سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
اس دی ان sdn
 
 
دانش، گمشده مؤمن است . [امام علی علیه السلام] 
»» گرایش‏های دینی ونیازهای تبلیغـی در آلمــان و اروپـــا

گرایش‏های دینی ونیازهای تبلیغـی در آلمــان و اروپـــا
سیدعلی حسینی
کشور جمهوری فدرال آلمان با مساحت سیصد و پنجاه و هفت هزار کیلومتر مربع در شمال اروپای مرکزی و در جنوب دریای بالتیک و دریای شمال قرار دارد. از غرب با کشورهای هلند و بلژیک و فرانسه و از جنوب با سوئیس و اتریش و از شرق با چک واسلواکی و لهستان هم‏مرز است. جمعیّت این کشور در سال 1994، هشتاد و یک میلیون نفر و زبان رسمی مردم آن آلمانی است. واحد پول این کشور «مارک آلمان» است که 80/1 آن برابر یک دلار است.
کشور آلمان در صنعت، کشاورزی، بهداشت و دیگر دانش‏های بشری پیشرفت‏های چشمگیری داشته است و مظاهر و نمودهای تمدّن بشری در آن جلوه کرده و به گونه‏ای حیرت آور بالیده است.
علل رشد و پیشرفت
مناسب است، در آغاز این مقاله و قبل از بیان وضعیّت فرهنگی این کشور، اشاره‏ای به وضع اجتماعی و علل پیشرفت و موفقیّت مادی آنان داشته باشیم.
سخت‏کوشی و قانون‏گرایی و انضباط کاری و مسئولیّت‏شناسی و صرفه‏جویی و نیز بهره‏وری از روش‏های نوین در پیشبردِ اقتصاد و صنعت و کشاورزی در سایه تکامل دانش بشری، از عوامل موفقیّت صنعتی و اقتصادی و بهداشتی و... مردم آلمان و اروپا است.
تلاش پی‏گیر و کوشش چشم‏گیر مردان و زنان آن کشور تحسین برانگیز است و برای مسافران کشورهایی که چنین وضعی ندارند، بسی شگفت‏انگیز می‏نماید.
نگارنده خود شاهد بوده است، افرادی هر روز ساعت سه و نیم صبح به سرکار می‏روند و معمولاً تا چهار بعدازظهر و گاه تا نه شب در محلّ کارخود می‏مانند.1 کارهای مربوط به خانه را معمولاً در روز شنبه انجام می‏دهند و اشیای مورد نیاز یک هفته را همان روز می‏خرند و شب‏ها را زود می‏خوابند تا برای کار فردا بانشاط باشند.
کیفیّت کار کمتر از کمیّت آن نیست، چه آنان پیوسته و بی هیچ وقفه‏ای به کار خود ادامه می‏دهند.
دانشجویان رشته‏های مختلف نیز با تلاش پی‏گیر و کوشش چشم‏گیر و سخت‏کوشی به فعالیّت مشغول هستند و نتایج مطالعات و پژوهش‏های آنان تحسین برانگیز است.
فرمان‏برداری از قانون و انضباط اجتماعی و احساس مسئولیت اجتماعی و وجدان‏کاری و پرهیز از اسراف ـ درست هزینه کردن‏ـ در غالب مردم مشاهده می‏شود.
مهم آن است که تلاش و کوشش و قانون‏گرایی و انضباط اجتماعی در زمره عادات مردم قرار گرفته و فرهنگ آنان شده است.
فعالیت‏های فرهنگی سنجیده، دراز مدت، مداوم و برنامه‏ریزی شده را می‏توان از عوامل بنیادین و مهم ایجاد این فرهنگ دانست.
وضعیت فرهنگی و اعتقادی در آلمان
پیروان مسیحیّت در آلمان
بر خلاف تصور گروهی از مردم، آلمانی‏ها سخت پایبند به دین و مذهب هستند. مذهب پروتستان2 را آنان بنیان گذارده‏اند و نزدیک به نیمی از مسیحیان آلمان، پیرو مذهب پروتستانند. دین رسمی آلمان دین مسیحیّت است و هر دو مذهب کاتولیک و پروتستان در آن کشور پیروان فراوانی دارند.
رهبران هر دو مذهب به اجرای مراسم مذهبی خود توجه‏ای خاص دارند و آن را با شکوه به‏جا می‏آورند و مرد و زن و پیر و جوان و حتی معلولان در آیین مذهبی کلیساها شرکت می‏کنند.
در عین حال کلیساهای فراوانی در شهرهای بزرگ و کوچک، متروک و بی‏مشتری است و چهره‏های رنگ پریده و غربت آن‏ها، از بی‏رغبتی مردم به آن‏ها حکایت دارد. به گفته برخی از محققان، موعظه‏های کشیشان ومبلّغان مسیحی به میزان نسبتا گسترده‏ای رنگ باخته و دیگر نمی‏تواند جان‏های تشنه معنویّت و خردهای جویای حقیقت را سیراب کند و در برابر فرهنگ مهاجم و سنّت ستیز و لرزاننده و براندازنده بنیاد خانواده کاری از پیش نمی‏برد.
مسلّح شدن بسیاری از کشیش‏ها به‏ویژه کشیشان کاتولیک به آخرین دستاوردهای دانش بشری، برای استحکام بخشیدن به باورهای مسیحیّت، از روش‏هایی است که مبلّغان مذهبی از آن سود می‏جویند. تکیه بر زخم‏های مزمن اجتماعی و خانوادگی که امروز بسان لکه‏های ننگی بر دامن جامعه غربی خودنمایی کرده و چهره رنگین آن را ننگین می‏نمایاند3، ابزار دیگری برای ترویج باورهای مسیحیّت است.
تبلیغات فراگیر مسیحیان برای جذب پیروان ادیان دیگر
برنامه‏های تبلیغی مسیحیان بسی فراتر از قلمرو همکیشان آنان است، آنان با مهارت در پی آنند تا هر جا مهاجری را ببینند، تور صیادی خود را بگسترانند.
یکی دو نمونه که خود شاهد آن بوده‏ام را برایتان می‏آورم؛
یک روز، زنگ آپارتمان به صدا درآمد، در را باز کردم، با چهره ناآشنای زن و مردی مواجه شدم. پس از احوال‏پرسی، مرد یاد شده جزوه‏ای را به من داد و پرسید به چه زبان‏هایی آشنایی دارید؟ جزوه را گرفتم و با سرعت ورق زدم. آن جزوه مخاطبان خود را به مسیحیّت دعوت کرده و پرسیده بود که آیا نمی‏خواهید به حقیقت راه یابید و به سعادت جاودان رهنمون شوید؟!! محتوای جزوه دعوت به ارتباط با مبلّغان کلیسا بود و به زبان‏های آلمانی و انگلیسی و عربی و... ترجمه و یک‏جا چاپ شده بود. در پاسخ گفتم، آماده‏ام و از مذاکره با کشیشان و خواندن کتاب‏ها و جزوهای شما با آغوش باز استقبال می‏کنم. در طول این چند دقیقه تنها آن مرد با من سخن می‏گفت و زن همراه ایشان که از تبار شرقی‏ها بود، بادقّت بسیار گفت‏وشنود ما را نظاره می‏کرد.
چند روز بعد یکی از شیعیان عرب از من پرسید، آیا می‏دانی مبشّران به خدا و مژده دهان راهیابی به حقیقت چه کسانی‏اند؟!! وی ادامه داد، یک بار به سراغ من آمدند و چون قاطعانه دست رد به سینه آنان زدم باز گشتند.
در مواردی نیز، کلیسا به مسلمانان کمک مالی کرده و پس از مدت‏ها ارتباط، که تنها جنبه کمک رسانی داشته، به آنان پیشنهاد تغییر دین را داده است.
برخی از کشیشان بینش بازتری دارند و تفاهم و گفت‏وگوی ادیان و سامان‏دهی جبهه واحد از مؤمنان و موحدان، در برابر هوا پرستی و زرگرایی و تزویر حاکم بر بازی سیاستمداران را ترجیح می‏دهند و عملاً «کثرت گرایی دینی» - پلورالیزم- را برتر می‏دانند. در یکی از مراکز فرهنگی شیعیان با کشیش جوانی به گفت‏وگو نشستم که بر پایه این مبنا، ارتباط صمیمانه‏ای با مسئول آن مرکز داشت و گاه پشتیبانی‏ها و حمایت‏های ارزنده‏ای می‏کرد.
مبلغان یهودی
لباس‏ها، ریش‏ها و ترکیب ویژه روحانیون یهودی در خیابان‏های شهرهای بزرگ و کوچک هلند و بلژیک و بسیاری از شهرهای آلمان، ناخودآگاه برای تازه واردان جلب نظر می‏کند، یهودیان با دور اندیشی و برنامه‏ریزی و بهره‏وری از امکانات کشورهای اروپایی، به‏ویژه نفوذ در دستگاه‏های تبلیغی و رسانه‏ها و از طریق تأسیس مراکز فرهنگی، به تبلیغاتی گسترده دست زده‏اند.
برپایه پژوهش برخی از فرهیختگان، یهودیان در پی آنند که «برلین» را بزرگترین پایگاه خود در آلمان کنند و به صورت یکی از کانون‏های اصلی خود در اروپا درآورند. آنان از چند سال پیش در این‏باره فعالیت‏های گسترده‏ای را آغاز کرده‏اند و متأسفانه با هیچ عکس‏العملی از سوی مسلمانان مواجه نشده‏اند.
مبلغان و پیروان یهودیت اگر زمینه را فراهم یابند، از نیش و کنایه به اسلام و مسلمانان دریغ نمی‏ورزند. یکی از مسلمانان ساکن هلند می‏گفت:
در یکی از کشورهای غربی، کنفرانسی بود، یک یهودی که در کنار من نشسته بود از نامم، به مذهب و دین من پی‏برد و خطاب به من گفت: دین شما از دین ما گرفته شده!.
مسلمانان آلمان
حضور چشم‏گیر مسلمانان و به‏ویژه زنان با پوشش اسلامی واقعیتی است که برای برخی ناخوشایند و برای گروهی باشکوه و ارزشمند است. در آلمان بیشترین جمعیّت مسلمان، ترکند. اینان پس از جنگ جهانی دوم به آلمان کوچیده‏اند و هر روز بر جمعیّت آنان افزوده شده و اکنون حدود سه و نیم میلیون ترک و کُرد در آلمان وجود دارد، که نزدیک به هفت درصد از آنان شیعه‏اند. ترک‏ها افزون بر شهرهای بزرگ در غالب شهرهای کوچک و شهرک‏ها و بسیاری از روستاها مسجد دارند. اوقاف ترکیه می‏کوشد، برنامه‏های مذهبی آنان را در اختیار گیرد و بر آن نظارت داشته باشد که توفیق چندانی نداشته است؛ به هر حال ترک‏ها تلاش کرده‏اند فرهنگ زبان و اعتقادات خود را در حد گسترده‏ای حفظ کنند.
مسلمانان ایرانی و عرب
در آلمان مسلمانان عرب از کشورهای مختلف اسلامی حضور دارند، دشواری‏های زندگی و فراز و فرود روزگار آنان را بدین سو کشانیده، ایرانیان و افغانیان و دیگر مسلمانان از آسیا و آفریقا نیز حضور دارند. این مسلمانان گرچه از ملیّت‏های مختلف هستند، اما اسلام محوری است که توانسته است همه آنان را به هم نزدیک کند. مسلمانان ملیّت‏های مختلف، وقتی یکدیگر را ملاقات کرده و کنار هم می‏نشینند، احساس خوشایندی به آنان دست می‏دهد، که در برخوردها و رفتار و گفتار آنان آشکار است. هر مسلمان خود را عضوی از پیکره شکوهمند خانواده بزرگ اسلام می‏داند و زمانی که در کنار دیگر اعضا نشسته، احساس غربت و تنهایی رخت بر می‏بندد و دل‏گرمی جای آن را می‏گیرد.
با این حال نباید از نظر دور داشت که میان مسلمانان اروپا، تفرقه و تشتّت بسیار است که بررسی عوامل و ادله آن فرصت دیگری می‏طلبد و این فشرده گنجایش آن را ندارد.
وضعیّت فرهنگی شیعیان
همان‏گونه که اشاره کردیم بر پایه برخی از آمارهای نه چندان دقیق حدود هفت‏درصد از مهاجران کرد و ترک، شیعه هستند. علاوه بر آن هشتاد هزار نفر از شیعیان لبنان و گروهی از ایران و افغانستان و عراق و پاکستان و هندوستان به آلمان کوچ کرده‏اند.
بسیاری از شیعیان، به مسایل مذهبی پای‏بند نیستند و یا تقیّد بسیار اندکی دارند، به‏گونه‏ای که تنها در شب عاشورا و شب قدر در مراسم مذهبی شرکت می‏کنند و به لحاظ ظاهر تفاوتی با آلمانی‏ها ندارند و با کمال تأسف نسل دوم آن‏ها نمی‏توانند به زبان مادری خود به خوبی سخن گویند و دست‏کم، نمی‏توانند به زبان مادری خود بخوانند و بنویسند و بدین‏سان از فرهنگ و دین خود یا ناآگاهند و یا آگاهی اندکی از آن دارند. در طول این سفر ایرانیان و شیعیان از بیم و هراس خود درباره آینده فرزندان‏شان سخن می‏گفتند، که شاهدی بر مشکلات فرهنگی آنان است.
ایرانیانی را دیدم که فرزندان‏شان کاملاً از آن‏ها جدا شده بودند؛ همسران برخی از آنان با بهره‏وری از قوانین آلمان طلاق گرفته و با مرد آلمانی بی‏دین یا مسیحی ازدواج کرده و با تکیه بر حمایت قانون از زنان، سرپرستی فرزندان شوهر سابق خود را نیز بر عهده داشتند.
با این حال هنوز شیعیان زیادی در آلمان هستند که پای‏بندی زیادی به مسایل مذهبی دارند، در بسیاری از شهرها، تجمع‏هایی را ایجاد کرده و حسیّنیه و یا مسجد و محفلی برای خود تشکیل داده‏اند و به مناسبت‏های مختلف گردهم آمده و در پی احیای جنبه‏های معنوی و دینی خود هستند.
در یک نگاه کلّی، در سال‏های اخیر، گرایش مسلمانان به اسلام، روند صعودی داشته، است اما چاره اساسی به طرح و برنامه و مقدمات و تدبیرهای فراتری نیاز دارد که در این مقاله به برخی از آن‏ها اشاره خواهد شد.
ضرورت‏های تبلیغ در اروپا
الف: اهداف تبلیغ
در اجرای هر برنامه‏ای، هدف، در تعیین خط مشی و راه و روش و بایدها و نبایدهای آن تأثیر فراوان دارد. از این رو تبیین اهداف تبلیغ در اروپا، ابهامات تبلیغ را می‏زداید و مبلِّغان را به روش‏ها و خط مشی‏های صحیح و مؤثر رهنمون می‏شود؛ به نظر می‏رسد تبلیغ در آن‏دیار برای اهداف زیر است:
1) حفظ فرهنگ شیعیان و پاسداری از ایمان و روحیه معنویت‏گرایی و دینداری متدیّنان و بالندگی و رشد و گسترش آن به ویژه در میان نسل دوم و سوم مهاجران؛
2) معرفی چهره واقعی اسلام و تشیّع برای همه مسلمانان در اروپا؛
3) ارائه اسلام ناب محمدی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به اهل کتاب و کافران؛
4) تبیین دیدگاه‏های فلسفی و کلامی و... اسلام و تشیّع، در دانشگاه‏ها و دیگر مجامع علمی و پژوهشی.
ب: راه‏کارهای مؤثر تبلیغی
برای وصول به اهداف یاد شده پیشنهادهای زیر مناسب به نظر می‏آید:
الف) تألیف و ترجمه کتاب‏های مختلف به زبان آلمانی برای نسل‏های دوم و سوم مهاجران؛
همان‏گونه که پیش‏تر آوردیم، غالب فرزندان مهاجران زبان مادری خود را نمی‏دانند و بسیاری از آنان، تنها با زبان آلمانی آشنایی دارند. این نوشته‏ها افزون بر این که می‏تواند چهره اسلام را برای همه آلمانی زبانان بنمایاند، می‏تواند برای همه مسلمانان مقیم آلمان که از ملیّت‏های مختلف هستند، سودمند و مؤثر باشد.
لذا وجود مراکزی در حوزه علمیه قم که بیش از پیش، اندیشه‏های شیعه را به زبان‏های مختلف ترجمه کرده و نشر دهند، ضروری است.
ب) ارائه برنامه‏های گوناگون پاسخ به پرسش‏ها و برآوردن نیازهای فکری مؤمنان و همه علاقه‏مندان به پژوهش درباره اسلام به زبان آلمانی و دیگر زبان‏های فراگیر جهانی، زیرا بسیارند کسانی که با تماشای این برنامه‏ها در منازل خویش از آن بهره می‏برند.
ج) آموزش زبان فارسی، از طریق شبکه جام جم و تدوین کتاب و نوار کاست و نوار ویدئو و...
در حال حاضر شبکه بین‏المللی صدا و سیما ـ جام جم‏ـ از محبوبیّت فراوانی در میان ایرانیان مقیم اروپا برخوردار است و هر روز بر تعداد طرفداران آن افزوده می‏شود.
د) حضور در کنفرانس‏های اسلام‏شناسی و اعزام استادان شایسته به دانشکده‏های ادیان و اسلام‏شناسی و ارسال کتاب‏هایی که چهره واقعی تشیع را بنمایاند و منبعی برای اسلام شناسان غربی قرار گیرد.
ه••) تأسیس «جامعه شیعیان» به منظور سامان دادن به وضع فرهنگی شیعیان در سرتاسر آلمان.
شیعیانی که از کشورهای مختلف، بدان‏جا کوچیده‏اند، می‏توانند عضو این نهاد باشند و این نهاد قانونی می‏تواند از حقوق آن‏هابه عنوان، یک گروه با عزت، دفاع کند و چهره جذاب تشیّع را بنمایاند.
ویژگی این عنوان آن است که شیعیان کشورهای مختلف مانند ایرانی‏ها و ترک‏ها و عرب‏ها و پاکستانی‏ها و هندی‏ها و شیعیان آلمانی تبار به این نام حساسیتی ندارند و این مجموعه می‏تواند آنان را بر محور باورها و احکام و اخلاق شیعه گردآورد و به تدریج زمینه همدلی و وحدت افزون‏تر آنان را فراهم کرده و به‏آنان قوت و عزّت بخشد و ریشه‏های تفرقه و تشتّت و گاه عداوت را بخشکاند و نشاط و طراوت را برایشان به ارمغان آورد و زبونی و سستی و گاه خواری را از آنان بزداید.
چنین تشکّلی در صورتی موفّق می‏شود که بانیان آن شرح صدر داشته باشند و با رعایت «مصلحت بنیادین» و دوراندیشی، شیعیان را با سلیقه‏ها و گرایش‏های گونه‏گون اجتماعی و فرهنگی در بر گیرد و اندیشه‏های ناب تشیّع را فرا روی آنان نهد، که صد البتّه در دراز مدّت در تصحیح و سالم سازی گرایش‏ها و سلیقه‏های کژ، اثری مبارک خواهد داشت.
ج: تأثیر فعالیّت‏های فرهنگی در آلمان بر اروپا
فعالیت فرهنگی جامعه شیعیان آلمان می‏تواند ـ به دلیل سهولت ارتباط و رفت و آمد- بر کشورهای همجوار، از قبیل هلند و بلژیک و اتریش و دانمارک مؤثر باشد و با مراکز فرهنگی و مساجد و حسینیه‏ها و تجمع‏های شیعیان در کشورهای اروپایی ارتباطی تنگاتنگ داشته باشد.
مسلمانان اروپا به آسانی می‏توانند در مجالس کشورهای همجوار شرکت کنند، -به عنوان نمونه در شب عاشورا گروهی از مسلمانان هلندی را مشاهده کردم که برای شرکت در مراسم عزاداری امام حسین علیه‏السلام به آلمان آمده بودند- ارتباط مسلمانان در کشورهای اروپایی، بسیار آسان بوده و هیچ محدودیتی ندارد. به جز کشور انگلستان که به صورت جزیره‏ای جدا از مجموع کشورهای اروپایی است و رفت وآمد برای ساکنان دیگر کشورهای اروپایی مشکلاتی را در پی دارد، از این رو لندن برای تأسیس مؤسسه‏های فرهنگی بزرگ که تبلیغ در تمامی اروپا را هدف قرار داده‏اند، مناسب نیست، زیرا رفت و آمد با ماشین و قطار از آن کشور به سایر کشورهای اروپایی موانع و مشکلاتی را به همراه دارد و از سرعت و ابتکار برنامه‏های فرهنگی می‏کاهد.
با این حال در لندن سه‏هزار مرکز فرهنگی اسلامی ثبت شده است4 و شیعیان، مراکز فرهنگی نسبتا بزرگی دارند و اعتبارات قابل توجه‏ای را هزینه کرده‏اند. اگر مراکزی با این وسعت در برخی کشورهای اروپایی همجوار بود، تأثیر بیشتری در تبلیغ اسلام داشت.
اکنون در بسیاری از کشورهای اروپایی، جای روحانیان فاضل و با تقوا خالی و کمبود مؤسسه‏های فرهنگی فعّال آشکار است و شیعیان آن کشورها مشتاق حضور روحانیان فاضل و دلسوز هستند.
د: شرایط مبلّغان
پاره‏ای از شرایط که می‏تواند در توفیق مبلغان در اروپا تأثیر کاملی داشته باشد، به قرار زیر است:
1) در اروپا روحانیانی در عرصه تبلیغ، به توفیقاتی بزرگ دست یافته‏اند که برای تبلیغ و گسترانیدن فرهنگ اسلامی، رهسپار آن دیار شده‏اند و امور دیگر برای آنان بی‏اهمیّت بوده است.
تجربه نشان می‏دهد، آن دسته از روحانیان که با ایثار و فداکاری و اخلاص در معرفی چهره تابناک اسلام کوشیده‏اند و در پی رسیدن به مال و منال نبوده‏اند، نه تنها در پاسداری و احیا و بالندگی اندیشه و معنویت مسلمانان، تأثیرات شگرفی داشته‏اند، بلکه توانسته‏اند، ده‏ها مسیحی را مسلمان کنند و نور قرآن و محبّت اهل بیت علیهم‏السلام را در جان‏هایشان بنشانند.
در طول مدّت اقامت با طلبه‏هایی دیدار کردم که به لحاظ علمی بضاعت چندانی نداشتند، امّا وجودشان لبریز از سوز و اخلاص و فداکاری بود و توانسته بودند در تقویت ایمان مسلمانان و هدایت اهل کتاب به توفیقات چشمگیری دست یابند. آنانی که چنین نبودند و به سمت تجارت و کارهای مشابه جذب شده بودند، نه تنها توفیقی نداشتند، بلکه آثار زیان‏باری نیز داشتند.
2) مبلِّغ باید با امور معنوی، روش‏ها و شیوه‏های معنوی و عرفان و اخلاق آشنایی داشته باشد. بسیاری در اروپا تشنه معنویت‏اند و دریافته‏اند که روش زندگی آنان بالاترین نیازهای آدمی را بر نمی‏آورد و فرجام این شیوه زندگی، ره‏به‏جایی نمی‏برد، از این رو به ادیان و مذاهب معنویت‏گرا گرایش یافته‏اند.
مبلّغان باید از قرآن و تفسیر آن نیز آگاه باشند و بتوانند از زلال گوارای آن، به تناسب نیازهای متغیّر آن دیار بهره برند، به ویژه آیات و روایات مربوط به اخلاق، آداب معاشرت و... که دستمایه‏ای عظیم است و می‏تواند در عرصه‏ها و صحنه‏های گونه‏گون مبلغّان را یاری رساند.
3) آشنایی با فرقه‏ها و مذاهب مختلف اسلامی، از دیگر موضوعاتی است که مبلّغان باید از آن آگاه باشند و با فقه اهل سنّت نیز آشنا باشند.
فراوان اتفاق می‏افتد که اهل سنّت، مسایل فقهی خود را از عالمان شیعه می‏پرسند، و مبلغ با پیروان فِرَق مختلف مواجه می‏شود.
4) از دیگر موضوعاتی که آشنایی با آن‏ها برای مبلّغان سودمند است و در بسیاری از موارد می‏تواند تبلیغات آن‏ها را به ثمر رساند، آگاهی از مسایلی است که مردم اروپا به آن‏ها حساسیّت دارند.
یکی از مهم‏ترین عناوین دراین‏باره، طبیعت و محیط زیست است که در زمره مسایل حسّاس و از معضلات بزرگ روزگار به حساب می‏آید.
تبیین دیدگاه اسلام و آیات و روایاتی که مربوط به طبیعت و محیط زیست است علاوه بر آن که پاسخی به یک مسأله اساسی و مبتلا به است، می‏تواند در جذب بسیاری از مردم مؤثر باشد.
در محافل و مجالس و گفت و شنودهای مختلف که این گونه مسایل رامطرح می‏کردم بسیار جذّاب و توجه برانگیز می‏نمود. به عنوان نمونه وقتی نشریه‏ای را که درباره «آب» است به یکی از مسئولان کتابخانه «برلین»، هدیه و قدری توضیح دادم، بسیار استقبال کرد و یک دوره از فهرست کتاب‏های عربی و فارسی کتابخانه برلین را که یازده جلد رحلی است به همراه میکروفیلم هشت نسخه خطی در اختیارم نهاد5. هم‏چنین یکی از مسئولان سفارت‏خانه ایران در بلژیک می‏گفت:
از ایران چند کتاب درباره طبیعت که برای کودکان فراهم آمده بود به آن‏جا بردم و به برخی از کانون‏های فرهنگی ارائه دادم، به قدری از آن‏ها استقبال کردند که تا این تاریخ هشت بار به چاپ رسیده است.
5) به دلایل مختلف مبلّغانی توفیق بیشتری می‏یابند که در محل تبلیغ‏شان زندگی می‏کنند. در عین حال باید ارتباط آن‏ها با حوزه علمیه قم استوار و پابرجا بوده و همواره از آخرین دستاوردهای حوزه بهره‏مند باشند.
هم‏چنین باید در مواجهه با مسایل جدید فکری و دینی و پاسخ‏گویی به مشکلات علمی، مرجع آنان پژوهش‏های حوزویان باشد.
این ارتباط تنگاتنگ می‏تواند برای حوزویان و مبلّغان جدید اعزامی از حوزه نیز سودمند باشد.
بریدگی یا ارتباط کم‏رنگ با حوزه علمیه آفتی است بزرگ، که به‏تدریج مبلّغان را به سستی می‏کشاند و از نیرو و توان و ابتکار آنان می‏کاهد و گاه مشکلات و مصیبت‏هایی مهم‏تر پدید می‏آورد که این فشرده گنجایش آن را ندارد.
والسلام
________________________________________
1. در طول مدت کار، زمان استراحت کمتر از یک ساعت است.
2. پروتستانprotest به معنای اعتراض و شکایت است. نهضت پروتستان را در قرن شانزدهم میلادی مارتین لوتر بنیان نهاد. پروتستان‏ها ریاست پاپ را بر جهان مسیحیّت نمی‏پذیرند. ر.ک درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیّت، محمدرضا زیبایی‏نژاد و نیز (راهنمای الهیات پروتستان، ویلیام هوردرن ترجمه طاطه‏وس میکائلیان).
3. به عنوان نمونه می‏توان از برنامه‏های تلویزیونی که یک کشیش پروتستان به‏نام fliege اجرا می‏کند و مسایل و مشکلات روز خانوادگی آلمانی‏ها رابیان می‏کند، نام برد.
4. ر. ک نگین آلستر، یعقوبعلی برجی، ص 60 .
5. مناسب می‏نماید، اشاره کنم فتوکپی یازده رساله از رساله‏های جابربن حیان را نیز به دست آوردم که آن‏ها با مقدمه E.J.Holmyardاستاد دانشگاه کلیفتن بریسقل در ماه آگوست 1928 م به چاپ رسیده است. بر پایه مقدمه محقق در سال 1891م در بمبئی به چاپ رسیده است؛ این کتاب‏ها عبارتند از: کتاب‏البیان، کتاب‏الحجر، کتاب‏النور، رسالة‏الایضاح، کتاب‏الاسطقس الاوّل، کتاب‏الاسطقس الثانی، تفسیر کتاب‏الاسطقس، کتاب‏التجرید، کتاب‏الرحمة، کتاب‏الملک .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صفیر کبیر ( جمعه 89/10/24 :: ساعت 1:39 عصر )

