تولیدکنندگان برتر بازار جهانی موبایل معرفی شدند
هیچ چیز غیر ممکن نیست. در واقع بهتر است بگوییم هیچ چیز قابل پیشبینی نیست؛ این موضوع هیچ استثنایی هم ندارد. درست به همین دلیل است که ممکن است همان شرکتی که تا دیروز رویای برترین بودن در بازارهای جهانی را در ذهن داشته، امروز یکی از همان برترینها باشد. بهترین نمونه در این مورد اتفاقی است که به تازگی برای شرکت بزرگ و پرطرفدار Apple افتاده است.
این شرکت با وجود تولید و عرضه یکی از بهترین و جنجالیترین محصولات در بازار گوشیهای موبایل و فروش قابل توجه iPhone در بازار کشورهای مختلف، تا همین چند وقت پیش هنوز به جمع برترین تولیدکنندگان بازار جهانی گوشیهای موبایل راه پیدا نکرده بود. بسیاری از کارشناسان معتقد بودند که این موضوع به دلیل تمرکز Apple بر سلیقه کاربران حرفهای و بازار کشورهای توسعه یافته و پیشرفته اتفاق افتاده است. با این همه اما بالاخره اتفاقی که پیشبینی آن را بسیاری از تحلیلگران و فعالان بازار موبایل کرده بودند، افتاد و Apple به جمع پنج تولید کننده برتر بازار جهانی موبایل پیوست.
آخرین گزارش موسسه تحقیقاتی IDC از بازار جهانی موبایل هم این موضوع را تایید میکند. بر اساس این گزارش بازار جهانی گوشیهای موبایل در فصل سوم امسال رشد 6/14 درصدی را تجربه کرده است. این رشد در واقع برای چهارمین فصل متوالی در این بازار اتفاق افتاده است تا به این ترتیب بازار موبایل چهارمین فصل متوالی با درصد رشد دو رقمی را بگذراند.
موبایلهای هوشمندبا بیشترین رشد
البته نباید تاثیر چشمگیر رشد سریع و فروش خوب موبایلهای هوشمند را در این زمینه نادیده گرفت. بهطور کلی اما گزارشهای IDC نشان میدهند که در فصل سوم سال 2010 چیزی برابر 5/340 میلیون دستگاه گوشی موبایل به سرتاسر جهان صادر شده، در حالی که این رقم برای همین زمان در سال 2009 برابر 1/297 میلیون دستگاه بوده است.
بهترین نشانه برای تاثیر بازار موبایلهای هوشمند بر بازار جهانی موبایل شاید حضور شرکت Apple که صرفا تولیدکننده موبایلهای هوشمند است، در فهرست پنج تولیدکننده برتر بازار جهانی باشد. حالا Apple بالاتر از شرکت RIM به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان موبایل در دنیا در فهرست برترینها قرار گرفته است. جالب است بدانید که این دو شرکت که در زمینه موبایلهای هوشمند فعالیت میکنند در این فصل بیشترین رشد را در میان دیگر تولیدکنندگان برتر داشتهاند.
«وین رستیوو» یکی از کارشناسان موسسه IDC در این مورد میگوید: «ورود Apple به جمع پنج تولید کننده برتر موبایل دنیا در واقع اهمیت حضور تولیدکنندگان موبایلهای هوشمند در این بازار را افزایش میدهد. این در حالی است که در این فهرست تنها تولیدکنندگان موبایلهای هوشمند بیشترین رشد را در بازار داشتهاند»
این در حالی است که این دو شرکت موبایلهای هوشمند، محصولات مبتنی بر سیستم عامل آندرویید را تولید میکنند که این موضوع فشار زیادی را بر شرکت Nokia که رهبر بازار جهانی موبایل است، وارد میکند. این شرکت در واقع بیشترین نفوذش در بازار کشورهای در حال توسعه با محصولات قدیمی و ارزانقیمت است. با این حال اما Nokia برای حفظ جایگاهش در بازار جهانی و باقی ماندن در عرصه رقابت در ماههای اخیر تمرکز بیشتری بر طراحی و تولید موبایلهای هوشمند کرده است.
زوال تدریجی گوشیهای قدیمی
با این اوصاف کارشناسان معتقدند که بازار جهانی موبایل تا پایان سال 2014 با رشد موبایلهای هوشمند همراه شده و رشد میکند. رشد موبایلهای هوشمند هم در واقع به خاطر ارتقای سلیقه کاربران در ارتباطات روزمرهشان اتفاق میافتد.
در این میان بازار کشورهای آسیای پاسیفیک به عرصه رقابتی جدی برای تولیدکنندگان تبدیل شدهاند، اما همچنان Nokia در این بازار پیشرو است. این در حالی است که در بازار این کشورها محصولات نه چندان با کیفیت با برندهای ناشناخته هم سهم قابل توجهی را به خودشان اختصاص دادهاند. موبایلهای هوشمند اما در این بازار به تدریج جای خودشان را باز کرده و در میان کاربران آسیایی حسابی پر طرفدار شدهاند. در بازار ژاپن اما تولیدکنندگانی مانند Sharp، Panasonic، Fujitsu و NEC بیشترین سهم بازار را در اختیار دارند.
بازار کشورهای اروپای غربی هم به مدد حضور پر رنگ موبایلهای هوشمند همچنان در حال رشد است. در این بازار محصولاتی مانند iPhone 4 و محصولات آندروییدی شرکتهایی مانند HTC و Samsung بیشترین فروش را به خودشان اختصاص دادهاند. با این همه موبایلهای هوشمند تنها یک پنجم صادرات موبایل به این کشورها را در اختیار دارند.
بازار موبایل در ایالات متحده اما تقریبا بهطور مطلق در اختیار موبایلهای هوشمند است. در این میان محصولاتی مانند i، i Phone 4، BlackBerry T،T orch 9800، HTC EVO 4G، Motorola DROID و DROID2 بیشترین فروش بازار را در اختیار دارند. این در حالی است که پیشبینی میشود تا پایان سال موبایل هوشمند Galaxy شرکت Samsung هم دردسته پر فروشهای این بازار قرار بگیرد. در این میان موبایلهای قدیمیتر هم فروش کمی دارند و به تدریج از این بازار حذف میشوند. در بازار ایالات متحده موبایلهای مبتنی بر سیستم عامل آندرویید طرفداران بیشتری دارند. در کانادا موبایلهای آندروییدی ارزان قیمت مانند محصولات S، S amsung LG، Sony Ericsson و Motorola خریداران بیشتری دارند.
در بازار کشورهای آمریکای لاتین اما با وجود ادامه بحران اقتصادی، مقبولیت موبایلهای هوشمند در این بازار رشد بازار موبایل را در آن تضمین کرده است. محصولات شرکتهایی مانندAlcatel ، ZTE و Huawei در این بازار طرفداران بیشتری دارند. این شرکتها حتی سهم بازار را در این کشورها از Nokia هم ربودهاند.
بهطور کلی اما بازار جهانی گوشیهای موبایل در فصل سوم سال 2010 رشد خوبی را تجربه کرده است و رقابت را در میان برترین تولیدکنندگان جهانی به شکل جدیتری درآورده است. به این ترتیب عملکرد هر کدام از این تولیدکنندگان را در زیر میخوانید:
Nokia: این شرکت هنوز هم برترین تولیدکننده بازار جهانی موبایل است، اما رشد سالانه صادرات جهانی آن در این فصل به کمتر از 2 درصد رسیده است. فصل سوم در واقع اولین فصل حضور مدیر عامل جدید این شرکت است و میتواند ارزیابی خوبی از تاثیر حضور «استیو الوپ» به حساب بیاید. این شرکت در این فصل رشد 61 درصدی در میزان صادرات موبایلهای هوشمند داشته است، اما متوسط قیمت فروش این محصولات تا 136 یورو کاهش پیدا کرده است.
