عامل حواس پرتی شماست و در حالت دوم ، احساس متفاوت بودن دانسته های قبلی شما از اطلاعات معلم ، ذهن شما را تحریک می کند که سوالی از معلم بپرسید و حتی شاید تمایل پیدا کنید که به نوعی دانسته های خودتان را توجیه کنید که این موجب حواس پرتی شما در سر کلاس و کاهش میزان یادگیری می شود.
پس از غذا و ورزش مطالعه نکنید
تعدادی از دانش آموزان پس از خوردن غذا و تعدادی دیگر پس از انجام تمرین های سنگین ورزشی بلافاصله به مطالعه خود ادامه می دهند. مطالعه پس از خوردن غذا باعث عدم تمرکز می شود. مغز شما برای فعالیت های ذهنی بیش از همه به اکسیژن نیاز دارد و این اکسیژن را از خون می گیرد و جریان خون شما پس از غذا خوردن تا حدود 1.5 ساعت بیشتر متوجه اندام های گوارشی است تا مغز.
به همین علت است که شما پس از غذا خوردن بیشتر تمایل دارید استراحت کنید تا این که فعالیت های فکری انجام دهید. دست کم یک ساعت پس از صرف غذا از مطالعه کردن اجتناب کنید ، در حالی که مطالعه پس از ورزش نیز بازده زیادی به همراه ندارد. تعدادی از دانش آموزان پس از یک ورزش سنگین با همان خستگی و بدن عرق کرده ، شروع به مطالعه می کنند و انتظار دارند با این هیجان فیزیکی تمرکز حواس هم داشته باشند. چنین چیزی غیر ممکن است ولی این دسته از دانش آموزان بدون آگاهی داشتن از این موضوع ، هوش و حواس خود را متهم می کنند و می گویند: حافظه ام ضعیف است ، حواسم پرت است و... واقعیت این است که نباید از خودتان انتظار بیجا داشته باشید. مسلم است که با حالتهای منفی مانند خستگی ، گرسنگی و بی خوابی و هیجان فراوان نمی توانید تمرکزی عالی داشته باشید و این عدم تمرکز کاملا طبیعی است. هیچ دانش آموزی نمی تواند در حالت خستگی پس از ورزش تمرکز حواس داشته باشد. شما باید ابتدا استراحت کنید ، آرام شوید و پس از ایجاد حالت یادگیری مطالعه را شروع کنید.
مطالب درسی را روی هم انبار نکنید
یک ضرب المثل قدیمی ایرانی می گوید که کار امروز را به فردا مسپار. متاسفانه تعدادی از دانش آموزان اصلا توجهی به مفهوم این ضرب المثل و نقش و اهمیت آن در زندگی تحصیلی خود نمی کنند. بی توجهی به مطالعه منظم و روزمره باعث می شود شما مجبور شوید حجم زیادی از مطالب درسی را شب امتحان مطالعه کنید. یکی از عمده ترین مسائلی که باعث اضطراب می شود ، انباشته شدن دروس برای شب امتحان است. مسلما وقتی شما در طول سال تحصیلی مطالعه نمی کنید و همه مطالب را برای شب امتحان انبار می کنید ، با یک ضرب العجل و فشار عصبی و اضطراب مواجه می شوید که بیش از هر عامل دیگری ، میزان تمرکز فکری و یادگیری شما را کاهش می دهد. متخصصان مطالعه و یادگیری بشدت بر این موضوع تاکید می کنند که مهمترین عامل تخریب حافظه و عدم دستیابی به تمرکز عالی ، اضطراب است.
برنامه ریزی درسی ، مطالعه در طول سال تحصیلی و استفاده بهتر از زمان و البته آسودگی شب امتحان از تمام اضطراب های کاذب جلوگیری می کند. اضطراب در بسیاری از موارد از تصورات نگران کننده دانش آموزان درباره خودشان نشات می گیرد ، یعنی با این که شما درس خود را می خوانید و اهل مطالعه هستید ، مدام تصور نگران کننده ای از خودتان در ذهن دارید که بازده فعالیت ذهنی شما را کاهش می دهد و به حافظه و تمرکز شما لطمه وارد می کند.
بهترین و آسان ترین شیوه برای مقابله با این اضطراب کاذب انجام تمرینات تلقین تجسمی است که بی جهت ساده گرفته می شود. یکی از بهترین روشها برای مقابله با این گونه اضطراب ها این است که این جملات را برای خود تکرار کنید: من با تمرینات عالی ام روز به روز تمرکز بیشتری پیدا می کنم. من سرشار از آرامشم و در این آرامش ، تمرکز جاری است. حافظه ام بسیار عالی است و روز به روز بهتر می شود. در لحظاتی که این جملات را می گویید و تکرار می کنید، خود را در ذهن خود ببینید. خود را در جلسه امتحان ببینید که در نهایت آرامش نشسته اید ، برگه امتحان در دست شماست ، همه جوابها را می دانید و به همه پرسشها با آرامش کامل و شادی فراوان جواب می دهید.
این تصویر را شبها خصوصا پیش از خواب ، بوضوح در ذهن خود ببینید و از آن به شوق بیایید. پس از مدتی که تلقین و بیان عبارت های تاکیدی بالا را صبح و ظهر و شب انجام دادید و بویژه تصویر ذهنی مثبت خود را هر شب مجسم کردید ، هم اعتماد به نفس و روحیه تان عالی می شود و هم میزان تمرکز ، حافظه و یادگیری تان بهبود می یابد.
چگونه خودم را به مطالعه علاقهمند کنم؟!
66 نکته درباره مطالعه
در فصل تابستان فرصتهای تازهای برای مطالعه و تفکر مهیا میشود و همزمان با گشایش اوقات فراغت، در دستان پرنشاط و پرانرژی جوانان کتاب و نشریه جای تازهای باز میکند . به قول آدریل جانسون، مطالعه خواه مفید و خواه مضر یکی از موضوعات بسیار وسیع برای فعالیت است . درسهایی که میتوان از آن آموخت هیچ گاه پایان نمیپذیرد و به عبارتی همیشه میتوان چیزی راجع به آن گفت .
از این رهگذر گلگشت این شماره قصد دارد از دریای بیانتهای مطالعه نکاتی نغز و آموزنده به خوانندگان کتابخوان پرسمان هدیه کند و چند نکته کلیدی و مشکل گشا را ارمغان تعطیلات تابستانی جوانان سازد .
مطالعه و کتابخوانی کاری بسیار حساس و مهم است . جانسون در کتاب «هنر کتاب خواندن» میگوید: «کتب میتوانند در شمار دوستان ما در آیند . ما میتوانیم به جست و جوی آنها برویم تا ما را به خودمان بشناسانند . اما این توانایی را نیز دارند که در ما تاثیر کنند و درهای زندگی را به روی ما بگشایند یا ببندند . میتوانند ما را در پناه خود گیرند یا از میان بردارند . از ما پشتیبانی کنند یا منکوبمان سازند . کتابها چون زبانند که بهترین و در عین حال بدترین چیزها است» .
8 نکته در ارزش مطالعه:
1 . حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: یک ساعت تفکر از شصتسال عبادت برتر است .
2 . کاردیل میگوید: آنچه را میتوان بعد از بیستسال تجربه آموخت، مطالعه صحیح در یک ساعتبه ما میآموزد .
3 . دکتر مانفرد وسپل در کتاب «چگونه فرزندم را به مطالعه علاقهمند کنم؟» به نکته بسیار زیبایی در ارزش مطالعه اشاره میکند . یادگیری، آموزش، رشد و تکامل شخصیتحتی در جوامع مدرن، با خواندن و نوشتن مرتبط است . در سدههای اخیر که وسائل صوتی - تصویری پیشرفته و وسائل الکترونیکی مانند کامپیوتر و امکاناتی چون اینترنت و . . . یک حرکت دسته جمعی را برای قبضه نمودن جهان آغاز کردند، برخی از متخصصان، خبر از پایان دوره کتاب و کتابخوانی دادند . اما چه در مورد بزرگسالان و چه در مورد کودکان، با وجود افزایش توجه به وسایل ارتباط جمعی مذکور، میزان مطالعه عمومی کاهش نیافته است . این نکته بسیار قابل تاملی است .
4 . بارباراکینگ میگوید: نباید مطالعه روزانه را ترک کنیم; زیرا بدین وسیله میتوانیم از میان ازدحام شتاب آلود زندگی روزمره، لحظهای آرامش به دست آوریم .
5 . شکسپیر: کتاب بزرگترین اختراع بشر است .
6 . ریچارد استیل: مطالعه همان اثری را در وجود آدمی میگذارد که ورزش در بدن انسان ایجاد میکند .
7 . مونتسکیو: مطالعه کتاب یعنی تبدیل ساعات سلامتبار به ساعات لذتبخش .
8 . همو میگوید: کتاب عمر دوباره است که میتوان با مقداری پول تجربه تمام عمر بزرگترین عقلای عالم را تصرف کرد .
9 نکته در مکان مطالعه:
دکتر فیل ریس در کتاب «500 نکته درباره مطالعه» و دکتر عین الله خادمی در کتاب «مطالعه روشمند» آوردهاند:
1 . برخی افراد ترجیح میدهند در سکوت مطالعه کنند و برخی در سروصدا . بعضی صندلی راحتی را میپسندند و بعضی دراز کشیدن یا نشستن رسمی را . اصلا وسواس به خرج ندهید و در هر حالتی که راحتتر هستید مطالعه خود را آغاز کنید .
2 . اگر مکان مطالعه شما کمی آشفته و به هم ریخته است مرتب کردن آن را به نیم ساعت پس از مطالعه موکول کنید; چرا که در این صورت در حین مرتب کردن اتاق به مطالبی که مطالعه کردهاید فکر خواهید کرد و زمان مفیدی را از دست نخواهید داد .