»» گرایش‏های دینی ونیازهای تبلیغـی در آلمــان و اروپـــا

گرایش‏های دینی ونیازهای تبلیغـی در آلمــان و اروپـــا
سیدعلی حسینی
کشور جمهوری فدرال آلمان با مساحت سیصد و پنجاه و هفت هزار کیلومتر مربع در شمال اروپای مرکزی و در جنوب دریای بالتیک و دریای شمال قرار دارد. از غرب با کشورهای هلند و بلژیک و فرانسه و از جنوب با سوئیس و اتریش و از شرق با چک واسلواکی و لهستان هم‏مرز است. جمعیّت این کشور در سال 1994، هشتاد و یک میلیون نفر و زبان رسمی مردم آن آلمانی است. واحد پول این کشور «مارک آلمان» است که 80/1 آن برابر یک دلار است.
کشور آلمان در صنعت، کشاورزی، بهداشت و دیگر دانش‏های بشری پیشرفت‏های چشمگیری داشته است و مظاهر و نمودهای تمدّن بشری در آن جلوه کرده و به گونه‏ای حیرت آور بالیده است.
علل رشد و پیشرفت
مناسب است، در آغاز این مقاله و قبل از بیان وضعیّت فرهنگی این کشور، اشاره‏ای به وضع اجتماعی و علل پیشرفت و موفقیّت مادی آنان داشته باشیم.
سخت‏کوشی و قانون‏گرایی و انضباط کاری و مسئولیّت‏شناسی و صرفه‏جویی و نیز بهره‏وری از روش‏های نوین در پیشبردِ اقتصاد و صنعت و کشاورزی در سایه تکامل دانش بشری، از عوامل موفقیّت صنعتی و اقتصادی و بهداشتی و... مردم آلمان و اروپا است.
تلاش پی‏گیر و کوشش چشم‏گیر مردان و زنان آن کشور تحسین برانگیز است و برای مسافران کشورهایی که چنین وضعی ندارند، بسی شگفت‏انگیز می‏نماید.
نگارنده خود شاهد بوده است، افرادی هر روز ساعت سه و نیم صبح به سرکار می‏روند و معمولاً تا چهار بعدازظهر و گاه تا نه شب در محلّ کارخود می‏مانند.1 کارهای مربوط به خانه را معمولاً در روز شنبه انجام می‏دهند و اشیای مورد نیاز یک هفته را همان روز می‏خرند و شب‏ها را زود می‏خوابند تا برای کار فردا بانشاط باشند.
کیفیّت کار کمتر از کمیّت آن نیست، چه آنان پیوسته و بی هیچ وقفه‏ای به کار خود ادامه می‏دهند.
دانشجویان رشته‏های مختلف نیز با تلاش پی‏گیر و کوشش چشم‏گیر و سخت‏کوشی به فعالیّت مشغول هستند و نتایج مطالعات و پژوهش‏های آنان تحسین برانگیز است.
فرمان‏برداری از قانون و انضباط اجتماعی و احساس مسئولیت اجتماعی و وجدان‏کاری و پرهیز از اسراف ـ درست هزینه کردن‏ـ در غالب مردم مشاهده می‏شود.
مهم آن است که تلاش و کوشش و قانون‏گرایی و انضباط اجتماعی در زمره عادات مردم قرار گرفته و فرهنگ آنان شده است.
فعالیت‏های فرهنگی سنجیده، دراز مدت، مداوم و برنامه‏ریزی شده را می‏توان از عوامل بنیادین و مهم ایجاد این فرهنگ دانست.
وضعیت فرهنگی و اعتقادی در آلمان
پیروان مسیحیّت در آلمان
بر خلاف تصور گروهی از مردم، آلمانی‏ها سخت پایبند به دین و مذهب هستند. مذهب پروتستان2 را آنان بنیان گذارده‏اند و نزدیک به نیمی از مسیحیان آلمان، پیرو مذهب پروتستانند. دین رسمی آلمان دین مسیحیّت است و هر دو مذهب کاتولیک و پروتستان در آن کشور پیروان فراوانی دارند.
رهبران هر دو مذهب به اجرای مراسم مذهبی خود توجه‏ای خاص دارند و آن را با شکوه به‏جا می‏آورند و مرد و زن و پیر و جوان و حتی معلولان در آیین مذهبی کلیساها شرکت می‏کنند.
در عین حال کلیساهای فراوانی در شهرهای بزرگ و کوچک، متروک و بی‏مشتری است و چهره‏های رنگ پریده و غربت آن‏ها، از بی‏رغبتی مردم به آن‏ها حکایت دارد. به گفته برخی از محققان، موعظه‏های کشیشان ومبلّغان مسیحی به میزان نسبتا گسترده‏ای رنگ باخته و دیگر نمی‏تواند جان‏های تشنه معنویّت و خردهای جویای حقیقت را سیراب کند و در برابر فرهنگ مهاجم و سنّت ستیز و لرزاننده و براندازنده بنیاد خانواده کاری از پیش نمی‏برد.
مسلّح شدن بسیاری از کشیش‏ها به‏ویژه کشیشان کاتولیک به آخرین دستاوردهای دانش بشری، برای استحکام بخشیدن به باورهای مسیحیّت، از روش‏هایی است که مبلّغان مذهبی از آن سود می‏جویند. تکیه بر زخم‏های مزمن اجتماعی و خانوادگی که امروز بسان لکه‏های ننگی بر دامن جامعه غربی خودنمایی کرده و چهره رنگین آن را ننگین می‏نمایاند3، ابزار دیگری برای ترویج باورهای مسیحیّت است.
تبلیغات فراگیر مسیحیان برای جذب پیروان ادیان دیگر
برنامه‏های تبلیغی مسیحیان بسی فراتر از قلمرو همکیشان آنان است، آنان با مهارت در پی آنند تا هر جا مهاجری را ببینند، تور صیادی خود را بگسترانند.
یکی دو نمونه که خود شاهد آن بوده‏ام را برایتان می‏آورم؛
یک روز، زنگ آپارتمان به صدا درآمد، در را باز کردم، با چهره ناآشنای زن و مردی مواجه شدم. پس از احوال‏پرسی، مرد یاد شده جزوه‏ای را به من داد و پرسید به چه زبان‏هایی آشنایی دارید؟ جزوه را گرفتم و با سرعت ورق زدم. آن جزوه مخاطبان خود را به مسیحیّت دعوت کرده و پرسیده بود که آیا نمی‏خواهید به حقیقت راه یابید و به سعادت جاودان رهنمون شوید؟!! محتوای جزوه دعوت به ارتباط با مبلّغان کلیسا بود و به زبان‏های آلمانی و انگلیسی و عربی و... ترجمه و یک‏جا چاپ شده بود. در پاسخ گفتم، آماده‏ام و از مذاکره با کشیشان و خواندن کتاب‏ها و جزوهای شما با آغوش باز استقبال می‏کنم. در طول این چند دقیقه تنها آن مرد با من سخن می‏گفت و زن همراه ایشان که از تبار شرقی‏ها بود، بادقّت بسیار گفت‏وشنود ما را نظاره می‏کرد.
چند روز بعد یکی از شیعیان عرب از من پرسید، آیا می‏دانی مبشّران به خدا و مژده دهان راهیابی به حقیقت چه کسانی‏اند؟!! وی ادامه داد، یک بار به سراغ من آمدند و چون قاطعانه دست رد به سینه آنان زدم باز گشتند.
در مواردی نیز، کلیسا به مسلمانان کمک مالی کرده و پس از مدت‏ها ارتباط، که تنها جنبه کمک رسانی داشته، به آنان پیشنهاد تغییر دین را داده است.
برخی از کشیشان بینش بازتری دارند و تفاهم و گفت‏وگوی ادیان و سامان‏دهی جبهه واحد از مؤمنان و موحدان، در برابر هوا پرستی و زرگرایی و تزویر حاکم بر بازی سیاستمداران را ترجیح می‏دهند و عملاً «کثرت گرایی دینی» - پلورالیزم- را برتر می‏دانند. در یکی از مراکز فرهنگی شیعیان با کشیش جوانی به گفت‏وگو نشستم که بر پایه این مبنا، ارتباط صمیمانه‏ای با مسئول آن مرکز داشت و گاه پشتیبانی‏ها و حمایت‏های ارزنده‏ای می‏کرد.
مبلغان یهودی
لباس‏ها، ریش‏ها و ترکیب ویژه روحانیون یهودی در خیابان‏های شهرهای بزرگ و کوچک هلند و بلژیک و بسیاری از شهرهای آلمان، ناخودآگاه برای تازه واردان جلب نظر می‏کند، یهودیان با دور اندیشی و برنامه‏ریزی و بهره‏وری از امکانات کشورهای اروپایی، به‏ویژه نفوذ در دستگاه‏های تبلیغی و رسانه‏ها و از طریق تأسیس مراکز فرهنگی، به تبلیغاتی گسترده دست زده‏اند.
برپایه پژوهش برخی از فرهیختگان، یهودیان در پی آنند که «برلین» را بزرگترین پایگاه خود در آلمان کنند و به صورت یکی از کانون‏های اصلی خود در اروپا درآورند. آنان از چند سال پیش در این‏باره فعالیت‏های گسترده‏ای را آغاز کرده‏اند و متأسفانه با هیچ عکس‏العملی از سوی مسلمانان مواجه نشده‏اند.
مبلغان و پیروان یهودیت اگر زمینه را فراهم یابند، از نیش و کنایه به اسلام و مسلمانان دریغ نمی‏ورزند. یکی از مسلمانان ساکن هلند می‏گفت:
در یکی از کشورهای غربی، کنفرانسی بود، یک یهودی که در کنار من نشسته بود از نامم، به مذهب و دین من پی‏برد و خطاب به من گفت: دین شما از دین ما گرفته شده!.
مسلمانان آلمان
حضور چشم‏گیر مسلمانان و به‏ویژه زنان با پوشش اسلامی واقعیتی است که برای برخی ناخوشایند و برای گروهی باشکوه و ارزشمند است. در آلمان بیشترین جمعیّت مسلمان، ترکند. اینان پس از جنگ جهانی دوم به آلمان کوچیده‏اند و هر روز بر جمعیّت آنان افزوده شده و اکنون حدود سه و نیم میلیون ترک و کُرد در آلمان وجود دارد، که نزدیک به هفت درصد از آنان شیعه‏اند. ترک‏ها افزون بر شهرهای بزرگ در غالب شهرهای کوچک و شهرک‏ها و بسیاری از روستاها مسجد دارند. اوقاف ترکیه می‏کوشد، برنامه‏های مذهبی آنان را در اختیار گیرد و بر آن نظارت داشته باشد که توفیق چندانی نداشته است؛ به هر حال ترک‏ها تلاش کرده‏اند فرهنگ زبان و اعتقادات خود را در حد گسترده‏ای حفظ کنند.
مسلمانان ایرانی و عرب
در آلمان مسلمانان عرب از کشورهای مختلف اسلامی حضور دارند، دشواری‏های زندگی و فراز و فرود روزگار آنان را بدین سو کشانیده، ایرانیان و افغانیان و دیگر مسلمانان از آسیا و آفریقا نیز حضور دارند. این مسلمانان گرچه از ملیّت‏های مختلف هستند، اما اسلام محوری است که توانسته است همه آنان را به هم نزدیک کند. مسلمانان ملیّت‏های مختلف، وقتی یکدیگر را ملاقات کرده و کنار هم می‏نشینند، احساس خوشایندی به آنان دست می‏دهد، که در برخوردها و رفتار و گفتار آنان آشکار است. هر مسلمان خود را عضوی از پیکره شکوهمند خانواده بزرگ اسلام می‏داند و زمانی که در کنار دیگر اعضا نشسته، احساس غربت و تنهایی رخت بر می‏بندد و دل‏گرمی جای آن را می‏گیرد.
با این حال نباید از نظر دور داشت که میان مسلمانان اروپا، تفرقه و تشتّت بسیار است که بررسی عوامل و ادله آن فرصت دیگری می‏طلبد و این فشرده گنجایش آن را ندارد.
وضعیّت فرهنگی شیعیان
همان‏گونه که اشاره کردیم بر پایه برخی از آمارهای نه چندان دقیق حدود هفت‏درصد از مهاجران کرد و ترک، شیعه هستند. علاوه بر آن هشتاد هزار نفر از شیعیان لبنان و گروهی از ایران و افغانستان و عراق و پاکستان و هندوستان به آلمان کوچ کرده‏اند.
بسیاری از شیعیان، به مسایل مذهبی پای‏بند نیستند و یا تقیّد بسیار اندکی دارند، به‏گونه‏ای که تنها در شب عاشورا و شب قدر در مراسم مذهبی شرکت می‏کنند و به لحاظ ظاهر تفاوتی با آلمانی‏ها ندارند و با کمال تأسف نسل دوم آن‏ها نمی‏توانند به زبان مادری خود به خوبی سخن گویند و دست‏کم، نمی‏توانند به زبان مادری خود بخوانند و بنویسند و بدین‏سان از فرهنگ و دین خود یا ناآگاهند و یا آگاهی اندکی از آن دارند. در طول این سفر ایرانیان و شیعیان از بیم و هراس خود درباره آینده فرزندان‏شان سخن می‏گفتند، که شاهدی بر مشکلات فرهنگی آنان است.
ایرانیانی را دیدم که فرزندان‏شان کاملاً از آن‏ها جدا شده بودند؛ همسران برخی از آنان با بهره‏وری از قوانین آلمان طلاق گرفته و با مرد آلمانی بی‏دین یا مسیحی ازدواج کرده و با تکیه بر حمایت قانون از زنان، سرپرستی فرزندان شوهر سابق خود را نیز بر عهده داشتند.
با این حال هنوز شیعیان زیادی در آلمان هستند که پای‏بندی زیادی به مسایل مذهبی دارند، در بسیاری از شهرها، تجمع‏هایی را ایجاد کرده و حسیّنیه و یا مسجد و محفلی برای خود تشکیل داده‏اند و به مناسبت‏های مختلف گردهم آمده و در پی احیای جنبه‏های معنوی و دینی خود هستند.
در یک نگاه کلّی، در سال‏های اخیر، گرایش مسلمانان به اسلام، روند صعودی داشته، است اما چاره اساسی به طرح و برنامه و مقدمات و تدبیرهای فراتری نیاز دارد که در این مقاله به برخی از آن‏ها اشاره خواهد شد.
ضرورت‏های تبلیغ در اروپا
الف: اهداف تبلیغ
در اجرای هر برنامه‏ای، هدف، در تعیین خط مشی و راه و روش و بایدها و نبایدهای آن تأثیر فراوان دارد. از این رو تبیین اهداف تبلیغ در اروپا، ابهامات تبلیغ را می‏زداید و مبلِّغان را به روش‏ها و خط مشی‏های صحیح و مؤثر رهنمون می‏شود؛ به نظر می‏رسد تبلیغ در آن‏دیار برای اهداف زیر است:
1) حفظ فرهنگ شیعیان و پاسداری از ایمان و روحیه معنویت‏گرایی و دینداری متدیّنان و بالندگی و رشد و گسترش آن به ویژه در میان نسل دوم و سوم مهاجران؛
2) معرفی چهره واقعی اسلام و تشیّع برای همه مسلمانان در اروپا؛
3) ارائه اسلام ناب محمدی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به اهل کتاب و کافران؛
4) تبیین دیدگاه‏های فلسفی و کلامی و... اسلام و تشیّع، در دانشگاه‏ها و دیگر مجامع علمی و پژوهشی.
ب: راه‏کارهای مؤثر تبلیغی
برای وصول به اهداف یاد شده پیشنهادهای زیر مناسب به نظر می‏آید:
الف) تألیف و ترجمه کتاب‏های مختلف به زبان آلمانی برای نسل‏های دوم و سوم مهاجران؛
همان‏گونه که پیش‏تر آوردیم، غالب فرزندان مهاجران زبان مادری خود را نمی‏دانند و بسیاری از آنان، تنها با زبان آلمانی آشنایی دارند. این نوشته‏ها افزون بر این که می‏تواند چهره اسلام را برای همه آلمانی زبانان بنمایاند، می‏تواند برای همه مسلمانان مقیم آلمان که از ملیّت‏های مختلف هستند، سودمند و مؤثر باشد.
لذا وجود مراکزی در حوزه علمیه قم که بیش از پیش، اندیشه‏های شیعه را به زبان‏های مختلف ترجمه کرده و نشر دهند، ضروری است.
ب) ارائه برنامه‏های گوناگون پاسخ به پرسش‏ها و برآوردن نیازهای فکری مؤمنان و همه علاقه‏مندان به پژوهش درباره اسلام به زبان آلمانی و دیگر زبان‏های فراگیر جهانی، زیرا بسیارند کسانی که با تماشای این برنامه‏ها در منازل خویش از آن بهره می‏برند.
ج) آموزش زبان فارسی، از طریق شبکه جام جم و تدوین کتاب و نوار کاست و نوار ویدئو و...
در حال حاضر شبکه بین‏المللی صدا و سیما ـ جام جم‏ـ از محبوبیّت فراوانی در میان ایرانیان مقیم اروپا برخوردار است و هر روز بر تعداد طرفداران آن افزوده می‏شود.
د) حضور در کنفرانس‏های اسلام‏شناسی و اعزام استادان شایسته به دانشکده‏های ادیان و اسلام‏شناسی و ارسال کتاب‏هایی که چهره واقعی تشیع را بنمایاند و منبعی برای اسلام شناسان غربی قرار گیرد.
ه••) تأسیس «جامعه شیعیان» به منظور سامان دادن به وضع فرهنگی شیعیان در سرتاسر آلمان.
شیعیانی که از کشورهای مختلف، بدان‏جا کوچیده‏اند، می‏توانند عضو این نهاد باشند و این نهاد قانونی می‏تواند از حقوق آن‏هابه عنوان، یک گروه با عزت، دفاع کند و چهره جذاب تشیّع را بنمایاند.
ویژگی این عنوان آن است که شیعیان کشورهای مختلف مانند ایرانی‏ها و ترک‏ها و عرب‏ها و پاکستانی‏ها و هندی‏ها و شیعیان آلمانی تبار به این نام حساسیتی ندارند و این مجموعه می‏تواند آنان را بر محور باورها و احکام و اخلاق شیعه گردآورد و به تدریج زمینه همدلی و وحدت افزون‏تر آنان را فراهم کرده و به‏آنان قوت و عزّت بخشد و ریشه‏های تفرقه و تشتّت و گاه عداوت را بخشکاند و نشاط و طراوت را برایشان به ارمغان آورد و زبونی و سستی و گاه خواری را از آنان بزداید.
چنین تشکّلی در صورتی موفّق می‏شود که بانیان آن شرح صدر داشته باشند و با رعایت «مصلحت بنیادین» و دوراندیشی، شیعیان را با سلیقه‏ها و گرایش‏های گونه‏گون اجتماعی و فرهنگی در بر گیرد و اندیشه‏های ناب تشیّع را فرا روی آنان نهد، که صد البتّه در دراز مدّت در تصحیح و سالم سازی گرایش‏ها و سلیقه‏های کژ، اثری مبارک خواهد داشت.
ج: تأثیر فعالیّت‏های فرهنگی در آلمان بر اروپا
فعالیت فرهنگی جامعه شیعیان آلمان می‏تواند ـ به دلیل سهولت ارتباط و رفت و آمد- بر کشورهای همجوار، از قبیل هلند و بلژیک و اتریش و دانمارک مؤثر باشد و با مراکز فرهنگی و مساجد و حسینیه‏ها و تجمع‏های شیعیان در کشورهای اروپایی ارتباطی تنگاتنگ داشته باشد.
مسلمانان اروپا به آسانی می‏توانند در مجالس کشورهای همجوار شرکت کنند، -به عنوان نمونه در شب عاشورا گروهی از مسلمانان هلندی را مشاهده کردم که برای شرکت در مراسم عزاداری امام حسین علیه‏السلام به آلمان آمده بودند- ارتباط مسلمانان در کشورهای اروپایی، بسیار آسان بوده و هیچ محدودیتی ندارد. به جز کشور انگلستان که به صورت جزیره‏ای جدا از مجموع کشورهای اروپایی است و رفت وآمد برای ساکنان دیگر کشورهای اروپایی مشکلاتی را در پی دارد، از این رو لندن برای تأسیس مؤسسه‏های فرهنگی بزرگ که تبلیغ در تمامی اروپا را هدف قرار داده‏اند، مناسب نیست، زیرا رفت و آمد با ماشین و قطار از آن کشور به سایر کشورهای اروپایی موانع و مشکلاتی را به همراه دارد و از سرعت و ابتکار برنامه‏های فرهنگی می‏کاهد.
با این حال در لندن سه‏هزار مرکز فرهنگی اسلامی ثبت شده است4 و شیعیان، مراکز فرهنگی نسبتا بزرگی دارند و اعتبارات قابل توجه‏ای را هزینه کرده‏اند. اگر مراکزی با این وسعت در برخی کشورهای اروپایی همجوار بود، تأثیر بیشتری در تبلیغ اسلام داشت.
اکنون در بسیاری از کشورهای اروپایی، جای روحانیان فاضل و با تقوا خالی و کمبود مؤسسه‏های فرهنگی فعّال آشکار است و شیعیان آن کشورها مشتاق حضور روحانیان فاضل و دلسوز هستند.
د: شرایط مبلّغان
پاره‏ای از شرایط که می‏تواند در توفیق مبلغان در اروپا تأثیر کاملی داشته باشد، به قرار زیر است:
1) در اروپا روحانیانی در عرصه تبلیغ، به توفیقاتی بزرگ دست یافته‏اند که برای تبلیغ و گسترانیدن فرهنگ اسلامی، رهسپار آن دیار شده‏اند و امور دیگر برای آنان بی‏اهمیّت بوده است.
تجربه نشان می‏دهد، آن دسته از روحانیان که با ایثار و فداکاری و اخلاص در معرفی چهره تابناک اسلام کوشیده‏اند و در پی رسیدن به مال و منال نبوده‏اند، نه تنها در پاسداری و احیا و بالندگی اندیشه و معنویت مسلمانان، تأثیرات شگرفی داشته‏اند، بلکه توانسته‏اند، ده‏ها مسیحی را مسلمان کنند و نور قرآن و محبّت اهل بیت علیهم‏السلام را در جان‏هایشان بنشانند.
در طول مدّت اقامت با طلبه‏هایی دیدار کردم که به لحاظ علمی بضاعت چندانی نداشتند، امّا وجودشان لبریز از سوز و اخلاص و فداکاری بود و توانسته بودند در تقویت ایمان مسلمانان و هدایت اهل کتاب به توفیقات چشمگیری دست یابند. آنانی که چنین نبودند و به سمت تجارت و کارهای مشابه جذب شده بودند، نه تنها توفیقی نداشتند، بلکه آثار زیان‏باری نیز داشتند.
2) مبلِّغ باید با امور معنوی، روش‏ها و شیوه‏های معنوی و عرفان و اخلاق آشنایی داشته باشد. بسیاری در اروپا تشنه معنویت‏اند و دریافته‏اند که روش زندگی آنان بالاترین نیازهای آدمی را بر نمی‏آورد و فرجام این شیوه زندگی، ره‏به‏جایی نمی‏برد، از این رو به ادیان و مذاهب معنویت‏گرا گرایش یافته‏اند.
مبلّغان باید از قرآن و تفسیر آن نیز آگاه باشند و بتوانند از زلال گوارای آن، به تناسب نیازهای متغیّر آن دیار بهره برند، به ویژه آیات و روایات مربوط به اخلاق، آداب معاشرت و... که دستمایه‏ای عظیم است و می‏تواند در عرصه‏ها و صحنه‏های گونه‏گون مبلغّان را یاری رساند.
3) آشنایی با فرقه‏ها و مذاهب مختلف اسلامی، از دیگر موضوعاتی است که مبلّغان باید از آن آگاه باشند و با فقه اهل سنّت نیز آشنا باشند.
فراوان اتفاق می‏افتد که اهل سنّت، مسایل فقهی خود را از عالمان شیعه می‏پرسند، و مبلغ با پیروان فِرَق مختلف مواجه می‏شود.
4) از دیگر موضوعاتی که آشنایی با آن‏ها برای مبلّغان سودمند است و در بسیاری از موارد می‏تواند تبلیغات آن‏ها را به ثمر رساند، آگاهی از مسایلی است که مردم اروپا به آن‏ها حساسیّت دارند.
یکی از مهم‏ترین عناوین دراین‏باره، طبیعت و محیط زیست است که در زمره مسایل حسّاس و از معضلات بزرگ روزگار به حساب می‏آید.
تبیین دیدگاه اسلام و آیات و روایاتی که مربوط به طبیعت و محیط زیست است علاوه بر آن که پاسخی به یک مسأله اساسی و مبتلا به است، می‏تواند در جذب بسیاری از مردم مؤثر باشد.
در محافل و مجالس و گفت و شنودهای مختلف که این گونه مسایل رامطرح می‏کردم بسیار جذّاب و توجه برانگیز می‏نمود. به عنوان نمونه وقتی نشریه‏ای را که درباره «آب» است به یکی از مسئولان کتابخانه «برلین»، هدیه و قدری توضیح دادم، بسیار استقبال کرد و یک دوره از فهرست کتاب‏های عربی و فارسی کتابخانه برلین را که یازده جلد رحلی است به همراه میکروفیلم هشت نسخه خطی در اختیارم نهاد5. هم‏چنین یکی از مسئولان سفارت‏خانه ایران در بلژیک می‏گفت:
از ایران چند کتاب درباره طبیعت که برای کودکان فراهم آمده بود به آن‏جا بردم و به برخی از کانون‏های فرهنگی ارائه دادم، به قدری از آن‏ها استقبال کردند که تا این تاریخ هشت بار به چاپ رسیده است.
5) به دلایل مختلف مبلّغانی توفیق بیشتری می‏یابند که در محل تبلیغ‏شان زندگی می‏کنند. در عین حال باید ارتباط آن‏ها با حوزه علمیه قم استوار و پابرجا بوده و همواره از آخرین دستاوردهای حوزه بهره‏مند باشند.
هم‏چنین باید در مواجهه با مسایل جدید فکری و دینی و پاسخ‏گویی به مشکلات علمی، مرجع آنان پژوهش‏های حوزویان باشد.
این ارتباط تنگاتنگ می‏تواند برای حوزویان و مبلّغان جدید اعزامی از حوزه نیز سودمند باشد.
بریدگی یا ارتباط کم‏رنگ با حوزه علمیه آفتی است بزرگ، که به‏تدریج مبلّغان را به سستی می‏کشاند و از نیرو و توان و ابتکار آنان می‏کاهد و گاه مشکلات و مصیبت‏هایی مهم‏تر پدید می‏آورد که این فشرده گنجایش آن را ندارد.
والسلام
________________________________________
1. در طول مدت کار، زمان استراحت کمتر از یک ساعت است.
2. پروتستانprotest به معنای اعتراض و شکایت است. نهضت پروتستان را در قرن شانزدهم میلادی مارتین لوتر بنیان نهاد. پروتستان‏ها ریاست پاپ را بر جهان مسیحیّت نمی‏پذیرند. ر.ک درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیّت، محمدرضا زیبایی‏نژاد و نیز (راهنمای الهیات پروتستان، ویلیام هوردرن ترجمه طاطه‏وس میکائلیان).
3. به عنوان نمونه می‏توان از برنامه‏های تلویزیونی که یک کشیش پروتستان به‏نام fliege اجرا می‏کند و مسایل و مشکلات روز خانوادگی آلمانی‏ها رابیان می‏کند، نام برد.
4. ر. ک نگین آلستر، یعقوبعلی برجی، ص 60 .
5. مناسب می‏نماید، اشاره کنم فتوکپی یازده رساله از رساله‏های جابربن حیان را نیز به دست آوردم که آن‏ها با مقدمه E.J.Holmyardاستاد دانشگاه کلیفتن بریسقل در ماه آگوست 1928 م به چاپ رسیده است. بر پایه مقدمه محقق در سال 1891م در بمبئی به چاپ رسیده است؛ این کتاب‏ها عبارتند از: کتاب‏البیان، کتاب‏الحجر، کتاب‏النور، رسالة‏الایضاح، کتاب‏الاسطقس الاوّل، کتاب‏الاسطقس الثانی، تفسیر کتاب‏الاسطقس، کتاب‏التجرید، کتاب‏الرحمة، کتاب‏الملک .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صفیر کبیر ( جمعه 89/10/24 :: ساعت 1:39 عصر )

»» فرهنگ عاشورا، آسیب‏ها و تحریف‏ها (قسمت دوم)

فرهنگ عاشورا، آسیب‏ها و تحریف‏ها (قسمت دوم)
6.نقش حکومت‏ها و تاریخ نگاران درباری
یکی از موضوع‏های تحریف‏شناسی عاشورا، شناخت نقش حاکمان جور، به ویژه امویان در تحریف واقعه عاشورا و از سوی دیگر، تحریف‏هایی است که از طرف تاریخ نگاران طرفدار مکتب عثمانی، اموی و تأثیر پذیرفتگان از آنها به وجود آمده است. نخستین انحرافی که امویان می‏خواستند به وجود آوردند، آن بود که شهادت امام حسین (علیه السلام)را به قضای الهی و خواست خداوندی نسبت دهند و خود را مبرا سازند. گفتار ابن زیاد با زینب کبری (سلام الله علیها) در همین جهت است.
تحریف دوم آن بود که امویان، چه پیش از شهادت و چه پس از آن، کوشیدند تا امام (علیه السلام)را به عنوان فردی شورشی و طغیانگر بر ضد حاکم مشروع مسلمانان بنمایانند که مرتکب گناه بزرگ، یعنی خروج بر امام مسلمین شده و از این رو، خون او مباح است. تمام سعی امام (علیه السلام)نیز از ابتدای حرکت تا پایان آن، بر این است که با سخنرانی‏های افشاگرانه و روشنگر، این اتهام و تبلیغ را خنثی کند و مسیر خود را به درستی بشناساند.
تحریف دیگری که امویان بر گسترده ساختن ابعاد آن می‏کوشیدند، عید اعلام نمودن و جشن گرفتن روز عاشورا بود. برای این منظور، گفتند که عاشورا، روزی است که کشتی نوح بر زمین نشسته یا روزی است که فرعونیان در رود، غرق شدند. در حالی که اصولا عید گرفتن این روز و روزه گرفتن آن، به یهود باز می‏گردد که این روز را «عید عاسور» نام گذاشته بودند. به همین سبب است که در زیارت عاشورا می‏خوانیم: اللهم ان هذا یوم تبرکت به بنو امیه و ابن آکلة الاکباد. البته در برابر این موضوع امامان شیعه نیز موضع‏گیری کرده، و روزه گرفتن این روزها را ممنوع ساخته و آن را روز حزن و اندوه نام نهادند.
اما از سوی تاریخ نگاران عثمانی و اموی نیز تحریفاتی در متن و هدف نهضت عاشورا اتفاق افتاد که نمونه هایی از آن را در مکتب تاریخ نگاری در شام و ایران و برخی دیگر از تاریخ نگاران مشاهده می‏کنیم. نمونه هایی از این تحریف‏ها را بر می‏شماریم:
نخست آن که کوشیدند چهره‏ای از حسین بن علی (علیه السلام)تصویر کنند که بر اساس آن، امام فردی جنگ طلب، خشونت خواه، دوست دار خون ریزی و تند زبان بوده است و طبیعی است که قتل چنین فردی، می‏تواند روا و جایز باشد.
تحریف دیگر، آن است که امام (علیه السلام)را دنیا خواه و حکومت طلب و قیام وی را، برای به دست آوردن دنیا و امارت معرفی کرده‏اند، به طوری که کسانی چون عبدالله بن عمر، امام را از پی دنیا بودن باز می‏دارند.
تحریف دیگر، در خواست ملاقات و بیعت امام حسین(علیه السلام)با یزید است که در مکاتبه عمر بن سعد با عبیدالله بن زیاد به نقل از امام (علیه السلام)آورده شده و در تاریخ دمشق ابن عساکر و در کتاب‏هایی چون تاریخ ابن کثیر، ذهبی و دیگران گزارش شده است، در حالی که هم به لحاظ عقلی و هم تاریخی قابل خدشه است.
تحریف مهم دیگری که از سوی این تاریخ نگاران صورت پذیرفته است، تلاش برای تبرئه یزید از قتل امام حسین(علیه السلام)و مقصر جلوه دادن عبید الله بن زیاد به تنهایی است، به طوری که از گریه یزید بر امام حسین (علیه السلام)، نفرین و لعن ابن زیاد، مهربانی او با اسیران و اظهار ناخشنودی یزید از کشته شدن امام حسین (علیه السلام)سخن گفته‏اند.البته این سخنان نیز به دلایل تاریخی معتبر دیگری که خود این گروه نیز نقل کرده‏اند، از نظر عقل و نقل قابل خدشه است.
دلایل تاریخی ای چون بیعت خواستن یزید از امام و فرمان شدید او به حاکم مدینه ، مکاتبات میان ابن زیاد با یزید، چوب زدن یزید بر دهان مبارک امام حسین (علیه السلام)و اشعار او در این هنگام، آویختن سرهای شهیدان بر دروازه‏های شام به مدت سه روز، همگی نشان دهنده نقش کلیدی یزید در شهادت امام حسین (علیه السلام)و عوام فریبی‏های او پس از آن است. ضمن آن که احوالات کلی یزید و کارهای زشت او، مانند فاجعه حرّه واقم و هجوم به مکه، تردیدی در این مسأله باقی نمی‏گذارد.
تحریف مهم دیگری که از سوی ابن خلدون و پوشش تحلیل تاریخی صورت گرفته و باید آن را تحریفی معنوی به شمار آورد، آن است که عدم موقعیت‏سنجی و حرکت شکست خورده رابه امام نسبت می‏دهد و در واقع، روح و هدف قیام آن حضرت را به چالش می‏کشاند.
 
7. تعصب‏های بی جا و جمود فکری
تعصب‏های بی جا و خشک مغزی، تباه‏گر اندیشه و فکر است و همین مسأله، از دلایل وقوع تحریف در حماسه حسینی است .
این موضوع ،از چند بعد قابل تبیین است: از یک منظر، تعصب در نقل تاریخ، که چنان چه موافق یا خلاف موضوعی باشد، در همان مسیر حرکت کرده و به پردازش دروغ یا حذف قسمت هایی از تاریخ انجامیده است. مثال آن، برخورد تاریخ نگاران عثمانی و اموی با قیام امام حسین (علیه السلام)از سویی، و ساختن نقل قول‏ها و حکایات و روایاتی برای افزودن بر عظمت قیام عاشورا، به وسیله برخی تاریخ نویسان و مقتل نگاران از سوی دیگر است .
جزم اندیشی نیز قسم دیگری از آن است. برای مثال، تعصب بسیاری از مردم در خصوص فدا شدن امام حسین (علیه السلام)برای شفاعت گناهان دوست داران آن حضرت و نهادینه شدن آن در میان مردم، به طوری که هیچ سخنی را در این موضوع نمی‏پذیرند و گوینده آن را سر زنش می‏کنند، از این دست تعصبات است .
قسم دیگر، تعصب به اجرای شیوه خاصی از عزاداری است که ممکن است برای برخی به صورت رسم و سنت در آمده باشد و هر چه دیگران بابیان و دلایلی آن را نکوهش می‏کنند، باز به دلیل همان تعصب و خشک مغزی حاضر به قبول آن نیستند و بر آن اصرار می‏ورزند، مانند مسأله قمه زنی .
 
8. تمسک به روایات تسامح در ادله سنن
در بسیاری موارد، وقتی به کسانی که اخبار و روایات مجعول و نادرست نقل می‏کنند اعتراض می‏شود، در پاسخ، به روایات تسامح در ادله سنن استناد و تمسک می‏کنند؛ یعنی این افراد، نوعی دلیل فقهی برای آن چه می‏گویند و می‏نویسند، می‏آورند. اما باید دید که واقعیت مطلب چیست ؟
توضیح این که روایاتی داریم مبنی بر این که: «هر کس بشنود یا به او برسد که برای عملی ثوابی قرار داده‏اند و آن عمل رابه امید رسیدن به آن ثواب به جای آورد، آن ثواب رابه او خواهد داد، هر چند پیغمبر (صلی الله علیه و آله سلم) آن را نفرموده باشد».
براین‏اساس ،سیره علما، بر نقل اخبار ضعیف و ضبط روایات غیر صحیح در ابواب فضایل، قصص و مصایب و در یک کلام مسامحه در این مقام است ؛ چنان چه شیخ مفید در تمام ابواب مربوط به حالات ائمه، اخبار را با سند نقل می‏کند، به جز باب مقتل ابی عبد الله (علیه السلام)البته اگر نگوییم که این موضوع، کلمه حقی است که باطل از آن اراده شده، دست کم کلمه حقی است که از آن برداشت نادرست شده است. دلایل این مسئله نیز چنین است:
1. اساسا این موضوع در جایی است که روایتی ضعیف در کتاب‏های قدما و کسانی که نزدیک به عصر ائمه بوده‏اند، وجود داشته باشد ؛ نه آن که جدید الاحداث و ساخته امروزیان باشد.
2. این مسئله، به حوزه ثواب و عقاب داشتن عملی باز می‏گردد و چندان مشخص نیست که بتوان آن را، به حوزه‏های جدید دیگر چون نقل وقایع تاریخی سرایت داد. چرا که بررسی تاریخ روش خاص خود را دارد.
3. روایت ضعیف، روایتی است که سلسله راویان یا بعضی از آنها فاسق باشند، یا برای خبر، سلسله سندی وجود نداشته باشد، و یا یکی از راویان ذکر شده باشد. ولی در نقل روایت ضعیف هم، می‏باید نخستین نقل کننده خبر ثقه باشد، تا بتوان اخبار ضعیف او را در حوزه مستحبات و مکروهات، به دیده قبول نگریست. بنابراین، چنین نیست که از هر کسی، اگر چه دروغگو، از هر کتابی، اگر چه بی پایه، و از هر کجا، اگر چه بر دیوار مسجد، بتوان روایتی را نقل کرد.
4. بحث در این جا، در خصوص اخبار ضعیف است و تعریف اخبار ضعیف هم مشخص است؛ ولی روایات تسامح در ادله سنن، به هیچ روی اخبار موهون را در بر نمی‏گیرد. اخبار موهون، اخباری است که موجب خدشه دار شدن ائمه یا مذهب می‏شود. بسیاری از روضه‏ها و نقل‏های مورد نظر ما، نه ضعیف، که موهون هستند و نقل اخبار موهون جایز نیست!
5. در نقل روایات ضعیف نیز باید توجه داشت که آنها را با اصول استنباط اسلامی و روایات صحیح و کلیات دینی تعارض نداشته باشند.
6. مشکل و مسئله امروز و دیروز ما این است که بسیاری از مصیبت‏های مشهور در میان مداحان، روضه خوانان و مردم، در کتاب‏های سیره و اصحاب مناقب، حتی به نقل ضعیف هم نیامده و از مصیبت‏ها و نقل‏های ساختگی به شمار می‏آیند.
 
9. جمود تاریخی و گویا نشدن تاریخ
ابن خلدون می‏گوید:
یکی از اسباب دروغ، عجز از تطبیق اوضاع و احوال با رویدادهاست.
بر این اساس، می‏توان یکی از عوامل تحریف واقعه را جمود در تاریخ و گویا نشدن آن به وسیله تحلیل گران شایسته و آگاه تاریخ دانست. عدم بازپروری داده‏های تاریخی، توسط آگاهان به آن در حوزه‏های گوناگون معارف، دو آفت عمده را در پی دارد: ایستایی، رکود و جمود در تاریخ که موجب عدم انتقال ذهنی و عینی از گذشته به حال و عدم بهره‏گیری مناسب از آن می‏شود که نتیجه این مسئله، پوسیدگی از درون و نیز عدم آزادگی است و دوم، بهره‏گیری و تفسیر نادرست تاریخ، به وسیله تحلیل گران بی مایه یا مغرض است که به انحراف آن می‏انجامد.
یکی از عوامل تحریف در فرهنگ عاشورا نیز، همین موضوع بوده و هست.
بنابراین، همواره باید ژرف نگران، بر اساس آگاهی از زمان و همه جانبه‏نگری، با تکیه بر داده‏های صحیح و پالایش پیرایه‏ها و اطلاعات دقیق و عمیق، به بازپروری، باز سازی و استخراج مفاهیم نوین و استنتاج آموزه‏های جدید برای توان‏مند ساختن فرهنگ عاشورا و عزاداری دست زنند تا از گزند جمود و خمود رهایی یابد.
 
10. سهل انگاری و تسامح منفی در به کارگیری روش‏ها
تفکری که امرزه وجود دارد و در گذشته با شدت بیش‏تری جریان داشته، این است که مسایل مربوط به عزاداری سیدالشهدا (علیه السلام)و روش‏های به کار گرفته شده در آن را، تافته‏ای جدا بافته از مجموعه مسایل دینی می‏داند. از این رو، انجام آن به هر گونه‏ای، درست است و ثواب دارد و احکام موضوعات عبادی بر آن حمل نمی‏شود بنابراین، ریا، دروغ و... چنان چه در راه ترویج و تقویت عزاداری ابی عبد الله (علیه السلام)باشد، بی‏اشکال است. به طور قطع ما هیچ سند دینی که بر این مسأله دلالت داشته باشد، نداریم. به نظر می‏آید که بیش‏تر گذری روان شناختی از برخی روایات عزاداری بدین مسأله باشد که به واسطه برداشت اشتباه یا مغرضانه صورت گرفته است. برای مثال ،در روایتی از امام صادق (علیه السلام)آمده است.
... هر کس در مرثیه حسین (علیه السلام)بیتی بخواند، پس بگرید- و به گمانم فرمود - یا خود را شبیه گریه کنندگان کند، پس بهشت برای اوست.
برداشت نادرست از این نوع روایات - که کم هم نیست - موجب شد تا آن را امری غیر عبادی و توصلی (از نظر فقهی) بپندارند و هر نوع عزاداری و گریاندن و گریستن را جزء آن به شمار آورند. برخی دیگر نیز از همین نظر گاه، آن را خارج از دایره احکام دینی به شمار آوردند و در حوزه مسایل عشق قلمداد کردند؛ چنان چه یکی از عالمان دینی اصفهان نیز گفته بود:
این کار، کار عشق است ؛ ربطی به دین ندارد.
مرحوم سید عبد الحسین شوشتری، از منظری فقهی به کالبد شکافی مسأله عبادی بودن عزاداری پرداخته و طرح توصلی بودن عزاداری را، شبهه‏ای برای گمراهی عوام دانسته است. وی دلایل تعبدی بودن امر عزاداری را، اجماع بر شرط بودن نیت در صحت و درستی آن، اصالت تعبدی بودن هر امر مأثور، استقرای تام در تعبدی بودن اعمالی از این قبیل، مانند گریه از ترس خدا و شمرده شدن عاشورا در زمره ده عملی که همه آن‏ها تعبدی هستند، بر می‏شمارد. .وی سپس به پاسخ این شبهه که ممکن است هر دو امر توصلی و تعبدی در عزاداری جمع شده باشد، از این رو رعایت شرایط تعبدی بودن آن لازم نیست، می‏پردازد و آن را مردود می‏داند؛ چرا که بر این اساس ،تمام عبادت‏های باطل، مطلوب و مشروع می‏گردد. آن گاه می‏نویسد:
این توهم فاسد باعث شده برای توصل به حصول ابکاء و بکاء و ایجاد آن، به هر وسیله‏ای متوسل شود ولو به منکرات و محرمات و بدعت‏هاو...و حال آن که عقوبت و مجازات معصیتی که در ضمن طاعتی انجام شود، مضاعف است؛ نه این که معفو باشد، چنان که امام (علیه السلام)می‏فرماید: «اطاعت خدا نمی‏شود از آن جهت که معصیت او می‏شود»
آری به سبب همین تسامح نارواست که گاه برخی عزاداری‏ها، به مجمعی از گناهان و سخنان و رفتارهای نامطلوب تبدیل می‏شود و آن چه ناسزاست، سزاوار شمرده می‏شود. توجیه آنان نیز این است که «برای امام حسین باشد؛ ایرادی ندارد» ؛ یعنی به طور دقیق نگرش «هدف، وسیله را توجیه می‏کند» نمود می‏یابد و به قول شهید مطهری، می‏گویند الغایات تبررّ المبادی ؛ نتیجه‏ها، مقدمات را تجویز می‏کند، در حالی که اگر هدف مقدس و مشروع است، باید وسیله‏ها نیز مقدس و مشروع باشند؛ چرا که به طور حتم، اگر وسایل نامقدس و نامشروع باشند، در دراز مدت نتیجه معکوس خواهد داد و بیش‏تر به هدم آن هدف خواهد انجامید.
با کمال تأسف باید گفت که این انگاره، در ذهن، اندیشه و عمل برخی عالمان دینی و بسیاری از واعظان، روضه خوانان، مداحان و مردم وجود داشته و هنوز نیز وجود دارد. نمونه آن، واقعه سازی هایی است که درباره رقیّه صورت می‏گیرد.
در حالی که در وجود شخصیتی به نام رقیه تردید وجود دارد ؛ برای وی از مدینه تا خرابه شام، تاریخ و مصیبت ساخته می‏شود. یا زبان حال هایی که به جز نارسایی و تحریف مفهومی، تحریف تاریخ و جعل آن نیز، به شمار می‏آید و به تدریج، به صورت واقعه و اصل تاریخی می‏آید ؛ مانند آمدن حضرت زهرا بر بالین ابالفضل (علیه السلام)نیز در اجرای مداحی‏ها، روضه‏خوانی‏ها و دسته‏ها، هر نوع شیوه‏ای به کار برده می‏شود و آنگاه با نام حسین (علیه السلام)توجیه می‏شود.
 
11. هراس نخبگان از عوام یا عوام زدگی آنان
از جمله عواملی که در گسترش و شیوع تحریفات و آسیب‏های عزاداری و رشد و نهادینه شدن آنها نقش داشته، سکوت یا تأیید و حمایت نخبگان دینی از این گونه مسایل بوده است. نقش و وظیفه اندیشمندان، آگاهان، بزرگان و نخبگان جامعه، به ویژه نخبگان دینی آن است که فراتر از درک عامه مردم، واقعیت‏های سطحی و زیرین جامعه را بشناسند، عوامل رشد و انحطاط را دریابند و به موقع و با روش مناسب، از خود واکنش نشان دهند. اگر همین نخبگان، به هر جهت از انجام وظیفه خود بازمانند، کوتاهی کنند و یا دچار اشتباه شوند، سیر انحراف و انحطاط شتاب بیش‏تری می‏گیرد.
به نظر می‏رسد که در جریان تحریف فرهنگ عاشورا، این موضوع، یکی از عوامل تکمیل کننده و شتاب بخش باشد. دلیل آن نیز دو چیز می‏تواند باشد:
یکی هراس نخبگان از عوام که با مخالفت و مقاومت جدی آنان روبه رو گردند و توفیقی نیابند و خود نیز جایگاه اجتماعی شان را از دست بدهند، یا آنکه اقدام در برابر آن را، بی فایده و پر ضرر دانسته‏اند و از این رو، به ورطه «محافظه کاری» در معنای غیر مثبت آن غلتیده‏اند.
دلیل دوم نیز همسویی کامل و همانند دیگر مردم اندیشیدن برخی از آنهاست که به عوام زدگی تعبیر می‏شود. عالم عوام زده، نه تنها مصلح نیست و نقش اصلاحی ایفا نمی‏کند، که در پی ساختن دستاویزی دینی و توجیه شرعی برای خرده فرهنگ‏های عوام نیز بر می‏آید که ممکن است از روی ساده اندیشی و یا غرض ورزی باشد.
پیرایش، پالایش و آرایش فرهنگ عمومی مردم، وظیفه نخبگان آگاه است. نقش نخبه و عالم دینی را، از جهت‏های گوناگون می‏توان به دیده‏بان، پزشک جراح یا چیزهای دیگر تشبیه کرد که در این موارد، فریاد کردن و عمل کردن اگر چه با واکنش منفی نیز مواجه شود، وظیفه او است.
گاه، عدم برخورد نامناسب با این پدیده‏های تحریف‏آمیز، به دلیل هراس از تضعیف و یا تخریب پایه‏ها و هنجارهای اعتقادی مردم است. البته این تحلیل، فاقد عنصر آینده نگری و دور بینی است ؛ چرا که اگر این تحریف‏ها در آینده از پرده بیرون افتد ـ که به طور حتم چنین است ـ خطرش برای مبانی اعتقادی، صدها برابر بیش‏تر است.
 