Samsung: این شرکت روند رشد جدیدی را در این فصل آغاز کرده است و در راستای آن 70 میلیون دستگاه موبایل را به سرتاسر دنیا صادر کرده است. این موج در واقع با خبر معرفی و عرضه محصول جدید این شرکت یعنی Galaxy S i9000 به راه افتاده است. این شرکت تصمیم دارد تا پایان سال 2010 موبایلهای هوشمند بیشتری را به بازار عرضه کند.
LG Electronics: این شرکت اما برخلاف رقبایش روزهای نه چندان خوبی را در فصل سوم سپری نکرده است. این تولید کننده کرهای در این فصل کاهش دو رقمی رشد سالانه در میزان صادراتش را تجربه کرده است. این در حالی است که مسوولان این شرکت از تصمیم برای تمرکز بیشتر بر بخش موبایلهای هوشمند خبر دادهاند. البته بعضی از کارشناسان این اتفاق را ناشی از تاثیر تغییر مدیر عامل این شرکت در فصل سوم میدانند.
Apple: یک تازه وارد جنجالی که بالاخره در این فصل در دسته برترین تولیدکنندگان بازار جهانی موبایل قرار گرفته است. این شرکت بزرگ توانست از سد شرکتهایی مانند RIM و Sony Ericsson بگذرد و در جایگاه چهارم بهترین تولیدکنندگان بازار جهانی قرار بگیرد. این شرکت در فصل سوم محصول پر طرفدار iPhone 4 خودش را بهطور همزمان در هفده کشور مختلف عرضه کرد.
RIM: این تولید کننده آمریکایی به دنبال موفقیت محصول Curve 8520 خودش در بازار توانست رکورد جدیدی را در میزان صادراتش به ثبت برساند. همچنین معرفی محصول جدید Torch این شرکت هم میتواند تضمینی برای ادامه روند رشد آن در بازار باشد.
Sony Ericsson: این شرکت با وجود آنکه در فصل سوم صادرات 4/10 میلیون دستگاهی را تجربه کرد، اما بالاخره از جمع پنج تولید کننده برتر جهانی بیرون افتاد. این شرکت از سال 2004 در این فهرست بود و حالا بعد از گذشت شش سال در رتبه ششم این فهرست قرار گرفته است.
ما تو را گوگل کردیم!
مارتا به آرامیاز پلهها پایین آمد. یک لیوان چای برای خودش ریخت و نزدیک شومینه نشست. فرد روزنامه صبح را به دستش داد و توجه او را به خبری در صفحه اول جلب کرد. مقالهای راجع به رد کردن ادعای یک زن مبنی بر کمردرد مزمن بر اساس نوشتههای روانشناسانهاش روی اینترنت توسط شرکت بیمه بود.
مارتا سرش را تکان داد. «این موضوع هر روز بدتر میشود. دور نیست روزی که مدارک و سوابق پزشکی همه روی اینترنت قرار بگیرد. دیگر حتی فکرهایمان هم شخصی نیست.» مارتای 58 ساله ادعا نمیکرد که در مسائل مربوط به اینترنت یک خبره است و قبول داشت که اطلاعاتش را تنها از روزنامهها به دست میآورد. «فرد، دیگر رازی وجود ندارد. ما باید به زندگی کردن در این شرایط جدید عادت کنیم.»
در همین زمان تلفن زنگ زد. جان هم اتاقی قدیمیفرد در دانشگاه بود که در حال حاضر در چند روزنامه آمریکایی در شانگهای کار میکرد. این دو دوست زیاد با هم ارتباط نداشتند و تنها هر از چندی احوال یکدیگر را میپرسیدند. پس از احوالپرسی، جان گفت که دخترش سوزان که در سانفرانسیسکو است، شنیده است که سازمان فرد میخواهد در چین هم شعبه بزند و او مایل است که در این حرکت سهیم باشد. جان از فرد پرسید که آیا او را میبیند یا نه. فرد سوزان را از زمانی که یک کودک بود دیگر ندیده بود. «او دختر خوبی است. مطمئنم از دیدن او پشیمان نمیشوی.»
«من از دیدن او خوشحال میشوم. بگو با منشیام هماهنگ کند.»
نامزد
یک ماه بعد سوزان در آنطرف کشور در مقابل آینه خودش را تحسین میکرد. او لبخندی بر لب داشت که رضایت او از زندگیاش را نشان میداد. او حس میکرد که در مسیر درستی قرار دارد. سوزان که در چین بزرگ شده بود، هنوز 30 سال هم نداشت. دو زبان ماندالین و چینی محلی را به خوبی صحبت میکرد، با اینکه دانش آموز متوسطی بود در چند مدرسه عالی پذیرفته شده بود و برکلی را برای تحصیل انتخاب کرده بود. چرا که پدرش هم در همین دانشگاه درس خوانده بود. او مدرک کارشناسی خود را در رشته تاریخ چین گرفت. با گرفتن چند پیشنهاد شغلی، تصمیم گرفت که در یک شرکت مشاوره مدیریتی مشغول به کار شود. سپس به استنفورد رفت و مدرک MBA خود را از این دانشگاه گرفت.
در یک شرکت طراحی لباس مشغول به کار شد و شرکت را به سود آوری فراوان رساند. الان هم با این تجارب شغلی مایل بود تجربه مدیریتیاش را در بازارهای با رشد سریع مانند چین گسترش دهد. او وسایلش را برداشت، در را پشت سرش بست و به سمت فرودگاه رفت تا به فیلادلفیا نزد فرد برود.
مغازه چینی
فرد هر روز صبح ساعت 5:30 صبح منزل را به قصد دفترش ترک میکرد. او کارهای زیادی برای انجام دادن داشت و وقت برای تلف کردن نبود. با اینکه سازمان در سال 2006 یک فروش پنج میلیارد دلاری را تجربه کرده بود، اوضاع به همین منوال ادامه پیدا نکرده بود. چهار سال پیش سازمان فرد را استخدام کرده بود که با استفاده از یک عمر تجربهای که در مدیریت شرکتهای تولیدکننده وسایل گران قیمت داشت، سازمان را از وضعیت سکون در آورد.
این کار چندان هم آسان نبود. با اینکه برخی از کارهایی که فرد کرده بود کمیسازمان را به سمت سودآوری برده بود، ولی مشکل بزرگتر از این حرفها بود. مشکل این بود که مارک مغازه کم کم داشت مثل مشتریانش پیر میشد و جوانان، بیشتر ترجیح میدادند لباسهای ارزان قیمت تر بخرند. پس برنامههایی برای ایجاد تغییرات بسیار بزرگ در تصویر سازمان در ذهن مشتریان و همچنین در خطوط تولید نیاز بود.
بزرگترین برنامه فرد این بود که سازمان را به چین گسترش دهد؛ چرا که بازار محصولات لوکس در این کشور سالانه 70 درصد رشد میکرد. او میلیونها دلار را برای باز کردن شعب جدید در برخی از شهرهای چین سرمایهگذاری کرده بود. با برنامههایی که ریخته بود، فرد تنها به یک تیم برنده نیاز داشت. او رزومه سوزان را در دست گرفته بود: «واقعا سوزان الان چگونه شده است؟ شاید بشود برای او جایی در شرکت پیدا کرد. در این صورت هم به یک دوست لطف کردهام و هم یک ستاره در حال رشد را استخدام کردهام.»
اولین برخورد
وقتی سوزان وارد اتاق شد، اولین عکسالعمل فرد این بود که بگوید او بسیار به مادرش شبیه است. آنها کمی راجع به زندگی سوزان و خانوادهاش صحبت کردند و سوزان در حالی که اطراف اتاق را نگاه میکرد، به دنبال حرفهای هوشمندانه ای بود که به مذاق فرد خوش بیاید. او گفت: «چینیها میخواهند کمی جنبههای روانی را وارد ماتریالیسمی بکنند که در دهه گذشته کشور را به دست گرفته است. بهتر است که برای رویارویی با این موضوع آماده باشید.»