3 . گاهی اوقات از مکانهای استثنایی و هیجانانگیز استفاده کنید تا مطلبی که مطالعه میکنید همراه آن خاطره در ذهن شما ماندگار شود; مثلا در یک شب بارانی با یک چتر و یک چراغ قوه زیر باران روید و مطلب را مطالعه کنید و یا در یک مکان تاریخی و قدیمی به تفکر و مطالعه در مورد مطلب مورد علاقه خود بپردازید .
4 . اگر امکان داشته باشد موضوع مورد مطالعه شما با مکانی که انتخاب میکنید هماهنگی و سنخیت داشته باشد، به افزایش بهرهوری شما کمک بسیار میکند . این هماهنگی همچنین شامل وجود ابزار و لوازم مورد نیاز نیز میشود .
5 . قبل از انتخاب محل مطالعه خود، چند خصوصیت عمده و ایدهآل برای مکان مطالعه در ذهن خود لیست کنید تا راحتتر بتوانید آن را بیابید .
6 . در مکان مطالعه شما راهی برای خیره شدن به دور دست وجود داشته باشد; چرا که توقف در مطالعه و چشم دوختن به بینهایت در افزایش کارآیی مطالعه بسیار سودمند است . حداقل گاه گاهی به سقف اتاق خیره شوید!
7 . هیچگاه مطالعه خود را به حضور در مکان خاصی مشروط نکنید; زیرا در این صورت بهانهای مییابید که در سایر مکانها از مطالعه بگریزید . به یاد داشته باشید که در حقیقت «مکان مطالعه جایی است که شما هستید» .
8 . دقت کنید میزان نور، دمای محیط، فرم صندلی و سایر شرایط در مکان مطالعه شما به گونهای نباشد که شما را خواب آلوده کند .
9 . تهویه خوب و هوای پراکسیژن در مکان مطالعه شرطی حیاتی است .
10 نکته در روش مطالعه:
1 . به قول آدریل جانسون، خوب کتاب خواندن را نمیتوان از خواص مادرزادی دانست . برای قرائت، بدون شک پرورش خاصی لازم است .
2 . بهترین روش کتابخوانی در مجموع روشی است که خواننده در این کار بتواند زیباییهای چیزی را که میخواند دریابد و به هنگام لزوم معایب آنها را بفهمد و این البته از راه پرورش و ممارستحاصل میگردد .
3 . در معانی کلماتی که برای نخستین بار به آنها بر میخورید دقت کنید . بیهوده تصور نکنید که سیاق مطلب آن معانی را برای ما کشف میکند . همان زمان بهترین وقتبرای رفتن به سراغ فرهنگ لغت است .
4 . امیل فاگه، نویسنده فرانسوی، عقیده دارد که باید در خواندن کتاب استقامت داشته باشیم . استقامت لجاجت نیستبلکه نوعی بردباری است که ذوق ما را میپرورد و درک ما را عمیق میکند .
5 . مون تنی، دانشمند شهیر فرانسوی، در باره انتخاب کتاب و روش کتابخوانی نظرهایی بسیار بدیع و زیبا دارد . یکی از این عقاید آن است که برای وصول به عمق معنای یک کتاب خوب باید آن را دوبار بخوانیم و با آن تماس دائمی داشته باشیم . یک اثر پربها ما را مدتها سعادتمند میسازد . نمیتوانیم با یک بار خواندن به این درجه از خوشبختی برسیم; هر چند در این یکبار دقت فوق العاده به کار بریم .
6 . همچنین وی معتقد است، اگر بخواهیم از کتابی که خواندهایم نظر صائبی پیدا کنیم باید راجع به آن گفت و گو کنیم . کتب خوب باب گفتوگوهای پرثمر را به روی ما میگشایند . این همان چیزی است که ما آن را مباحثه مینامیم .
7 . در کتاب «500 نکته درباره مطالعه» آمده است که یکی از روشهای خوب مطالعه استفاده از یادداشتبرداری است . فقط توجه کنید که به جای یادداشت، رونویسی نکنید! طرحهای گوناگون بریزید . نکات مهم یادداشت را برجستهتر بنویسید . اگر مطلبی را درک نمیکنید، به صورت سؤال یادداشتبردارید .
8 . در کتاب «روشهای تسریع در خواندن و درک» پیشنهاد شده است هنگام مطالعه ابتدا خلاصه مطلب را که اغلب در ابتدای مقاله یا کتاب آمده است، بخوانید . سپس عنوانها و فهرست اجمالی کتاب را مطالعه کنید سپس چند سطر از ابتدای هر عنوان را مطالعه کنید; زیرا مهمترین مطالب معمولا در همین خطوط اولیه هستند . در نهایتسایر توضیحات و تفاسیر کتاب را بر اطلاعات خود بیفزایید .
9 . از همان زمان مطالعه، برای به کار بستن آنچه میآموزید برنامهریزی کنید . به قول تولد: «مطالعه و عمل نکردن مانند شخم زدن و بذر نپاشیدن است» .
10 . بیکن جمله زیبایی در این باره دارد: «برخی کتب را باید چشید، بعضی دیگر را باید بلعید و قلیلی را هم باید جوید و هضم کرد! .
5 نکته در موضوع مطالعه:
1 . امام علی (علیه السلام) جستن دانشی را نیکو میشمارند که موجب اصلاح وجود آدمی گردد . «دانشی که تو را اصلاح نکند گمراهی است .»
2 . دکتر آدریل جانسون میگوید: ما وقت نداریم و نمیتوانیم هر چه را که منتشر میشود بخوانیم . باید انتخاب کنیم; ولی اگر در این انتخاب خود را به دست تصادف بسپاریم، ممکن استبه راههای پیموده شده برسیم و اگر در انتخاب خود بینا نباشیم، ممکن است در راهی بیفتیم که دیگران فرسنگها از آن را پیمودهاند . بنابراین، بهتر است قبل از انتخاب موضوع مطالعه خود به چکیده مقالات و خلاصه آثار مهم در زمینه علمی که به آن علاقهمندیم سری بزنیم تا جایگاه خود را در موضوع مطلوب خود دریابیم .
3 . همچنین او عقیده دارد، هنگام انتخاب یک کتاب ابتدا از خود بپرسیم خصوصیات فکری ما و طبع کنجکاو و حساس ما که منبع بسیاری از شعفها و حزنهای ما است طالب چیست؟ شعر؟ روانشناسی؟ حکمت؟ هنر؟ بدین ترتیب، زمینهای برای کار در موضوعی که بدان علاقه داریم فراهم میآوریم و حدودی برای خود ترسیم میکنیم; چه همان طور که گفتیم دانستن همه چیز غیر ممکن است .
4 . آندره مورو عقیده دارد، بعد از کتب آسمانی شریفترین و مفیدترین کتابها بیوگرافیها هستند . به قول رنه دکارت مطالعه یگانه راه آشنایی با بزرگان روزگار است که قرنها پیش از این در دنیا به سر بردهاند و اکنون زیر خاک منزل دارند .
5 . ارل . اف - رسکامون میگوید: چنان که در انتخاب دوستبرای خود دقت میکنید، در انتخاب نویسنده نیز برای خواندن خود دقت کنید .
12 نکته در کارآیی مطالعه:
1 . کیفیت مطالعه را بالا ببرید . به روخوانی سطحی در حالت پراکندگی فکر قناعت نکنید . با مفهوم ومعنای مطلب ارتباط برقرار سازید تا آنچه را که مورد نیاز استبه خوبی درک کنید .
2 . حجم مطالعه حواس شما را پرت نکند . مطالعه بیشتر و سریعتر تنها بهانههایی برای بیشتر دانستن است . پس ابتدا آنچه را میخواهید بدانید و بفهمید برداشت کنید و آن گاه با کلمات «سرعت» و «بیشتر» وسوسه شوید .
3 . قبل از آن که از موضوع اصلی کتاب منحرف شوید و به مطلب دیگری بپردازید، قسمتهایی را که دوست دارید به خاطر بسپارید، مشخص کنید .
4 . حتما برای مطالعه خود برنامهریزی داشته باشید . این که قصد یادداشتبرداری دارید یا خیر، در مورد چه موضوعی باید تمرکز کنید، چه سؤالاتی در ذهن دارید که در این کتاب جواب آنها را میجویید و . . . همه باید از قبل برنامهریزی شده باشد .
5 . باید کتابی که مطالعه میکنید مختص به خود شما باشد تا به راحتی در آن علامتگذاری و نکته نویسی کنید . استفاده از مداد یا ماژیک رنگی به شما امکان میدهد تا در مراجعه مجدد به کتاب بهره بیشتر ببرید . هر چند نباید این خطوط رنگی استفاده شما از سایر خطوط کتاب را کاهش دهد .
6 . هنگام مطالعه همواره یک قلم در دست داشته باشید; زیرا مطالعه آنگاه کارآیی مطلوب مییابد که همراه با مطالعه سؤالات ذهن خود را با آموزههای کتاب تطبیق دهید و در حاشیه آن یادداشت کنید .
7 . میان مطالعه و سایر کارهای خود تعادلی به وجودآورید که هم از خواندن خسته و دلزده نشوید و هم تجربه و عمل را به بهرهوری مطالعه خود بیفزایید .
8 . مطالعه پراکنده باموضوعات متنافر و متناقض موجب کاهش بهرهوری شما میشود . حتی الامکان در نوع کتابی که برای مطالعه انتخابی میکنید مطالعات قبلی خود را در نظر آورید تا نظم فکری شما به هم نخورد .
9 . اگر بتوانید از هر کتابی که میخوانید نکات مهم و کلیدی آن را خلاصهبرداری کنید، بر کارآیی مطالعه شما میافزاید . این راهکار آنگاه ارزشمندتر میشود که خواننده به زبان و عبارات خودش مطالب را یادداشت کند .