12. تبدیل شدن عزاداری به عادت
این مقوله، از آسیب‏های کلی مربوط به آداب دینی است. منظور از عادت نیز، آن چیزی است که بار اندیشه‏ای، برهانی و معنایی خود را به تدریج از دست داده و به هنجارهای تکراری تبدیل شده است.
یکی از دلایل مهمی که فرهنگ عزاداری به طور کامل نتوانسته نقش خود را ایفا کند و آموزه‏های اصلاحی و احیا گرانه قیام عاشورا را بازتاب دهد، همین موضوع است. بار عاطفی این حادثه قوی است. از این رو، ظرفیت عادت پذیری آن، به شدت افزایش می‏یابد. بسیاری از آسیب‏های فرهنگ عاشورا، از همین آبشخور سرچشمه می‏گیرد. هنگامی که موضوعی به عادت تبدیل شد، دیگر برای انسان به جا آورنده آن، هدف فقط انجام آن است و با به جا آوردن آن، تخلیه روانی می‏شود. در چنین صورتی، انتظار معنا دار بودن این عمل و پویایی آن، انتظاری بی معناست ؛ چرا که از هر تأمل عقلانی و حتی در حد افراط آن ؛ هر گونه تأمل عرفانی نیز تهی است. دیگر خود این عمل اصالت خواهد داشت و نه چیزی دیگر. این چنین است که از لحاظ اجتماعی، می‏تواند اثر نامطلوبی نیز داشته باشد ؛ یعنی نقش توجیه‏گر و تخدیر گرانه به خود بگیرد. گاهی توجیه‏گر کار زشت به جا آورندگان می‏شود، گاه، دغدغه‏های وجدان را کاهش می‏دهد و گاه نفس ملامت‏گر را به خاموشی وا می‏دارد.
 
13. آمیخته شدن فرهنگ‏های قومی و سرزمینی با عزاداری
عزاداری، سنتی اجتماعی و مردمی است. از این رو، هر ملتی و هر سرزمینی، از پیش شکل خاص عزاداری خود را دارد و عزای امام حسین (علیه السلام)را، بر همان پایه تبیین و تعریف می‏کند. البته به تلقین‏ها و نمادهایی نیز دست می‏یازد، ولی قالب اصلی و کلی، همان قالب عزاداری خویش است. بدین جهت، نه تنها شکل و ظاهر و ریشه عزاداری به شیوه فرهنگی و قالب عزاداری سرزمین‏ها و ملت‏های مختلف وابسته است، که گاه روحیات و خلقیات یک قوم وملت نیز، در شکل روایت و باز سازی و تفسیر حادثه نیز مؤثر است. از این رو، همانگونه که زبان‏ها و الفاظ از قومی به قوم دیگر، و از سرزمینی به سرزمین دیگر متفاوت است، شیوه‏های عزاداری و شدت و ضعف آن و چگونگی برداشت و تجسم نهضت عاشورا، می‏تواند براساس ویژگی‏های فرهنگی و اجتماعی آنان متفاوت باشد. بدین سان، فرهنگ عزاداری مردم عراق، پاکستان، اردن، بحرین، لبنان، ترکیه و نقاط دیگر جهان، هر یک به تناسب فرهنگ کلی مردمان آن، با یکدیگر متفاوت است. اگر چه این هم سازی میان گرامی داشت امام حسین (علیه السلام)و نهضت عاشورا، با فرهنگ عزاداری کلی یک ملت و سرزمین، طبیعی به نظر می‏رسد، باید نکته‏ای را در نظر داشت و آن، تلاش برای هماهنگ ساختن و قاعده‏مند کردن عزاداری سید الشهداء بر اساس فرهنگ یک ملت با فلسفه و اهداف و روح قیام است.
این موضوع ضمن آن که از ورود تحریفات خواسته و ناخواسته جلوگیری می‏کند، به اعتلای فرهنگ عمومی جامعه نیز می‏انجامد. البته مسئله دیگر که بسی مهم‏تر و در مسیر انحراف مؤثر است، عاریه گرفتن فرهنگ عزاداری قومی توسط قوم دیگر و ملتی توسط ملت دیگر، آن هم نه نقاط قوت که نقاط ضعف و قالب‏های شکلی آن است. نمونه‏های بارز آن، ورود قمه زنی از ترکیه عثمانی و یا به روایتی از مسیحیت و زنجیر زنی از هندوستان به عزاداری‏های ایران و عراق است.
 
14.ضعف دانش و بینش عمومی
فقدان یا نقصان دانش و اندیشه در جامعه، زمینه ساز هر گونه انحراف و تحریفی است. در این زمینه، میزان و سطح سواد عمومی جامعه، عامل مهمی است. در این میان تعداد باسوادان جامعه، سطح سواد اقشار و گروه‏های سنی تأثیرگذار چون جوانان، میانگین تحصیلات در جامعه، و نیز میانگین سواد نخبگان و سکان داران هدایت امور جامعه، اهمیت دارد. به یقین، در جامعه‏ای که بیش‏تر افراد آن، بی سواد یا کم سواد باشند، میزان و شدت شیوع تحریفات و خرافات بسیار بالاست. از سوی دیگر، اظهار مطالب درست و علمی و عمیق از سوی عالمان آگاه نیز به سبب نبود قدرت هضم و درک آنها دشوار است.
مسئله دیگری که ارتباط محکمی با دانش عمومی پیدا می‏کند، بینش عمومی است که با سطح کیفی دانش و اطلاعات ارتباط دارد. هر چه سطح بینش و فرهنگ عمومی ـ که یکی از ارکان آن دانش است ـ بالا باشد، روحیه پرسشگری، نقادی و نقد پذیری و نیز درک و تحلیل موضوعات هم بالاتر خواهد بود که نتیجه آن، از بین رفتن امنیت روانی برای طرح کنندگان مطالب سست و بی پایه، و اعتلای جایگاه عالمان و واعظان آگاه و مصلح است.
 
پی‏نوشت‏ها:
1- چشمه خورشید، دفتر اول، 1374ش، ص 429.
2-حماسه حسینی، ج 1، ص 76.
3-قیام مسیحی، میشل توماس، برگردان حسین توفیقی، قم، مرکزمطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب. چ1، 1377، ص 87 ـ 89.
4-حماسه حسینی، ج 1، ص 77.
5-نگرشی انتقادی ـ تاریخی به ادبیات عاشورا، سید عبدالحمید ضیایی، تهران، نقد فرهنگ، چ1، 1381، ص 135.
6-همان، ص 135.
7-ارزیابی سوگواری‏های نمایشی، ص 385. 8-دیوان سروش اصفهانی، به اهتمام محمد جعفر محجوب، تهران، امیر کبیر، چ 1، 1332، ج 2، ص 739؛ عاشورا و شعر فارسی، حسن گل محمدی، تهران، اطلس، چ 1، 1336، ص 151. 9-حماسه حسینی، ج 1، ص 95.
10-همان، ص 41.
11-همان، ص 44.
12-همان، ص42.
13-همان ص 45.
14-همان، ج،
15-اسرار الشهادت، فاضل در بندی، ج 3، ص 43.
16-همان، ج3،ص 40.
17-محرق القلوب ،ملا مهدی نراقی، چ سنگی، صص 101-102
18-حماسه حسینی، ج1، ص41.
19-حماسه حسینی، ج1، ص46
20-همان، ج1، ص 286.
21-روضة الشهدا، ملا حسین کاشفی، تصحیح، علامه شعرانی، تهران، اسلامیه، چ 4، 1371ق، صص 321و 346.
22-منتخب طریحی، فخر الدین طریحی، قم، ص 131، بی‏تا.
23-گنجینه اسرار، عمان سامانی، تصحیح: فریدون حداد سامانی، شهر کرد، عمان، چ1، 1371ش، ص 51. سروش اصفهانی نیز شعری در این باره دارد .ر.ک: عاشورا و شعر فارسی ص 158.
24-حماسه حسینی، ج 1، ص 26.
25-همان، ص 50.
26-لهوف، سید بن طاووس، برگردان: عباس عزیزی، صص 216ـ 217.
27-حماسه حسینی، ج 1، ص 362.
28-نگرشی انتقادی ـ تاریخی به ادبیات عاشورا، ص 138. 29-همان، ص 138.
30-ارزیابی سوگواری نمایشی، صص 217ـ 221، با تلخیص



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صفیر کبیر ( جمعه 89/10/24 :: ساعت 1:39 عصر )

»» هدف سیاسی: شهادت

هدف سیاسی: شهادت

باید به این نکته توجه کرد که اصولا برداشت سیاسی از کربلا در میان آثاری که پیش از این یاد شد، صرفا در این خلاصه نمی‏شد که امام حسین علیه‏السلام به هدف دستیابی به حکومت چنین اقدامی را کرده است. بلکه از دید برخی از همان نویسندگان، اساسا این مطلب مورد انکار قرار گرفته و آنان شهادت را هدف گرفته‏اند. این مطلبی است که البته نه در یک قالب سیاسی صرف، اما به هر حال به عنوان یک تحلیل، از قبل وجود داشت. ابن‏طاوس در مقدمه‏ی لهوف پس از آن که اخبار مربوط به شهادت امام حسین علیه‏السلام را از پیش از واقعه‏ی کربلا می‏آورد، اشاره به اشکال کسانی می‏کند که «لا یعرف
242

حقائق شرف السعادة بالشهادة» نمی‏توانند شهادت را به عنوان یک سعادت درک کنند؛ کسانی که آن را تهلکه و خودکشی معنا کرده‏اند. وی در پاسخ‏گویی به این اشکال به روایتی از ابوایوب انصاری استناد می‏کند که آیه‏ی «و لا تلقوا بأیدیکم الی التهلکة» را درست عکس این نظر، تفسیر می‏کند. **زیرنویس=لهوف، ص 17 -16.@.
در میان معاصرین کسانی چون دکتر شریعتی را می‏توان نام برد که برداشت سیاسی خود را از دل مفهوم شهادت به دست می‏آورد و در کنار آن رسما این امر را که امام حسین علیه‏السلام برای تصاحب حکومت قیام کرده، انکار میکند. **زیرنویس=وی در سخنرانی شهادت خود به رغم ستایشی که از دانش نویسنده‏ی «شهید جاوید» می‏کند، بر«اختلافی نظر علمی»خود با وی تأکید می‏ورزد که به نظر او «اختلاف نظر اساسی» است. وی نظر صالحی را منطبق با واقعیت‏های خارجی و تاریخی آن روزگار نمی‏داند بنگرید: شهادت، صص 36 - 35.@. در اصلی، برداشت سیاسی می‏توانست تحت این عنوان باشد که امام با اقدام فداکارانه‏ای که انجام داد، کوشید تا مردم را به مبارزه‏ی علیه حکومت دارد. از این زوایه، گریه و عزاداری، نه به عنوان یک برداشت صوفیانه، بلکه به عنوان یک اقدام سیاسی می‏توانست مورد استفاده قرار گیرد. پذیرفتن این امر که همانند بسیاری از رهبران فداکار عالم خواسته است تا خون خود را برای آبیاری اسلام بریزید، برای برخی از کسانی که در برداشت سیاسی راه افراط را پیموده‏اند، دشوار بوده است.این سؤال که «کشته شدن حسین بن علی علیه‏السلام چگونه ممکن است باعث ترویج دین و پیشرفت اسلام شود» سؤالی است که برای آقای صالحی به صورت مشکلی درآمده است که به قول خودش «هنوز برایمان حل نشده است.» **زیرنویس=شهید جاوید، ص 326 (بحث آیا کشتن امام به سود اسلام بود؟).@.
نامبرده نتایج مختلفی را که می‏توان بر کشته شدن امام حسین علیه‏السلام از قبیل رسوایی بنی‏امیه و یا نظایر آن مطرح کرد، غیر قابل قبول عنوان کرده است، اما این نکته را که ممکن است کسی به خاطر این قبیل نتایج، دست به چنین اقدام فداکارانه زده باشد، نپذیرفته است. اگر در اصلی این مطلب تردیدی نباشد، که نیست، ممکن است پذیرفت که کسی که خود چنین کرده، نتایجی را در نظر داشته، هر چند ممکن است از
243

دید ایشان آن نتایج محقق نشده باشد. این نیز گفتنی است که بسیاری از انقلابیونی که در دهه‏های اخیر درباره‏ی امام حسین علیه‏السلام کتاب نوتشند، به راحتی پذیرفتند که امام حسین علیه‏السلام خواست خونش ریخته شود تا اسلام زنده گردد. در این جمله می‏توان از شهید هاشمی‏نژاد یاد کرد که در کتاب درسی که حسین به انسانها آموخت این دیدگاه را پذیرفته است.
سخن آخر

آنچه باقی می‏ماند شرح این نکته است که در انقلاب اسلامی، با رهبری قوی، متین و انقلابی رهبر کبیر انقلاب، حضرت آیةالله العظمی امام خمینی - قدس الله نفسه الزکیة و حشره الله مع اجداده الطاهرین - گرایش به برداشت سیاسی تقویت شده و آن امام در مقاطع مختلفی در این زمینه سخن گفتند. مجموعه‏ی این سخنان در مجموعه‏ای تحت عنوان قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی چاپ شده که بررسی آن، بر اساس آنچه تا کنون گفته‏ایم، مقال دیگری را می‏طلبد. عجالتا دو جمله از سخنان امام را به عنوان حسن ختام این مقال می‏آوریم. ایشا در جایی فرموده‏اند:
وقتی که حضرت سیدالشهدا آمد مکه، و از مکه در آن حال بیرون رفت، یک حرکت سیاسی بزرگی بود، تمام حرکات حضرت، حرکات سیاسی بود، اسلامی - سیاسی، و این حرکت اسلامی، سیاسی بود که بنی‏امیه را از بین برد و اگر این حرکت نبود، اسلام پایمال شده بود. **زیرنویس=صحیفه‏ی نور، ج 18، ص 140.@.
و در جای دیگری فرموده‏اند:
سیدالشهداء آمده بود حکومت هم می‏خواست بگیرد، اصلا برای این معنا آمده بود و این یک فخری است و آنهایی که خیال می‏کنند که حضرت سید الشهداء برای حکومت نیامده خیر، اینها برای حکومت آمدند ابرای این که باید حکومت دست مثل سیدالشهداء باشد، مثل کسانی که شیعه سیدالشهداء هستند باشد. **زیرنویس=صحیفه‏ی نور، ج 20، ص 190.@.
244
آثار نهضت امام حسین
تأثیر نهضت امام حسین در سقوط امویان

برای زوال و سقوط یک دولت، یک سری عوامل نزدیک وجود دارد، یک سری عوامل دور که هر دو در جای خود اهمیت دارد. عوامل دور ممکن است از نظر زمانی با زمان سقوط فاصله داشته باشد، اما بی‏تردید و به دلالیل تاریخی، نقش مهمی در زوال یک دولت دارد.در سقوط یک دولت عوامل نزدیک، مثل انقلابی فراگیر یا حمله‏ی خارجی، وقتی مؤثرند که بیاد دولت محاکم ضعیف شده باشد؛ یعنی در جذب پشتوانه‏ی مردمی و ملی برای حمایت از خود ضعیف باش. اگر این ضعف نباشد، انقلاب فراگیر محقق نمی‏شود، یا اگر حمله‏ی خارجی صورت گیرد، حمایت مردمی، می‏تواند دولت را نجات می‏دهد. بنی‏امیه سال 41 به قدرت رسیدند. سال 61 انقلاب عاشورا بود، سال 132 یعنی هفتاد و یک سال بعد، امویان سقوط کردند.
اکنون پر سش این است: عاشورا چه تأثیری بر سقوط امویان داشت؟ به نظر می‏رسد عاشورا از دو زاویه در سقوط دولت اموی تأثیر داشت:
جهت اول: زیر سؤال بردن اسلامیت دولت بنی‏امیه؛ این مطلب در سخنان حضرت امام حسین علیه‏السلام آنجا که به معرفی یزید و ویژگی‏های وی می‏پردازد فراوان است. آن حضرت با تعبیر «علی الاسلام السلام» اسلامیت دولت یزید و طبعا دولت اموی را زیر سؤال می‏برد.امام، روی سگ‏بازی و مشروب‏خواری یزید انگشت می‏گذارد و از تغییر احکام و رواج بدعت‏ها سخن می‏گوید.
245

دولت اموی که اساس آن با حیله‏گری معاویه آغاز شده بود، تلاش زیادی داشت تا خود را اسلامی نشان دهد، در اوج فساد اخلاقی حاکم بر دستگاه اموی، مسجدسازی وجود داشت. عبدالملک در اوج حمله به حجاز و مسلط کردن حجاج بر مردم، جامع اموی می‏ساخت، مسجد الاقصی و مسجد صخره را در بیت‏المقدس تعمیر کمی‏کرد. حتی به عهد ولید مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه را بازسازی و طلاکاری کردند. به علاوه فتوحات را پیش می‏بردند. به طور مسلم فتوحات عصر بنی‏امیه بیشتر از زمان خلفای اول و بیشتر از زمان عباسیان بوده.
اما آیا اینها اسلامیت بود؟ اسلامیت اهل بیت، اسلامتی دیگری بود. اسلام اموی متفاوت با این اسلام بود. این فریبکاری دولت اموی به جای آن که در جهت حفظ هویت دینی مردم، حفظ اخلاق اسلامی، زنده نگاه داشته عرفان حقیقی، رعایت عدالت اسلامی و رسیدگی به حقوق مردم تلاش کند، برای بدست آوردن غنائم بیشتر کشورگشایی کرد و برای فریب مردم مساجد باشکوه می‏ساخت. در قرآن وقتی صحبت از آبرسانی به حجاج و جهاد فی سبیل الله و مقایسه‏ی آنهاست، خداوند به روشنی جانب جهاد فی سبیل‏الله را می‏گیرد. البته فتوحات، می‏تواسنت جهاد فی سبیل الله باشد، اما بنی‏امیه در اندیشه‏ی منافع مادی آن بودند. همین امویان فاسق، برای گرفتن پول بیشتر، اسلام آوردن مردم خراسان را نمی‏پذیرفتند و تا مدتها با این که آنها مسلمان شده بودند، هنوز آنها را ذمی دانسته جزیه از آنان می‏گرفتند. **زیرنویس=تاریخ الطبری، ج، 7، ص 55؛ الکامل، ج 5، ص 148.@.
البته مسلمانانی که در جبهه‏های نبرد می‏جنگیدند؛ طارق بن زیادها و دیگران، شاید واقعا مجاهد فی سبیل الله بودند. وقتی ماهیت دولت اموی برای چنین مردمانی آشکار می‏شود، فتوحات هم متوقف می‏شود. چنان که در خراسان چنین شد. در قیام دیر الجماجم وقتی مردم عراق به فرماندهی عبدالرحمان بن محمد بن اشعث بن قیس در سال 71 برای فتح سیستان رفته بودند، به خاطر شدت فشار و ستم حجاج، با همان لشکر، به سوی عراق بازگشتند تا دولت اموی را سرنگون کنند.
جهت دوم تأثیر نهضت امام حسین علیه‏السلام در سقوط دولت اموی آن بود که از ابتدای
246

پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله دو گروه برای به دست گرفتن رهبری جامعه‏ی اسلامی‏مطرح بودند. بنی‏هاشم و بنی‏امیه. این دو گروه به دلایل متفاوتی پس از رحلت آن حضرت نتوانستند حکومت را در دست بگیرند و در عوض، برخی از گروه‏های میانی موفق به تصاحب قدرت سیاسی شدند. اندکی بعد، بنی‏امیه، طی حوادث دوران عثمان تا شهادت امام علی علیه‏السلام بر اوضاع غلبه کردند. در این وقت، تنها رقیب آنان بنی‏هاشم بودند که در حکومت امام علی علیه‏السلام و فرزندش امام حسین علیه‏السلام این مسأله نمودار شد. نهضت کربلا بار دیگر نشان داد که گروه دیگر، همچنان فعال است و رهبری جریان مخالف را برعهده دارد و آماده است تا با ساقط کردن حکومت اموی، یک دولت هاشمی و علوی تأسیس کند. به لحاظ سیاسی و برای تعمیق بخشیدن ادعای علویان برای حکومت در دوره‏ی بعد، این نکته‏ی کمی نبود. به واقع، در اوج فشار امویان،نهضت کربلا، فعال بودن بنی‏هاشم و اهل بیت را نشان داد. برای مثال، سالهای پایانی دولت اموی شعار الرضا من اهل بیت بود که جوهره‏ی رهبری را در مبارزه‏ی سیاسی بر ضد امویان تعریف کرد. این بنی‏هاشم بودند که دولت اموی را سرنگون کردند و در واقع عشق به اهل بیت بود که دولت اموی را برانداخت.
اهل بیت این قداست خود را از کجا آوردند. این احساس سیاسی هوادار بنی‏هاشم از کجا آمده است؟ به نظر می‏رسد یکی از بزنگاه‏های اصلی در اینجا این احساس، نهضت کربلا بوده است. در آن حادثه، شمار زیادی از افراد خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله بین شانزده تا 25 نفر به شهادت رسیدند. چطور مردم می‏توانستند این ماجرا را فراموش کنند؟ مظلومیت را از آنان یاد ببرند و به آن بی‏توجه باشند؟
البته نباید تصور کرد که علت سقوط بنی‏امیه تنها در همین جهت بوده است. مهم آن است که وقتی رهبری ماجرا به دست بنی‏هاشم می‏افتد، باید ریشه‏ی بخشی از سقوط را در مظلومیت این خاندان جستجو کرد.
البته و مع‏الاسف، شاخه‏ی بنی‏عباس (از بنی‏هاشم) از فرصت استفاده کرد و آنچنان که شرح آن در تواریخ آمده، با توجه به ابهامی که برای بسیاری از مردم در تعریف اهل بیت و «الرضا من آل محمد» به وجود آورد و با تلاش برخی از ایادی خود مانند
247

ابومسلم خراسانی، سوار بر مرکب خلافت شد. هر چند ابومسلم خود اولین قربانی این دولت بود و پاداشش را خیلی زود گرفت.
قیام امام حسین یک قیام اسوه

اصولا از یک نگاه، دو نوع قیام قابل تصور است: نخست قیامی که فی حد نفسه با توجه به اهداف خود در یک مقطع تاریخی انجام گرفته و پرونده‏ی آن همانجا بسته می‏شود؛ چه موفق باشد چه ناموفق، البته ممکن است در عبرت‏های تاریخی از آن یاد شود و مورد بازبینی قرار گیرد و تحلیل شود.
دوم نوعی دیگر از قیام‏ها که تعدادشان واقعا انگشت شمار است. قیام‏هایی است که حالت اسوه برای دوره‏های بعد پیدا می‏کند. برای نمونه در تاریخ ایران، قیام کاوه آهنگر چنین حالتی پیدا کرده است. این تصویری است که فردوسی از آن برای ما ارائه کرده و قاعدتا می‏بایست تا روزگار وی همچنان در اذهان پابرجا بوده باشد.
در ادبیات اسلامی، به ویژه ادبیات شیعی، قیام امام حسین علیه‏السلام حالت نوعی الگو و اسوه را یافته است. یعنی از حالت یک واقعه در یک زمان درآمده، تعمیم یافته و نوعی بی‏زمانی یا فرازمانی در آن لحاظ شده است. از این مهمتر، به صورت عاطفی، با هویت یک فرد شیعه ممزوج شده و به نوعی جزو معتقدات او در آمده است.
روشن است که شمار این قبیل قیامها و شهادت‏ها اندک است. در شهادت‏ها، می‏توان به شهادت بسیاری از علما و مجاهدان و سربازان اشاره کرد که شهادتشان فراموش می‏شود و در عوض تعدادی از آنها حالت اسوه پیدا می‏کنند که این دلایل خاص خود را دارد. برای مثال شهید فهمیده در تاریخ جنگ ایران و عراق چنین موقعیتی را به دست آورده است. چنان که در تاریخ شیعه، شهید اول و شهید دوم تا اندازه‏ای همین موقعیت را دارند. اینها بسته به نوع شهادت، کیفیت رخداد، دلایل شهادت و شرایطی است که آن حادثه در آنها اتفاق می‏افتد. نهضت امام حسین علیه‏السلام از این زاویه، به صورت قیامی درآمد که حالت فرازمانی پیدا کرد. دلیلش هم این بود که ارزشهایی که در آن مطرح شد، واقعا ارزش‏های زمانی
248

نبود. یعنی درست است که علیه یزید بود؛ اما به قدری این ارزشها کلی و فراگیر بوده و هست، که مربوط به هیج زمانی نبوده و نیست. لذاست که در زیارت وارث امام حسین علیه‏السلام از زاویه‏ی تاریخی و ارزش فراگیر و فرازمانی، در ادامه‏ی مسیر انبیاء مطرح می‏شود و وارث آنان تلقی می‏گردد.
مسائل دیگری هم در این جاودانگی مؤثر بود. این قیام با کیفیت خاصی انجام شد. رهبر آن فردی با اهمیت و نواده‏ی پیامبر صلی الله علیه و آله بود. حالت تسلیم ناپذیری داشت؛ شمار زیادی از افراد خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله در حادثه‏ی یاد شده به شهادت رسیدند. به علاوه به دلیل اهمیت مفهوم امام در شیعه، تأکید خاصی روی این قیام صورت گرفت. بعد از آن، این قیام، الگوی همه‏ی قیامهای بعدی شد؛ در حالی که در دنیای اسلام، قیام‏های فراوان دیگری از سوی علویان و غیر علویان صورت گرفت که هیچ کدام چنین حالتی را در تاریخ اسلام به خود نگرفته است.
تأثیر مشخص قیام امام حسین روی قیام‏های پس از آن

باید توجه داشت که قیام امام حسین علیه‏السلام جدای از آنچه که مربوط به عدم اجرای شریعت و مبارزه با منکر بود، در اصل خط بطلانی بر مشروعیت سلطنت بنی‏امیه بود. بنابراین یک‏بار دیگر، پس از تلاشهای امام علی علیه‏السلام از سوی امام حسین علیه‏السلام که نواده پیامبر صلی الله علیه و آله بود، بر این اصل تکیه شد که امامت حق امویان نیست. این نکته‏ای است که قیام عاشورا آن را استمرار بخشید و سرلوحه‏ی برنامه‏ی سایر علویان مانند زید بن علی و فرزندش یحیی و دیگرانی بود که قیام را پیشه‏ی خود ساختند.
نکته‏ی دیگری شعارهایی بود که امام حسین علیه‏السلام مطرح کرد. اگر هدف امام را از قیام در سخنرانی‏های ایشان مرور کنیم، با آنچه که به عنوان شعار در سایر قیامهای شیعی آمده، به مقدار زیادی تطبیق می‏کند. این اهداف معمولا در بحث بیعت مطرح می‏شود یعنی مردمی که با یک رهبر انقلابی موافقت دارند، بر سر تحقق اهدافی با او بیعت می‏کنند. این بیعت از زمان پیغمبر صلی الله علیه و آله بود و بعدها در زمان خلفای بعد هم تکرار شد چنان که در کربلا نیز. نخستین رکن بعیت در قیام علوی، دعوت مردم به کتاب
249

خدا و سنت رسول بود که به نوعی اشاره به عدم مشروعیت سنت خلفا بود؛ زیرا برای سنیان این ماجرا از زمان خلافت عثمان آغاز شده بود که مبنای بیعت عمل به کتاب خدا، سنت رسول و سنت شیخین باشد؛ چیزی که امام علی علیه‏السلام نپذیرفته بود.
قیام مسلحانه بر ضد حکومت جور و در جهت امر به معروف و نهی از منکر در شکل فراگیر آن، در همه‏ی این قیامها مورد توجه است. این هدف مهمی بود که امام حسین علیه‏السلام در قیامش مطرح کرد و اصولا مشروعیت به آن داد. می‏دانیم که در میان جماعت اهل سنت، چنین چیزی مقبول نیست و اصولا قیام مسلحانه پذیرفته نیست.البته درگذشته، مرجیان به قیام مسلحانه اعتقاد داشتند؛ چنان که روزگاری دسته‏ای معتزله هم بر همین باور بودند. خوارج نیز چنین می‏اندیشند.
نکته‏ی دیگر بیعت بر سر پذیرفتن امامت علویان بود که از ارکان نظریه‏ی سیاسی شیعه به حساب می‏آمد و همه جا گفته می‏شد امام باید از اهل بیت باشد. تعبیر رایج آن در اواخر دوره‏ی اموی «الرضا من آل محمد» بود. برای مثال در بیعت حسین بن علی معروف به شهید فخ که در سال 169 قیام کرد آمده است: ادعوکم الی الرضا من آل محمد و علی أن نعمل فیکم بکتاب الله و سنة نبیه و العدل فی الرعیة، و القسم بالسویة. **زیرنویس=مقاتل الطالبیین، ص 378.@.
حتی در قیام توابین هم این نکته را می‏یابیم که اظهار کردند، اگر پیروز شدیم حکومت را به دست اهل بیت می‏سپریم. عدالت‏گرایی که با مفهوم تقسیم بالسویه عنوان می‏شد و از زمان امام علی علیه‏السلام رایج گشته بود، در این بیعت‏ها مورد تأکید قرار می‏گرفت.
امامان شیعه و مسأله‏ی قیام

آنچه در این‏باره می‏توان گفت: این است که کربلا در میان شیعیان امامی، بیش از آن که یک حادثه‏ی سیاسی و قابل تقلید در عرصه‏ی سیاست باشد، به صورت یک تراژدی و حادثه‏ی خونبار و مقدس مورد توجه قرار گرفت. در واقع علویان زیدی، و بیشتر از نسل امام حسن علیه‏السلام راه قیام انقلابی را پذیرفتند که اصل آن برگرفته از کربلا و تقلیدی از حرکت امام حسین علیه‏السلام بود؛ پیشینه‏ی سیاسی آن هم باز به جمل و صفین می‏رسید؛ زیرا
250

آن دو حرکت هم به نوعی مبارزه‏ی علیه طغیانگری و ستمگری حکام داخلی داشت. با این حال، و به رغم آن که در میان شیعیان امامی، بعد سیاسی انقلابی کربلا کمتر مطرح گردید، اما به نوعی ارزش‏های سیاسی نهفته در آن بسیار بیش از آنچه میان زیدیان مطرح بود، به دوره‏های بعدی انتقال یافت. در واقع، عدم تقلید از آن حرکت، دلایل خاصی داشت و بیشتر به ناهموار بودن شرایط سیاسی جامعه برای تکرار چنان پدیده‏ای بود؛ بنابراین در صورتی که شرایط مناسبی پدید می‏آمد، همان ارزش‏هایی سیاسی نهفته می‏تواست به بهترین وجه زنده شود. این تجربه در انقلاب اسلامی صورت گرفت و از بعد سیاسی کربلا به خوبی بهره‏گیری شد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صفیر کبیر ( جمعه 89/10/24 :: ساعت 1:39 عصر )

»» نماز و آموزه‌های‌ مکتب‌ عاشورایی‌ امام‌ حسین‌ (ع)

