استرس :
اثرات جسمی و روانی ناشی از وقایع ، رویدادها و مشکلات را استرس گویند . هر رویداد زندگی و یا هر مشکلی که برا ی شما یا یکی از نزدیکان ، دوستان خانواده ،آشنایان و …. اتفاق می افتد و روی جسم و روان شما اثر می گذارد ، عامل استرس نامیده می شود .
بیماری های جسمی و استرس
عامل استرس علاوه بر اثرات روانی ، اثرات و پیامدهای جسمی متعددی نیز دارد . هیچ عضو یا ارگانی از بدن از اثرات آن مصون نیست .
عامل استرس می تواند روی هر دستگاهی از بدن اثرات زیانبار داشته باشد . بعضی ار این اثرات زودگذر است ، مثلاً وقتی شما در اثر شنیدن خبر ناراحت کننده ای دچار استرس می گردید ممکن است فشار خون شما بالا رفته و تعداد نبض شما افزایش پیدا کند ، احساس طپش قلب نمایید . احساس ناراحتی در ناحیه معده داشته و دچار سرگیجه ،سردرد ،تعریق و لرزش گردید .
اثرات زودگذر چندان مشکل آفرین نمی باشد .
اما آنچه اهمیت بیشتری دارد اثرات جسمی پایدار است . به عنوان مثال : بیماری های قلبی ،عرقی ، بیماری های پوستی ، بیماری های گوارشی ، بیماری های تنفسی ،سردردها .
عامل استرس ، فرد را مستعد ابتلای به بیماری های عفونی ( به ویژه عفونت های ویروسی ) و بیماری های سیستم ایمنی می سازد .
ثابت شده است کسانی که دچار بیماری های بدخیمی ( سرطان ) می گردند ، درمعرض عوامل استرس بیشتری قرار داشته اند . شاید هم ابتلا به عفونت های ویروسی ( نظیر سرماخوردگی ، آفت و تبخال ) و اختلالات گوارشی ( نظیر سوء هاضمه ، گاستریت یا زخم معده ) را بلافاصله به دنبال عامل استرس تجربه کرده باشید .
شیوه های مقابله با استرس
به دو طریق می توان با استرس مقابله کرد :
1 . پیش بینی ، شناسایی و پیشگیری از استرس
2 . سازگاری با استرس
در طریق اول باید سعی نمود ، رویدادهای زندگی را عادی نموده و تا آنجا که مقدور است ، جلوی وقوع آن را گرفت . بعضی از وقایع قابل پیش بینی و پیشگیری است .به چند نمونه در این زمینه توجه فرمایید .
- با رعایت دقیق قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی ،میزان حوادث رانندگی کاهش می یابد و خطر وقوع حادثه برای فردی که بیشترین رعایت مقررات را می کند . بسیار ناچیز است . استرس های مربوط به حوادث رانندگی شامل آسیب دیدگی ،قطع عضو ، خسارات مادی ،آسیب و یا فوت آشنایان و وابستگان ،شاهد صحنه تصادف بودن و یا شاهد مرگ دیگری بودن است ؛
-حتی الامکان از وام گرفتن ،قرض گرفتن و خرید اقساطی اجتناب کنید . فقط در شرایطی اقدام به آن کارها بکنید که از توانایی باز پرداخت اقساط آن کاملاً مطمئن باشید .
- در برنامه ریزی های روزانه ،هفتگی ،ماهانه و سالانه دقت کنید و زمان کافی برا ی انجام هر کاری را در نظر بگیرید . تعجیل در انجام کارها ، چند کار را توأم با هم انجام دادن ،سر وقت در قرارها حاضر نشدن ،به تاخیر افتادن کارهای روزانه ،دیر رسیدن به محل کار ،دیر وقت به منزل رسیدن و …. همگی استرس محسوب می شود ؛
- خودشناسی ، اصلاح رفتار ، بازنگری عملکرد و برخوردهای روزانه ،تعالی شخصیت ، خویشتن داری ، صبر و حوصله ،گذشت ،ایثار و …. مانع بروز بعضی از استرس های اجتماعی و خانوادگی می گردد . استرس هایی نظیر درگیری های لفظی ،عصبانیت ها ، پرخاشگری ها ناسازگاری ها ، اختلاف با همسایه یا همکار یا همسر ، کینه و نفرت همگی ناشی از عدم ،رعایت موارد فوق است ؛
- قناعت و صرفه جویی مانع بعضی از استرس های اقتصادی می گردد ؛
- صبر و حوصله و خویشتن داری در مواقع حوادث طبیعی و غیر طبیعی می تواند از تاثیرات استرس آمیز این گونه حوادث به میزان قابل توجهی بکاهد .
علیرغم تمهیدات ، باز هم بسیاری از حوادث و اتفاقات رخ می دهد که قابل اجتناب نیست .
بسیاری از مشکلات اقتصادی یا اجتماعی غیر قابل اجتناب است . بسیاری از عوامل ایجاد کننده رویدادهای استرس آمیز زندگی ، از کنترل فرد خارج است و یک نفر به تنهایی نمی تواند آن عوامل را رفع نماید و مانع بروز حادثه و استرس گردد . بنابراین ضروری است در درجه اول توکل بر خداوند داشته باشید و با صبر و حوصله به مقابله بااسترس بشتابید .
در سازگاری با استرس چند نکته را باید در نظر داشته باشید :
- پرهیز از عجله ؛
- دوری از اضطراب و عصبانیت ؛
- صبر و حوصله ؛
- یافتن راه حل های منطقی ؛
- تسلیم شدن در برابر مشکلات ؛
- توکل به خدا و خود را به خدا واگذار کردن و تقویت صبر و پایداری ؛
- نرمش و ورزش منظم حداقا سه جلسه در هفته و هر جلسه حداقل به مدت نیم ساعت ؛
- مراقبه یا تمرین تمرکز و آموزش آرام سازی ؛
- لبخند و شادی ( خنده در مقابله با استرس معجزه می کند ) ؛
- اجتناب از عصبانیت و خصومت ؛
- استفاده از دوش آب سرد در واقع عصبانیت ؛
- در نظر گرفتن اوقات معینی در طول هفته برای استفاده از اوقات فراغت به نحو مطلوب ؛
- کار های هنری مورد علاقه ؛
- گفتگوی دوستانه و محبت آمیز با اعضای خانواده ؛
- مشورت با دیگران و اجتناب از تصمیم گیری عجولانه و فردی ؛
- اوقاتی را به خود ـ فقط به خود ـ اختصاص دادن ؛
- آموزش از طریق وسایل ارتباط جمعی .
خشم:
خشم یکی از هیجان های پیچیده انسان است . خشم واکنشی متداول نسبت به ناکامی و بدرفتاری است . همه ما د رطول زندگی با موقعیت های خشم برانگیز روبرو شده ایم .
اشکال خشم این است که اگر چه بخشی از زندگی است ولی ما را از رسیدن به اهداف مان باز می دارد .
تعریف خشم:
ارایه تعریفی از خشم بسیار دشوار است ، زیرا افراد از نظر زمان و علت خشم و نحوه واکنش به آن کاملاًمتفاوت هستند .
هیجان هایی که غالباً با خشم همراه می باشند ، عبارتند از : عصبانیت ، خشونت ،خصومت ، کینه توزی ،غضب ،تنفر ،تحریک ،حساسیت ،تحقیر ، رنجش .
چون تعاریف و تجربیات ما از این احساسات متفاوت است ،توصیف دقیق آنها غیر ممکن است .
نکته مهم شناخت این مساله است که چه وقت خشم برای شما مشکل ایجاد می کند و زندگی شما را به طور جدی به خطر می اندازد و مواقع روبرو شدن با آن ، چگونه می توان با آن مقابله نمود .
شیوه های مقابله با خشم:
1 . مهارت مقابله ای بررسی منطقی بودن ارزیابی های اولیه خود یک نقطه خوب برای آموختن نحوه مقابله با خشم تجزیه و تحلیل ارزیابی های اولیه خود است . وقتی ارزیابی اولیه از رویدادی ناکام کننده و مشکل ساز به عمل می آورید ، باید معین کنید آیا مساله ارزش ناراحت شدن را دارد یانه ،اینجاست که می توان از مهارت های تفکر منطقی خود ،بهره مند شد . همه ما خواسته ها و تقاضاهای غیر منطقی از زندگی داریم و انتظار داریم که دیگران همیشه با ما خوب رفتار کنند ،چون در غیر اینصورت خشمگین می شویم .
پس طبق مهارت مقابله ای فوق ، شما باید خواسته های غیر منطقی خود را بشناسید و آنها را به خواسته های واقع بینانه تر تبدیل کنید تا بدین وسیله با دلایل غیر منطقی خشمگین نشوید .
2 . مهارت مقابله ای استفاده از روش خود آرام سازی برای حفظ کنترل خود در مواقع ناکامی یا وقتی که مورد بی حرمتی واقع شده اید .
وقتی عصبانی هستید استفاده از مهارت خود آرام سازی بسیار مفید و اثر بخش است .
برای این کار در حالت راحتی دراز بکشید یا بنشینید . چند نفس عمیق و آرام بکشید . طوری که پر شدن ریه هایتان از اکسیژن را احساس کیند . آرام و آهسته نفس بکشید ( نفس های عمیق و آرام ) . به خودتان بگویید : « نفس عمیق بکش … نگه دار …
بیرون بده » .
تمام افکار ونگرانی های خود را از ذهنتان خارج کنید . فقط نفس آرام بکشید و همان طور که به نفس های عمیق و آرام خود ادامه می دهید ، به پاهایتان توجه کنید .عضلات پاهایتان را یا با هم یا یکی یکی سفت کنید . آنها را چند ثانیه به این حالت نگه دارید و سپس رها کنید . وقتی عضلات پاها شل می شوند ،خون به راحتی در آنها جریان می یابد ، به همین دلیل در پاهایتان احساس گرمی می کنید . سپس بر روی بازوها و دستهای تان تمرکز کنید . دست های تان را با هم یایکی یکی سفت کنید . همین کار را با بازوهای خود انجام دهید . بعد ار اینکه چند بار بازوها و دست های خود را سفت و شل کردید ،همه تنیدگی آنها را خارج کنید . یعنی آنها را به حالت شل رها کنید.
حال برگردن و شانه هایتان تمرکز کنید . شانه های خود را بالا بکشید و عضلات گردن و شانه را سفت کنید . اگر در این حالت برای مدتی بمانید ،عضلات گردنتان سفت می شود و پشتتان درد می گیرد . این کار را چند بار تکرار کنید . با شل کردن عضلات شانه و گردن متوجه تفاوت بین عضلات شل و تنیده می شوید . یادگیری طرز تشخیص تنیدگی ، مهارت با ارزشی است زیرا با این عمل می توانید متوجه شوید که چه وقت تمرین آرام سازی روی شما اثر می گذارد .
به نفس عمیق و آرام ادامه دهید . حال به عضلات چهره تان تمرکز کنید . عضلات چانه تان را سفت کنید . احتمالاً از اینکه می بینید چقدر این عضلات سفت هستند ،تعجب خواهید کرد . چشم هایتان را محکم ببندید و به شدت اخم کنید . حال عضلات چهره تان را کاملاً شل کنید . جریان خون را وقتی چهره تان شروع به گرم شدن و راحت شدن می کنید ،احساس می کنید . به نفس کشیدن آرام و عمیق ادامه دهید ، در این حالت همه قسمت های بدنتان در حالت آرامش و راحتی قرار می گیرند .
بنابراین ، خود آرام سازی مهارتی است که می توانید با استفاده از آن ،کارهای خوبی برای خودتان انجام دهید . این فرصتی است تا شما از ناملایمات زندگی روز مره فرار کنید ؛زمانی است تا در درونتان ، آرامش را بیابید و به بدنتان اجازه دهید تا کار خارق العاده خود را انجام دهد .
راه های پیشگیری از اختلالات روانی ـ رفتاری در دوره نوجوانی و جوانی
تعریف بهداشت روانی و سطوح پیشگیری
بهداشت روانی عبارت است از مجموعه عواملی که در پیشگیری از ایجاد و یا پیشرفت روند و خامت اختلالات روانی در انسان ، نقش موثر دارند . همانطور که گفته شد بیماری های روانی چند علتی هستند و در پیشگیری آنها باید این مساله در نظر گرفته شود . در سال 1964 جرالدکا پلان بر آن شد که براساس طبقه بندی بهداشت عمومی ، بهداشت روانی را نیز در سه سطح پیشگیری مورد بررسی قرار دهد که عبارتند از پیشگیری اولیه ، پیشگیری ثانویه و پیشگیری ثالثیه .
سطح پیشگیری اولیه:
پیشگیری اولیه یا نوع اول را کاپلان چنین تعریف می کند « کاهش در مقدار بروز موارد اختلال روانی در یک جامعه به وسیله مقابله کردن با شرایط آسیب زا ، قبل از اینکه ایجاد شوند . هدف آن پیشگیری از بیمار شدن یک فرد خاص نیست ، بلکه کوشش می کند که خطر ابتلا به اختلالات را د رکل جامعه مورد نظر کاهش دهد » .
پیشگیری اولیه به کاربرد روش ها و ابزاری که در جلوگیری از ظهور بیماری موثر هستند اشاره می کند و رفتارهای مثبت را تقویت می کند . هدف مداخله در پیشگیری اولیه ، جلوگیری از شروع بیماری یا اختلال است ، به نحوی که احتمال آن در مقطع زمانی خاص کاهش دهد .
بنابراین پیشگیری اولیه را می توان در دو دسته از فعالیت های عمده خلاصه کرد . فعالیت هایی که از ایجاد بیماری ها یا اختلالات روانی جلوگیری می کنند ( منظور از مراقبت های ویژه است ) و مداخله های تحقیقی برای تقویت و تحکیم سلامتی جسمی و روانی .
سطح پیشگیری ثانویه :
پیشگیری ثانویه عبارت است از مداخله زود هنگانم در شناخت و درمان سریع یک بیماری یا اختلال با این هدف که از شیوع و گسترش آن ( از نظر تعداد موارد ) توسط کوتاه کردن مدت آن کاسته شوند . بنابراین هدفشامل مراحل زیر است :
1 . کاستن علایم اختلال ( کم کردن درد و رنج ) ؛
2 . محدود کردن ادامه اختلال و رساندن آن به کمترین میزان شیوع .
براساس نظر یکی از محققان پیشگیری به نام کاون ، دو روش اساسی در پیشگیری ثانویه وجود دارد .
1 . شناسایی زود هنگام و سریع هر گونه علایم اختلال به منظور مداخله و درمان تخصصی و جلوگیری از عواقب آن ؛
2 . شناسایی نشانه های اختلال در تاریخچه رشد و تکامل فرد به منظور یافتن کوتاهترین و موثرترین روش درمان و پیشگیری .
سطح پیشگیری ثالثیه:
پیشگیری ثالثیه عبارت از کاستن از گسترش عوارض جنبی که در حاشیه یک بیماری یا اختلال اصلی وجود دارد ( که اغلب ماهیت مزمن دارد ) . این سطح از پیشگیری به فعالیت های توانبخشی اشاره دارد . این سطح افرادی را که مبتلا به بیماری های مزمن روانی طولانی مدت هستند ، قاد رمی سازد که با حداکثر توانایی های جسمانی و روانی و اجتماعی خود فعالیت کنند . در این راستا آموزش مهارت های شغلی و اجتماعی بسیار مفید واقع می شود .
اقدامات مورد نیاز در سطح پیشگیری برای نوجوانان
پیشگیری اولیه
اقداماتی که در این سطح برای نوجوانان لازم است عبارتند از :
1 . سعی در برقرار نمودن و استمرار روابط دوستانه با نوجوان از طریق والدین و مربیان ؛
2 . در اختیار قرار دادن منابع افزایش اطلاعات درباره نوجوانی ،هویت و استقلال ؛ مثل کتاب های مناسب ،فیلم خوب
؛راهنمایی نوجوانان به کانون های فرهنگی و مساجد ، همنشینی با افراد مطلع ؛
3 . عدم مقابله خشن با تغییرات گذرای عاطفی نوجوان ؛
4 . تشکیل گروه های سالم مثل گروه های علمی ، ورزشی ،هنری ، اعتقادی ؛
5 . اصلاح روابط درون خانواده ؛
6 . تلاش نوجوان به منظور شناسایی ویژگی های خود و سیستم های ارزشی موجود و انتخاب مناسب از بین آنها ؛
7 . تشکیل منظم جلسات مشورتی در منزل و استفاده از نظرات نوجوان .
پیشگیری ثانویه :
در این سطح با شناخت و کشف علایم هشدار دهنده شایع این دوره ، نوجوان مبتلا به روانپزشک و مراکز مشاوره و بهداشت روان معرفی می گردد .
پیشگیری ثالثیه
اقداماتی که در این سطح انجام می گیرد شامل :
1 . تلاش برای بازگردانیدن نوجوان به محیط تحصیلی ،شغلی و اجتماعی و تقویت و رشد توانایی های او ؛
2 . اصلاح روابط بین والدین و نوجوان و در صورت لزوم خانواده درمانی .
اقداماتی که در این سطح برای جوانان لازم است عبارتند از :
پیشگیری اولیه :
1 . آموزش
- آموزش روش ارتباط صحیح کلامی بین زوجین و ترغیب آنها به صراحت در کلام و ابراز آشکار خواسته ها و تمایلات بین زن و شوهر ؛
- آموزش عومل خطر زا در نشست های جمعی مدد جویان و کلاس های گروهی ؛
- آموزش علایم هشدار دهنده شایع به خانواده ها و ترغیب به شناسایی افراد مبتلا به هر علامت .
2 . مشاوره
- انجام مشاوره قبل از ازدواج و معرفی به مشاور ژنتیک در صورت ازدواج فامیلی ؛
- مداخله در بحران و معرفی افراد د رمعرض مشکلات عدیده و پیچیده به مراکر بهداشتی درمانی ؛
- کمک به جلب مشارکت اجتماعی و خدماتی برا ی خانواده د رمعرض بحران مثل طلاق ، بیکاری ، اعتیاد .
3 . شناسایی
- شناسایی عوامل خطر در خانواده و ارجاع بیماران به مراکز بهداشتی ، درمانی ؛
- شناساندن مراکز مشاوره ای و خدماتی بهداشت روان به افراد حوزه مسئولیت و ترغیب به مراجعه و بیان مشکلات و دریافت کمک از این مراکز .
پیشگیری ثانویه :
1 . تشخیص علایم هشدار دهنده در بیماران روانی و ارجاع به موقع به مرکز بهداشتی درمانی ؛
2 . تصحیح باورهای غلط بیماران نسبت به اقدامات درمانی روانپزشک ( مثل عوارض دیر پای دارویی ، اعتیاد به داروها ) ؛
3 . ترغیب به ترک روش های درمانی سنتی غیر علمی ( مثل طلسم و جادو و سر کتاب ) ؛
4 . پی گیری درمان و اطمینان از مراجعه منظم و به موقع بیماران به مرکز بهداشتی درمانی و مصرف منظم و به موقع داروها
5 . معرفی افراد نیازمند به سیتم های مدد کاری اجتماعی مثل کمیته امداد امام خمینی ( ره ) و سازمان بهزیستی ؛
6 . کمک به بیماران برای استفاده از سیستم خدمات بیمه درمانی و جلب حمایت برای سرپرستی افراد خانواده تحت تکفل اینگونه بیماران برای جلوگیری از موارد جددی اختلال در خانواده ( کمک به پیشگیری نوع اولیه ) .
پیشگیری ثالثیه
1 . آموزش و توجیه بیماران و خانواده آنها به پذیرش درمان طولانی و بعضاً مادام العمر با ذکر مثال از بعضی بیماری های جسمی که الزاماً به درمان طولانی مدت و مادام العمر نیاز دارند ( مثل دیابت ،فشار خون ،رماتیسم ) ؛
2 . ترغیب بیمار و خانواده برای پذیرش شرایط جدید زندگی در بیمار و مدارا و سازش با علایم اختلال که احتمالاً قابل رفع نمی باشند ، مثل ناتوانی در تصمیم گیری های ولو ساده ،ناتوانی در حضور د رمحیط های استرس آمیز شغلی ( مثل حسابداری ، رانندگی و ….. )
3 . کمک به بیمار برای شناسایی توان باقیمانده خود و برگشت سریعتر به زندگی معمولی و هماهنگ کردن توقعات اطرافیان از او
اصول بهداشت روان
همانطور که ذکر شد ، هدف اصلی بهداشت روان ، پیشگیری است که به وسیله ایجاد محیط فردی و اجتماعی مناسب حاصل می گردد .
اصول اساسی بهداشت روانی عبارت است از :
احترام فرد به شخصیت خود و دیگران :
یکی از شرایط اصول بهداشت روانی ،احترام شخص به خود است و اینکه خود را دوست بدارد و در مقابل ،یکی از علایم بارز غیر عادی بودن ،تنفر از خویشتنن است .
در این رابطه شما می توانید سئوالات زیر را از خودتان بپرسید :
-آیا مردم را دوست دارم ؟
-آیا به خودم احترام می گذارم ؟
-آیا مردم من را دوست دارند ؟
اگر به این پرسش ها با صداقت جواب داده شود ، می توانید به مقدار زیادی به عواطف و احساسات و طرز سازش خود با محیط پی ببرید.
فرد سالم احساس می کند که افراد اجتماع او را می پسندند و او نیز با نظر موافق به آنان می نگرد و برای خود احترام قایل است اما شخص غیر عادی به این طریق عکس العمل نشان نمی دهد او معمولاً بد بین است و اذعان می کند که هیچ وقت دوست واقعی در زندگی نداشته است و خود او نیز به کسی اعتماد ندارد به علاوه برای خود نیز ارزش قایل نیست .
شناختن محدودیت ها در خودو افراد دیگر
یکی دیگر از اصول بهداشت روانی روبرو شدن مستقیم با واقعیت های زندگی است برای رسیدن به این مقصود نه تنها لازم است که عوامل خارجی را بشناسید و بپذیرید بلکه ضروری است تا شخصیت خود را آنطور که واقعاً هست نیز قبول کنید چون کشمکش و خصومت با واقعیت های زندگی اغلب سبب بروز اختلال روانی می شود
شخص سالم د رعین حالی که از خصوصیات مثبت و برجسته خود استفاده می کند ، به محدودیت ها و نواقص خود نیز آشنایی دارد .
دانستن این حقیقت که رفتار انسان معلول عواملی است .
یکی دیگر از اصول بهداشت روان ، پی بردن به علل رفتار است . در هر عملی باید اصل علت و معلول حکمفرما باشد زیرا از نظر علم ، هیچ پدیده ای خود به خود به وجود نمی آید ولی اغلب پیدا کردن دلایل نهفته و اصولی رفتارها مشکل است .
روان شناسان چون می دانند که رفتار بشر معلول علل خاصی می باشد ، برای رفتارهایی که فرد دارد او را سرزنش نمی کنند به همان دلیل که پزشک بیماری را که مبتلا به سرطان باشد ،مورد سرزنش قرار نمی دهد بنابراین از نظر علمای روانشناسی در رفتار « خوب وبد » مطرح نیست بلکه هر رفتاری عللی دارد و اگر رفتاری برای فرد و جامعه مضر باشد باید مانند برطرف کردن مرض جسمی سعی بر درمان آن داشت .
آشنایی به اینکه رفتار هر فرد تابع تمامیت وجود اوست .
یکی دیگر از اصول بهداشت روان تابع بودن رفتار فرد از تمامیت وجود اوست . بدین معنی که روان تابع تن است و هر فرد انسانی بر اثر ارتباط خصوصیات روانی و جسمی موجود خود ، دست به عمل می زند . به عبارتی ، هیچ رفتاری مستقل و جدای از سایر اعمال و خصوصیات فرد بروز نمی کند . برای مثال ، اگر شما با اطمینان خاطر و راحتی فکر به جلسه امتحان وارد شوید ، شانس شما بیشتر خواهدبود تا اینکه با ترس ،بی اعتمادی و اضطراب د رجلسه حاضر شوید .
شناسایی نیازها و محرک های ایجاد کننده رفتار و اعمال
یکی دیگر از اصول بهداشت روانی ،دانستن و ارزش دادن به احتیاجات اولیه افراد است . بعضی از این احتیاجات جسمانی است ،مانند احتیاج به غذا ،آب و استراحت و گروهی از آنها روانی است ، مانند احتیاج به پیشرفت بشر دائماً تحت تاثیر این نیازهاست وبه نسبت محرومیت ویا ارضای آنها رفتار می کند . بنابراین زندگی اوهیچ وقت در حال شکوه مطلق نیست بلکه دایماً در کشمکش و تلاش برای به دست آوردن نیازهای جسمی و روانی است .
شیوه هایی برای پیشگیری از مشکلات روانی:
چگونه می توانیدبا زندگی کنار بیایید؟
هانس سلای د رکتاب خود بنام « استرس بدون ناراحتی » رهنمودهای زیر را برای پیشگیری از مسایل روانی پیشنهاد کرده است:
1 . بپذیرید که هیچ چیز کامل نیست ولی در هر رشته از فعالیت های منجر به کامیابی درجات بالایی از رضایت وجود دارد . از اینکه برای رسیدن به این درجات نسبتاً بالا تلاش می کنید خشنود باشید.
2 . باهر موقعیتی در زندگی روبرو می شوید ابتدا بررسی کنید ببینید آیا آن موقعیت واقعاً ارزش تلاش و جنگیدن را دارد یا نه ؟
3 . سعی کنید ذهن خود را همیشه بر جنبه های لذت بخش زندگی و کارهایی که ممکن است سبب بهتر شدن موقعیت شما شوند متمرکز سازید هیچ چیز به اندازه شکست و ناکامی به کارایی شما صدمه نمی زند و هیچ چیز به اندازه موفق شدن به آن کمک نمی کند.
4 . حتی پس از تحمل بزرگترین شکست ها سعی کنید با به یاد آوردن و بر شمردن موقعیت های قبلی خود که هیچ کس نمی تواند آنها را انکار کند با افکار مربوط به شکست و بی ارزشی مبارزه کنید.
5 . هنگام روبرو شدن با وظیفه ای که بسیار خطرناک ولی در عین حال برای رسیدن به اهدافتان اجتناب ناپذیر است انجام دادن آن به تاخیر نیندازید.
6 . برای درمانی دملی چرکین بهتر است مستقیماً آن را با نوک چاقو از وسط ببرید و به درد و ناراحتی خاتمه دهید تااینکه با بریدن تدریجی سطح آن با نوک چاقو دردرا طولانی تر سازید.
7 . سرانجام به خاطر بسپارید که فرمول از پیش ساخته ای برای موفق شدن که مناسب حال همه باشد وجود ندارد.
چگونه می توان شاد بود ؟
1 . به اندازه کافی به خودتان برسید کمک به رفع نیازهای دیگران بدون شناسایی و ارضای نیازهای خودتان ناممکن است ببینید چه کارهایی شما را خوشحال می کند ؟ پس وقت برای انجام دادن آنها د رنظر بگیرید.
2 . در روابط نزدیک و صمیمانه سرمایه گذاری کنید وقت و محبت خود را به اشخاصی که دوست داردید هدیه کنید.
3 . در به انجام رساندن کارهایی که دوست دارید تلاش کنید به دنبال چالش هایی بگردید که به ارضای نیاز شما برای انجام کارهای دارای معنی و هدف ( از نظر خودتان ) کمک می کنند.
4 . خوش بین باشید. اگر همیشه در پی آن باشید که ببینید شما یا زندگیتان چه کمبودهایی دارید آن عیب ها را خواهید یافت و احساستان نسبت به خود ا زآنچه هست بدتر خواهد شد. پس به دنبال جنبه ها و جلوه های مثبت زندگی خود بگردید.
5 . به خودتان نیرو انرژی بدهید رسیدگی به وضع سلامت جسمانی برای مراقبت از سلامت روانی اهمیت اساسی دارد.
6 . از افراط و تفریط بپرهیزید روحیه همه گاهی قوی و گاه ضعیف می شود ولی سعی کنید به نوعی حالت تعادل یا حد وسط برسید.
برای پیشگیری ا زمشکلات روانی قاطعانه عمل کنید.
قاطعیت، یعنی شناخت احساسات خودتان و اعلام صریح نیازها و خواست های خود به دیگران برخلاف خشونت که وسیله ای بسیار ناسالم تر برای بیان احساسات است.
برای اینکه قاطعتر باشید باید از حق خود دفاع کنید و محدوده ای راکه دیگران حق تجاوز به آن را ندارند مشخص سازید ولی توقع دگرگونی فوری را نداشته باشید قاطع شدن به زمان و تمرین نیاز دارد .
همانطور که روان شناسی به نام جریلین راس رئیس انجمن اختلالات اضطرابی امریکا اشاره کرده است « اگر شما همیشه در مقابل هردرخواستی پاسخ بله داده اید مدتی طول خواهد کشید تا تصمیم بگیرید چه چیزهایی واقعاً مهم یا بی اهمیت اند » ولی قاطعانه عمل کردن حتی در اشکال بسیار خفیف آن می تواند به شما کمک کند تا درباره خود و زندگیتان احساس بهتری کنید علت این امر آن است که هر گاه شما برای دفاع از خود چیزی بگویید یا اقدامی به عمل آورید مثل این است که پشت فرمان اتومبیل نشسته و هدایت آن را در دست گرفته اید . این احساس هدایت همیشه با استرس کمتری همراه است تا اینکه مجبور باشید در صندلی عقب اتومبیل بنشینید و مجبور باشید هر جا که راننده می خواهد بروید
نکاتی برای قاطعانه عمل کردن :
1 . تصور نکنید که آنان یعنی افراد با قدرتی که شما صدای انتقاد آمیزشان را در مغز خود می شنوید همیشه درست می گویند یا حق دارند اظهار نظرها و انتقادهای افراد دیگر از یک کتاب « حقایق » گرفته نشده است از حق خود برای تصمیم گیری درباره منافع خودتان بهره بگیرد سعی کنید که بگویید : « من موضوع و دیدگاه شما را درک می کنم ولی انجام کارها به صورتی دیگر برای من راحت تر است » توضیح بدهید که شما به نظریه های آنان احترام می گذارید ولی عقاید شما با آرای آنان تفاوت دارد و نحوه عمل آنها با روشی که شما برای زندگی خود انتخاب کرده اید جور در نمی آید.