10 . به یاد داشته باشید علاقه و انگیزه در مورد مطلبی که برای مطالعه انتخاب کردهاید به بهرهوری شما از آنچه میخوانید بسیار میافزاید .
11 . گاه مقرر ساختن یک پاداش مشروط برای مطالعه حجم خاصی از کتاب به هیجان و لذت مطالعه میافزاید و نوعی اثر تشویقی بر فرد میگذارد . این پاداشها میتواند دیدن یک برنامه تلویزیونی، رفتن به مکانی خاص، انجام یک فعالیت مورد علاقه یا حتی خوردن یک خوراکی محبوب باشد; مشروط بر آن که میزان تعیین شده مطالعه شده باشد!
12 . رنگ کاغذ، رنگ قلم، نحوه نشستن، فاصله چشم با کتاب، نور محیط و سایر شرایط مکانی نیز - همان گونه که میدانید - در کارآیی مطالعه شما کاملا مؤثر است .
8 نکته در تمرکز مطالعه:
دکتر خادمی در کتاب «مطالعه روشمند» به نکاتی چند را برای ایجاد تمرکز حواس لازم میداند:
1 . علاقه به موضوع مورد مطالعه یکی از علل مهم ایجاد تمرکز و دقت در حین مطالعه است .
2 . هماهنگی اراده و تخیل نیز در این رابطه کارساز است; به عبارت دیگر، چشمان فرد بر صفحه کتاب و افکار ش در حال پرواز به دور دستها نباشد!
3 . برخی مسائل جسمی و روحی نیز میتواند تمرکز فرد را بر هم زند; مانند گرسنگی، تشنگی، سردرد یا سایر دردها، نگرانی و اضطراب .
4 . برخی مسائل محیطی نیز از عوامل برهم زننده تمرکزند: سروصدای زیاد، نور زیاد یا کم، لباس نامناسب و . . . .
آقای حقجو در کتاب «روشهای تسریع در خواندن و درک» چند نکته مهم دیگر را نیز بر این لیست میافزاید:
5 . یکی از مهمترین عوامل بر هم خوردن تمرکز عجله و شتاب است . این حالتسطح مطالعه را نازل میکند و تمرکز را بر هم میزند .
6 . یکی از مسائل قابل توجه دیگر سنگینی معده و سیری بیش از حد است . به قول حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) «پری معده و سیری زیاد به وجود آورنده حماقت است!» این همان خواندن و نفهمیدن و به عبارتی عدم تمرکز و ارتباط با مفهوم کتاب است .
7 . انتخاب زمان مناسب از عوامل ایجاد تمرکز است; مثلا پس از استراحتخصوصا در صبحگاهان بهترین تمرکز و در ساعات خستگی و کسالت نامناسبترین تمرکز وجود دارد . البته در صبحگاهان لازم است قدری ورزش کرد تابدن آمادگی لازم را به دست آورد .
8 . نظم و انضباط در نوع مطالعه و ساعت مطالعه و مکان مطالعه همگی از عوامل ایجاد کننده تمرکز مطلوبترند .
9 نکته در سرعت مطالعه:
1 . دکتر فیل ریس پیشنهاد میکند، اگر قصد دارید سرعت مطالعه را افزایش دهید، حتما ابتدا به فهرست مندرجات کتاب نظری دقیق بیندازید تا کلیت کتاب را به دست آورید .
2 . تند خوانی همیشه مناسب نیست . در مطالبی که به تعمق و تامل نیاز دارد اصلا نباید به کار گرفته شود .
3 . مغز ما همیشه تندتر از بیان ما کلمات را دریافت میکند . برای افزایش سرعتسعی کنید عادت بلند خوانی کتاب راترک کنید .
4 . تمرین کنید، به جای درک لغتبه لغتیک جمله، به درک گروهی لغات عادت کنید .
5 . به نظر نویسنده کتاب «تسریع در خواندن و درک» یکی از عوامل کندخوانی برگشت است; یعنی آن که فرد مرتب نگاه خود را به خطوط پیشین بر گرداند . این کار تمرکز فرد را از میان میبرد و وقت زیادی را تلف میکند . هنگام مطالعه چشم باید به طور مستقیم و به موازات صفحه حرکت کند و از پریدن به سطور بالا و پایین دوری جوید .
6 . کسانی که با انگشتخط مورد مطالعه را دنبال میکنند، باید این عادت را ترک گویند; زیرا در تند خوانی فقط چشم کار میکند نه دست و نه زبان .
7 . نویسنده کتاب «مطالعه روشمند» بر این باور است که حتی تکان دادن سر هنگام مطالعه از سرعت مطالعه میکاهد . پس بهتر است این گونه بگوییم: در تند خوانی فقط چشم کار میکند نه دست، نه زبان و نه سر . برای دیدن همه صفحه کتاب اصلا به حرکت سر نیازی نیست . صفحه، خود در دامنه بینایی قرار دارد .
8 . ایشان از مشکل دیگری به نام «خالی خوانی» نام میبرد که عبارتست از سرگردانی چشم در حاشیه سفید کتاب یا لابهلای خطوط و یا هر قسمت غیر مفید صفحه . این حالت را دیدن غیر مفید نیز میگویند و موجب کاهش سرعت مطالعه میشود .
9 . حتی نوع ورق زدن نیز به صرفهجویی در وقت کمک میکند . ورق زدن درست آن است که با دست چپ واز گوشه بالایی صفحه صورت گیرد و چند لحظه قبل از پایان صفحه برای تورق آماده باشد . کسانی که با دست راست و از گوشه پایینی صفحه ورق میزنند، از سرعت و تمرکز خود میکاهند .
5 نکته در محافظت از کتاب:
در کتاب «هنر کتاب خواندن» به چند نکته جالب توجه اشاره شده است:
1 . کتابی که جلد شده باشد، از کتاب بدون جلد بهتر و سالمتر باقی میماند . این احتیاط را فوری و به محض خرید کتاب انجام دهید .
2 . کتابهای خودرا در قفسههای شیشهدار نگهداری کنید تا گرد و غبار هوا کمتر به کتابها آسیب برسانند .
3 . اگر چارهای جز استفاده از یک کتابخانه روباز ندارید، حداقل گاه کتابها را از گرد و غبار پاک کنید و برای کاهش آسیب رسانی حشره بید کتابها را ورق بزنید و هوا دهید .
4 . استفاده از هواکش و تهویه مناسب در محل کتابخانه به عمر مفید کتابهای شما میافزاید .
5 . هنریش هین میگوید: هر کجا کتاب را بسوزانند، روزی انسانها را خواهند سوزاند .
در این دنیای شتاب زده که با «بحران قرائت» روبهرو شده است، دردی از این عمومیتر نمیتوان یافت که مردم کم میخوانند، سریع و شتاب زده میخوانند، بد میخوانند و . . . . این عبارت را دکتر جانسون در کتاب خویش به کار برده و بسیار ابراز نگرانی کرده است . واقعا سرنوشت کتاب و کتابخوانی به کجا خواهد کشید؟ او میگوید: «مردم گویی امروز از کتاب میترسند . این بیماری متاسفانه عمومی و همه گیر شده و شاید بهتر باشد آن را بیماری ترس از کوشش نام نهاد .»
این آرزویی کهن و دیرینه بوده است که روزی بشر با تفکر و مطالعه انس گیرد و ساعات عمر خویش را با مطالعه پربرکتسازد; شاید حتی پیشتر از آن که سقراط بگوید: «جامعه وقتی به سعادت و فرزانگی میرسد که مطالعه کار روزانهاش باشد» .
ما نیز این گلگشت را با همان آرزو به پایان میبریم و به عنوان حسن ختام سخن دو تن از بزرگترین نویسندگان جهان و جملهای زیبا از مولای متقیان علی (علیه السلام) را زینتبخش نوشتار میسازیم .
امام علی (علیه السلام) : هر کس اهل مطالعه باشد در سایه مطالعه کتب، به آرامشی بسیار والا دست مییابد که هرگز از او سلب نمیشود .
ویکتور هوگو: خوشبخت کسی است که به یکی از دو چیز دسترسی دارد: یا کتابهای خوب و یا دوستانی که اهل مطالعه کتاب باشند .
تولستوی: در دنیا لذتی نیست که با لذت مطالعه برابر باشد .
منابع:
هنر کتاب خواندن، آدریل جانسون .
500 نکته درباره مطالعه، فیل ریس .
مطالعه روشمند، عین الله خادمی .
روشهای تسریع در خواندن و درک، محمد حسین حقجو .
چگونه فرزندم را به مطالعه علاقهمند کنم؟ ، مانفرد وسپل .
سلسله مقالات (دانش، مطالعه، کتاب)، حسین خنیفر .
4500 سخن از بزرگان، مجید اصلان پرویز .
اندیشه بزرگان، حسین رحمتنژاد .
اضطراب چیست
همه انسانها اضطراب را در زندگی خود تجربه میکنند و طبیعی است که مردم هنگام مواجهه با موقعیتهای تهدیدکننده و تنشزا مضطرب میشوند، اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح، امری غیرعادی است.
اضطراب شامل احساس عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژیکی است. بهطور کلی اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسی است که با یک یا چند حس جسمی مانند احساس خالی شدن سر دل، تنگی قفسه سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد و غیره همراه است.
بررسیها نشان میدهد که اضطراب در مردها، طبقات اقتصادی مرفه و جوانان کمتر است و در زنان، افراد کمدرآمد و سالمندان بیشتر شایع میباشد.