نماز و آموزه‌های‌ مکتب‌ عاشورایی‌ امام‌ حسین‌ (ع)
عاشورا از آن‌ واژه‌هایی‌ است‌ که‌ نمی‌توان‌ برایش‌، واژه‌ مترادف‌ و هم‌ معنایی‌نوشت‌. اگر بگوییم‌ عاشورا زیباترین‌ و با مفهوم‌ترین‌ تابلوی‌ هستی‌ است‌، سخنی‌ به‌ گزاف‌نگفته‌ایم‌، زیرا در هیچ‌ تابلویی‌ و در هیچ‌ دورانی‌، این‌ همه‌ مفاهیم‌، به‌ طور فشرده‌ و کامل‌ وزیبا در کنار هم‌ و در یک‌ جا گرد هم‌ نیامده‌ است‌.
در این‌ تابلو در میدان‌ جنگ‌ در حساس‌ترین‌ لحظه‌های‌ تاریخ‌، امام‌ و یارانش‌زیباترین‌ تصویر تاریخ‌ را در نماز ظهر عاشورای‌ خود آفریدند.
نماز ظهر عاشورا، نیایش‌ سرخی‌ است‌ سرشار از رمز و راز، و کهکشانی‌ است‌ اززیبایی‌ و معنا.
کربلا و عاشورا کلاس‌ درس‌ فراگیر و تکرار ناشدنی‌ است‌ که‌ می‌توان‌ تا ابد آن‌ رامایه‌ و دست‌ مایة‌ پرورش‌ نسل‌ها قرار داد. ولی‌ سوگ‌ مندانه‌ باید گفت‌: «عاشورا، چون‌امامان‌ مظلوم‌ شده‌ است‌».
و اگر امروز در تار و پود جهان‌ و خاصه‌ کشورهای‌ اسلامی‌ با مشکلات‌ متعدد ومعنوی‌ روبه‌ رو هستیم‌ همه‌ و همه‌ به‌ خاطر دور افتادن‌ از روحیة‌ عزت‌ و افتخار حسینی‌است‌.
شرایط‌ سیاسی‌ اجتماعی‌ ضرورت‌ رجوع‌ به‌ روحیة‌ عزت‌ و افتخار جهت‌ رسیدن‌ به‌سعادت‌ اجتناب‌ناپذیر می‌نمایاند. لذا در این‌ مقال‌ به‌ بررسی‌ چند علت‌ از علل‌ عاشورای‌حسینی‌ می‌پردازیم‌.
عوامل‌ به‌ وجود آمدن‌ عاشورا
الف‌: عصر امام‌ حسین‌ (ع) عصری‌ است‌ که‌ اندیشه‌ها فلج‌ و شخصیت‌ها فروخته‌شده‌اند و وفاداران‌ و مردان‌ واقعی‌ تنها، یا گوشه‌ نشین‌ اند، مردمان‌ جامعه‌ ـ اعم‌ از جوانان‌ وپیران‌ ـ مأیوس‌ یا منحرف‌ گشته‌اند، اعوان‌ و انصار پیامبر (ص) و علی‌ (ع) و یاران‌ حقیقی‌اسلام‌ یا در، گذشته‌ شهید شده‌ یا توسط‌ حکومت‌ جابرانه‌ خفه‌ و خاموش‌ شده‌ و گاه‌ خریده‌شده‌اند و بالاخره‌ عصری‌ بود همچون‌ نیمه‌ شبی‌ که‌ نه‌ تنها قصد نداشت‌ صبح‌ شود، بلکه‌دستگاه‌ حاکم‌ وضعیت‌ را به‌ سوی‌ اوضاعی‌ وخیم‌تر و بحرانی‌تر پیش‌ می‌برد.
هیچ‌ کس‌ نمی‌خواست‌ یا نمی‌توانست‌ فریاد اعتراض‌ را از این‌ وضعیت‌ در دهد وآنهایی‌ هم‌ که‌ می‌خواستند کوچک‌ترین‌ حرکتی‌ کنند و پایگاهی‌ از حقیقت‌ بر افرازندحکومت‌ سیاه‌ آنان‌ را در هم‌ شکسته‌ و ویران‌ می‌کرد؛ حکومتی‌ که‌ رگ‌های‌ حیاتی‌اش‌وابسته‌ به‌ فساد و می‌گساری‌ و خوش‌ گذرانی‌ بود. در چنین‌ مقطعی‌ امام‌ حسین‌ (ع) به‌عنوان‌ وارث‌ و یادگار امامت‌ و به‌ عنوان‌ یک‌ رهبر الهی‌، ساکت‌ بودن‌ خود را برابر می‌داند باتبدیل‌ شدن‌ دین‌ الهی‌ «فقط‌» به‌ یک‌ نام‌ و آن‌، سرپوش‌ برای‌ تمام‌ مفاسد و جلوه‌ دادن‌جنایت‌ها و به‌ هدر رفتن‌ تمام‌ کوشش‌ هایی‌ که‌ جدش‌ پیامبر (ص) ، پدرش‌ علی‌ (ع) وبرادرش‌ امام‌ حسن‌ (ع) و سایرین‌ برای‌ دین‌ نموده‌ بودند.
«مسئولیت‌ پذیری‌» امام‌ (ع) را بر آن‌ داشته‌ بود تا در برابر قبضة‌ قدرت‌ و حکومت‌ـ که‌ حق‌ مسلم‌ سیدالشهدا بود و به‌ وسیله‌ حاکم‌ ستمگر زمان‌ تسخیر شده‌ و خود را در پناه‌فریبنده‌ترین‌ جامة‌ تقوا و توحید و ریاکاری‌ بر اریکة‌ سلطنت‌ و قدرت‌ تحکیم‌ نموده‌ بود، ـبه‌ پا خیزد و این‌ در حالی‌ بود که‌ امام‌ (ع) از جهت‌ سلاح‌ و سرباز برای‌ مقابله‌ دارای‌هیچ‌گونه‌ امکاناتی‌ نبود و از قدرت‌ جدّش‌ و پدر و برادرش‌؛ یعنی‌ حکومت‌ اسلام‌ و جبهه‌حقیقت‌ و عدالت‌ حتی‌ یک‌ شمشیر یا یک‌ سرباز نمانده‌ بود، در عوض‌ بنی‌ امیه‌پایگاه‌های‌ اجتماعی‌ را فتح‌ کرده‌ بود با این‌ وجود، برای‌ امام‌ (ع) مسئولیت‌ ایمانی‌ وآگاهی‌، بالاتر از هر وضعی‌ بود و «نتوانستن‌ او را از بایستن‌ معاف‌ نمی‌کرد».
بنابراین‌ از مدینه‌ خارج‌ و به‌ مکه‌ آمد و آن‌ جا رو به‌ تمام‌ حاجیان‌ می‌فرماید:
«من‌ به‌ سوی‌ مرگ‌ می‌روم‌» و از مکه‌ خارج‌ و به‌ طرف‌ کوفه‌ به‌ راه‌ افتاد و در واقع‌ به‌سوی‌ آن‌ حادثه‌ عظیم‌ رهسپار گشت‌.
امام‌ حسین‌ (ع) با ترک‌ طواف‌ و عزم‌ به‌ سوی‌ میدان‌ نبرد پیام‌ بزرگ‌ «تأسیس‌حکومت‌ الهی‌» را به‌ جهانیان‌، به‌ خصوص‌ کشورهای‌ استعمارزده‌ امروزی‌ می‌رساند که‌ درغیر این‌ صورت‌ چرخیدن‌ به‌ دور کعبه‌ با چرخیدن‌ به‌ دور بت‌ خانه‌ یکسان‌ خواهد بود.
پس‌ حسین‌ (ع) عاشورا را میراث‌ ماندگار خویش‌ ساخت‌ تا فریاد اعتراض‌ خود رااز وضعیت‌ حاکم‌ به‌ گوش‌ همگان‌ برساند، تا به‌ نام‌ دین‌ مفسده‌ بازی‌ نشود و دین‌ خدا بابرتری‌ سرخی‌ خون‌ بر سیاهی‌ شمشیر پیروز شود.
ب‌) در پاسخ‌ به‌ این‌ که‌ چرا امام‌ حسین‌ (ع) جنگ‌ نمود و امام‌ حسن‌ (ع) صلح‌ رابرگزید؟ باید گفت‌:
امام‌ حسین‌ (ع) در مقام‌ یک‌ امام‌ معصوم‌ که‌ از هر گونه‌ خطا و اشتباه‌ مصون‌ است‌می‌داند که‌ تن‌ دادن‌ به‌ صلح‌، امضا و تثبیت‌ عملکردها و کارکردهای‌ حکومت‌ زمان‌،برابری‌ با زوال‌ اسلام‌ و ارزش‌های‌ اسلامی‌ در سایه‌ پیرایه‌های‌ زهد ریایی‌ به‌ صورت‌ فسادو تجاوز آشکار می‌باشد. لذا اگر چه‌ نه‌ سپاه‌ دارد و نه‌ سلاح‌، اما نتوانستن‌ او را از بایستن‌معاف‌ نمی‌کند.
می‌داند که‌ صلح‌ تماماً شر و نابودی‌ در پی‌ خواهد داشت‌ و قیامش‌ به‌ همان‌ اندازه‌می‌تواند برای‌ اسلام‌ حیاتی‌ و مهم‌ باشد که‌ صلح‌ برادرش‌ آن‌ را نجات‌ بخشید و علت‌ این‌امر تغییر کردن‌ شرایط‌ و اوضاع‌ زمانه‌ بود.
در تفاوت‌ این‌ دو روش‌ باید یادآور شد که‌ موقعیت‌ سیاسی‌ امام‌ حسن‌ باامام‌حسین‌ 8 به‌ تبع‌ شرایط‌ بعدی‌ تغییر کرده‌ بود؛
به‌ بیان‌ روشن‌تر امام‌ حسین‌ (ع) در مسند «خلافت‌» به‌ عنوان‌ وارث‌ حکومت‌علی‌ (ع) به‌ مقابله‌ با نیروهای‌ طاغی‌ برخاست‌، حال‌ آن‌ که‌ موضع‌ امام‌ حسین‌ (ع) یک‌«معترض‌» در مقابل‌ حکومت‌ موجود بود و درست‌ در نقطه‌ مقابل‌ روش‌ امام‌ حسن‌ قرارداشت‌. پس‌ شرایط‌ کاملاً متفاوت‌ بود و راهی‌ جز مبارزه‌ نبود.
ج‌) امام‌ حسین‌ (ع) می‌داند که‌ صلح‌ با یزید، به‌ معنای‌ بیعت‌ با اوست‌، نه‌ صلح‌نامه‌ای‌ که‌ شرایطش‌ را امام‌ (ع) بنویسد. بیعت‌ با یک‌ جوان‌ شهوت‌ پرست‌ که‌ به‌ صورت‌علنی‌ مست‌ می‌نمود.
امام‌ حسین‌ (ع) بسیار روشن‌ می‌دانستند که‌ گذشته‌ از همه‌ مفاسد یزید دو مفسده‌مهم‌ در بیعت‌ با یزید وجود دارد که‌ در مورد معاویه‌ و صلح‌ امام‌ حسن‌ (ع) وجود نداشت‌:
یکی‌ این‌ که‌ بیعت‌ با یزید، تثبیت‌ خلافت‌ موروثی‌ از طرف‌ امام‌ حسین‌ (ع) بود؛یعنی‌ مسئله‌ فرد مطرح‌ نبود، مسئله‌ خلافت‌ موروثی‌ مطرح‌ بود.
مفسدة‌ دوّم‌، مربوط‌ به‌ شخصیت‌ خاص‌ یزید بود که‌ وضع‌ آن‌ زمان‌ را از هر زمان‌دیگر متمایز می‌نمود.
او نه‌ تنها فردی‌ فاسق‌ و فاجر بود ،بلکه‌ متظاهر و مبتنی‌ بر فسق‌ بود و شایستگی‌سیاسی‌ هم‌ نداشت‌؛ حال‌ آن‌ که‌ معاویه‌ و بسیاری‌ از خلفای‌ بنی‌ عباس‌ هم‌، مردمان‌ فاسق‌و فاجری‌ بودند ولی‌ یک‌ مطلب‌ را کاملاً درک‌ می‌کردند و آن‌ این‌ که‌ می‌فهمیدند اگربخواهند ملک‌ و قدرتشان‌ باقی‌ بماند، باید تا حدودی‌ مصالح‌ اسلامی‌ و شئون‌ اسلامی‌ رارعایت‌ کنند. همچنین‌ این‌ را درک‌ می‌کردند که‌ اگر اسلام‌ نباشد آنها هم‌ نخواهند بود،ولی‌ یزید این‌ شعور را نداشت‌ آدم‌ متهتکی‌ بود، و به‌ مردم‌ و اسلام‌ و حدود آن‌ بی‌ اعتنایی‌می‌نمود.
ما و عاشورا در صحنه‌ سیاسی‌
اگر حضرت‌ امام‌ حسین‌ (ع) در راه‌ پیمان‌ خویش‌ با خدا از هیچ‌ دارایی‌ حتی‌خانواده‌اش‌ دریغ‌ ندارد، پس‌ چرا ما باید حتی‌ در مسائل‌ دینی‌ و شرعی‌ چون‌ نماز، زکات‌،خمس‌ و غیره‌ کوتاهی‌ کنیم‌.
مگر نه‌ این‌ که‌ دین‌ خدا و جامعه‌ اسلامی‌ پابرجا نمی‌شود، جز در سایه‌ مردان‌ وزنان‌ پاک‌ و فداکار که‌ دستورات‌ اسلام‌ و اوامر الهی‌ را احیا می‌کنند.
در رأس‌ اهداف‌ نهضت‌ حسینی‌ (ع) باید از «اقامه‌ عدل‌» یاد کرد. امری‌ که‌بزرگ‌ترین‌ هدف‌ انبیا بوده‌ است‌: ( لقد ارسلنا بالبیّنات‌ و انزلنا معهم‌ الکتاب‌ و المیزان‌لیقوم‌ الناس‌ بالقسط‌ ) .
مقام‌ معظم‌ رهبری‌ در تفسیر این‌ آیه‌ معتقدند که‌ انزال‌ کتاب‌های‌ الهی‌ و ارسال‌رسل‌ برای‌ این‌ بوده‌ است‌ که‌ قسط‌ و عدل‌ در میان‌ جوامع‌ حاکم‌ شود؛ یعنی‌ نهادهای‌ ظلم‌و زورگویی‌ و فساد از میان‌ برداشته‌ شود.
لذا رویکرد عدالت‌ خواهانه‌ و سمت‌گیری‌ «اصلاح‌ طلبانه‌» حرکت‌ امام‌ حسین‌ (ع) با شرایط‌ کنونی‌ جامعة‌ امروز ما مشابهت‌ هایی‌ دارد.
امام‌ حسین‌ (ع) فرمود: «انما خرجت‌ لطلب‌ الاصلاح‌ فی‌ امة‌ جدّی‌»
نهضت‌ احیاگری‌ و بازگشت‌ به‌ اسلام‌ ناب‌ محمدی‌ (ص) سرلوحة‌ حرکت‌ اصلاحی‌امام‌ حسین‌ (ع) بود.
امروز در جامعه‌ ما سخن‌ از «قرائت‌های‌ متعدد» و «اصلاحات‌» بر سر زبان‌هاست‌.امری‌ که‌ یکی‌ از پایه‌های‌ شکل‌گیری‌ نهضت‌ اباعبدالله الحسین‌ (ع) بود. امام‌ حسین‌ (ع) اصلاحات‌ را تعریف‌ کرد و برای‌ آن‌ راهکار ارائه‌ نمود.
مبارزه‌ با رویکردی‌ که‌ خاندان‌ بنی‌ امیّه‌ طی‌ آن‌ «امامت‌» را به‌ «سلطنت‌» تبدیل‌کرده‌ بودند و با عنوان‌ قرائت‌های‌ مختلف‌ و نمادهای‌ متعدد، نماد راستین‌ اسلام‌ ناب‌محمدی‌ (ص) ـ که‌ وجود مبارک‌ اباعبدالله الحسین‌ (ع) بود ـ را اهتمام‌ ویژه‌ای‌ به‌ خرج‌ داده‌بودند تا به‌ حاشیه‌ برانند.
لذا امام‌ حسین‌ (ع) نهضت‌ افشاگرانه‌ و روشن‌گرانه‌ خود را بر علیه‌ یزید و سلطنت‌بنی‌ امیه‌ بر پا کرد و برای‌ شفاف‌ سازی‌ مرز میان‌ حق‌ و باطل‌ فرمود: «مثلی‌ لایبایع‌ مثله‌».
او با عدم‌ تمکین‌ از بیعت‌ با یزید فریاد ماندگار در تاریخ‌ را برآورد که‌ «هیهات‌ مناالذلة‌».
بدین‌ سان‌ حرکت‌ عزت‌ بخش‌ و افتخار آفرین‌ خود را که‌ نمادی‌ از اقتدار،ایستادگی‌ و حق‌ باوری‌ بود، برای‌ همیشه‌ تاریخ‌ به‌ جهانیان‌ آموخت‌.
سوگ‌مندانه‌ باید گفت‌ که‌ امروزه‌ در کشور جریان‌های‌ سیاسی‌ و نحله‌های‌ فکری‌که‌ در صدد احیای‌ تفکر امثال‌ یزید در استقرار سلطنت‌ باشند، هستند.
این‌ به‌ ظاهر مدعیان‌ روشن‌فکری‌ که‌ به‌ جامعه‌ نخبگان‌ و روشن‌فکران‌ متعهدکشور خیانت‌ می‌کنند، بر این‌ باورند که‌ «حکومت‌ دینی‌» با شرایط‌ و اقتضائات‌ کنونی‌ دنیاسازگار نیست‌. لذا باید در راستای‌ «جهانی‌ شدن‌» ما نیز «سکولاریسم‌» را در جامعه‌مستقر کنیم‌.
برخی‌ به‌ ظاهر از این‌ مدعیان‌ اصلاح‌طلبی‌ و مردم‌ سالاری‌ بر این‌ باورند که‌اصلاحات‌ بر اساس‌ قرائت‌ آنها ذوب‌ شدن‌ در سیطرة‌ استکباری‌ است‌ که‌ امروزه‌ «جهانی‌شدن‌» مترادف‌ آن‌ است‌. آنان‌ به‌ این‌ نتیجه‌ رسیده‌اند که‌ باید برای‌ چنین‌ کاری‌ ساز و کارمناسب‌ طراحی‌ کرد و لذا دین‌، باید از صحنه‌ اجتماعی‌ رخت‌ بر بندد و «دین‌ فردی‌» و یا«دین‌ حداقلی‌» جای‌گزین‌ آن‌ شود و از عرصه‌ حکومت‌، جامعه‌ و سیاست‌ «دین‌ زدایی‌»گردد.
«دشمن‌شناسی‌» یکی‌ از مؤلفه‌های‌ بزرگ‌ نهضت‌ حسین‌ (ع) بود. امروزه‌ درجامعه‌ ما جریان‌هایی‌ هستند و متأسفانه‌، کسانی‌ که‌ به‌ دلیل‌ اهمال‌ و مسامحه‌ برخی‌مسئولان‌ و نهادها، در ارکان‌ نظام‌ نفوذ کرده‌اند و سخن‌ از وجود دشمن‌ خارجی‌ را «توهم‌توطئه‌» می‌پندارند.
«دنیا گرایی‌ خواص‌» یکی‌ از بسترهای‌ مهم‌ شکل‌گیری‌ نهضت‌ امام‌ حسین‌ (ع) که‌ منجر به‌ شهادت‌ امام‌ (ع) گردید.
«خواص‌» با قرار دادن‌ موقعیت‌های‌ سیاسی‌ - اجتماعی‌ ویژه‌ به‌ خود و بعضاً بامباهات‌ پیشینة‌ مبارزاتی‌ خود در گذشته‌ «خواهان‌ امتیاز ویژه‌» از حکومت‌ بودند.
دنیاطلبی‌ و اشرافی‌ گری‌ آنان‌ از یک‌ سو و نیاز به‌ «گلادیاتورهای‌ بزرگ‌» برای‌حضور در «بزنگاه‌های‌ تاریخ‌» داشت‌، موجب‌ شد که‌ بسیاری‌ از «خواص‌» ابتدا به‌ نهضت‌امام‌ حسین‌ (ع) بپردازند و او را از این‌ کار بازدارند.
آن‌ گاه‌ که‌ این‌ حربه‌ مؤثر نیفتاد، برای‌ رسیدن‌ به‌ ثروت‌، مقام‌ و شهرت‌ برای‌ قرارگرفتن‌ در اردوگاه‌ باطل‌ از یک‌دیگر سبقت‌ می‌گرفتند.
برخی‌ برای‌ اثبات‌ مراتب‌ جان‌ نثاری‌ بیشتر به‌ یزید در پرتاب‌ تیر به‌ خیمة‌ سالارشهیدان‌، خود پیشگام‌ شدند.
شرایط‌ امروزی‌ ما اگر نه‌ همة‌ مولفه‌ها، بسترها، و زمینه‌های‌ نهضت‌ حسینی‌ (ع) رادارا نمی‌باشد، اما در مواردی‌ مشابهت‌ فراوان‌ دارد.
امروز مشاهده‌ می‌گردد که‌ اپوزیسیون‌ ضد انقلاب‌، منافقین‌، سلطنت‌ طلبان‌ خارج‌نشین‌ همراه‌ با استکبار جهانی‌ و در رأس‌ آن‌ آمریکای‌ جنایت‌کار «تمامیت‌ ارضی‌»،«کیان‌»، «هویت‌»، «آرمان‌ها» و «انقلاب‌، نظام‌، امام‌ و رهبری‌» را نشانه‌ گرفته‌اند. و با به‌کارگیری‌ بنگاه‌های‌ سخن‌ پراکنی‌ و با تکیه‌ بر امپراتوری‌ رسانه‌ای‌ خود، بسیج‌ گسترده‌ای‌برای‌ «خاموش‌ کردن‌ صدای‌ حق‌» می‌باشند.
صد افسوس‌ که‌ غافلان‌ و مرعوبان‌ داخلی‌ نیز در یک‌ هم‌گرایی‌ حیرت‌ آور دراردوگاه‌ دشمن‌ قرار گرفته‌اند و هزاران‌ افسوس‌ که‌ باز «خواص‌» و آن‌ هم‌ از نوع‌«گلادیاتورها» در این‌ صف‌ نقش‌ آفرینی‌ می‌کنند.
در شرایطی‌ که‌ مبارزه‌ اقتصادی‌، رانت‌ خواری‌ و مقابله‌ با تبعیض‌، فساد و فقر باتحقق‌ هدف‌ بزرگ‌ «عدالت‌» به‌ عنوان‌ رویکرد عصر سوّم‌ انقلاب‌ اسلامی‌ نور امیدی‌ را دردل‌ همگان‌ برافروخته‌ است‌. باز همین‌ خواص‌ هستند که‌ به‌ صورت‌ مختلف‌ در کار و راه‌این‌ کار بزرگ‌ مانع‌ تراشی‌ می‌کنند و برخی‌ از آن‌ به‌ عنوان‌ «بازی‌» و «شوخی‌» یادمی‌نمایند.
امروز کسانی‌ از «حاکمیت‌ دوگانه‌» در ساختار حکومتی‌ ایران‌ سخن‌ می‌گویند ولزوم‌ عبور از هر آن‌ چه‌ که‌ مانع‌ باشد را بیان‌ می‌کنند، ایشان‌ همان‌ کسانی‌ هستند که‌ بانظریه‌ «فتح‌ سنگر به‌ سنگر»، «فشار از پایین‌ و چانه‌ زنی‌ از بالا» به‌ انحصارطلبی‌ روی‌آوردند و پس‌ از آن‌ که‌ بازار شعارهای‌ آنها رو به‌ خاموشی‌ گرایید عبور از «خاتمی‌»، «عبوراز قانون‌ اساسی‌» و امروز «عبور از نظام‌» را در قالب‌ نظر به‌ حاکمیت‌ دوگانه‌ تئوریزه‌می‌کنند.
این‌ همان‌ اقدامی‌ است‌ که‌ موجب‌ خوشحالی‌ آمریکا و سردمداران‌ کاخ‌ سفیدگردید و خانم‌ آلبرایت‌ وزیر خارجه‌ اسبق‌ آمریکا گفت‌: «شاگردان‌ خوب‌ من‌ اصلاحات‌ را درایران‌ دنبال‌ می‌کنند».
برای‌ جلوگیری‌ از این‌ گونه‌ انحراف‌ها باید گفت‌ عنصر «امر به‌ معروف‌ و نهی‌ ازمنکر» را به‌ عنوان‌ یک‌ فریضه‌ الهی‌ باید زنده‌ کرد و با دنیا گرایی‌ خواص‌ به‌ شدت‌ مقابله‌نمود و هیچ‌ گونه‌ سازش‌ و مسامحه‌ای‌ را در این‌ مسیر نپذیرفت‌.
احیای‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر
چه‌ بسیار درس‌ مهمی‌ که‌ شاید بزرگ‌ترین‌ کلید نجات‌ جامعه‌ ما باشد. اگر خاندان‌بنی‌ امیه‌ در تبلیغات‌ خود، خویش‌ را از خاندان‌ رسول‌ خدا قلمداد کرده‌ و اسلام‌ را وارونه‌ به‌مردم‌ نشان‌ داده‌ بودند و حسین‌ (ع) با قیام‌ خویش‌ با محوریت‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ ازمنکر، همه‌ این‌ توطئه‌ها را به‌ هم‌ ریخت‌ و اسلام‌ اموی‌ را از اسلام‌ ناب‌ محمدی‌ جداساخت‌.
اکنون‌ نیز ما باید همان‌ طریق‌ را بپیماییم‌، اگر تبلیغات‌ استعمار و اجانب‌ می‌کوشدتا اسلام‌ را به‌ عنوان‌ روش‌ها و حرف‌های‌ متفاوت‌ از صحنه‌ زندگی‌ها خارج‌ کند، اگرمی‌کوشد تا مسیر افکار را از مسیر اسلام‌ منحرف‌ سازد.
باید با سلاح‌ «امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر» به‌ مقابله‌ آن‌ رفت‌، برای‌ نجات‌ دین‌ ووطن‌ اسلامی‌.
نماز در فرهنگ‌ عاشورا
بدون‌ شک‌ امام‌ حسین‌ (ع) می‌توانست‌ نماز ظهر را به‌ صورت‌ فرادا و در خیمه‌ خودبخواند، اما پیش‌ روی‌ دشمن‌ نماز امام‌ حسین‌ (ع) در ظهر عاشورا غیر از جنبه‌ معنوی‌،دارای‌ بعد سیاسی‌ و اجتماعی‌ نیز بود؛ یعنی‌ اگر عاشورا عالی‌ترین‌ و ناب‌ترین‌ جلوه‌های‌ارزش‌ الهی‌ و انسانی‌، نقطه‌ اوج‌ و قله‌ رفیع‌ تابناک‌ترین‌ آموزه‌ها و مفاهیم‌ ولایت‌ است‌، واگر عاشورا را تحقق‌ آرمان‌ها و تبلور صداقت‌ اسلام‌ بدانیم‌. پس‌ نماز ظهر عاشورا نماینده‌تمام‌ عیار ارزش‌ و اعتبار است‌ که‌ نماز در این‌ مکتب‌ آسمانی‌ دارد. و از این‌ منظر نماز ظهرعاشورا پیام‌ نهضت‌ حسین‌ (ع) را دارد.
پس‌ نماز چنان‌ که‌ ستون‌ دین‌ است‌، یکی‌ از ارکان‌ و مؤلفه‌های‌ نهضت‌ حسینی‌ نیزمی‌باشد.
نماز ظهر عاشورا روایتی‌ است‌ که‌ از جنس‌ آسمان‌ که‌ هر صاحب‌ دلی‌ را متحیّرمی‌کند و به‌ تحقیق‌، در مقام‌ عمل‌ بالاترین‌ تأکید و سفارش‌ بر اهمیت‌ جایگاه‌ فریضة‌نماز است‌.
زیبایی‌ و صلابت‌ نماز شکوهمند ظهر عاشورا آن‌ چنان‌ است‌ که‌ تمامی‌ راویان‌،مورّخان‌ و ادیبان‌ در آثار خویش‌ از آن‌ با عظمت‌ بی‌ نظیری‌ یاد کرده‌اند و مقام‌ الهی‌ وپایمردی‌ ملکوتی‌ آن‌ حضرت‌ را در بر پا داشتن‌ این‌ فریضه‌ مقدّس‌ در میدان‌ جهاد و درهنگامه‌ خطر و مصیبت‌ ستوده‌اند.
ابن‌ اثیر و دیگر مورخان‌ در باب‌ نماز ظهر عاشورا نگاشته‌اند:
«ابوثمامه‌ صیداوی‌، که‌ نامش‌ عمرو بن‌ عمرو، و از شمار یاران‌ حضرت‌ امام‌حسین‌ (ع) بود، نگاهی‌ به‌ آسمان‌ افکند و متوجه‌ شد که‌ زوال‌ ظهر و هنگامه‌ نماز فرارسیده‌ است‌؛ از این‌ رو پیش‌ امام‌ آمد و عرض‌ کرد:
«جانم‌ به‌ فدایت‌! می‌بینم‌ مردمان‌ به‌ تو نزدیک‌ گشته‌اند و سوگند به‌ خدا! که‌ توکشته‌ نخواهی‌ شد قبل‌ از این‌ که‌ من‌ در پیش‌ روی‌ شما کشته‌ شوم‌. اما دوست‌ دارم‌ درحالی‌ خدا را ملاقات‌ کنم‌ که‌ این‌ نمازی‌ که‌ وقت‌ آن‌ نزدیک‌ شده‌ است‌، خوانده‌ باشم‌».
امام‌ حسین‌ (ع) سر به‌ سوی‌ آسمان‌ بلند کرد و فرمود: «ذَکرت‌َ الصلاة‌ جَعَلَک‌َ اللهُمن‌ المصلّین‌ الذاکرین‌، نعم‌ هذا اول‌ وقتها» .
گرمای‌ شدید هوا، تشنگی‌ فراوان‌، بی‌ شرمی‌ دشمنان‌، خطر تیرها و یورش‌های‌بی‌ امان‌، اندوه‌ شهادت‌ یاران‌ و بسیاری‌ از علل‌ و عوامل‌ دیگر، هیچ‌ کدام‌ در آن‌ روزتاریخی‌ نتوانست‌ کوچک‌ترین‌ خللی‌ در برپایی‌ این‌ فریضة‌ مقدس‌ ایجاد نماید و امام‌ (ع) این‌ گونه‌ راه‌ را بر همة‌ بهانه‌ گران‌ و مستمسکان‌ برای‌ ترک‌ نماز بست‌ و اهمیت‌ و عظمت‌آن‌ را یادآور شد.
حضرت‌ امام‌ حسین‌ (ع) انگیزه‌ بزرگ‌ خود را در انقلاب‌ کبیر عاشورا، امر به‌ معروف‌و نهی‌ از منکر و احیای‌ دین‌ جدّ گرامی‌ خویش‌ معرفی‌ می‌کند و مگر نه‌ این‌ که‌ ستون‌ دین‌جدّ عظیم‌ الشأن‌ او نماز است‌؟ پس‌ نماز را همان‌ گونه‌ که‌ جدش‌ سفارش‌ فرموده‌ نبایدسبک‌ شمرد و نماز را می‌بایست‌ «اول‌ وقت‌» به‌ جای‌ آورد. و این‌ حقیقت‌ بزرگ‌ در عاشورابه‌ صورت‌ واقعیتی‌ عینی‌ به‌ ظهور در آمد.
از سوی‌ دیگر، امام‌ حسین‌ (ع) با نماز ظهر عاشورایش‌ به‌ تمام‌ وجدان‌های‌ بیدارثابت‌ کرد که‌ هدف‌ او از بر پایی‌ نهضت‌ عاشورا «دین‌ خواهی‌» و عمل‌ به‌ تکلیف‌ بوده‌ است‌و نه‌ خواسته‌های‌ دنیوی‌ و هواهای‌ نفسانی‌.
امام‌ (ع) با اقامه‌ نماز ظهر عاشورا، صداقت‌، خلوص‌، ایمان‌ و اصالت‌ خود را به‌عنوان‌ رهبری‌ الهی‌ به‌ اثبات‌ رسانید. نماز ظهر عاشورا تفاوت‌ بزرگ‌ نهضت‌ عاشورا به‌عنوان‌ یک‌ نهضت‌ الهی‌ با سایر نهضت‌ها است‌.
تاثیر شگرف‌ نماز ظهر عاشورا را در همین‌ گلچینی‌ آن‌ نیز می‌توان‌ به‌ نظاره‌نشست‌ و اندیشید که‌ در این‌ نماز چه‌ عاملی‌ وجود داشت‌ که‌ قرار از کف‌ عده‌ای‌ ربود و آنان‌را از وصف‌ دشمنان‌ امام‌ (ع) به‌ صف‌ دوستان‌ او کشاند؟ چه‌ جاذبه‌ای‌ در این‌ نماز موجب‌شد تا گروهی‌ به‌ جانبازی‌ برخیزند و فرزند و عیال‌ و خانمان‌ و حال‌ و آینده‌ خود را در راه‌ خدابه‌ فراموشی‌ بسپارند و مهیای‌ سخت‌ترین‌ مصایب‌ شوند؟
و نکته‌ دیگری‌ که‌ در این‌ باب‌ شایان‌ ذکر است‌، آن‌ که‌ سپاهیان‌ یزید - که‌ خود راخلیفه‌ مسلمین‌ معرفی‌ می‌کرد - با حمله‌ به‌ امام‌ (ع) و عدم‌ رعایت‌ حرمت‌ نماز، ماهیّت‌پلید و ضد دینی‌ خود را برملا کردند و خود موجبات‌ رسوایی‌ خود را فراهم‌ آورند.
«نماز ظهر عاشورا نهاد پاکی‌ ابر مردی‌ است‌ که‌ زندگی‌ را عقیده‌ و جهاد می‌دانست‌و سرانجام‌ مرگ‌ شرافت‌مندانه‌ در راه‌ خدا را بر ذلت‌ و ننگ‌ زندگی‌ با ستم‌کاران‌ برگزید».
آری‌، حسین‌ (ع) خود و یارانش‌ هر یک‌ آیاتی‌ مجسم‌ از نماز ظهر عاشورا هستند واین‌ که‌ ما در پس‌ قرن‌ها شهادت‌ می‌دهیم‌: «اشهد أنّک‌ قد أقمت‌ الصلوة‌» از این‌ رو است‌که‌ جهانی‌ از عشق‌ و فداکاری‌ و مهر و عطوفت‌ در نماز ظهر عاشورا جلوه‌گر شد؛ از این‌روست‌ که‌ آوای‌ نورانی‌ «انی‌ احب‌ الصلوة‌» حسین‌ (ع) و نماز ظهرش‌ کار صد اعجاز برای‌حفظ‌ دین‌ کرد و از این‌ روست‌ که‌ حسین‌ (ع) از هر چه‌ گذشت‌، جز نماز اول‌ وقت‌ ظهرعاشورا.
• نازم‌ به‌ قیام‌ و قامت‌ والایت‌ نازم‌ به‌ نماز ظهر عاشورایت‌ هنگامه‌ عشق‌چشم‌ چون‌ دریانت‌
• خاموش‌ در آن‌ میانه‌ غوغا کردی‌ هنگامه‌ عشق‌چشم‌ چون‌ دریانت‌ هنگامه‌ عشق‌چشم‌ چون‌ دریانت‌
تجلی‌ نماز ظهر عاشورا در ادبیات‌ فارسی‌
در طول‌ تاریخ‌ حیات‌ بشری‌ چه‌ بسیار وقایع‌ بزرگی‌ پدید آمده‌ که‌ به‌ رغم‌ تمامی‌بزرگی‌ و عظمتشان‌، هرگز مورد اعتنا و توجه‌ ادیبان‌ و سخنوران‌ قرار نگرفته‌ و یا ورود این‌وقایع‌ به‌ قلمرو هنر و ادبیات‌ بسیار کوتاه‌ و کم‌رنگ‌ بوده‌ است‌.
اما نهضت‌ بزرگ‌ عاشورا واقعه‌ای‌ است‌ که‌ قرن‌ها و قرن‌ها چون‌ نگین‌ درخشان‌ برتارک‌ ادبیات‌ درخشیده‌ است‌ و چه‌ بسیار شاعران‌ نکته‌ سنجی‌ که‌ به‌ سبب‌ ارادت‌ به‌پیشگاه‌ مقدس‌ امام‌ حسین‌ (ع) اشعار فراوانی‌ در مدح‌ و منقبت‌ آن‌ حضرت‌ سروده‌اند و براین‌ شور آسمانی‌ هیچ‌ نقطه‌ پایانی‌ وجود نداشته‌ است‌.
به‌ تحقیق‌ می‌توان‌ ادعا نمود که‌ تاکنون‌ در خصوص‌ هیچ‌ واقعه‌ای‌، همانند قیام‌کربلا تا این‌ اندازه‌ اثر هنری‌ خلق‌ نشده‌ و در این‌ میان‌ نماز ظهر عاشورا نیز همواره‌موضوعی‌ شگرف‌ و خارق‌ العاده‌ مورد تحسین‌ و تمجید سخن‌ سرایان‌ چیره‌ دست‌ قرارگرفته‌ است‌ و شاعران‌ در توصیف‌ مقام‌ ارجمند و خلوص‌ صادقانة‌ آن‌ حضرت‌ در روزعاشورا به‌ ترسیم‌ نماز ظهر عاشورا پرداخته‌اند.
نماز ظهر عاشورا، دارای‌ مضامین‌ بدیع‌ و والایی‌ است‌؛ مضامین‌ متعددی‌ که‌ هریک‌ دنیایی‌ است‌ از زیباترین‌ جلوه‌های‌ آسمانی‌.
این‌ نماز آمیزه‌ای‌ است‌ از حماسه‌، دین‌ خواهی‌، مظلومیت‌، شرف‌، آرمان‌گرایی‌،حقانیت‌، اصالت‌، تعهد و... . از آن‌ جا که‌ بیان‌ تمامی‌ آثار در این‌ مجال‌ نمی‌گنجد، لذا دراین‌ فرصت‌ به‌ ارائه‌ گلچینی‌ از گلزار ادبیات‌ پارسی‌ بسنده‌ می‌کنیم‌:
یاور همدانی‌:
• نیایش‌ را با صوت‌ جلی‌ خواند چه‌ شوری‌ ظهر عاشورا به‌ پا کرد نمازی‌ که‌ حسین‌ بن‌ علی‌ (ع) خواند
• صفای‌ سینه‌ صافی‌ دلی‌ خواند نمازی‌ که‌ حسین‌ بن‌ علی‌ (ع) خواند نمازی‌ که‌ حسین‌ بن‌ علی‌ (ع) خواند
محمود قاری‌:
• در هر نفسش‌ سوز و گداز است‌ حسین‌ (ع) می‌خواند نماز آخرین‌ را در خون  یعنی‌ که‌ فدایی‌ نماز است‌ حسین‌ (ع)
• سرچشمه‌ هر راز و نیازی‌ است‌ حسین‌ (ع)  یعنی‌ که‌ فدایی‌ نماز است‌ حسین‌ (ع)  یعنی‌ که‌ فدایی‌ نماز است‌ حسین‌ (ع)
کاظم‌ جیرودی‌:
• حسین‌ (ع) از خون‌ پاکش‌ تا وضو کرد نماز از حرمت‌ خون‌ شهیدان‌ خدا داند که‌ کسب‌ آبرو کرد
• وصال‌ روی‌ جانان‌ آرزو کرد خدا داند که‌ کسب‌ آبرو کرد خدا داند که‌ کسب‌ آبرو کرد
سیف‌ الله خادمی‌:
• آن‌ تابش‌ بی‌ غروب‌ در پهنة‌ دشت‌ بگذشت‌ زهر چه‌ داشت‌ حتی‌ سرو جان  اما زنماز خویش‌ هرگز نگذشت‌
• از معرکه‌ کرب‌ و بلا باز نگذشت‌  اما زنماز خویش‌ هرگز نگذشت‌  اما زنماز خویش‌ هرگز نگذشت‌
رضا خیری‌:
• سرو آزاد تویی‌، لاله‌ و شمشاد تویی‌ تا ابد چون‌ به‌ احیای‌ نماز است‌ قیام‌ تو حسین‌ (ع) من‌ فدای‌ عطش‌ سرخ‌ کلام‌ تو حسین‌ (ع)
• در افق‌ عاطفه‌ فریاد تویی‌ من‌ فدای‌ عطش‌ سرخ‌ کلام‌ تو حسین‌ (ع) من‌ فدای‌ عطش‌ سرخ‌ کلام‌ تو حسین‌ (ع)
کریمی‌ مراغه‌ای‌:
• نازم‌ به‌ عاشقی‌ که‌ در عشق‌ باز کرد تا هر بشر بداند اهمیت‌ نماز با خون‌ وضو گرفت‌ و شروع‌ نماز کرد
• در خاک‌ و خون‌ تپیدن‌ او کشف‌ راز کرد با خون‌ وضو گرفت‌ و شروع‌ نماز کرد با خون‌ وضو گرفت‌ و شروع‌ نماز کرد
محمد ابوالقاسم‌ جندقیان‌:
• خاک‌ دشت‌ کربلا را مُهر هر سجاده‌ کرد پاسدار خون‌ پاکان‌ جهان‌ باشد نماز
• پاسدار خون‌ پاکان‌ جهان‌ باشد نماز پاسدار خون‌ پاکان‌ جهان‌ باشد نماز
کامران‌ شرفشاهی‌:
• قامت‌ به‌ نماز ظهر عاشورا بست  آموخت‌ به‌ ما نماز را اول‌ وقت‌
•  آموخت‌ به‌ ما نماز را اول‌ وقت‌  آموخت‌ به‌ ما نماز را اول‌ وقت‌
نیلوفر صفایی‌:
• در سایه‌ قنوت‌ تو راه‌ نجات‌ ماست‌ از آخرین‌ نماز تو، دین‌ خدا به‌ پاست‌
• از آخرین‌ نماز تو، دین‌ خدا به‌ پاست‌ از آخرین‌ نماز تو، دین‌ خدا به‌ پاست‌
و.... هر یک‌ از اشعاری‌ که‌ درباره‌ نماز ظهر عاشورا سروده‌ شده‌، گواه‌ دیگری‌ برعمق‌ زیبایی‌ و معنای‌ آسمانی‌ این‌ نماز شکوهمند است‌.
نتیجه‌
امامان‌ شیعه‌، همواره‌ در طول‌ تاریخ‌ با تحمل‌ رنج‌ها و مصایب‌ بی‌ شمار، راه‌ رابرای‌ پیروان‌ و یاران‌ خویش‌ هموار ساخته‌ و کوشیده‌اند آنها را به‌ اهداف‌ اصلی‌ و غایت‌آفرینش‌ متوجه‌ سازند.
امام‌ حسین‌ (ع) سومین‌ امام‌ این‌ سلسله‌ وقتی‌ کاندیدای‌ چنین‌ امر بزرگی‌ شد، دراین‌ راه‌ از همه‌ چیز و همه‌ دارایی‌ خویش‌ حتی‌ خانواده‌ و فرزندان‌ خویش‌ مضایقه‌ ندارد وهرگز نیز راضی‌ نیست‌ کسی‌ در این‌ راه‌ اجباراً همراه‌ او بیاید، لذا شب‌ عاشورا چراغ‌ها راروشن‌ نمی‌کند، تا آنها که‌ دل‌ در گرو دنیا دارند مرخص‌ شده‌ و فقط‌ احرار خالص‌ بمانند.
امام‌ حسین‌ (ع) و یاران‌ به‌ ظاهر اندکش‌ پیام‌ خونین‌ خودشان‌ را روی‌ صفحه‌لرزان‌ هوا ثبت‌ می‌کنند، ولی‌ چون‌ توأم‌ با رنگ‌ قرمز و خون‌ بود، در دل‌ها حک‌ شد و امروزه‌میلیون‌ها افراد از عرب‌ و عجم‌ این‌ پیام‌ حسین‌ (ع) را به‌ دل‌ دارند:
«انّی‌ لا اری‌ الموت‌ الّا سعادة‌ و لا الحیوة‌ مع‌ الظالمین‌ الّا برما».
اکنون‌ ما در سایة‌ این‌ میراث‌ گران‌ بهای‌ حسین‌ (ع) هرگز چیزی‌ کم‌ نخواهیم‌داشت‌، به‌ شرط‌ آن‌ که‌ «تجلی‌ عملی‌ این‌ امانت‌ را در زندگی‌ خویش‌ به‌ ظهور برسانیم‌ و ازسایه‌ سیاه‌ و خطرناک‌ غفلت‌ و تحریف‌ و احساس‌ گرایی‌ محض‌ بر حذر باشیم‌».