کاملا مشخص بود که او از جان نمیخواهد که به او لطف کند. او مقامیرا میخواست که لیاقتش را داشت. او میخواست که رهبر تیم در یکی از شهرهای چین شود. او گفت: «یک مغازه بسیار بیشتر از تنها شکل و نام برند است، بلکه برآورده کننده تمایلات مددوستی افراد است. من میتوانم کمک کنم صنعتی را بسازید که مردم برای خرید کردن از آن از یکدیگر پیشی بگیرند. میتوانیم از برخی مدلهای قدیمیچینی در طراحی برند استفاده کنیم.»
فرد گفت: «من راه را برای تو باز میکنم. چند مصاحبه ترتیب میدهم و از آن به بعد خودت باید از خودت مواظبت کنی.»
سوزان چشمکی زد و گفـت: «حتما رییس».
اخبار صفحه نهم
ویرجینیا مدیر بخش منابع انسانی سازمان از کارهای فرد ناراحت بود. او فکر میکرد که فرد استعدادهای داخلی را نادیده میگیرد و فقط از روی حس ششم، تیم مورد نظرش را انتخاب میکند. او از شیوهای که فرد تنها پس از یک بار دیدن سوزان در مورد او صحبت میکرد، چندان خشنود نبود. البته با نگاهی به معرفی نامههای سوزان او دید که کارفرمایانش از او بسیار راضی بودند. همه او را به عنوان فردی بسیار خلاق و ریسک پذیر توصیف کرده بودند. او در حالی که فایل سوزان را مرتب میکرد، به عنوان یک کار معمول نام او را در اینترنت جستوجو کرد تا 11 صفحه اول گوگل در مورد او را ببیند. در صفحه نهم موضوعی بود که جالب به نظر میرسید. داستانی در یک روزنامه در سال 99 که او را به عنوان رهبر یک کمپ مخالفت با سازمان تجارت جهانی در چین به تصویر کشیده بود.
ویرجینیا فکر کرد که این موضوع عجیب است و در این فکر بود که کمی بیشتر در این مورد جستوجو کند، که نامهای از فرد به دستش رسید که در آن اعلام کرده بود که امروز نمیتواند او را ببیند. ویرجینیا از این موضوع ناراحت شد و فکر کرد که باید یافتههایش را هر چه سریعتر با فرد در میان بگذارد.
یک پست قدیمی
فرد مشغول آماده کردن اتاق برای جلسه بود که ویرجینیا وارد اتاق شد. او یافتههایش را که پرینت کرده بود، به فرد داد. «من فکر میکنم که سوزان در چین میتواند ما را با مشکل روبهرو کند.» فرد گفت: «جان مادرت ویرجینیا. در مورد هر کسی که در اینترنت جستوجو کنی، اگر کمیدقیق باشی، مطمئنا میتوانی موضوعات نگران کنندهای پیدا کنی.» ولی در واقع او خوشحال بود که ویرجینیا نتوانسته بود چیزی جدیدتر از اخبار مربوط به هشت سال پیش پیدا کند.
«بهتر است از سوزان بخواهیم که داستان را خودش تعریف کند.» فرد آنقدر از اینترنت سررشته داشت که بداند هر کسی میتواند در آن اطلاعاتی که مایل است را بگذارد. ولی ویرجینیا گفت که شاید بهتر باشد قضیه را با وکلای سازمان در میان بگذارند. چرا که آنها داشتند این موضوع را بررسی میکردند که جستوجوی سابقه افراد متقاضی شغل در اینترنت از نظر قانونی مشکلی نداشته باشد. ویرجینیا گفت: «شاید خوب نباشد اگر به او بگوییم که چون سابقه او را در اینترنت جستوجو کردهایم، نمیخواهیم او را استخدام کنیم.»
«شاید. ولی افرادی با این رزومه هر روز متقاضی کار در شرکت نمیشوند. اگر ما او را استخدام نکنیم، بسیاری شرکتهای دیگر برای استخدام او سر و دست میشکنند.»
تصمیمگیری
مارتا و فرد در حال رفتن به رستوران برای شام بودند که مارتا پرسید قضیه از چه قرار است. او میدید که حواس شوهرش جمع نیست. فرد داستان را برای او تعریف کرد و سپس پرسید: «من چه باید بکنم؟ با گسترشی که اینترنت پیدا میکند، هر روز جوانان کمتری را میتوان یافت که مشکلی نداشته باشند. من فکر میکنم افراد باید کمیبخشندهتر باشند.»
مارتا چند دقیقه سکوت کرد و سپس گفت: «پستهای اینترنتی وقتی درست شدند، دیگر از بین نمیروند. دیر یا زود افرادی پیدا میشوند که این اطلاعات را بیابند و اگر این اطلاعات به دست افراد نامناسب برسد، برنامههایی که برای چین ریختهای، نابود میشوند.»
فرد تعجب کرد. او انتظار داشت که مارتا بگوید که اصلا به این موضوع اهمیت ندهد و سوزان را استخدام کند. او با خودش فکر کرد: «نمیدانم. مشکل اینجاست که من میخواهم بهترین افراد ممکن را برای این تیم انتخاب کنم. و اگر تنها آنهایی را مد نظر داشته باشم که همیشه بدون کوچکترین خطر کردنی زندگی کردهاند، چگونه خواهم توانست یک تیم عالی بسازم؟»
سوال: آیا فرد باید سوزان را بهرغم سابقهای که در اینترنت از او موجود است، استخدام کند؟
فرمول جدید برای محاسبه ضریب نفوذ اینترنت
بازار دیجیتال– بالاخره بعد از مدتها اما و اگر و ارائه آمار ضد و نقیض از میزان ضریب نفوذ اینترنت در کشور، سازمان فناوری اطلاعات خبر از نهایی شدن فرمول ضریب نفوذ اینترنت را داده است.
گفته میشود تعیین فرمول ضریب نفوذ کاربران اینترنت در کشور به سفارش شرکت فناوری اطلاعات و توسط محققان دانشگاه شریف انجام شده است. به باور کارشناسان با توجه به نفوذ روزافزون اینترنت در زندگی مردم، محاسبه تعداد کاربران اینترنت میتواند با ارائه تصویری مناسب از میزان و حوزههای نفوذ اینترنت در کشور، بستر مناسبی برای سیاستگذاری و برنامهریزی در این حوزه ایجاد کند.
فرمول جدید آمد
بسیاری از کارشناسان علت ارائه آمار متناقص از سوی سازمان فناوری اطلاعات را به دلیل استفاده از فرمول اشتباهی میدانند که این سازمان مورد استفاده قرار میدهد.
به اعتقاد این کارشناسان این فرمول به لحاظ فنی دارای چندین خطا است. اولین خطای این فرمول این است که مبنای اینترنتی کشور تنها روش Dial Up در نظر گرفته شده است. دوم اینکه پارامترهای ورودی این فرمول اشتباه است؛ چرا که در فرمول فرض شده که تمام پهنای باندی که در نقاط بینالمللی داریم صرف مصرف خانگی میشود و این در حالی است که بخش عمده پهنای باند کشور صرف انتقال دادههای اقتصادی و تلفن اینترنتی میشود. سومین اشتباه این فرمول نیز به محاسبههای ریاضی آن بر میگردد. در واقع مبنای ریاضی این فرمول این است که به طور مثال 1000 مگابایت پهنای باند کشور را به کانالهای 64 کیلو بیتی تقسیم و هر 64 کیلو بیت را به یک تعداد نفر کاربر اختصاص دادهاند. ایراد این محاسبه این است که زمانی که در مورد ضریب نفود اینترنت صحبت میشود منظور مجموع کاربرانی است که در یکسال به اینترنت متصل میشوند، اما زمانی که در خصوص پهنای باند صحبت میشود تعداد کاربرانی در نظر گرفته میشود که در یک لحظه و به طور همزمان به اینترنت متصل میشوند. با توجه به انتقاداتی که نسبت به فرمول سازمان فناوری اطلاعات وارد میشد، از چندی پیش مسوولان این سازمان خبر از نهایی شدن فرمول جدیدی داده بودند که میتواند خطاهای به وجود آمده در میزان تعداد کاربران اینترنت را کاهش دهد و گویا این فرمول پس از مدتها انتظار نهایی شده است.