علائم و نشانه های اضطراب
ـ عصبی بودن، آرام و قرار نداشتن
ـ تنش
ـ احساس خستگی
ـ سرگیجه
ـ تکرر ادرار
ـ طپش قلب
ـ بیحالی
ـ تنگی نفس
ـ تعریق
ـ لرزش
ـ نگرانی و دلهره
ـ بیخوابی
ـ اشکال در تمرکز حواس
ـ گوش به زنگ بودن
اضطراب در کودکان و نوجوانان
بسیاری از کودکان هنگام قرارگیری در وضعیت جدید مثل روبرو شدن با افراد جدید، احساس اضطراب کرده و بهطور خجالتآوری به مادر و پدر، افراد فامیل و یا وابستگان به اصطلاح «آویزان» میشوند.
معمولاً والدین میتوانند آنها را تشویق به خروج از «منطقه امن» بکنند. هر چند بعضی از کودکان در مقابل این شرایط مقاومت کرده و آنها را نمیپذیرند. بهمنظور کمک به کودکان در این موقعیت باید صبر و حوصله کافی داشت بهطوریکه آنها احساس اعتماد به نفس کافی جهت مقابله با مسائلی که به نظرشان مشکل می آید را کسب کنند.
بسیاری از والدین از این احساس کودکانشان آگاه نیستند تا روزی که آنان به مشکلی برخورد میکنند مثل روز رفتن به مدرسه و ... منشاء این اضطراب در کودکان ناشناخته میباشد. اغلب ترکیبی از یک ترس ناشناخته و فقدان کنترل همراه با یک طبیعت ناشی از شرم و خجالت زمینه بسیاری از اضطراب کودکان را تشکیل میدهد.
بسیاری از شکایتهای کودکان در دوران ابتدائی مدرسه همچون درد معده یا سوزش سر دل و یا دردهای پراکنده دیگر، ناشی از وجود یک اضطراب نهفته در کودکان است که وجود اختلاف در خانواده و نگرانی در پدر و مادر میتواند از علل آن باشد که این نگرانی مستقیماً به کودک انتقال یافته و با این شکایات بروز می کند.
شایعترین اختلالات اضطرابی در کودکان و نوجوانان عبارتند از:
ـ اضطراب جدایی (Separation Anxiety)
ـ اضطراب امتحان (Exam Anxiety)
ـ اضطراب اجتماعی (Social Anxiety)
ـ ترس از مدرسه (School Phobia)
عوامل موثردر اضطراب نوجوانان و مقابله با آن
سرچشمه بسیاری از ناراحتیهای ظاهراً غیر منطقی نوجوانان اضطرابی است که از عوامل گوناگون از جمله عوامل زیر ناشی میشود : تغییرات جسمانی از قبیل نگرانی از دیررسی بلوغ بخصوص در پسرها، نگرانی از زود رسی بلوغ بخصوص در دخترها، ترس و احساس خجالت از تغییر جسمانی و رنج ناشی از عدم پذیرش تغییرات جسمانی، عدم پذیرش از جانب همسالان، مستقل شدن، بروز رفتار پرخاشگرانه، غیر منطقی بودن، نداشتن مهارتهای لازم برای زندگی، تمایلات جنسی و آشفتگی در نقش. در اینجا به طور مختصر بعضی از این عوامل مورد بررسی قرار می گیرند:
نحوه رویارویی با رنج ناشی از تغییرات جسمانی
تغییرات ناشی از دوران بلوغ را نوجوان بهتدریج میپذیرد. علت اصلی نگرانی در مورد نکات دیگری همچون زودرسی و دیررسی بلوغ و احساس خجالت در مواجهه با تغییرات جسمانی، عدم آگاهی، آگاهی ناقص یا محدود و یا اطلاعات نادرست نوجوان در زمینه های مختلف بلوغ و تغییرات جسمانی ناشی از آن است، که بهترین راه پیشگیری نیز فراهم آوردن آگاهی و بینش دقیق، صحیح و به موقع است. والدین باید قبل از پیدایش علایم ثانویه بلوغ فرد را بطور مناسب و با مراعات شئون اخلاقی، در جریان مسائلی از جمله سن بلوغ، عوامل موثر در پیدایش بلوغ و تغییرات جسمانی و آثار روانی آن بگذارند. والدین و مربیان با فراهم آوردن جوی آزاد و سالم باید این امکان را به نوجوان بدهد که سوالات، افکار، احساسات و احیاناً نگرانیهای خود را صادقانه مطرح و جوابهای مناسب دریافت کند و نباید بگذارند تا نوجوانان برای یافتن پاسخ سوالات خود کسانی که صلاحیت ندارند از جمله همسالان مراجعه و دچار انحراف و اضطراب شود. در مواردی که نوجوان نمی تواند مسائل را حضوری با والدین مطرح کند، باید مربیان و اولیای مطلع و متعهد مدرسه در حد مجاز نوجوان را راهنمایی کنند و با ارائه کتابهای مناسب و بحثهای مفید، زمینه بدست آوردن اطلاعات سالم را فراهم آورند.
رویارویی با اضطراب ناشی از عدم پذیرش از جانب همسالان
نتایج پژوهشی نشان داده است که ناامنی، وابستگی شدید و ناسالم نوجوان به والدین، ناتوانی یا نداشتن مهارتهای لازم در برقرار کردن روابط عاطفی، اجتماعی و اخلاقی سالم، تفاوت در فرهنگ خانواده ها و بخصوص عدم پذیرش ارزشها و آداب و رسوم گوناگون، موجب اضطراب بسیاری از نوجوانان می شود. برای اینکه نوجوانی که تجربه های ذکر شده را نداشته است دچار اضطراب شدید نشود و یا اضطراب او ادامه پیدا نکند اقدامات زیر مفید است :
والدین باید گرایش فرزند خود به همسالان را بدرستی درک کنند، زیرا این یک نیاز طبیعی است که بخواهد مورد توجه و حمایت همسالان قرار گیرد.
والدین با نوجوان در مورد گزینش دوست توافق نمایند تا دچار تعارض نشود و پنهان کاری نیز نکند.
باید سعی کنند به طور منطقی با نوجوان روبرو شوند و در وقت مناسب، با گفتگوی ملایم و استدلال، او را متوجه نتایج نامطلوب بعضی از معاشرتها کنند.
والدین و مربیان برای دوستان نوجوان باید اعتبار و احترام قایل باشند.
والدین و مربیان و... باید در همه مواقع بخصوص در برابر همسالان، احترام و شخصیت نوجوان را حفظ کنند.
رویارویی با اضطراب ناشی از دوگانگی و ترس از مستقل شدن
یکی از عمومی ترین نیازهای نوجوان کسب استقلال از افراد خانواده و دیگران است. مطالعات نشان داده که اضطراب در کسانی بیشتر دیده می شود که دچار ناامنی شدید، عدم اعتماد به نفس، وابستگی ناسالم به والدین بخصوص مادر هستند. کسب استقلال در بسیاری از نوجوانان اضطراب ایجاد می کند. از جمله حالاتی که در زمینه مستقل شدن دیده می شود، تضاد و دوگانگی است، یعنی نوجوان در حالیکه می خواهد و می داند که باید مستقل شود از استقلال نیز می ترسد. برای جلوگیری از این دوگانگی والدین باید وضعیتی فراهم آورند تا نوجوان با بدست آوردن اعتماد بنفس، امنیت روانی و جرات تجربه کردن، بتدریج درصدد کسب استقلال برآیند. یکی از دلایل اساسی در اضطراب ناشی از مستقل شدن، عدم آگاهی از وضعیتی است که نوجوان بعد از مستقل شدن پیدا خواهد کرد. به نوجوان باید مسئولیت و فرصت داد که در بسیاری از امور مربوط به خود اظهار عقیده کنند و تصمیم بگیرد، ولو اینکه اشتباه کند و نباید نوجوانان را به خاطر اشتباهاتشان مورد تنبیه یا تحقیر قرار داد بلکه باید به آنها این فلسفه را آموخت که زندگی سراسر تلاش و مبارزه است و آنها می توانند از خطاهای خود درسهای مفید بیاموزند. در نیاز نوجوانان به کسب استقلال تفاوتهای فردی وجود دارد به همین دلیل نباید آنها را مقایسه ملامت آمیز کرد زیرا گاهی باعث دلسردی، احساس نا امنی و اضطراب می شود.
رویارویی با اضطراب ناشی از بروز رفتار پرخاشگرانه
یکی از خصوصیات بعضی از نوجوانان مخالفت با افراد مختلف در خانه و خارج از آن است که گاه بصورت پرخاشگری کلامی یا غیر کلامی بروز می کند. عدم توانایی در کنترل رفتار پرخاشگرانه باعث اضطراب بسیاری از نوجوانان است. بطور خلاصه بالا بردن میزان مقاومت و تحمل کودک در برابر ناکامی و سختیها، ارضاء صحیح نیازهای کودک، ایجاد امنیت روانی و بوجود آوردن الگوهای رفتار مناسب می تواند در پیشگیری رفتار پرخاشگرانه موثر باشد. اگر این اقدامات بموقع انجام نشود باید در زمان حال امکاناتی فراهم آوریم که نوجوان کمتر پرخاشگری کند و با اضطراب کمتری روبه رو شود. توصیه های زیر در این زمینه مفید است:
والدین و دیگران باید تا حد ممکن از امر و نهی های زیاد، بی مورد و غیر اصولی خودداری کنند.
از ایجاد ممنوعیت و محدودیتهای بی مورد که مغایر با نیاز نوجوان به کسب آزادی و استقلال است خود داری کرد.
با تقویت روحیه نوجوان بخصوص تکیه بر مهارتها و تواناییهای مثبت او، باید روشهای مناسب مواجهه با ناکامی را به او آموخت.