2 . محتوای حرف هایی را که خود می زنید تغییر دهید بسیاری از مردم همواره خود را به دلیل تنبل بودن یا نداشتن نظم و ترتیب مورد سرزنش قرار می دهند به جای این نوع سرزنش و انتقاد از خود حواس خود را بر کارهای خوب و درستتان متمرکز کنید چون اگر در مورد خود احساس خوبی داشته باشید برایتان آسان تر است که در برابر دیگران از حقوقتان دفاع کیند 3 . اولویت های خود را پیشاپیش تعیین کنید شما نمی توانید د رآن واحد فرد کاملی باشید ( کارمند کامل ،دانشجوی کامل و همسر کامل ) با آگاهی کامل تصمیم بگیرید کدام یک از اینها برای شما د ردرجه اول اهمیت قرار دارد د راین باره کسانی که د رزندگی روزمره شما دخیل هستند گفت و گو کنید اگراحساس می کنید که درس خواندن و گرفتن درجه دانشگاهی برای شما در درجه اول اهمیت قرار دارد این مطلب را صریحاً به خودتان و دیگران بگویید.
4 . الگوها و موقعیت هایی را که باعث می شوند شما احساس کنید اختیار از دستتان خارج شده است کشف کنید اگر شما اغلب صبح ها به علت نرسیدن به اتوبوس بعدی دیر به دانشگاه یا محل کار می رسید سعی کنید اتوبوسی را که زودتر از محل شما حرکت می کند سوار شوید و یا از تاکسی و وسیله دیگری برای رسیدن به مقصد استفاده کنید اگر نتوانید پیشاپیش برنامه ای برای کارهای خود ترتیب دهید همیشه با بحران هایی روبرو خواهید شد که بر عزت نفس و نظرتان نسبت به خودتان تاثیر می گذارد.
5 . گمان نکنید برای نشان دادن قاطعیت باید پررو و تند خو باشید . بیشتر مردم یاد گرفته اند از طریق کوشش د رانجام همه خواست های دیگران با آنان کنار بیابند . ولی آنان دیر یا زود به انداره ای عصبانی و سرخورده می شوند یا کاسه صبرشان لبریز می گردد که به ناگزیر احساسات خود را به صورت انفجاری بروز می دهند . آنان گمان می کنند که قاطع بودن یعنی این و چنان از این رفتار خود بدشان می آید که ترجیح می دهند به همان حالت انفجاری سابق برگردند ولی قاطع بودن به معنی سردیگران داد زدن یا بد و بیراه گفتن نیست .قاطعانه سخن گفتن ، نوعی ارتباط کلامی مستقیم و محکم ولی توام با محبت و ادب است که از حاشیه رفتن و تعارف جلوگیری می کند ؛
6 . آنچه د ردل دارید بگویید . بسیاری از مردم از بیان نظرها و عقاید خود می پرهیزند چون ازواکنش دیگران در برابر حرف های خود می ترسند ولی بعداً از اینکه سکوت کرده و حرف نزده اند ،احساس پشیمانی می کنند . یاد بگیرید هر وقت موقعیت
ایجاب می کند ،حرف بزنید و عقاید خود را بگویید اما به همان اندازه مواظب موقعیت هایی باشید که باید سکوت کنید و عقایدتان را پیش خودتان نگه دارید
راههای غلبه بر استرس
استرس بخشی طبیعی از زندگی است.برای انجام وظایف، مقداری استرس لازم است اما هر امری واقعی و یا خیالی که برای شما به عنوان یک دانشجو روی خواهد داد، خواستههایی را در پیش روی شما قرار میدهد و شما باید بدانید که چگونه این خواستهها را کنترل کنید.
چگونه با استرس مقابله کنیم؟
بررسی مسائل مهم به طور منظم: تکالیف علمی جدید شما، نه فقط بر شما بلکه بر خانواده یا دوستانتان نیز تأثیر میگذارد و گاه ممکن است تضادهایی به وجود آید . یکی از راههای مواجهه با این تضادها این است که برنامه هر ترم، را با اطرافیان خود در میان بگذارید و ضرورتها و پیامدهای مثبت مطالعه را بررسی کنید. برنامه را به اتفاق طرح ریزی کنید.
ورزش و تمرینهای منظم: اوقات فراغت خود را طوری برنامهریزی کنید که حداکثر سلامت و رضایت را به همراه داشته باشد. بدن نیاز به ورزش روزانه دارد. این بویژه درباره دانشجویان بیتحرک صادق است.
تنظیم وقت، بصورت هفتگی: فعالیتهای هر روز خود را برنامهریزی کنید. باید در زمان معین مطالعه کنید.
مطمئن باشید که محل مطالعه شما راحت است. محل مطالعه باید با شخصیت شما متناسب باشد.
وسایل مورد علاقه شما باید در محل مطالعه وجود داشته باشد تا این محل را برایتان جالب و لذت بخش سازد. مثلاً یک پوستر، یک وسیله تزئینی یا قطعهای از اثاث منزل.یکی دیگر از ابزارهای برنامهریزی که افراد موفق از آن بهره میبرند فهرست کارهای مهم هر هفته است. به روش زیر این ابزار را به کار بگیرید
ـ فهرستی از تکالیف آموزشی هر هفته تهیه کنید.
ـ به ترتیب اهمیت آنها را بنویسید.
ـ این فهرست را در محل مطالعه خود در معرض دید قرار دهید.
ـ در مقابل هر تکلیفی که انجام میدهید علامت بگذارید.
ـ هر تکلیفی را که در طول این هفته انجام نمیشود در فهرست هفته بعد قرار دهید.
صحبت مثبت با خود: با خود صحبت کنید (وقتی که تنهائید!) زمانی که این روش به طور صحیح انجام شود، مثبت و دلگرم کننده است. هر روز جملاتی از این قبیل را امتحان کنید: "امروز این کار را به خوبی انجام دادم"، "هیچ وقت به خوبی امروز نبودم"، "جلسه مطالعه خوبی بود". عبارتهایی از این قبیل، گام بزرگی در افزایش عزت نفس شماست و نگرش واقعبینانهتری از خودتان به شما خواهد داد.وقتی احساس ارزشمندی بکنید، توانایی شما در مقابله با استرس به طور قابل ملاحظهای افزایش مییابد. سپس برای مطالعه مستعدتر و آمادهتر خواهید شد و با همه ظرفیت یاد خواهید گرفت.
پاداش به خود: پس از یک جلسه مطالعه رضایتبخش، انجام درست یک تکلیف یا کسب نمره بالا در امتحان به خود پاداش دهید.
سرگرمیها، موزیک، مطالعه مطالب سرگرم کننده و سینما رفتن اموری است که برای دانشجویان خوب و رضایت بخش است. این امور تجارب مثبتی است که احساس کفایت و عشق به زندگی را در شما تقویت میکند و نیز کل سیستم عصبی شما را آرام میسازد.
تغذیه صحیح: اگر میخواهید عملکرد مؤثری داشته باشید باید عادت غذایی معقولی داشته باشید.
تغذیه، غذای منظم مرکب از سبزیجات، میوهها و حبوبات با مقدار کمی گوشت، لبنیات، میوههای مغزدار، تخممرغ، کمی کره مارگارین و روغن (خیلی کم)، شکر و نمک سلامت بدن را تضمین میکند.
صبحانه را حذف نکنید. به مقدار کافی آب بنوشید، دست کم هشت لیوان در روزهای گرم. قهوه. چای ونوشابه را تا حد امکان کمتر مصرف کنید.
شبکه حمایتی:از شبکههای حمایت شخصی خود بهره بگیرید.
خواب و تمرینهای آرامشبخش: بیخوابی به استرس مفرط و احتمالاً افسردگی میانجامد. با یک خواب خوب شبانه با آنها مبارزه کنید.
گاهی پیش میآید که شبها تا دیروقت باید مطالعه کنید، اما همیشه این بیخوابی را با خواب صبح یا زودتر خوابیدن جبران کنید.
به طور مکرر ثابت شده است که استفاده منظم از تمرینهای آرامشبخشی و نیز تنفس عمیق، منظم و کنترل شده به خویشتن داری وکاهش اضطراب کمک میکند و باعث تجدید قوادر بیشتر افراد میشود.این تمرینات را امتحان کنید:
ـ برای ده دقیقه در یک صندلی راحت قرار بگیرید.
ـ به تنفس خود توجه کنید، به خود اجازه آرامش بدهید.
یک نفس عمیق بکشید، 3 تا 4 ثانیه آن را نگه دارید و بعد به آرامی بیرون بدهید. این کار را چند بار تکرار کنید.
ـ ماهیچههای مختلف بدنتان را به نوبت منقبض و بعد شل کنید.
ـ با انگشتان شروع کنید. از انگشت بزرگ شروع کنید، آن را بکشید بعد رها کنید.
ـ به آرامی این کار را در سراسر بدن خود گسترش دهید.
ـ وقتی به ماهیچههای سر رسیدید کار را پایان دهید. حالا تصور کنید که تمام بدنتان آرام شده است. برای مدتی خود را تقریباً شل و رها کنید.
ـ سراسر بدنتان با طراوت و آرام شده است. ماهیچهها و سیستم عصبی خود را آرام ساختید.
فنون سادهتر:
هر چند وقت یکبار، چند نفس عمیق بکشید و بدنتان را شل کنید، خمیازه بکشید و اندامهای بدن را بکشید.
به آهستگی پیادهروی کنید.
اگر مزاحم همسایهها و اطرافیان نمیشوید، فریاد بکشید.
چگونه با استاد خود روابط بهتری برقرار کنیم؟
1ـ به کلاس بروید! حضور منظم نه تنها برای ایجاد یک رابطه خوب با استاد مهم است، بلکه از آن نظر نیز مهم است که موجب میشود شما چیزی از مطالب کلاس را از دست ندهید. ممکن است اساتید بگویند که توجهی به حضور در کلاس ندارند. شما آن را باور نکنید، آنها متوجه میشوند که چه کسی هست و چه کسی نیست.
2ـ اگر مسئلهای ضروری پیش آمد که موجب غیبت شما از کلاس گردید؛ حتماً جزوات را از دوستانی که به آنها اطمینان دارید، بگیرید. در جلسه بعدی به استاد بگوئید که شما جزوهای را تهیه کردهاید لیکن برای اطمینان بیشتر از اینکه تاریخ امتحان و غیره را از دست ندادهاید؛ میخواهید موضوعات مطرح شده را دوباره چک کنید. برای غیبت خود دلیل تراشی نکنید، احتمالاً استاد دلیل شما را قبلاً نیز شنیده است!
3ـ تأخیر نکنید. چند دقیقه اول کلاس اغلب به اعلام امتحانات مهم آینده یا تعیین تاریخ امتحان و غیره صرف میگردد.
4ـ ضرب المثل دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است معمولاً یک قانونخوب تجربی است اما نه همیشه. به واکنش استاد نسبت به تأخیر دانشجویان توجه کنید، سپس عمل خود را به درستی مطابقت دهید. اگر او از تأخیر دانشجویان چشمپوشی میکند، به معنای درست بودن این عمل دانشجویان نیست. هر چند که تأخیر نسبت به از دست دادن کل کلاس بهتر است، لیکن چنانچه عکسالعمل استاد نسبت به تأخیر، نسبتاً تند است شاید از دست دادن کلاس بهتر از ورود با تأخیر باشد.
5ـ معمولاً اساتید ساعات اداری حضور خود را در اولین جلسه هر ترم اعلام میکنند. برای شما و اساتید خوب است که همدیگر را بشناسید. با هر یک از اساتید خود قرار ملاقاتی ترتیب دهید. البته نه بعد از پنجمین جلسه کلاس. قرار ملاقات میتواند قبل یا بعد از کلاس و یا حتی بصورت تلفنی باشد. اگر بنا به دلایلی شما باید ملاقات را لغو نمائید، حتماً با استاد تماس بگیرید. تدریس تنها مسئولیت استاد شما نیست؛ انتظار نداشته باشید که او همیشه در زمانهایی که برای شما مناسب است؛ حضور داشته باشد.
6ـ حتی بدون در نظر گرفتن علاقه شما، ملاقات با استاد میتواند به درک بهتر شما از آنچه که قرار است در کلاس رخ دهد، کمک کند.
قبل از ملاقات خود مطمئن شوید که کارهای ذیل را انجام دادهاید:
ـ متن خود را مرور کنید تا خود را با موضوعات مهم رشته خود آشنا سازید.
ـ یادداشتهای خود را مرور کنید و موضوعات و یا نظریاتی را که متوجه نمیشوید یادداشت نمائید.
ـ حداقل 3 تا 4 سؤال خوب درباره رشته خود بنویسید، مانند موضوعات مهم برای مقاله یا پروژه یا سؤالاتی
درباره مؤثرترین روش مطالعه دروس و غیره.
ـ اتاق استاد را شناسایی کنید، در این صورت شما در ملاقات خود بخاطر جستجوی اتاق استاد در آخرین دقایق خود بخاطر جستجوی اتاق استاد در آخرین دقایق، دچار تأخیر نخواهید شد.
ـ اطمینان حاصل کنید که لقب استاد (دکتر، پروفسور، خانم، آقا و . است) و نحوه تلفظ نام او را میدانید.
7ـ شناخت اساتید مزایای دیگری نیز میتواند داشته باشد. اکثریت آنان افرادی دوستداشتنی و صاحب دانش درباره بسیاری از موضوعات ورای رشته خود هستند. ممکن است شما کشف کنید که با استاد خود علایق مشترکی دارید که این خود میتواند پایه خوبی برای ارتباطات طولانی بعد از فارغالتحصیلی شما باشد.
ـ همچنین ممکن است شما دریابید که به یک حوزه ویژه بیشتر از آنچه که قبلاًدر موردش فکر میکردید، علاقهمند هستید. ایجاد یک ارتباط خوب استاد ـ شاگردی با اساتید دانشکده مسئلهای غیر عادی نیست. نهایتاً اینکه اساتید ممکن است اطلاعاتی درباره فرصتهای ویژهای داشته باشند که برای شما مفید است مثل کارورزیهای تابستانی، جوایز مسابقاتی، برنامههای کارشناسی ارشد و غیره که معمولاً بر روی تابلو اعلانات شلوغ دانشکده نصب شده است و گاهی اوقات تشخیص دادن آنها مشکل است. استادی که شما را میشناسد ممکن است به عنوان کلیدی در آگاه سازی شما از این فرصتها عمل نماید.
8ـ به موقع سر جلسه امتحان حاضر شوید. تنها زلزله، آتشسوزی، سیل و بیماریهای و وحشتناک دلیلی معتبر برای دیر حاضر شدن در سر جلسه امتحان میتواند باشد. زیرا شما نیز مانند دیگران 24 ساعت در شبانهروز دارید. ولی با این حال شما از استاد میخواهید که دلیل شما را موجه بداند.
ارتباط مشخصی بین دانشجویانی که در امتحان بصورت ضعیفی عمل میکنند، نمره کمتری در امتحان نهایی میگیرند یا اینکه از آن درس میافتند و کسانی که سرجلسه امتحان دیر حاضر میشوند وجود دارد.
9ـ مؤدب بودن شما در کلاس به معنای موافقت شما با هر چیزی که در کلاس گفته میشود، نیست.
هنگامی که سوالی می پرسید یا تقاضایی دارید، خصمانه برخورد نکنید و یا در گوشه کلاس به استاد پشت نکنید. هنگامی که با مطلبی موافق نیستید و یا اینکه آن را نفهمیدهاید، با مقدمهای مثبت صحبت خود را شروع کنید از قبیل:
من نمیفهمم چطوری این مسئله فلان جور می شود؟ یا شما فکر نمی کنید که ... پرهیز کنید.
10- نمره از دیگر مسائلی است که گاهی اوقات استاد و دانشجو درباره آن با یکدیگر توافق ندارند. هرگز وقتی که عصبانی هستید درباره نمره بحث نکنید. ممکن است امتحان به نظر شما غیرمنصفانه بوده باشد، لیکن با این عنوان با استاد صحبت نکنید. هنگامی که نکات خود را مطرح میکنید؛ موارد را بصورت ویژه و مؤدبانه مطرح کنید.
به خاطر داشته باشید که بدون توجه به مهارت شما در استدلال، احتمال دارد که نمره شما در یک آزمون ویژه تغییر نکند. لیکن اگر شما مطالب خود را بخوبی مطرح میکنید؛ موارد را بصورت ویژه و مؤدبانه مطرح کنید.
به خاطر داشته باشید که بدون توجه به مهارت شما در استدلال، احتمال دارد که نمره شما در یک آزمون ویژه تغییر نکند. لیکن اگر شما مطالب خود را به خوبی مطرح سازید، آزمون بعدی ممکن است ساختار بسیار بهتری داشته باشد و به نظر شما یک ارزیابی مناسب از دانش شما باشد.
11ـ بهبود یافتن تدریس اغلب به پسخوراندی که اساتید از دانشجویان دریافت میدارند، بستگی دارد. از برخورد منفی در پیشنهادات خود پرهیز کنید. پسخوراند سازمان یافته، مثبت و ویژه واقعاً میتواند موقعیت یادگیری را بهبود بخشد.
آیا میدانید استعمال سیگار تا چه حد آسیب رسان است؟
استعمال سیگار سبب مرگ زودرس میشود. 75% از مشکلات و ناساییهای قلبی ناشی از مصرف سیگار است. سیگار در برگیرنده حداقل 43 نوع ماده شیمیایی مسبب انواع سرطان است . . 87% از مرگهای ناشی از سرطان ریه و همچنین 95% از مرگهایی که در اثر بیماریهای ریوی و نفس تنگی رخ میدهد به سبب مصرف سیگار است. استعمال سیگار سبب تنفس بد، تغییر رنگ دندانها، بوی بد دهان، چروک پوست، کاهش توانایی در حرکات ورزشی، سرفه، گلو درد،ضربان قلب بالا، فشار خون بالا و . میشود.احتمال ابتلا به سرطان دهان و حنجره در افراد سیگاری 20% تا 30% بیشتر از افراد غیر سیگاری است و احتمال ابتلاء به زخم معده و حمله قلبی و مرگ از طریق آن در افراد سیگاری دو برابر غیر سیگاریهاست.در افرادی که فشار خون یا کلسترول بالا دارند، مصرف سیگار احتمال مرگ را نسبت به افراد غیر سیگاری به دو برابر افزایش میدهد. افراد سیگاری به طور متوسط 5 تا 8 سال زودتر از افراد غیر سیگاری (در شرایط یکسان) جان خود را از دست میدهند. بد نیست خاطر نشان سازیم، مصرف سیگار از لحاظ اقتصادی نیز برای فرد سیگاری مقرون به صرفه نمیباشد.
برنامهریزی و حفظ اهداف
به عنوان یک دانشجو، شما اهداف متعددی دارید. اهدافی درباره تحصیل، شغل، سبک زندگی و سعادت، اهداف شما دراز مدت، میان مدت یا کوتاه مدت است.اهداف دراز مدت: اهدافی که میخواهید پس از اتمام موفقیت آمیز تحصیلتان به آن برسید. این اهداف با اشتغال و زندگی پس از تحصیل (یعنی حداقل 5 سال دیگر) مرتبطاند.
برای مثال:
ـ مدیر بازرگانی در سن 30 سالگی
ـ مهندس طراحی در 6 سال
ـ معلم مدرسه در شمال کشور
ـ ثبت نام برای دکتری
اهداف دراز مدت شما چیست؟آنهارا در جدولی که از قبل آماده کردهاید بنویسید. اهداف میان مدت:
اهدافی که سال بعد یا در سالهای باقیمانده تحصیلی خود میخواهید به آنها برسید. این اهداف
: سکوی دستیابی به اهداف دراز مدت است. برای مثال
- اخذ لیسانس مدیریت بازرگانی با معدل حداقل 5/15
ـ به اتمام رساندن حداقل 40 واحد در یک سال تحصیلی و گذراندن یک پروژه عملی. اهداف میان مدت شما چیست؟آنها را در جدولی که تهیه کردهاید بنویسید.
اهداف کوتاه مدت: اهدافی که میخواهید فردا، هفته بعد یا در پایان نیم سال تحصیلی به آن دست یابید. این اهداف سکوی پیشرفت به اهداف میان مدت است. با توجه به مشخصات رشته تحصلیی خود برای نیم سال تحصیلی و هر هفته آن برنامهریزی کنید. فهرستی از اهداف دراز مدت، میان کوتاه مدت خود تهیه کنید و آنها را در معرض دید قرار دهید تا انگیزه مطالعه را در شما تقویت کند.
ویژگیهای یک هدف سودمند
دقیق بودن: آنچه را که میخواهید انجام دهید تا حد امکان جز به جز شرح دهید.
- قابلیت سنجش:هدف خود را با اصطلاحاتی توصیف کنید که به روشنی قابل ارزیابی باشد.
- تحرک طلبی : برای رسیدن به هدف خود انرژی و نظم به کار ببرید.
- واقعگرا بودن: هدفی را برگزینید که میدانید واقعاً توانایی دسترسی به آن را دارید.
- وجود زمان معین برای دست یافتن: تقسیم کردن اهداف دراز مدت به بخشهای کوچکتر و
مشخص کردن زمان دقیق رسیدن به آنها.
فنون خاص جراتمندی
یکی از مهمترین رفتارهای بین فردی، رفتار قاطعانه و یا جراتمندی است. آیا شما نیز جزءکسانی هستید که گاهی اوقات علیرغم میل باطنی خود، ناچار به پذیرش تقاضای دیگران شدهاید؟ آیا نمیتوانید
نارضایتی خود را از یک دوست بیان کنید؟ آیا قبول تمجید و تحسین را دشوار مییابید؟ اگر پاسخ ما مثبت است ، احتمالاً در زمینه رفتار قاطعانه و یا جراتمندی مشکل دارید. جراتمندی، ابراز مستقیم، صادقانه و مناسب احساسات و عقاید شما است. با رفتار قاطعانه شما مانع از سوء استفاده دیگران شده و از تحمیل شدن خواستههای دیگران برخود جلوگیری میکنید.اگر در گذشته رفتار قاطعانه را ناراحت کننده یافتهاید؛ شاید آن را با پرخاشگری اشتباه کردهاید. پرخاشگری یک شیوه دفاع از خود است که در آن به حقوق شخص دگیر تجاوز میشود.
پرخاشگری به صمیمیت آسیب میزند و شأن شما را در دید دیگران پایین میآورد، لیکن جراتمندی دفاع از خود است به گونهای که به حقوق شخص دیگر تجاوز نشود.
اجزاء رفتار جرأتمندانه :
گفتار جراتمندانه:اجازه ندهید دیگران از شما بهرهجویی کنند. بر رفتار مناسب و منصفانه داشتن اصرار بورزید. درباره آنچه میخواهید و آنچه فکر میکنید تا حد امکان صریح باشید. مثال "نوبت من است". و یا "لطفاً صدای ضبط را کم کنید."
مخالفت فعالانه:
وقتی با شخصی مخالف هستید، به دلیل تمایلی که به حفظ رابطه صلح آمیز دارید،از طریق لبخند زدن، تکان دادن سر یا بذل توجه تظاهر به موافقت نکنید.
به جای آن، موضوع بحث را تغییر دهید، یا به شیوه دیگری عمل کنید. وقتی به موضوع اعتماد دارید، به صورت فعال مخالفت کنید. مثلاً وقتی دوستی که همیشه کارهایش را به شما تحمیل میکند، از شما می?608;اهد که کتابش را به کتابخانه پس دهید، در این صورت رفتار قاطعانه این است که بگوئید: "ببخشید، من اصلاً وقت ندارم و نمیتوانم این کاررا برایت انجام دهم."
پرسیدن چرا:
وقتی شخصی دارای اقتدار و موضع بالاتر از شما میخواهد کاری انجام دهید که به نظر منطقی یا لذت بخش نمیآید؛ بپرسید چرا باید آن کار را انجام دهید. شما یک فرد بزرگسال هستید و نباید اقتدار را بدون پرسش بپذیرید. برتوضیحی که متقاعد کننده باشد، اصرار بورزید.
احساسات مثبت خود را ابراز کنید:
قدردانی از دیگران. تشکر، ستایش دیگران و توانایی ابراز احساسات مثبت بصورت صحیح، یکی از مهمترین مهارتهای بین فردی است که میتواند به جراتمندی ما نیز کمک نماید.
با خودتان صحبت کنید:
وقتی عملی انجام دادهاید که آن را ارزشمندی تلقی میکنید؛ برای دیگران این فرصت را فراهم کنید تا از آن مطلع شوند. همچنین اجازه دهید مردم بدانند درباره امور چه احساسی دارید. در مکالمه متکلم وحده نباشید، اما وقتی موقعیت را مناسب یافتید در سخن گفتن درنگ نکنید.
نکته
نکته مهم آن است که برای انجام رفتار قاطعانه باید به شرایط زمان و موقعیت کاملاً توجه داشته باشید. مثلاً اگر دوستی که اکثر اوقات در کلاس درس حاضر نمیشود و به دنبال گردش و تفریح میرود از شما جزوه بخواهد؛ میتوانید به راحتی بگوئید ـ ببخشید، نمیتوانم ـ و این جواب مناسب است.
لیکن دادن همین پاسخ نسبت به دوستی که به علت بیماری و یا مشکلات دیگر نتوانسته است در کلاس درس حاضر شود، منصفانه و اخلاقی نیست.
در نهایت باید گفت که ارتباط اجتماعی یک رابطه دو طرفه است و هر فردی هم کمک دهنده است و هم کمک گیرنده. نه درخواست کمک نشانه ضعف است و نه انجام خواستههای دیگران. آنچه که مهم است شرایط زمانی و نیز موقعیتی است که ارتباط برقرار میگردد.
بنابراین در مواقعی که احتیاج به کمک وجود دارد، باید درخواست کمک نمود و زمانی که فردی دیگر به کمک نیاز دارد نیز باید به کمک وی شتافت. با افزایش حمایت اجتماعی میتوان به سطوح بالاتری از سلامت و بهداشت روانی و جسمانی دست یافت و اثرات استرسهای مختلف و پیامدهای منفی آن را کاهش داد
ااختلا لات زبان ، تکلم ، و برقراری ارتباط :
استفاده از کلمات بدون توجه به معانی آنها :
حدود 40 % کو دکان مبتلا به اوتیسم اصلا حرف نمی زنند .برخی دیگر مبتلا به عارضه اکو لا لیا (echolalia) (تکرار کردن حرفهایی که دیگران به آنها می زنند) می باشند .به طور مثال اگر شما به او بگو یید " چرا نا هارت را نمی خوری " او هم به جای آنکه جوابت را بدهد می گوید " چرا ناهارت را نمی خوری " یا اینکه مکررا تبلیغات تلویزیون را بدون کم و کاست تکرار می کنند. تن صدای ثابتی دارند و به نظر می رسد که نمی توانند در مواقع شادی یا غمگینی تن صدای خود را بالا و پایین ببرند .این کودکان ممکن است از لحاظ فاصله مکانی به افرادی که با آنها صحبت می کنند خیلی نزدیک شوند و یا ممکن است به یکی از مو ضوعات صحبت خود بچسبند و رهایش نکنند . برخی از آنها می توانند به خوبی صحبت نمایند و لغات بسیار زیادی را می دانند ولی حوصله گوش دادن به حر فهای دیگران را ندارند .هم چنین ممکن است در باره افرادی که بسیار به آنها علا قه مند هستند خیلی زیاد صحبت نمایند . - انجام حرکا ت تکراری، مقاومت در برابر تغییرات محیطی ویا مقاومت در برابر تغییرات روزانه کار ها ی معمولی ، و عدم پاسخ دهی به صورت غیر طبیعی نسبت به تجارب حسی .
آنها یک سری از کا رها را بارها و بارها تکرار میکنند . اگر عادات روزانه آنها تغییر نماید به شدت نا راحت می شوند .به عنوان مثال اگر کودک هر روز ابتدا دستش را شسته و سپس لباسش را می پوشد، در صورتی که از او خواسته شود که عکس اعمال فوق ر ا انجام دهد ، به شدت ناراحت خواهد شد . اوتیسم یک ناتوانی رشدی در تمام عمر بوده و به طور تیپیک در اوایل دوران کو دکی ظاهر می شود ..دانش آموزان مبتلا به اوتیسم در اوایل دو ان کودکی رفتاری را از خود نشان می دهند که به طور مخربی با فرآیندهای یاد گیر ی آنها در مواردزیر تدا خل می نما ید . روند رشد کودکان مبتلا به او تیسم ممکن است درزمینه های حرکتی (motor) شناختی (cognitive)،به تاخیر بیفتد .
از طرف دیگر برخی ازآنها ممکن است بتوانند به راحتی مسایل کامپیو تری ویا یک جدول را حل کنند ولی در انجام کارهای بسیار آسان مثل بر قراری دوستی با دیگران و صحبت با دیگران دچار مشکل شوند .
________________________________________
اختلال در روابط /مهارتها / و واکنش های اجنماعی :
عدم درک احساسات و عواطف دیگران
قدرت بسیار ضعیف در درک و تعبیرحالات چهره (facial expression) و
زبان بدن (body language) دیگران
- فرد بیمار ممکن است به صورت بی ادب (rude)، پر خاشگر ، رک گو (forthright) ، خجالتی ، بی فکر(thoughtless) ، نا بالغ از نسبت به سن تقویمی خود (immature) ، مشاهده شود. این افراد قادربه عملکرد کافی ومناسب برای بر قرار ی ارتباط با اجتماع نبوده و نهایتا قادر به ایجاد روایط دوستانه دیر پا نمی باشند.