حمیدرضا ربیعی، عضو هیات علمی دانشکده مهندسی کامپیوتر دانشگاه شریف، با بیان اینکه امروزه ضریب نفوذ اینترنت به عنوان یکی از شاخصهای اصلی توسعهیافتگی کشورها محسوب میشود و این ضریب نشان دهنده میزان دسترسی کاربران یک کشور به اینترنت است در گفتوگو با خبرگزاری مهر اظهار داشت که در چند سال اخیر ارقام متفاوتی از وضعیت ضریب نفوذ اینترنت در کشور اعلام شده است که با توجه به تحلیلهای کارشناسی صورت گرفته و اعلام نظر کارشناسان متخصص، این آمار صحیح و واقعی نیست، زیرا در تعیین این ضریب از منابع علمی و معتبر استفاده نشده است. وی در ادامه اظهار داشته است که تیم فعال در این پروژه پس از طی فازهای مختلفی از قبیل بررسی وضعیت کشورهای جهان، وضعیت اینترنت در داخل کشور و همفکری با صاحبنظران، سرانجام موفق به ارائه فرمولی شد که با شرایط بومی کشور در این زمینه حداکثر هماهنگی ممکن را داشته باشد. این شرایط بومی شامل مواردی چون شرایط اداری، وضعیت بستر و زیرساخت اینترنت در کشور، میزان دسترسی به اطلاعات و بسیاری از موارد دیگر است.
به گفته ربیعی برای محاسبه فرمول ضریب نفوذ اینترنت 4 روش پیشنهاد شد که با توجه به میزان اطلاعات موجود و سیاستهای متولیان توسعه اینترنت، یکی از این روشهای پیشنهادی انتخاب شد. البته برای بالابردن دقت و کاهش خطا، میتوان یک روش را به عنوان روش اصلی در نظر گرفت و از روشهای دیگر به عنوان ابزار مکمل بهره برد.
یکی از ویژگیهای بارز این روش قابلیت به کارگیری فرمول در مقیاسهای جغرافیایی کوچکتر (مانند استان یا شهر) است، به طوری که هر شهر یا استان میتواند بر اساس این رابطه تعداد کاربران ضریب نفوذ اینترنت خود را محاسبه کند که مشارکت استانها را به همراه خواهد داشت. از دیگر ویژگیهای این طرح میتوان به پویا بودن آن اشاره کرد، به گونهای که قابلیت افزوده شدن فناوریهای جدید به آن را دارا است.
هر چند هنوز نمی توان در خصوص صحت استفاده از فرمول جدید اظهار نظر کرد، اما اکثر فعالان بر این باورند که اگر بتوان با استفاده از این فرمول جدید به آمار واقعی ضریب نفوذ اینترنت در کشور دست پیدا کرد بسیاری از مشکلات به وجود آمده برای سیاستگذاری و برنامهریزی در حوزه فناوری اطلاعات کشور حل میشود.
از ضریب نفود 35 درصدی تا 11 درصدی
ارائه آمار از میزان ضریب نفوذ اینترنت در ایران همیشه با اما و اگر های بسیاری همراه بوده است. مسوولان وزارت ارتباطات هر بار ضریب نفوذ در این بخش را اعداد عجیب و غریبی عنوان میکنند که با آمار و ارقام بینالمللی فاصلههای بسیاری دارد و هر بار هم برای مطرح کردن این آمارهای متفاوت دلیل خاص خود را بیان میکنند. به عنوان مثال در آخرین اظهار نظر سعید مهدیون، مدیرعامل سازمان فناوری اطلاعات، در واکنش به انتقادات مطرح شده در خصوص میزان ضریب نفوذ اینترنت اظهار داشته است که آمارهای متفاوت در مورد ضریب نفوذ اینترنت و تعداد کاربران اینترنت در کشور میتواند ناشی از اختلاف در تعریف کاربر اینترنت باشد. وی در ادامه به منشا اختلاف در مورد آمار کاربران اینترنت، به تعریف کاربر اینترنتی اشاره کرده و افزوده بود که تعریف ما در سازمان فناوری اطلاعات ایران از کاربر اینترنت یک تعریف استاندارد و جهانی است که براساس آن کاربر اینترنت کسی است که در طول ماه یکبار به اینترنت مراجعه کرده باشد. معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات همچنین خاطر نشان کرد برای تعیین ضریب نفوذ اینترنت معیار تمام جمعیت کشور نیست، بلکه براساس استانداردهای بینالمللی، افراد شش سال به بالا محاسبه میشوند، یعنی وقتی اعلام می کنیم که ضریب نفوذ 35 درصد است، یعنی 35 درصد افراد بالای شش سال کشور از اینترنت استفاده میکنند.
در حالی مهدیون صحبت از ضریب نفوذ 35 درصدی اینترنت میکند که مرکز آمار ایران سال گذشته میزان ضریب نفوذ اینترنت در کشور را 1/11 درصد اعلام کرد. در آن زمان سازمان فناوری اطلاعات در واکنش به این آمار تنها به این نکته اکتفا کرد که این سازمان در حال حاضر تمایلی به پاسخگویی در این زمینه را ندارد و آمارهای منتشر شده از سوی سازمان آمار نیز واقعی نیستند. روابط عمومی این سازمان همچنین در ادامه اظهار داشت، مرکز آمار بدون هماهنگی با سازمان فناوری اطلاعات این آمار را آن هم از طرف خودش منتشر کرده است که به هیچ وجه هم مورد تایید شرکت فناوری اطلاعات نیست. همچنین روابط عمومی این شرکت این قول را داد که به زودی پیگیر این اظهارات اشتباه خواهد شد. پیگیری که با گذشت 7ماه از سال هنوز به نتیجه روشنی نرسیده است.
روان شناسی زن و مرد ( قسمت هفتم )
نویسنده:زهره رییسی
عوامل مؤثر در تقویت تفاوت های بین زن و مرد
در قسمت قبل به مقایسه زن و مرد در زمینه های هنری پرداختیم. اینک در ادامه می خوانیم...
علاوه بر تغییراتی که از لحاظ ساختار فیزیولوژیکی و روانی بین زن و مرد وجود دارد، شیوه نگرش و نحوه تربیت نیز از همان روزهای اولیه زندگی برای نوزاد دختر و پسر متفاوت است. جنسیت فرد برحسب مذکر یا مؤنث بودن از اهمیت زیادی برخوردار است. اولین پرسش پس از متولد شدن نوزاد درباره دختر یا پسر بودن اوست. جنسیت فرزند برای بسیاری از والدین مهم است. بررسی بسیار گسترده ای که توسط پیترسون و دیگران صورت گرفت نشان داده 90 درصد مردان و 92 درصد زنان آرزو داشتند نخستین فرزندشان پسر باشد.
اگر دختر چهار ساله ای دوست دارد با عروسک بازی کند و به او لباس بپوشاند این بدان معنا نیست که او در آینده نمی تواند یک مهندس یا یک حقوقدان بشود. در بازی کودکان آن چه اهمیت دارد اینست که اسباب بازی- های متنوعی در دسترس آنها قرار گیرد.