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صفیر کبیر ( جمعه 89/10/24 :: ساعت 1:39 عصر )

»» نگاهی به آموزه‏های تربیتی در زندگی حضرت خدیجه علیها السلام

نگاهی به آموزه‏های تربیتی در زندگی حضرت خدیجه علیها السلام
حضرت خدیجه همسر گرامی رسول اکرم صلی الله علیه و آله، 68 سال پیش از هجرت نبوی صلی الله علیه و آله در شهر مکه به دنیا آمد . پدر وی خویلد بن اسد و مادرش فاطمه دختر زائدة بن اصم می‏باشد . او در چهل سالگی با حضرت محمد صلی الله علیه و آله که 25 سال از عمر شریفش را سپری کرده بود ازدواج نمود . بنابر قول مشهور ثمره ازدواج خدیجه شش فرزند به نام‏های قاسم، عبدالله، رقیه، زینب، ام‏کلثوم و فاطمه علیها السلام بود . قبل از اسلام وی به خاطر دارا بودن صفات پسندیده و فضائل اخلاقی و پاکدامنی، «طاهره‏» لقب گرفت . ثروت خدیجه در میان اهل مکه بی‏نظیر بود و اهالی مکه با اموال وی به صورت مضاربه‏ای تجارت می‏کردند . خدیجه پس از ازدواج با پیامبر همه آن ثروت را در اختیار حضرت رسول نهاد و بدین ترتیب از جنبه اقتصادی دین اسلام را تقویت نموده و در گسترش آن نهایت تلاش خود را به جای آورد .
مقام او در نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حدی بود که در مدت 25 سال زندگی مشترک با این بانوی با عظمت، آن حضرت به خاطر تکریم وی با هیچ زنی ازدواج نکرد و بهترین دوران جوانی خویش را به وی بخشید . بعد از رحلت‏حضرت خدیجه، رسول گرامی اسلام همیشه به یاد محبت‏ها و تلاش‏های او بود . بنابر برخی اقوال خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با دو نفر دیگر بنام‏های «ابو هالة بن زراره تمیمی‏» و «عتیق بن عائذ مخزومی‏» نیز ازدواج کرده بود . این یاور با وفای رسالت‏بعد از 25 سال زندگی در کنار حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله در دهمین سال بعثت در 65 سالگی و در دهم ماه رمضان چشم از جهان فرو بست و قلب رسول خدا صلی الله علیه و آله و مسلمانان را داغدار نمود .
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیکر پاک او را در حجون با دست‏های خویش به قبر گذاشت و از شدت حزن و اندوه سال وفات او را که با فاصله اندکی از رحلت ابوطالب علیه السلام رخ داده بود، عام الحزن (سال اندوه) نامید . امیرالمؤمنین علی علیه السلام به پاس خدمات آن دو بزرگوار به جهان اسلام اشعاری جانسوز سروده و در بخشی از آن حزن و ماتم قلبی خویش را بیان داشته است:
اعینی جودا بارک الله فیکما
علی هالکین لا تری لهما مثلا
علی سید البطحاء وابن رئیسها
وسیدة النسوان اول من صلی
مهذبة قد طیب الله خیمها
مبارکة والله ساق لها الفضلا
فبت اقاسی منهما الهم والثکلا
مصابهما ادجی الی الجو والهواء (1)
ای چشمان من! احسنت‏بر شما، [اشک بریزید] در فراق آن دو بزرگواری که نظیر ندارند . بر سرور سرزمین بطحاء و فرزند رئیس آن و بر بانوی بانوان که نخستین نمازگزار بود [ . آن بانوی] پاکدامنی که خداوند خصلت‏های او را پاکیزه کرده است [ . بانوی ] مبارکی که خداوند برتری را به سوی او رانده است .
مصیبت این دو عزیز فضا را بر من تیره و تار ساخته و [از این پس] شب‏ها را در اندوه و حزن این دو سر می‏کنم .»
در این نوشتار بر آن شدیم که نقش این بانوی خجسته را در گسترش آموزه‏های مکتب تربیتی اسلام مورد توجه قرار داده و مواردی قابل توجه از آن را به خوانندگان گرامی تقدیم داریم . به امید اینکه بتوانیم از این شخصیت‏برجسته و بانوی نمونه در جهان اسلام درس‏ها آموخته و با شناخت فضائل و مناقب آن بزرگوار، از او به عنوان اسوه و الگوی تربیتی پیروی کنیم .
1- فضائل اخلاقی و علمی
مطالعه تاریخ زندگی حضرت خدیجه علیها السلام نشان می‏دهد که او هم در دوران جاهلیت و هم بعد از بعثت‏خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله دارای فضائل اخلاقی و کمالات معنوی بوده است . او در جامعه خود به عنوان یک الگوی زن برتر، تاثیر بسزایی در گسترش صفات نیک انسانی داشته است . سخاوت، کرامت، ایثار و فداکاری، عفت و پاکدامنی، دوراندیشی و درایت و توجه به مستمندان، عطوفت و مهربانی و صبر و استقامت، از جمله فضیلت‏های پسندیده ایست که صفحات تاریخ این زن نمونه را نشان می‏دهد .
به همین جهت آن بانوی یگانه در میان زنان رسول خدا صلی الله علیه و آله شرایط هم کفو بودن را احراز نمود و یک همتای واقعی برای حضرت محمد صلی الله علیه و آله بود . عدم ازدواج مجدد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در زمان حیات خدیجه کبری علیها السلام نشانگر جاذبه‏های معنوی و فضائل اخلاقی بی‏شمار در وجود آن حضرت است، که بدون تردید برخورداری از آن صفات نقش مهم و اساسی در زندگی رسول خدا صلی الله علیه و آله داشته است . به همین جهت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این بانوی تربیت‏یافته را از برترین زنان بهشتی شمرده و می‏فرماید: «افضل نساء اهل الجنة خدیجة بنت‏خویلد وفاطمة بنت محمد ومریم بنت عمران وآثیة بنت مزاحم امراة فرعون (2) ; بهترین زنان اهل بهشت عبارتند از: خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم [یعنی] زن فرعون .»
وفاداری این بانوی آسمانی در راه رسیدن به اهداف والای همسر خویش، مورد توجه سیره‏نویسان و محققان قرار گرفته است . او از اولین لحظات بعثت، به رسولخدا صلی الله علیه و آله ایمان آورد و تا آخرین لحظات برایمان خود پای فشرد و لحظه‏ای شک و تردید به دل راه نداد .
گذشته از فضائل اخلاقی، او از کمالات علمی نیز برخوردار بود . تاریخ گواهی می‏دهد که خدیجه در مورد دانش عصر خود اطلاعات فراوانی داشت و از کتاب‏های آسمانی آگاه و از نظر عقل و درایت و زیرکی بر تمام زنان حتی بسیاری از مردان معاصر برتری داشت . بنابراین او دارای تمام کمالات و امتیازهایی بود که یک زن می‏تواند داشته باشد .
با توجه به نکات یاد شده، خدیجه به عنوان اولین بانوی مسلمان در ترویج فرهنگ اسلامی و الگوهای یک زن مسلمان و با کمال نقش والای خود را ایفا کرده است و بانوان بسیاری از تربیت عملی وی درس‏ها آموخته‏اند . اهمیت فضائل اخلاقی و کمالات انسانی در وجود این بانوی با فضیلت آنگاه به اوج خود می‏رسد که نگاهی به وضع زن در ایام جاهلیت و قبل از بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیندازیم .
زن در آن روز نه تنها از حقوق خود محروم بود و با رقت آورترین وضع زندگی می‏کرد، بلکه به عنوان مایه ننگ و عار و موجودی شوم زنده به گور می‏شد . خدیجه در چنین عصری اثبات نمود که یک زن نه تنها حق حیات دارد و باید حقوق مسلم خود را استیفا نماید، بلکه می‏تواند با اعمال شایسته و تلاش و کوشش، به مرحله‏ای برسد که خداوند متعال به او سلام برساند; همچنان که امام باقر علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می‏کند: شبی که در معراج بودم، به هنگام بازگشت از سفر معراج به جبرئیل گفتم: ای جبرئیل! آیا خواسته‏ای از من داری؟ گفت: خواهش من این است که از طرف خداوند و من، به خدیجه سلام برسانی . (3)
2- پرورش فرزندان صالح
بدون تردید، مادر به عنوان مؤثرترین عامل محیطی و وراثتی در پرورش و رشد شخصیت کودک نقش به سزایی دارد . حضرت خدیجه علاوه بر این که به نص قرآن مادر روحانی همه مؤمنین است، به عنوان مادری شایسته و با ایمان در دامن خویش فرزندان نیک و صالحی برای رسول‏الله صلی الله علیه و آله تربیت نمود . وی شش فرزند برای پیامبر به دنیا آورد و در دامن پر مهر خویش پرورش داد که در میان آن‏ها حضرت فاطمه علیها السلام از رتبه خاصی برخوردار است . دختری که رهبری اسلام بعد از پیامبر اکرم و علی علیه السلام از نسل او پدید آمد و ادامه یافت . 
این دختر با مادرش آنچنان ارتباط تنگاتنگ داشت که هنگام رحلت‏حضرت خدیجه، فاطمه علیها السلام که در حدود پنج‏سال داشت‏شدیدا بی‏تابی می‏کرد و به دور پدر بزرگوارش می‏چرخید و می‏گفت: «یا ابه این امی; پدر جان! مادرم کجاست؟» حضرت جبرئیل نازل شد و فرمود: یا رسول‏الله! خداوند می‏فرماید: سلام ما را به فاطمه برسان و به او اطلاع بده که مادرش خدیجه در خانه‏های بهشتی با آسیه و مریم زندگی می‏کند . (4)
این دختر پاکیزه، هنگام رحلت مادر وقتی احساس کرد که حضرت خدیجه شدیدا در فراق او و پدر ارجمندش ناراحت است و نگران تنهایی و بی‏یاوری حضرت محمد صلی الله علیه و آله می‏باشد، به مادرش دلداری داده و گفت: «یا اماه! لاتحزنی ولاترهبی فان الله مع ابی (5) ; مادر جان! اندوهگین و مضطرب نباش، زیرا خداوند یار و یاور پدرم می‏باشد .»
امامان معصوم علیهم السلام نیز همیشه به وجود چنین مادری افتخار می‏کردند; همچنانکه حضرت مجتبی علیه السلام هنگامی که با معاویه مناظره می‏کرد، در مورد یکی از علل انحراف معاویه از محور حق و انحطاط اخلاقی وی و سعادت و خوشبختی خود به نقش مادر در تربیت افراد اشاره کرده و فرمود: معاویه! چون مادر تو «هند» و مادربزرگت «نثیله‏» می‏باشد [و در دامن چنین زن پست و فرومایه‏ای پرورش یافته‏ای] این گونه اعمال زشت از تو سر می‏زند و سعادت ما خانواده در اثر تربیت در دامن مادرانی پاک و پارسا همچون خدیجه علیها السلام و فاطمه علیها السلام می‏باشد . (6)
امام حسین علیه السلام در روز عاشورا برای معرفی خویش و آگاه کردن دل‏های بیدار، به مادرش فاطمه علیها السلام و مادربزرگ شایسته و فداکارش حضرت خدیجه اشاره نموده و فرمود: «انشدکم الله هل تعلمون ان امی فاطمة الزهراء بنت محمد؟ ! قالوا: اللهم نعم . . . انشدکم الله هل تعلمون ان جدتی خدیجة بنت‏خویلد اول نساء هذه الامة اسلاما؟ ! قالوا: اللهم نعم (7) ; شما را به خدا قسم می‏دهم! آیا می‏دانید که مادر من «فاطمه زهرا» دختر محمد [مصطفی صلی الله علیه و آله ] است؟ ! گفتند: آری [ . . . فرمود: ] شما را به خدا قسم می‏دهم! آیا می‏دانید که مادربزرگ من خدیجه دختر خویلد، نخستین زنی است که اسلام را پذیرفت؟ ! گفتند: آری .»
حضرت خدیجه علاوه بر اینکه در دامان پر مهر و عطوفت‏خویش فرزندان پیامبر را پرورش داد، فرزندان شایسته‏ای را نیز قبل از ازدواج با پیامبر تربیت کرده بود که از جمله آن‏ها هند بن ابی هاله می‏باشد . او (هند) در مدت سه شبانه روزی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در هنگام هجرت در غار ثور مخفی شده بود، به همراه علی علیه السلام دور از چشم مشرکان مکه محرمانه به پیامبر صلی الله علیه و آله آذوقه می‏برد و برمی‏گشت . وی مردی بزرگوار، شریف، فصیح و محدث بود و از شوهر دیگر خدیجه بنام ابی هالة بن زرارة تمیمی متولد شده بود . (8)
هند پسر خدیجه همان کسی است که امام حسن علیه السلام به عنوان دایی خود از وی نام می‏برد . وی اوصاف و شمایل رسول خدا صلی الله علیه و آله را برای امام مجتبی علیه السلام توصیف می‏کرد و بسیار مورد علاقه رسول‏الله صلی الله علیه و آله بود . او بت‏های مشرکان را می‏شکست (9) و در جنگ جمل در رکاب حضرت علی علیه السلام به شهادت رسید . (10) و (11)
3- توجه به نیازهای عاطفی و خواسته‏های فرزندان
مهرورزی و محبت‏به کودکان و رفع نیازهای معنوی و عاطفی فرزندان، یکی دیگر از اصول تربیتی اسلام می‏باشد . حضرت خدیجه به عنوان یک مادر دلسوز و مربی آگاه در این مورد حساسیت ویژه‏ای داشت . ماجرای زیر بیانگر این ویژگی حضرت خدیجه می‏باشد .
در ایام بیماری خدیجه که به مرگ وی انجامید، روزی اسماء بنت عمیس به عیادتش آمد، او خدیجه را گریان و ناراحت مشاهده کرد و به او دلداری داده و گفت: تو از بهترین زنان عالم محسوب می‏شوی، تو تمام اموالت را در راه خداوند بخشیدی، تو همسر رسول گرامی اسلام هستی و بارها تو را به بهشت‏بشارت داده است . با این همه چرا گریان و نگران هستی؟
خدیجه علیها السلام فرمود: اسماء! من در فکر این هستم که دختر هنگام زفاف نیاز به مادر دارد تا نگرانی‏ها و اسرارش را به مادر بگوید و خواسته‏هایش را به عنوان محرم اسرار مطرح نماید، فاطمه علیها السلام کوچک است، می‏ترسم کسی نباشد که متکفل کارهای وی در هنگام عروسی شود و برایش مادری کند .
اسماء بنت عمیس گفت: ای بانوی من! نگران نباش من با تو عهد می‏کنم که اگر تا آن موقع زنده ماندم به جای تو برای فاطمه مادری کنم و نیازهای روحی و عاطفی وی را برطرف نمایم .
بعد از وفات خدیجه علیها السلام هنگامی که شب زفاف حضرت فاطمه علیها السلام فرا رسید، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: همه زن‏ها از اتاق عروس خارج شوند و کسی در آنجا باقی نماند . همه رفتند، اما پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله متوجه شد که هنوز اسماء بنت عمیس در اتاق باقی مانده است . فرمود: آیا نگفتم همه زنان بیرون روند؟ اسماء گفت: چرا یا رسول‏الله من شنیدم و قصد مخالفت‏با فرمایش شما رانداشتم، ولی عهد من با خدیجه مرا بر آن داشت که در این‏جا بمانم; چون با خدیجه پیمان بسته‏ام که در چنین شبی برای فاطمه مادری کنم . (12)
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله با شنیدن این سخن به گریه در آمد و فرمود: تو را به خدا سوگند برای این کار ایستاده‏ای؟ اسماء عرض کرد: آری . پیامبر صلی الله علیه و آله دست‏به دعا برداشته و برای اسماء بنت عمیس دعا کرد . (13)
همچنین حضرت خدیجه در مورد آینده دختر خردسال خویش خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دغدغه‏هایی را به این ترتیب بیان نمود: یا رسول‏الله! این دختر من - با اشاره به حضرت فاطمه علیها السلام - بعد از من غریب و تنها خواهد شد . مبادا کسی از زنان قریش او را آزار برساند، مبادا کسی به صورتش سیلی بزند، مبادا کسی صدای خود را بر روی او بلند کند، مبادا کسی با او رفتاری تند و خشن داشته باشد . (14)
4- رعایت آیین شوهرداری
یکی از برنامه‏های تربیتی اسلام، آموزش آیین شوهرداری به بانوان می‏باشد . اگر به آمار اختلافات خانوادگی و طلاق و ناهنجاری‏های خانواده‏ها توجه شود، بخش قابل توجهی از این مشکلات به رفتارهای بانوان و زنان و دختران جوان بر می‏گردد و این همه، به خاطر ناآگاهی و عدم توجه به حقوق شوهران، رعایت نکردن آداب معاشرت، عدم آگاهی از اصول شوهرداری در اسلام است . حضرت خدیجه علیها السلام در ترویج آیین شوهرداری اسلامی و رعایت‏حقوق همسر، نهایت تلاش را به عمل می‏آورد .
حضرت خدیجه علیها السلام با شیوه‏های مختلفی فضای خانواده را آرام نگاه داشته و امنیت روحی و روانی را برای شوهر و فرزندان برقرار و زمینه را برای رشد فضائل اخلاقی فراهم می‏آورد . در اینجا به برخی از روش‏های تکریم شوهر و همسرداری حضرت خدیجه اشاره می‏کنیم:
الف) ابراز محبت:
حضرت خدیجه در فرصت‏های مناسب به همسر گرامی خویش ابراز علاقه و محبت می‏کرد . او در قالب اشعاری زیبا درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، مکنونات قلبی خویش را چنین ابراز می‏دارد:
فلو اننی امشیت فی کل نعمة
ودامت لی الدنیا وملک الاکاسرة
فما سویت عندی جناح بعوضة
اذا لم یکن عینی لعینک ناظرة (15)
«اگر تمام نعمت‏های دنیا و سلطنت‏های پادشاهان را داشته باشم و ملک آن‏ها همیشه از آن من باشد، به نظر من به اندازه بال پشه‏ای ارزش ندارد زمانی که چشم من به چشم تو نیفتد .»
ب) طرح غیرمستقیم خواسته‏ها
بدون شک هر زنی از شوهر خویش انتظارات و توقعاتی دارد . این در خواست‏های معقول زن، اگر در محیطی محبت‏آمیز و همراه با حفظ حریم‏های اخلاقی باشد، امری پسندیده‏تر و جذاب خواهد بود . اگر این خواسته‏ها به صورت غیرمستقیم انجام گیرد، در تحکیم روابط خانوادگی و افزایش محبت تاثیری فوق العاده خواهد داشت . حضرت خدیجه علیها السلام خدمات زیادی را در خانه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله انجام داده و صدمات فراوانی متحمل شده بود، از این رو به صورت طبیعی می‏توانست انتظارات و توقعاتی را نیز از آن حضرت داشته باشد، اما او هیچ‏گاه خواسته‏های شخصی خویش را به صورت مستقیم بیان نمی‏کرد بلکه سعی می‏کرد آن‏ها را به عنوان یک پیشنهاد و یا خواهش غیر مهم و در کمال ادب و احترام مطرح نماید .
حضرت خدیجه در آستانه وفات خویش هنگامی که وصیت‏های خود را بیان می‏کرد، آن‏ها را در قالب یک گفت و گوی صمیمانه و محبت‏آمیز مطرح نمود . وی خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عرض کرد: «یا رسول‏الله! چند وصیت دارم، البته من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن .
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هرگز از تو تقصیری مشاهده نکردم . تو نهایت درجه تلاش خود را به کار گرفتی و در خانه من زحمات و مشکلات زیادی را متحمل شدی و تمام دارایی خود را در راه خدا مصرف کردی . حضرت خدیجه علیها السلام عرض کرد: یا رسول‏الله! می‏خواهم خواسته‏ای را توسط دخترم فاطمه به شما برسانم و شرم دارم آن را مستقیما بازگو نمایم .
پیامبر از منزل خدیجه بیرون رفت . آن‏گاه خدیجه دخترش فاطمه را صدا کرد و به او گفت: عزیزم! به پدر بزرگوارت بگو که مادرم می‏گوید: من از قبر هراسناکم، دوست دارم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی کفن کرده و در قبر بگذاری . فاطمه علیها السلام به نزد پدر آمده و پیام مادرش را رساند . پیامبر صلی الله علیه و آله آن لباس را برای خدیجه فرستاد . هنگامی که فاطمه علیها السلام آن را آورد، نشاط زایدالوصفی وجود خدیجه را فرا گرفت . آنگاه حضرت خدیجه با دلی آرام چشم از جهان فرو بست . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مشغول تجهیز و غسل و حنوط وی شد، هنگامی که خواست‏خدیجه را کفن کند، حضرت جبرئیل امین نازل شد و گفت: یا رسول‏الله! خداوند سلام می‏رساند و می‏فرماید: کفن خدیجه به عهده ماست و آن یک کفن بهشتی خواهد بود . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اول با پیراهن خود و از روی آن با کفن بهشتی خدیجه را کفن کرد .
ج) دلجویی و دلداری همسر
خانواده کانون آرامش و راحتی بخش هر انسانی است . مردی که در بیرون خانه با هزاران مشکل و گرفتاری رو به روست و گاهی در راه رسیدن به هدف و کسب روزی حلال سخنان ناروا شنیده و لطمات روحی و جسمی زیادی را متحمل می‏شود، انتظار دارد که کسی از وی دلجویی کرده و حرف دلش را شنیده و با کلمات شفابخش و برخوردهای آسایش آفرین مرهم گذار دردهای انباشته در دل او باشد .
حضرت خدیجه چنین همسری برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود . مشرکان با سخنان توهین‏آمیز و اعمال وقیحانه‏ای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ناراحت می‏کردند و از این ناحیه مشکلات فراوانی پیش روی پیامبر اکرم بود، اما همه این گرفتاری‏ها به وسیله خدیجه علیها السلام جبران می‏شد . او شخص پیامبر و مشکلات آن حضرت را آگاهانه درک می‏کرد و بدین جهت در پیشرفت اهداف آن حضرت تلاش می‏نمود و سخنانش را تصدیق می‏کرد و او را از تمام غم‏ها و غصه‏ها می‏رهانید .
علامه سید شرف الدین در این مورد می‏نویسد: «او مدت 25 سال با پیامبر صلی الله علیه و آله زندگی کرد بدون آنکه زن دیگری در زندگی او شریک شود و اگر در حیات باقی می‏ماند، پیامبر باز هم شریک دیگری انتخاب نمی‏کرد . او در تمام طول زندگی زناشویی شریک درد و رنج پیامبر صلی الله علیه و آله بود، زیرا با مال خود به او نیرو می‏بخشید و با گفتار و کردار از او دفاع می‏نمود و به او در مقابل عذاب و درد کافران که در راه رسالت و ادای آن نصیبش می‏کردند تسلی می‏داد . او به همراه علی علیه السلام هنگام نزول نخستین وحی آسمانی به پیامبر صلی الله علیه و آله، در غار حرا بود . (16) »
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد همسر گرامی خویش می‏فرماید: «خدیجه زنی بود که چون همه از من روی می‏گردانیدند او به من روی می‏کرد و چون همه از من می‏گریختند، به من محبت و مهربانی می‏کرد و چون همه دعوت مرا تکذیب می‏کردند به من ایمان می‏آورد و مرا تصدیق می‏کرد .
در مشکلات زندگی مرا یاری می‏داد و با مال خود کمک می‏کرد و غم از دلم می‏زدود . (17) »
خدیجه آنچنان در روح و جان همسر بزرگوارش تاثیر گذاشته بود که مدت‏ها بعد از رحلت‏حضرت خدیجه علیها السلام، هرگاه حضرت رسول صلی الله علیه و آله گوسفندی را ذبح می‏کرد، می‏فرمود سهمی هم به دوستان خدیجه بفرستید، زیرا من وست‏خدیجه را هم دوست می‏دارم .
5- برترین معیارهای انتخاب همسر
هر جوانی در زندگی خویش نیاز به ازدواج دارد و ازدواج در اسلام، یک امر مقدس و عبادت محسوب می‏شود . دختر و پسری که می‏خواهند به سوی امر مقدس ازدواج قدم بردارند، اولین گام را از خود دوستی به سوی غیردوستی بر می‏دارند، آنان با امضای پیمان مقدس زناشویی از دایره خودخواهی بیرون رفته و با وارد شدن‏به مرحله جدیدی از زندگی، بخشی از کمبودهای خود را جبران می‏کنند که از جمله آن‏ها می‏توان به بقای نسل، رسیدن به آرامش و سکون، تکمیل و تکامل، تامین نیاز جنسی، سلامت و امنیت اجتماعی و تامین نیازهای روحی و روانی اشاره کرد . اما در این میان مهم‏ترین دغدغه‏های هر دختر و پسر جوان که در آستانه ازدواج قرار می‏گیرد، برترین معیارها و ملاک‏های ازدواج در انتخاب همسر آینده‏اش می‏باشد .
حضرت خدیجه علیها السلام به عنوان الگوی دختران و زنان مسلمان در مورد انتخاب حضرت محمد صلی الله علیه و آله به عنوان همسر آینده خویش ملاک‏ها و اصولی را مطرح می‏کند که از گفت و گوی وی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله معلوم می‏شود .
خدیجه هنگام پیشنهاد ازدواج با رسول خدا صلی الله علیه و آله به وی گفت: به خاطر خویشاوندیت‏با من، بزرگواریت، امانتداری تو در میان مردم، اخلاق نیک و راست گوئیت، مایلم با تو ازدواج کنم . (18)
ارزش این انتخاب خدیجه آنگاه نمایان می‏شود که بدانیم او در آن هنگام، موقعیتی عالی و ممتاز در جامعه خود داشت و تمام امکانات و زمینه‏ها برای ازدواج وی با هر یک از جوانان نامدار و ثروتمند قریش فراهم بود .
پی‏نوشت‏ها:
1) بحار الانوار، ج‏35، ص‏143; دیوان امام علی علیه السلام، ص‏359 و مستدرک سفینة البحار، ج‏4، ص‏73 .
2) مناقب امیرالمؤمنین علیه السلام، ج‏2، ص‏186 .
3) بحارالانوار، ج‏18، ص‏385 .
4) امالی شیخ طوسی، ص‏175 .
5) فرهنگ سخنان حضرت فاطمه علیها السلام، ص‏164 .
6) الاحتجاج، طبرسی، ج‏1، ص‏282 .
7) الامالی شیخ طوسی، ص‏463 .
8) همان .
9) اکمال الکمال، ج‏1، ص‏119 .
10) مکارم الاخلاق، ص‏11 .
11) برخی از متفکران اسلامی معتقدند که حضرت خدیجه قبل از حضرت رسول صلی الله علیه و آله ازدواج نکرده بود و فرزندانی همچون هند خواهرزادگان وی بودند که حضرت خدیجه آنان را در دامان خود پرورش داد .
12) اعیان الشیعه، ج‏1، ص‏380 .
13) شجره طوبی، ج‏2، ص‏334 .
14) همان .
15) مستدرک سفینة البحار، ج‏5، ص‏44 .
16) خدیجه، علی محمد علی دخیل، ص‏31 .
17) بحارالانوار، ج‏43، ص‏131 .
18) کشف الغمه، ج‏2، ص‏132 .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صفیر کبیر ( جمعه 89/10/24 :: ساعت 1:39 عصر )