به نوجوان باید آموخت که در مقابله با خشم به جای اینکه بدون تفکر خشمی کنترل نشده ابراز دارند منطقی برخورد کنند و بدون توهین و تحقیر به دیگران ابراز وجود کنند و عواطف خود را بیان کنند.
باید به او فهماند که نحوه برخورد دیگران با او تا حدی نتیجه رفتار خود اوست.
در برابر پرخاشگری نوجوان نباید از تنبیه یا تحقیر استفاده کرد، زیرا این رفتارها خود باعث تشدید پرخاشگری می شوند بهتر است به عمل پرخاشگرانه او، پاسخ نداد، منتها باید به نوجوان فهماند که بی اعتنایی ظاهری به پرخاشگری او حمل بر تائید یا قبول آن نیست.
انواع اضطراب
اضطراب انواع مختلف و متنوعی دارد که هر فردی ممکن است به یک یا چند نوع از این اختلالات مبتلا باشد:
1ـ اختلال اضطراب فراگیر یا منتشر (Generalized Anxiety Disorder)
ترکیبی از علائم زیر در این اختلال وجود دارد:
طپش قلب، تنگی نفس، اسهال، بیاشتهایی، سستی، سرگیجه، تعریق، بیخوابی، تکرر ادرار، لرزش، فقدان آرامش، مرطوب بودن کف دست، احساس گرفتگی گلو، نگرانی نسبت به آینده، گوش به زنگ بودن نسبت به محیط. در اضطراب فراگیر خطر واقعی وجود ندارد.
2ـ اختلال هراس (Panic Disorder)
این افراد دچار حملات اضطرابی پیشبینی نشدهای میشوند که ممکن است ظرف چند ثانیه تا چند ساعت و حتی چند روز نوسان کند. مبتلایان به این اختلال میترسند مبادا بمیرند، دیوانه شوند یا بیاختیار دست به کارهایی بزنند و یا علائم روانی ـ حسی غیرمعمول نشان دهند. سایر علائم اختلال اضطراب فراگیر نیز در این اختلال مشاهده میگردد.
3ـ ترسهای اختصاصی یا ساده (Simple Phobia)
شایعترین نوع ترس است. در خانمها بیشتر وجود دارد. یک نوع ترس غیرمنطقی است که طی آن فرد از مواجهه با اشیاء، فعالیتها و موقعیتهای خاص همچون ترس از حیوانات، طوفان، بلندی، جراحت، خون و مرگ اجتناب میکند. در این موارد خود فرد متوجه افراطی و غیرمنطقی بودن ترس خویش است.
4ـ ترس از مکانهای باز (Agorophobia)
افراد مبتلا به این اختلال از وارد شدن به موقعیتهای ناآشنا هراس دارند. مثلاً از رفتن به فضای باز، مسافرت و حضور در ازدحام امتناع میکنند. این افراد از ترک کردن محیط منزل دچار ترس شدید هستند. این اختلال در نوجوانی شروع میشود و معمولاً این افراد تجربه اضطراب جدایی را در دوران کودکی داشتهاند.
5ـ ترسهای اجتماعی (Social Phobia)
این نوع ترس از اواخر دوران کودکی یا اوائل نوجوانی شروع میشود. این افراد در مواجهه با دیگران احساس شرمساری میکنند، نگران هستند که دستها و صدایشان نلرزد و سرخ نشود. معمولاً از صحبت کردن و غذا خوردن در حضور جمع، ابراز وجود کردن، انتقاد کردن، اظهارنظر کردن و اشتباه کردن میترسند.
6ـ اختلال وسواس (Obsessive-compulsive Disorder)
عبارت است از افکار یا اعمال غیر ارادی، تکراری و غیرمنطقی که فرد برخلاف میل خود آن را تکرار میکند. این بیماری میتواند بهصورت وسواس فکری، وسواس عملی و یا وسواس فکری و عملی توا?م با هم باشد.
در وسواس فکری، فرد نمیتواند فکری را از ذهنش خارج کند (مثل افکار پرخاشگری یا جنسی)، یعنی یک فکر، عقیده، احساس مزاحم و تکرار شونده وجود دارد.
در وسواس عملی فرد برای اجرای تکراری عملی خاص یا سلسله اعمالی خاص احساس اجبار میکند مثل شستن مکرر دستها. فکر وسواسی موجب افزایش اضطراب شخص میگردد درحالیکه عمل وسواسی اضطراب شخص را کاهش میدهد.
7ـ اختلال استرس پس از سانحه (PTSD: Post Troumatic Stress Disorder)
این اختلال قبلاً «سندرم موج انفجار» نامیده میشد. معمولاً با یک استرس شدید هیجانی که شدت آن میتواند برای هرکس آسیبرسان باشد همراه است از قبیل جنگ، بلا یا سوانح طبیعی مثل زلزله، مورد حمله یا تجاوز به عنف واقع شدن و تصادفات شدید.
ارتباط اضطراب با بیماریهای دیگر
اضطراب و کاهش قند خون
کاهش قند خون در هر شرایطی با علائم اضطراب هماهنگی کامل دارد. یعنی در هر اضطراب قند خون کاهش پیدا میکند و این مطلبی است که تحقیقات جدید را بهسوی خود منعطف کرده است.
این واقعیت ما را به این مهم راهنمایی می کند که شاید با کنترل قند خون بتوان علائم اضطراب را در افراد کاهش داد.
علل اضطراب
اضطراب میتواند ناشی از یک وضعیت روحی ـ اجتماعی، فیزیکی، زیستشناختی، اختلالات طبی، اثرات جانبی داروها و یا ترکیبی از این موارد باشد. هنر یک پزشک در این است که اضطراب شما را در مجموعهای از این عوامل تشخیص دهد.
فاکتورهای روانی ـ اجتماعی
ـ حالات درونی فرد و انگیزههای ناخودآگاه
ـ ناتوانی فرد در مقابله با فشارهای محیطی مانند کار، ازدواج و مبادلات بازرگانی
ـ احساس جدایی یا طرد شدن
ـ احساس فقدان یا از دست دادن حمایتهای عاطفی مثل مرگ همسر
ـ تغییرات ناگهانی محیطی یا حوادث غیرمنتظره و خطرناک از قبیل:
? حوادث طبیعی مثل زلزله
? استرس ناشی از یک بیماری طبی
? استرس ناشی از داروها
? استرس ناشی از مصرف مواد مخدر مثل کوکایین
ـ یادگیری در منزل و محیط مثل یادگیری اضطرابها و ترسهای والدین
ـ افکار و عقاید غیرمنطقی، غلط و اغراقآمیز در مورد خطرات موجود در موقعیتها مثل اضطراب امتحان که همراه با افکار و عقاید غلوآمیز میباشد.
عوامل جسمانی و زیستشناختی
ـ ژنتیک
اضطراب اغلب از زمان کودکی و طفولیت شروع میشود. بنابراین تشخیص علائم زود هنگام این اختلالات از اهمیت خاص کلینیکی برخوردار است. مطالعات در این زمینه روی دو قلوهایی که پدر و مادر مضطرب داشتند شروع شده و ثابت شده است که اختلالات اضطرابی به شدت در فرزندان دوقلوی والدین مضطرب، حتی آنانکه در محیطهای مختلف بزرگ شدهاند، بیشتر است. در این زمینه ژنهای مخصوصی که واسطههای شیمیایی مجزایی را تولید میکنند شناخته شده است
.ـ فعل و انفعالات شیمیایی مغز
علل طبی و اثرات داروها
نواع و اقسام بیماریهای طبی میتوانند علائمی شبیه علائم اختلالات اضطرابی ایجاد کنند.
ـ اثرات مصرف داروهای روانگردان و مواد مخدر
ـ پرکاری تیروئید، کمکاری تیروئید و کمبود ویتامین ب12
ـ وجود غدهای در غده فوق کلیوی بهنام فئوکروموستیوم، هورمون اپینفرین (Epinephrin) تولید میکند که میتواند موجب علائم اضطرابی بهصورت حملهای شود.
ـ برخی ضایعههای مغزی علائمی ایجاد میکنند که شبیه علائم اختلال وسواس عملی است.
ـ بینظیمهای قلبی علائم جسمی اختلال هراس (پانیک) را ایجاد میکند.
ـ کمبود قند خون (هیپوگلسیمی) میتواند علائمی شبیه علائم اختلال اضطرابی تولید کند.
درمان اضطراب
در بعضی از موارد اضطراب بدون نیاز به درگیری پزشک در این ماجرا میتواند درمان گردد. این موارد اضطراب طبیعی نام دارند که طی آن اضطراب به خوبی توسط بیمار کنترل شده و برطرف میشود مثل ترس ناشی از امتحان نهایی و یا ترس ناشی از مصاحبه. در چنین شرایطی استرس میتواند توسط اعمال و روشهای زیر تحت کنترل درآید:
ـ صحبت با شخص مورد اعتماد
ـ روشهای ایجاد تمرکز
ـ حمام گرفتن طولانی
ـ استراحت در یک اتاق تاریک
ـ ورزشهای تنفس عمیق
درمان دارویی
در گذشته داروهایی از خانواده بنزودیازپانها مانند دیازپام (والیوم)، آلپرازولام (زانکس)، لورازپام (آتیوان) و باسپیرون در درمان اختلالات اضطرابی مورد استفاده قرار میگرفت.
در حال حاضر استفاده از داروهای ضدافسردگی مانندSertaline (Zoloft)، Paroxctine (Paxil)، Fluxetin (Prozac) و Venlafaxineکاربرد بیشتری دارد.
تجویز داروهای ضد اضطراب یک پدیده مشخص در تمام دنیا است. تخمین زده میشود که بین 10 تا 20% از مردم در نیمکره غربی تقریباً بهطور مرتب از این داروها استفاده میکنند. طبق اظهار نظر رسمی FDA (سازمان غذا و دارویی آمریکا) در سال 1978، ده میلیون آمریکایی از داروهای دسته بنزودیازپینها استفاده میکردهاند.