رفتار والدین در مورد فرزندان دختر و پسر متفاوت است. حتی نحوه بغل کردن نوزاد نیز فرق می کند. پدران اکثراً نوزاد دختر را با احتیاط بیشتری بغل می نمایند و هنگام بازی با نوزاد پسر، وی را بیشتر بالا و پایین می اندازند. افزون بر آن در انتخاب رنگ و نوع لباس و تزیین اتاق خواب نوزاد تفاوت هایی قایل می شوند، معمولاً برای دختران بیشتر از رنگ صورتی و قرمز و لیمویی و برای پسران بیشتر از رنگ آبی و یا رنگ های تیره تر استفاده می کنند.
در انتخاب اسباب بازی نیز برای آنها تفاوت قایلند. برای دختر بچه عموماً عروسک و وسایل خانه بازی گرفته می شود و برای پسران خرید اسباب بازی هایی همچون ماشین و تفنگ رایج است. کمتر کسی برای هدیه تولد پسر بچه ای عروسک تهیه می کند.
«کاتز» ، در مورد نحوه برخورد والدین با کودک و اسباب بازی ، پژوهشی انجام داد. او در یک آزمایشگاه روان شناسی برخورد بزرگسالان را با یک کودک 3 ماهه که لباس زردی به تن داشت مشاهده می نمود. در این تحقیق به بعضی از آنها گفته شده بود نام کودک «مری» است. و به بعضی گفته شده بود که نام کودک «جانی» است. در اتاق نیز سه اسباب بازی وجود داشت. یک عروسک، یک توپ فوتبال و یک ماشین. بزرگسالانی که فکر می کردند کودک دختر است معمولاً عروسک را در اختیار او قرار می دادند و اشخاصی که فکر می کردند نوزاد پسر است بیشتر ماشین را در اختیارش قرار می دادند. چند سال بعد زمانی که آزمایش مجدداً تکرار شد همان نتایج به دست آمد. کاتز نتیجه گرفت بزرگسالان اغلب بدون این که درباره موارد استفاده و کاربرد اسباب بازی ها بیندیشند تصور می نمایند دختر یا پسر لازم است هر کدام با اسباب بازی مخصوص جنس خود بازی کنند.
زمانی که زن ها می خواهند در بیرون از خانه کار کنند بسیاری از مردها مانع می شوند و اگر هم با شاغل بودن زن موافقت کنند، شرایطی دارند و با هر کاری و در هر حالی موافقت نمی کنند. حتی در جوامعی که ظاهراً زن ها از نظر اقتصادی و اجتماعی برابری کامل با مردها دارند باز هم تصمیمات عمده سیاسی، علمی، اجتماعی و هنری توسط مردها گرفته می شود. بدیهی است که همه این عوامل موجب هرچه بارزتر شدن تفاوت های بین دو جنس می شوند.
«کاتز» هم چنین معتقد است اسباب بازی های دخترانه مانند عروسک به دختران اجازه نمی دهند که مهارت های مکانیکی را به خوبی پسران که معمولاً با کامیون ها و بلوک ها بازی می کنند تمرین کنند و دخترها به خوبی پسرها در مدارس به خاطر تجسم فضایی و مهارت های ریاضی پاداش نمی گیرند.
«ایورباخ»، روان شناس کودک از موزه اسباب بازی بین المللی سان فرانسیسکو ، معتقد است اگر دختر چهار ساله ای دوست دارد با عروسک بازی کند و به او لباس بپوشاند این بدان معنا نیست که او در آینده نمی تواند یک مهندس یا یک حقوقدان بشود. در بازی کودکان آن چه اهمیت دارد اینست که اسباب بازی های متنوعی در دسترس آنها قرار گیرد.
همان طور که در مباحث قبل ذکر شد، تفاوت های جنسی زن و مرد در سایه تفاوت های رفتاری اطرافیان تکمیل می گردد. مثلاً دیدیم که مرد قوی تر، اما در مقابل آسیب پذیرتر از زن است؛ استقلال و اتکاء به نفس بیشتری دارد، حادثه جوتر، پرخاشگرتر، جاه طلب تر و کنجکاوتر از زن است. استعداد مکانیکی و تجسم فضایی او بهتر است و اهل سیاست است. زن نیز استعدادهایی دارد که ارتباط او را با دیگران تسهیل می کند، از نظر بدنی و روانی زودتر از مرد بالغ می شود و مهارت های کلامی و مخصوصاً سیالی کلامی در او بیشتر و بهتر است . به مراقبت و توجه از دیگران تمایل نشان می دهد، زود جوش تر و سازگارتر از مرد است، و دنیا را با دید اخلاقی و زیباشناسی می بیند.
زیربنای زیستی فوق از همان لحظه تولد تحت تأثیر بسیاری از عوامل اجتماعی و فرهنگی قرار می گیرد. مثلاً از همان اوان کودکی دخترها را به تقلید از الگوهای مادران ، و پسرها را به تقلید از الگوهای پدران وادار و تشوی می -کنند . اگر دختر بچه ای رفتار مادرش را تقلید کند تشویق می شود و اثر این تشویق تقویت می شود و به تکرار آن رفتار می پردازد، اما اگر رفتار مردانه را تقلید کند نه تنها تشویق نمی شود بلکه از انجام آن منع می گردد.
تفاوت های دو جنس تا حدودی نیز توسط اجتماع تعیین می شود. از همان کودکی به بیشتر دخترها تلقین می- شود که باید در روابط اجتماعی خود آرام تر و منفعل تر باشند. دخترها و زن ها اجازه دارند به راحتی گریه کنند و در رفتار خود لطافت و محبت نشان دهند؛ اما مردها باید دلیر، مصمم و قادر به کشیدن درد و رنج در خلوت .
دنیای امروز در دست مردهاست، حتی زمانی که زن ها می خواهند در بیرون از خانه کار کنند بسیاری از مردها مانع می شوند و اگر هم با شاغل بودن زن موافقت کنند، شرایطی دارند و با هر کاری و در هر حالی موافقت نمی کنند. حتی در جوامعی که ظاهراً زن ها از نظر اقتصادی و اجتماعی برابری کامل با مردها دارند باز هم تصمیمات عمده سیاسی، علمی، اجتماعی و هنری توسط مردها گرفته می شود. بدیهی است که همه این عوامل موجب هرچه بارزتر شدن تفاوت های بین دو جنس می شوند.
یکی دیگر از عوامل مؤثر در تفاوت های بین زن و مرد ، تلویزیون می باشد. پژوهش ها نشان می دهد که کودکان کمتر از 5 سال به طور متوسط ، 25 ساعت در هفته را به تماشای تلویزیون می گذرانند. به این ترتیب تا زمانی که دوره دبیرستان را به پایان برسانند، حدود 15 هزار ساعت از وقت خود را به تماشای برنامه های تلویزیون صرف کرده اند. براساس تحلیل های سربین برنامه های تلویزیون به سه طریق، الگوهای قالبی زن و مرد را به کودکان و نوجوانان آموزش می دهد.
1- مردها بیش از زنان، در برنامه نشان داده می شوند. این رقم را تحلیل گران حدود سه مرد در برابر یک زن گزارش کرده اند.
2- مردان و زنان در فعالیت های مختلفی اشتغال دارند، بدین معنا که مردان بیشتر به کارهای علمی، صنعتی و فعالیت های جسورانه و زنان به کار در خانه ( نظافت، اطو کشیدن، آشپزی) مشغولند. هر چند اداره کردن محیط خانه خود کار با ارزشی است ولی همه توان زن نمی تواند به آن محدود باشد. افزون بر این، زنان بیش از مردان ناراحتی ها و احساس های منفی را بروز می دهند، مردان مسایل را بهتر حل می کنند و زنان در حل مسایل به یاری دیگران نیاز دارند.