- شرکت در فعالیتها و با زیهای ساده و تمایل به دوری گزینی از جمع .
بر قراری ارتباط: کودک در برقراری ارتباط با جنبه های مختالف دچار مشکل میشود . زبان کودک دارای آن قدرت طبیعی برای بر قراری ارتباط نیست و از محتوی و ساختار مناسبی بر خوردار نمی باشد. ضعف کودک هم در زمینه ابراز نظر و هم در زمینه درک نظرات دیگران از طریق کلامی مشهود است .
کودک در برخوردبا مردم ،اشیا و وقایع زندگی اش دچار مشکل می شود . اغلب کودکان در بر قراری یک ارتباط متناوب با دیگران دچار مشکل هستند . کودک در هنگام مشاهده تغییرات ایجاد شده در اطراف خود ، به استرس شدیدی دچار می شود و اصولا مایل به سکون در محیط اطراف خویش است و از تغییر دادن شرایط و اشیا اطراف خویش نا خرسند می شود . تغییرات ایجاد شده در وقایع معمول زندگی سبب ایجاد وحشت در فرد می شود . این امر می تواند بروز حرکات تکراری در فرد را تو جیه نماید کودکعلایق بسیار محدودی را نسبت به اطرافیان یا اشیا ی دور برش ابراز می کند و قادر به شرکت در فعالیت های ذهنی نیست . این کو دکان نمی توانند بپذیرند که حالات رو حی –روانی دیگران با آنها متفا وت است و نمی توانند تصور کنند که افراد دیگر جامعه دارای عقاید ، دید گا ه ها و برنامه های خو دشان در زندگی هستند . اگر به او بگو یید" آن کار را نکن " یک بیمار اوتیستی نمی تواند درک کند که معنی "آن" چیست ؟ عواطف کو دکان او تیستی مشابه با سایر افراد جامعه است .ولی این کو دکان نی توانند عوالم و عواطف خود را به آسانی و به صورت قابل فهم باز گو نمایند. علت این امر این است که آنها نمی توانند از ابزار زبان به اندازه کافی استفاده نمایند. آنها ممکن است بدون ایجاد آمادگی در دیگران با آنها شروع به صحبت نمایند.
کودک نسبت به محر ک ها ی شنیداری ، دیداری ،بویایی، و محرکهای حسی (tactile)، چشایی gustatory و محرک ها یkinesthetic، پاسخ های غیر طبیعی و تکراری و بی معنی را از خودنشان می دهد .و از لحاظ حس تعادل و تنظیم موقعیت بدن (proprioceptive) دچار مشکل می شود. . به عبارت دیگر ، برخی از آنها در برخی از حواس پنج گانه بسیار حساس تر از حالت طبیعی بوده ودر برخی دیگر ازاین حس ها از حساسیت کمتری نسبت به دیگران بر خوردار می باشند.از این رو عکس العمل آنها نسبت به بقیه افراد در یک جمع در قبال یک محرک بو یایی ، شنوایی، چشایی، و.. با دیگران هما هنگ نبوده و عکس العمل آنها سبب ایجاد بی نظمی در جمع می شود. به طور مثال سرو صدای ترافیک ممکن است برای آنها بسیار کر کننده باشد.
از لحاظ شناختی کودک ممکن است نا هنجاری های مختلفی را در فر آیند تفکر(thinking) از خود نشان داده و در تقکر انتزاعی (abstract thinking) ، هوشیاری (awareness) و قضاوت (judgment) دچار مشکل شده و و دارای توانایی اندکی برای فر آوری اطلا عات سمبو لیک است.
________________________________________
دریک تحقیق انواع اتیسم را یک بیماری مغزی در نتیجه:
مصرف تراتوژن ها به خصوص ویتامین ها و آهن دوران بارداری و مسمومیت جنین با این مواد از نمونه های بسیار خفیف غیر قابل تشخیص تا نمونه
های بسیار شدیدکه باعث مرگ جنین می شود را بیان نمود.پس از مصرف تراتوژن ها و با گذشتن از مرز مسمومیت و تجمع در خون جنین موجب عقب
افتادن رشد سلولهای عصبی جنین و اختلالات متعدد می شود .
همچنین امروزه پژوهشگران دریافته اند ارتباطی بین اتیسم وواکسنMMR(سرخک - سرخجه - اوریون )وجود ندارد ولی بسیاری معتقدند ارتباطی بین
اتیسم و Thimerosal که یک ماده محافظت کننده واکسن ها که حاوی جیوه است وجود دارد .در یک بررسی تمام کودکان که واکسینه می شوند برای
حفاظت واکسن ها از تیمروزال یا اتیل مرکوری استفاده میگردد و کودکان تا سن 10 ماهگی با 250 میلی گرم تیمروزال و تا 15 ماهگی 450 میلی گرم
تیمروزال تماس داشتند و میزان شیوع اتیسم در بالا ترین میزان خود بود و از سال 1993 تمام واکسن های مورد استفاده عاری از تیمروزال
حاوی جیوه بوده است.امروزه بهتر است اتیسم را سندرمی بدانیم که در اثر یکی از چندین نوع آسیب دیدگی دستگاه مرکزی اعصاب از ابتدای لقاح تا
چند سال اول زندگی به وجود می اید.
محققان از بررسی های خود چنین نتیجه گرفته اند که اولا"نگرانیها و دغدغه های زود هنگام خانواده ها در مورد رشد و نمو کودکانشان بسیار مهم است و باید
به انها بها داد خصوصا"پزشکان عمومی و متخصص کودکان باید به این مسئله توجه کنند و خیلی زود این کودکان را به متخصصان ارجاع دهند و از دادن بر
چسب هایی مانند اتیسم به صورت زودرس قبل از تشخیص قطعی خود داری کرد .
جهت تشخیص اتیسم وجود هر گونه اشکال یا عقب ماندگی تکلم زنگ خطر برای والدین می باشد چرا که اختلال تکامل زبان یکی از علایم مهم اولیه می باشد.
تشخیص کودکان مبتلا به اتیسم screening test checklist در مطب پزشکان متخصص اطفال بسیار مفید خواهد بود.
________________________________________
اوتیسم آسپرگر سندرم و PDD درحال افزایش است
اوتیسم آسپرگر سندرم و PDD درحال افزایش است سی سال پیش از هر 2500 نفر یکنفر مبتلا می گردید ولی اکنون از هر 150 نفر یکنفر
و بیشتر دکترها و دانشمندان توسط عوامل میان ژن و محیط بوجود می آید . فرزندان ما هر روز در معرض عوامل شیمیایی و فلزات افزودنی
مواد تزریقی سمی و از اینقبیل موارد : آفت کش - حشره کش - سرب و ... قرار می گیرند .
________________________________________
رفع مسمومیت :
در کودکان اوتیسم و طیف اوتیستیک این سموم در کل سیستمهای شان ذخیره شده است بعلت بیماری metal-metaboli sm آنها بطور ژنتیک قادر نیستند بخوبی رفع مسمومیت کنند که این امر باعث مشکلات نرو لوژیک و گوارشی می گردد . بسیاری با این موضوع که زمانیکه مواد شیمیایی و فلزات سنگین را خارج می کنید از بدن و بیو شیمی کودک متوازن و بالانس می گردد سایرکادر درمانی راحت تر با کودک کار می کنند . chelating agent ترکیبی شیمیایی است که از طریق اتصال یونهای فلزی باعث تشکیل کمپلکسهایی می گردد و در درمان مسمومیت فلزی مورد استفاده قرار می گردد. APA -WHO بعنوان ناتوانی رشدی تکاملی که ناشی از یک بیماری ( عارضه ) در سیستم عصبی مرکزی می باشد . که از طریق صدمه و نقص در تعاملات اجتماعی و روابط ارتباطی و علایق و تصورات و فعالیتها تشخیص داده می گردد. اوتیسم خود را قبل از سه سالگی آشکار می کند . اوتیسم و سایر PDD ها در ردیف اختلالات تکاملی عصبی در نظر گرفته می شوند .
________________________________________
علایم کودکان مبتلا به اتیسم از نظر گفتاری و رفتاری :
• عدم توانایی در صدا سازی تا سن 6 ماهگی
• عدم توانایی در صدا سازی چند سیلابی تا سن 12 ماهگی
•
عدم توانایی در گفتن کلمات تا سن 18 ماهگی
•
عدم توانایی درعبارت سازی تا سن 24 ماهگی
•
عدم توانایی در جمله سازی تا سن 36 ماهگی
•
هرگونه از دست دادن مهارت صدا سازی و کلمه سازی عبارت سازی
•
هرگونه از دست دادن مهرت درکی مانند واکنش به اسم صدا کردن کودک
• نهایت تنهایی
• نا توانی برای انتخاب وضعیت قابل انتظار
• تکرار یکنواخت برخی اصوات و کلمات
• محدودیت در برخی حرکات
• رفتارهای تکراری و قالبی
• میل وسواس گونه اضطراب آمیز برای حفظ یکنواختی
• ترس از تغییر
• روابط غیر عادی با دیگران
• ترجیح دادن تصاویر و اشیا بی جان
• اصرار به یکسانی داشته و در مقابل تغییر مقاوم هستند .
• در بیان نیازها مشکل دارند و بجای استفاده از کلمات از اشارات و حرکات استفاده میکنند .
• کلمات و جملات دیگران را تکرار می کنند .
• خنده و گریه بی دلیل داشته و بدون علت مشخص نگران و مضطرب می شوند .
• قشقرق به پا می کنند و برای دلائلی که برای دیگران آشکار نیست شدیداً پریشان می شوند .
• دوست ندارند در آغوش گرفته شوند و یا دیگران را در بغل گیرند .
• تماس چشمی ندارند یا تماس آنها اندک است .
• به روش آموزش معمول پاسخ نمی دهند .
• با اسباب بازی درست بازی نمی کنند .
• چرخیدن و تاب خوردن را خیلی دوست دارند .
• احساس درد کمتر یا بیشتر از حد دارند .
• از خطرات نمی ترسند .
• پرتحرک یا کم تحرک هستند .
• نسبت به اطرافیان واکنش عاطفی نشان نمی دهند .
• به صحبتها و یا صداها پاسخ نمی دهند بطوریکه بنظر می آید ناشنوا هستند . اگر چه حس شنوایی سالم است .
• در برخی از کودکان اتیستیک توانائیهای خاص وجود دارد .
________________________________________
باورهای غلط درباره اتیسم :
• کودکان مبتلا به اتیسم هرگز ارتباط چشمی برقرار نمی کنند .
• کودکان اتیستیک نبوغ دارند .
• کودکان مبتلا به اتیسم صحبت نمی کنند .
• کودکان اتیستیک قادر به نشان دادن محبت خود نیستند .
• اتیسم یک بیماری روانی است .
• منظور از پیشرفت این کودکان یعنی اینکه کاملاً شفا یابند .
• کودکان مبتلا به اتیسم نمی توانند به دیگران لبخند بزنند .
• کودکان اتیستیک تماس جسمی محبت آمیز برقرار نمی کنند .
________________________________________
ما میدانیم که این کودکان تحریکات حسی را به گونه ای متفاوت درک می کنند که موجب اشکال در ابراز محبت و برقراری ارتباط عاطفی در آنها می گردد . اما به هر حال این کودکان می توانند محبت کنند . در صورتیکه این کودکان را باور کنیم قادر به داد و ستد عاطفی با آنها هستیم .
در حقیقت به دلیل تنوع تظاهرات کلینیکی طیف تشخیص بیمار ا تیستیک مشکل است گاهی اوقات کودکان مبتلا به اتیسم با هوش هستند ولی 80 درصد آنها
درجاتی از عقب ماندگی ذهنی را نشان میدهند .
در ازمایشات پارا کلینیک کودکان مبتلا به اتیسم باید عوامل قبل و بعد از تولد مورد بررسی قرار گیرد.
تمام کودکان مبتلا به ا تیسم باید از نظر شنوایی مورد ازمایش قرار گیرند و چون همکاری خوبی ندارند از brain stem auditory evoked responses استفاده نمود.
به دلیل این که یک سوم کودکان مبتلا دچار اپی لپسی (تشنج) میشوند باید نوار مغزی گرفته شود و در صورت امکان MRI انجام داد.
اتیسم و صرع بد ترین پیش آگهی در درمان را دارند .
________________________________________
انجمن جهانی کودک در خود مانده نشانه های زیر را برای اتیسم ذکر می کند :
وجود اختلالاتی در روابط اجتماعی و مهارتهای زبانی .
وجود کنشهای غیر طبیعی به هر یک از حواس پنجگانه یا مجموعه ای از آنها .
عدم وجود یا تاخیر در مهارتهای گفتار و زبان اگر چه ممکن است در برخی از جنبه های خاص تواناییهایی وجود داشته با شد .
شیوه های غیر طبیعی بر خورد با اشیا و بر قراری ارتباط با افراد .
روشها و طرق غیر معمول تفکر .
آغاز اختلال در طول نخستین و یا دومین سال زندگی قبل از 36 ماهگی است .
اولین کسی که این سندرم را معرفی کرد لئو کانر بود در چهار حوزه این سندرم را بررسی کرد .
1. محور ژنتیکی
موارد در خود ماندگی در افراد یک خانواده بشدت افزایش می یابد حتی تا 75 %موارد .
2. محور عصبی - فیزیولوژیکی
حساسیت مفرط نسبت محرکات به خصوص محرکات بینایی و شنوایی .
بسته شدن دریافت کنندگان حسی دور مانند بینایی و شنوایی .
3. محور زیست - شیمیایی
موید افزایش سرو تو نین خون در نیمی از کودکان در خود مانده بود .
4. محور شناختی
این بیماران دچار یک اختلال بنیادی در مسائل شناختی نظیر توجه و تمرکز و ادراک و حافظه خصوصا در نظام زبان رمزی می باشند
________________________________________
تشخیص افتراقی میان اتیسم و سایر موارد :
مهمترین عتامت میان اتیسم و عقب مانده ذهنی میزان ارتباط است که در کودکان عقب مانده ارتباطات اجتماعی و ... به طور کامل وجود دارد .
وجه تمایز اتیسم و اسکیزو فرن سن شروع بیماری است . بچه اسکیزوفرن زیر 5 سال دیده نمی شود و در این بچه ها توهم و هذیان دیده می شود .
در بچه های اسکیزو فرن میزان هوش بالاتر و تشنج و عقب ماندگی کمتر است .
وجه تمایز بچه های آفازیک با اتیسم مختل بودن ارتباط کلامی این بچه ها واستفاده از سایر شیوه های ارتباطی می باشد .
گروه دیگر ناشنوایان هستند که ارتباط جسمی و فیزیکی طبیعی بر قرار می کنند .
________________________________________
آیا امیدی به درمان کودکان مبتلا به اتیسم هست؟
نکته مهم این است که در صورت مشاهده هرگونه رفتار غیرطبیعی در هر سنی مراجعه به متخصص اولین قدمی است که والدین باید به آن بپردازند. در
درجه اول روانپزشکان کودک و نوجوان و سپس روانپزشکان و روانشناسان راهنماهای خوبی خواهند بود. بسیاری از والدین هنگامی که تشخیص اتیسم
برای کودکشان مطرح می شود رویکرد مناسبی ندارند. گروهی کودک خود را نزد متخصص های مختلف می برند به این امید که تشخیص دیگری برایش
مطرح شود. گروهی امید و آرزویی را که برای کودکشان داشتند نقش بر آب می بینند و از هرگونه اقدامی ناامید می شوند. گروهی مشکلات فرزندشان را
انکار می کنند و به امید علاج فوری هستند. امروزه بیش از هر زمان دیگری می توان به کودکان مبتلا به اتیسم کمک کرد. مداخله زودرس شامل :
• توانبخشی (گفتار درمانی - کار درمانی )
• رفتار درمانی
• دارو در مانی
آموزش های ویژه، حمایت خانواده و در بعضی موارد درمان دارویی به بسیاری از کودکان مبتلا به اتیسم در رسیدن به تجربه زندگی هرچه طبیعی تر کمک
خواهند کرد. برنامه های توانبخشی می توانند ظرفیت کودکان را در یادگیری، برقراری ارتباط با دیگران و تعاملات اجتماعی افزایش دهد و همزمان
می تواند شدت رفتارهای مخرب را کاهش دهد. درمان دارویی نیز در کاهش شدت علائم مؤثر است.
امروز امید زیادی به پیشرفت کودکانی است که درمان مناسب و مؤثری گرفته اند حتی بسیاری از کودکانی که از نظر ذهنی، عقب افتاده اند در انجام کارهای
مشخصی مثل پوشیدن لباس و فعالیت هایی نظیر آشپزی و... مهارت هایی را کسب خواهند کرد. گروهی دیگر مهارت های تحصیلی مانند خواندن، نوشتن،
محاسبات ساده را به دست خواهند آورد. بعضی دبیرستان را تمام می کنند و گروهی نیز به دانشگاه می روند. گروهی از کودکان مبتلا به اوتیسم نیز که در
زمینه هایی مانند نقاشی، موسیقی، انجام محاسبات و... توانایی خاصی دارند، حتی بسیار بیشتر از افراد طبیعی، پیشرفت های چشمگیری نشان می دهند.
نکته مهم شروع هرچه سریع تر مداخلات درمانی است. اما نکته مهم تر این است که هیچگاه برای شروع درمان دیر نیست.
________________________________________
آخرین تحقیقات :
رویترز: افراد مبتلا به اتیسم باهوش تر و دارای عملکرد بهتری هستند که قبلاً تصور می شد، اما پیشداوری های موجود باعث شده است که افسانه هایی
در مورد این عارضه بر سر زبان ها بیفتد.در اجلاس اخیر پژوهشگران گزارش هایی را ارائه کردند که نشان می داد حتی آن بیماران مبتلا به اوتیسم که حرف نمی زنند ممکن است هوش متوسط داشته باشند. آنها همچنین تحقیقاتی دیگر را ارائه دادند که ادعاها در مورد اینکه واکسن ها می توانند اتیسم ایجاد کنند را رد می کرد.به گفته پژوهشگران اتیسم ارقام فعلی حاکی از آن است که 80 درصد افراد مبتلا به اوتیسم عقب ماندگی ذهنی دارند و آنهایی که لالند بیشترین اختلال را از این لحاظ دارند.
اما دکتر موترون معتقد است که آزمون های هوش غلطی برای ارزیابی کودکان مبتلا به اتیسم به کار می رود. بسیاری از این کودکان با استفاده از مقیاس
«وکسلر» (یک تست هوش رایج) مورد ارزیابی قرار می گیرند که شامل پرسش هایی درباره کلمات و مفاهیم آموخته شده در مدرسه می شود.به گفته دکتر
موترون در استفاده از «ماتریس های پیشرونده ریون» که استدلال انتزاعی را اندازه گیری می کند کودکان مبتلا به اتیسم همیشه نمره های بالاتری را به
دست می آورند.به گفته موترون متوسط میزان این افزایش نمره، 30 است یعنی مقداری که می تواند فردی را که پیش از این عقب مانده ذهنی محسوب
می شد به حد طبیعی و فرد باهوش متوسط را به حد نبوغ برساند.«اتیسم» یا «درخودماندگی» اصطلاحی است که برای توصیف طیف وسیعی از علائم از
ناتوانی در استفاده طبیعی از زبان تا بروز رفتارهای شدیداً آشفته و تکراری به کار می رود.براساس آمار «مراکز کنترل و پیشگیری بیماری های آ مریکا»
این بیماری از یک در پانصد تا یک در 166 کودک را مبتلا می کند.
بر گرفته شده از
http://www.siavashataee.com
اتیسم چیست؟
اتیسم یک اختلال نافذ رشد با نشانه های متفاوت است که ناتوانایی هایی در زمینه های مختلف از قبیل مهارتهای ارتباط اجتماعی، مهارتهای حرکتی درشت و ظریف و حتی گاهی مهارتهای ذهنی ایجاد
می کند.
اتیسم طیفی از اختلالات است. در اصطلاح کلی، به این معنی است که فرد می تواند دارای یک اتیسم خفیف یا خیلی شدید باشد. در بالاترین انتهای طیف سندرم آسپرگر وجود دارد، که بعضی از اوقات سندرم پروفسور کوچک نامیده می شود. پایین ترین انتهای طیف اغلب اتیسم کلاسیک نامیده می شود که معمولا همراه با عقب ماندگی ذهنی است. در بین این طیف انواع اختلالات نافذ رشد شامل سندرم رت اختلال فروپاشنده دوران کودکی، اختلال نافذ رشدغیر اختصاصی (NOS-PDD) وجود دارد.
چه کسی به عنوان اتیسم شناخته می شود؟
متخصصین تخمین می زنند که از هر 1000 کودک، 3 تا 6 نفر آنها اتیسم متولد می شوند ( بعضی منابع 1 به 166 تولد را ذکر می کنند). مردان 4 برابر بیشتر از زنان مبتلا می گردند. به نظر می رسید که اتیسم در بعضی خانواده ها بیشتر دیده می شود، اما قابل سرایت نیست.
همیشه تشخیص فرد مبتلا به اتیسم آسان نیست. افراد اتیستیک ممکن است هوش بالا یا پایین داشته باشند. افراد اتیستیک ممکن است ساکت یا پر حرف، خجالتی یا خوش برخورد، خوب یا بد در زمینه تحصیلی باشند. بعضی از آنان خوش رفتار هستند، در حالی که برخی دیگر مشکلات رفتاری شدیدی دارند. در واقع فردی با تشخیص آسپرگر ممکن است نسبت به فردی با تشخیصNOS-PDD، مشکلات اضطرابی یا حسی داشته یا نداشته باشد.
افراد مبتلا به اتیسم چه اشتراکاتی دارند؟
آنچه در تمام افراد با تشخیص اختلال طیف اتیسم مشترک است، تاخیر یا ناتوانی در مهارتهای اجتماعی از قبیل مکالمات روزمره، تماس چشمی و درک هیجانی دیگران است.
این مشکلات منجر به نقص در تعاملات اجتماعی، دشواریهای کلامی، اختلال در ارتباطات غیر کلامی و محدودیت شدید و غیر طبیعی در انجام فعالیت ها و کارهای روزانه می شود . اغلب افراد مبتلا به اتیسم تاخیر در رشد حرکات درشت و ظریف نیز دارند. توجه به این نکته در بین نشانه ها بسیار مهم است.گاهی ممکن است یک کودک مبتلا به اتیسم در مشاهده بهتر از کودکان هم سن و سال خود به نظر برسد.
بطور کلی علائم و نشانه ها به 3 دسته اصلی تقسیم می شوند:
1- نشانه های ارتباطی-اجتماعی:
در بیشتر مواقع، یک کودک یا فرد بزرگسال به دلیل نقص یا تفاوتهای کلیشه ای در مهارت های ارتباطی و اجتماعی مشکوک به اتیسم می شود.
برخی از این تفاوتها عبارتند از:
- تاخیر یا الگوهای غیر طبیعی در گفتار (برای مثال برخی از کودکان اتیستیک متن نوارهای ویدئو را حفظ می کنند و آنها را کلمه به کلمه با همان صدایی که شخصیت فیلم حرف می زند تکرار می کنند).
- تون صدای یکنواخت یا بسیار بلند.
- فقدان زبان خودمانی یا بچه گانه.
- دشواری در درک تون صدا و زبان بدنی به عنوان شیوه ای برای بیان گوشه کنایه; شوخی; طعنه و غیره.
- کمبود تماس چشمی.
- عدم توانایی در تجسم.
در حالی که برخی از افراد اتیستیک مهارت های زبانی جالبی دارند تعدادی از آنها اصلا حرف نمی زنند. در این بین افرادی هستند که مهارت های کلامی آنها منحصر به فرد است. برخی ممکن است کاملا بتوانند حرف بزنند اما دشواری زیادی در محاوره داشته باشند مثلا کوتاه حرف بزنند.
2-نشانه های حسی و حرکتی:
اکثر افراد اتیستیک حساسیت کم یا بیش از حد به نور، صدا، شلوغی و محرکات خارجی دارند. برخی از آنها حساسیت کم و زیاد را با هم نشان
می دهند. این امر باعث می شود افراد اتیستیک بعضی اوقات گوشهای خود را بپوشانند، از محیطهای پر نور فراری باشند ; خودشان را محکم روی کاناپه پرت کنند یا میل شدیدی به حمل بارهای سنگین داشته باشند.
در حالی که پیدا کردن یک فرد اتیستیک که به دلیل بیماری اش اختلال جسمانی داشته باشد مشکل است اما بیشتر این افراد درجاتی از دشواری حرکتی در حرکات درشت و ظریف نشان می دهند. اکثرا در نوشتن و حرکات هماهنگ مشکل دارند.
3- مشکلات شخصیتی:
اغلب افراد اتیستیک تفاوتهایی را با دیگران دارند که شامل موارد زیر می باشد:
-انجام رفتارهای تکراری
-داشتن علائق و احساسات محدود
-دشواری در دوست شدن و تداوم دوستی
-تمایل به فعالیتهایی که نیاز کمتری به تعاملات کلامی دارد.
علل اتیسم چیست؟
در این زمینه اختلاف نظرهای زیادی در بین متخصصین و غیر متخصصین وجود دارد.در مقالات نظرات مختلفی در این باره از قبیل مسائل ژنتیکی، وجود سم، آلرژیهای غذایی، والدین نامناسب، عدم رشد مغز، نقائص سیستم ایمنی و سو» تغذیه آمده است.
با وجود اختلاف نظرها، بیشتر متخصصین توافق دارند که در اتیسم یک ساختار و عملکرد مغزی متفاوت وجود دارد که به دلیل ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی بروز می کند. تاکنون هیچکس قادر به تشخیص دقیق ژن و عوامل خارجی مسئول اتیسم نبوده است .
غربالگری و تشخیص اختلالات طیف اتیسم
گام اول: جستجوی پرچم قرمز
بیشتر متخصصین معتقدند که هر چه زودتر باید به فکر درمان بود. با وجود آنکه علاج قطعی برای این اختلال وجود ندارد، اما دامنه وسیعی از شیوه های درمانی برای کاهش علائم، آموزش مهارتها و بهبود پیش آگهی وجود دارد. به هر حال باید والدین و معلمین مشکلاتی را که ممکن است منجر به تشخیص اتیسم می شوند، بشناسد.
برخی از نشانه ها وجود دارد که تحت عنوان پرچم قرمز نامیده می شوند که باید والدین و معلمین در جستجوی آن باشند، این علائم ممکن است در یک کودک یک ساله یا تا سن سه سالگی ظاهر شود. برخی از این علائم عبارتند از:
-عدم پاسخ به مردم یا تمرکز روی یک شی» به جز» افراد به مدت طولانی.
-عدم پاسخ نسبت به صدا زدن نامشان.
-فقدان تماس چشمی.
-دشواری در تفسیر آنچه دیگران در موردش حرف می زنند یا احساس می کنند.
-تاخیر در گفتار یا الگوهای گفتاری عجیب.
-حرکات تکراری از قبیل چرخیدن یا جنباندن بدن و یا رفتارهای خود تخریبی از قبیل کوبیدن سر.
-حرف زدن یکنواخت و یا آهنگین.
-حساسیت کمتر یا بیشتر ازحد معمول نسبت به درد، صدا، نوریا شلوغی.
گام دوم:
یافتن افراد مناسب برای تشخیص اختلالات طیف اتیسم:
برای تشخیص درست اتیسم، باید به یک پزشک متخصص مراجعه نمود. در مرحله اول بهتر است به یک متخصص اطفال مراجعه کرد. اگر پزشک متخصص اطفال لازم دید کودک را به یک متخصص مغزو اعصاب و یا متخصص روانشناسی جهت تشخیص قطعی ارجاع می نماید.
پس از معاینات و ارزیابی های کامل باید غربالگری های اولیه توسط یک پزشک یا روانشناس ماهر که با رشد گفتار و مهارتهای حرکتی درشت و ظریف آشنا است، انجام شود.
گام سوم:
غربالگری کودک برای ابتلا به اختلالات طیف اتیسم:
قبل از اینکه خانواده خیلی نگران شود مهم است که کودک از منظر ابتلا به اتیسم غربال شود. ابزارهای غربالگری متعددی برای جمع آوری اطلاعات در زمینه رشد اجتماعی و ارتباطی کودکان در مراکز پزشکی وجود دارد.
برای مثال:
(CHAT) tobblers in autism of checklist The *
tobblers in autism for checklist mobifieb The *
(CHAT-M)
autism for tool screening The *
(STAT) olbs-year-two in
questionnaire communication social The *
(SCQ)
(برای کودکان چهار ساله و بالاتر)
به ندرت از یک نوع ابزار و معمولا از چند ابزار غربالگری و مشاهده به صورت ترکیبی استفاده می شود. اگر غربالگری شاخص هایی از اتیسم را نشان دهد، پزشک متخصص گام بعدی را اجرا می کند: رد کردن سایر احتمالات و تشخیص اتیسم.
گام چهارم:
رد کردن سایر احتمالات
غربالگری ممکن است نشان دهد که نشانه هایی شبیه اتیسم وجود دارد. اما قبل از تشخیص قطعی اتیسم پزشک متخصص باید سایر احتمالات را رد کند.
بسته به علائم کودک، پزشک باید تستهای شنوایی، تست خونی برای احتمال عفونت، معاینه برای اختلالات صرع و سایر اختلالات فیزیکی را به عمل آورد. برخی پزشکان مشاوره های ژنتیکی را برای بررسی برخی اختلالات مثل سندرمX شکننده توصیه می کنند.
اگرعلامت مثبتی در هر کدام از این زمینه ها مشاهده شد باید توسط پزشک متخصص مربوط به همان زمینه، کودک معاینه شود.
گام پنجم:
تشخیص اختلالات طیف اتیسم
زمانی که سایر تشخیص ها رد شد، پزشک متخصص می تواند تستهای تخصصی اتیسم را انجام دهد.