عدهای معتقدند که این آرامبخشها روش مؤثر و کم هزینهای در مقایسه با سایر طرق درمانی است. عدهای نیز بر اثرات مؤثر درمانهای غیردارویی تأکید دارند.
درمان غیردارویی
درمان غیردارویی شامل تکنیکهای متعددی میباشد. در تمام این روشها به بیمار آموزشهای کلاسیک کسب آرامش یاد داده میشود و بدینوسیله بدن خود به مقابله مؤثر و مستقیم با عوامل تنشزا برمی خیزد.
ـ تنآرامی یا آرامسازی (Relaxation)
ـ مواجهسازی (exposure)
ـ غرقهسازی (Flooding)
ـ حساسیتزدایی((Desensitization
ـ سرمشقدهی (Modeling)
ـ توقف فکر (Thought Stopping) ـ و موارد دیگر
پیشگیری از اضطراب
پیشگیری شامل:
1-رژیم غذایی
رژیم غذایی فاکتور بسیار مهمی است
برای آنکه از تغذیه سالم برخوردار باشید توصیه می شود :
1- متنوع بخورید .
2- مصرف غذاهای پرچرب و یا شیرین را محدود کنید .
3- از مصرف مقادیر زیاد نمک و کافئین پرهیز کنید .
4- ویـتامـینهای A، D، E و K را بیش از مقادیر مجاز مصرف نکنید زیرا بدن این ویتامینها را ذخیره می کند و اگر مقادیر زیادی از آنها در بافتهای بدن تجمع یابند ممکن است اثرات سمی داشته باشد.
5- در روز چندین بار غلات و به اندازه کافی سیب زمینی بخورید.
6- در مورد سبزیجات و میوه اصل پنج بار در روز را فراموش نکنید.
7- روزانه به اندازه کافی لبنیات و حداقل یک بار در هفته ماهی بخورید، گوشت و تخم مرغ به اندازه مصرف کنید.
8- به اندازه بنوشید، مصرف آب در زندگی حیاتی است و باید روزانه 8 لیوان (2 لیتر) آب بنوشید.
9- خوشمزه و سالم بپزید ، با آب کم ، با چربی کم و حرارت کم.
10- آهسته بخورید و لذت ببرید.
11- بطور مرتب خود را وزن کنید و پر تحرک باشید.
12- نمایه توده بدن را با استفاده از فرمول زیر محاسبه و با استاندارد مقایسه کنید:
یعنی اینکه وزن بدن بر حسب کیلو گرم را بر مربع قد بر حسب متر تقسیم نمائید
حال :
- اگر نمایه بدنتان کمتر از 5/18 کیلو گرم باشد کم وزن می باشید.
- اگر نمایه توده بدنتان 5/18 تا 9/24 کیلو گرم باشد وزنتان در محدوده طبیعی است.
- اگر نمایه توده بدنتان 25 تا 9/29 کیلو گرم باشد دچار افزایش وزن می باشید.
- اگر نمایه توده بدنتان بیشتر یا مساوی با 30 کیلو گرم باشد مبتلا به چاقی می باشید.
همیشه سعی نمایید با تغذیه صحیح و فعالیت بدنی، نمایه توده بدن خود را در محدوده طبیعی نگهدارید.
2-ورزش منظم
ورزش کردن خصوصاً ورزش منظم بهگونهای تمام مراحل درمان اضطراب را تحت تأثیر قرار میدهد. هنگامی که علت اضطراب مشخص شود و یک برنامه درمانی مشخص تدوین گردد، بهراحتی درمانپذیر بوده و سریعاً شخص به زندگی عادی بر میگردد ولی در صورت فقدان علت تشخیص، احساس اضطراب در یک پریود طولانی شخص را آزار داده و از فعالیتهای اجتماعی دور میسازد. پژوهشگران دریافتهاند که پیادهروی تند و سریع به مدت 40 دقیقه میزان اضطراب را بهطور متوسط تا 14 درصد کاهش میدهد.
3-مدیتیشن ( Meditation)
4ـ اجتماعی باشید.
هنگامی که تحت فشار روانی هستیم غالباً بهطور غریزی تمایل پیدا میکنیم که خود را از صحنه عمل کنار کشیده و به گوشهای پناه ببریم. کاری بدتر از این وجود ندارد؟!!! گوشهگیری به تشدید استرس کمک میکند. در این زمان باید سعی کنیم که با دوستان خود ارتباط بیشتری داشته باشیم.
باید ترتیبی دهیم که عدهای بچه کوچک کنار ما باشند، کودکان میدانند که چگونه مارا مجبور به خنده کنند تا نگرانیمان را از یاد ببریم.
5ـ هیجانات سرکوب شده خود را روی کاغذ بیاورید.
متخصصان معتقدند که نوشتن ساده هیجانات بر روی کاغذ موجب تسکین روحی و روانی شخص میشود. نوشتن احساساتتان در دفترچه کمک میکند تا فشار روانی ناشی از رویدادهایی مثل از دست دادن شغل، رنج بردن از مشکلات زناشوئی و ... را تسکین دهد.
6ـ بخندید و شوخطبع باشید.
مطالعات زیادی نشان داده که خنده میتواند یکی از سالمترین پادزهرهای فشار روانی باشد.
هنگامی که میخندیم یا حتی طبق برخی تحقیقات موقعی که ما لبخند میزنیم جریان خون به مغز افزایش مییابد و موادی بنام اندروفین (هورمانهای ضد دردی که در شخص احساس خوش و سلامت ایجاد میکند) در مغز آزاد میشود و سطح هورمونهای استرسزا را در خون پایین میآورد.
7ـ ذهن خود را متمرکز زمان حال کنید.
اگر بتوانید ذهن خود را چنان پرورش دهید که امیدها و آمال خود را به کناری نهاده و موقع مناسب و مقتضی به سراغ تک تک آنان بروید،به آرامش ذهنی دست خواهید یافت.
جادهای که به آرامش ذهنی منتهی میگردد از راهی موسوم به توجه میگذرد.این توجه به خود در هنگام عمل کردن به کارهای ساده نظیر ظرف شستن و ... باعث میشود که به هیچ وجه بی هدف و سرگردان همچون بطری بر امواج دریا شناور نشویم.
8ـ گوش دادن به موسیقی ملایم
برخی مطالعات اخیر نشان داده است که موسیقی آرام باعث آهسته کردن ضربان قلب و افزایش آندروفینها و کاهش اضطراب میشود. در این مورد میتوانید بخش شنیدنیهای سایت را ببینید.
9ـ افزایش اعتماد به نفس
با داشتن اعتماد به نفس بالا حداکثر استفاده را از تواناییهای خود در مواجهه با استرس خواهید برد و درنتیجه کمتر دچار مشکل میشوید.
اما افرادی با اعتماد به نفس پایین نه تنها از شیوه مناسبی جهت مقابله استفاده نمیکنند بلکه آسیب بیشتری نیز به آنان وارد میشود.
10ـ حمایت اجتماعی
وجود حمایت اجتماعی در زندگی هر فرد سبب میشود که در مقابل بحرانهای زندگی همانند سپر از وی دفاع کند. به همین دلیل ما باید شبکه? اجتماعی و روابط اجتماعی خود را گسترش دهیم تا بتوانیم به آنها تکیه کنیم و فکر کنیم که افرادی هستند که ما را دوست بدارند و ما نیز آنها را دوست بداریم.
با کسب حمایت اجتماعی در سطح بالاتر، احساس امنیت و اعتماد به خود افزایش مییابد و در مقابل استرس و فشار روانی کمتر آسیب میبینیم.
11ـ آمادگی برای موقعیتهای تنشزا
باید یاد گرفت که در شرایط استرسزا فکر خود را از ترس و نگرانی دور کرد و در جهت مفید قرار داد. مثلاً باید به کاری که در حال انجام است تمرکز نمود و به زمینههای اضطرابزای آن فکر نکرد.
مثلاً بازیکنان فوتبال به جای فکر کردن به اینکه زیر نظر عده زیادی از تماشاگران هستند به فعالیت و نقش خود در هنگام بازی متمرکز شوند.
12ـ کسب اطلاعات در مورد موقعیت
عدم اطلاع از موقعیت فشارآور سبب استرس و اضطراب بالاتری در افراد میگردد بنابراین کسب آگاهی و اطلاعات در مورد موقعیتها و مواردی که مواجه خواهند شد سبب میشود که از پیامد موقعیت مطلع شده و کمتر دچار نگرانی و دلواپسی شوند.
مثلاً اگر بیماران قبل از عمل جراحی آگاهی یابند که عمل چگونه انجام خواهد شد و میزان درد پس از عمل را بدانند و سیر بهبودی برایشان روشن شود، کمتر دچار اضطراب میگردند.
13ـ تنآرامی (Relaxation)
طی آن عضلات بدن برای مدتی کوتاه بهطور ارادی منقبض گردیده و سپس به حالت آرامش برمیگردند. این کار طی مراحل و سلسله مراتبی انجام میگیرد. با این روش که به تنهایی و یا همراه با تکنیکهای دیگر بهکار میرود نشانههای اضطراب کاهش مییابد.
14ـ راهحلهای دیگر
راههای دیگری که میتوانید در چنین موقعیتی انجام دهید مورد توجه قرار داده و آنها را بیازمایید و مناسبترین راه را انتخاب نموده و استفاده نمایید.
? اجتناب از موقعیتهای تنشزا و مشارکت کمتر در موقعیتهای ناراحتکننده و استرسزا نه تنها سبب کاهش اضطراب میشود بلکه باید سعی شود که در محیط خانوادگی و ارتباطهای بین فردی آرامش برقرار باشد.