3- در برنامه ها به رفتار مردانه بیش از رفتار زنانه، ارزش و پاداش تعلق می گیرد. فراوانی پاداش مردان، نسبت به زنان دو بر یک و فراوانی تنبیه مردان نسبت به زنان نیز سه بر یک است. در نتیجه اعتنا به مردان در برنامه ها، بیشتر بوده و زنان بیشتر مورد بی توجهی اند. اگر کودکان نقش های قالبی جنسیتی را از تلویزیون می آموزند، پس آنان که ساعات بیشتری به تماشای تلویزیون می پردازند بیش از بقیه ، نقش های قالبی را که تلویزیون ارایه کرده است، می پذیرند و اعمال می کنند. (البته لازم به ذکر است در کشور ما ممکن است تلویزیون دقیقاً نقش های فوق را در رابطه با نقش زن و مرد القاء نکند و تأثیر آن به گونه ای دیگر باشد.)
کتاب ها و منابع درسی
پژوهش های اخیر نشان می دهد که در بسیاری از کتاب ها و منابع درسی، در مقاطع مختلف تحصیلی، دختران و زنان حضور کم رنگی دارند و با آن که زنان نزدیک به 50 درصد جمعیت را تشکیل می دهند کمتر از 30 درصد مطالب و تصاویر به آنان مربوط می شود، که این خود نیز می تواند عامل مؤثر در تصویر تفاوت جنسیت زن و مرد باشد. در اینجا باز هم تکرار می کنیم که اثر اجتماع در ایجاد تفاوت های فردی به هیچ وجه قابل انکار نیست. کلیه تفاوت های فردی و کلیه
تفاوت های زنان و مردان در اثر کنش متقابل محیط و توارث به وجود می آید. آخرین کلام این است که وجود تفاوت بین زن و مرد به معنای برتری یکی بر دیگری نیست. «اِن اَکرَمَکُم عِندَالله اَتقکُم – همانا بزرگوارترین شما نزد خداوند، پرهیزکارترین شماست». (حجرات / 13)
منبع: مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج
روانشناسی زن ومرد (قسمت ششم)
نویسنده:زهره رئیسی
مقایسه زن و مرد در زمینه ی هنری
در قسمت قبل به ویژگی های زنان و مردان از لحاظ قدرت پرداختیم . اینک در ادامه می خوانیم ...
اضطراب و اعتماد به نفس
بسیاری از مطالعات نشان می دهند که دختران مضطرب تر و هراسناک تر از پسران می باشند. در جریان امتحانات ، دختران بیشتر درس می خوانند ولی پسرها بیشتر نتیجه می گیرند. پسرها در مواقع امتحان آرام هستند، بازی می کنند ؛ سوت می زنند و شب امتحان را اکثراً می خوابند. در حالی که دختران نخوابیده اند و درس خوانده اند، با این حال پسرها موفق ترند . پسرها در جلسه امتحان از روحیه بهتری برخوردارند. بسیاری از دخترها در هنگام امتحان واکنش های فیزیولوژیک و اضطراب را بیشتر نشان می دهند و دستشان دچار تعریق و یا سرد شدگی شدید می شود.
از دید هنر، زن جنس برتر است. تمام آن چه که زنان در هر قشر و طبقه ای که باشند انجام می دهند هنر است اما چون در شمار هنرهای رسمی و جدی که در نمایشگاه قابل ارایه باشند، نیستند جامعه انسانی کمتر به آنها توجه می کند.
تپش
قلب بالاتری دارند. دهانشان بیشتر خشک می شود ولی این علایم در پسران بسیار کمتر است . شاید یکی از علل آن باورهای قالبی باشد که گفته می شود مردان نباید بترسند و اضطراب خویش را آشکار سازند و بنابراین مردان کمتر اضطراب خود را نشان می دهند. گرچه این موضوع ادعایی بیش نیست ولی قابل تعمق است.
در زمینه اعتماد به نفس نیز پژوهشگران دست به آزمایش هایی زده اند. برای مثال محققانی مانند مدنیک و توماس امتحانی از یک درس در بین عده ای دختر و پسر به عمل آوردند و قبل از تصحیح اوراق امتحانی نظرات امتحان دهندگان را جویا شدند. نتیجه نشان داد دختران در قیاس با پسران نمرات کمتری را برای خود محک زده و از اعتماد به نفس کمتری برخوردارند که البته این موضوع رابطه مستقیم با مسایل اجتماعی دارد. در بسیاری از مواقع خانم ها توانمندی های حقیقی خویش را ارایه نمی دهند تا مبادا موجبات آزردگی دیگران را فراهم آورند. بنابراین نتایج به دست آمده در این مورد چندان قابل اعتماد نیستند.
مقایسه زن و مرد در هنر
از مهمترین عواملی که در راه خلق یک اثر هنری لازم است وجود یک استعداد هنری قابل تشخیص است. اگر کسی استعداد هنری نداشته باشد، نمی توان او را هنرمند کرد. از دیگر لوازم هنر، خیالپردازی است و علاوه بر داشتن استعداد هنری و خیال پردازی ، صبر و شکیبایی هم لازم است. گفته شده سرخوردگی نقطه آغاز هنر است، اکثر هنرمندان پس از دوره سرخوردگی به توفیق رسیده اند.
در تاریخ ادبیاتِ
هنریک حقیقت انکار ناپذیر آن است که سرخوردگی های عاشقانه عامل اصلی توفیق هنرمندان بوده است. البته امکانات مالی و اعتدال عاطفی نیز مؤثر بوده است. هیچ هنرمندی در میان قحطی زدگان به توفیق نرسیده است. دیگر توفیق هنر، اعتدال در عاطفه است. آنها که به شدت عاطفی اند و یا کاملاً خشک و منطقی هستند در هنر کمتر از مردم معتدل توفیق دارند.
بسیاری از مطالعات نشان می دهند که دختران مضطرب تر و هراسناک تر از پسران می باشند. در جریان امتحانات ، دختران بیشتر درس می خوانند ولی پسرها بیشتر نتیجه می گیرند. پسرها در مواقع امتحان آرام هستند، بازی می کنند ؛ سوت می زنند و شب امتحان را اکثراً می خوابند. در حالی که دختران نخوابیده اند و درس خوانده اند، با این حال پسرها موفق ترند . پسرها در جلسه امتحان از روحیه بهتری برخوردارند.
در یک کلام می توان گفت از دید هنر، زن جنس برتر است. تمام آن چه که زنان در هر قشر و طبقه ای که باشند انجام می دهند هنر است اما چون در شمار هنرهای رسمی و جدی که در نمایشگاه قابل ارایه باشند، نیستند جامعه انسانی کمتر به آنها توجه می کند. زنان در عرصه پرورش کودک و گرداندن زندگی و انواع کارهای ظریف از مردان جلوترند. اصلاً یک هنر شاخص و مهم زنان، زندگی با مردان است و هنر شاخص تر مردان ، اداره کردن زنهاست. زندگی سالم و شاد و رو به ترقی و پیشرفت ، اغلب مدیون زنان یک سرزمین است. زنان در هنرهای نمایشی توفیق بیشتری از مردان به دست می آورند و این برخلاف تصور عامه هیچ ارتباطی با زیبایی آنها ندارد.
ادامه دارد ...
در قسمت بعد به عوامل مؤثر در تفویت تفاوت های بین زن و مرد می پردازیم.
منبع: مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج
روان شناسی زن و مرد ( قسمت پنجم )
نویسنده:زهره رئیسی
مقایسه زن و مرد از نظر قدرت
در قسمت قبل به تفاوت های زن و مرد از لحاظ خلقی پرداختیم. اینک در ادامه می خوانیم ...