ابزارهای تشخیصی عبارتند از:
reviseb-interview biagnosis autism The *
(R-ADI)
این ارزیابی با مصاحبه والدین انجام می شود.
odservation biagnostic autism The *
(G-ADOS) schebule
در طول این تست پزشک کودک را در شرایطی قرار می دهد که رفتارهای ارتباطی اجتماعی از خود نشان بدهد و بررسی کند که آیا کودک مبتلا دچار تاخیر، عدم وجود رفتار و یا رفتار غیرطبیعی است.
scale rating autism chilbren The *
(CARS)
این ابزار حرکات کودک، تطابق نسبت به تغییرات، واکنش به شنیدن صدا، ارتباطات کلامی و ارتباط با مردم را بررسی می کند.
براساس این ابزارهای تشخیصی، همچنین مشاهده و سایر ارزیابی ها، پزشک می تواند اختلالات طیف اتیسم از قبیل سندرم آسپرگر،NOS-PDD یا اتیسم را تشخیص دهد.
درمان اختلالات طیف اتیسم
متاسفانه، هیچ استاندارد طلایی برای درمان اتیسم وجود ندارد. برخلاف بیشتر بیماریها، بندرت علت اتیسم شناسایی می شود. از سوی دیگر، هر فرد مبتلا به اتیسم علائم مختلف جسمانی، هیجانی، رفتاری و اجتماعی را از خود بروز می دهد. با وجود چنین شرایطی، تا 20 سال قبل توجه کمی توسط جامعه پزشکی نسبت به درمان این اختلالات اعمال می شد.
علاج قطعی وجود ندارداما گزینه های زیادی وجود دارد
در حال حاضر، هیچ علاج قطعی برای درمان اتیسم در دسترس نیست. این به این معنی است که بیشتر متدهای درمانی که ادعا می کنند به احتمال زیاد معتبر نمی باشند. البته به این معنی نیست که علائم اتیسم نمی توانند تعدیل شوند.
گفته می شود شیوه های اصلی درمان اتیسم که به اغلب بیماران توصیه می شود محدود است. البته، انواع گوناگونی از گزینه های درمانی با دسته بندی های رشدی، رفتاری، دارویی، بیومدیکال و آموزش وجود دارد. برخی از این شیوه ها بخوبی جا افتاده اند و بعضی خوب شناخته شده اند. معهذا سایر روشها هنوز بحث انگیز هستند و تحقیقات کافی در مورد آنها انجام نشده است. هرچند که این موضوع به معنی بی اثر بودن آنها نیست.
کاردرمانی در اتیسم: اصول پایه
براساس تعریف انجمن کاردرمانی امریکا، کاردرمانی درمان ماهرانه ای است که به افراد کمک می کند تا به استقلال درهمه جنبه های زندگی خود دست یابند. کاردرمانی کمک می کند تا مردم مهارتهای حرفه ای لازم در زندگی را برای کسب استقلال و رضایت مندی در زندگی را بدست آورند. اغلب اوقات کاردرمانگران با افراد صدمه دیده برا ی کسب مجدد توانایی، استفاده از دستها در فعالیتهای مختلف زندگی روزانه، توانایی نوشتن و مراقبتهای شخصی، کار می کنند.
در مورد اتیسم، کاردرمانگران امروزه بطور وسیعی دامنه فعالیت های حرفه ای خود را گسترش داده اند. در گذشته کاردرمانگران ممکن بود برا ی مثال در زمینه بهبود مهارت نوشتن، لباس پوشیدن و غیره در رابطه با کودکان اتیسم فعالیت نمایند.اما از آنجایی که افراد مبتلا به اتیسم کمبودهای اساسی در مهارتهای شخصی و اجتماعی مورد نیاز برای یک زندگی مستقل دارند، کاردرمانگران امروز شیوه هایی را برای رفع این نیازها بکار می برند، برای مثال:
فراهم کردن مداخلاتی که به کودک کمک نماید تا به تحریکات حسی پاسخ مناسب را بدهد. این مداخلات ممکن است شامل تاب دادن، برس زدن، بازی روی توپ مخصوص و تمام فعالیت هایی باشد که از طریق آن کودک بتواند بدنش را در فضا بهتر کنترل نماید.
- تسهیل فعالیت های بازی که تعامل و ارتباط با دیگران را آموزش می دهد و به آن کمک می کند. برای کاردرمانی در زمینه اتیسم می توان از بازی درمانی های ساختار یافته به صورت ویژه و تخصصی استفاده نمود تا مهارتهای هیجانی، هوشی و حتی جسمانی را بهبود ببخشد.
- اتخاذ استراتژی هایی برای کمک به افرادی که از یک مرحله به مرحله دیگر در گذر هستند. برای یک کودک مبتلا به اتیسم ممکن است شیوه های مناسبی استفاده شود که بتواند جابجایی و انتقال ازمدرسه به خانه را بهتر کنترل کند. در مورد یک فرد بزرگسال مبتلا به اتیسم این مساله ممکن است مهارتهای شغلی و مهارتهای آشپزی را در بر بگیرد.
- استفاده از شیوه های تطابقی و استراتژیها برای جبران ناتوانی هایی بارز (برای مثال آموزش استفاده از کی بورد زمانی که آموزش نوشتن با دست امکان پذیر نیست و با انتخاب یک جلیقه سنگین برای افزایش تمرکز و غیره). علاوه بر این، پزشک متخصص اطفال می تواند به والدین در شناساندن مداخلات زودهنگام و قابل دسترس که از طریق مراکز توانبخشی و پزشکی ارائه می شوند، کمک نماید. افراد بزرگسال اتیسم می توانند از طریق مراکز توانبخشی خصوصی و دولتی به کار درمانی دسترسی پیدا کنند.
منابع در روزنامه موجود است
اتیسم چیست ؟
بابک پسری 6 ساله است که از طرف پزشک متخصص اطفال جهت بررسی به روانپزشک اطفال معرفی شده است . والدین اظهار می کنند که کودک تا سن 5/1 سالگی از نظر گردن گرفتن ، نشستن و راه افتادن کاملاً طبیعی ولی شروع تکلم با تأخیر بوده است . در حدود 2سالگی خانواده متوجه پسرفت تکلمی کودک شده اند بطوریکه کلمات قبلی را استفاده نمی کرده و یا نابجا و غلط استفاده می کرده است . در حال حاضر در برقراری روابط با همسالان مشکل دارد و قادر به دوستیابی نیست . هنگام حضور در مهدکودک بصورتی رفتار میکند که گوئی هیچکس در کلاس حضور ندارد . تماس چشمی محدود است و یا خیره می شود . در مقابل رفتار محبت آمیز والدین واکنش نشان نمی دهد . در خانه بیشتر در خودش است و به نظر می رسد در دنیای خیالی خودش سیرمی کند . کلمات و جملات دیگران را بدون درک مفاهیم تکرار میکند و گاه عبارات شنیده شده فعلی را تکرار می کند . کمتر از ضمیر من استفاده می کند و خودش را به نام صدا می کند . مفاهیم و دستورات را درک می کند ولی توجه و تمرکز خیلی کم است بطوریکه کوچکترین محرک محیطی موجب - حواس پرتی در او می شود . حرکات تکراری دارد مثلاً مدتها با چرخ ماشین اسباب بازیش سرگرم می شود و یا ساعتها کلید برق را روشن و خاموش می کند و یا با دگمه های کنترل تلویزیون بازی می کند . علاقه خاصی به وسایل مکانیکی دارد مثلاً حرکت پنکه ، ماشین لباسشوئی و یا صدای جاروبرقی توجه او را جلب می کند . از طرف دیگر به آگهی های تبلیغاتی علاقه خاص نشان می دهد و ریتم کلام و آهنگها را بصورت طوطی وار تکرار میکند . گاهی اوقات دستش را در وضعیت غیرعادی نگه میدارد و یا مرتب با دست به صورتش ضربه می زند . مدتها درگیر تکان خوردن ، چرخیدن و ... می شود . عادات خاصی دارد مثلاً در خانه از مسیر مشخصی حرکت می کند . با اسباب بازیهایش درست بازی نمی کند . مثلاً با ترتیب معین آنها را در رختخوابش می چیند بطوریکه خلاف آن موجب نگران شدن او می گردد . از طرف دیگر در بررسیهای آزمایشگاهی ، نوار مغزی و سی تی اسکن مغزی انجام شده مورد خاصی نشان داده نشده است . با توجه به تاریخچه ، ارزیابی روانشناسی و روانپزشکی ، کودک مبتلا به اختلال اتیستیک است .
اتیسم چیست ؟
اتیسم نوعی اختلال رشدی است که با رفتارهای ارتباطی و کلامی غیرطبیعی مشخص می شود . علائم این اختلال در سه سال اول زندگی بروز می کند . علت اصلی اختلال ناشناخته است و در پسران شایعتر از دختران است .
وضعیت اقتصادی ، اجتماعی ، سبک زندگی و تحصیلات والدین نقشی در بروز اتیسم ندارد . این اختلال بر رشد طبیعی مغز در حیطه تعاملات اجتماعی و مهارتهای ارتباطی تأثیر می گذارد . کودکان و بزرگسالان مبتلا به اتیسم در ارتباط کلامی و غیرکلامی ، تعاملات اجتماعی و فعالیتهای مربوط به بازی مشکل دارند . این اختلال ارتباط با دیگران و دنیای خارج را برای آنان دشوار می سازد . در بعضی موارد رفتارهای خودآزارانه و پرخاشگری وجود دارد . در این افراد حرکات تکراری ( دست زدن ، پریدن ) و یا مقاومت در مقابل تغییر دیده می شود و ممکن است در حواس بینائی ، شنوائی ، لامسه ، بویایی و چشایی نیز حساسیتهای غیرمعمول نشان دهند . هسته مرکزی مشکل در اتیسم ، اختلال در ارتباط است .
پنجاه درصد کودکان اتیستیک قادر نیستند از زبان خود به عنوان وسیله اصلی برقراری ارتباط با سایرین استفاده نمایند . عدم بکاربردن ضمیر ( من ) از ویژگیهای کلامی این کودکان است . از مسایل دیگر تکلمی تکرار کلمات و جملات اطرافیان است .
انواع اختلالات نافد رشد چیست ؟
چندین اختلال در زیرگروه اختلالات نافذ رشد وجود دارد . در اختلالات نافذ رشد آسیب شدید در چندین حوزه رشدی وجود دارد . افرادیکه در طبقه بندی اختلالات نافذ رشد قرار می گیرند در برقراری ارتباط اجتماعی دچار مشکل هستند ولی شدت آن متفاوت است . نکات عمده ای که تفاوت میان اختلالات را بیان می کنند در زیر مطرح شده است :
اختلال اتیستیک : ارتباط ، تعامل اجتماعی و بازی تخیلی بطور مشخص آسیب دیده است . علائق ، فعالیتها و رفتارهای تکراری دیده می شود . اختلال در سه سال اول زندگی شروع می شود .
اختلال آسپرگر : با آسیب در تعاملات اجتماعی و وجود فعالیتها و علائق محدود مشخص می گردد . تآخیر در شروع تکلم وجود دارد ولی در حقیقت مبتلایان مشکلات تکلمی کمتری دارند . هوش معمولاً طبیعی و یا بالاتر از طبیعی است .
اختلال رت : سیرپیشرونده ای دارد که فقط در دختران دیده می شود . در ابتدا مراحل رشد طبیعی است است ولی بعد مهارتهای به دست آمده قبلی و توانایی استفاده هدفدار از دستها را از دست می دهند و بجای آن حرکات تکرار شونده دست ایجاد میشود که بین سنین یک تا چهار سالگی شروع می شود .
اختلال فروپاشنده دوران کودکی : رشد حداقل در دو سال اول زندگی طبیعی است . از دست دادن جدی مهارتهایی که قبلاً داشته است مشاهده میشود .
اختلال نافذ رشد غیراختصاصی : به تنهایی علائم مشخص هیچیک از اختلالات بالا را نداشته و نمی توان آن را جزو یکی از طبقه بندیهای فوق الذکر جای داد .
* علت اتیسم چیست ؟
اتیسم یک ناتوانی طولانی مدت است که منجر به اختلال عملکرد عصبی - روانی در فرد می شود . گر چه اتیسم عارضه نادری است اما شیوع اتیسم حتی تا 20 مورد در هر 10000 تولد زنده می رسد . اگر چه علت اصلی کاملاً شناخته شده نمی باشد اما در سالهای اخیر تحقیقات و مطالعات زیادی در این زمینه صورت گرفته است . تحقیقات تأکید زیادی بر منشاء زیست شناختی و عصب شناختی در مغز دارد . در بسیاری از خانواده ها سابقه اتیسم و یا اختلالات مربوط به ان وجود داشته است که مسائل مربوط به ژنتیک و ایمن شناسی در بحث سبب شناسی مطرح می گردد . تابحال ژن خاصی که مربوط به اتیسم باشد شناخته نشده است و پژوهشگران در مورد نقش ژنتیک در علت شناسی اتیسم اختلاف نظر دارند اما عده ای از آنها ترکیب چندین ژن را بعنوان علت اختلال مطرح می کنند . چندین نظریه درباره اتیسم مطرح شده که هیچ یک به طور دقیق اثبات نشده است .
* علائم اتیسم چیست ؟
بطور معمول افراد مبتلا به اتیسم حداقل نصف علائمی را که در زیرعنوان شده است ، نشان میدهند . این نشانه ها از خفیف تا شدید متغیر هستند . در موقعیتهایی کاملاً متفاوت رفتارهایی که با سن کودک تطابق ندارد مشاهده می گردد .
اصرار به یکسانی داشته و در مقابل تغییر مقاوم هستند .
مشکلات شدید تکلمی دارند .
در بیان نیازها مشکل دارند و بجای استفاده از کلمات از اشارات و حرکات استفاده میکنند .
کلمات و جملات دیگران را تکرار می کنند .
خنده و گریه بی دلیل داشته و بدون علت مشخص نگران و مضطرب می شوند .
قشقرق به پا می کنند و برای دلائلی که برای دیگران آشکار نیست شدیداً پریشان می شوند .
قادر نیستند با دیگران رابطه برقرار کنند .
دوست ندارند در آغوش گرفته شوند و یا دیگران را در بغل گیرند .
تماس چشمی ندارند یا تماس آنها اندک است .
به روش آموزش معمول پاسخ نمی دهند .
با اسباب بازی درست بازی نمی کنند .
چرخیدن و تاب خوردن را خیلی دوست دارند .
احساس درد کمتر یا بیشتر از حد دارند .
از خطرات نمی ترسند .
پرتحرک یا کم تحرک هستند .
نسبت به اطرافیان واکنش عاطفی نشان نمی دهند .
به صحبتها و یا صداها پاسخ نمی دهند بطوریکه بنظر می آید ناشنوا هستند . اگر چه حس شنوایی سالم است .
هفتاد درصد کودکان اتیسم ناتوانی هوش دارند .
در برخی از کودکان اتیستیک توانائیهای خاص وجود دارد .
* باورهای غلط درباره اتیسم :
کودکان مبتلا به اتیسم هرگز ارتباط چشمی برقرار نمی کنند .
کودکان اتیستیک نبوغ دارند .
کودکان مبتلا به اتیسم صحبت نمی کنند .
کودکان اتیستیک قادر به نشان دادن محبت خود نیستند .
اتیسم یک بیماری روانی است .
منظور از پیشرفت این کودکان یعنی اینکه کاملاً شفا یابند .
کودکان مبتلا به اتیسم نمی توانند به دیگران لبخند بزنند .
کودکان اتیستیک تماس جسمی محبت آمیز برقرار نمی کنند .
ما میدانیم که این کودکان تحریکات حسی را به گونه ای متفاوت درک می کنند که موجب اشکال در ابراز محبت و برقراری ارتباط عاطفی در آنها می گردد . اما به هر حال این کودکان می توانند محبت کنند . در صورتیکه این کودکان را باور کنیم قادر به داد و ستد عاطفی با آنها هستیم .
تعدادی از روشهای درمانی - توانبخشی شامل موارد زیر هستند
دارو درمانی
رفتار درمانی
گفتار درمانی
اتیسم چیست؟
خلاصه : اتیسم اختلالی در مغز است که باعث میشود پردازش اطلاعات در مغز به خوبی انجام نشده و کودک در تعامل و ارتباط خود با دیگران دچار مشکل شود.
متن کل خبر : اتیسم چیست؟ چه ویژگیهایی دارد؟ آیا راه درمانی دارد؟ چگونه باید با این کودکان رفتار کرد؟ تمام اینها سوالاتی است که ما در این مصاحبه قصد داریم به آنها بپردازیم.دکتر پری گلابی روانشناس بالینی و کارشناس ارشد برنامهریزی آموزشی، نخستین مدیر اجرایی اولین مرکز اتیسم کشور است.
? اتیسم چیست؟
اتیسم اختلالی در مغز است که باعث میشود پردازش اطلاعات در مغز به خوبی انجام نشده و کودک در تعامل و ارتباط خود با دیگران دچار مشکل شود.
? لطفا کمی در مورد علائم آن توضیح دهید.
ـ بهطور کلی اتیسم دارای سه گروه علامت است. مبتلایان به اتیسم در تعاملات خود دچار مشکل میشوند، در برقراری ارتباط کلامی خوب و مناسب با دیگران ناتوان هستند و رفتارهای کلیشهای در آنها دیده میشود. بچههای مبتلا به اتیسم برخلاف بچههای دیگر که در مرحله پیش زبانی چیزهای جالب را با انگشت اشاره خود نشان میدهند چنین کاری نمیکنند. این بچهها به جلب توجه دیگران اهمیتی نمیدهند. کودکان اتیسم رفتارها و روابط هیجانی بین افراد را به خوبی درک نمیکنند، بهطور مثال بیعلت میخندد و بدون اینکه با موضوع خندهداری روبهرو شده باشند هیجانزدگی خود را به شکل خاصی بروز میدهند و هنگام خوشحالی حرکتی شبیه بال زدن نشان میدهند، بالا و پایین میپرند و یا بر خود میلرزند.
? هنگام ناراحتی چه واکنشی نشان میدهند؟
ـ گریه میکنند و جیغ میکشند، البته موضوع ناراحتی آنها شاید برای ما قابل درک نباشد. این کودکان نسبت به هرچیزی که خلاف میلشان باشد واکنش شدیدی نشان میدهند و جیغ میکشند.
در مورد ناتوانی این بچهها در برقراری ارتباط کلامی هم توضیح دهید.
این بچهها اغلب حرف نمیزنند و هنگامی که صحبت میکنند، کلمات دیگران را طوطیوار تکرار میکنند. بچههای عادی از 3 تا 4 ماهگی شروع به صدا درآوردن و غان و غون میکنند و در حدود 11 ماهگی کلمات را میفهمند و کم کم شروع به ادا کردن آنها میکنند، در حالی که این روند در این کودکان اتیسم بسیار به کندی اتفاق میافتد. برخی از این بچهها حتی تا سن 7 تا 8 سالگی و یا تا آخر عمر هم حرف نمیزنند.
? منظورتان از رفتارهای کلیشهای چه بود؟
ـ مثلا دستها را جلوی چشمهایشان تکان میدهند و به آن نگاه میکنند. انگشتانشان را در هم میپیچانند و یا به آن حالتهای خاصی میدهند و تا مدتی در آن وضعیت باقی میمانند. مدام از گوشهچشم نگاه میکنندو یا چشمشان را تنگ کرده و به نور خیره میشوند. بدن آدمها را بو میکنند، غذا را قبل از خوردن میبویند. دور خودشان میچرخند و به اشیا چرخان خیره میشوند و از این امر ذوق میکنند. اسباب بازیها را به صورت قطار دنبال هم میچینند و شیوه بازی کردن آنها با
اسباب بازیهایشان مانند سایر بچهها نیست. دستهایشان را روی گوشهایشان میگذارند به گونهای که گاه مردم گمان میکنند، به خاطر شنیدن صدای خاصی این عمل را انجام میدهد، در حالیکه تجربه نشان میدهند این کار آنها در واقع نوعی واکنش در زمان هیجان است. دوست دارند اشیایی مانند تسبیح را جلوی چشمهایشان تکان دهند و یا شیئی را پرت کنند و سپس به قل خوردن آن نگاه میکنند. آنها معمولا خانه را به هم میریزند اما برخی از آنها هم برعکس وسواس عجیبی در نظم و ترتیب دارند.
? علائم اتیسم در چه سنی دیده میشود؟
ـ زیر 3 سال. نخستین علائم آن را حتی از مدتها قبل یعنی زمانی که کودک نوزادی شیرخوار است هم میتوان تا حدودی مشاهده کرد چون این کودکان بر خلاف سایر بچهها هنگام شیر خوردن به چشمان و صورت مادرشان نگاه نمیکنند و به عبارتی تمایلی به برقراری تماس چشمی ندارند. با این حال چون نوزادان در 45 روز اول بیشتر ساعات خود را خواب هستند، در صورت ابتلا به اتیسم مشهود نخواهد بود.
? آیا با روشهای تشخیصی مدرن میتوان از همان روزهای نخستین زندگی کودک این بیماری را تشخیص داد؟
ـ نه، اتیسم با سی تی اسکن،ام آر آی، نوار مغزی و غیره قابل تشخیص نیست و فقط با مشاهده و تشخیص بالینی میتوان به وجود آن پی برد.
? علت ابتلا به این بیماری چیست؟
ـ علت قطعی این بیماری هنوز مشخص نیست اما تحقیقات زیادی در مورد رابطه ژنها و تاثیر مواد سمی محیطی مانند فلزات سنگین( سرب، جیوه و...) روی آنها و ابتلا به اتیسم انجام شدهاست. بر اساس این تحقیقات میتوان گفت این مواد سمی تاثیر مخربی روی ژنها دارند و نمیتوانند پروتئینهای خاص مورد نیاز را تولید کرده و در نتیجه به مغز آسیب میرسد. حتی مواد نگهدارندهای که به مواد غذایی اضافه میشوند هم ممکن در این زمینه موثر باشند.
? پس راه پیشگیرانهای در این زمینه وجود ندارد؟
ـ بله، متاسفانه چون هنوز علت اصلی این بیماری مشخص نیست، راههای پیشگیری از آن را هم نمیدانیم.
? درمان چطور؟
ـ در سراسر دنیا هیچ درمان قطعی دارویی برای آن وجود ندارد و داروهای مورد استفاده هم فقط برای کاهش
علائم اتیسم کاربرد دارند، نه درمان بیماری.
? پس باید چکار کرد، این بیماران چه سرنوشتی خواهند داشت؟
ـ زیاد هم نباید نا امید بود، امروزه روشی وجود دارد تحت عنوان روش ABA یا تحلیل رفتار کاربردی. این روش که از جمله علمیترین روشهای موجود در این زمینه است به صورت آهسته و گام به گام آموزشهایی به کودکان مبتلا به اتیسم ارائه میدهد. در این روش درمانگر هدف یا همان آموزش نهایی را به زیر مجوعههایی تقسیم میکنیم و بعد از آموزش کامل هر مرحله به سراغ آموزش بعدی میرویم تا در نهایت به آموزش نهایی برسیم.
? لطفا یک مثال بزنید.
ـ مثلا وقتی میخواهیم شلوار پوشیدن را به یک کودک مبتلا به اتیسم آموزش بدهیم، در مرحله اول شلوار را تا بالای زانوی او بالا میکشیم و از او میخواهیم بقیه کار را خودش انجام دهد، وقتی در این کار موفق شد در مرحله بعد شلوار را تا زانو بالا میکشیم و از او میخواهیم خم شود و شلوار را بالا بکشد. همینطور مرحله به مرحله جلو میرویم. از او میخواهیم شلوار را از مچ پای خود بالا بکشد، شلوار را آماده میکنیم و به دست او میدهیم. تمام این مراحل به آرامی و با صبر و حوصله انجام میشود.
? برای این آموزشها به شرایط خاصی نیاز است؟
ـ بله، آموزش باید به صورت نفر به نفر(به ازای هر کودک یک مربی) انجام شود. ساعات کار و آموزش به این بچهها در طول روز براساس آنچه در آمریکا انجام میشود، 3 ساعت است. آموزشها باید با برنامهریزی دقیق و مناسب انجام شود و در حدود دو تا سه سال به صورت انفرادی و بعد از آن گروهی باشد. والدین باید به شکل موثر با مربی همکاری داشته باشند و آموزشها را یاد بگیرند، البته آنها مجاز نیستند خودشان بهطور مستقیم به کودک آموزش دهند بلکه باید رفتارهای آموخته شده از سوی مربی را از آنها بخواهند. این بچه را باید حتیالامکان وارد گروه کودکان عادی کرد و حتی به مدارس عادی فرستاد. رفتارهای مناسب آنها را باید با تشویق در آنها تثبیت کرد، از جمله دادن خوراکی، نوازش، گفتن آفرین و....
? آیا اتیسم یک بیماری شایع است؟
ـ متاسفانه تعداد اتیسم روز به روز در حال افزایش است. براساس آمار سازمان بهداشت جهانی آمریکا در سال 2007 از هر یکصد تولد یک کودک مبتلا به اتیسم است. البته این آمار در کشور ما فرق میکند، سال گذشته سازمان کودکان استثنایی براساس میزان ثبت نام خود این آمار را یک در هزار اعلام کردهاست.
? اتیسم در بین دخترها شایعتر است یا پسرها؟
ـ نسبت اتیسم در پسرها 3 تا 4 برابر بیشتر از دخترهاست.
? ضریب هوشی این کودکان در چه حدی است؟
ـ ضریب هوشی آنها در حدود 70 درصد است ولی مشخص نیست که آیا این کودکان از ابتدا دارای بهره هوشی کمی هستند و یا به دلیل بیتوجهی به محرکهای محیطی است. در واقع تستی برای اندازهگیری میزان هوش این کودکان وجود ندارد.
? گفته میشود گاهی در بین کودکان اتیسم استعدادهای خاصی وجود دارد، آیا این درست است؟
ـ بله، در برخی از این بچهها جزایر هوشی وجود دارد، مثلا بعضی از آنها در درک موسیقی خیلی قوی هستند و فقط با یکبار شنیدن یک موزیک میتوانند آن را بنوازند. عدهای در ریاضی توانایی بالایی دارند و مثلا میتوانند تمام اعداد یک کتابچه قطور تلفن را حفظ کنند. من بچهای را میشناسم که وقتی تاریخ تولدت را به او بگویی، روزش(چندشنبه) را به تو میگوید. جالب است بدانید، آقای بیل گیتس صاحب شرکت مایکروسافت هم اتیسم دارد.
? آیا این بچهها میتوانند جذب مدارس عادی شوند؟
ـ بله، بعد از کار با این بچهها آنها میتوانند به مدارس عادی و یا استثنایی وارد شده و یا جذب گروههای توانبخشی شوند. البته بهتر است حتیالامکان آنها را روانه مدارس عادی کرد تا در کنار بچههای عادی رشد کنند و از آنها یاد بگیرند. حتی بهتر است آنها را از کودکی مهد کودکهای عادی فرستاد.
? آیا مدارس در این زمینه همکاری لازم را دارند؟
ـ معمولا نه، اما بالاخره به هر دلیلی راضی میشوند و حضور این بچهها را میپذیرند. امیدوارم روزی مقاومت آموزش و پرورش برای این کودکان در کشورمان از بین برود.
? حضور و آموزشهای این بچهها در مدارس عادی مانند سایر بچهها خواهد بود؟
ـ برخی از کودکان نیاز به همراهی یک مربی در مدرسه دارند تا به کمک او مطالب آموزشی را بهتر درک کنند. در برخی از کشورها با حذف برخی از مواد درسی به این بچهها امکان میدهند تا با توجه به استعدادها و جزایر هوشی خود پیشرفت کنند.
? در چه دروسی توانایی دارند؟
ـ فیزیک، شیمی، کامپیوتر، موسیقی و نقاشی (نقاشیهای کاملا عینی با رعایت تمام جزییات دنیای واقعی). ما در بین این افراد فضانورد، طراح صنعتی و.... داریم.
? در پایان چه توصیهای به خانوادههای آنها دارید؟
ـ اتیسم درمان قطعی ندارد و مردم برای درمان به راههای غیر اصولی و بینتیجهای مانند انرژی درمانی، هومیوپاتی و... متوسل نشوند چون جز اتلاف وقت و هزینه فایدهای برای آنها ندارد.
زنان و نهضت حسینی
کوثر زلال «عاشورا» در متن زندگی شیعه و در عمق باورهای پاک او جریان داشته و در طول چهارده قرن سیراب کننده جانها بوده است. اینک نیز عاشورا پرگاری است که عشق را ترسیم می کند و کانونی است که ارزشها، احساسها، عاطفه ها، خردها و اراده ها برگردش می چرخند. بی شک، محتوا، انگیزه ها، اهداف و درسهای آن، حماسه عظیم فرهنگی ناب و الهام بخش را تشکیل می دهد. از اینرو در حوزه وسیع تشییع و دلباختگان اهل بیت، پیروان عترت همه با «فرهنگ عاشورا» زیسته اند و برای آن جان باخته اند. آنان در آغاز تولد کام نوزاد را با تربت سیدالشهدا(ع) و آب فرات بر می دارند و هنگام خاکسپاری، تربت کربلا را با میت همراه می کنند.آنان از روز ولادت تا هنگامه مرگ به حسین بن علی(ع) عشق می ورزند و برای شهادتش اشک می ریزند و این مهر مقدس، با شیر وارد جان می شود و از جان به در نمی رود. عاشورا از دیرباز تجلی گر روز درگیری حق و باطل و روز فداکاری و جانبازی در راه دین و عقیده، شناخته شده است. حسین(ع) در این روز با یارانی اندک ولی با ایمان و صلابت و عزتی بزرگ و شکوهمند، با سپاه سنگدل و بی دین کومت ستم یزیدی به مقابله برخاست و کربلا را به صحنه همیشه زنده عشق خدایی و آزادگی مبدل ساخت.