? خودت باش. سعی کنید در موقعیتهای فشارزا طبیعی رفتار نمایید و از نقش بازی کردن پرهیز نمایید.
? انتظارات، ترسها، مهارتها و امیدهایتان را بشناسید. لازم به ذکر است که یک برنامه دارویی مناسب و قابل دسترس و یا انجام درمانهای غیردارویی و البته ترکیب آن دو، بهترین نوع درمان میباشد.
فشار روانی یا استرس
واژه استرس به معنی فشار و اجبار و واژهای است انگلیسی و در زبانهای مختلف با همین لفظ بکار برده شده است. در زبان فارسی واژه «فشار روانی» را به عنوان برابر نهاده استرس بکار بردهاند که با مفهوم دقیق استرس سازگارست. به عبارتی فشار روانی عبارت است از : «یک واکنش جسمی که به دنبال یک تحریک درونی (شناختی) یا بیرونی (محیطی) به وجود می آید».
البته از استرس تعاریف متعددی شده است. استرس یا فشار روانی مجموع واکنشهای جسمی ـ عاطفی و ذهنی است که ارگانیسم را در برابر محرکهای خارجی و داخلی که برهم زننده ثبات و اوضاع فیزیولوژیک بدن که عموما ناخواستهاند نشان میدهد به عبارت دیگر احساس تنش روی اعضای بدن یا نیروی ذهنی تأثیر گذاشته و تعادل آن را برهم میزند.
نگاه اجمالی
«فشار روانی» که ترجمه کلمه انگلیسی « استرس Stress» میباشد احتمالا برای اکثر مردم واژه آشنایی است. چرا که همه ما به درجات مختلف آن را تجربه کرده یا میکنیم، چون فشار روانی در همه زمینههای زندگی و در همه مکانها و زمانها حضور دائمی دارد. در واقع زندگی عاری از فشار روانی امکان ندارد و آدمی برای آن که بطور «بهنجاری» به کار و کوشش بپردازد بایستی کمی فشار روانی احساس کند. اما در عین حال فشار روانی شدید و طولانی مدت دارای اثرهای آسیبزای «فیزیولوژیکی و روانی» است.
موقیعتهای خانوادگی و اجتماعی ، گرفتاریهای روزمره و … از عمدهترین ایجاد کننده فشار روانی هستند. بنابرین ، استرس واکنشی جسمانی و غیر ارادی با احساسی است که در برخورد با موقیعت جدید ، ناخوشایند یا خطرناک در فرد ایجاد میشود که در این حالت عضلات منقبض و با تخلیه ادرنالین اضافی به خون ، ضربان قلب تند میشود و فشار خون بالا میرود. این واکنش پاسخی به بقای شماست، تنش قدرت اضافی مورد نیاز برای مقابله با خطر و یا فرار کردن از آن را در شما ایجاد میکند.
تاریخچه
لکرد برنارد فیزیولوژیست قرن 19 متذکر شد که سلولهای بدن موجودات پیشرفته بوسیله محیط مایعی مانند خون احاطه شده و برای ادامه زندگی باید بطور مستمر وجود و ثبات داشته باشد. سلیه و همکارانش در سال 1925 در تحقیقات خود نشان دادند که تحت فشار، ارگانیسم به واکنش مبارزه یا فرار مبادرت می ورزد و اگر این پاسخ مزمن گردد تغییرات دراز مدت مانند فشار خون ، تصلب شرائین ، ضعیف شدن مصونیت بدن در مقابل امراض و تعداد بی شماری مشکلات دیگر می شود. در اوایل دهه1950 میلادی هملز در پژوهش های خود به این نتیجه رسید که تنها عامل مشترک در ایجاد هر نوع استرس لزوم و ضرورت و اجبار در تغییر و تحول مهم در زندگی معمولی فرد است.
واکنشهای جسمانی استرس
فشار روانی را میتوان از روی واکنشهای جسمانی (که عوامل استرسزا آنها را بوجود میآورند) تشخیص داد این واکنشهای جسمانی عبارتند از « افزایش ضربان قلب ، تند شدن تنفس ، بالا رفتن فشار خون ، خشک شدن دهان ، عرق کردن دستها و پیشانی ، رنگ پریدگی ، لرزیدن دستها ، ناتوانی در صحبت کردن یا نوشتن به شکل صحیح و … .
انواع فشار روانی
از تعریف فشار روانی و ویژگیهای جسمانی آن چنین استنباط میشود که فشار روانی همیشه «منفی و مخرب» است و باید از آن اجتناب کرد اما همیشه اینطور نیست. فشار روانی در موارد زیادی میتواند «مثبت و مفید» مثلا وقتی صدایی میشنویم (نظیر صدای بوق ماشین) یک فشار روانی بوجود میآید که باعث آگاهی و حفاظت ما از خطر میشود. بنابراین باید بین فشار روانی «خوشایند و مثبت» و فشار روانی « ناخوشایند و منفی» (نظیر بیماری بلند مدت) تفاوت قائل شد. در واقع پیامد و اثری که استرس بر فرد و زندگی او میگذارد مشخص کننده « مثبت یا منفی» بودن استرس است، اما روانشناسی ، علاقمند بررسی پیامدهای «منفی» فشار روانی است آن را در معنای منفی آن بکار میبرد.
علتهای فشار روانی
ناکامی
صرف نظر از اینکه در کنار آمدن با مشکلات تا چه اندازه توانا باشیم، باز هم در زندگی مواقعی پیش میآید که « ناکام» میشویم. انگیزهها و خواستههای ما به آسانی ارضا نمیشوند و در واقع هنگامی که راه دستیابی به هدف دلخواه بسته میشود یا دستیابی به آن به تاخیر میافتد، ناکامی روی میدهد. موانع گوناگونی (بیرونی یا درونی) بر سر راه کوششهای فرد برای دستیابی به هدف قرار میگیرد نظیر راه بندان در خیابانها ، سر و صدا ، تبعیض نژادی ، معلولیتهای جسمانی.
دگرگونیهای زندگی
رویدادهای مهمی که زندگی را تحت تاثیر قرار میدهد (مثل ازدواج و یا مرگ یکی از اعضای خانواده ، یا تغییر محل سکونت) میتواند استرس به همراه آورند. عدهای از نظریه پرداران (هولمزو داهه) معتقدند که مواجه شدن با تعداد زیادی از موقعیتهای استرسزا در یک زمان کوتاه میتواند برای بهداشت روانی پیامدهای نامساعد داشته باشد و اگر میزان فشار روانی از توانایی سازگاری فرد فراتر رود، بهداشت روانی او به خطر میافتد که میتواند بصورت «بیماریهای جسمی و اختلالات روانی» بروز پیدا کند.
محیط اجتماعی نا مناسب
«موقعیتهای کاری نامناسب ، ازدواج با شکوه یا حقیرانه ، فضای سیاسی بسته و …» میتواند به عاملی برای احساس «فشار روانی» تبدیل شوند، با این همه یک عامل «ارزیابی شناختی» نیز در این امر دخیل است به گونهای که یک فرد میتواند سالیان سال زیر سلطه یک کارفرمای بداخلاق به کار ادامه دهد، اما فرد دیگر نمیتواند حتی یک ماه نیز طاقت بیاورد. تحقیقات نشان دادهاند جوامعی که «امنیت شغلی» ندارند و مردم همیشه نگران از دست دادن شغل خود هستند یا به راحتی نمیتوانند کاری پیدا بکنند، «فشار روانی» زیادی به آنها وارد میشود و بهداشت روانی در اینگونه جوامع متزلزل است.
گرفتایهای زندگی
در کنار عوامل مختلفی که باعث «فشار روانی» در فرد میشوند، «گرفتاریها یا کارهای روزانه» یکی از منابع استرس هستند. این گرفتاریها به ظاهر کم اهمیت و بیمعنا به نظر میرسند میتوانند به منابع مهم «استرس» تبدیل شوند. «پیدا کردن جای پارک برای اتومبیل ، ایستادن در صف اتوبوس ، صرف وقت طولانی در بانک برای پرداخت قبوض ، گشتن به دنبال یک وسیله ناچیز گمشده و …» فقط نمونه کوچکی از این گرفتاریهای زندگی هستند.
برخی متخصصان معتقدند که « گرفتاریهای روزانه» خیلی بیشتر از سایر منابع فشارآور (استرسزا) هستند. در واقع میتوان گفت وقتی رویداد مهمی در زندگی اتفاق میافتد، گرفتاریهای روزانه خود به خود افزایش مییابد و در نتیجه خود رویداد بیشتر «فشارآور» میشود مثلا وقتی در زندگی فردی «طلاق» (یک رویداد استرسآور) روی میدهد در دراز مدت دهها گرفتاری دیگر نیز بوجود میآید (نظیر مراقبت از بچهها ، ترک خانه بوسیله زن یا شوهر ، اثاث کشی و…) که همگی باعث تجربه فشارهای روانی بیشتری توسط فرد می شوند.
نقش و تأثیر استرس در زندگی
در روانشناسی استرس ، یعنی انتظار سازگاری یا انطباق مقداری استرس لازم است تا ما بیدار و مشغول باشیم . هانس سلیه متخصص استرس این مقدار استرس را استرس شفابخش مینامد. اما اگر استرس شدید و بلند مدت باشد میتواند توانایی سازگاری را فلج کند و ما را افسرده سازد و آثار شومی داشته باشد.
شیوه های مقابله با استرس
لازاروکس و فولکمن (1984) برای مبارزه با استرس فهرستی از انواع مختلف منابع را فراهم آورند. سلامتی و توانایی ، افکار مثبت ، توانایی حل مسائل ، منبع کنترل درونی ، توانایی اجتماعی شدن ، حمایت اطرافیان و امکانات مالی.