»» نقش‏آفرینی زنان صحابه در حماسه عاشورا

نقش‏آفرینی زنان صحابه در حماسه عاشورا
چکیده
در بیابان کوچک کربلا تمامی نمودهای اصلی دین از ولایت گرفته تا نماز، حجاب، صبر، ایمان، امر به معروف و نهی از منکر، تولاّ و تبرّا با شرکت همه اقشار، از طفل شیرخوار گرفته تا کودک، نوجوان، جوان، کهن‏سال (از زن و مرد) تجلّی خاص یافته است.
در میان ابعاد وسیع عاشورا، خالق سبحان عنایتی خاص به زن نموده است تا در این طرّاحی الهی، بهترین شیوه اتصال زن را به ولایت الهی نشان دهد و راه دفاع از آن را بیاموزد، تا در کنار شهادت عزیزانش، نقش‏های گوناگون همسری، مادری، خواهری و دختری را در فرهنگ دینی ایفا نماید و خشونت، مادیّت و بردگی فرهنگ مادی را با عشق و ایثار بشکند و دیدگاهی نو را در منظر دینی به دنیا عرضه دارد.
کلیدواژه‏ها: عاشورا، زنان، مبارزات سیاسی، جهاد، زنان صحابه، حمایت، شهادت، حجاب، سوگواری.
مقدّمه
به راستی، اباعبداللّه الحسین علیه‏السلام چه چیزی را می‏خواست متحوّل سازد و برای این کار به چه ساختاری نیاز داشت؟ چگونه نیروی انسانی خود را سامان‏دهی کرد؟ چه سلاحی برای این قیام به کار گرفت؟ نظام اطلاع‏رسانی خود را چگونه طرّاحی کرد تا عاشورا در بیابان کربلا نمیرد؟ الگوی انتخابی او در گزینش نیروی انسانی شرکت‏کننده در واقعه کربلا چه بود؟
بیابان کوچک «کربلا» منطقه‏ای بود که دید انسان را به وسعت کره خاکی، یا به وسعت تمامی جهان گسترش داد. امام حسین علیه‏السلام نگرشی وسیع نسبت به تمامی مشکلات بالقوّه و بالفعل را، که در راه رکود انسان بود، ایجاد کرد و ریشه اصلی بحران را مدّ نظر قرار داد، تا دامنه بحران را محدود به عاشورا و قیام امام ندانند و اثرات آن را بر پیکر فرهنگ و زندگی خود درک کنند. حضرت با طرّاحی نظام تبلیغی خود، جلوی تمامی حدسیات و شایعات را گرفت و جوّ روانی مردم را مخاطب خود ساخت و در مدت کمی به آن‏ها که می‏خواستند جامعه را از زیر نفوذ دین خارج کنند، بلکه دین را تحت نفوذ ضوابط غیردینی درآورند، فهماند که «ولایت» رمز جدایی‏ناپذیر دین از سیاست است.
طرّاحی عاشورا
حضرت در طرّاحی خود، تمامی اهرم‏هایی را که دشمن برای رکود دین و خارج کردن آن از متن زندگی به کار گرفته بود، جمع نمود. بی‏شک، یکی از این محورهای مهم «زنان» بودند.
نوع نگرش به زن، که دین مبین اسلام تلاش کرده بود آن را از تحقیر و تبعیض جدا کند و به رشد برساند تا زمینه فعالیت و کارآمدی او را فراهم کند، مجددا در تهدیدی جدّی قرار گرفت. زنان بر اساس سیاست‏های شوم دشمن، دوباره هزینه تلقّی شدند، نه سرمایه؛ بازیچه به نظر می‏رسیدند، نه متفکر و متعهد؛ وسیله‏ای بی‏اراده در دست دشمن معرفی گردیدند، نه انسانی مستقل. بر اساس این ضرورت بود که رسالت جدید زن نیز در عاشورا رقم زده شد، تا توجه تمامی انسان‏ها به سوی زن به عنوان محل تجلّی ارزش‏های ولایی معطوف گردد. ثمره کامل تلاش‏های اهل بیت علیهم‏السلام ، اینک در نسل دوم اسلام معلوم می‏شد و زن با صدارت زینب کبری علیهاالسلام ، مسئولیت اتصال آرمان‏ها را به ساحت جامعه پیدا می‏کرد.
متفکران می‏گویند: هر قیامی دو جنبه دارد:
1. فلسفه قیام؛
2. شیوه قیام.
در طرّاحی شیوه قیام عاشورا نیز دو جنبه «شهادت» و «اسارت» مطرح بودند و زنان در آن سهمی بزرگ داشتند. «عاشورا» قیام یک امام با چند مرد و زن و کودک بود که نمونه عینی رسالت هر انسانی، اعم از زن و مرد، را نشان می‏دهد.
در صدر اسلام، حضرت رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله کوشید تا توجه را به سوی زنان معطوف دارد و برای این امر، خود به هدایت و سرپرستی زنان صحابه پرداخت و در جهت ارتقای آگاهی و فرهنگ آنان قیام کرد. حرکت‏های حضرت زهرا علیهاالسلام در جانب‏داری از امام علی علیه‏السلام و تداوم آن به وسیله حضرت زینب علیهاالسلام نشان‏دهنده این تلاش چشمه نور است که بسیاری از زنان صحابه در مکتب آنان درس آموختند و به حماسه‏سازی پرداختند. اما به همان میزان که پیشوایان دین در جهت رشد و تواناسازی آنان تلاش داشتند، دشمنان دین به بازگردان آنان به استضعاف و شی‏ء شدن، اصرار می‏ورزیدند و ثمره کامل تلاش در تربیت زنان، در سال 61 در بیابان کوچک کربلا به بار نشست تا زنانی که به سبب جاهل نگه‏داشتنشان، کمتر توانسته بودند موقعیت راستین خود را دریابند، با دیدن عاشورا، وظایف و رسالت خود را دوباره مرور کنند و حضرت زینب علیهاالسلام که در طول قیام، پیام‏های رسالت خود را از برادر می‏گرفت، در عصر عاشورا رسالت خود را آغاز کرد و آن‏چنان پرقدرت نظام تبلیغی خود را پیاده نمود که دشمن را مجبور به پاسخ‏گویی به خود کرد و مردم را طالب پاسخ به سؤالات خود و کاهش پنهان‏کاری دستگاه ساخت.
طرّاحی «نظام پاسخ‏گویی»، خود نوعی مبادله قدرت است که حضرت زینب علیهاالسلام با این شیوه، حاکمان را واداشت تا در برابر عملکردشان پاسخگو باشند، به‏گونه‏ای که مردم آن‏ها را مسئول دانستند و موظّف به این جواب‏گویی کردند!
زینب کبری علیهاالسلام این کار را با تحقق سه هدفِ زمینه‏ای میسّر ساخت:
1. معرفی رهبر معنوی بر اساس فراهم کردن اطلاعات لازم برای مردم؛
2. ارزیابی عملکرد یزید و عمّالش در قبل و بعد از عاشورا؛
3. تحریض و آگاه‏سازی مردم به مقابله در برابر سیاست‏های دشمن.
زنان صحابه در واقعه عاشورا
الف. حمایت زنان پیش از واقعه عاشورا
1. زنان در هسته‏های مقاومت: تاریخ عاشورا تاریخ دیگری است؛ تاریخی مملوّ از عشق و ایثار و بندگی، و در این طرّاحی، زنان منزلتی خاص دارند. در تمامی نقش‏های مؤثر در واقعه کربلا، همچون ایجاد هسته‏های مقاومت، حمایت، تشجیع، تشویق محارم خود به حمایت از ولیّ خدا و پیوستن به یاران امام و همراهی با زینب کبری علیهاالسلام ، زنان شرکت داشتند. پیش از عاشورا، زمانی‏که بسیاری از مردان از یاری اهل‏بیت علیهم‏السلام در هراس بودند، شیرزنانی خود را سپر دفاع از حضرتش نمودند.
ماریه، از قبیله عبدالقیس و دختر سعد، زنی شیعه بود که خانه‏اش در کوفه مرکز تجمّع دوستداران اهل بیت علیهم‏السلام و بحث و انتشار خبر از آنان بود. او افرادی همچون یزید بن نبیط با دو پسرش، غلامش عامر، سیف بن مالک و ادهم بن امیّه را به طرف کربلا گسیل داشت.(2)
2. حمایت زنان از امام حسین علیه‏السلام :
1. در کوفه، زمانی‏که همه دست از یاری مسلم بن عقیل (سفیر امام حسین علیه‏السلام ) کشیدند، طوعه امّ ولد، اشعث بن قیس، زن اسید الحضرمی، او را پناه داد و از او پذیرایی کرد.(3)
2. دلهم بنت عمرو، زن زهیر بن القین، زمانی‏که دریافت زهیر برای دیدار امام حسین علیه‏السلام به سفیر امام جواب رد داده است، به تحریض او پرداخت و گفت: «اَیبعثُ الیکَ ابنُ رسولِ اللّهِ ثُمَّ لا تأتِیه؟ سبحانَ اللّه! لو اَتیتَهُ فَسمعتَ مِن کلامِه ثُمَّ انصرفتَ»؛(4) آیا پسر پیامبر به سوی تو سفیر می‏فرستد و تو نزد او نمی‏روی؟ سبحان‏اللّه! برخیز و برو، سخن او را بشنو و بازگرد. زهیر پس از صحبت با امام خود، شادمانه به سوی دلهم بازگشت، وسایل خود را جمع کرد و دلهم را برای دوری از آسیب‏های احتمالی دشمن (پس از واقعه کربلا) طلاق داد و او را به همراه غلامش به سوی خاندانش فرستاد و خود به سوی امام شتافت.
3. همسر عبداللّه عمیر کلبی در «نخیله» (لشکرگاه) کوفه، لشکریان ابن زیاد را در حال حرکت دید، از همسرش پرسید: این سپاه کجا می‏رود؟ گفت: می‏روند با حسین بن علی علیه‏السلام بجنگند. زن آرزوی شهادت او را کرد و عبداللّه میل خود را برای شهادت با همسر خود در میان نهاد. زن گفت: چه فکر خوبی کردی! خدا تو را هدایت کند، مرا هم همراه خود ببر.(5)
ب. حمایت زنان پس از واقعه عاشورا
1. در لشکر ابن سعد:
1. اولین کلاه امام حسین علیه‏السلام از خز بود. مردی از کنده آن را برداشت و زمانی‏که نزد زنش ام عبداللّه آمد، آن را از خون شست؛ زنش گفت: آیا جامه پسر دختر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را ربوده‏ای و در خانه من آورده‏ای؟ بیرون برو! ... دوستانش می‏گفتند که این مرد، همیشه مفلوک و بیچاره بود!(6)
2. خولی بن یزید سر امام حسین علیه‏السلام را به کوفه برد، اما چون درِ کاخ عبیداللّه را بسته یافت، آن را به خانه خود برد، سر مبارک امام حسین علیه‏السلام را زیر تشتی نهاد و نزد زن دوم خود، که از بنی اسد حضرمی ـ به نام نوار، دختر مالک بن عقرب ـ بود، رفت. زن گفت: چه خبرداری؟ گفت: برایت ارمغانی آورده‏ام که تا روزگار است، دولتمند باشی! اینک سر حسین علیه‏السلام در سرای توست. زن گفت: وای بر تو! مردم زر و سیم می‏آورند، تو سر پسر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را می‏آوری؟ به خدا سوگند! هرگز با تو در یک خانه نخواهم بود. از بستر برخاست و از خانه به صحن رفت و زن اول او را نیز خواند و با خود برد.(7)
زمانی‏که مختار بر اوضاع مسلّط گردید، معاذ بن هانی را با اباعمره، که امیر پاسبانان خاص بود، به طلب خولی در انتقام خون امام حسین علیه‏السلام فرستاد. او در بیت الخلأ پنهان شد. معاذ بن هانی به اباعمره گفت: او در سرای خویش است، او را بجوی. زن خولی بیرون آمد. او از زمانی‏که همسرش سر امام حسین علیه‏السلام را آورده بود، با او دشمن بود. فرستادگان مختار پرسیدند شوهرت کجاست؟ گفت: نمی‏دانم و به دست اشاره به بیت‏الخلأ کرد. بدانجا رفتند، دیدند زیر سبد بزرگی پنهان شده است. او را بیرون آوردند و کشتند.(8)
3. زمانی‏که کعب بن جابر ـ یکی از سربازان ابن سعد ـ به منزل خود بازگشت، زن و خواهرش به او گفتند: تو دشمن پسر فاطمه زهرا علیهاالسلام را یاری کردی و سیّد قاریان را کشتی! به خدا قسم، دیگر با تو سخن نمی‏گوییم.(9)
4. عصر عاشورا در عظمت مصیبت و حمله دشمن به خیمه امام، واقعه عجیبی رخ داد؛ سربازی می‏گوید: زنی را دیدم از «بنی بکر بن وائل» که با شوهرش در سپاه عمر سعد بود. هنگامی که دید سربازان بر زنان اهل‏بیت علیهم‏السلام حمله برده‏اند و خیمه آنان را غارت می‏کنند، شمشیری در دست گرفت و به جانب خیام آمد و گفت: ای آل بکر بن وائل، آیا دختران رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را تاراج می‏کنند و شما می‏نگرید؟ و گفت: «لا حکم الا لِلّه یا لثارات رسول اللّه!»؛(10) حکمی غیر از حکم خدا نیست، ای منتقمان خون رسول‏اللّه! و عجیب است که این شعار، که از زبان زنی از سپاه دشمن خارج گردید، شعار منتقمان واقعه عاشورا شد!
2. حمایت زنان در کوفه:
1. چون ابن سعد با اسیران به نزدیکی کوفه رسید، مردم شهر به نظاره گرد آمدند. راوی می‏گوید: زنی مؤمنه از اهل کوفه از جای بلندی که به اسیران اشراف داشت، گفت: شما اسیران کدام طایفه‏اید؟ گفتند: اسیران آل محمد علیهم‏السلام ! آن زن فرود آمد، چادر و مقنعه و جامه‏های دیگر بیاورد و به آنان داد تا خویشتن را بپوشانند.(11)
2. زمانی‏که ابن زیاد در مسجد کوفه علیه خاندان رسالت و برای تثبیت موقعیت یزید به سخنرانی پرداخت و امام حسین علیه‏السلام را دروغگو پسر دروغگو خطاب نمود، عبداللّه بن عفیف، که چشم راست خود را در صفّین و چشم چپ خود را در جنگ جمل در رکاب حضرت علی علیه‏السلام از دست داده بود، به پا خواست و به دفاع پرداخت. عمّال ابن زیاد درصدد دستگیری‏اش بودند که با دفاع قبیله‏اش بی‏ثمر ماند. اما شبانه به خانه‏اش حمله‏ور گشتند. دخترش فریاد زد و به پدر خبر داد. پدر شمشیر را از دختر گرفت و با راهنمایی دختر می‏جنگید تا او را اسیر کردند و کشتند. دخترش فریاد می‏زد: ای کاش مرد بودم، تا پیش روی تو با این نابکاران، کشندگان عترت پاک رسول، نبرد می‏کردم!(12)
3. نقش زنان در مجلس یزید:
1. در دربار یزید، چون حضرت زینب علیهاالسلام سر برادر را دید، دست به گریبان برد و با سوز، فریاد زد: یا حسیناه! یا حبیب‏الله! یابن مکّه و منی! یابن فاطمة الزهراء سیدة النساء! یابن بنت المصطفی! راوی گوید: همه گریستند و یزید خاموش بود. زنی هاشمیه در سرای یزید بود، شیون‏کنان بر امام حسین علیه‏السلام فریاد می‏کشید: یا حسیناه! یا سیّد اهل بیتاه! یابن محمّداه!(13)
2. پس از سخنرانی حضرت زینب علیهاالسلام ، زمانی‏که سر امام حسین علیه‏السلام را به سرسرای یزید آویزان کردند و اسرای کربلا را به منزل یزید آوردند، زنان ابوسفیان پیش رفتند و دست و پای دختران رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را بوسیدند و سه روز عزاداری کردند و آه و ناله نمودند! هند، زن یزید، چون سر امام حسین علیه‏السلام را دید، جامه چاک کرد و از پرده به در آمد و با پای برهنه سوی یزید شتافت و به او گفت: ای یزید، توگفتی که سر حسین علیه‏السلام را در سرای من بالای نیزه کنند؟ یزید برجست و او را پوشاند و گفت: ای هند، بر دخترزاده رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله گریه و زاری می‏کنی؟!(14)
نقش زنان در حادثه کربلا
نام بیست زن در واقعه عاشورا ثبت شده است که ظاهرا ده تن از آنان از اهل بیت علیهم‏السلام بودند و بقیه از زنان صحابه. آری، بیابان کربلا از صبح تا عصر دهم محرّم، تمامی تاریخ قیام را در خود جای داد. اراده خداوندی بر ارائه صحنه جدیدی از عظمت وجودی انسان قرار گرفته بود و سرمایه‏گذاری رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به دست نادره خلقت و علی مرتضی علیهماالسلام به بار نشست. زنان حاضر در کربلا با دقت انتخاب شده بودند تا شیوه ایثار در راه مولای خود را به نمایش بگذارند. بدین سبب، درجه فداکاری زنان صحابه بی‏مانند بود.
الف. آرزوی شهادت
در نقل آمده است که در شب عاشورا، امام حسین علیه‏السلام پس از آنکه به اصحاب خود اجازه ترخیص داد، فرمود: هر کس که عیال با خود به همراه دارد، همین امشب او را به مأمنی برساند. فردا مردان ما کشته می‏شوند و عیال‏هایمان به اسیری می‏روند. امام علیه‏السلام نمی‏خواست سایر زنان در مصایب سخت اهل‏بیت علیهم‏السلام شریک شوند. گویند: پس از آنکه علی بن مظهر وارد خیمه خود شد، زنش پرسید: فرزند رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله درباره زنان چه گفت؟ ... علی بن مظهر آنچه را حضرت فرموده بود، اظهار داشت. زن گریست و گفت: ای پسر مظهر، درباره من انصاف نداری! تو می‏خواهی خودت داخل بهشت شوی! ... علی بن مظهر خدمت امام علیه‏السلام رسید و عرض کرد: یابن رسول اللّه، این زن اسدیه حاضر نیست او را به محل امنی برسانم. هنوز امام علیه‏السلام جوابی نگفته بود که زن از پشت خیمه، ناله خویش را بلند کرد و گفت: «یابنَ الزهراءِ الَسنا قابلاً لخدمةِ بناتکَ و اَخَواتکَ؟» ای پسر زهرا، آیا ما قابلیت خدمت برای دختران و خواهرانت نداریم؟!(15)
کاروان کربلا کاروان عشق است و عضویت در آن قابلیت می‏خواهد. اذن ترخیص برای زنان، از سوی امام اعلام شد تا این اذن، غربالی باشد برای آنان که می‏خواهند با سپر ایمان در رکاب ولیّ خدا بمانند و در این پهن دشت ولایت، مقابل لشکر عظیم دشمن به حماسه‏آفرینی بپردازند. زنان صحابه آن‏چنان که شوهر، برادر و پسر خود را بر دفاع از اهل‏بیت علیهم‏السلام تحریض می‏کردند، خود نیز چشم به دختر فاطمه زهرا علیهاالسلام داشتند. آنان از آینده و اسیری خود در ذهن تصویری مبهم داشتند، اما در دل آرزوی شهادت و دیدار فاطمه زهرا علیهاالسلام می‏کردند! گویی دخت علی مرتضی علیه‏السلام از هدف انتهایی خصم و اسارت و رسالت زنان، آنان را کاملاً باخبر نساخته بود. بدین‏سبب، زنان صحابه ضمن ایثار در دفاع از ولایت، عقیله بنی هاشم (زینب) را تنها تا کوفه همراهی کردند و کاروان اسارت و تبلیغ از کوفه به بعد، تنها در اختیار زنان اهل بیت علیهم‏السلام قرار گرفت.
ب. پرتاب سر شهدا
زنان صحابه در دشت نینوا حماسه‏های جاویدی از خود بر جای نهادند؛ هفت تن از مادران حاضر در کربلا پس از آنکه لباس رزم را خود بر قامت پسرانشان پوشانیدند، نظاره‏گر شهادت آنان شدند و دشمن پس از شهادتشان، سرهای آن‏ها را از تن جدا کرد و با تحقیر، به سوی مادرانشان پرتاب نمود! اما آنان همه سرهای پسرانشان را به سوی دشمن پرتاب کردند، فریاد زدند: «ما آنچه را در راه خدا داده‏ایم، پس نمی‏گیریم!»(16) از این هفت تن، سه تن را زنان صحابه تشکیل می‏دادند:
1. عمر بن جناده ـ و به روایتی پسر مسلم بن عوسجه ـ جوانی بود که پدرش در کربلا تازه کشته شده بود. او در برابر مادر ایستاد، مادر به او گفت: ای پسرک من! بیرون برو و نزد پسر پیامبر جهاد کن. امام حسین علیه‏السلام فرمود: پدر این جوان تازه کشته شده است و شاید مادرش از خروج وی راضی نباشد. آن جوان گفت: مادرم امر به خروج فرمود. آن‏گاه به میدان رفت و قوی‏ترین رجزها را در مورد ولایت خواند و پس از مدتی توسط دشمن شهید شد. دشمن سر وی را به سوی مادرش پرتاب کرد. مادر سر را برداشت؛ چنان‏که گویی برای او لای لای کودکی می‏خواند! گفت: ای پسرک من! کار خوبی کردی. ای مایه خرّمی دل و روشنی چشم من! آن‏گاه سر را به جانب یکی از دشمنان پرتاب کرد و او را کشت. سپس عمود خیمه را کند و بر آنان تاخت و دو مرد را نیز کشت! امام حسین علیه‏السلام به او امر به بازگشت نمود؛ او مراجعت کرد.(17)
2. عبداللّه بن عمیر نیز حمله کرد، چند تن را کشت و نزد مادر و زنش آمد، ایستاد و گفت: ای مادر، راضی شدی؟ مادر گفت: راضی نمی‏شوم، مگر آنکه نزد حسین علیه‏السلام کشته شوی!(18) عبداللّه را کشتند و سرش را به سوی مادرش پرتاب کردند. مادر سر را برداشت، بوسید و به سوی دشمن پرتاب نمود. در اثر اصابت آن سر نیز مردی از دشمن کشته شد. آن‏گاه عمود خیمه را کند و دو نفر را کشت! امام حسین علیه‏السلام فرمود: بازگرد، تو و پسرت نزد رسول خدایید؛ جهاد از زنان برداشته شده است. زن بازگشت و می‏گفت: خدایا! ناامیدم مکن. امام علیه‏السلام فرمود: خدا تو را ناامید نمی‏گرداند.(19)
زنان صحابه زنانی بودند که در گذرگاه شهادت و اسارت، به قافله فرزند فاطمه علیهاالسلام پیوستندو توفیق یافتند تا در جمعی که اراده خداوند به عظمت آنان تعلّق گرفته‏بود،قرار گیرند.
ج. اصرار بر شهادت
امّ وهب عمودی برگرفت و نزد شوهر آمد و گفت: پیش این پاکان، ذریّه محمد علیهم‏السلام کارزار کن! او، خود در صحنه کربلا، به دنبال شوهرش می‏رفت. شوهر به او گفت: برگرد. او گفت: برنمی‏گردم تا با تو بمیرم! زن جامه شوهر را سخت چسبیده بود و سوی دیگری می‏کشید و می‏گفت: تو را رها نمی‏کنم تا با تو کشته شوم. امام علیه‏السلام زن را ندا داد و فرمود: خدا شما خاندان وهب را جزای خیر دهد! به سوی زنان برگرد. خدا تو را رحمت کند! با آنان بنشین که جنگ بر زنان نیست.(20)
خواست و تقاضای قلبی امّ وهب و حمایت او از امام، هر انسانی را به یاد شجاعت‏های نسیبه در اُحُد می‏اندازد؛ او زمانی‏که مردان فرار کردند، از جان پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله دفاع نمود و پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در حق او و خاندان او همین دعا را فرمود.(21)
در میدان پرهیاهو و ستیز بی‏امان دشت کربلا، تنها پنج تن در میان دشمن ظاهر گشتند و در دفاع از امام علیه‏السلام ابراز تسلیت کردند؛(22) غیر از حضرت زینب علیهاالسلام که در شهادت حضرت علی اکبر علیه‏السلام ظاهر شد و موجب تسلاّی خاطر برادر گردید، سه تن دیگر خواهر و مادر شهیدان بودند و پنجمین آن‏ها همسر عبداللّه بن عمیر کلبی بود که نام خود را در ردیف شهدای کربلا ثبت نمود.
د. شهادت پس از همسر
همسر عبداللّه بن عمیر کلبی از خیمه بیرون آمد و نزد شوهر شهیدش شتافت. بالای سر او نشست و خاک از روی او پاک کرد و گفت: بهشت، تو را گوارا باد! پس شمر به غلام خود، رستم، امر کرد که گرزی بر سر او بزند؛ که او در جای خود شهید شد!(23)
شمر بغض درونی خود را در قیام و شجاعت‏های زنان با حمله به خیمه‏های حرم حضرت اباعبداللّه علیه‏السلام آشکار نمود و سعی کرد آتش درونی خود را به‏گونه‏ای با این حرکات سبعانه نشان دهد.
زنان صحابه در خدمت به اهل بیت علیهم‏السلام ، جسد تکّه تکّه شده عزیزان خود را رها کردند و در اسارت با سرهای بر نیزه عزیزانشان به حرکت تاریخی خود در کنار اهل بیت علیهم‏السلام ادامه دادند تا تاریخ، سند مظلومیت جدیدی در اوراق خود ثبت نماید. آنان قرار گرفتن در کنار فرزندان رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را افتخاری برای خود قلمداد می‏کردند و بر این لیاقت، دعای شکر می‏خواندند. هرچند آنان تا انتهای رسالت زینب علیهاالسلام او را همراهی نکردند، اما چشمه جوشانی از عشق به ولایت را به نمایش گذارند.
ه . عظمت روحی زنان در عاشورا
زنان صحابه در روز عاشورا برای حمایت از امام خود، خروش می‏نمودند و از عصر عاشورا با سکوت خود، قیام خاندان اهل‏بیت علیهم‏السلام را حمایت کردند. عملکرد زنان در واقعه عاشورا، وسعتی از کشش روحی زن ارائه کرد که کمتر انسانی بر آن توانایی دارد.
زنان در وداع عزیزان خود اشک بسیار نریختند و کودکان را در تحمّل تشنگی و گرسنگی به صبر تشویق کردند و آن‏ها را از مقابل مجاهدان به دور نگه داشتند، تا بی‏تابی آن‏ها مقاومت دلیرمردان را در هم نشکند. زنان زمانی‏که بدن غرقه به خون و تکّه تکّه شده عزیزانشان را نزدیک خیمه می‏آورند، در مقابل امام علیه‏السلام بی‏تابی نمی‏کردند، تا امام به رقّت کشیده نشود؛ حتی زمانی‏که طفل شیرخوار امام حسین علیه‏السلام علی اصغر علیه‏السلام را با تیر سه شعبه شهید کردند، رباب، مادر علی اصغر رحمه‏الله ، پیش نیامد و امام علیه‏السلام خواهر خود زینب علیهاالسلام را خواند و فرزند خود را به او داد.(24) زمانی که بدن حضرت علی‏اکبر علیه‏السلام را آوردند، هیچ‏یک از زنان جلو نیامدند. همچنین زمانی‏که بدن غرقه به خون صحابه را می‏آورند، عموما همسران و مادرانشان پیش امام نمی‏آمدند؛ شاید صاحب این خون‏های ریخته شده و بدن‏های تکّه تکّه شده را امام علیه‏السلام می‏دانستند و خود را برای عزاداری، بر امام برتر می‏دیدند.
نقش حجاب زنان در حماسه عاشورا
در واقعه عاشورا، زنان مستقیما وارد میدان سیاست شدند و درس‏هایی را که از فاطمه زهرا علیهاالسلام در ماجرای «فدک» و در دفاع از ولیّ خود آموخته بودند، ارائه دادند و حماسه‏ای برپا کردند که تا تاریخ زنده است و قلب بشریت می‏تپد، این قیام برای آنان پیام دارد. زنان در حین مصیبت و پس از آن، رسالت الهی خود را در حفظ حجاب فراموش نکردند. آن زمان که همه یاران امام شهید شدند و امام حسین علیه‏السلام عازم میدان بود، برای خداحافظی و روشنگری وظایف آنان، نزد ایشان آمد و فرمود: آماده مصیبت باشید. لباس‏های روی خود را سخت بپوشید. بدانید که خدا حامی شماست و از شما محافظت می‏کند و از شرّ دشمنان نجاتتان می‏دهد و عاقبت امورتان را ختم به خیر می‏کند.(25)
امام حسین علیه‏السلام اولین هشدار را در ملاحظات ظاهری و پوشش زنان بیان داشت و زنان، که می‏دانستند کار خصم جنبه مادی و اقتصادی دارد، زیورآلات و جامه‏های اضافی خود را به سوی آنان پرتاب کردند، تا در پی غارت آن‏ها، لحظه‏ای بیاسایند. زمانی که دشمن می‏خواست اسرا را وارد شام نماید، امّ کلثوم از آن‏ها خواست تا سرها را از محل زنان دور سازند، تا مردم با نگاه به سرهای بریده، کمتر به محمل زنان نگاه کنند و دخترکان مقنعه از سر کشیده را با نگاه نیازارند! اما شمر ملعون با این درخواست، ابتدا محمل‏ها را وارد شهر کرد!
زنان با پیام امام، دو نوع پوشش برای خود انتخاب کرده بودند که پوشش اولیه با غارت دشمن از میان رفت. در مجلس یزید، سکینه دختر امام به گریه افتاد و زمانی‏که یزید علت آن را جویا شد، فرمود «کیف لا یَبکی مَن لیس لها الستر تستر وجهها عنکَ و عن جُلساءِ مجلسِکَ؟»؛(26) چگونه گریه نکند کسی که پوشش و نقابی برای او نیست، تا صورت خود را از تو و مردان مجلست بپوشاند؟!
حضرت زینب علیهم‏السلام شجاعانه در این مجلس، همچون پدر، برادر و مادرش خصم را به ذلّت کشاند و شخصیت متزلزل یزید را در مقابلش همچون برگی خشک شده در هم فشرد تا تجربه تاریخ عاشورا سنّت تاریخ استکبار شود که حجاب زن مسلمان بالاترین سلاح ایمان است.
بیشتر مکاتب و اندیشه‏های علمی بشری در طول تاریخ، حول دو محور اقتصاد و قوای جنسی، نظریات خود را ارائه داده‏اند. گویی از زمانی که انسان خود را شناخت، خود را میان دو غریزه قوی مالکیت و شهوت اسیر دیده و برای به بند کشیدن آن‏ها، به منظور دست‏یابی به سعادت، در پی روشی علمی می‏گشته است. آن‏گاه که تفکرات در هاله‏ای از مذهب شکل می‏گرفتند، برداشت از این دو غریزه بیشتر به صورت قناعت و رهبانیت خود را نشان می‏داد، و آن‏گاه که تفکرات مادی بر جوّ عمومی جامعه حاکم می‏شد، ربا، بی‏بندوباری و گاه اشتراک در هر دو قسمت مطرح می‏گردیدند.
شاید بدین سبب بود که دو گل در جهت مطامع استعماری فرانسه، همیشه می‏پرسید: آیا زنان (در مستعمرات فرانسه) عرف و عادات قدیم خود را رها کرده‏اند؟ به عبارت دیگر، میزان تأثیر سوء تبلیغات استعمار تا چه حد بوده است؟ آیا هنوز فرهنگ بومی خود را پاس می‏دارند؟ یا در مقابل فرهنگ بیگانه، استقامت می‏ورزند؟ آیا در تاراج سرمایه‏های وجودی خود به اشغالگران کمک می‏کنند و برادران و پدران و پسران مملکت خود را کتف بسته به استعمار تحویل می‏دهند؟ آیا هنوز استقلال خود را به اسارت در فرهنگ بیگانه ترجیح می‏دهند یا تضمین‏کننده سیاست‏های سرمایه‏داری از طریق خرید کالاهای مصرفی هستند؟
آری، هر جا جسم زن اسیر باشد، روح مرد نیز به اسارت می‏رود، و در هر جامعه‏ای زن رشد داشته باشد، مردان نیز فعّال‏ترند. ناپلئون می‏گفت: اگر می‏خواهید میزان تمدن و پیشرفت ملتی را بدانید، به زنان آن ملت نگاه کنید! برخی روایات متواتر نیز بلای جامعه را افزایش زنانی می‏داند که از اهداف متعالی دور شده‏اند و سرمایه‏های خود را، که می‏توانند سهم مهمی در رشد جامعه داشته باشند، زمینه سقوط و انحطاط جامعه قرار داده‏اند.
و این‏چنین عاشورا محکی شد برای زن تا اثبات کند که او هدف دشمن است و دشمن پس از کشتن مردان جامعه، به سراغ او خواهد آمد، و این برای دشمن درسی شد که اگر زن پاسدار ولایت و رهبری دین گردد، قوی‏ترین و پراستقامت‏ترین فرد در مقابل دشمن خواهد بود.
دشمن، که حجاب زنان را قوی‏ترین سلاح در تثبیت مدیریت ولایت می‏دید، حجاب از سر آنان کشید، غافل از آنکه گرچه حجاب به زن ارزش می‏دهد، اما آنکه حجاب را ارزش می‏بخشد، زینب‏گونه بودن و زینبی رفتار کردن است! و خصم به دست خود، این ارزش را تثبیت کرد که حجاب را دو ارزش است:
1. پوشیده بودن؛
2. زینب‏گونه زیستن.
سهل بن ساعدی می‏گوید: به دروازه دمشق رفتم، بیرق‏هایی پی در پی پیدا بودند و سواری دیدم که بیرقی در دست داشت، پیکان از بالای آن بیرون آمده و سری بر آن بود که شبیه‏ترین مردم به رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بود! ناگاه دیدم از پشت سر وی زنانی بر استرانی بی‏روپوش سوارند. نزدیک شدم و از زن نخستین پرسیدم: کیستی؟ گفت: سکینه بنت الحسین. گفتم: چه حاجتی داری تا برآورم؟ من سهل ساعدی هستم، جدّ تو را دیده‏ام و حدیث او را شنیده‏ام. گفت: ای سهل! به حامل این سر بگو آن را به پیش ببرد، تا مردم مشغول نگریستن آن شوند و به حرم پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نگاه نکنند! سهل گفت: چهارصد دینار دادم تا آن کار را انجام دهد.(27)
عظمت رسالت زن در حفظ حرمت پوشش، در عاشورا مشخص گردید و پیام عاشورا به همراه مفهوم حجاب، تا زمان جاری است، انعکاس خواهد داشت. بدین سبب است که دشمنان، حجاب را جزو مهم‏ترین محورهای مبارزه خود قرار داده‏اند؛ زیرا حجاب، لباس حمایت از ولایت است.
نقش سوگواری زنان در واقعه عاشورا
لطف الهی در تجهیز عاطفه زن قرین شد و نقش ظریف عاطفه در تحوّلات روحی بشر با آمیختگی و نیرو گرفتن از مناجات اولیای خدا عمیق‏تر گردید، تا وظیفه زن را در ایجاد تعادل و ثبات در محورهای خانواده، اجتماع و تربیت نسل مدد نماید؛ زیرا این امور، زیربنایی از احساس و ایمان الهی را خواستار بودند و تأثیر گوشه‏ای از این امتیازات شگرف، آمادگی انقلاب درونی و تحوّل زن را به سوی حق تضمین نمود.
بدین‏سان، می‏توان وجود این نیرو را در تحوّل روحی زن به عنوان قوی‏ترین محرّک او تعبیر نمود و بر این اساس، خطاب اصلی ذکر مصایب اهل‏بیت علیهم‏السلام به سوی روح زن است و قوی‏ترین عزاداران این سوگ را زنان تشکیل می‏دهند؛ گویی زن می‏خواهد با همراهی اسیران به عزاداری بپردازد و با نیروی ایمان، این کاروان را مجهّز نماید.
امام حسین علیه‏السلام در سخن‏گویی و رویارویی تاریخی حق و باطل، زنی را انتخاب نمود تا اوراق نگاشته شده به خون شهدا را به تفصیل در تاریخ بیان دارد. رسول گرامی صلی‏الله‏علیه‏و‏آله گریه کردن بر حضرت زینب علیهاالسلام را همچون گریستن بر برادراش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام دانست و تأسّی به او را همچون چنگ زدن به ریسمان ولایت معرفی نمود تا این امر اتمام حجتی برای زن و شخصیت والای او باشد.
عاشورا ایستگاه ارزشی سالیانه زن است که خود را بیابد و ارزیابی کند و فاصله راه را تا الگوی متعالی کمتر نماید؛ زیرا کربلا از تمامی جنبه‏های تعالی گوشه‏هایی در خود دارد. زنان صحابه در روز مبارزه، در دفاع از امام و تحریض عزیزان خود حماسه‏ها آفریدند. زنان اهل‏بیت علیهم‏السلام در تبلیغ و افشاگری اعجاز نمودند، اما مجموعه کامل این جلوه‏ها، همه در زینب علیهاالسلام گرد آمده بود. او در میان مادران داغدار، پسرانش را به میدان فرستاد، برادرانش را تکّه تکّه شده یافت و هفده تن از خاندانش را کشته دید؛ در عزاداری میان دشمن، ظاهر شد و در گردآوری بازماندگان، به تازیانه‏ها و شماتت‏های دشمن وقعی ننهاد و در اسارت، همچون امیر بیان علی علیه‏السلام سخن گفت و در عبادت‏های شبانه خود، لحظه‏ای کوتاهی نکرد.(28) او نمونه کامل صبر است و راه چگونه الهی شدن زن را در طول تاریخ به او آموخت.
زینب علیهاالسلام مورّخ همان دفتر سیاسی ولایت شد که حضرت فاطمه علیهاالسلام آن را گشوده بود و زن مسلمان را در طول تاریخ با عظمت خود، آن درک کرد و در ذهن خود جاودانه ساخت.
عاشورا رمز انقلاب درونی زن است؛ مجموعه‏ای گردآوری شده از تمامی عوامل احساسی: کودک یتیم، زن داغدیده، تشنگی، گرسنگی، اسارت، شهادت، غارت‏زدگی، بیماری، هتک حرمت، تازیانه و ...! و آنجا که زن می‏بیند در دل شب، زنی تنها با رسالتی عظیم از خیمه‏های نیمه سوخته، خیمه‏ای برپا می‏کند و کودکانی را که بدنشان از تازیانه سیاه شده است و از ترس به سوی قتلگاه می‏شتابند، گردآورده، آنان را با ذکر آینده قیام، آرام می‏کند و آن‏گاه که همه می‏خوابند، خود به عبادت می‏ایستد، می‏فهمد که این عظمت، صورت جدیدی از تصویر زن است که باید آن را به خاطر سپرد و او را رها نساخت.
اگر دشمنان بگذارند که زن خسته قرن، اهل‏بیت علیهم‏السلام را بشناسد و شخصیت خود را در مکتب آنان پرورش دهد، چنان جلوه‏ای از این مکتب بروز خواهد نمود که در تلألو آن، دل‏ها جذب گردند و عقل‏ها حق را بیابند. حقیقت این است که هنوز نقش تربیتی اهل بیت علیهم‏السلام و تأثیر اعتقاد به آن‏ها ناشناخته مانده است. آن‏ها چشمه‏های همیشه جوشان هدایتند که در پرتو انوارشان، فطرت‏ها آسوده می‏گردند و نیروها از هرز شدن به رشد می‏رسند و در انعکاس قدرتش، تمامی مکاتب تربیتی دنیا به شگفت می‏آیند.


1 کارشناس ارشد مدیریت.
2. ابومخنف، مقتل الحسین، ص 18.
3. همان، ص 45.
4. همان، ص 74.
5. شیخ عباس قمّی، نفس المهموم، بیروت، دارالمحجة البیضاء، 1412 ق / 1992 م، ص 132.
6. همان، ص 192.
7. همان، ص 207.
8. همان، ص 364.
9. همان، ص 134.
10. شیخ عباس قمی، بیت‏الاحزان، ص 201.
11. شیخ عباس قمّی، نفس المهموم، ص 214.
12. ابومخنف، پیشین، ص 208.
13. شیخ عباس قمّی، نفس المهموم، ص 13.
14. همان، ص 265.
15. محمد واصف، انقلاب مقدّس حسین علیه‏السلام ، 1386 ق، ص 153.
16. محمد سماوی، ابصار العین فی انصار الحسین، ص 132.
17. شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص 152.
18. همان، ص 147.
19. همان، ص 148.
20. ابومخنف، پیشین، ص 124.
21. ابن سعد، طبقات الکبری، ج 8، ص 414 / محمّد بن عمر بن واقدی، مغازی، ج 1، ص 270.
22. خواهر مسلم بن عوسجه، مادر عبداللّه بن عمیر کلبی، مادر عمر بن جناده و به روایتی امّ وهب.
23. شیخ عباس قمّی، نفس المهموم، ص 139 / ابو مخنف، پیشین، ص 141.
24. سید بن طاووس، لهوف، ص 158.
25. گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم علیه‏السلام ، فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه‏السلام ، ترجمه کتاب موسوعه الکلمات الامام الحسین علیه‏السلام ، ص 549.
26. ملامحمد گرمرودی، اشک‏های خونین در سوگ امام حسین علیه‏السلام ، ص 444.
27. شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص 241.
28. به‏گونه‏ای که حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام در وداع آخر، به حضرت زینب علیهاالسلام فرمود: خواهرم، هرگز مرا در نمازهای شبانه‏ات فراموش نکن! (ذبیح‏اللّه محلاتی، ریاحین الشریعه، ج 3، ص 62)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صفیر کبیر ( جمعه 89/10/24 :: ساعت 1:39 عصر )