عاشورا اگر چه یک روز بود، اما دامنه تاثیر آن تا ابدیت کشیده شد و چنان در عمق دلها اثر گذاشته است که همه ساله دهه محرم و به ویژه روز عاشورا، اوج عشق و اخلاص نسبت به معلم حریت و اسوه جهاد و شهادت، حسین بن علی(ع) می گردد و حتی غیر شیعیان نیز در مقابل عظمت آن آزادمردان سر تعظیم فرود می آورند. عاشورا نشان دهنده معنای «حسین منی و انا من حسین » بود که دین رسول خدا با خون سید الشهدا آبیاری شد و به تعبیر امام خمینی(ره) عاشورا، قیام عدالت خواهان با عددی قلیل و ایمان و عشقی بزرگ در مقابل ستمگران کاخ نشین و مستکبران غارتگر بود. (1) و اگر عاشورا نبود، منطق جاهلیت ابوسفیانیان که می خواستند قلم سرخ بر وحی و کتاب بکشند و یزید، یادگار عصر تاریک بت پرستی که به گمان خود با کشتن و به شهادت کشیدن فرزندان وحی امید داشت اساس اسلام را بر چیند و با صراحت و اعلام «لا خبر جاء و لا وحی نزل » بنیاد حکومت الهی را بر کند نمی دانستیم بر سر قرآن کریم و اسلام عزیز چه می آمد. (2) حماسه عاشورا را زنان و مردانی ساختند که مرگ سرخ و شهادت را بر زندگی ذلت بار ترجیح دادند تا گلواژه آزادی و آزادگی همواره در تاریخ سبز بماند.
در این حماسه خونین بیشتر به نقش آفرین مردان و یارانی که در رکاب حضرت به فوز عظیم شهادت نایل شدند توجه شده است و نقش زنان کمتر مورد توجه بوده است. تنها در حماسه عاشورا از اسوه صبر و مقاومت زینب کبری (س) و نقش وی در پیام رسانی صحبت شده است و نقش دیگر زنان حماسه شعور و شرف و آزادگی مورد غفلت واقع شده است، از این رو در این مقاله به معرفی اجمالی زنان حماسه ساز در نهضت عاشورا می پردازیم.
بدون تردید در طول تاریخ اسلام و به ویژه تشییع زنان از سهم بسزایی برخوردار بوده اند و عاشورا نیز برهه ای از همین تاریخ سراسر صبر و ایثار و مقاومت و خودآگاهی است. زنان مسلمانان از بدو تولد اسلام به جهانیان نشان دادند که از آگاهی و شناخت و شعور برخوردارند و بر خلاف آنچه سردمداران دفاع حقوق زن می پندارند، زن مسلمان نه عروسک حرمسرا و نه موجودی به دور از واقعیتها و مسایل اجتماعی و سیاسی و نظامی است و تاریخ عاشورا بیانگر این واقعیت است، چنانکه زمانی که افرادی چون عمر سعد در انتخاب صراط مستقیم راه را گم کردند و افرادی چون زهیر بن قین که در یاری امام دچار تردید شده بودند، زنانی چون دلهم ( همسر زهیر ) شوهرش را به یاری امامش دعوت کرد و او را از تنگنای امتحان سرفراز بیرون آورد. نیز زنانی چون ام وهب و بانوی غیریه قاسطیه که شجاعت در رکابشان مردانگی آموخت. در حقیقت نقش زنان در حماسه عاشورا همچون خود عاشورا جاوید خواهد ماند و آنان برای همیشه تاریخ بر بار شیعه بهترین الگوی ایمان و ایثار و اخلاص و فداکاری خواهند بود.
زنان در عاشورا
نقش زنان در حادثه خونبار عاشورا از ابعاد گوناگونی برخوردار است که به بعضی از آنها اشاره می شود:
1- مشارکت در جهاد
شرکت در جبهه پیکار و همدلی با نهضت مردانه امام حسین(ع) و مشارکت در ابعاد مختلف آن، از جلوه های این حضور است. از همکاری طوعه در کوفه با نهضت مسلم و همراهی همسران برخی از شهدای کربلا گرفته تا اعتراض و انتقاد برخی همسران سپاه کوفه به جنایتهای شوهرانشان مثل خولی نمونه هایی از این دست است.
2- آموزش صبر
روحیه مقاومت و تحمل زنان در مقابل شهادت مردان اسلام در کربلا از درسهای نهضت عاشورا بود که اوج این صبوری در رفتار زینب کبری(س) جلوه گر شد. آموزش صبر و مقاومت حماسه عاشورا در زنان آگاه و مبارز متجلی شده و در طول جنگ تحمیلی زنان مبارز و فداکار انقلاب اسلامی ایران نشان دادند که آموزش صبر و مقاومت را از شیر زنان کربلا به خوبی آموخته اند.
3- پیام رسانی
افشاگری جنایات یزیدیان چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت به مدینه، به معنای پاسداری از خون شهدا بود. افشاگری بانوان به دو صورت، خطبه و گفتگوهای پراکنده صورت پذیرفت، و اگر پیام رسانی زینب کبری(س) و بقیه زنان نبود، امروز حماسه عاشورا به این روشنی برای شیعه تجلی نمی کرد و چه بسا آن واقعه عظیم عقیم می ماند.
4- روحیه بخشی
یکی از مسایل مهمی که در هر جنگی مورد توجه بوده است، روحیه جنگاوران است و زنان این مهم را بر عهده داشتند چه در جنگهای صدر اسلام و چه در جنگهای دیگر. در کربلا نیز حضور تشویق آمیز زنان در جبهه به رزمندگان روحیه می بخشید و همسران و مادران شهدا آنها راتشویق به یاری امام معصوم می کردند، مانند ام وهب که خودش وارد میدان شد و با سر جگرگوشه اش یکی از یزیدیان را به هلاکت رساند و این روحیه بخشی بعد از چهارده قرن در هشت سال مقاومت جنگ ایران علیه کفر باعث شد که زنان ایرانی درسی را که از زینب(س) و زنان عاشورا گرفته بودند، به نحو احسن باز پس دهند.
5- پرستاری
رسیدگی به بیماران و مداوای مجروحان از دیگر نقشهای زنان در جبهه ها، از جمله در حماسه عاشورا است.نقش پرستاری و مراقبت حضرت زینب (س) از امام سجاد(ع) یکی از این نمونه هاست.
6- مدیریت
بروز صحنه های دشوار و بحرانی، استعدادهای افراد را شکوفا می سازد. نقش حضرت زینب (س) در نهضت عاشورا و سرپرستی کاروان اسرا، درس مدیریت در شرایط بحران را می آموزد. وی مجموعه بازمانده را در راستای اهداف نهضت، هدایت کرد و با هر اقدام، خنثی کننده نتایج عاشورا از سوی دشمن مقابله کرد و نقشه های آنان را خنثی ساخت.
7- حفظ ارزشها
درس دیگر زنان قهرمان در کربلا، حفظ ارزشهای دینی و اعتراض به هتک حرمت خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشمهای آلوده بود. زنان اهل بیت، با آنکه اسیر بودند و لباسها و خیمه هایشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض دید تماشاچیان بودند، اما اعتراض کنان، بر حفظ عفاف تاکید می ورزیدند. ام کلثوم در کوفه فریاد کشید که آیا شرم نمی کنید برای تماشای اهل بیت پیامبر جمع شده اید؟ وقتی هم در کوفه در خانه ای بازداشت بودند، زینب اجازه نداد جز کنیزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانی خود در کاخ یزید نیز به گرداندن، شهر به شهربانوان،اعتراض کرد و فرمود: «آمن العدل یابن الطلقاء تخد یرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا قد هتکت ستورهن و ابدیت وجوههن یحدوبهن الاعداء من بلد الی بلد و یستشرفهن اهل المناهل و المکاتل و یتصفح وجوههن القریب و البعید و الغائب و الشهید» ای پسر آزاد شده، آیا در پشت پرده قرار دادن زنان و کنیزان خود و جلو انداختن دختران رسول خدا به صورت اسیر از عدل است. تو پرده آنان را دریدی، چهره هایشان را آشکار ساختی، از شهری به شهری می رانی، رهگذران و بام نشینهابه تماشایشان می ایستند و آشنا و بیگانه و حاضر و غایب به سیمای آنان خیره می شوند.
8- تغییر ماهیت اسارت
آنان اسارت را به آزادی تبدیل کردند و در قالب اسارت، به اسیران واقعی درس حریت و آزادگی دادند و مفهوم اسیر در اذهان را به گونه ای دیگر تغییر دادند.
9- عمق بخشیدن به بعد عاطفی و تراژدیک کربلا
گریه ها، شیونها، عزاداری بر شهدا و تحریک عواطف مردم به ماجرای کربلا عمق بخشید و بر احساسات تاثیر گذاشت و از این رهگذار ماندگارتر شد.
1- صحیفه نور. ج 9. ص 57
2- همان. ج 14. ص 265 ، عوالم (امام حسین) ص 3 و 4 ، حیاة الامام الحسین، ج 3، ص 378.
زنان در نهضت عاشورا
پیرامون زنان در حادثه کربلا در دو محور سخن می توان گفت: یکی آن که آنان چند نفر و چه کسانی بودند، دیگر آن که چه نقشی داشتند. زنانی که در کربلا حضور داشتند، برخی از اولاد علی(ع) بودند و برخی جز آنان، چه از بنی هاشم یا دیگران. زینب، ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه و ام هانی، از اولاد(ع) بودند، فاطمه و سکینه، دختران سید الشهدا (ع) بودند، رباب، عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، کنیز خاص امام حسین(ع) و مادر وهب بن عبد الله نیز از زنان حاضر در کربلا بودند (1) پنج زن که از خیام حسینی به طرف دشمن بیرون آمدند، عبارت بودند از: کنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد الله کلبی، مادر عبد الله کلبی، مادر عمر بن جناده، زینب کبری(ع). زنی که در عاشورا شهید شد، مادر وهب بود، بانوی نمیریه قاسطیه، زن عبد الله بن عمیر کلبی که بر بالین شوهر آمد و از خدا آرزوی شهادت کرد و همان جا با عمود غلام شمر که بر سرش فرود آورد، کشته شد.
در عاشورا دو زن از فرط عصبیت و احساس، به حمایت از امام برخاستند و جنگیدند:
یکی مادر عبد الله بن عمر که پس از شهادت فرزند، با عمود خیمه به طرف دشمن روی کرد و امام او را برگرداند. دیگری مادر عمرو بن جناده که پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت ومردی را به وسیله آن کشت، سپس شمشیری گرفت و با رجزخوانی به میدان رفت، که امام حسین(ع) او را به خیمه ها برگرداند (2)
دختر عمر (همسر زهیر بن قین) نیز در راه کربلا به اتفاق شوهرش به کاروان حسینی پیوست. زهیر بیشتر تحت تأثیر سخنان همسرش حسینی شد و به امام پیوست. رباب، دختر امرء القیس کلبی، همسر امام حسین(ع) نیز در کربلا حضور داشت، مادر سکینه و عبد الله.
زنی از قبیله بکر بن وائل نیز حضور داشت، که ابتدا با شوهرش در سپاه ابن سعد بود، ولی هنگام حمله سپاهیان کوفه به خیمه های اهل بیت، شمشیری برداشت و رو به خیمه ها آمد و آل بکر بن وائل را به یاری طلبید.
زینب کبری وام کلثوم، دختران امیر المؤمنین(ع)، همچنین فاطمه دختر امام حسین(ع)
نیز جزو اسیران بودند و در کوفه و... سخنرانی های افشاگرانه داشتند. مجموعه این بانوان، همراه کودکان خردسال، کاروان اسرای اهل بیت را تشکیل می دادند که پس از شهادت امام و حمله سپاه کوفه به خیمه ها، ابتدا در صحرا متفرق شدند، سپس به صورت گروهی و اسیر به کوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند.
اما درباره حضور این زنان در حادثه عاشورا بیشتر به محور «پیام رسانی» باید اشاره کرد (آن گونه که در بحث «اسارت» گذشت). البته جهات دیگری نیز وجود داشت که فهرست وار به آنها اشاره می شود که هر کدام می تواند به عنوان «درس عبرت» مورد توجه باشد:
ـ مشارکت زنان در جهاد. شرکت در جبهه پیکار و همدلی و همراهی با نهضت مردانه امام حسین(ع) و مشارکت در ابعاد مختلف آن از جلوه های این حضور است. چه همکاری طوعه در کوفه با نهضت مسلم، چه همراهی همسران برخی از شهدای کربلا، چه حتی اعتراض و انتقاد برخی همسران سپاه کوفه به جنایت های شوهران شان مثل زن خولی.
آموزش صبر. روحیه مقاومت و تحمل زنان به شهادت ها در کربلا درس دیگر نهضت بود. اوج این صبوری و پایداری در رفتار و روحیات زینب کبری(ع) جلوه گر بود.
ـ پیام رسانی.افشاگری های زنان و دختران کاروان کربلا چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت به مدینه. پاسداری از خون شهدا بود. سخنان بانوان، هم به صورت خطبه جلوه داشت، هم گفتگوهای پراکنده به تناسب زمان و مکان.
ـ روحیه بخشی. در بسیاری از جنگ ها حضور تشویق آمیز زنان در جبهه، به رزمندگان روحیه می بخشید. در کربلا نیز مادران و همسران بعضی از شهدا این نقش را داشتند.
ـ پرستاری. رسیدگی به بیماران و مداوای مجروحان از نقش های دیگر زنان در جبهه ها، از جمله در عاشوراست. نقش پرستاری و مراقبت حضرت زینب(س) از امام سجاد(ع) یکی از این نمونه هاست. (3)
ـ مدیریت. بروز صحنه های دشوار و بحرانی، استعدادهای افراد را شکوفا می سازد.
نقش حضرت زینب(ع) در نهضت عاشورا و سرپرستی کاروان اسرا، درس«مدیریت در شرایط بحران»را می آموزد. وی مجموعه بازمانده را در راستای اهداف نهضت، هدایت کرد و با هر اقدام خنثی کننده نتایج عاشورا از سوی دشمن، مقابله نمود و نقشه های دشمن را خنثی ساخت.
ـ حفظ ارزش ها. درس دیگر زنان قهرمان در کربلا، حفظ ارزش های دینی و اعتراض به هتک حرمت خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشم های آلوده است. زنان اهل بیت، با آن که اسیر بودند و لباس ها و خیمه های شان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض دید تماشاچیان بودند، اما اعتراض کنان، بر حفظ عفاف تأکید می ورزیدند.ام کلثوم در کوفه فریاد کشید که آیا شرم نمی کنید برای تماشای اهل بیت پیامبر جمع شده اید؟
وقتی هم در کوفه در خانه ای بازداشت بودند، زینب اجازه نداد جز کنیزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانی خود در کاخ یزید نیز بر این گونه گرداندن بانوان شهر به شهر، اعتراض کرد: «امن العدل یابن الطلقاء تخدیرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا قد هتکت ستورهن و ابدیت وجوههن یحدو بهن الأعداء من بلد الی بلد و یستشرفهن اهل المناهل و المعاقل و یتصفح وجوههن القریب و البعید و الغائب و الشهید...» (4) و نمونه های دیگری از سخنان و کارها که همه درس آموز عفت و دفاع از ارزش هاست.
ـ تغییر ماهیت اسارت. اسارت را به آزادی بخشی تبدیل کردند و در قالب اسارت، به اسیران واقعی درس حریت و آزادگی دادند.
ـ عمق بخشیدن به بعد عاطفی و تراژدیک کربلا. گریه ها، شیون ها، عزاداری بر شهدا و تحریک عواطف مردم، به ماجرای کربلا عمق بخشید و بر احساسات نیز تأثیر گذاشت و از این رهگذر، ماندگارتر شد.
________________________________________
1 ـ زندگانی سید الشهدا، عمادزاده،ج 2،ص 124،به نقل از لهوف،کبریت احمر و انساب الأشراف .
2 ـ همان،ص .236
3 ـ در این زمینه ر.ک:مقاله«درسهای امدادگری در نهضت عاشورا»از مؤلف(مجله پیام هلال،شماره 26 ،شهریور1369 ).
4 ـ عوالم(امام حسین)،ص 403 ،حیاة الامام الحسین،ج 3،ص .378
فرهنگ عاشورا صفحه 195
نقش زنان در نهضت عاشورا
مقدمه
حدود 1400 سال پیش در سرزمینی به نام کربلا، در میان ریگزارهای خشک وبدون حیات، واقعهای شکل گرفت که با درخشش خود به ابدیت پیوست؛ «واقعة عاشورا»،رهبر آن کسی جز «حسین بن علی» نبود، حسینی که آیین ظلم و ستم را درهم کوبید.
امام حسین (ع) برای نجات انسانها به پاخاست و قیام کرد و در این راه حتیخاندان خود را هم به استقبال شهادت فرستاد. در کاروانِ حسین فقط یک عده سربازنظامی شرکت نداشت، بلکه کاروانی عاشق بودند از زن و مرد، پیر و جوان، کودک وبزرگسال، که ماجرای فداکاریها و جان فشانیهای هرکدام در تاریخ به جا مانده است.
به راستی امام حسین خوب میدانست که از مجرای تجهیزات نظامی، قدرتدرهم کوبیدن آن دستگاه پر قدرت و جبار را ندارد، ولی نقشة امام حسین (ع) برایرسیدن به هدف والای خود، چیز دیگری بود. نقشة او، به تصویر کشیدن فداکاری وجانبازی و شجاعت افراد کاروان بود و شعار آنها «هیهات مِنَ الذِّلَه».
در این میان، اگر نبود صبر و بردباری زنان هنگام مصائب و داغ عزیزانشان و اگرنبود پشتیبانی و حمایت همه جانبه (لفظی و عملی) آنان از همسران و فرزندان خود وتشویق آنان به حمایت از مولای خود تا سر حد جان، عاشورا به کجا میانجامید؟
به راستی نهضت عاشورا را بدون رشادتها و شجاعتها و بردباریهای بزرگبانوی کربلا، «زینب»، چگونه میتوان وصف نمود؟ آن گاه که زنان با احساسات خود بهفرزندان و همسرانشان روحیه میدادند و پرستاری مهربان بر بالین آنها بودند وبا سخنو ناله و زاریشان لرزه بر اندام دشمنان میانداختند، نادیده نمیتوان گرفت .
ما نیز به منظور تبیین هرچه بیشتر نقش زنان در نهضت عاشورا در این مقال بهبررسی و تحقیق در لا به لای صفحات تاریخ کربلا پرداختهایم تا شاید بتوانیم در اینسال، عزت و سربلندی زنان نهضت عاشورا را دریابیم و پویندة راه پر افتخار آنان باشیم.
راز همراهی زنان در کاروان
با توجه به نبوغ و علم و مهارتی که امام در اوضاع سیاسی اسلام داشت؛ از روینقشة صحیح و مجرای طبیعی، شروع به مبارزه کرد و هرچیزی که در پیشرفت مقصودشمؤثر بود، به کار بست. مؤثرترین عاملی که در پیشرفت هدف امام حسین دخیل بود،همراه آوردن و شرکت زنان در این نهضت عظیم دینی بود. اگر امام حسین با یک عده ازیاران و وابستگان خود به کوفه میرفت و شهید میشد، بلافاصله دستگاههای تبلیغاتیبنی امیه که در همه جا آماده و مجهز بودند و تمام پیشامدها را به نفع آنان توجیه میکرد،به کار میافتادند.
بر اثر تبلیغات سوء بنی امیه، مردم این قیام و جنگ را از جنگهای معمولی میاناعراب تلقی مینمودند و سر و صداها در مدت کمی خاموش میگشت و باز بنی امیه درکرسی سلطنت قرار میگرفت و بر مبنای مرام خود عمل میکرد، اما شرکت بانوان در اینقیام، نگذاشت نقشة شوم بنی امیه عملی شود.
مرحوم آیتی اصرار دارد که اهتمام زنان اهلبیت به خطبه و خطابه در فرصتهایمختلف، با بودن امام علی بن الحسین، همه برای این بوده که مانع تحریف حادثة کربلاشوند (چه لفظی و چه معنوی). متن آنچه واقع شده بود را به صورت خطبه و خطابه بیانکردند و هدفِ امام را هم تشریح کردند.
راز مطلب این است که حسین میخواهد از راه شهادت، مادهای تهیه کند که باتبلیغ روی آن، برای ابد دستگاه اموی را رسوا سازد و آیین ظلم و ستم آنان را محکومنماید.
مرگ و شهادت رکن اساسی و هستة مرکزی نقشة حسین است، اگر صحنةلرزانندة کربلا به وجود نیاید، زینب کبری و زین العابدین با کدام سرمایه میتوانند قدم درراه تبلیغ گذارند و با کدام حربه میتوانند پیکر ظلم اموی را در هم کوبند.
حسین میرود تا با جانبازی پرشکوه خود، این سرمایه را تهیه کند، میرود تا باایجاد یک صحنة شکننده، حربة لازم را به دست زینب و بازماندگان خود بسپرد. بههمین دلیل است که او خود تنها در این راه نمیرود، بلکه زنان و کودکان و جمیعبستگانش را نیز به همراه میآورد. به او گفتند: ای حسین، اکنون که خود عازم این سفرهول انگیز و خطرناک هستی، چرا کودکان و زنان را با خود میبری؟ محمد حنفیه، باچشمانی اشکبار اصرار میورزید که حسین از بردن زنان و کودکان خودداری کند، ولیحسین به همه یک جواب میداد و میفرمود: «نه، آنها نیز باید در این مسافرت با منباشند، خداوند خواسته آنان نیز لباس اسارت به تن داشته باشند.»
آری باید یک کاروان اسیر به راه افتد و در لباس اسارت، دربارة قتل حسین تبلیغکند و کوفه و شام را منقلب نماید.
نقشهای زنان در نهضت عاشورا
نقش اول ـ تبیین حقیقت قیام: قیام و مسافرت امام حسین از مکه به سوی کوفه،برای جنگ با بنی امیه نبود، بلکه برای نهی از منکر، تغییر بدعتها، اصلاح کار امت وآشکار ساختن حق و حقیقت بود.
همراه آوردن بانوان، نظر به اوضاع و احوال و عوامل طبیعی آن روز ، این مطلب راتأیید میکند که حرکت امام حسین از حجاز به سوی عراق به سبب دعوتنامههایی بودکه رجال بزرگ اهل کوفه به او نوشته بودند و خواستار سفر امام به کوفه بودند بر حسبوظیفة دینی به دستیاری و تشریک مساعی اهل کوفه، احکام و حقایق اسلام را ترویجکنند. وجود بانوان در این مسافرت حاکی از ا´ن بود که حضرت، دعوت کوفیان را از صمیمدل قبول کرده و با زن و فرزند به طرف آنها رهسپار گردیده است و خیال حیله و دورنگی وفرار در کار نبوده است. این معنی در تهییج اشخاصی که به وعدههای خود وفا نکردند، اثرمهمی داشت.
نقش دوم ـ تعیین حد فداکاری در راه دین: طبق آیات و روایات مختلف، مسلماندر راه دین و حفظ آن باید از مالو جان خویش بگذرد. امام حسین عملاً این مطلب را بهعموم مردم تعلیم داد. برای این که فطرت بشری طوری آفریده شده که در بیشتر وقتهااز جانبازی و کشته شدن خود چندان وحشتی ندارد، اما هنگامیکه متوجه شد در صورتتسلیم نشدن، زن و بچهاش گرفتار خواهند شد، در برابر دشمن تسلیم میگردد و اعتذارمینماید.
امام حسین در کربلا در شرایط سختی قرار گرفته بود. او و خانوادهاش، با یاران کم ونبودن آب و آذوقه، در میان سی هزار دشمن محاصره شده بودند. ناله و پریشانی خواهرانو دخترانش او را متأثر میسازد و مکرر از طرف دشمن به او تسلیم شدن در برابر یزیدپیشنهاد میشود. با این همه تا آخرین لحظه، عزت و شهامت خود را حفظ کرد، به خواریو ننگ ، تن نداد و در برابر ستمکاران سر تسلیم فرود نیاورد.
روز عاشورا که به تدریج نشانههای گرفتاری بانوان ظاهر میشد، آنان را به صبردعوت میکرد و به ثواب اجرهای پروردگار امیدوارمی ساخت. امام حسین با این رفتار وگفتار، ارزش و اهمیت دین را بیان نمود و به تمامی مسلمانان درس دینداری داد.
نقش سوم ـ گریه و ناله: خاندان امام حسین در جاهای مختلف و حساس طوریناله و گریه نمودهاند که حتی دشمنان را هم منقلب و متأثر ساختهاند. این گریهها آن روزمانند شعله سوزانی بود که بر خرمن هستی و کاخهای بیداد حکومت بنی امیه میافتاد ونابودش میکرد. شهادت امام حسین و یاران وی با آن وضع رقت بار، ا´نقدر مردم را متاثرنمیکرد که نالهها و گریههای بانوان، مردم را تحت تاثیر قرار میداد. ناله و گریة بانوان درروز عاشورا، مجلس ابن زیاد و یزید و سایر جاها پس از واقعه کربلا گویای یک نسیم جانافزا و حیات بخشی بود که هر ساعت بر پیکره این نهضت عظم میدمید، بر افروختهترمیکرد و درهمه جا ا´ن را زنده نگه میداشت و نمیگذاشت نفوذ بنی امیه ا´ن را از بین ببردوبی اثر نماید. در شهر کوفه، شام، مدینه وبین راهها با گریهها و نالههای جان سوزخود،طوری شهادت و واقعة عاشورا را مجسم میساختند، گویا مردم ا´ن واقعة اسف بار رادیدند.
نقش چهارم ـ اسیری بانوان: موضوع اسیری ا´ل پیامبر پس از کشتن عزیز انشانا´ن روز نظر تمامی مسلمانان کاری بود برخلاف منطق دین و قرا´ن، مخصوصاً با ا´ن وضعرقت بار. شکنجه و فشاری که در کربلا در راهها و در شهر شام به آنان روا داشتند. دیگربنی امیه نتوانست روی این عمل خلاف دین و قرآن خود، پردهپوشی کند، در نتیجه،دشمنی آنان با پیامبر و فرزندانش، قرآن و اسلام، جلوی چشم همه مردم آشکار شد.مسلمانان به تدریج حساب آنها را از اسلام و قرآن جدا کردند.
بانوان هم موضوع اسیری خود را با لحن انکار و اعتراض به کارهای بنی امیه درجاهای متعدد ذکر مینمودند و مردم را منقلب میکردند. هنگامیکه اهل شام از اهلبیتعصمت پرسیدند: شما کیستید؟ سکینه دختر امام حسین فرمود: «ما اسیران آل محمدهستیم».
در مجلس یزید، فاطمه دختر امام حسین صدا زد: ای یزید دختران رسول خدااسیر باشند؟
بر اثر این سخن حاضران و خانوادة یزید در پس پرده صدایشان به گریه بلند شد.
شکی نیست این نوع تأثّرات برای اسیری آل پیامبر، خشم و نفرت مردم را برامویان برانگیخت و حکومت آنها را در نظر مردم منفور و متزلزل ساخت و آنچه در کربلا،در کوفه و در مسیر شام به وقوع پیوست، سودمندترین تبلیغ بر ضد بنی امیه بود.
شیخ بهایی مینویسد: هنگامی که زنان اسیر وارد منزل شدند، زنهای آل ابیسفیان با چشمان پر از اشک از آنان استقبال کردند و دستهای آنان را بوسیدند و سه روزهمراه آنان به سوگواری پرداختند.
ابعاد حضور زنان در نهضت عاشورا
با نگاهی به تاریخ عاشورا، مشاهده میشود که زنانی که در صحنههای کربلاحضور داشتند با به عهده گرفتن نقشهای گوناگون، این نهضت را ماندگارکردند. در واقعدرسهای آموزنده این نهضت که بانوان فداکار ا´ن را عرضه کردند، هرکدام این واقعیت راآشکار میکند که نیمی از تاریخ وقایع عاشورا را زنان به دوش کشیدهاند. از جمله ابعادآموزندة این حضور میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
ـ مشارکت زنان در جهاد: شرکت در جبهة پیکار و همدلی و همراهی با نهضتمردانة امام حسین و مشارکت در ابعاد مختلف آن از جلوههای این حضور است. چههمکاری «طوعه» در کوفه با نهضت مسلم، چه همراهی همسران برخی شهدای کربلا،چه اعتراض و انتقاد برخی همسران سپاه کوفه به جنایتهای شوهرانشان، مثل«زنخولی».
ـ آموزش صبر: روحیة مقاومت و تحمل زنان به شهادتها در کربلا، درس دیگرنهضت بود. اوج این صبوری و پایداری در رفتار و روحیات «زینب کبری» جلوهگر بود.
ـ پیام رسانی: افشاگریهای زنان و دختران کاروان کربلا، چه در اسارت و چه دربازگشت به مدینه، نشانة پاسداری از خون شهدا بود. بانوان در خطبهها و در گفتو گوهایپراکنده خویش که به تناسب زمان و مکان بود، امویان را نشانه گرفتند.
حضور زنان در همراهی بعضی انبیا و پیامبر خاتم و نهضت عظیم عاشورا نشانمیدهد که این حضور میتواند بار عاطفی را در این گونه حرکتها افزایش دهد، ضمناین که در پیام رسانی در ادامه حرکت نیز مؤثر بودهاند.
پرستاری: رسیدگی به بیماران و مداوای مجروحان از نقشهای دیگر زنان درجبههها از جمله عاشوراست. نقش پرستاری و مراقبت حضرت زینب از امام سجاد از ایننمونههاست.
مدیریت: بروز صحنههای دشوار و بحرانی، استعداد افراد را شکوفا میسازد. نقشحضرت زینب در نهضت عاشورا و سرپرستی کاروان اُسرا، درس مدیریت در شرایطبحران را میآموزد. وی مجموعة بازمانده را برای اهداف نهضت هدایت کرد و با هر اقدامخنثی کنندة نتایج عاشورا از سوی دشمن مقابله نمود و نقشة ا´نان را خنثی کرد.