قدرت ، اشکال گوناگونی از جمله قاطعیت، پرخاشگری، رقابت و رهبری دارد . در ذیل به تفاوت های زن و مرد در مورد هر یک می پردازیم. «مک کوبی» و «جاکلین» معتقدند که پرخاشگری در شخصیت و رفتار اجتماعی فرد ریشه دارد و در بروز آن تفاوت های جنسی بارزی دیده می شود. این یافته شامل انواع رفتارهای پرخاشگرانه و حتی پرخاشگری کلامی نیز می شود. شواهد نشان می دهد بسیاری از جنایات توسط مردان صورت گرفته است. لیکن این امر شامل زنان هم می شود مع الوصف براساس تحقیقات انجام شده مردان رفتارهای پرخاشگرانه تری نسبت به زنان دارند.
میزان و درجه قاطعیت در زنان و مردان در بیشتر موقعیت های زندگی واقعی آنان متفاوت است ولی به طور کلی می توان گفت قاطعیت در زنان در مقایسه با مردان کمتر و حالت های انفعالی آنان بیش از مردان است.
« فرودی» ، پرخاشگری بارز میان زن و مرد را در چهار مورد دسته بندی کرده است:
1) مردان رفتارهای پرخاشگرانه بدنی را به مراتب بیش از زنان بروز می دهند. این امر در گزارش های آنان در زمینه رؤیاها، هدف ها و رفتارها و عادات آنها به کرات شنیده شده است. براساس تحقیقات ، پرخاشگری ، بیشتر یک ویژگی مردانه است تا زنانه ؛ بنابراین مردان می کوشند خود را با الگوهای مردانه وفق دهند. تحقیقی که به مدت 32 سال از 1932تا 1965 در برخی کشورها انجام گرفته، نشان داده است که مردها همیشه از زن ها پرخاشگرترند. تنها موردی که زن ها پرخاشگری بیشتری نشان می دهند عبارت است از پرخاشگری کلامی . بدین معنا که زن ها زمانی که عصبانی می شوند و حالت پرخاشگری به آنها دست می دهد بالنسبه بیشتر از مردها به فحاشی و دشنام دادن می پردازند.
2) مردان و زنان تقریباً به طور یکسان خشونت و شوخی های خصمانه را تأیید می کنند.
3) زنان بیشتر از مردان، درباره پرخاشگری احساس گناه و پشیمانی می کنند و همین احساس موجب می شود تا از اعمال پرخاشگرانه به دور باشند.
4) زنان بیشتر از مردان نسبت به قربانیان پرخاشگری همدلی می کنند و از آنجایی که در همدردی و همدلی قوی تر از مردان هستند بنابراین بیشتر می توانند خود را در موقعیت فرد صدمه دیده قرار دهند و با او همدلی کنند. بنابراین مردان به طور جدی پرخاشگرتر از زنان هستند ؛ اما اگر در موقعیت هایی زنان احساس گناه و همدلی نکنند می توانند به اندازه مردان پرخاشگر باشند.
درباره علل پرخاشگریِ بیشتر مردان نسبت به زنان، دلایل مختلفی ارائه شده است که دارای مبنای زیستی و توجیه های هورمونی است که از بین آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1) بین کروموزوم Y و هورمون آندروژن رابطه ای دیده شده است. تحقیقات دیگری در مورد مردان دارای پرخاشگری غیرعادی، نشان داده است که برخی از این افراد دارای یک کروموزوم Y اضافی بوده و ساختار کروموزومی آنها به صورت (XYY) است.
مدیران مرد دقت بیشتری صرف رفتارهای مدیر مانند پند و اندرز دادن و یا ایراد گرفتن می کنند و مدیران زن وقت بیشتری را به بالا بردن روحیه همدلی میان اعضای گروه اختصاص می دهند.
از طرف دیگر گفته شده وجود کروموزوم Y اضافی را نمی توان دلیلی بر ذاتی بودن پرخاشگری در جنس نر دانست چنان چه مشخص شده است وجود کروموزوم Y اضافی سبب افزایش و درشتی اندام می شود، اما چه بسا وجود اندام قوی و قد بلند از نظر اجتماعی سبب ممتاز شدن این افراد از نظر نیروی بدنی و در نتیجه، مثلاً استخدام آنها در شغلی مانند نگهبان زندان و یا کارهایی که پرخاشگری را ایجاب می کند باشد. بدون تردید عده زیادی از افراد دارای کروموزوم اضافی را می توان یافت که حالت پرخاشگری غیر عادی ندارند و یا بسیار پرخاشگرانی را می توان پیدا کرد که فاقد کروموزوم Y اضافی باشند.
2) پسران خردسال بیشتر از دختران خردسال به بازی های خشونت آمیز علاقه نشان می دهند و شاید این امر یک علت اجتماعی داشته باشد که پرخاشگری را حق مسلم پسرها می داند و دخترها را از این کار منع می کند و گاهی اوقات والدین علاوه بر تحمل پرخاشگری پسرها، آنها را تقویت نیز می کنند و در مقابل ، دخترها را به مطیع بودن وادار می کنند.
3) مطالعات بین فرهنگی نشان می دهد در بسیاری از کشورها، مردان پرخاشگرتر از زنانند.
هر چند عوامل محیطی و اجتماعی تأثیر و رابطه مستقیم با پرخاشگری دارد ولی مسایل اجتماعی نمی تواند تنها دلیل پرخاشگری باشد. بنابراین پدیده پرخاشگری باید یک ریشه زیستی هم داشته باشد.
براساس تحقیقات انجام شده در مورد علل پرخاشگری سه عامل زیر می توانند مؤثر باشند:
الف- تمایز اولیه مغز در جهت الگوی شر بودن
ب- میزان هورمون های خون، مخصوصاً آندروژن ها
ج- رویدادهای خاص محیط زندگی
قاطعیت
قاطعیت ، عبارتست از توانایی و ایستادگی فرد برای دریافت حق خود، بدون زیر پا گذاشتن حقوق دیگران. قاطعیت معنایی درست در نقطه مقابل پرخاشگری دارد چرا که در پرخاشگری برعکس قاطعیت، حقوق طرف مقابل مورد تجاوز قرار می گیرد. به طور کلی دختران منفعل تر از پسران عمل می کنند و پسران بیشتر به روش های پرخاشگرانه گرایش دارند. به موازات رشد، افراد نسبت به «قاطعیت» نگرشی بسیار مثبت پیدا می کنند و آن را سودمندترین راهکارها می یابند. میزان و درجه قاطعیت در زنان و مردان در بیشتر موقعیت های زندگی واقعی آنان متفاوت است ولی به طور کلی می توان گفت قاطعیت در زنان در مقایسه با مردان کمتر و حالت های انفعالی آنان بیش از مردان است. روی کرد قاطعیت به مراتب سازنده تر از رویکرد انفعالی است و روی کرد پرخاشگری مخرب نیز نیست.
رقابت
در زمینه رقابت و تفاوت های آن در دو جنس ، یافته های متفاوتی ارایه شده است. در بعضی پژوهش ها هیچ گونه تفاوتی در رقابت بین زن و مرد دیده نمی شود و در بعضی دیگر رقابت در پسران بیش از دختران گزارش شده است.
وقتی مردم خود را در برابر یک جمع می یابند نگران چگونگی مواجهه خود با آن جمع اند و معتقدند که باید به گونه ای رفتار نمایند که قابل قبول به نظر آیند و زنان بیشتر نگران قضاوتی هستند که در مورد آنها می شود ؛ بنابراین ملایم تر و مطیع تر رفتار می کنند.