فشار روانی چیست و منشا آن چه می باشد ؟
براساس آمار آکادمی پزشکان خانواده آمریکا ، امروزه دو سوم مراجعات مردم به پزشکان خانواده به دلیل نشانه های مرتبط با فشار روانی است. صاحب نظران معتقدند فشار روانی بکی از عوامل مهم دخیل در بیماری قلبی ، سرطان ، مشکلات ریوی ، محرومیت های ناشی از سوانح ، سیروز کبدی و خودکشی است که شش مورد از مهم ترین علل مرگ و میر مردم آمریکا محسوب می شوند. داروهای ضد اضطراب و داروهای زخم معده نیز جزء پر فروش ترین داروهای آمریکایی امروز هستند.
فشار روانی ، نشان عصر ماست به هر سو که بنگریم ، آدم هایی را می بینیم که می خواهند با بالا و پائین پریدن و ورزش کردن و رفتن به باشگاههای ورزشی و رعایت رژیم های غذائی خاص ، تاثیرات تنش های شدید زندگی را کم کنند. حتی برخی شرکتها ، برنامه های مفصل مدیریت فشار روانی تدوین کرده اند. البته هیچ کس نمی تواند قطعا بگوید فشارهای روانی ما از فشارهای روانی پدران و مادران و پدربزرگ و مادر بزرگ های ما بیشتر است ولی ظاهر امر، این را نشان می دهد.
کلمه فشار روانی از کلمه فشار(Stress) در فیزیک گرفته شده است، با این فرض که انسان ها شبیه اشیاء ، مثلا شبیه فلزات هستند و در برابر نیروهای متوسط بیرونی مقاومت می کنند ولی وقتی نیروها خیلی زیاد می شوند، انعطات پذیری و برگشت پذیری شان را از دست می دهند اما انسان ها برخلاف فلزات می توانند فکر و استدلال کنند. چون انسان ها در هزاران وضعیت اجتماعی و محیطی متفاوت قرار می گیرند، تعریف فشار روانی در روان شناسی از تعریف فشار در فیزیک خیلی سخت تر است. بنابر این ، فشار روانی در روان شناسی، پاسخ مشخص به عوامل فشارآور و شرایط و وقایع تهدیدکننده ای است که توان کنار آمدن او را محدود می کنند.
برای آن که درک درستی از فشار روانی پیدا کنید باید منشا آن را بررسی کنیم. منشا فشار روانی می تواند عوامل شخصیتی ، عوامل محیطی و عوامل اجتماعی فرهنگی باشد.
عوامل شخصیتی :
برخی از خصوصیات شخصیتی مثل کم طاقت بودن، ناشکیبایی ، انعطاف ناپذیری ، رقابت جویی افراطی ، پرکاری افراطی ، متخاصم بودن و نداشتن کنترل شخصی نسبت به فشارهای روانی آسیب پذیر می باشند.
1-ارزیابی شناختی
ما معمولا آن گروه از وقایع محیطی را عامل فشار روانی در نظر می گیریم که ما را در تنگنا قرار می دهند مثل گم کردن یادداشتهای کلاسی, فریاد کشیدن یک دوست بر سر ما, رد شدن در امتحان یا تصادف کردن. اگر چه بدن ما به عوامل مولد فشار روانی یکسان پاسخ می دهد ولی ادراک انسان ها از فشار های روانی یکسان نیست. ریچارد لازاروس در مورد مضر ,تهدید یا چالش در نظر گرفتن وقایع زندگی واین که آیا امکانات وتوانایی کافی برای کنار آمدن با وقایع را داریم یا خیر از اصطلاح ارزیابی شناختی استفاده می کند. به نظر لازاروس ارزیابی دو مرحله دارد :ارزیابی اولیه و ارزیابی ثانویه در ارزیابی اولیه ،اشخاص وقایع را ازلحاظ مضر بودن ، تهدید بودن یا چالش بودن بررسی میکنند به نظر لازاروس ،چالش قابل رفع در نظر گرفتن عامل فشار روانی به جای تهدید در نظر گرفتن آن راهکار خوبی برای کم کردن فشار روانی است .
در ارزیابی ثانویه ،آدم ها امکانات و منابع خود را می سنجند و این را در نظر می گیرند که آیا می توانند با واقعه مورد نظر به نحو مناسبی کنار بیایند یا خیر این ارزیابی به این دلیل ثانویه است که هم بعد از ارزیابی اولیه صورت می گیرد و هم به این بستگی دارد که واقعه را چقدر مضر تهدید یا چالش بدانیم .
جنگ یا گریز ، مراقبت و دوست شدن :
پاسخ جنگ یا گریز را اولین بار والتر کانن که روی واکنش گربه هایی تحقیق می کرد که ناگهان با سگ ها مواجه می شدند، پیش کشید. کانن متوجه شد در بدن گربه ها تغییراتی مثل سریع تر شدن گردش خون ،انقباض عضلانی و تند شدن تنفس رخ می دهد. او نتیجه گرفت که این تغییرات بقای ارگانیسم ها را تنظیم میکنند و جنبه انطباقی دارند .او کل این واکنش را "جنگ یا گریز" نامید چون حیوانات را وامی داشت هنگام تهدید, یکی از این دو رفتار را انجام بدهند. اما امروزه فقط تهدیدهای جانی را تنها عامل ایجاد پاسخ جنگ یا گریز نمی دانند بلکه هر تهدیدی را که کنار آمدن شخص را بطلبد ،عامل ایجاد این پاسخ می دانند .
شلی تیلور و همکارانش (2000) اخیرا گفته اند که زن ها کمتر از مرد ها در برابر تهدید ها و فشارهای روانی ،پاسخ جنگ یا گریز می دهند .به نظر آنها , زن ها بیشتر" مراقبت و دوست شدن" را انجام می دهند .یعنی هنگام فشار روانی با رفتارهای مراقبت و پیوستن به یک گروه اجتماعی بزرگتر خصوصا پیوستن به گروهی که بین زنان شهرت دارد از خودشان وفرزندانشان محافظت می کنند .اگرچه زنان همان پاسخ هورمونی و سمپاتیکی فوری را به فشار روانی حاد می دهند که مردان می دهند ولی عوامل دیگری هم بر پاسخ آنان تاثیر می گذارند ، عواملی که احتمال صدور پاسخ جنگ یا گریز در زنان را کمتر می کنند.
سندرم انطباق عمومی
بدن ما هنگام فشار روانی, خودش را برای تحمل وکنار آمدن آماده کرده ویک رشته تغییرات فیزیولوژیک در خودش ایجاد می کند. هانس سلیه بنیان گذار اتریشی الاصل تحقیقات فشار روانی نیز به همین تحقیقات علاقه مند شد .هانس سلیه فشار روانی را پاره پاره شدن بدن بر اثر فشار های روانی تعریف میکرد .او بعد از مشاهده بیمارانی که مشکلات مختلفی داشتند مشکلاتی مثل مرگ عزیزان ، از دست دادن درآمد، دستگیر شدن به جرم اختلاس ، نتیجه گرفت که وقایع و محرک های محیطی از هر نوع که بودند ،پاسخ بیماران به فشارهای روانی یکسان بود .نشانه ها نیز صرف نظر از مشکل بیمار ،مشابه بودند :بی اشتهایی, ضعف عضلانی و بی علاقه شدن به دنیا.
سلیه برای اشاره به تاثیرات مشابهی که بدن از این فشارها می پذیرد ،اصطلاح سندرم انطباق عمومی را مطرح کرد که سه مرحله دارد هشدار ،مقاومت و فرسودگی:
هشدار :در مرحله هشدار ،اولین واکنش بدن به عامل مولد فشار روانی ،شوکه شدن موقتی است در این مرحله ،مقاومت ما در برابر بیماری وفشار روانی کم می شود .بدن برای کنار آمدن با تاثیرات اولیه فشارروانی ،به سرعت هورومون هایی ترشح میکند که در کوتاه مدت تاثیر نامطلوبی بر کار دستگاه ایمنی بدن می گذارند .در این مرحله است که شخص دچار بیماری های عفونی وعفونت های ناشی از جراحات ومصدومیت ها می شود .خوشبختانه ،مرحله هشدار به سرعت تمام می شود
مقاومت: در مرحله مقاومت سندرم انطباق عمومی سلیه ،برخی غدد بدن ،هورمون هایی تولید می کنند که هر یک به نحوی از شخص محافظت می کنند . در مرحله هشدار, اگر چه فعالیت دستگاه غدد درون ریز ودستگاه عصبی سمپاتیک ،خیلی زیاد نیست ولی حتی این مقدار فعالیت هم زیاد محسوب می شود .دستگاه ایمنی بدن در مرحله مقاومت خیلی کارآمد با عفونت ها می جنگد .در عین حال ،میزان ترشح هورمونهایی که التهاب های همراه مصدومیت ها وجراحات را کم می کنند بالا می رود .
فرسودگی :اگر تلاش های بدن برای جنگیدن با فشارروانی ،بی نتیجه بماند وفشار روانی ادامه یابد ،شخص وارد مرحله فرسودگی می شود .بدن در این مرحله (به قول سلیه )پاره پاره می شود - یعنی شخص در حالت فرسودگی فرو می رود ودر برابر امراض و بیماری ها ،آسیب پذیر می شود .
یکی از مهمترین انتقاد های وارد به سندرم انطباق عمومی سلیه این است که انسان ها یک جور به فشار روانی واکنش نمی دهند .اما شناخت فشارروانی انسان ها ؛ به واکنش فیزیولوژیک آنان به فشارروانی ختم نمی شود .ما باید به شخصیت ،ترکیب بدنی ،ادراکات و بافتهایی را نیز که فشار های روانی در آنها رخ می دهند بشناسیم.
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.