ـ حفظ ارزشها: درس دیگر زنان قهرمان در کربلا، حفظ ارزشهای دینی واعتراض به هتک حُرمت خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشمهای آلودهاست. زنان اهلبیت با آنکه اسیر بودند و لباسها و خیمههایشان غارت شده بود و با وضعنامطلوب در معرض دید تماشاچیان بودند؛ اما اعتراضکنان بر حفظ عفاف تأکیدمیکردند. ام کلثوم در کوفه فریاد کشید: «آیا شرم نمیکنید برای تماشای اهلبیت پیامبرجمع شدهاید؟»
وقتی هم که در کوفه در خانهای بازداشت بودند، زینب اجازه نداد جز کنیزان، کسیوارد خانه شوند. در سخنرانی خود در کاخ یزید نیز به شهر به شهر گرداندن بانواناعتراضکرد.
تغییر ماهیت اسارت: اسارت را به آزادی بخشی تبدیل کردند و در قالب اسارت بهاسیران واقعی درس آزادگی دادند.
ـ عمق بخشیدن به بعد عاطفی و تراژدیک کربلا: گریهها، شیونها، عزاداری برشهدا و تحریک عواطف مردم به ماجرای کربلا عمق بخشید و بر احساسات نیز تأثیرگذاشت و از این رهگذر ماندگارتر شد.
زنان نهضت عاشورا
زنانی که در نهضت عاشورا و در صحنههای گوناگون آن شرکت داشتند،عبارتانداز:
ـ زینب کبری:
زینب از زنان کربلاست که به «ام المصائب» معروف است. او بهبرادرش علاقة بسیار داشت و شوهرش یکی از متمولین عرب بود. بردباریش مانند امامحسن و شجاعتش مانند امام حسین بود.
همانا جبرئیل که به پیامبر پیام آورد که نام این دختر را زینب بگذار، گریان گردید.وقتی پیامبر سبب گریه را پرسید، عرض کرد: این دختر از آغاز زندگی تا پایان روزگارناپایدار، بی رنج نخواهد زیست. گاهی به درد مصیبت تو مبتلا و گاهی در غم پدر و زمانیبه دردِ فراق برادرش حسن دچار خواهد بود. افزونبر ا´ن به مصائب کربلا و نوائب دشتنینوا گرفتار میشود و چندان که مویش سفید و قامتش تا خواهد شد. آن وقت فاطمهعرض کرد: «یا ابتاه، چه ثواب دارد آن کس که بر دخترم زینب گریه کند؟» پیامبر فرمود:«ثواب او مثل ثواب کسی است که بر برادرش حسین گریه کند» گویند زینب در زناشویی باعبدالله شرط کرده بود که من به برادرم حسین علاقمندم و باید همه روزه مرا اجازهفرمایی حسینام را زیارت کنم و بر این منوال بود تا حسین مدفون شد.
امّ وهب: ام وهب زنی مسیحی بود که در دوران امام حسین مسلمان شد. او زوجةعبدالله بن عمیر کلبی بود و با همسرش از کوفه آمدند و به سیدالشهدا ملحق شدند. اموهب با عمود خیمه به میدان جنگ رفته بود و تا حسین (ع) او را به خیمه برنگرداند، بهحرف شوهر نبود. چون روز عاشورا پیش آمد، ما در وهب او را تحریض به جهاد نمود. وهب17 روز بود که عروسی کرده بود و هنگام عزیمت به کربلا زوجهاش به او گفت: تو را به خداقسم که مرا در این صحرا بیوه مگذار و جان خویش پاس بدار. مادر وهب گفت: ای فرزندسخن زن را از پس گوش گذار که بی رضای حسین و رضای من از شفاعت جدشبهرهای نخواهی برد. لاجرم زن وهب گفت: باشد که چون در راه پسر پیغمبر شهید شوی ودر بهشت برین جای کنی و با حورالعین همنشینی نمایی، مرا فراموش فرمایی. واجباست که در حضور امام با من عهد استوار نمایی که در بهشت جدا از من اقامت ننمایی.سپس هردو خدمت حضرت حاضر شدند و حسین چون این را شنید سخت بگریست ومسئلت او را به اجابت مقرون داشت و آن زن را مطمئن خاطر ساخت.
بنابر روایت صدوق در امالی، وهب عمود خیمه را کند و هفت یا هشت نفر را کشت.بعد اسیر شد و عمربن سعد گفت: سرش را جدا کردند و به جانب لشکر حسین انداختند.مادرش شمشیر وهب را گرفت و مبارزت کرد. امام حسین فرمود: بنشین مادر وهب، خداجهاد را از زنان برداشت، تو و پسر تو در بهشت میباشید با جد من.
مادر وهب عمود خیمه را برداشت و دو ن فر را کشت و امام حسین او را برگرداند.زوجة وهب رفت که خون از روی آن سرپاک کند. پس شمر او را دید. به غلام خود امر کردکه عمودی بر سر او زد. پس سرش شکست و کشته شد و او اول زنی بود که در لشکر امامحسین کشته شد.
ـ امّ البنین:
فاطمه بنت حزام ملقب به امالبنین مادر قمر بنی هاشم بود که اگر چهدر زمین کربلا حاضر نبود، اما چهار جوان او در رکاب حسین شهید شدند و او از ناله و گریهآرام نشد تا به جوار حق پیوست.
وقتی خبر شهادت فرزندانش در مدینه به ام البنین رسید، گفت: «از امام حسینمرا خبر دهید. فرزندانم و آنچه زیر آسمان کبود است، فدای حسین باد. چرا ابتدا از حالحضرت ابی عبدالله مرا مطلع نمیسازید؟»
این شدت علاقه به امام، تنها دلیل کوچک شمردن شهادت فرزندان خود در برابرشهادت امام حسین بود.
ـ فاطمه کبری:
فاطمه کبری (دختر امام حسین) در علم، عبادت و معنویت مقامبالایی داشت و از زنان مجاهد و نمونه محسوب میشد. ایشان همراه همسرش، حسنمثنی (فرزند امام حسن) در کربلا حضوری فعال داشت و شاهد مصائب دردناک عاشورابود.
هنگام هجوم وحشیانة امویان به خیمهها، فاطمه مورد هجوم و غارت قرار میگیردو گوشوارههایش را وحشیانه از گوشش درمیآورند. این سختی و شکنجه نتوانست ازروحیة قوی و شجاعت کم نظیر فاطمه بکاهد. او دختر حسین و برادرزادة زینب است. اوپیامرسان عاشوراست و باید همچون دختر علی پایههای کاخ ستمگران را درهم فروریزد. از این رو در مرکزقدرت عبیدالله (کوفه) با خطبهای غرّا ستم بنی امیه را افشا میکندو به دنیاپرستان میفهماند که خون حسین در رگهای فاطمهاش جوشان است. پس ازعاشورا ولید بن عبدالملک، مروان، همسر فاطمه را مسموم و شهید کرد و فاطمه که شدیداًبه همسرش وفادار بود، روی قبر شوهرش خیمهای برپا میکند و به مدت یکسالسوگواری میکند.
دلهم: یکی از کسانی که امام حسین از وی دعوت کرد، «زهیر بن قین» است؛ زهیراز کسانی بود که احتیاج داشت، دیگران استعداد پاکی و حق طلبی و فداکاری را دروجودش روشن کنند. نخستین گام را امام حسین در این راه برداشت. گام دوم را همسرزهیر، «دلهم» برداشت. هنگامیکه (زهیر) از مضمون دعوت سیدالشهدا آگاهی یافت،استقبال نکرد. بلکه قیافة او نشان میداد که چندان میلی به رفتن به کربلا ندارد. بهخصوص که امام حسین از وی خواسته بود که کسانش را نیز برای پیوستن به لشکر، همراهخویش ببرد. از همینجا دلهم برنامة خود را آغاز کرد. او به منظور تشویق زهیر، چنینگفت: «سبحان الله! فرزند رسول خدا از تو دعوت میکند که به یاریاش بشتابی. اما تو درقبول دعوت او تردید به دل راه میدهی! چه میشود که سخنش را بشنوی و هرچه زودترخود را به او برسانی!»
زهیر به تشویق این بانوی قهرمان، در سپاه امام حسین با شور و اخلاص جنگید ومیمنة سپاه را برعهده گرفت. سرانجام پس از کشتن 120 نفر، به شهادت رسید.
دلهم، کفنی به غلام زهیر داد که برو آقای خود را کفن کن. غلام که به قتلگاه رسیدو بدن امام حسین را برهنه دید، با خود گفت بدن آقای خود را کفن کنم و بدن امام حسینبرهنه بماند؟ هرگز چنین کاری نکنم. سپس کفن را بر حسین پوشانید و برای زهیر کفندیگری تهیه کرد.
ـ شهر بانو:
شهربانو زنی از نژاد ایرانی و همسر امام حسین بود. او یکی از بانواندشت کربلاست که کودکش در دشت کربلا به دست «هانی بن ثبیت» شهید شد. گفتهاندکه در کربلا طفلی از سراپرده برون شد و از وحشت و حیرت به راست نظر کرد. به ناگاهسنگین دلی به نام هانی بن ثبیت او را شهید نمود و گفتهاند که در وقت شهادت، مادرششهربانو ایستاده و یارای سخن گفتن و توان حرکت کردن نداشت و مخفی نماند اینشهربانو غیر از مادر امام زین العابدین است.
ـ امّ خلف:
امّ خلف زوجة مسلم بن عوسجه بود. گویند چون پسر مسلم، پدر راشهید دید مانند شیر شرزه بردمید و خواست به میدان جنگ برود. امام حسین فرمود: «ایجوان پدرت شهید شد تو نیز اگر شهید شوی مادرت چه کند؟» پسر مسلم خواست طریقمراجعت سپارد که مادرش شتاب زده راه برگرفت و گفت: «ای پسر، سلامت نفس را برنصرت پسر پیامبر اختیار میکنی؟ هرگز از تو رضا نخواهم شد و هنگامی که پسر بهشهادت رسید، مادر همی فریاد کرد: ای پسر شاد باش که هم اکنون از دستان ساقی کوثرسیراب خواهی شد.»
ـ رباب:
او دختر امرءالقیس، شاعر بزرگ عرب و همسر سیدالشهداست. دارای دوفرزند بود، یکی سکینه ـ عقیلة قریش ـ و دیگری عبدالله ـ که روز عاشورا در سنینشیرخوارگی در برابر چشمان حسرت زدة مادر کشته شد ـ به دنبال واقعة کربلا، راه اسیریشام را پیش گرفت و سرانجام به اتفاق بازماندگان مصیبت زدة حسین، به مدینه برگشت.
پس از مراجعت، اشراف قریش به خواستگاری او آمدند؛ لکن همه را جواب گفت.در مدینه هرگز به زیر سقف نرفت و همچنان به یاد همسر گرامی و فرزند دلبندش سوختو گداخت تا در گذشت. برخی گفتهاند: یکسال بر کنار قبر حسین عزاداری کرد، سپس بهمدینه بازگشت.
رباب یکی از شایستهترین زنان عصر خویش است. مرگ پرافتخار او یک سالبعد از واقعة کربلا اتفاق افتاد.
هنگامی که در شام بود، سر حسین را برداشت و در آغوش گرفت و گفت: «ایحسین عزیزم، هرگز تو را که در زیر نیزههای دشمن از پای درآمدی، فراموش نمیکنم. اورا در کربلا به خاک و خون کشیدند. خداوند کربلا را آب ندهد».
ـ اُمّ عمرو:
ام عمرو بن جناده از دیگر زنان کربلا بود که پسرش را به میدان جنگفرستاد تا شربت شهادت بنوشد و هنگامی که سرپسرش را به لشکرگاه امام حسینانداختند، آن را به سینه چسبانید و بوسید و گفت: «احسنت ای پسر من و ای مایة روشنیچشم من!» سپس سر را با تمام غضب به سوی دشمن پرتاب کرد. آنگاه عمود خیمه رابرگرفت و بر لشکر ابن سعد حمله برد و دو تن را کشت و به فرمان امام حسین بازگشت.
ـ فکهیه زوجه عبدالله بن اریقط: فکهیه، همسر عبدالله بن اریقط بود که برای اوپسری آورد و او را قارب نامید که در کربلا شهادت یافت و مادرش نیز با رباب همراه دیگراسیران به شام رفت.
ـ امّ اسحاق:
امّ اسحاق دختر طلحه بن عبیدالله و همسر امام حسن مجتبی بود وپسرانش حسین بن حسن و طلحه بن حسن در کربلا حضور داشتند.
ـ
امّ کلثوم:
ام کلثوم دختر علی بن ابیطالب، همسر مسلم بن عقیل و مادر عبداللهو محمد دو طفل مسلم بود که همگی در زمین کربلا حاضر بودند. گویند هنگامی که خبرقتل مسلم به حضرت امام حسین رسید، حمیده دختر مسلم را طلبید و دست نوازش برسر او کشید.
ام الثغر:
ام الثغر دختر عمرو همسر عقیل بن ابیطالب بود و جعفر بن عقیل از اومتولد گردید که هر سه در سرزمین کربلا حضور داشتند.
ام کلثوم: دختر عبدالله بن جعفر الطیار و دختر زینب است که با قاسم بن محمدبن جعفر بن ابی طالب ازدواج کرد. و از دیگر زنان کربلاست.
ـ فاطمه صغری:
فاطمه صغری بنت الحسین، دختری کوچک بود که به سندتاریخ، چون حسین را شهید کردند و فاطمه از شهادت پدر آگاه شد، به زاری و سوگواریپرداخت.
ـ لیلی بنت مسعود:
لیلی دختر مسعود، بانوی حرم امیرالمؤمنین بود که پسرشعبدالله اصغر در رکاب سیدالشهدا شهید شد.
پیام رسانی زینب
وقتی امام حسین از مدینه به مکه و از آنجا به کربلا آمد، زینب همراه برادرش بودو در واقع سرپرست بانوان و کودکان بود و تا آخرین توان در این سفر به برادر و نهضتبرادرش کمک کرد. با اینکه در سن 55 سالگی بود، بزرگترین و سختترین مصائب را درراه به ثمر رساندن اهداف عالیه برادرش امام حسین تحمل نمود. بانوان حرم، به خصوصخواهرش ام کلثوم و دختر برادرش سکینه و همسر برادرش رباب نیز کمال تحمل واستقامت را کردند.
زینب دو فرزندش محمد و عون را با خود به کربلا آورده بود و این دو نوجوان در راهحسین به شهادت رسیدند. چون کوهی استوار در برابر حوادث، ایستادگی کرد. اگر گریهمیکرد، گریهاش فریاد بر ضد ظلم بود. فریاد بیداری بود.
او پیامآور خون شهیدان بود، وگرنه به ابن زیاد نمیگفت: «جز زیبایی و سعادت،چیز دیگری ندیدم». او حتی وقتی به مدینه بازگشت، در هر فرصتی پیام شهیدان کربلا رابه مردم میرساند.
در عصر روز یازدهم (محرّم) که اسرا را آوردند، وقتی به قتلگاه رسیدند، همه بیاختیار خودشان را از روی مرکبها به روی زمین انداختند. زینب خودش را به بدن مقدسابا عبدالله میرساند و آن را به وضعی دلخراش میبیند. بدنی بی سر و لباس. آنچنان نالهکرد که اشک دشمن جاری شد.
مجلس عزای حسین را برای اولین بار زینب ساخت، ولی در عین حال از وظایفخودش غافل نیست. پرستاری زین العابدین به عهدة اوست. نگاه کرد به زین العابدین،دید حضرت که چشمش به این وضع افتاده، آن چنان ناراحت است، گویی میخواهد قالبتهی کند. فوراً بدن ابا عبدالله را رها کرد و آمد سراغ امام زینالعابدین: «پسر برادر! چرا تورا در حالی میبینم که میخواهد روح از بدنت پرواز کند؟» امام فرمود: «عمه جان! چطورمیتوانم بدن های عزیزان خودمان را ببینم و ناراحت نباشم؟» زینب در همین شرایطشروع میکند به تسلیت خاطردادن به امام.
آینده اینجا کعبة اهل خلوص خواهد بود. زینب برای امام زینالعابدینروایتمیکند.
روز دوازدهم (محرّم) اسرا با طبل و شیپور وارد کوفه شدند و سرهای مقدس را بهاستقبال آنها بردند. در یک موقع خاصی زینب موقعیت را تشخیص میدهد و اشاره کرد،عبارت تاریخ این است: «وَقد او مات الی الناس ان اسکتوا فارتدّت الانفاس و سکنتالاجراس؛ یعنی در آن هیاهو و قلقله که اگر هلهله میکردند صدایش به جایی نمیرسید،گویی نفسها در سینه حبس شد و صدای زنگها و هیاهو خاموش شد، مرکبها همایستادند.» در کوفه 20 سال پیش علی خلیفه بود. هنوز در میان مردم خطبه خواندن علیضرب المثل بود. راوی گوید: گویی علی زنده شده و سخن او از دهان زینب میریزد.
زینب در کوفه خطبهای قرائت نمود: «ای اهل کوفه قبیح باد روهای شما، چه پیشآمد شما را که از نصرت حسین دست برداشتید تا اینکه او را شهید کردید و اموال او راغارت کردید؟ اف بر شما، آیا میدانید خون طاهری را ریختید و کسی را کشتید که بهتر ازهمه جهانیان بود؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند که به زودی جزا خواهید شد به آتشیکه خاموش شدنی ندارد. من تا زنده هستم بر برادرم میگریم و بعد از این، چشمهایم بهاشکی که چون سیل جاری به صورت متراکم میباشد، خشک نخواهد شد.» سپس بانگبر اهل کوفه زد: «صدقه بر ما اهل بیت روا نیست. ای اهل کوفه مردان شما، مردان ما رامیکشند و زنان شما بر ما گریه میکنند. فردای قیامت خداوند متعال میان ما و شما حکمخواهد فرمود».
این سخنان که با عبارتهای شیوا از دلی سوخته برمیآید، همه را دگرگون کرد بهگونهای که شنوندگان دستها را بر دهان نهاده و دریغ میخوردند. واکنش مردم کوفهچنان بود که راوی میگوید: به خدا قسم مردم کوفه را در آن روز دیدم که بهت زده اشکمیریختند و از شدت اندوه، دستها را بر دهان گرفته و انگشتان خود را میگزیدند.
ویژگیهای زینب در ماجرای کربلا بسیار است. مهمترین ویژگیهای او رامیتوان در سه موضوع زیر خلاصه نمود:
1ـ تا برادرش امام حسین بود، یگانه حامی او بود و بعد از او از حجت خدا امامسجاد، حمایت کرد و در چندین مورد نگذاشت او را به قتل برسانند و خود را سپر او کرد.
2ـ او سرپرست یتیمان و بانوان بیسرپرست بود و تا آخرین لحظه از آنها حمایتکرد. حتی جیرة آب خود را برای کودکان میگذاشت و در عین حال نماز شبشترکنمیشد.
3ـ او پیامآور خون شهیدان بود. در کوفه و شام و مدینه و و هرجایی که فرصت بهدست میآورد از شهیدان و آرمانهای مقدس آنها میگفت و هدف قیام امام حسین رامشخص میکرد و مردم را بیدار مینمود. خطبة غرّای او در کوفه و شام عجیب صدا کرد.یزید را به لرزه انداخت و او را با کوبندهترین مطالب در برابر جمعیت محکوم ساخت، بهطوری که او در ظاهر اظهار پشیمانی کرد و جنایت را بر گردن عبیدالله بن زیادمیانداخت.
نتیجه
با بررسیهایی مختصر در تاریخ عاشورا، میتوان گفت که در این نهضت عظیمهرچند یزیدیان ، سپاه امام حسین (ع) را به قتل رساندند، ولی تا این مرحله فقط نیمی ازنقشه امام حسین اجرا شده بود و نیم دیگر آن، تبلیغ روی واقعة عاشورا و رسوایی دستگاهاُموی بود.
این وظیفة مهم و خطیر را چه کسانی باید انجام میدادند، جز بازماندگان کاروانسیدالشهدا بازماندگانی که اکثر آنها اطفال و زنان بودند. گرچه این زنان از ابتدا کههمسران و فرزندان عزیز خود را تشویق به جهاد در برابر سپاه کفر و حمایت از مولای خودمیکردند و از همان هنگام که از مجروحان جنگ پرستاری و دلجویی میکردند و به آنهادر جهت ادامه نبرد علیه باطل نیرو و روحیه میدادند، در این نهضت نقش داشتند.
بعد از واقعة عاشورا، اسیران با زبان گویا و نافذ خود و با شرح وقایع و مصیبتهایکربلا، رسوایی بزرگی برای خاندان بنی امیه به بار آوردند! تبلیغاتی که بزرگ بانوی کربلا،زینب 3 روی واقعة عاشورا با خطابههای آتشین خود انجام میداد، موجی از خشم ونفرت به سوی دودمان اموی سرازیر میساخت و افکار مردم را آمادة انقلاب مینمود.
جاودانگی عاشورا، پس از چهارده قرن حاصل کار همین بانوان بازمانده بود کهنگذاشتند این واقعه در صحرای خشک و سوزان کربلا دفن شود و فراموش شود ویا از یادبرود. زیرا «تاریخ کربلا یک تاریخ مذکر ـ مؤنث است. حادثهای که مرد و زن هردو در آننقش داشتهاند ولی مرد در مدار خودش و زن در مدار خودش.»
انقلاب اسلامی مردم ایران نیز نمونة همان نهضت عاشورا بود که زنان فداکاربسیاری در آن نقش داشتند. از این رو پس از پیروزی انقلاب یکی از وظایف زنان جامعهاین است که با الگوگیری از زینب و رشادتهای او و سایر بانوان کربلا، همواره یگانهحامی انقلاب و خونهای شهدا باشند و عزت و افتخاری را که حاصل خون هزاران شهیدپیرو امام حسین میباشد، قدر بدانند و حفظ نمایند.
منابع:
1ـ الفبای فکری امام حسین، محمدرضا صالحی کرمانی ، چاپ مشعل آزادی، 1351، تهران.
2ـ امام حسین آفتاب انقلاب اسلامی ، محمد محمدی اشتهاردی ، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی ، 1376.
3ـ حماسه حسینی ، ج1 ، مرتضی مطهری ، انتشارات صدرا ، 1379.
4ـ حماسه حسینی ، ج3 ، مرتضی مطهری ، انتشارات صدرا ، 1375.
5ـ جامعترین مقتل موضوعی به زبان فارسی ، محمد بن سلیمان تنکابنی ، دفتر نشر معارف اسلامی قم.
6ـ ره توشه راهیان نور (متون آموزشی طرح هجرت / 23) ، مرکز آموزش مبلغین،
انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ، سال 1378.
7ـ زنان قهرمان ، ج2 ، احمد بهشتی ، انتشارات آیین جعفری ، 1368.
8ـ زنان نامدار در قرآن، حدیث و تاریخ ، ج2 ، احمد بهشتی ، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی ، 1368.
9ـ زنان نمونه ، علی شیرازی ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ، 1378.
10ـ قیام حق ، محمد علی شرقی ، ج1 ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم،1368.
11ـ ویژهنامه گلستان قرآن ، دورة جدید، شمارة 60 ، ویژه نامه نمایشگاه حضرت سیدالشهدا.
12ـ فرهنگ عاشورا ، جواد محدثی ، انتشارات معروف ، 1374.
نقشآفرینی زنان صحابه در حماسه عاشورا
چکیده
در بیابان کوچک کربلا تمامی نمودهای اصلی دین از ولایت گرفته تا نماز، حجاب، صبر، ایمان، امر به معروف و نهی از منکر، تولاّ و تبرّا با شرکت همه اقشار، از طفل شیرخوار گرفته تا کودک، نوجوان، جوان، کهنسال (از زن و مرد) تجلّی خاص یافته است.
در میان ابعاد وسیع عاشورا، خالق سبحان عنایتی خاص به زن نموده است تا در این طرّاحی الهی، بهترین شیوه اتصال زن را به ولایت الهی نشان دهد و راه دفاع از آن را بیاموزد، تا در کنار شهادت عزیزانش، نقشهای گوناگون همسری، مادری، خواهری و دختری را در فرهنگ دینی ایفا نماید و خشونت، مادیّت و بردگی فرهنگ مادی را با عشق و ایثار بشکند و دیدگاهی نو را در منظر دینی به دنیا عرضه دارد.
کلیدواژهها: عاشورا، زنان، مبارزات سیاسی، جهاد، زنان صحابه، حمایت، شهادت، حجاب، سوگواری.
مقدّمه
به راستی، اباعبداللّه الحسین علیهالسلام چه چیزی را میخواست متحوّل سازد و برای این کار به چه ساختاری نیاز داشت؟ چگونه نیروی انسانی خود را ساماندهی کرد؟ چه سلاحی برای این قیام به کار گرفت؟ نظام اطلاعرسانی خود را چگونه طرّاحی کرد تا عاشورا در بیابان کربلا نمیرد؟ الگوی انتخابی او در گزینش نیروی انسانی شرکتکننده در واقعه کربلا چه بود؟
بیابان کوچک «کربلا» منطقهای بود که دید انسان را به وسعت کره خاکی، یا به وسعت تمامی جهان گسترش داد. امام حسین علیهالسلام نگرشی وسیع نسبت به تمامی مشکلات بالقوّه و بالفعل را، که در راه رکود انسان بود، ایجاد کرد و ریشه اصلی بحران را مدّ نظر قرار داد، تا دامنه بحران را محدود به عاشورا و قیام امام ندانند و اثرات آن را بر پیکر فرهنگ و زندگی خود درک کنند. حضرت با طرّاحی نظام تبلیغی خود، جلوی تمامی حدسیات و شایعات را گرفت و جوّ روانی مردم را مخاطب خود ساخت و در مدت کمی به آنها که میخواستند جامعه را از زیر نفوذ دین خارج کنند، بلکه دین را تحت نفوذ ضوابط غیردینی درآورند، فهماند که «ولایت» رمز جداییناپذیر دین از سیاست است.
طرّاحی عاشورا
حضرت در طرّاحی خود، تمامی اهرمهایی را که دشمن برای رکود دین و خارج کردن آن از متن زندگی به کار گرفته بود، جمع نمود. بیشک، یکی از این محورهای مهم «زنان» بودند.
نوع نگرش به زن، که دین مبین اسلام تلاش کرده بود آن را از تحقیر و تبعیض جدا کند و به رشد برساند تا زمینه فعالیت و کارآمدی او را فراهم کند، مجددا در تهدیدی جدّی قرار گرفت. زنان بر اساس سیاستهای شوم دشمن، دوباره هزینه تلقّی شدند، نه سرمایه؛ بازیچه به نظر میرسیدند، نه متفکر و متعهد؛ وسیلهای بیاراده در دست دشمن معرفی گردیدند، نه انسانی مستقل. بر اساس این ضرورت بود که رسالت جدید زن نیز در عاشورا رقم زده شد، تا توجه تمامی انسانها به سوی زن به عنوان محل تجلّی ارزشهای ولایی معطوف گردد. ثمره کامل تلاشهای اهل بیت علیهمالسلام ، اینک در نسل دوم اسلام معلوم میشد و زن با صدارت زینب کبری علیهاالسلام ، مسئولیت اتصال آرمانها را به ساحت جامعه پیدا میکرد.
متفکران میگویند: هر قیامی دو جنبه دارد:
1. فلسفه قیام؛
2. شیوه قیام.
در طرّاحی شیوه قیام عاشورا نیز دو جنبه «شهادت» و «اسارت» مطرح بودند و زنان در آن سهمی بزرگ داشتند. «عاشورا» قیام یک امام با چند مرد و زن و کودک بود که نمونه عینی رسالت هر انسانی، اعم از زن و مرد، را نشان میدهد.
در صدر اسلام، حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله کوشید تا توجه را به سوی زنان معطوف دارد و برای این امر، خود به هدایت و سرپرستی زنان صحابه پرداخت و در جهت ارتقای آگاهی و فرهنگ آنان قیام کرد. حرکتهای حضرت زهرا علیهاالسلام در جانبداری از امام علی علیهالسلام و تداوم آن به وسیله حضرت زینب علیهاالسلام نشاندهنده این تلاش چشمه نور است که بسیاری از زنان صحابه در مکتب آنان درس آموختند و به حماسهسازی پرداختند. اما به همان میزان که پیشوایان دین در جهت رشد و تواناسازی آنان تلاش داشتند، دشمنان دین به بازگردان آنان به استضعاف و شیء شدن، اصرار میورزیدند و ثمره کامل تلاش در تربیت زنان، در سال 61 در بیابان کوچک کربلا به بار نشست تا زنانی که به سبب جاهل نگهداشتنشان، کمتر توانسته بودند موقعیت راستین خود را دریابند، با دیدن عاشورا، وظایف و رسالت خود را دوباره مرور کنند و حضرت زینب علیهاالسلام که در طول قیام، پیامهای رسالت خود را از برادر میگرفت، در عصر عاشورا رسالت خود را آغاز کرد و آنچنان پرقدرت نظام تبلیغی خود را پیاده نمود که دشمن را مجبور به پاسخگویی به خود کرد و مردم را طالب پاسخ به سؤالات خود و کاهش پنهانکاری دستگاه ساخت.
طرّاحی «نظام پاسخگویی»، خود نوعی مبادله قدرت است که حضرت زینب علیهاالسلام با این شیوه، حاکمان را واداشت تا در برابر عملکردشان پاسخگو باشند، بهگونهای که مردم آنها را مسئول دانستند و موظّف به این جوابگویی کردند!
زینب کبری علیهاالسلام این کار را با تحقق سه هدفِ زمینهای میسّر ساخت:
1. معرفی رهبر معنوی بر اساس فراهم کردن اطلاعات لازم برای مردم؛
2. ارزیابی عملکرد یزید و عمّالش در قبل و بعد از عاشورا؛
3. تحریض و آگاهسازی مردم به مقابله در برابر سیاستهای دشمن.