»» نقش‌ زنان‌ در نهضت‌ عاشورا

نقش‌ زنان‌ در نهضت‌ عاشورا
مقدمه‌
حدود 1400 سال‌ پیش‌ در سرزمینی‌ به‌ نام‌ کربلا، در میان‌ ریگ‌زارهای‌ خشک‌ وبدون‌ حیات‌، واقعه‌ای‌ شکل‌ گرفت‌ که‌ با درخشش‌ خود به‌ ابدیت‌ پیوست‌؛ «واقعة‌ عاشورا»،رهبر آن‌ کسی‌ جز «حسین‌ بن‌ علی‌» نبود، حسینی‌ که‌ آیین‌ ظلم‌ و ستم‌ را درهم‌ کوبید.
امام‌ حسین‌ (ع) برای‌ نجات‌ انسان‌ها به‌ پاخاست‌ و قیام‌ کرد و در این‌ راه‌ حتی‌خاندان‌ خود را هم‌ به‌ استقبال‌ شهادت‌ فرستاد. در کاروان‌ِ حسین‌ فقط‌ یک‌ عده‌ سربازنظامی‌ شرکت‌ نداشت‌، بلکه‌ کاروانی‌ عاشق‌ بودند از زن‌ و مرد، پیر و جوان‌، کودک‌ وبزرگ‌سال‌، که‌ ماجرای‌ فداکاری‌ها و جان‌ فشانی‌های‌ هرکدام‌ در تاریخ‌ به‌ جا مانده‌ است‌.
به‌ راستی‌ امام‌ حسین‌ خوب‌ می‌دانست‌ که‌ از مجرای‌ تجهیزات‌ نظامی‌، قدرت‌درهم‌ کوبیدن‌ آن‌ دستگاه‌ پر قدرت‌ و جبار را ندارد، ولی‌ نقشة‌ امام‌ حسین‌ (ع) برای‌رسیدن‌ به‌ هدف‌ والای‌ خود، چیز دیگری‌ بود. نقشة‌ او، به‌ تصویر کشیدن‌ فداکاری‌ وجانبازی‌ و شجاعت‌ افراد کاروان‌ بود و شعار آنها «هیهات‌ مِن‌َ الذِّلَه‌».
در این‌ میان‌، اگر نبود صبر و بردباری‌ زنان‌ هنگام‌ مصائب‌ و داغ‌ عزیزان‌شان‌ و اگرنبود پشتیبانی‌ و حمایت‌ همه‌ جانبه‌ (لفظی‌ و عملی‌) آنان‌ از همسران‌ و فرزندان‌ خود وتشویق‌ آنان‌ به‌ حمایت‌ از مولای‌ خود تا سر حد جان‌، عاشورا به‌ کجا می‌انجامید؟
به‌ راستی‌ نهضت‌ عاشورا را بدون‌ رشادت‌ها و شجاعت‌ها و بردباری‌های‌ بزرگ‌بانوی‌ کربلا، «زینب‌»، چگونه‌ می‌توان‌ وصف‌ نمود؟ آن‌ گاه‌ که‌ زنان‌ با احساسات‌ خود به‌فرزندان‌ و همسران‌شان‌ روحیه‌ می‌دادند و پرستاری‌ مهربان‌ بر بالین‌ آنها بودند وبا سخن‌و ناله‌ و زاری‌شان‌ لرزه‌ بر اندام‌ دشمنان‌ می‌انداختند، نادیده‌ نمی‌توان‌ گرفت‌ .
ما نیز به‌ منظور تبیین‌ هرچه‌ بیشتر نقش‌ زنان‌ در نهضت‌ عاشورا در این‌ مقال‌ به‌بررسی‌ و تحقیق‌ در لا به‌ لای‌ صفحات‌ تاریخ‌ کربلا پرداخته‌ایم‌ تا شاید بتوانیم‌ در این‌سال‌، عزت‌ و سربلندی‌ زنان‌ نهضت‌ عاشورا را دریابیم‌ و پویندة‌ راه‌ پر افتخار آنان‌ باشیم‌.
راز همراهی‌ زنان‌ در کاروان‌
با توجه‌ به‌ نبوغ‌ و علم‌ و مهارتی‌ که‌ امام‌ در اوضاع‌ سیاسی‌ اسلام‌ داشت‌؛ از روی‌نقشة‌ صحیح‌ و مجرای‌ طبیعی‌، شروع‌ به‌ مبارزه‌ کرد و هرچیزی‌ که‌ در پیشرفت‌ مقصودش‌مؤثر بود، به‌ کار بست‌. مؤثرترین‌ عاملی‌ که‌ در پیشرفت‌ هدف‌ امام‌ حسین‌ دخیل‌ بود،همراه‌ آوردن‌ و شرکت‌ زنان‌ در این‌ نهضت‌ عظیم‌ دینی‌ بود. اگر امام‌ حسین‌ با یک‌ عده‌ ازیاران‌ و وابستگان‌ خود به‌ کوفه‌ می‌رفت‌ و شهید می‌شد، بلافاصله‌ دستگاه‌های‌ تبلیغاتی‌بنی‌ امیه‌ که‌ در همه‌ جا آماده‌ و مجهز بودند و تمام‌ پیشامدها را به‌ نفع‌ آنان‌ توجیه‌ می‌کرد،به‌ کار می‌افتادند.
بر اثر تبلیغات‌ سوء بنی‌ امیه‌، مردم‌ این‌ قیام‌ و جنگ‌ را از جنگ‌های‌ معمولی‌ میان‌اعراب‌ تلقی‌ می‌نمودند و سر و صداها در مدت‌ کمی‌ خاموش‌ می‌گشت‌ و باز بنی‌ امیه‌ درکرسی‌ سلطنت‌ قرار می‌گرفت‌ و بر مبنای‌ مرام‌ خود عمل‌ می‌کرد، اما شرکت‌ بانوان‌ در این‌قیام‌، نگذاشت‌ نقشة‌ شوم‌ بنی‌ امیه‌ عملی‌ شود.
مرحوم‌ آیتی‌ اصرار دارد که‌ اهتمام‌ زنان‌ اهل‌بیت‌ به‌ خطبه‌ و خطابه‌ در فرصت‌های‌مختلف‌، با بودن‌ امام‌ علی‌ بن‌ الحسین‌، همه‌ برای‌ این‌ بوده‌ که‌ مانع‌ تحریف‌ حادثة‌ کربلاشوند (چه‌ لفظی‌ و چه‌ معنوی‌). متن‌ آن‌چه‌ واقع‌ شده‌ بود را به‌ صورت‌ خطبه‌ و خطابه‌ بیان‌کردند و هدف‌ِ امام‌ را هم‌ تشریح‌ کردند.
راز مطلب‌ این‌ است‌ که‌ حسین‌ می‌خواهد از راه‌ شهادت‌، ماده‌ای‌ تهیه‌ کند که‌ باتبلیغ‌ روی‌ آن‌، برای‌ ابد دستگاه‌ اموی‌ را رسوا سازد و آیین‌ ظلم‌ و ستم‌ آنان‌ را محکوم‌نماید.
مرگ‌ و شهادت‌ رکن‌ اساسی‌ و هستة‌ مرکزی‌ نقشة‌ حسین‌ است‌، اگر صحنة‌لرزانندة‌ کربلا به‌ وجود نیاید، زینب‌ کبری‌ و زین‌ العابدین‌ با کدام‌ سرمایه‌ می‌توانند قدم‌ درراه‌ تبلیغ‌ گذارند و با کدام‌ حربه‌ می‌توانند پیکر ظلم‌ اموی‌ را در هم‌ کوبند.
حسین‌ می‌رود تا با جانبازی‌ پرشکوه‌ خود، این‌ سرمایه‌ را تهیه‌ کند، می‌رود تا باایجاد یک‌ صحنة‌ شکننده‌، حربة‌ لازم‌ را به‌ دست‌ زینب‌ و بازماندگان‌ خود بسپرد. به‌همین‌ دلیل‌ است‌ که‌ او خود تنها در این‌ راه‌ نمی‌رود، بلکه‌ زنان‌ و کودکان‌ و جمیع‌بستگانش‌ را نیز به‌ همراه‌ می‌آورد. به‌ او گفتند: ای‌ حسین‌، اکنون‌ که‌ خود عازم‌ این‌ سفرهول‌ انگیز و خطرناک‌ هستی‌، چرا کودکان‌ و زنان‌ را با خود می‌بری‌؟ محمد حنفیه‌، باچشمانی‌ اشکبار اصرار می‌ورزید که‌ حسین‌ از بردن‌ زنان‌ و کودکان‌ خودداری‌ کند، ولی‌حسین‌ به‌ همه‌ یک‌ جواب‌ می‌داد و می‌فرمود: «نه‌، آنها نیز باید در این‌ مسافرت‌ با من‌باشند، خداوند خواسته‌ آنان‌ نیز لباس‌ اسارت‌ به‌ تن‌ داشته‌ باشند.»
آری‌ باید یک‌ کاروان‌ اسیر به‌ راه‌ افتد و در لباس‌ اسارت‌، دربارة‌ قتل‌ حسین‌ تبلیغ‌کند و کوفه‌ و شام‌ را منقلب‌ نماید.
نقش‌های‌ زنان‌ در نهضت‌ عاشورا
نقش‌ اول‌ ـ تبیین‌ حقیقت‌ قیام‌: قیام‌ و مسافرت‌ امام‌ حسین‌ از مکه‌ به‌ سوی‌ کوفه‌،برای‌ جنگ‌ با بنی‌ امیه‌ نبود، بلکه‌ برای‌ نهی‌ از منکر، تغییر بدعت‌ها، اصلاح‌ کار امت‌ وآشکار ساختن‌ حق‌ و حقیقت‌ بود.
همراه‌ آوردن‌ بانوان‌، نظر به‌ اوضاع‌ و احوال‌ و عوامل‌ طبیعی‌ آن‌ روز ، این‌ مطلب‌ راتأیید می‌کند که‌ حرکت‌ امام‌ حسین‌ از حجاز به‌ سوی‌ عراق‌ به‌ سبب‌ دعوت‌نامه‌هایی‌ بودکه‌ رجال‌ بزرگ‌ اهل‌ کوفه‌ به‌ او نوشته‌ بودند و خواستار سفر امام‌ به‌ کوفه‌ بودند بر حسب‌وظیفة‌ دینی‌ به‌ دستیاری‌ و تشریک‌ مساعی‌ اهل‌ کوفه‌، احکام‌ و حقایق‌ اسلام‌ را ترویج‌کنند. وجود بانوان‌ در این‌ مسافرت‌ حاکی‌ از ا´ن‌ بود که‌ حضرت‌، دعوت‌ کوفیان‌ را از صمیم‌دل‌ قبول‌ کرده‌ و با زن‌ و فرزند به‌ طرف‌ آنها رهسپار گردیده‌ است‌ و خیال‌ حیله‌ و دورنگی‌ وفرار در کار نبوده‌ است‌. این‌ معنی‌ در تهییج‌ اشخاصی‌ که‌ به‌ وعده‌های‌ خود وفا نکردند، اثرمهمی‌ داشت‌.
نقش‌ دوم‌ ـ تعیین‌ حد فداکاری‌ در راه‌ دین‌: طبق‌ آیات‌ و روایات‌ مختلف‌، مسلمان‌در راه‌ دین‌ و حفظ‌ آن‌ باید از مال‌و جان‌ خویش‌ بگذرد. امام‌ حسین‌ عملاً این‌ مطلب‌ را به‌عموم‌ مردم‌ تعلیم‌ داد. برای‌ این‌ که‌ فطرت‌ بشری‌ طوری‌ آفریده‌ شده‌ که‌ در بیشتر وقت‌هااز جانبازی‌ و کشته‌ شدن‌ خود چندان‌ وحشتی‌ ندارد، اما هنگامی‌که‌ متوجه‌ شد در صورت‌تسلیم‌ نشدن‌، زن‌ و بچه‌اش‌ گرفتار خواهند شد، در برابر دشمن‌ تسلیم‌ می‌گردد و اعتذارمی‌نماید.
امام‌ حسین‌ در کربلا در شرایط‌ سختی‌ قرار گرفته‌ بود. او و خانواده‌اش‌، با یاران‌ کم‌ ونبودن‌ آب‌ و آذوقه‌، در میان‌ سی‌ هزار دشمن‌ محاصره‌ شده‌ بودند. ناله‌ و پریشانی‌ خواهران‌و دخترانش‌ او را متأثر می‌سازد و مکرر از طرف‌ دشمن‌ به‌ او تسلیم‌ شدن‌ در برابر یزیدپیشنهاد می‌شود. با این‌ همه‌ تا آخرین‌ لحظه‌، عزت‌ و شهامت‌ خود را حفظ‌ کرد، به‌ خواری‌و ننگ‌ ، تن‌ نداد و در برابر ستمکاران‌ سر تسلیم‌ فرود نیاورد.
روز عاشورا که‌ به‌ تدریج‌ نشانه‌های‌ گرفتاری‌ بانوان‌ ظاهر می‌شد، آنان‌ را به‌ صبردعوت‌ می‌کرد و به‌ ثواب‌ اجرهای‌ پروردگار امیدوارمی‌ ساخت‌. امام‌ حسین‌ با این‌ رفتار وگفتار، ارزش‌ و اهمیت‌ دین‌ را بیان‌ نمود و به‌ تمامی‌ مسلمانان‌ درس‌ دینداری‌ داد.
نقش‌ سوم‌ ـ گریه‌ و ناله‌: خاندان‌ امام‌ حسین‌ در جاهای‌ مختلف‌ و حساس‌ طوری‌ناله‌ و گریه‌ نموده‌اند که‌ حتی‌ دشمنان‌ را هم‌ منقلب‌ و متأثر ساخته‌اند. این‌ گریه‌ها آن‌ روزمانند شعله‌ سوزانی‌ بود که‌ بر خرمن‌ هستی‌ و کاخ‌های‌ بیداد حکومت‌ بنی‌ امیه‌ می‌افتاد ونابودش‌ می‌کرد. شهادت‌ امام‌ حسین‌ و یاران‌ وی‌ با آن‌ وضع‌ رقت‌ بار، ا´نقدر مردم‌ را متاثرنمی‌کرد که‌ ناله‌ها و گریه‌های‌ بانوان‌، مردم‌ را تحت‌ تاثیر قرار می‌داد. ناله‌ و گریة‌ بانوان‌ درروز عاشورا، مجلس‌ ابن‌ زیاد و یزید و سایر جاها پس‌ از واقعه‌ کربلا گویای‌ یک‌ نسیم‌ جان‌افزا و حیات‌ بخشی‌ بود که‌ هر ساعت‌ بر پیکره‌ این‌ نهضت‌ عظم‌ می‌دمید، بر افروخته‌ترمی‌کرد و درهمه‌ جا ا´ن‌ را زنده‌ نگه‌ می‌داشت‌ و نمی‌گذاشت‌ نفوذ بنی‌ امیه‌ ا´ن‌ را از بین‌ ببردوبی‌ اثر نماید. در شهر کوفه‌، شام‌، مدینه‌ وبین‌ راه‌ها با گریه‌ها و ناله‌های‌ جان‌ سوزخود،طوری‌ شهادت‌ و واقعة‌ عاشورا را مجسم‌ می‌ساختند، گویا مردم‌ ا´ن‌ واقعة‌ اسف‌ بار رادیدند.
نقش‌ چهارم‌ ـ اسیری‌ بانوان‌: موضوع‌ اسیری‌ ا´ل‌ پیامبر پس‌ از کشتن‌ عزیز انشان‌ا´ن‌ روز نظر تمامی‌ مسلمانان‌ کاری‌ بود برخلاف‌ منطق‌ دین‌ و قرا´ن‌، مخصوصاً با ا´ن‌ وضع‌رقت‌ بار. شکنجه‌ و فشاری‌ که‌ در کربلا در راه‌ها و در شهر شام‌ به‌ آنان‌ روا داشتند. دیگربنی‌ امیه‌ نتوانست‌ روی‌ این‌ عمل‌ خلاف‌ دین‌ و قرآن‌ خود، پرده‌پوشی‌ کند، در نتیجه‌،دشمنی‌ آنان‌ با پیامبر و فرزندانش‌، قرآن‌ و اسلام‌، جلوی‌ چشم‌ همه‌ مردم‌ آشکار شد.مسلمانان‌ به‌ تدریج‌ حساب‌ آنها را از اسلام‌ و قرآن‌ جدا کردند.
بانوان‌ هم‌ موضوع‌ اسیری‌ خود را با لحن‌ انکار و اعتراض‌ به‌ کارهای‌ بنی‌ امیه‌ درجاهای‌ متعدد ذکر می‌نمودند و مردم‌ را منقلب‌ می‌کردند. هنگامی‌که‌ اهل‌ شام‌ از اهل‌بیت‌عصمت‌ پرسیدند: شما کیستید؟ سکینه‌ دختر امام‌ حسین‌ فرمود: «ما اسیران‌ آل‌ محمدهستیم‌».
در مجلس‌ یزید، فاطمه‌ دختر امام‌ حسین‌ صدا زد: ای‌ یزید دختران‌ رسول‌ خدااسیر باشند؟
بر اثر این‌ سخن‌ حاضران‌ و خانوادة‌ یزید در پس‌ پرده‌ صدایشان‌ به‌ گریه‌ بلند شد.
شکی‌ نیست‌ این‌ نوع‌ تأثّرات‌ برای‌ اسیری‌ آل‌ پیامبر، خشم‌ و نفرت‌ مردم‌ را برامویان‌ برانگیخت‌ و حکومت‌ آنها را در نظر مردم‌ منفور و متزلزل‌ ساخت‌ و آنچه‌ در کربلا،در کوفه‌ و در مسیر شام‌ به‌ وقوع‌ پیوست‌، سودمندترین‌ تبلیغ‌ بر ضد بنی‌ امیه‌ بود.
شیخ‌ بهایی‌ می‌نویسد: هنگامی‌ که‌ زنان‌ اسیر وارد منزل‌ شدند، زن‌های‌ آل‌ ابی‌سفیان‌ با چشمان‌ پر از اشک‌ از آنان‌ استقبال‌ کردند و دست‌های‌ آنان‌ را بوسیدند و سه‌ روزهمراه‌ آنان‌ به‌ سوگواری‌ پرداختند.
ابعاد حضور زنان‌ در نهضت‌ عاشورا
با نگاهی‌ به‌ تاریخ‌ عاشورا، مشاهده‌ می‌شود که‌ زنانی‌ که‌ در صحنه‌های‌ کربلاحضور داشتند با به‌ عهده‌ گرفتن‌ نقش‌های‌ گوناگون‌، این‌ نهضت‌ را ماندگارکردند. در واقع‌درس‌های‌ آموزنده‌ این‌ نهضت‌ که‌ بانوان‌ فداکار ا´ن‌ را عرضه‌ کردند، هرکدام‌ این‌ واقعیت‌ راآشکار می‌کند که‌ نیمی‌ از تاریخ‌ وقایع‌ عاشورا را زنان‌ به‌ دوش‌ کشیده‌اند. از جمله‌ ابعادآموزندة‌ این‌ حضور می‌توان‌ به‌ موارد زیر اشاره‌ نمود:
ـ مشارکت‌ زنان‌ در جهاد: شرکت‌ در جبهة‌ پیکار و همدلی‌ و همراهی‌ با نهضت‌مردانة‌ امام‌ حسین‌ و مشارکت‌ در ابعاد مختلف‌ آن‌ از جلوه‌های‌ این‌ حضور است‌. چه‌همکاری‌ «طوعه‌» در کوفه‌ با نهضت‌ مسلم‌، چه‌ همراهی‌ همسران‌ برخی‌ شهدای‌ کربلا،چه‌ اعتراض‌ و انتقاد برخی‌ همسران‌ سپاه‌ کوفه‌ به‌ جنایت‌های‌ شوهرانشان‌، مثل‌«زن‌خولی‌».
ـ آموزش‌ صبر: روحیة‌ مقاومت‌ و تحمل‌ زنان‌ به‌ شهادت‌ها در کربلا، درس‌ دیگرنهضت‌ بود. اوج‌ این‌ صبوری‌ و پایداری‌ در رفتار و روحیات‌ «زینب‌ کبری‌» جلوه‌گر بود.
ـ پیام‌ رسانی‌: افشاگری‌های‌ زنان‌ و دختران‌ کاروان‌ کربلا، چه‌ در اسارت‌ و چه‌ دربازگشت‌ به‌ مدینه‌، نشانة‌ پاسداری‌ از خون‌ شهدا بود. بانوان‌ در خطبه‌ها و در گفت‌و گوهای‌پراکنده‌ خویش‌ که‌ به‌ تناسب‌ زمان‌ و مکان‌ بود، امویان‌ را نشانه‌ گرفتند.
حضور زنان‌ در همراهی‌ بعضی‌ انبیا و پیامبر خاتم‌ و نهضت‌ عظیم‌ عاشورا نشان‌می‌دهد که‌ این‌ حضور می‌تواند بار عاطفی‌ را در این‌ گونه‌ حرکت‌ها افزایش‌ دهد، ضمن‌این‌ که‌ در پیام‌ رسانی‌ در ادامه‌ حرکت‌ نیز مؤثر بوده‌اند.
پرستاری‌: رسیدگی‌ به‌ بیماران‌ و مداوای‌ مجروحان‌ از نقش‌های‌ دیگر زنان‌ درجبهه‌ها از جمله‌ عاشوراست‌. نقش‌ پرستاری‌ و مراقبت‌ حضرت‌ زینب‌ از امام‌ سجاد از این‌نمونه‌هاست‌.
مدیریت‌: بروز صحنه‌های‌ دشوار و بحرانی‌، استعداد افراد را شکوفا می‌سازد. نقش‌حضرت‌ زینب‌ در نهضت‌ عاشورا و سرپرستی‌ کاروان‌ اُسرا، درس‌ مدیریت‌ در شرایط‌بحران‌ را می‌آموزد. وی‌ مجموعة‌ بازمانده‌ را برای‌ اهداف‌ نهضت‌ هدایت‌ کرد و با هر اقدام‌خنثی‌ کنندة‌ نتایج‌ عاشورا از سوی‌ دشمن‌ مقابله‌ نمود و نقشة‌ ا´نان‌ را خنثی‌ کرد.
ـ حفظ‌ ارزش‌ها: درس‌ دیگر زنان‌ قهرمان‌ در کربلا، حفظ‌ ارزش‌های‌ دینی‌ واعتراض‌ به‌ هتک‌ حُرمت‌ خاندان‌ نبوت‌ و رعایت‌ عفاف‌ و حجاب‌ در برابر چشم‌های‌ آلوده‌است‌. زنان‌ اهل‌بیت‌ با آن‌که‌ اسیر بودند و لباس‌ها و خیمه‌هایشان‌ غارت‌ شده‌ بود و با وضع‌نامطلوب‌ در معرض‌ دید تماشاچیان‌ بودند؛ اما اعتراض‌کنان‌ بر حفظ‌ عفاف‌ تأکیدمی‌کردند. ام‌ کلثوم‌ در کوفه‌ فریاد کشید: «آیا شرم‌ نمی‌کنید برای‌ تماشای‌ اهل‌بیت‌ پیامبرجمع‌ شده‌اید؟»
وقتی‌ هم‌ که‌ در کوفه‌ در خانه‌ای‌ بازداشت‌ بودند، زینب‌ اجازه‌ نداد جز کنیزان‌، کسی‌وارد خانه‌ شوند. در سخنرانی‌ خود در کاخ‌ یزید نیز به‌ شهر به‌ شهر گرداندن‌ بانوان‌اعتراض‌کرد.
تغییر ماهیت‌ اسارت‌: اسارت‌ را به‌ آزادی‌ بخشی‌ تبدیل‌ کردند و در قالب‌ اسارت‌ به‌اسیران‌ واقعی‌ درس‌ آزادگی‌ دادند.
ـ عمق‌ بخشیدن‌ به‌ بعد عاطفی‌ و تراژدیک‌ کربلا: گریه‌ها، شیون‌ها، عزاداری‌ برشهدا و تحریک‌ عواطف‌ مردم‌ به‌ ماجرای‌ کربلا عمق‌ بخشید و بر احساسات‌ نیز تأثیرگذاشت‌ و از این‌ رهگذر ماندگارتر شد.
زنان‌ نهضت‌ عاشورا
زنانی‌ که‌ در نهضت‌ عاشورا و در صحنه‌های‌ گوناگون‌ آن‌ شرکت‌ داشتند،عبارت‌انداز:
ـ زینب‌ کبری‌:
زینب‌ از زنان‌ کربلاست‌ که‌ به‌ «ام‌ المصائب‌» معروف‌ است‌. او به‌برادرش‌ علاقة‌ بسیار داشت‌ و شوهرش‌ یکی‌ از متمولین‌ عرب‌ بود. بردباریش‌ مانند امام‌حسن‌ و شجاعتش‌ مانند امام‌ حسین‌ بود.
همانا جبرئیل‌ که‌ به‌ پیامبر پیام‌ آورد که‌ نام‌ این‌ دختر را زینب‌ بگذار، گریان‌ گردید.وقتی‌ پیامبر سبب‌ گریه‌ را پرسید، عرض‌ کرد: این‌ دختر از آغاز زندگی‌ تا پایان‌ روزگارناپایدار، بی‌ رنج‌ نخواهد زیست‌. گاهی‌ به‌ درد مصیبت‌ تو مبتلا و گاهی‌ در غم‌ پدر و زمانی‌به‌ دردِ فراق‌ برادرش‌ حسن‌ دچار خواهد بود. افزون‌بر ا´ن‌ به‌ مصائب‌ کربلا و نوائب‌ دشت‌نینوا گرفتار می‌شود و چندان‌ که‌ مویش‌ سفید و قامتش‌ تا خواهد شد. آن‌ وقت‌ فاطمه‌عرض‌ کرد: «یا ابتاه‌، چه‌ ثواب‌ دارد آن‌ کس‌ که‌ بر دخترم‌ زینب‌ گریه‌ کند؟» پیامبر فرمود:«ثواب‌ او مثل‌ ثواب‌ کسی‌ است‌ که‌ بر برادرش‌ حسین‌ گریه‌ کند» گویند زینب‌ در زناشویی‌ باعبدالله‌ شرط‌ کرده‌ بود که‌ من‌ به‌ برادرم‌ حسین‌ علاقمندم‌ و باید همه‌ روزه‌ مرا اجازه‌فرمایی‌ حسین‌ام‌ را زیارت‌ کنم‌ و بر این‌ منوال‌ بود تا حسین‌ مدفون‌ شد.
ام‌ّ وهب‌: ام‌ وهب‌ زنی‌ مسیحی‌ بود که‌ در دوران‌ امام‌ حسین‌ مسلمان‌ شد. او زوجة‌عبدالله‌ بن‌ عمیر کلبی‌ بود و با همسرش‌ از کوفه‌ آمدند و به‌ سیدالشهدا ملحق‌ شدند. ام‌وهب‌ با عمود خیمه‌ به‌ میدان‌ جنگ‌ رفته‌ بود و تا حسین‌ (ع) او را به‌ خیمه‌ برنگرداند، به‌حرف‌ شوهر نبود. چون‌ روز عاشورا پیش‌ آمد، ما در وهب‌ او را تحریض‌ به‌ جهاد نمود. وهب‌17 روز بود که‌ عروسی‌ کرده‌ بود و هنگام‌ عزیمت‌ به‌ کربلا زوجه‌اش‌ به‌ او گفت‌: تو را به‌ خداقسم‌ که‌ مرا در این‌ صحرا بیوه‌ مگذار و جان‌ خویش‌ پاس‌ بدار. مادر وهب‌ گفت‌: ای‌ فرزندسخن‌ زن‌ را از پس‌ گوش‌ گذار که‌ بی‌ رضای‌ حسین‌ و رضای‌ من‌ از شفاعت‌ جدش‌بهره‌ای‌ نخواهی‌ برد. لاجرم‌ زن‌ وهب‌ گفت‌: باشد که‌ چون‌ در راه‌ پسر پیغمبر شهید شوی‌ ودر بهشت‌ برین‌ جای‌ کنی‌ و با حورالعین‌ همنشینی‌ نمایی‌، مرا فراموش‌ فرمایی‌. واجب‌است‌ که‌ در حضور امام‌ با من‌ عهد استوار نمایی‌ که‌ در بهشت‌ جدا از من‌ اقامت‌ ننمایی‌.سپس‌ هردو خدمت‌ حضرت‌ حاضر شدند و حسین‌ چون‌ این‌ را شنید سخت‌ بگریست‌ ومسئلت‌ او را به‌ اجابت‌ مقرون‌ داشت‌ و آن‌ زن‌ را مطمئن‌ خاطر ساخت‌.
بنابر روایت‌ صدوق‌ در امالی‌، وهب‌ عمود خیمه‌ را کند و هفت‌ یا هشت‌ نفر را کشت‌.بعد اسیر شد و عمربن‌ سعد گفت‌: سرش‌ را جدا کردند و به‌ جانب‌ لشکر حسین‌ انداختند.مادرش‌ شمشیر وهب‌ را گرفت‌ و مبارزت‌ کرد. امام‌ حسین‌ فرمود: بنشین‌ مادر وهب‌، خداجهاد را از زنان‌ برداشت‌، تو و پسر تو در بهشت‌ می‌باشید با جد من‌.
مادر وهب‌ عمود خیمه‌ را برداشت‌ و دو ن فر را کشت‌ و امام‌ حسین‌ او را برگرداند.زوجة‌ وهب‌ رفت‌ که‌ خون‌ از روی‌ آن‌ سرپاک‌ کند. پس‌ شمر او را دید. به‌ غلام‌ خود امر کردکه‌ عمودی‌ بر سر او زد. پس‌ سرش‌ شکست‌ و کشته‌ شد و او اول‌ زنی‌ بود که‌ در لشکر امام‌حسین‌ کشته‌ شد.
ـ ام‌ّ البنین‌:
فاطمه‌ بنت‌ حزام‌ ملقب‌ به‌ ام‌البنین‌ مادر قمر بنی‌ هاشم‌ بود که‌ اگر چه‌در زمین‌ کربلا حاضر نبود، اما چهار جوان‌ او در رکاب‌ حسین‌ شهید شدند و او از ناله‌ و گریه‌آرام‌ نشد تا به‌ جوار حق‌ پیوست‌.
وقتی‌ خبر شهادت‌ فرزندانش‌ در مدینه‌ به‌ ام‌ البنین‌ رسید، گفت‌: «از امام‌ حسین‌مرا خبر دهید. فرزندانم‌ و آنچه‌ زیر آسمان‌ کبود است‌، فدای‌ حسین‌ باد. چرا ابتدا از حال‌حضرت‌ ابی‌ عبدالله‌ مرا مطلع‌ نمی‌سازید؟»
این‌ شدت‌ علاقه‌ به‌ امام‌، تنها دلیل‌ کوچک‌ شمردن‌ شهادت‌ فرزندان‌ خود در برابرشهادت‌ امام‌ حسین‌ بود.
ـ فاطمه‌ کبری‌:
فاطمه‌ کبری‌ (دختر امام‌ حسین‌) در علم‌، عبادت‌ و معنویت‌ مقام‌بالایی‌ داشت‌ و از زنان‌ مجاهد و نمونه‌ محسوب‌ می‌شد. ایشان‌ همراه‌ همسرش‌، حسن‌مثنی‌ (فرزند امام‌ حسن‌) در کربلا حضوری‌ فعال‌ داشت‌ و شاهد مصائب‌ دردناک‌ عاشورابود.
هنگام‌ هجوم‌ وحشیانة‌ امویان‌ به‌ خیمه‌ها، فاطمه‌ مورد هجوم‌ و غارت‌ قرار می‌گیردو گوشواره‌هایش‌ را وحشیانه‌ از گوشش‌ درمی‌آورند. این‌ سختی‌ و شکنجه‌ نتوانست‌ ازروحیة‌ قوی‌ و شجاعت‌ کم‌ نظیر فاطمه‌ بکاهد. او دختر حسین‌ و برادرزادة‌ زینب‌ است‌. اوپیام‌رسان‌ عاشوراست‌ و باید همچون‌ دختر علی‌ پایه‌های‌ کاخ‌ ستمگران‌ را درهم‌ فروریزد. از این‌ رو در مرکزقدرت‌ عبیدالله‌ (کوفه‌) با خطبه‌ای‌ غرّا ستم‌ بنی‌ امیه‌ را افشا می‌کندو به‌ دنیاپرستان‌ می‌فهماند که‌ خون‌ حسین‌ در رگ‌های‌ فاطمه‌اش‌ جوشان‌ است‌. پس‌ ازعاشورا ولید بن‌ عبدالملک‌، مروان‌، همسر فاطمه‌ را مسموم‌ و شهید کرد و فاطمه‌ که‌ شدیداًبه‌ همسرش‌ وفادار بود، روی‌ قبر شوهرش‌ خیمه‌ای‌ برپا می‌کند و به‌ مدت‌ یکسال‌سوگواری‌ می‌کند.
دلهم‌: یکی‌ از کسانی‌ که‌ امام‌ حسین‌ از وی‌ دعوت‌ کرد، «زهیر بن‌ قین‌» است‌؛ زهیراز کسانی‌ بود که‌ احتیاج‌ داشت‌، دیگران‌ استعداد پاکی‌ و حق‌ طلبی‌ و فداکاری‌ را دروجودش‌ روشن‌ کنند. نخستین‌ گام‌ را امام‌ حسین‌ در این‌ راه‌ برداشت‌. گام‌ دوم‌ را همسرزهیر، «دلهم‌» برداشت‌. هنگامی‌که‌ (زهیر) از مضمون‌ دعوت‌ سیدالشهدا آگاهی‌ یافت‌،استقبال‌ نکرد. بلکه‌ قیافة‌ او نشان‌ می‌داد که‌ چندان‌ میلی‌ به‌ رفتن‌ به‌ کربلا ندارد. به‌خصوص‌ که‌ امام‌ حسین‌ از وی‌ خواسته‌ بود که‌ کسانش‌ را نیز برای‌ پیوستن‌ به‌ لشکر، همراه‌خویش‌ ببرد. از همین‌جا دلهم‌ برنامة‌ خود را آغاز کرد. او به‌ منظور تشویق‌ زهیر، چنین‌گفت‌: «سبحان‌ الله‌! فرزند رسول‌ خدا از تو دعوت‌ می‌کند که‌ به‌ یاری‌اش‌ بشتابی‌. اما تو درقبول‌ دعوت‌ او تردید به‌ دل‌ راه‌ می‌دهی‌! چه‌ می‌شود که‌ سخنش‌ را بشنوی‌ و هرچه‌ زودترخود را به‌ او برسانی‌!»
زهیر به‌ تشویق‌ این‌ بانوی‌ قهرمان‌، در سپاه‌ امام‌ حسین‌ با شور و اخلاص‌ جنگید ومیمنة‌ سپاه‌ را برعهده‌ گرفت‌. سرانجام‌ پس‌ از کشتن‌ 120 نفر، به‌ شهادت‌ رسید.
دلهم‌، کفنی‌ به‌ غلام‌ زهیر داد که‌ برو آقای‌ خود را کفن‌ کن‌. غلام‌ که‌ به‌ قتلگاه‌ رسیدو بدن‌ امام‌ حسین‌ را برهنه‌ دید، با خود گفت‌ بدن‌ آقای‌ خود را کفن‌ کنم‌ و بدن‌ امام‌ حسین‌برهنه‌ بماند؟ هرگز چنین‌ کاری‌ نکنم‌. سپس‌ کفن‌ را بر حسین‌ پوشانید و برای‌ زهیر کفن‌دیگری‌ تهیه‌ کرد.
ـ شهر بانو:
شهربانو زنی‌ از نژاد ایرانی‌ و همسر امام‌ حسین‌ بود. او یکی‌ از بانوان‌دشت‌ کربلاست‌ که‌ کودکش‌ در دشت‌ کربلا به‌ دست‌ «هانی‌ بن‌ ثبیت‌» شهید شد. گفته‌اندکه‌ در کربلا طفلی‌ از سراپرده‌ برون‌ شد و از وحشت‌ و حیرت‌ به‌ راست‌ نظر کرد. به‌ ناگاه‌سنگین‌ دلی‌ به‌ نام‌ هانی‌ بن‌ ثبیت‌ او را شهید نمود و گفته‌اند که‌ در وقت‌ شهادت‌، مادرش‌شهربانو ایستاده‌ و یارای‌ سخن‌ گفتن‌ و توان‌ حرکت‌ کردن‌ نداشت‌ و مخفی‌ نماند این‌شهربانو غیر از مادر امام‌ زین‌ العابدین‌ است‌.
ـ ام‌ّ خلف‌:
ام‌ّ خلف‌ زوجة‌ مسلم‌ بن‌ عوسجه‌ بود. گویند چون‌ پسر مسلم‌، پدر راشهید دید مانند شیر شرزه‌ بردمید و خواست‌ به‌ میدان‌ جنگ‌ برود. امام‌ حسین‌ فرمود: «ای‌جوان‌ پدرت‌ شهید شد تو نیز اگر شهید شوی‌ مادرت‌ چه‌ کند؟» پسر مسلم‌ خواست‌ طریق‌مراجعت‌ سپارد که‌ مادرش‌ شتاب‌ زده‌ راه‌ برگرفت‌ و گفت‌: «ای‌ پسر، سلامت‌ نفس‌ را برنصرت‌ پسر پیامبر اختیار می‌کنی‌؟ هرگز از تو رضا نخواهم‌ شد و هنگامی‌ که‌ پسر به‌شهادت‌ رسید، مادر همی‌ فریاد کرد: ای‌ پسر شاد باش‌ که‌ هم‌ اکنون‌ از دستان‌ ساقی‌ کوثرسیراب‌ خواهی‌ شد.»
ـ رباب‌:
او دختر امرءالقیس‌، شاعر بزرگ‌ عرب‌ و همسر سیدالشهداست‌. دارای‌ دوفرزند بود، یکی‌ سکینه‌ ـ عقیلة‌ قریش‌ ـ و دیگری‌ عبدالله‌ ـ که‌ روز عاشورا در سنین‌شیرخوارگی‌ در برابر چشمان‌ حسرت‌ زدة‌ مادر کشته‌ شد ـ به‌ دنبال‌ واقعة‌ کربلا، راه‌ اسیری‌شام‌ را پیش‌ گرفت‌ و سرانجام‌ به‌ اتفاق‌ بازماندگان‌ مصیبت‌ زدة‌ حسین‌، به‌ مدینه‌ برگشت‌.
پس‌ از مراجعت‌، اشراف‌ قریش‌ به‌ خواستگاری‌ او آمدند؛ لکن‌ همه‌ را جواب‌ گفت‌.در مدینه‌ هرگز به‌ زیر سقف‌ نرفت‌ و همچنان‌ به‌ یاد همسر گرامی‌ و فرزند دلبندش‌ سوخت‌و گداخت‌ تا در گذشت‌. برخی‌ گفته‌اند: یکسال‌ بر کنار قبر حسین‌ عزاداری‌ کرد، سپس‌ به‌مدینه‌ بازگشت‌.
رباب‌ یکی‌ از شایسته‌ترین‌ زنان‌ عصر خویش‌ است‌. مرگ‌ پرافتخار او یک‌ سال‌بعد از واقعة‌ کربلا اتفاق‌ افتاد.
هنگامی‌ که‌ در شام‌ بود، سر حسین‌ را برداشت‌ و در آغوش‌ گرفت‌ و گفت‌: «ای‌حسین‌ عزیزم‌، هرگز تو را که‌ در زیر نیزه‌های‌ دشمن‌ از پای‌ درآمدی‌، فراموش‌ نمی‌کنم‌. اورا در کربلا به‌ خاک‌ و خون‌ کشیدند. خداوند کربلا را آب‌ ندهد».
ـ اُم‌ّ عمرو:
ام‌ عمرو بن‌ جناده‌ از دیگر زنان‌ کربلا بود که‌ پسرش‌ را به‌ میدان‌ جنگ‌فرستاد تا شربت‌ شهادت‌ بنوشد و هنگامی‌ که‌ سرپسرش‌ را به‌ لشکرگاه‌ امام‌ حسین‌انداختند، آن‌ را به‌ سینه‌ چسبانید و بوسید و گفت‌: «احسنت‌ ای‌ پسر من‌ و ای‌ مایة‌ روشنی‌چشم‌ من‌!» سپس‌ سر را با تمام‌ غضب‌ به‌ سوی‌ دشمن‌ پرتاب‌ کرد. آن‌گاه‌ عمود خیمه‌ رابرگرفت‌ و بر لشکر ابن‌ سعد حمله‌ برد و دو تن‌ را کشت‌ و به‌ فرمان‌ امام‌ حسین‌ بازگشت‌.
ـ فکهیه‌ زوجه‌ عبدالله‌ بن‌ اریقط‌: فکهیه‌، همسر عبدالله‌ بن‌ اریقط‌ بود که‌ برای‌ اوپسری‌ آورد و او را قارب‌ نامید که‌ در کربلا شهادت‌ یافت‌ و مادرش‌ نیز با رباب‌ همراه‌ دیگراسیران‌ به‌ شام‌ رفت‌.
ـ ام‌ّ اسحاق‌:
ام‌ّ اسحاق‌ دختر طلحه‌ بن‌ عبیدالله‌ و همسر امام‌ حسن‌ مجتبی‌ بود وپسرانش‌ حسین‌ بن‌ حسن‌ و طلحه‌ بن‌ حسن‌ در کربلا حضور داشتند.
ـ
ام‌ّ کلثوم‌:
ام‌ کلثوم‌ دختر علی‌ بن‌ ابی‌طالب‌، همسر مسلم‌ بن‌ عقیل‌ و مادر عبدالله‌و محمد دو طفل‌ مسلم‌ بود که‌ همگی‌ در زمین‌ کربلا حاضر بودند. گویند هنگامی‌ که‌ خبرقتل‌ مسلم‌ به‌ حضرت‌ امام‌ حسین‌ رسید، حمیده‌ دختر مسلم‌ را طلبید و دست‌ نوازش‌ برسر او کشید.
ام‌ الثغر:
ام‌ الثغر دختر عمرو همسر عقیل‌ بن‌ ابیطالب‌ بود و جعفر بن‌ عقیل‌ از اومتولد گردید که‌ هر سه‌ در سرزمین‌ کربلا حضور داشتند.
ام‌ کلثوم‌: دختر عبدالله‌ بن‌ جعفر الطیار و دختر زینب‌ است‌ که‌ با قاسم‌ بن‌ محمدبن‌ جعفر بن‌ ابی‌ طالب‌ ازدواج‌ کرد. و از دیگر زنان‌ کربلاست‌.
ـ فاطمه‌ صغری‌:
فاطمه‌ صغری‌ بنت‌ الحسین‌، دختری‌ کوچک‌ بود که‌ به‌ سندتاریخ‌، چون‌ حسین‌ را شهید کردند و فاطمه‌ از شهادت‌ پدر آگاه‌ شد، به‌ زاری‌ و سوگواری‌پرداخت‌.
ـ لیلی‌ بنت‌ مسعود:
لیلی‌ دختر مسعود، بانوی‌ حرم‌ امیرالمؤمنین‌ بود که‌ پسرش‌عبدالله‌ اصغر در رکاب‌ سیدالشهدا شهید شد.
پیام‌ رسانی‌ زینب‌
وقتی‌ امام‌ حسین‌ از مدینه‌ به‌ مکه‌ و از آن‌جا به‌ کربلا آمد، زینب‌ همراه‌ برادرش‌ بودو در واقع‌ سرپرست‌ بانوان‌ و کودکان‌ بود و تا آخرین‌ توان‌ در این‌ سفر به‌ برادر و نهضت‌برادرش‌ کمک‌ کرد. با این‌که‌ در سن‌ 55 سالگی‌ بود، بزرگترین‌ و سخت‌ترین‌ مصائب‌ را درراه‌ به‌ ثمر رساندن‌ اهداف‌ عالیه‌ برادرش‌ امام‌ حسین‌ تحمل‌ نمود. بانوان‌ حرم‌، به‌ خصوص‌خواهرش‌ ام‌ کلثوم‌ و دختر برادرش‌ سکینه‌ و همسر برادرش‌ رباب‌ نیز کمال‌ تحمل‌ واستقامت‌ را کردند.
زینب‌ دو فرزندش‌ محمد و عون‌ را با خود به‌ کربلا آورده‌ بود و این‌ دو نوجوان‌ در راه‌حسین‌ به‌ شهادت‌ رسیدند. چون‌ کوهی‌ استوار در برابر حوادث‌، ایستادگی‌ کرد. اگر گریه‌می‌کرد، گریه‌اش‌ فریاد بر ضد ظلم‌ بود. فریاد بیداری‌ بود.
او پیام‌آور خون‌ شهیدان‌ بود، وگرنه‌ به‌ ابن‌ زیاد نمی‌گفت‌: «جز زیبایی‌ و سعادت‌،چیز دیگری‌ ندیدم‌». او حتی‌ وقتی‌ به‌ مدینه‌ بازگشت‌، در هر فرصتی‌ پیام‌ شهیدان‌ کربلا رابه‌ مردم‌ می‌رساند.
در عصر روز یازدهم‌ (محرّم‌) که‌ اسرا را آوردند، وقتی‌ به‌ قتلگاه‌ رسیدند، همه‌ بی‌اختیار خودشان‌ را از روی‌ مرکب‌ها به‌ روی‌ زمین‌ انداختند. زینب‌ خودش‌ را به‌ بدن‌ مقدس‌ابا عبدالله‌ می‌رساند و آن‌ را به‌ وضعی‌ دلخراش‌ می‌بیند. بدنی‌ بی‌ سر و لباس‌. آن‌چنان‌ ناله‌کرد که‌ اشک‌ دشمن‌ جاری‌ شد.
مجلس‌ عزای‌ حسین‌ را برای‌ اولین‌ بار زینب‌ ساخت‌، ولی‌ در عین‌ حال‌ از وظایف‌خودش‌ غافل‌ نیست‌. پرستاری‌ زین‌ العابدین‌ به‌ عهدة‌ اوست‌. نگاه‌ کرد به‌ زین‌ العابدین‌،دید حضرت‌ که‌ چشمش‌ به‌ این‌ وضع‌ افتاده‌، آن‌ چنان‌ ناراحت‌ است‌، گویی‌ می‌خواهد قالب‌تهی‌ کند. فوراً بدن‌ ابا عبدالله‌ را رها کرد و آمد سراغ‌ امام‌ زین‌العابدین‌: «پسر برادر! چرا تورا در حالی‌ می‌بینم‌ که‌ می‌خواهد روح‌ از بدنت‌ پرواز کند؟» امام‌ فرمود: «عمه‌ جان‌! چطورمی‌توانم‌ بدن‌ های‌ عزیزان‌ خودمان‌ را ببینم‌ و ناراحت‌ نباشم‌؟» زینب‌ در همین‌ شرایط‌شروع‌ می‌کند به‌ تسلیت‌ خاطردادن‌ به‌ امام‌.
آینده‌ این‌جا کعبة‌ اهل‌ خلوص‌ خواهد بود. زینب‌ برای‌ امام‌ زین‌العابدین‌روایت‌می‌کند.
روز دوازدهم‌ (محرّم‌) اسرا با طبل‌ و شیپور وارد کوفه‌ شدند و سرهای‌ مقدس‌ را به‌استقبال‌ آنها بردند. در یک‌ موقع‌ خاصی‌ زینب‌ موقعیت‌ را تشخیص‌ می‌دهد و اشاره‌ کرد،عبارت‌ تاریخ‌ این‌ است‌: «وَقد او مات‌ الی‌ الناس‌ ان‌ اسکتوا فارتدّت‌ الانفاس‌ و سکنت‌الاجراس‌؛ یعنی‌ در آن‌ هیاهو و قلقله‌ که‌ اگر هلهله‌ می‌کردند صدایش‌ به‌ جایی‌ نمی‌رسید،گویی‌ نفس‌ها در سینه‌ حبس‌ شد و صدای‌ زنگ‌ها و هیاهو خاموش‌ شد، مرکب‌ها هم‌ایستادند.» در کوفه‌ 20 سال‌ پیش‌ علی‌ خلیفه‌ بود. هنوز در میان‌ مردم‌ خطبه‌ خواندن‌ علی‌ضرب‌ المثل‌ بود. راوی‌ گوید: گویی‌ علی‌ زنده‌ شده‌ و سخن‌ او از دهان‌ زینب‌ می‌ریزد.
زینب‌ در کوفه‌ خطبه‌ای‌ قرائت‌ نمود: «ای‌ اهل‌ کوفه‌ قبیح‌ باد روهای‌ شما، چه‌ پیش‌آمد شما را که‌ از نصرت‌ حسین‌ دست‌ برداشتید تا این‌که‌ او را شهید کردید و اموال‌ او راغارت‌ کردید؟ اف‌ بر شما، آیا می‌دانید خون‌ طاهری‌ را ریختید و کسی‌ را کشتید که‌ بهتر ازهمه‌ جهانیان‌ بود؟ مادرهایتان‌ به‌ عزایتان‌ بنشینند که‌ به‌ زودی‌ جزا خواهید شد به‌ آتشی‌که‌ خاموش‌ شدنی‌ ندارد. من‌ تا زنده‌ هستم‌ بر برادرم‌ می‌گریم‌ و بعد از این‌، چشم‌هایم‌ به‌اشکی‌ که‌ چون‌ سیل‌ جاری‌ به‌ صورت‌ متراکم‌ می‌باشد، خشک‌ نخواهد شد.» سپس‌ بانگ‌بر اهل‌ کوفه‌ زد: «صدقه‌ بر ما اهل‌ بیت‌ روا نیست‌. ای‌ اهل‌ کوفه‌ مردان‌ شما، مردان‌ ما رامی‌کشند و زنان‌ شما بر ما گریه‌ می‌کنند. فردای‌ قیامت‌ خداوند متعال‌ میان‌ ما و شما حکم‌خواهد فرمود».
این‌ سخنان‌ که‌ با عبارت‌های‌ شیوا از دلی‌ سوخته‌ برمی‌آید، همه‌ را دگرگون‌ کرد به‌گونه‌ای‌ که‌ شنوندگان‌ دست‌ها را بر دهان‌ نهاده‌ و دریغ‌ می‌خوردند. واکنش‌ مردم‌ کوفه‌چنان‌ بود که‌ راوی‌ می‌گوید: به‌ خدا قسم‌ مردم‌ کوفه‌ را در آن‌ روز دیدم‌ که‌ بهت‌ زده‌ اشک‌می‌ریختند و از شدت‌ اندوه‌، دست‌ها را بر دهان‌ گرفته‌ و انگشتان‌ خود را می‌گزیدند.
ویژگی‌های‌ زینب‌ در ماجرای‌ کربلا بسیار است‌. مهم‌ترین‌ ویژگی‌های‌ او رامی‌توان‌ در سه‌ موضوع‌ زیر خلاصه‌ نمود:
1ـ تا برادرش‌ امام‌ حسین‌ بود، یگانه‌ حامی‌ او بود و بعد از او از حجت‌ خدا امام‌سجاد، حمایت‌ کرد و در چندین‌ مورد نگذاشت‌ او را به‌ قتل‌ برسانند و خود را سپر او کرد.
2ـ او سرپرست‌ یتیمان‌ و بانوان‌ بی‌سرپرست‌ بود و تا آخرین‌ لحظه‌ از آنها حمایت‌کرد. حتی‌ جیرة‌ آب‌ خود را برای‌ کودکان‌ می‌گذاشت‌ و در عین‌ حال‌ نماز شبش‌ترک‌نمی‌شد.
3ـ او پیام‌آور خون‌ شهیدان‌ بود. در کوفه‌ و شام‌ و مدینه‌ و و هرجایی‌ که‌ فرصت‌ به‌دست‌ می‌آورد از شهیدان‌ و آرمان‌های‌ مقدس‌ آنها می‌گفت‌ و هدف‌ قیام‌ امام‌ حسین‌ رامشخص‌ می‌کرد و مردم‌ را بیدار می‌نمود. خطبة‌ غرّای‌ او در کوفه‌ و شام‌ عجیب‌ صدا کرد.یزید را به‌ لرزه‌ انداخت‌ و او را با کوبنده‌ترین‌ مطالب‌ در برابر جمعیت‌ محکوم‌ ساخت‌، به‌طوری‌ که‌ او در ظاهر اظهار پشیمانی‌ کرد و جنایت‌ را بر گردن‌ عبیدالله‌ بن‌ زیادمی‌انداخت‌.
نتیجه‌
با بررسی‌هایی‌ مختصر در تاریخ‌ عاشورا، می‌توان‌ گفت‌ که‌ در این‌ نهضت‌ عظیم‌هرچند یزیدیان‌ ، سپاه‌ امام‌ حسین‌ (ع) را به‌ قتل‌ رساندند، ولی‌ تا این‌ مرحله‌ فقط‌ نیمی‌ ازنقشه‌ امام‌ حسین‌ اجرا شده‌ بود و نیم‌ دیگر آن‌، تبلیغ‌ روی‌ واقعة‌ عاشورا و رسوایی‌ دستگاه‌اُموی‌ بود.
این‌ وظیفة‌ مهم‌ و خطیر را چه‌ کسانی‌ باید انجام‌ می‌دادند، جز بازماندگان‌ کاروان‌سیدالشهدا بازماندگانی‌ که‌ اکثر آنها اطفال‌ و زنان‌ بودند. گرچه‌ این‌ زنان‌ از ابتدا که‌همسران‌ و فرزندان‌ عزیز خود را تشویق‌ به‌ جهاد در برابر سپاه‌ کفر و حمایت‌ از مولای‌ خودمی‌کردند و از همان‌ هنگام‌ که‌ از مجروحان‌ جنگ‌ پرستاری‌ و دلجویی‌ می‌کردند و به‌ آنهادر جهت‌ ادامه‌ نبرد علیه‌ باطل‌ نیرو و روحیه‌ می‌دادند، در این‌ نهضت‌ نقش‌ داشتند.
بعد از واقعة‌ عاشورا، اسیران‌ با زبان‌ گویا و نافذ خود و با شرح‌ وقایع‌ و مصیبت‌های‌کربلا، رسوایی‌ بزرگی‌ برای‌ خاندان‌ بنی‌ امیه‌ به‌ بار آوردند! تبلیغاتی‌ که‌ بزرگ‌ بانوی‌ کربلا،زینب‌ 3 روی‌ واقعة‌ عاشورا با خطابه‌های‌ آتشین‌ خود انجام‌ می‌داد، موجی‌ از خشم‌ ونفرت‌ به‌ سوی‌ دودمان‌ اموی‌ سرازیر می‌ساخت‌ و افکار مردم‌ را آمادة‌ انقلاب‌ می‌نمود.
جاودانگی‌ عاشورا، پس‌ از چهارده‌ قرن‌ حاصل‌ کار همین‌ بانوان‌ بازمانده‌ بود که‌نگذاشتند این‌ واقعه‌ در صحرای‌ خشک‌ و سوزان‌ کربلا دفن‌ شود و فراموش‌ شود ویا از یادبرود. زیرا «تاریخ‌ کربلا یک‌ تاریخ‌ مذکر ـ مؤنث‌ است‌. حادثه‌ای‌ که‌ مرد و زن‌ هردو در آن‌نقش‌ داشته‌اند ولی‌ مرد در مدار خودش‌ و زن‌ در مدار خودش‌.»
انقلاب‌ اسلامی‌ مردم‌ ایران‌ نیز نمونة‌ همان‌ نهضت‌ عاشورا بود که‌ زنان‌ فداکاربسیاری‌ در آن‌ نقش‌ داشتند. از این‌ رو پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ یکی‌ از وظایف‌ زنان‌ جامعه‌این‌ است‌ که‌ با الگوگیری‌ از زینب‌ و رشادت‌های‌ او و سایر بانوان‌ کربلا، همواره‌ یگانه‌حامی‌ انقلاب‌ و خون‌های‌ شهدا باشند و عزت‌ و افتخاری‌ را که‌ حاصل‌ خون‌ هزاران‌ شهیدپیرو امام‌ حسین‌ می‌باشد، قدر بدانند و حفظ‌ نمایند.
منابع‌:
1ـ الفبای‌ فکری‌ امام‌ حسین‌، محمدرضا صالحی‌ کرمانی‌ ، چاپ‌ مشعل‌ آزادی‌، 1351، تهران‌.
2ـ امام‌ حسین‌ آفتاب‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ، محمد محمدی‌ اشتهاردی‌ ، انتشارات‌ سازمان‌ تبلیغات‌ اسلامی‌ ، 1376.
3ـ حماسه‌ حسینی‌ ، ج‌1 ، مرتضی‌ مطهری‌ ، انتشارات‌ صدرا ، 1379.
4ـ حماسه‌ حسینی‌ ، ج‌3 ، مرتضی‌ مطهری‌ ، انتشارات‌ صدرا ، 1375.
5ـ جامع‌ترین‌ مقتل‌ موضوعی‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ ، محمد بن‌ سلیمان‌ تنکابنی‌ ، دفتر نشر معارف‌ اسلامی‌ قم‌.
6ـ ره‌ توشه‌ راهیان‌ نور (متون‌ آموزشی‌ طرح‌ هجرت‌ / 23) ، مرکز آموزش‌ مبلغین‌،
انتشارات‌ دفتر تبلیغات‌ اسلامی‌ ، سال‌ 1378.
7ـ زنان‌ قهرمان‌ ، ج‌2 ، احمد بهشتی‌ ، انتشارات‌ آیین‌ جعفری‌ ، 1368.
8ـ زنان‌ نامدار در قرآن‌، حدیث‌ و تاریخ‌ ، ج‌2 ، احمد بهشتی‌ ، انتشارات‌ سازمان‌ تبلیغات‌ اسلامی‌ ، 1368.
9ـ زنان‌ نمونه‌ ، علی‌ شیرازی‌ ، انتشارات‌ دفتر تبلیغات‌ اسلامی‌ ، 1378.
10ـ قیام‌ حق‌ ، محمد علی‌ شرقی‌ ، ج‌1 ، انتشارات‌ دفتر تبلیغات‌ اسلامی‌ قم‌،1368.
11ـ ویژه‌نامه‌ گلستان‌ قرآن‌ ، دورة‌ جدید، شمارة‌ 60 ، ویژه‌ نامه‌ نمایشگاه‌ حضرت‌ سیدالشهدا.
12ـ فرهنگ‌ عاشورا ، جواد محدثی‌ ، انتشارات‌ معروف‌ ، 1374.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صفیر کبیر ( جمعه 89/10/24 :: ساعت 1:39 عصر )