زنان صحابه در واقعه عاشورا
الف. حمایت زنان پیش از واقعه عاشورا
1. زنان در هستههای مقاومت: تاریخ عاشورا تاریخ دیگری است؛ تاریخی مملوّ از عشق و ایثار و بندگی، و در این طرّاحی، زنان منزلتی خاص دارند. در تمامی نقشهای مؤثر در واقعه کربلا، همچون ایجاد هستههای مقاومت، حمایت، تشجیع، تشویق محارم خود به حمایت از ولیّ خدا و پیوستن به یاران امام و همراهی با زینب کبری علیهاالسلام ، زنان شرکت داشتند. پیش از عاشورا، زمانیکه بسیاری از مردان از یاری اهلبیت علیهمالسلام در هراس بودند، شیرزنانی خود را سپر دفاع از حضرتش نمودند.
ماریه، از قبیله عبدالقیس و دختر سعد، زنی شیعه بود که خانهاش در کوفه مرکز تجمّع دوستداران اهل بیت علیهمالسلام و بحث و انتشار خبر از آنان بود. او افرادی همچون یزید بن نبیط با دو پسرش، غلامش عامر، سیف بن مالک و ادهم بن امیّه را به طرف کربلا گسیل داشت.(2)
2. حمایت زنان از امام حسین علیهالسلام :
1. در کوفه، زمانیکه همه دست از یاری مسلم بن عقیل (سفیر امام حسین علیهالسلام ) کشیدند، طوعه امّ ولد، اشعث بن قیس، زن اسید الحضرمی، او را پناه داد و از او پذیرایی کرد.(3)
2. دلهم بنت عمرو، زن زهیر بن القین، زمانیکه دریافت زهیر برای دیدار امام حسین علیهالسلام به سفیر امام جواب رد داده است، به تحریض او پرداخت و گفت: «اَیبعثُ الیکَ ابنُ رسولِ اللّهِ ثُمَّ لا تأتِیه؟ سبحانَ اللّه! لو اَتیتَهُ فَسمعتَ مِن کلامِه ثُمَّ انصرفتَ»؛(4) آیا پسر پیامبر به سوی تو سفیر میفرستد و تو نزد او نمیروی؟ سبحاناللّه! برخیز و برو، سخن او را بشنو و بازگرد. زهیر پس از صحبت با امام خود، شادمانه به سوی دلهم بازگشت، وسایل خود را جمع کرد و دلهم را برای دوری از آسیبهای احتمالی دشمن (پس از واقعه کربلا) طلاق داد و او را به همراه غلامش به سوی خاندانش فرستاد و خود به سوی امام شتافت.
3. همسر عبداللّه عمیر کلبی در «نخیله» (لشکرگاه) کوفه، لشکریان ابن زیاد را در حال حرکت دید، از همسرش پرسید: این سپاه کجا میرود؟ گفت: میروند با حسین بن علی علیهالسلام بجنگند. زن آرزوی شهادت او را کرد و عبداللّه میل خود را برای شهادت با همسر خود در میان نهاد. زن گفت: چه فکر خوبی کردی! خدا تو را هدایت کند، مرا هم همراه خود ببر.(5)
ب. حمایت زنان پس از واقعه عاشورا
1. در لشکر ابن سعد:
1. اولین کلاه امام حسین علیهالسلام از خز بود. مردی از کنده آن را برداشت و زمانیکه نزد زنش ام عبداللّه آمد، آن را از خون شست؛ زنش گفت: آیا جامه پسر دختر پیامبر صلیاللهعلیهوآله را ربودهای و در خانه من آوردهای؟ بیرون برو! ... دوستانش میگفتند که این مرد، همیشه مفلوک و بیچاره بود!(6)
2. خولی بن یزید سر امام حسین علیهالسلام را به کوفه برد، اما چون درِ کاخ عبیداللّه را بسته یافت، آن را به خانه خود برد، سر مبارک امام حسین علیهالسلام را زیر تشتی نهاد و نزد زن دوم خود، که از بنی اسد حضرمی ـ به نام نوار، دختر مالک بن عقرب ـ بود، رفت. زن گفت: چه خبرداری؟ گفت: برایت ارمغانی آوردهام که تا روزگار است، دولتمند باشی! اینک سر حسین علیهالسلام در سرای توست. زن گفت: وای بر تو! مردم زر و سیم میآورند، تو سر پسر پیامبر صلیاللهعلیهوآله را میآوری؟ به خدا سوگند! هرگز با تو در یک خانه نخواهم بود. از بستر برخاست و از خانه به صحن رفت و زن اول او را نیز خواند و با خود برد.(7)
زمانیکه مختار بر اوضاع مسلّط گردید، معاذ بن هانی را با اباعمره، که امیر پاسبانان خاص بود، به طلب خولی در انتقام خون امام حسین علیهالسلام فرستاد. او در بیت الخلأ پنهان شد. معاذ بن هانی به اباعمره گفت: او در سرای خویش است، او را بجوی. زن خولی بیرون آمد. او از زمانیکه همسرش سر امام حسین علیهالسلام را آورده بود، با او دشمن بود. فرستادگان مختار پرسیدند شوهرت کجاست؟ گفت: نمیدانم و به دست اشاره به بیتالخلأ کرد. بدانجا رفتند، دیدند زیر سبد بزرگی پنهان شده است. او را بیرون آوردند و کشتند.(8)
3. زمانیکه کعب بن جابر ـ یکی از سربازان ابن سعد ـ به منزل خود بازگشت، زن و خواهرش به او گفتند: تو دشمن پسر فاطمه زهرا علیهاالسلام را یاری کردی و سیّد قاریان را کشتی! به خدا قسم، دیگر با تو سخن نمیگوییم.(9)
4. عصر عاشورا در عظمت مصیبت و حمله دشمن به خیمه امام، واقعه عجیبی رخ داد؛ سربازی میگوید: زنی را دیدم از «بنی بکر بن وائل» که با شوهرش در سپاه عمر سعد بود. هنگامی که دید سربازان بر زنان اهلبیت علیهمالسلام حمله بردهاند و خیمه آنان را غارت میکنند، شمشیری در دست گرفت و به جانب خیام آمد و گفت: ای آل بکر بن وائل، آیا دختران رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را تاراج میکنند و شما مینگرید؟ و گفت: «لا حکم الا لِلّه یا لثارات رسول اللّه!»؛(10) حکمی غیر از حکم خدا نیست، ای منتقمان خون رسولاللّه! و عجیب است که این شعار، که از زبان زنی از سپاه دشمن خارج گردید، شعار منتقمان واقعه عاشورا شد!
2. حمایت زنان در کوفه:
1. چون ابن سعد با اسیران به نزدیکی کوفه رسید، مردم شهر به نظاره گرد آمدند. راوی میگوید: زنی مؤمنه از اهل کوفه از جای بلندی که به اسیران اشراف داشت، گفت: شما اسیران کدام طایفهاید؟ گفتند: اسیران آل محمد علیهمالسلام ! آن زن فرود آمد، چادر و مقنعه و جامههای دیگر بیاورد و به آنان داد تا خویشتن را بپوشانند.(11)
2. زمانیکه ابن زیاد در مسجد کوفه علیه خاندان رسالت و برای تثبیت موقعیت یزید به سخنرانی پرداخت و امام حسین علیهالسلام را دروغگو پسر دروغگو خطاب نمود، عبداللّه بن عفیف، که چشم راست خود را در صفّین و چشم چپ خود را در جنگ جمل در رکاب حضرت علی علیهالسلام از دست داده بود، به پا خواست و به دفاع پرداخت. عمّال ابن زیاد درصدد دستگیریاش بودند که با دفاع قبیلهاش بیثمر ماند. اما شبانه به خانهاش حملهور گشتند. دخترش فریاد زد و به پدر خبر داد. پدر شمشیر را از دختر گرفت و با راهنمایی دختر میجنگید تا او را اسیر کردند و کشتند. دخترش فریاد میزد: ای کاش مرد بودم، تا پیش روی تو با این نابکاران، کشندگان عترت پاک رسول، نبرد میکردم!(12)
3. نقش زنان در مجلس یزید:
1. در دربار یزید، چون حضرت زینب علیهاالسلام سر برادر را دید، دست به گریبان برد و با سوز، فریاد زد: یا حسیناه! یا حبیبالله! یابن مکّه و منی! یابن فاطمة الزهراء سیدة النساء! یابن بنت المصطفی! راوی گوید: همه گریستند و یزید خاموش بود. زنی هاشمیه در سرای یزید بود، شیونکنان بر امام حسین علیهالسلام فریاد میکشید: یا حسیناه! یا سیّد اهل بیتاه! یابن محمّداه!(13)
2. پس از سخنرانی حضرت زینب علیهاالسلام ، زمانیکه سر امام حسین علیهالسلام را به سرسرای یزید آویزان کردند و اسرای کربلا را به منزل یزید آوردند، زنان ابوسفیان پیش رفتند و دست و پای دختران رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را بوسیدند و سه روز عزاداری کردند و آه و ناله نمودند! هند، زن یزید، چون سر امام حسین علیهالسلام را دید، جامه چاک کرد و از پرده به در آمد و با پای برهنه سوی یزید شتافت و به او گفت: ای یزید، توگفتی که سر حسین علیهالسلام را در سرای من بالای نیزه کنند؟ یزید برجست و او را پوشاند و گفت: ای هند، بر دخترزاده رسول صلیاللهعلیهوآله گریه و زاری میکنی؟!(14)
نقش زنان در حادثه کربلا
نام بیست زن در واقعه عاشورا ثبت شده است که ظاهرا ده تن از آنان از اهل بیت علیهمالسلام بودند و بقیه از زنان صحابه. آری، بیابان کربلا از صبح تا عصر دهم محرّم، تمامی تاریخ قیام را در خود جای داد. اراده خداوندی بر ارائه صحنه جدیدی از عظمت وجودی انسان قرار گرفته بود و سرمایهگذاری رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به دست نادره خلقت و علی مرتضی علیهماالسلام به بار نشست. زنان حاضر در کربلا با دقت انتخاب شده بودند تا شیوه ایثار در راه مولای خود را به نمایش بگذارند. بدین سبب، درجه فداکاری زنان صحابه بیمانند بود.
الف. آرزوی شهادت
در نقل آمده است که در شب عاشورا، امام حسین علیهالسلام پس از آنکه به اصحاب خود اجازه ترخیص داد، فرمود: هر کس که عیال با خود به همراه دارد، همین امشب او را به مأمنی برساند. فردا مردان ما کشته میشوند و عیالهایمان به اسیری میروند. امام علیهالسلام نمیخواست سایر زنان در مصایب سخت اهلبیت علیهمالسلام شریک شوند. گویند: پس از آنکه علی بن مظهر وارد خیمه خود شد، زنش پرسید: فرزند رسول خدا صلیاللهعلیهوآله درباره زنان چه گفت؟ ... علی بن مظهر آنچه را حضرت فرموده بود، اظهار داشت. زن گریست و گفت: ای پسر مظهر، درباره من انصاف نداری! تو میخواهی خودت داخل بهشت شوی! ... علی بن مظهر خدمت امام علیهالسلام رسید و عرض کرد: یابن رسول اللّه، این زن اسدیه حاضر نیست او را به محل امنی برسانم. هنوز امام علیهالسلام جوابی نگفته بود که زن از پشت خیمه، ناله خویش را بلند کرد و گفت: «یابنَ الزهراءِ الَسنا قابلاً لخدمةِ بناتکَ و اَخَواتکَ؟» ای پسر زهرا، آیا ما قابلیت خدمت برای دختران و خواهرانت نداریم؟!(15)
کاروان کربلا کاروان عشق است و عضویت در آن قابلیت میخواهد. اذن ترخیص برای زنان، از سوی امام اعلام شد تا این اذن، غربالی باشد برای آنان که میخواهند با سپر ایمان در رکاب ولیّ خدا بمانند و در این پهن دشت ولایت، مقابل لشکر عظیم دشمن به حماسهآفرینی بپردازند. زنان صحابه آنچنان که شوهر، برادر و پسر خود را بر دفاع از اهلبیت علیهمالسلام تحریض میکردند، خود نیز چشم به دختر فاطمه زهرا علیهاالسلام داشتند. آنان از آینده و اسیری خود در ذهن تصویری مبهم داشتند، اما در دل آرزوی شهادت و دیدار فاطمه زهرا علیهاالسلام میکردند! گویی دخت علی مرتضی علیهالسلام از هدف انتهایی خصم و اسارت و رسالت زنان، آنان را کاملاً باخبر نساخته بود. بدینسبب، زنان صحابه ضمن ایثار در دفاع از ولایت، عقیله بنی هاشم (زینب) را تنها تا کوفه همراهی کردند و کاروان اسارت و تبلیغ از کوفه به بعد، تنها در اختیار زنان اهل بیت علیهمالسلام قرار گرفت.
ب. پرتاب سر شهدا
زنان صحابه در دشت نینوا حماسههای جاویدی از خود بر جای نهادند؛ هفت تن از مادران حاضر در کربلا پس از آنکه لباس رزم را خود بر قامت پسرانشان پوشانیدند، نظارهگر شهادت آنان شدند و دشمن پس از شهادتشان، سرهای آنها را از تن جدا کرد و با تحقیر، به سوی مادرانشان پرتاب نمود! اما آنان همه سرهای پسرانشان را به سوی دشمن پرتاب کردند، فریاد زدند: «ما آنچه را در راه خدا دادهایم، پس نمیگیریم!»(16) از این هفت تن، سه تن را زنان صحابه تشکیل میدادند:
1. عمر بن جناده ـ و به روایتی پسر مسلم بن عوسجه ـ جوانی بود که پدرش در کربلا تازه کشته شده بود. او در برابر مادر ایستاد، مادر به او گفت: ای پسرک من! بیرون برو و نزد پسر پیامبر جهاد کن. امام حسین علیهالسلام فرمود: پدر این جوان تازه کشته شده است و شاید مادرش از خروج وی راضی نباشد. آن جوان گفت: مادرم امر به خروج فرمود. آنگاه به میدان رفت و قویترین رجزها را در مورد ولایت خواند و پس از مدتی توسط دشمن شهید شد. دشمن سر وی را به سوی مادرش پرتاب کرد. مادر سر را برداشت؛ چنانکه گویی برای او لای لای کودکی میخواند! گفت: ای پسرک من! کار خوبی کردی. ای مایه خرّمی دل و روشنی چشم من! آنگاه سر را به جانب یکی از دشمنان پرتاب کرد و او را کشت. سپس عمود خیمه را کند و بر آنان تاخت و دو مرد را نیز کشت! امام حسین علیهالسلام به او امر به بازگشت نمود؛ او مراجعت کرد.(17)
2. عبداللّه بن عمیر نیز حمله کرد، چند تن را کشت و نزد مادر و زنش آمد، ایستاد و گفت: ای مادر، راضی شدی؟ مادر گفت: راضی نمیشوم، مگر آنکه نزد حسین علیهالسلام کشته شوی!(18) عبداللّه را کشتند و سرش را به سوی مادرش پرتاب کردند. مادر سر را برداشت، بوسید و به سوی دشمن پرتاب نمود. در اثر اصابت آن سر نیز مردی از دشمن کشته شد. آنگاه عمود خیمه را کند و دو نفر را کشت! امام حسین علیهالسلام فرمود: بازگرد، تو و پسرت نزد رسول خدایید؛ جهاد از زنان برداشته شده است. زن بازگشت و میگفت: خدایا! ناامیدم مکن. امام علیهالسلام فرمود: خدا تو را ناامید نمیگرداند.(19)
زنان صحابه زنانی بودند که در گذرگاه شهادت و اسارت، به قافله فرزند فاطمه علیهاالسلام پیوستندو توفیق یافتند تا در جمعی که اراده خداوند به عظمت آنان تعلّق گرفتهبود،قرار گیرند.
ج. اصرار بر شهادت
امّ وهب عمودی برگرفت و نزد شوهر آمد و گفت: پیش این پاکان، ذریّه محمد علیهمالسلام کارزار کن! او، خود در صحنه کربلا، به دنبال شوهرش میرفت. شوهر به او گفت: برگرد. او گفت: برنمیگردم تا با تو بمیرم! زن جامه شوهر را سخت چسبیده بود و سوی دیگری میکشید و میگفت: تو را رها نمیکنم تا با تو کشته شوم. امام علیهالسلام زن را ندا داد و فرمود: خدا شما خاندان وهب را جزای خیر دهد! به سوی زنان برگرد. خدا تو را رحمت کند! با آنان بنشین که جنگ بر زنان نیست.(20)
خواست و تقاضای قلبی امّ وهب و حمایت او از امام، هر انسانی را به یاد شجاعتهای نسیبه در اُحُد میاندازد؛ او زمانیکه مردان فرار کردند، از جان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله دفاع نمود و پیامبر صلیاللهعلیهوآله در حق او و خاندان او همین دعا را فرمود.(21)
در میدان پرهیاهو و ستیز بیامان دشت کربلا، تنها پنج تن در میان دشمن ظاهر گشتند و در دفاع از امام علیهالسلام ابراز تسلیت کردند؛(22) غیر از حضرت زینب علیهاالسلام که در شهادت حضرت علی اکبر علیهالسلام ظاهر شد و موجب تسلاّی خاطر برادر گردید، سه تن دیگر خواهر و مادر شهیدان بودند و پنجمین آنها همسر عبداللّه بن عمیر کلبی بود که نام خود را در ردیف شهدای کربلا ثبت نمود.
د. شهادت پس از همسر
همسر عبداللّه بن عمیر کلبی از خیمه بیرون آمد و نزد شوهر شهیدش شتافت. بالای سر او نشست و خاک از روی او پاک کرد و گفت: بهشت، تو را گوارا باد! پس شمر به غلام خود، رستم، امر کرد که گرزی بر سر او بزند؛ که او در جای خود شهید شد!(23)
شمر بغض درونی خود را در قیام و شجاعتهای زنان با حمله به خیمههای حرم حضرت اباعبداللّه علیهالسلام آشکار نمود و سعی کرد آتش درونی خود را بهگونهای با این حرکات سبعانه نشان دهد.
زنان صحابه در خدمت به اهل بیت علیهمالسلام ، جسد تکّه تکّه شده عزیزان خود را رها کردند و در اسارت با سرهای بر نیزه عزیزانشان به حرکت تاریخی خود در کنار اهل بیت علیهمالسلام ادامه دادند تا تاریخ، سند مظلومیت جدیدی در اوراق خود ثبت نماید. آنان قرار گرفتن در کنار فرزندان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را افتخاری برای خود قلمداد میکردند و بر این لیاقت، دعای شکر میخواندند. هرچند آنان تا انتهای رسالت زینب علیهاالسلام او را همراهی نکردند، اما چشمه جوشانی از عشق به ولایت را به نمایش گذارند.
ه . عظمت روحی زنان در عاشورا
زنان صحابه در روز عاشورا برای حمایت از امام خود، خروش مینمودند و از عصر عاشورا با سکوت خود، قیام خاندان اهلبیت علیهمالسلام را حمایت کردند. عملکرد زنان در واقعه عاشورا، وسعتی از کشش روحی زن ارائه کرد که کمتر انسانی بر آن توانایی دارد.
زنان در وداع عزیزان خود اشک بسیار نریختند و کودکان را در تحمّل تشنگی و گرسنگی به صبر تشویق کردند و آنها را از مقابل مجاهدان به دور نگه داشتند، تا بیتابی آنها مقاومت دلیرمردان را در هم نشکند. زنان زمانیکه بدن غرقه به خون و تکّه تکّه شده عزیزانشان را نزدیک خیمه میآورند، در مقابل امام علیهالسلام بیتابی نمیکردند، تا امام به رقّت کشیده نشود؛ حتی زمانیکه طفل شیرخوار امام حسین علیهالسلام علی اصغر علیهالسلام را با تیر سه شعبه شهید کردند، رباب، مادر علی اصغر رحمهالله ، پیش نیامد و امام علیهالسلام خواهر خود زینب علیهاالسلام را خواند و فرزند خود را به او داد.(24) زمانی که بدن حضرت علیاکبر علیهالسلام را آوردند، هیچیک از زنان جلو نیامدند. همچنین زمانیکه بدن غرقه به خون صحابه را میآورند، عموما همسران و مادرانشان پیش امام نمیآمدند؛ شاید صاحب این خونهای ریخته شده و بدنهای تکّه تکّه شده را امام علیهالسلام میدانستند و خود را برای عزاداری، بر امام برتر میدیدند.
نقش حجاب زنان در حماسه عاشورا
در واقعه عاشورا، زنان مستقیما وارد میدان سیاست شدند و درسهایی را که از فاطمه زهرا علیهاالسلام در ماجرای «فدک» و در دفاع از ولیّ خود آموخته بودند، ارائه دادند و حماسهای برپا کردند که تا تاریخ زنده است و قلب بشریت میتپد، این قیام برای آنان پیام دارد. زنان در حین مصیبت و پس از آن، رسالت الهی خود را در حفظ حجاب فراموش نکردند. آن زمان که همه یاران امام شهید شدند و امام حسین علیهالسلام عازم میدان بود، برای خداحافظی و روشنگری وظایف آنان، نزد ایشان آمد و فرمود: آماده مصیبت باشید. لباسهای روی خود را سخت بپوشید. بدانید که خدا حامی شماست و از شما محافظت میکند و از شرّ دشمنان نجاتتان میدهد و عاقبت امورتان را ختم به خیر میکند.(25)
امام حسین علیهالسلام اولین هشدار را در ملاحظات ظاهری و پوشش زنان بیان داشت و زنان، که میدانستند کار خصم جنبه مادی و اقتصادی دارد، زیورآلات و جامههای اضافی خود را به سوی آنان پرتاب کردند، تا در پی غارت آنها، لحظهای بیاسایند. زمانی که دشمن میخواست اسرا را وارد شام نماید، امّ کلثوم از آنها خواست تا سرها را از محل زنان دور سازند، تا مردم با نگاه به سرهای بریده، کمتر به محمل زنان نگاه کنند و دخترکان مقنعه از سر کشیده را با نگاه نیازارند! اما شمر ملعون با این درخواست، ابتدا محملها را وارد شهر کرد!
زنان با پیام امام، دو نوع پوشش برای خود انتخاب کرده بودند که پوشش اولیه با غارت دشمن از میان رفت. در مجلس یزید، سکینه دختر امام به گریه افتاد و زمانیکه یزید علت آن را جویا شد، فرمود «کیف لا یَبکی مَن لیس لها الستر تستر وجهها عنکَ و عن جُلساءِ مجلسِکَ؟»؛(26) چگونه گریه نکند کسی که پوشش و نقابی برای او نیست، تا صورت خود را از تو و مردان مجلست بپوشاند؟!
حضرت زینب علیهمالسلام شجاعانه در این مجلس، همچون پدر، برادر و مادرش خصم را به ذلّت کشاند و شخصیت متزلزل یزید را در مقابلش همچون برگی خشک شده در هم فشرد تا تجربه تاریخ عاشورا سنّت تاریخ استکبار شود که حجاب زن مسلمان بالاترین سلاح ایمان است.
بیشتر مکاتب و اندیشههای علمی بشری در طول تاریخ، حول دو محور اقتصاد و قوای جنسی، نظریات خود را ارائه دادهاند. گویی از زمانی که انسان خود را شناخت، خود را میان دو غریزه قوی مالکیت و شهوت اسیر دیده و برای به بند کشیدن آنها، به منظور دستیابی به سعادت، در پی روشی علمی میگشته است. آنگاه که تفکرات در هالهای از مذهب شکل میگرفتند، برداشت از این دو غریزه بیشتر به صورت قناعت و رهبانیت خود را نشان میداد، و آنگاه که تفکرات مادی بر جوّ عمومی جامعه حاکم میشد، ربا، بیبندوباری و گاه اشتراک در هر دو قسمت مطرح میگردیدند.
شاید بدین سبب بود که دو گل در جهت مطامع استعماری فرانسه، همیشه میپرسید: آیا زنان (در مستعمرات فرانسه) عرف و عادات قدیم خود را رها کردهاند؟ به عبارت دیگر، میزان تأثیر سوء تبلیغات استعمار تا چه حد بوده است؟ آیا هنوز فرهنگ بومی خود را پاس میدارند؟ یا در مقابل فرهنگ بیگانه، استقامت میورزند؟ آیا در تاراج سرمایههای وجودی خود به اشغالگران کمک میکنند و برادران و پدران و پسران مملکت خود را کتف بسته به استعمار تحویل میدهند؟ آیا هنوز استقلال خود را به اسارت در فرهنگ بیگانه ترجیح میدهند یا تضمینکننده سیاستهای سرمایهداری از طریق خرید کالاهای مصرفی هستند؟
آری، هر جا جسم زن اسیر باشد، روح مرد نیز به اسارت میرود، و در هر جامعهای زن رشد داشته باشد، مردان نیز فعّالترند. ناپلئون میگفت: اگر میخواهید میزان تمدن و پیشرفت ملتی را بدانید، به زنان آن ملت نگاه کنید! برخی روایات متواتر نیز بلای جامعه را افزایش زنانی میداند که از اهداف متعالی دور شدهاند و سرمایههای خود را، که میتوانند سهم مهمی در رشد جامعه داشته باشند، زمینه سقوط و انحطاط جامعه قرار دادهاند.
و اینچنین عاشورا محکی شد برای زن تا اثبات کند که او هدف دشمن است و دشمن پس از کشتن مردان جامعه، به سراغ او خواهد آمد، و این برای دشمن درسی شد که اگر زن پاسدار ولایت و رهبری دین گردد، قویترین و پراستقامتترین فرد در مقابل دشمن خواهد بود.
دشمن، که حجاب زنان را قویترین سلاح در تثبیت مدیریت ولایت میدید، حجاب از سر آنان کشید، غافل از آنکه گرچه حجاب به زن ارزش میدهد، اما آنکه حجاب را ارزش میبخشد، زینبگونه بودن و زینبی رفتار کردن است! و خصم به دست خود، این ارزش را تثبیت کرد که حجاب را دو ارزش است:
1. پوشیده بودن؛
2. زینبگونه زیستن.
سهل بن ساعدی میگوید: به دروازه دمشق رفتم، بیرقهایی پی در پی پیدا بودند و سواری دیدم که بیرقی در دست داشت، پیکان از بالای آن بیرون آمده و سری بر آن بود که شبیهترین مردم به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بود! ناگاه دیدم از پشت سر وی زنانی بر استرانی بیروپوش سوارند. نزدیک شدم و از زن نخستین پرسیدم: کیستی؟ گفت: سکینه بنت الحسین. گفتم: چه حاجتی داری تا برآورم؟ من سهل ساعدی هستم، جدّ تو را دیدهام و حدیث او را شنیدهام. گفت: ای سهل! به حامل این سر بگو آن را به پیش ببرد، تا مردم مشغول نگریستن آن شوند و به حرم پیامبر صلیاللهعلیهوآله نگاه نکنند! سهل گفت: چهارصد دینار دادم تا آن کار را انجام دهد.(27)
عظمت رسالت زن در حفظ حرمت پوشش، در عاشورا مشخص گردید و پیام عاشورا به همراه مفهوم حجاب، تا زمان جاری است، انعکاس خواهد داشت. بدین سبب است که دشمنان، حجاب را جزو مهمترین محورهای مبارزه خود قرار دادهاند؛ زیرا حجاب، لباس حمایت از ولایت است.
نقش سوگواری زنان در واقعه عاشورا
لطف الهی در تجهیز عاطفه زن قرین شد و نقش ظریف عاطفه در تحوّلات روحی بشر با آمیختگی و نیرو گرفتن از مناجات اولیای خدا عمیقتر گردید، تا وظیفه زن را در ایجاد تعادل و ثبات در محورهای خانواده، اجتماع و تربیت نسل مدد نماید؛ زیرا این امور، زیربنایی از احساس و ایمان الهی را خواستار بودند و تأثیر گوشهای از این امتیازات شگرف، آمادگی انقلاب درونی و تحوّل زن را به سوی حق تضمین نمود.
بدینسان، میتوان وجود این نیرو را در تحوّل روحی زن به عنوان قویترین محرّک او تعبیر نمود و بر این اساس، خطاب اصلی ذکر مصایب اهلبیت علیهمالسلام به سوی روح زن است و قویترین عزاداران این سوگ را زنان تشکیل میدهند؛ گویی زن میخواهد با همراهی اسیران به عزاداری بپردازد و با نیروی ایمان، این کاروان را مجهّز نماید.
امام حسین علیهالسلام در سخنگویی و رویارویی تاریخی حق و باطل، زنی را انتخاب نمود تا اوراق نگاشته شده به خون شهدا را به تفصیل در تاریخ بیان دارد. رسول گرامی صلیاللهعلیهوآله گریه کردن بر حضرت زینب علیهاالسلام را همچون گریستن بر برادراش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام دانست و تأسّی به او را همچون چنگ زدن به ریسمان ولایت معرفی نمود تا این امر اتمام حجتی برای زن و شخصیت والای او باشد.
عاشورا ایستگاه ارزشی سالیانه زن است که خود را بیابد و ارزیابی کند و فاصله راه را تا الگوی متعالی کمتر نماید؛ زیرا کربلا از تمامی جنبههای تعالی گوشههایی در خود دارد. زنان صحابه در روز مبارزه، در دفاع از امام و تحریض عزیزان خود حماسهها آفریدند. زنان اهلبیت علیهمالسلام در تبلیغ و افشاگری اعجاز نمودند، اما مجموعه کامل این جلوهها، همه در زینب علیهاالسلام گرد آمده بود. او در میان مادران داغدار، پسرانش را به میدان فرستاد، برادرانش را تکّه تکّه شده یافت و هفده تن از خاندانش را کشته دید؛ در عزاداری میان دشمن، ظاهر شد و در گردآوری بازماندگان، به تازیانهها و شماتتهای دشمن وقعی ننهاد و در اسارت، همچون امیر بیان علی علیهالسلام سخن گفت و در عبادتهای شبانه خود، لحظهای کوتاهی نکرد.(28) او نمونه کامل صبر است و راه چگونه الهی شدن زن را در طول تاریخ به او آموخت.
زینب علیهاالسلام مورّخ همان دفتر سیاسی ولایت شد که حضرت فاطمه علیهاالسلام آن را گشوده بود و زن مسلمان را در طول تاریخ با عظمت خود، آن درک کرد و در ذهن خود جاودانه ساخت.
عاشورا رمز انقلاب درونی زن است؛ مجموعهای گردآوری شده از تمامی عوامل احساسی: کودک یتیم، زن داغدیده، تشنگی، گرسنگی، اسارت، شهادت، غارتزدگی، بیماری، هتک حرمت، تازیانه و ...! و آنجا که زن میبیند در دل شب، زنی تنها با رسالتی عظیم از خیمههای نیمه سوخته، خیمهای برپا میکند و کودکانی را که بدنشان از تازیانه سیاه شده است و از ترس به سوی قتلگاه میشتابند، گردآورده، آنان را با ذکر آینده قیام، آرام میکند و آنگاه که همه میخوابند، خود به عبادت میایستد، میفهمد که این عظمت، صورت جدیدی از تصویر زن است که باید آن را به خاطر سپرد و او را رها نساخت.
اگر دشمنان بگذارند که زن خسته قرن، اهلبیت علیهمالسلام را بشناسد و شخصیت خود را در مکتب آنان پرورش دهد، چنان جلوهای از این مکتب بروز خواهد نمود که در تلألو آن، دلها جذب گردند و عقلها حق را بیابند. حقیقت این است که هنوز نقش تربیتی اهل بیت علیهمالسلام و تأثیر اعتقاد به آنها ناشناخته مانده است. آنها چشمههای همیشه جوشان هدایتند که در پرتو انوارشان، فطرتها آسوده میگردند و نیروها از هرز شدن به رشد میرسند و در انعکاس قدرتش، تمامی مکاتب تربیتی دنیا به شگفت میآیند.
1 کارشناس ارشد مدیریت.
2. ابومخنف، مقتل الحسین، ص 18.
3. همان، ص 45.
4. همان، ص 74.
5. شیخ عباس قمّی، نفس المهموم، بیروت، دارالمحجة البیضاء، 1412 ق / 1992 م، ص 132.
6. همان، ص 192.
7. همان، ص 207.
8. همان، ص 364.
9. همان، ص 134.
10. شیخ عباس قمی، بیتالاحزان، ص 201.
11. شیخ عباس قمّی، نفس المهموم، ص 214.
12. ابومخنف، پیشین، ص 208.
13. شیخ عباس قمّی، نفس المهموم، ص 13.
14. همان، ص 265.
15. محمد واصف، انقلاب مقدّس حسین علیهالسلام ، 1386 ق، ص 153.
16. محمد سماوی، ابصار العین فی انصار الحسین، ص 132.
17. شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص 152.
18. همان، ص 147.
19. همان، ص 148.
20. ابومخنف، پیشین، ص 124.
21. ابن سعد، طبقات الکبری، ج 8، ص 414 / محمّد بن عمر بن واقدی، مغازی، ج 1، ص 270.
22. خواهر مسلم بن عوسجه، مادر عبداللّه بن عمیر کلبی، مادر عمر بن جناده و به روایتی امّ وهب.
23. شیخ عباس قمّی، نفس المهموم، ص 139 / ابو مخنف، پیشین، ص 141.
24. سید بن طاووس، لهوف، ص 158.
25. گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم علیهالسلام ، فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیهالسلام ، ترجمه کتاب موسوعه الکلمات الامام الحسین علیهالسلام ، ص 549.
26. ملامحمد گرمرودی، اشکهای خونین در سوگ امام حسین علیهالسلام ، ص 444.
27. شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص 241.
28. بهگونهای که حضرت سیدالشهداء علیهالسلام در وداع آخر، به حضرت زینب علیهاالسلام فرمود: خواهرم، هرگز مرا در نمازهای شبانهات فراموش نکن! (ذبیحاللّه محلاتی، ریاحین الشریعه، ج 3، ص 62)
نگاهی به آموزههای تربیتی در زندگی حضرت خدیجه علیها السلام
حضرت خدیجه همسر گرامی رسول اکرم صلی الله علیه و آله، 68 سال پیش از هجرت نبوی صلی الله علیه و آله در شهر مکه به دنیا آمد . پدر وی خویلد بن اسد و مادرش فاطمه دختر زائدة بن اصم میباشد . او در چهل سالگی با حضرت محمد صلی الله علیه و آله که 25 سال از عمر شریفش را سپری کرده بود ازدواج نمود . بنابر قول مشهور ثمره ازدواج خدیجه شش فرزند به نامهای قاسم، عبدالله، رقیه، زینب، امکلثوم و فاطمه علیها السلام بود . قبل از اسلام وی به خاطر دارا بودن صفات پسندیده و فضائل اخلاقی و پاکدامنی، «طاهره» لقب گرفت . ثروت خدیجه در میان اهل مکه بینظیر بود و اهالی مکه با اموال وی به صورت مضاربهای تجارت میکردند . خدیجه پس از ازدواج با پیامبر همه آن ثروت را در اختیار حضرت رسول نهاد و بدین ترتیب از جنبه اقتصادی دین اسلام را تقویت نموده و در گسترش آن نهایت تلاش خود را به جای آورد .
مقام او در نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حدی بود که در مدت 25 سال زندگی مشترک با این بانوی با عظمت، آن حضرت به خاطر تکریم وی با هیچ زنی ازدواج نکرد و بهترین دوران جوانی خویش را به وی بخشید . بعد از رحلتحضرت خدیجه، رسول گرامی اسلام همیشه به یاد محبتها و تلاشهای او بود . بنابر برخی اقوال خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با دو نفر دیگر بنامهای «ابو هالة بن زراره تمیمی» و «عتیق بن عائذ مخزومی» نیز ازدواج کرده بود . این یاور با وفای رسالتبعد از 25 سال زندگی در کنار حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله در دهمین سال بعثت در 65 سالگی و در دهم ماه رمضان چشم از جهان فرو بست و قلب رسول خدا صلی الله علیه و آله و مسلمانان را داغدار نمود .
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیکر پاک او را در حجون با دستهای خویش به قبر گذاشت و از شدت حزن و اندوه سال وفات او را که با فاصله اندکی از رحلت ابوطالب علیه السلام رخ داده بود، عام الحزن (سال اندوه) نامید . امیرالمؤمنین علی علیه السلام به پاس خدمات آن دو بزرگوار به جهان اسلام اشعاری جانسوز سروده و در بخشی از آن حزن و ماتم قلبی خویش را بیان داشته است:
اعینی جودا بارک الله فیکما
علی هالکین لا تری لهما مثلا
علی سید البطحاء وابن رئیسها
وسیدة النسوان اول من صلی
مهذبة قد طیب الله خیمها
مبارکة والله ساق لها الفضلا
فبت اقاسی منهما الهم والثکلا
مصابهما ادجی الی الجو والهواء (1)
ای چشمان من! احسنتبر شما، [اشک بریزید] در فراق آن دو بزرگواری که نظیر ندارند . بر سرور سرزمین بطحاء و فرزند رئیس آن و بر بانوی بانوان که نخستین نمازگزار بود [ . آن بانوی] پاکدامنی که خداوند خصلتهای او را پاکیزه کرده است [ . بانوی ] مبارکی که خداوند برتری را به سوی او رانده است .
مصیبت این دو عزیز فضا را بر من تیره و تار ساخته و [از این پس] شبها را در اندوه و حزن این دو سر میکنم .»
در این نوشتار بر آن شدیم که نقش این بانوی خجسته را در گسترش آموزههای مکتب تربیتی اسلام مورد توجه قرار داده و مواردی قابل توجه از آن را به خوانندگان گرامی تقدیم داریم . به امید اینکه بتوانیم از این شخصیتبرجسته و بانوی نمونه در جهان اسلام درسها آموخته و با شناخت فضائل و مناقب آن بزرگوار، از او به عنوان اسوه و الگوی تربیتی پیروی کنیم .
1- فضائل اخلاقی و علمی
مطالعه تاریخ زندگی حضرت خدیجه علیها السلام نشان میدهد که او هم در دوران جاهلیت و هم بعد از بعثتخاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله دارای فضائل اخلاقی و کمالات معنوی بوده است . او در جامعه خود به عنوان یک الگوی زن برتر، تاثیر بسزایی در گسترش صفات نیک انسانی داشته است . سخاوت، کرامت، ایثار و فداکاری، عفت و پاکدامنی، دوراندیشی و درایت و توجه به مستمندان، عطوفت و مهربانی و صبر و استقامت، از جمله فضیلتهای پسندیده ایست که صفحات تاریخ این زن نمونه را نشان میدهد .
به همین جهت آن بانوی یگانه در میان زنان رسول خدا صلی الله علیه و آله شرایط هم کفو بودن را احراز نمود و یک همتای واقعی برای حضرت محمد صلی الله علیه و آله بود . عدم ازدواج مجدد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در زمان حیات خدیجه کبری علیها السلام نشانگر جاذبههای معنوی و فضائل اخلاقی بیشمار در وجود آن حضرت است، که بدون تردید برخورداری از آن صفات نقش مهم و اساسی در زندگی رسول خدا صلی الله علیه و آله داشته است . به همین جهت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این بانوی تربیتیافته را از برترین زنان بهشتی شمرده و میفرماید: «افضل نساء اهل الجنة خدیجة بنتخویلد وفاطمة بنت محمد ومریم بنت عمران وآثیة بنت مزاحم امراة فرعون (2) ; بهترین زنان اهل بهشت عبارتند از: خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم [یعنی] زن فرعون .»
وفاداری این بانوی آسمانی در راه رسیدن به اهداف والای همسر خویش، مورد توجه سیرهنویسان و محققان قرار گرفته است . او از اولین لحظات بعثت، به رسولخدا صلی الله علیه و آله ایمان آورد و تا آخرین لحظات برایمان خود پای فشرد و لحظهای شک و تردید به دل راه نداد .
گذشته از فضائل اخلاقی، او از کمالات علمی نیز برخوردار بود . تاریخ گواهی میدهد که خدیجه در مورد دانش عصر خود اطلاعات فراوانی داشت و از کتابهای آسمانی آگاه و از نظر عقل و درایت و زیرکی بر تمام زنان حتی بسیاری از مردان معاصر برتری داشت . بنابراین او دارای تمام کمالات و امتیازهایی بود که یک زن میتواند داشته باشد .
با توجه به نکات یاد شده، خدیجه به عنوان اولین بانوی مسلمان در ترویج فرهنگ اسلامی و الگوهای یک زن مسلمان و با کمال نقش والای خود را ایفا کرده است و بانوان بسیاری از تربیت عملی وی درسها آموختهاند . اهمیت فضائل اخلاقی و کمالات انسانی در وجود این بانوی با فضیلت آنگاه به اوج خود میرسد که نگاهی به وضع زن در ایام جاهلیت و قبل از بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیندازیم .
زن در آن روز نه تنها از حقوق خود محروم بود و با رقت آورترین وضع زندگی میکرد، بلکه به عنوان مایه ننگ و عار و موجودی شوم زنده به گور میشد . خدیجه در چنین عصری اثبات نمود که یک زن نه تنها حق حیات دارد و باید حقوق مسلم خود را استیفا نماید، بلکه میتواند با اعمال شایسته و تلاش و کوشش، به مرحلهای برسد که خداوند متعال به او سلام برساند; همچنان که امام باقر علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل میکند: شبی که در معراج بودم، به هنگام بازگشت از سفر معراج به جبرئیل گفتم: ای جبرئیل! آیا خواستهای از من داری؟ گفت: خواهش من این است که از طرف خداوند و من، به خدیجه سلام برسانی . (3)
2- پرورش فرزندان صالح
بدون تردید، مادر به عنوان مؤثرترین عامل محیطی و وراثتی در پرورش و رشد شخصیت کودک نقش به سزایی دارد . حضرت خدیجه علاوه بر این که به نص قرآن مادر روحانی همه مؤمنین است، به عنوان مادری شایسته و با ایمان در دامن خویش فرزندان نیک و صالحی برای رسولالله صلی الله علیه و آله تربیت نمود . وی شش فرزند برای پیامبر به دنیا آورد و در دامن پر مهر خویش پرورش داد که در میان آنها حضرت فاطمه علیها السلام از رتبه خاصی برخوردار است . دختری که رهبری اسلام بعد از پیامبر اکرم و علی علیه السلام از نسل او پدید آمد و ادامه یافت .
این دختر با مادرش آنچنان ارتباط تنگاتنگ داشت که هنگام رحلتحضرت خدیجه، فاطمه علیها السلام که در حدود پنجسال داشتشدیدا بیتابی میکرد و به دور پدر بزرگوارش میچرخید و میگفت: «یا ابه این امی; پدر جان! مادرم کجاست؟» حضرت جبرئیل نازل شد و فرمود: یا رسولالله! خداوند میفرماید: سلام ما را به فاطمه برسان و به او اطلاع بده که مادرش خدیجه در خانههای بهشتی با آسیه و مریم زندگی میکند . (4)
این دختر پاکیزه، هنگام رحلت مادر وقتی احساس کرد که حضرت خدیجه شدیدا در فراق او و پدر ارجمندش ناراحت است و نگران تنهایی و بییاوری حضرت محمد صلی الله علیه و آله میباشد، به مادرش دلداری داده و گفت: «یا اماه! لاتحزنی ولاترهبی فان الله مع ابی (5) ; مادر جان! اندوهگین و مضطرب نباش، زیرا خداوند یار و یاور پدرم میباشد .»
امامان معصوم علیهم السلام نیز همیشه به وجود چنین مادری افتخار میکردند; همچنانکه حضرت مجتبی علیه السلام هنگامی که با معاویه مناظره میکرد، در مورد یکی از علل انحراف معاویه از محور حق و انحطاط اخلاقی وی و سعادت و خوشبختی خود به نقش مادر در تربیت افراد اشاره کرده و فرمود: معاویه! چون مادر تو «هند» و مادربزرگت «نثیله» میباشد [و در دامن چنین زن پست و فرومایهای پرورش یافتهای] این گونه اعمال زشت از تو سر میزند و سعادت ما خانواده در اثر تربیت در دامن مادرانی پاک و پارسا همچون خدیجه علیها السلام و فاطمه علیها السلام میباشد . (6)
امام حسین علیه السلام در روز عاشورا برای معرفی خویش و آگاه کردن دلهای بیدار، به مادرش فاطمه علیها السلام و مادربزرگ شایسته و فداکارش حضرت خدیجه اشاره نموده و فرمود: «انشدکم الله هل تعلمون ان امی فاطمة الزهراء بنت محمد؟ ! قالوا: اللهم نعم . . . انشدکم الله هل تعلمون ان جدتی خدیجة بنتخویلد اول نساء هذه الامة اسلاما؟ ! قالوا: اللهم نعم (7) ; شما را به خدا قسم میدهم! آیا میدانید که مادر من «فاطمه زهرا» دختر محمد [مصطفی صلی الله علیه و آله ] است؟ ! گفتند: آری [ . . . فرمود: ] شما را به خدا قسم میدهم! آیا میدانید که مادربزرگ من خدیجه دختر خویلد، نخستین زنی است که اسلام را پذیرفت؟ ! گفتند: آری .»
حضرت خدیجه علاوه بر اینکه در دامان پر مهر و عطوفتخویش فرزندان پیامبر را پرورش داد، فرزندان شایستهای را نیز قبل از ازدواج با پیامبر تربیت کرده بود که از جمله آنها هند بن ابی هاله میباشد . او (هند) در مدت سه شبانه روزی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در هنگام هجرت در غار ثور مخفی شده بود، به همراه علی علیه السلام دور از چشم مشرکان مکه محرمانه به پیامبر صلی الله علیه و آله آذوقه میبرد و برمیگشت . وی مردی بزرگوار، شریف، فصیح و محدث بود و از شوهر دیگر خدیجه بنام ابی هالة بن زرارة تمیمی متولد شده بود . (8)
هند پسر خدیجه همان کسی است که امام حسن علیه السلام به عنوان دایی خود از وی نام میبرد . وی اوصاف و شمایل رسول خدا صلی الله علیه و آله را برای امام مجتبی علیه السلام توصیف میکرد و بسیار مورد علاقه رسولالله صلی الله علیه و آله بود . او بتهای مشرکان را میشکست (9) و در جنگ جمل در رکاب حضرت علی علیه السلام به شهادت رسید . (10) و (11)
3- توجه به نیازهای عاطفی و خواستههای فرزندان
مهرورزی و محبتبه کودکان و رفع نیازهای معنوی و عاطفی فرزندان، یکی دیگر از اصول تربیتی اسلام میباشد . حضرت خدیجه به عنوان یک مادر دلسوز و مربی آگاه در این مورد حساسیت ویژهای داشت . ماجرای زیر بیانگر این ویژگی حضرت خدیجه میباشد .
در ایام بیماری خدیجه که به مرگ وی انجامید، روزی اسماء بنت عمیس به عیادتش آمد، او خدیجه را گریان و ناراحت مشاهده کرد و به او دلداری داده و گفت: تو از بهترین زنان عالم محسوب میشوی، تو تمام اموالت را در راه خداوند بخشیدی، تو همسر رسول گرامی اسلام هستی و بارها تو را به بهشتبشارت داده است . با این همه چرا گریان و نگران هستی؟
خدیجه علیها السلام فرمود: اسماء! من در فکر این هستم که دختر هنگام زفاف نیاز به مادر دارد تا نگرانیها و اسرارش را به مادر بگوید و خواستههایش را به عنوان محرم اسرار مطرح نماید، فاطمه علیها السلام کوچک است، میترسم کسی نباشد که متکفل کارهای وی در هنگام عروسی شود و برایش مادری کند .
اسماء بنت عمیس گفت: ای بانوی من! نگران نباش من با تو عهد میکنم که اگر تا آن موقع زنده ماندم به جای تو برای فاطمه مادری کنم و نیازهای روحی و عاطفی وی را برطرف نمایم .
بعد از وفات خدیجه علیها السلام هنگامی که شب زفاف حضرت فاطمه علیها السلام فرا رسید، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: همه زنها از اتاق عروس خارج شوند و کسی در آنجا باقی نماند . همه رفتند، اما پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله متوجه شد که هنوز اسماء بنت عمیس در اتاق باقی مانده است . فرمود: آیا نگفتم همه زنان بیرون روند؟ اسماء گفت: چرا یا رسولالله من شنیدم و قصد مخالفتبا فرمایش شما رانداشتم، ولی عهد من با خدیجه مرا بر آن داشت که در اینجا بمانم; چون با خدیجه پیمان بستهام که در چنین شبی برای فاطمه مادری کنم . (12)
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله با شنیدن این سخن به گریه در آمد و فرمود: تو را به خدا سوگند برای این کار ایستادهای؟ اسماء عرض کرد: آری . پیامبر صلی الله علیه و آله دستبه دعا برداشته و برای اسماء بنت عمیس دعا کرد . (13)
همچنین حضرت خدیجه در مورد آینده دختر خردسال خویش خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دغدغههایی را به این ترتیب بیان نمود: یا رسولالله! این دختر من - با اشاره به حضرت فاطمه علیها السلام - بعد از من غریب و تنها خواهد شد . مبادا کسی از زنان قریش او را آزار برساند، مبادا کسی به صورتش سیلی بزند، مبادا کسی صدای خود را بر روی او بلند کند، مبادا کسی با او رفتاری تند و خشن داشته باشد . (14)
4- رعایت آیین شوهرداری
یکی از برنامههای تربیتی اسلام، آموزش آیین شوهرداری به بانوان میباشد . اگر به آمار اختلافات خانوادگی و طلاق و ناهنجاریهای خانوادهها توجه شود، بخش قابل توجهی از این مشکلات به رفتارهای بانوان و زنان و دختران جوان بر میگردد و این همه، به خاطر ناآگاهی و عدم توجه به حقوق شوهران، رعایت نکردن آداب معاشرت، عدم آگاهی از اصول شوهرداری در اسلام است . حضرت خدیجه علیها السلام در ترویج آیین شوهرداری اسلامی و رعایتحقوق همسر، نهایت تلاش را به عمل میآورد .
حضرت خدیجه علیها السلام با شیوههای مختلفی فضای خانواده را آرام نگاه داشته و امنیت روحی و روانی را برای شوهر و فرزندان برقرار و زمینه را برای رشد فضائل اخلاقی فراهم میآورد . در اینجا به برخی از روشهای تکریم شوهر و همسرداری حضرت خدیجه اشاره میکنیم:
الف) ابراز محبت:
حضرت خدیجه در فرصتهای مناسب به همسر گرامی خویش ابراز علاقه و محبت میکرد . او در قالب اشعاری زیبا درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، مکنونات قلبی خویش را چنین ابراز میدارد:
فلو اننی امشیت فی کل نعمة
ودامت لی الدنیا وملک الاکاسرة
فما سویت عندی جناح بعوضة
اذا لم یکن عینی لعینک ناظرة (15)
«اگر تمام نعمتهای دنیا و سلطنتهای پادشاهان را داشته باشم و ملک آنها همیشه از آن من باشد، به نظر من به اندازه بال پشهای ارزش ندارد زمانی که چشم من به چشم تو نیفتد .»
ب) طرح غیرمستقیم خواستهها
بدون شک هر زنی از شوهر خویش انتظارات و توقعاتی دارد . این در خواستهای معقول زن، اگر در محیطی محبتآمیز و همراه با حفظ حریمهای اخلاقی باشد، امری پسندیدهتر و جذاب خواهد بود . اگر این خواستهها به صورت غیرمستقیم انجام گیرد، در تحکیم روابط خانوادگی و افزایش محبت تاثیری فوق العاده خواهد داشت . حضرت خدیجه علیها السلام خدمات زیادی را در خانه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله انجام داده و صدمات فراوانی متحمل شده بود، از این رو به صورت طبیعی میتوانست انتظارات و توقعاتی را نیز از آن حضرت داشته باشد، اما او هیچگاه خواستههای شخصی خویش را به صورت مستقیم بیان نمیکرد بلکه سعی میکرد آنها را به عنوان یک پیشنهاد و یا خواهش غیر مهم و در کمال ادب و احترام مطرح نماید .
حضرت خدیجه در آستانه وفات خویش هنگامی که وصیتهای خود را بیان میکرد، آنها را در قالب یک گفت و گوی صمیمانه و محبتآمیز مطرح نمود . وی خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کرد: «یا رسولالله! چند وصیت دارم، البته من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن .
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هرگز از تو تقصیری مشاهده نکردم . تو نهایت درجه تلاش خود را به کار گرفتی و در خانه من زحمات و مشکلات زیادی را متحمل شدی و تمام دارایی خود را در راه خدا مصرف کردی . حضرت خدیجه علیها السلام عرض کرد: یا رسولالله! میخواهم خواستهای را توسط دخترم فاطمه به شما برسانم و شرم دارم آن را مستقیما بازگو نمایم .
پیامبر از منزل خدیجه بیرون رفت . آنگاه خدیجه دخترش فاطمه را صدا کرد و به او گفت: عزیزم! به پدر بزرگوارت بگو که مادرم میگوید: من از قبر هراسناکم، دوست دارم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی کفن کرده و در قبر بگذاری . فاطمه علیها السلام به نزد پدر آمده و پیام مادرش را رساند . پیامبر صلی الله علیه و آله آن لباس را برای خدیجه فرستاد . هنگامی که فاطمه علیها السلام آن را آورد، نشاط زایدالوصفی وجود خدیجه را فرا گرفت . آنگاه حضرت خدیجه با دلی آرام چشم از جهان فرو بست . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مشغول تجهیز و غسل و حنوط وی شد، هنگامی که خواستخدیجه را کفن کند، حضرت جبرئیل امین نازل شد و گفت: یا رسولالله! خداوند سلام میرساند و میفرماید: کفن خدیجه به عهده ماست و آن یک کفن بهشتی خواهد بود . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اول با پیراهن خود و از روی آن با کفن بهشتی خدیجه را کفن کرد .
ج) دلجویی و دلداری همسر
خانواده کانون آرامش و راحتی بخش هر انسانی است . مردی که در بیرون خانه با هزاران مشکل و گرفتاری رو به روست و گاهی در راه رسیدن به هدف و کسب روزی حلال سخنان ناروا شنیده و لطمات روحی و جسمی زیادی را متحمل میشود، انتظار دارد که کسی از وی دلجویی کرده و حرف دلش را شنیده و با کلمات شفابخش و برخوردهای آسایش آفرین مرهم گذار دردهای انباشته در دل او باشد .
حضرت خدیجه چنین همسری برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود . مشرکان با سخنان توهینآمیز و اعمال وقیحانهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ناراحت میکردند و از این ناحیه مشکلات فراوانی پیش روی پیامبر اکرم بود، اما همه این گرفتاریها به وسیله خدیجه علیها السلام جبران میشد . او شخص پیامبر و مشکلات آن حضرت را آگاهانه درک میکرد و بدین جهت در پیشرفت اهداف آن حضرت تلاش مینمود و سخنانش را تصدیق میکرد و او را از تمام غمها و غصهها میرهانید .
علامه سید شرف الدین در این مورد مینویسد: «او مدت 25 سال با پیامبر صلی الله علیه و آله زندگی کرد بدون آنکه زن دیگری در زندگی او شریک شود و اگر در حیات باقی میماند، پیامبر باز هم شریک دیگری انتخاب نمیکرد . او در تمام طول زندگی زناشویی شریک درد و رنج پیامبر صلی الله علیه و آله بود، زیرا با مال خود به او نیرو میبخشید و با گفتار و کردار از او دفاع مینمود و به او در مقابل عذاب و درد کافران که در راه رسالت و ادای آن نصیبش میکردند تسلی میداد . او به همراه علی علیه السلام هنگام نزول نخستین وحی آسمانی به پیامبر صلی الله علیه و آله، در غار حرا بود . (16) »
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد همسر گرامی خویش میفرماید: «خدیجه زنی بود که چون همه از من روی میگردانیدند او به من روی میکرد و چون همه از من میگریختند، به من محبت و مهربانی میکرد و چون همه دعوت مرا تکذیب میکردند به من ایمان میآورد و مرا تصدیق میکرد .
در مشکلات زندگی مرا یاری میداد و با مال خود کمک میکرد و غم از دلم میزدود . (17) »
خدیجه آنچنان در روح و جان همسر بزرگوارش تاثیر گذاشته بود که مدتها بعد از رحلتحضرت خدیجه علیها السلام، هرگاه حضرت رسول صلی الله علیه و آله گوسفندی را ذبح میکرد، میفرمود سهمی هم به دوستان خدیجه بفرستید، زیرا من وستخدیجه را هم دوست میدارم .
5- برترین معیارهای انتخاب همسر
هر جوانی در زندگی خویش نیاز به ازدواج دارد و ازدواج در اسلام، یک امر مقدس و عبادت محسوب میشود . دختر و پسری که میخواهند به سوی امر مقدس ازدواج قدم بردارند، اولین گام را از خود دوستی به سوی غیردوستی بر میدارند، آنان با امضای پیمان مقدس زناشویی از دایره خودخواهی بیرون رفته و با وارد شدنبه مرحله جدیدی از زندگی، بخشی از کمبودهای خود را جبران میکنند که از جمله آنها میتوان به بقای نسل، رسیدن به آرامش و سکون، تکمیل و تکامل، تامین نیاز جنسی، سلامت و امنیت اجتماعی و تامین نیازهای روحی و روانی اشاره کرد . اما در این میان مهمترین دغدغههای هر دختر و پسر جوان که در آستانه ازدواج قرار میگیرد، برترین معیارها و ملاکهای ازدواج در انتخاب همسر آیندهاش میباشد .
حضرت خدیجه علیها السلام به عنوان الگوی دختران و زنان مسلمان در مورد انتخاب حضرت محمد صلی الله علیه و آله به عنوان همسر آینده خویش ملاکها و اصولی را مطرح میکند که از گفت و گوی وی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله معلوم میشود .
خدیجه هنگام پیشنهاد ازدواج با رسول خدا صلی الله علیه و آله به وی گفت: به خاطر خویشاوندیتبا من، بزرگواریت، امانتداری تو در میان مردم، اخلاق نیک و راست گوئیت، مایلم با تو ازدواج کنم . (18)
ارزش این انتخاب خدیجه آنگاه نمایان میشود که بدانیم او در آن هنگام، موقعیتی عالی و ممتاز در جامعه خود داشت و تمام امکانات و زمینهها برای ازدواج وی با هر یک از جوانان نامدار و ثروتمند قریش فراهم بود .
پینوشتها:
1) بحار الانوار، ج35، ص143; دیوان امام علی علیه السلام، ص359 و مستدرک سفینة البحار، ج4، ص73 .
2) مناقب امیرالمؤمنین علیه السلام، ج2، ص186 .
3) بحارالانوار، ج18، ص385 .
4) امالی شیخ طوسی، ص175 .
5) فرهنگ سخنان حضرت فاطمه علیها السلام، ص164 .
6) الاحتجاج، طبرسی، ج1، ص282 .
7) الامالی شیخ طوسی، ص463 .
8) همان .
9) اکمال الکمال، ج1، ص119 .
10) مکارم الاخلاق، ص11 .
11) برخی از متفکران اسلامی معتقدند که حضرت خدیجه قبل از حضرت رسول صلی الله علیه و آله ازدواج نکرده بود و فرزندانی همچون هند خواهرزادگان وی بودند که حضرت خدیجه آنان را در دامان خود پرورش داد .
12) اعیان الشیعه، ج1، ص380 .
13) شجره طوبی، ج2، ص334 .
14) همان .
15) مستدرک سفینة البحار، ج5، ص44 .
16) خدیجه، علی محمد علی دخیل، ص31 .
17) بحارالانوار، ج43، ص131 .
18) کشف الغمه، ج2، ص132 .
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.