»» اختلال اضطراب جدایی

اختلال اضطراب جدایی
مقدمه
اختلال اضطراب جدایی
اختلال اضطراب جدایی در هر سنی در کودکان ممکن است وجود داشته باشد. ولی کودکان در سنین مدرسه بیشتر آن را تجربه می‌کنند. همه کودکان کم و بیش نسبت به والدین خود وابستگی عاطفی پیدا می‌کنند و این وابستگی در حد تعادل هیچ‌گونه مشکلی را نه برای والدین و نه برای کودک بوجود نمی‌آورد. ولی بیشتر مادرها و به خصوص مادرانی که بیش از حد کودک را به خود وابسته کرده و مراقب رفتار و حرکات او هستند، از کودک خود شخصیتی منفعل می‌سازند که حتی قادر نیست زمانی کوتاه دوری از مادر را تحمل کند.
معمولا مادران کودکانی که دچار اضطراب جدایی هستند، دارای ویژگی‌هایی مثل افراطی بودن، مضطرب بودن، بیش از حد اندازه حمایت کننده، مردد ، غیرمنطقی ، حساس و عاطفی را دارند و این اضطراب خود را با بیان افکار منفی و استرس‌زا به بچه‌ها منتقل می‌کنند. آنها افرادی وسواسی ، کم تحمل ، نکته‌سنج و موشکاف هستند که احتمالا خود یا یکی از اطرافیان‌شان در کودکی دچار همین مشکل بوده‌اند.
علل ترس از مدرسه
ترس یا امتناع از رفتن به مدرسه بیش از آنکه علت شخصیتی و عاطفی داشته باشد، ناشی از یادگیری است. مادر یا پدری که در ارتباط خود با کودکان مفاهیم و نکته‌های منفی از محرک‌ها و مکان‌هایی مثل مدرسه یا درس خواندن می‌دهند، وقتی تجربه‌های منفی توام با وحشت و ترس و اضطراب خود را از دوران تحصیل و مدرسه ، تنبیه و توبیخ‌ها به بچه‌ها انتقال می‌دهند و از آنها می‌خواهند که مواظب رفتارهایشان باشند، خواه ناخواه ، بذر امتناع و ترس از مدرسه را در افکار آنها می‌کارند.
البته وابستگی بیش از حد به پدر و مادر و ترس از جدا شدن از آنها برای رفتن به مدرسه ممکن است علل دیگری هم داشته باشد. والدینی که یکی از کودکان خود را در نتیجه بسیاری و یا عوامل دیگر از دست می‌دهند، حساسیت خود را در مراقبت و نگهداری از کودکان دیگر بیشتر می‌کنند و همین باعث می‌شود که کودکان ناخودآگاه اضطراب ناشی از جدایی از پدر و مادر را تجربه کنند. این ترس غیرمنطقی از جدایی و رفتن به مدرسه در هر سنی و در بین دختران و پسران دیده می‌شود و در بین خانواده‌هایی که کودکان با فاصله‌های زیاد از یکدیگر متولد می‌شوند بیشتر است.
شدت این اضطراب تا اندازه‌ای است که کودکان در هنگام مدرسه رفتن مشکلات فراوانی را برای والدین ایجاد می‌کنند. آوردن بهانه‌های مختلف مثل شکایت ناشی از دل درد ، سردرد و... از جمله آنها است. والدین ممکن است این بهانه‌ها را جدی گرفته و از رفتن کودک به مدرسه ممانعت کنند و همین باعث می‌شود که ترس کودک هر روز بیشتر شود.
برای از بین بردن این اضطراب در کودکان چه باید کرد؟
قدم اول به عهده والدین است. پرهیز از وابسته کردن کودک به خود و عدم ایجاد تلقین‌های روحی مضر در کودکان زیر شش سال که ناشی از اضطراب جدا شدن از پدر و مادر است و ایجاد یک روحیه مستقل برای ایجاد آمادگی در کودک در مواجهه با کودکستان و مدرسه و... از اقدامات اولیه‌ای هستند که باید توسط والدین اجرا شوند. همچنین والدین نباید تجارب و بازخوردهای منفی خود را به کودک انتقال دهند. در سنین ابتدایی از ترساندن بچه‌ها ، ایجاد رعب و وحشت از معلم ، تشبیهات (اگر بچه خوبی نباشی به معلمت می‌گویم که تو را در کلاس حبس کند) خودداری کنند.
خاطرات ، یادواره‌ها و تجارب مثبت ، شاد و جالب خود را با معلمان دوره ابتدایی با کودکان در میان بگذارند، از معلم‌ها با القاب خوب یاد کنند، پیش از آغاز مدرسه آنها را با مسئولین ، معلمان و جو مدرسه آشنا کنند و به هیچ وجه به خاطر ضعف در فهم یا انجام تکالیف ، آنها را تنبیه یا توبیخ نکنند. همچنین والدین نباید بچه‌ها را در دوران ابتدایی به خود وابسته کنند و برای جلوگیری از انزواطلبی و دوری گزینی سعی کنند از معلمان در منزل استفاده نکنند و آنها را تا می‌توانند در محیط‌های آموزشی و حضور در جمع قرار دهند.
برای هر چه بیشتر کاهش ترس از مدرسه در کودکان باید سعی شود در هر مقطع از وجود کارشناسان روانشناسی و مشاوره بطور دائم در مدرسه ابتدایی و راهنمایی استفاده شود. مشاور با ایجاد روابط عاطفی پایدار می‌تواند کودکان را جهت ورود به مقاطع مختلف آماده کند و شیوه برخورد با مسائل و مشکلات عاطفی و آموزشی را به آنها بیاموزد و در آخر این که ایجاد یک محیط آموزشی سالم و شاد نیز از دیگر عوامل ایجاد اشتیاق به مدرسه رفتن در کودکان است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صفیر کبیر ( جمعه 89/10/24 :: ساعت 1:39 عصر )

»» انواع اختلالات اضطرابی

انواع اختلالات اضطرابی
اختلالات اضطراب انواع مختلفی از اختلالات را شامل می‌شوند:
وسواس
اختلال وسواس از جمله اختلالات رایج اضطرابی است. که به دو صورت فکری و عملی دیده می‌شود. در وسواس عملی تمایل و اجبار به انجام برخی رفتارها در فرد وجود دارد. بطوری که ممکن است فرد اجبار در شستن مکرر دستها ، وارسی اشیا مثل بسته بودن در ، شیر اجاق گاز ، یا انجام برخی رفتارهای دیگر داشته باشد. یک فرد وسواسی مجبور بود در پیاده رویی که راه می‌رفت موزائیک‌هایی که از روی آنها رد می‌شد، بشمارد. همچنین بیمار دیگری مجبور بود قبل از ترک منزل 20 بار دسته اجاق گاز را فشار دهد تا از بسته بودن آنها اطمینان حاصل کند.
برخی از افراد مبتلا به وسواس فکری هستند. به عبارتی این افراد دارای فکرها و تصاویر ذهنی هستند که مرتب در ذهن آنها تکرار می‌شود و آنها قادر به کنترل این افکار نیستند. بیماری که مبتلا به وسواس بود. دائما با این تصویر ذهنی که عابر پیاده‌ای را با چاقو زخمی کرده است مشغله فکری داشت. این افکار و تصاویر معمولا آزار دهنده هستند و فرد از کنترل آنها احساس عجز می‌کند. این اختلال با روشهای روان درمانی و دارو درمانی قابل درمان است.
حمله هراس
در این اختلال فرد به یکباره علائم اضطراب مثل تپش شدید قل بتنفس نا منظم مثل احساس خفگی ، لرزش ، عرق و نگرانی شدید در یک لحظه آنی تجربه می‌کند. این علائم به یکباره شروع می‌شوند و فرد به قدری دچار ترس و دلهره می‌شود که احساس می‌کند در حال مردن است. این حالت در یک لحظه شروع می‌شود و مدت زمان محدودی ادامه می‌یابد و بعد دوباره فرد به حالت عادی خود برمی‌گردد.
فوبی یا ترسهای خاص
در این دسته از اختلالات فرد از یک چیز یا موقعیت خاص ترس دارد. و تنها در مواجهه با آن چیز یا موقعیت دچار ترس می‌شود. مثل کسی که از حیوان مثل عنکبوت یا گربه و ... می‌ترسد و علائم شدید اضطرابی را در مواجهه با آنها از خود نشان می‌دهد. برخی از این افراد حتی از دیدن تصاویر مربوط به چیزی که می‌ترسند، دچار اضطراب می‌شوند. برخی دیگر از افراد از مکانهای خاص دچار اضطراب می‌شوند مثلا وقتی در خیابان قرار می‌گیرند، یا در آسانسور یا در مکانهای مرتفع. یک بیمار از اینکه از پله‌ها بالا یا پایین برود دچار علائم شدید اضطرابی می‌شد و به هیچ وجه حاضر نبود به مکانهایی وارد شود که مستلزم بالا رفتن یا پایین رفتن از پله‌ها بود.
برخی افراد از حضور در جمع دچار ترس و اضطراب می‌شوند. این افراد از این که در مقابل جمع قرار گیرند، صحبت کنند و یا هر دیگری دچار ترس و دلهره می‌شوند. این مشکل معمولا رایج است و در میان اقشاری شناخته می‌شود که به نحوی نیاز به قرار گرفتن در جمع پیدا می‌کنند مثل دانش آموزان و دانشجویان برای ارائه کنفرانس. یک بیمار مبتلا به این نوع ترس حاضر نبود در کلاس درس حاضر شود. باز کردن در و وارد شدن داخل کلاس برای او شدیدا اضطراب‌آور بود، بطوری که در شرف ترک تحصیل بود.
اختلال اضطراب فراگیر
این نوع از اختلالات با علائم اضطراب که در طول روز وجود دارند مشخص می‌شوند. یعنی تجربه علائم اضطراب مجدد به زمان و یا شرایط معین نیست و معمولا فرد از تجربه علائم اضطراب در زمانهای مختلف رنج می‌برد.
علت شناسی اختلالات اضطرابی
اختلالات اضطرابی دلایل مختلف فردی ، جسمانی ، روانی ، خانوادگی و ... می‌توانند داشته باشند. بنابراین یک علت مشخص واحدی برای تمام افراد شناخته می‌شود. علت بروز این اضطرابها معمولا در جریان مشاوره وروان درمانی شناخته می‌شوند و مورد بررسی قرار می‌گیرند. برخی اوقات علائم اضطرابی در نتیجه مشکلات و بیماریهای جسمانی مثلگواتر وکم خونی و یا مصرف داروهای خاص بوجود می‌آید که معمولا در جریان درمان مورد توجه قرار می‌گیرد.
درمان اختلالات اضطرابی
معمولا در درمان اختلالات اضطرابی از دارو درمانی و انواع روان درمانی استفاده می‌شود. با توجه به این که در هر یک از اختلالات تاکید بیشتری روی دارو درمانی ، روان درمانی یا هر دو می‌شود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صفیر کبیر ( جمعه 89/10/24 :: ساعت 1:39 عصر )

<   <<   41   42   43   44   45   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرکت در ویدیو کنفرانس های مختلف با Comfrog Video Chat 4.1
شرکت در ویدیو کنفرانس های مختلف با Comfrog Video Chat 4.1
شرکت در ویدیو کنفرانس های مختلف با Comfrog Video Chat 4.1
محافظت از سیستم در برابر حمله جاسوس افزار ها با Ashampoo AntiSpy
مینی ماساژور همراه بدن
مینی ماساژور همراه بدن
مینی ماساژور همراه بدن
محافظت از سیستم در برابر حمله جاسوس افزار ها با Ashampoo AntiSpy
محافظت از سیستم در برابر حمله جاسوس افزار ها با Ashampoo AntiSpy
رومانتویی از پوست نارگیل
رومانتویی از پوست نارگیل
بازی مدال افتخار 1 - خط شکنان
رومانتویی از پوست نارگیل
بازی مدال افتخار 1 - خط شکنان
بازی مدال افتخار 1 - خط شکنان
[همه عناوین(9166)][عناوین آرشیوشده]


آموزش[156] . مجموعه[63] . نرم[61] . فزار[51] . تحصیل[42] . راهنمای[40] . جامع[39] . حرفه[36] . تحصیلی[33] . مهندسی[32] . زبان[31] . سازی[30] . پذیرش[29] . کامل[27] . سی[25] . زنی[24] . تست[24] . دانشگاه[23] . تصویری[19] . آموزشی[19] . روش[18] . روانشناسی[18] . کامل[17] . فوتبال[16] . وتحصیل[16] . دی[16] . طراحی[16] . پکیج[16] . خارج[15] . خیاطی[15] . ساخت[15] . Learning[15] . حافظه[14] . تقویت[13] . ارشد[13] . بورس[13] . کنکور[13] . کارشناسی[12] . نقاشی[12] . بازی[12] . بسته[12] . تعمیرات[12] . دفاع[12] . تا[11] . فارسی[11] . فزارهای[11] . فایل[10] . قرآن[10] . گل[10] . مقدماتی[10] . منابع[10] . معکوس[10] . ورژن[10] . کشور[10] . شامل[10] . شخصی[10] . پیشرفته[10] . ترکیه[10] . حرکات[10] . بالینی[10] . انگلیسی[10] . CS[10] . بعدی[9] . آشپزی[9] . خارجی[9] . جزوه[9] . دکتر[9] . جدید[9] . ستاد[9] . یران[9] . مایا[9] . فلش[9] . فتوشاپ[8] . مبتدی[8] . مخصوص[8] . موبایل[8] . کودکان[8] . همراه[8] . نصرت[8] . سخنرانی[8] . رایگان[8] . صورت[8] . تند[8] . تکن[8] . خوانی[8] . آزمون[8] . پخش[8] . برنامه[8] . Flash[8] . Me[7] . Max[7] . More[7] . Pack[7] . باب[7] . بانوان[7] . پکیج[7] . Tell[7] . دنیا[7] . جادویی[7] . توسط[7] . شبکه[7] . راس[7] . رگ[7] . نور[7] . ویژه[7] . کاملترین[7] . منزل[7] . مرد[7] . کامپیوتر[7] . گیتار[6] . فروش[6] . فزایش[6] . مدیتیشن[6] . مدیریت[6] . متوسط[6] . مالزی[6] . ویندوز[6] . نسخه[6] . وب[6] . زنده[6] . زدواج[6] . شعبده[6] . سیدا[6] . صوتی[6] . طلاعات[6] . جدیدترین[6] . تبلیغاتی[6] . چگونه[6] . The[6] . to[6] . بدن[6] . Player[6] . Pro[6] . DVD[6] . Final[6] . Ds[5] . English[5] . AutoCAD[5] . Rosetta[5] . بدنسازی[5] . برای[5] . برتر[5] . بانک[5] . بهترین[5] . Studio[5] . Windows[5] . آرایی[5] . چهره[5] . خواب[5] . تار[5] . صفحه[5] . عمومی[5] . سرور[5] . سفره[5] . شخصیت[5] . رسال[5] . رنگ[5] . ورزشی[5] . همه[5] . هند[5] . نگارش[5] . یمیل[5] . ینترنتی[5] . کاربردی[5] . لکترون[5] . مجازی[5] . مدرک[5] . مدل[5] . معکوس[5] . فرانسوی[5] . فیلم[5] . قامت[5] . کردن[5] . کشور[5] . کودکان[5] . کار[4] . قبل[4] . فشرده[4] . فوق[4] . معلومات[4] . معرفی[4] . مهاجرت[4] . مدیا[4] . متن[4] . کارگاه[4] . کار[4] . یاهو[4] . ومهاجرت[4] . کودک[4] . کلاس[4] . کمترین[4] . نویسی[4] . موفق[4] . مو[4] . موزش[4] . هیپنوتیزم[4] . ها[4] . وپذیرش[4] . دیجیتالی[4] . روغن[4] . ریتم[4] . سایت[4] . سبک[4] . ساختمان[4] . زیبا[4] . ژورنال[4] . شرکت[4] . شده[4] . سیستم[4] . طلایی[4] . طالع[4] . پیام[4] . تای[4] . تصاویر[4] . توکد[4] . خودرو[4] . دروازه[4] . دبستان[4] . آشپزخانه[4] . آناتومی[4] . آمر[4] . آلمان[4] . آماده[4] . آهنگ[4] . Stone[4] . آب[4] . بصورت[4] . بوسیله[4] . بینی[4] . بیش[4] . بانی[4] . برق[4] . Secret[4] . Professional[4] . Photoshop[4] . Matlab[4] . CATIA[4] . For[4] . cd[3] . Baby[3] . Best[3] . Build[3] . %[3] . Learn[3] . Lock[3] . Maya[3] . Engineering[3] . Gold[3] . بر[3] . از[3] . با[3] . پلیومتر[3] . بگیریم[3] . Top[3] . Speak[3] . Server[3] . آلمانی[3] . آمادگی[3] . آرایش[3] . آزاد[3] . آسان[3] . درآمد[3] . دردانشگاه[3] . دانستنیهای[3] . دانشجویی[3] . دوبله[3] . دوره[3] . داخلی[3] . چون[3] . چی[3] . چینی[3] . حساب[3] . جزوات[3] . جهانی[3] . تشریح[3] . تعبیر[3] . تبلیغات[3] . ترین[3] . تحقیقات[3] . تخصصی[3] . طریق[3] . صول[3] . شمع[3] . شنا[3] . عمران[3] . عیب[3] . فال[3] . عکس[3] . سطح[3] . شهید[3] . سال[3] . سترالیا[3] . سخت[3] . دیجیتال[3] . رازهای[3] . روتوش[3] . روسافت[3] . نفرات[3] . و[3] . واقامت[3] .
 

>> بازدید امروز: 35
>> بازدید دیروز: 87
>> مجموع بازدیدها: 935679
» درباره من «

اس دی ان  sdn

.::مرجع کد آهنگ::.

.::دریافت کد موزیک::.



» پیوندهای روزانه «

ماه مارکت
مهشاپ ایرانی
خاوران شاپ
فروشگاه آنلاین هالیوود
زرشک با کیفیت بالای خراسان جنوبی
[آرشیو(5)]

» آرشیو مطالب «
فروشگاه تی شرت استین کوتاه وبلند پسرانه و دخترانه
عقب مادگی ذهنی علل عقب ماندگی ذهنی وانواع عقب ماندگی ذهنی
کتابخانه دیجیتالی با موضوع اینترنت روان شناسی اینترنت
نوجوانی روابط دختر و پسر و مشکلات بلوغ
فروشگاه نرم افزار های گرافیکی و تخصصی و آموزش آنها
مجموعه سخنان و پیام های رهبر انقلاب
فروشگاه تی شرت استین کوتاه وبلند پسرانه و دخترانه
آرشیو سوپر لینک های دوستان
آپدیت و یوزر پسورد nod 32
مسابقات اینترنتی و قرآنی
نوجوانی روابط دختر و پسر و مشکلات بلوغ
فروشگاه لوازم آشپزخانه و خانه و صنایع دستی
فروشگاه تی شرت استین کوتاه وبلند پسرانه و دخترانه
فروشگاه لوازم آشپزخانه و خانه و صنایع دستی
اتیسم کودکان اتیسم ععل اتیسم و درمان اتیسم و اتیستیک و اختلال نا
فروشگاه نرم افزار های گرافیکی و تخصصی
مقالات روان شناسی
عقب مادگی ذهنی علل عقب ماندگی ذهنی وانواع عقب ماندگی ذهنی و نابی
فروشگاه نرم افزارهای کاربردی و سیتم عامل و گرافیکی
فروشگاه نرم افزار های گرافیکی و تخصصی و آموزش آنها
کتابخانه دیجیتالی با موضوع اینترنت روان شناسی اینترنت
فروشگاه نرم افزار های گرافیکی و تخصصی
فروشگاه نرم افزار های گرافیکی
فروشگاه نرم افزار های گرافیکی و خدمات اینترنت و وب
فروشگاه نرم افزارهای کاربردی و سیتم عامل و گرافیکی
فروشگاه نرم افزار های گرافیکی
چند داستان از حضرت علی (ع)
فروشگاه تی شرت استین کوتاه پسرانه و دخترانه
مقالات دینی و احکام دینی
فروشگاه خدمات اینترنت و وب
دانلود فیلم برخورد مستقیم Direct Contact
رضا صادقی - دانلود آهنگهای رضا صادقی - فول آلبوم
درباره الی - دانلود فیلم درباره الی + عکسهای فیلم
دانلود فیلم اکشن The Sniper 2009 برای موبایل
دانلود فیلم اکشن Far Cry 2008 برای موبایل با کیفیت عالی
دانلود فیلم اکشن Live Free or Die Hard برای موبایل
دانلود فیلم ترسناک احضار شدگان برای موبایل با کیفیت عالی
دانلود فیلم آخرین حرف با بازی مهدی مقدم برای موبایل با کیفیت عا
دانلود فیلم سلطان عقرب The Scorpion King
دانلود سریال ها و فیلمهای روز دنیا
آلبوم جدید و فوق العاده زیبا و شنیدنی سلطان احساس , مجید خراطها
دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای فرزان و اشکان به نام ما سیاه
دانلود آهنگ جدید امیر شهریار به همراه اشکین 0098 به نام دوست دار
دانلود آلبوم جدید و فوق العاده زیبای حمید دل آلپی به نام منو بی
دانلود آلبوم جدید و بسیار زیبای اشکان یوسفی با نام وداع
دانلود آهنگ جدید و شاد هادی نادمی به نام چی بگم
دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای حامی به نام مرز تماشا
دانلود آهنگ جدید و زیبای بنیامین بهادری به نام بوی عید(اجرا شده
دانلود موزیک جدید صدای ستاره ها با صدای مهرداد جادوگر و علی سونا
دانلود آلبوم جدید فرهاد فخرالدّینی و سالار عقیلی به نام سمفونی
آرشیو سوپر لینک های دوستان
دی 89
مهر 89
مهر 89
شهریور 89
شهریور 89
شهریور 89
مرداد 89
خرداد 89

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «
عاشق آسمونی
اگه باحالی بیاتو
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند) HADERBAD SHENASI
مهر بر لب زده
بهترین نرم افزارهای، مالی، اداری حسابداری، انبارداری
مشاور
امام مهدی (عج)
یادداشتها و برداشتها
.: شهر عشق :.
جهاد ادامه دارد...
طریق یار
دوستی و دوست یابی
قافیه باران
برادران شهید هاشمی
توشه آخرت
مجموعه بیانات رهبر معظم
محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
کامپیوتر و لوازم جانبی و نرم افزار آموزش
عمو همه چی دان
فتو بلاگ
پرسش مهر
تنهاترین عاشق
* روان شناسی ** ** psycology *
تبادل نظر
وای ندیدید شما ا!!!!!!!
مجموعه مقالات رایانه MOGHALAT COMPUTER
راه و راهنما
Sense Of Tune
مقالات روان شناسی
کودکان استثنایی
جدیدترین یوزر پسورد آنتی ویروس nod32- Kaspersky - Avira
یوزر آنتی ویروس و مسابقات تبیان و راسخون و قرآنی
بیستِ E بیستترین فروشگاه
متالورژی_دانلود فایل برای دانشجویان (rikhtegari.com)
بهترین ها برای ایرانیان
شناختی
روان شناسی کودکان استثنایی
مهدویت
یا غیاث المستغیثین - روز های آبی من
for you
مذهب عشق
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
اتیسم
جوانان بیجار
کتابخانه دیجیتال روانشناسی
جنبش قطره سرگشته
دهاتی
کتاب الکترونیکی
قرآن معجزه ای جاوید
لبخند خدا
روان شناسی
آپدیت جدیدترین یوزر پسورد آنتی ویروس nod32
پرسش مهر ... پیشرفت ،راه‌های پیشرفت و موانع پیشرفت چیست ؟
اینم از حرف دل من ("بی تو بهتر")
صدفی برای مروارید
چـــــاوش ( چه خبر از دنیا ؟؟؟؟)
شرکت نمین فیلتر
جاذبه
میترایسم
فیلم، کارتون، سریال ایرانی، خارجی، موسیقی پاپ، کلاسیک
طوفان در پرانتز
تکنیک های تست زنی ، جزوات کنکور ، سوالات دبیرستان و پیش دانشگاهی
هسته ای
پرنسس خشگله عکس دانلود نرم افزار و بازی narmafzar gam aks
پرسش مهر 10
تنهای تنها
خدمات اینترنتی و حراج نرم افزار
نرم افزارهای تخصصی و موبایل و نرم افزارهای آموزشی تخصصی و موبایل
گالری لوازم آرایشی، بهداشتی
لوازم آرایشی و بهداشتی و ادکلن
پارس دانلود
ایران دانلود - دانلود نرم افزار - ویروس یاب
گالری دستبند، انگشتر، گردنبند، سرویس، گوشواره
گالری نرم افزارهای مالی، اداری حسابداری و انبارداری
گالری بهترین نرم افزارهای سیستم عامل، طراحی گرافیک، برنامه نویسی
مقالات اختلالات رفتاری و روانی...
گالری بهترین بازیها و سرگرمیهای حادثه ای و فکری
زیباترین
سیستم عامل، طراحی گرافیک و برنامه نویسی
گالری نرم افزارهای مکانیک، برق، الکترونیک، شیمی، معماری، عمران
گالری آموزش زبان های انگلیسی آلمانی فرانسوی عربی اسپانیایی
گالری نرم افزار آموزشی درسی، دانشگاهی، کامپیوتر، فنی مهندسی،کودک
بهترین نرم افزارهای موبایل سامسونگ، سونی اریکسون، موتورلا، نوکیا
گالری سریال ها، فیلم ها، کارتون های ایرانی و خارجی و نرم افزار
چهارراه
بهترین نرم افزارهای آموزشی زبان برای ایرانیان
کیتهای الکترونیکی،لوازم منزل، خودرو، موبایل،الکترونیکی
کتب الکترونیک، مجلات روانشناسی، مدیریت، اقتصاد، فنی، مهندسی،
بهترین دستبند، انگشتر، گردنبند، مدال، سرویس، گوشواربرای ایرانیان
بهترین ها لوازم آرایشی، لاغری، بهداشتی، عطر، ادکلن
بهترین نرم افزارهای بازی سرگرمی،حادثه ای، اتومبیلرانی،فکری، ورزش
گالری بهترین نرم افزار، کاربردی مکانیک، برق، الکترونیک، شیمی
بهترین های نرم افزار آموزشی درسی، دانشگاهی، کامپیوتر، فنی مهندسی
بهترین نرم افزارموبایلهای سامسونگ، سونی اریکسون، موتورلا، نوکیا
بهترین نرم افزارهای آموزشی برای ایرانیان
بهترین لوازم منزل،خودرو،کامپیوتر، موبایل و کیتهای الکترونیکی
بهترین کتب، مهندسی، روانشناسی، مدیریت، اقتصاد، لغت
گالری بهترین دستبند، انگشتر، گردنبند، سرویس، گوشواره
بهترین های نرم افزارهای، مالی، اداری حسابداری برای ایرانیان
گالری بهترین نرم افزارهای بازی سرگرمی،حادثه ای، اتومبیلرانی،فکری
نرم افزارهای کاربردی مکانیک، برق، الکترونیک، شیمی
جکستان . عکاسخانه
گالری نرم افزار آموزشی درسی، دانشگاهی، کامپیوتر، فنی
نرم افزار موبایل نوکیا، سونی اریکسون، موتورلا،
گالری بهترین نرم افزار آموزش زبان های انگلیسی
نرم افزار زبان های خارجی انگلیسی آلمانی فرانسوی عربی اسپانیایی
w x y z * دبلیو ایکس وای ضد * کد
گالری بهترین ها در رنگین کمان
بهترین نرم افزارهای آموزشی برای ایرانیان
زرشک و خواص زرشک و تقاضای زرشک
بانک مقالات روانشناسی
پایگاه عکس و پیامک و دانلود بازی و نرم افزار
فروشگاه کتب روانشناسی، اسلامی، ایران شناسی وسیستم عامل
لوازم خانگی و اثاثیه منزل و لوازم آشپزی
«Akazib.ir» هزار راه نرفته با دامنه جدید
فیلم، کارتون، سریال، موسیقی، پاپ، ایرانی
فروشگاه لوازم منزل،خودرو،کامپیوتر، موبایل و کیتهای الکترونیکی
کتاب، مهندسی، روانشناسی، مدیریت، اقتصاد، لغتنامه، شعر، داستان
دستبند، انگشتر، گردنبند، مدال، سرویس، گوشواره، زیورآلات
نرم افزارهای، مالی، اداری حسابداری، انبارداری،
لوازم بهداشتی آرایشی،عطر ، آدکلن ، لوازم لاغری و کرم
نرم افزارهای، بازی، سرگرمی،حادثه ای، اتومبیلرانی،فکری، ورزشی
فروشگاه نرم افزارهای سیستم عامل، طراحی گراف
نرم افزار کاربردی مکانیک، برق، الکترونیک، شیمی، معماری، عم
نرم افزار آموزشی درسی، دانشگاهی، کامپیوتر، فنی مهندسی،کودک
فروشگاه نرم افزارهای نوکیاو موتورلا و سونی اریکسون و سامسونگ
فروشگاه نرم افزارهای گرافیکی و سرگرمی و بازی
نرم افزارهای میکس مونتاژ و آموزشی میکس مونتاژ
پوشاک & تی شرت دخترانه پسرانه استین کوتاه و بلند & ژاکت
فروشگاه استثنایی
هتل دانلود
سکوت نیمه شب
کوچک های بزرگ
دهکده مجازی ...
دختر غریب
دانلود سانسور نشده های سریال افسانه جومونگ
پرسش مهر . ...... چگونه خدمتگذار خوبی باشیم
عکاسخانه
عکس های توپ گلها همه آفتاب گردانند
جک جک جکستان
پیچیدگی سکوت
متفاوت
فرهنگی هنری، عکس، مدل لباس، مانتو، ژاکت، سارافون دخترانه و زنانه
بهترین نرم افزارهای سیستم عامل، طراحی گرافیک و برنامه نویسی
گالری لوازم منزل،خودرو،کامپیوتر، موبایل و کیتهای الکترونیکی
گالری بهترین کتب مهندسی، روانشناسی، مدیریت، اقتصاد، لغتنامه
بهترین ها برای ایرانیان
سوالات کنکور دکتری
زازران
عدالت جویان نسل بیدار

» صفحات اختصاصی «

» طراح قالب «