رهبری و مدیریت
پژوهش های انجام شده توسط اسکلیسون و همکاران نشان داد بین مدیریت و رهبری مردان و زنان تفاوت هایی وجود دارد. آنها دریافتند از نظر درصد زمانی که مدیران زن و مرد صرف می کنند و یا سرعت حل مسایل گروه ، تفاوت قابل ملاحظه ای میان آنها نیست ولی در راهبری و شیوه ی مدیریت آنها تفاوت هایی دیده می شود. مدیران مرد دقت بیشتری صرف رفتارهای مدیر مانند پند و اندرز دادن و یا ایراد گرفتن می کنند و مدیران زن وقت بیشتری را به بالا بردن روحیه همدلی میان اعضای گروه اختصاص می دهند. هم چنین زنانی که به دلیل توانمندی هایشان به عنوان مدیر برگزیده شده اند به عنوان زنان برجسته و برتر عمل می کنند و ترکیبی از شیوه های مدیریتی مردانه و زنانه را به کار می برند.
ترغیب و قانع سازی
شخص قدرتمند می تواند دیگران را درباره موضوعی گاه مغایر با اعتقاد اصلی شان قانع سازد. کسی که انگیزه قدرت در وی قوی است قادر است در احساسات و افکار دیگران نفوذ نماید. حال باید دید آیا میان زن و مرد در نوع راهبردهایی که در قانع ساختن دیگران به کار می برند، تفاوت وجود دارد؟
جانسون در پژوهش هایش تفاوت میان زن و مرد را در راهبردهایی که به کار می برند در سه زمینه زیر بیان می کند:
1- قدرت غیر مستقیم در برابر مستقیم
زنان دارای قدرت غیر مستقیم، و مردان دارای قدرت مستقیم هستند.
2- قدرت شخصی در برابر قدرت عینی و محسوس.
به نظر می رسد زنان از قدرت شخصی مانند دوست داشتن، محبت و تأیید استفاده می کنند در حالی که مردان از قدرت عینی مانند پول و قدرت بدنی بهره می گیرند.
3- بی پناهی در برابر شایستگی
زنان گاه با راهبرد بی پناهی دیگران را قانع می کنند. برای نمونه هنگام پنچر شدن لاستیک اتومبیل ، کنار جاده ، با بی پناهی به اتومبیل خود تکیه زده و منتظر کمک می ایستند ؛ در حالی که مردان از شایستگی خود هر چند اندک به عنوان یک راه برد ترغیب و قانع سازی بهره می گیرند.
نفوذ پذیری
در برابر هر شخصی که توانایی قانع سازی دارد، باید فردی نفوذپذیر نیز وجود داشته باشد. روان شناسان اجتماعی بر این باورند که زنان به مراتب بیش از مردان نفوذ پذیرند و تفاوت در میزان نفوذ پذیری آنها از نظر آماری معنی دار است. زنان به ویژه در موقعیت هایی که زیر فشار دیگر اعضای گروه باشند، آسان تراز مردان تحت تأثیر قرار گرفته و تغییر عقیده می دهند.«اش»، در زمینه نفوذ پذیری و به عبارتی همنوایی ، آزمایشی انجام داده که معروف است . آزمایش «اش» بدین شرح است:
یک دانشجوی پسر دانشگاه داوطلب شده است تا در یک کار تحقیقی نقش آزمودنی را به عهده گیرد. در این تحقیق که یک آزمایش ادراک دیداری است او به همراه چند نفر دیگر ( که در واقع هم دستان آزمایشگرند) دور میزگردی می نشیند، به اعضای گروه یک خط عمود نشان داده می شود و بعد از آنها خواسته می شود که بگویند کدام یک از سه خط عمود دیگری که به آنها نشان داده می شود برابر با خط قبلی است ( هر سه خط مقایسه و خط اصلی همزمان به آزمودنی نشان داده می شوند یکی از این خطوط از نظر طول برابر با طول خط اول است و خط های دیگر از نظر تفاوت با آن طوری هستند که اختلاف با آنها کاملاً بارز است). در این آزمایش از افراد خواسته می شود انتخاب خود را با صدای بلند و یکی یکی به نوبت بیان کنند. آزمودنی واقعی طوری نشسته که همیشه نفر ما قبل آخر است. بدین ترتیب این تصور در آزمودنی شکل می گیرد که کار بسیار ساده است. همین عمل در چندین کوشش بعدی نیز تکرار می شود. سپس در یک کوشش که در آن نیز انتخاب مانند انتخاب های دیگر ساده و روشن است، نخستین هم دست آزمایشگر پاسخی را می دهد که آشکارا غلط است یعنی کوتاه ترین خط را برابر با خط X معرفی می کند. وهمه هم دستان دیگر هم همین کار را انجام می دهند و پاسخ آشکارا غلط را انتخاب می کنند. وقتی که نوبت پاسخ به آزمودنی واقعی مورد نظر می رسد و همه آزمودنی های قبلی پاسخی غلط را انتخاب کرده اند او چه خواهد کرد؟ آیا به عقیده خود پای بند می ماند، و یا با دیگران همنوا شده و نظر آنها را می پذیرد؟ این شیوه ای بود که دریک رشته آزمایش توسط «اش» انجام شد.
براساس تحقیقات ، پرخاشگری ، بیشتر یک ویژگی مردانه است تا زنانه ؛ بنابراین مردان می کوشند خود را با الگوهای مردانه وفق دهند.
یکی از یافته های «اش» در زمینه همنوایی تفاوت های بین دو جنس زن و مرد بود.«اش» مشاهده کرد در آزمایش هایی که مواجهه ، رو به رو بود و فرد می بایست به طور علنی با جمع مخالفت کند تفاوت های بین دو جنس ظاهر می شد. یعنی وقتی در آزمودنی ها این باور را به وجود می آوردند که دارند آنها را مشاهده می کنند، زنان بیشتر همنوایی می کردند تا زمانی که پاسخ آنها دریک موقعیت خصوصی تر و بدون مشاهده شدن اعلام می شود. ایگلیی معتقد است وقتی مردم خود را در برابر یک جمع می یابند نگران چگونگی مواجهه خود با آن جمع اند و معتقدند که باید به گونه ای رفتار نمایند که قابل قبول به نظر آیند و زنان بیشتر نگران قضاوتی هستند که در مورد آنها می شود ؛ بنابراین ملایم تر و مطیع تر رفتار می کنند.
ادامه دارد...
در قسمت بعد به مقایسه زن و مرد در زمینه ی هنری می پردازیم.
منبع:مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج
تفاوت های زنان و مردان از نظر شیوه های ارتباطی
شیوه های ارتباطی
استنباط بیشتر افراد از کلمه :«ارتباط » تنها ارتباط گفتاری است و بیشتر افراد درباره
تفاوت مرد و زن ، در شیوه ی ارتباط های گفتاری پنداشت های قالبی دارند. مانند این که زنان پر حرف تر از مردان هستند ، مردان از اصطلاحات بیشتر استفاده می کنند و زنان لطیف تر سخن می گویند. هر چند پژوهش ها ، برخی از این پنداشت ها را تأیید می کند ولی بسیاری از این پنداشت ها از واقعیت به دور است.
افزون بر آن ما می توانیم بدون استفاده از کلمات، با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم . حالات چهره ما ، لبخندها و اخم ها ، ارتباط های غیرکلامی برقرار می نمایند. دختران از همان اوان کودکی برتری کلامی را نسبت به پسران نشان می دهند . در صحبت کردن ، هم از کلمات بهتری استفاده می کنند و هم روان تر سخن می گویند. سیالی کلام نیز در آنها بهتر است . منطقه کلامی در نیمکره چپ مغز ، در
ناحیه بورکا و ورنیکه می باشد و تحقیقات نشان داده است در زنان نیمکره چپ مغز غالب است. در اینجا به چهار قسمت الگوهای حرف زدن، کیفیت صدا، کلمات ویژه ، و عبارات و محتوای سخن می پردازیم.
تحقیقات نشان می دهند که زن ها و مردها از روش های متفاوتی برای نشان دادن گوش کردن خود استفاده می کنند. زن ها در حین گوش دادن بیشتر سر تکان می دهند و از کلماتی مانند آهان، بله و... استفاده می کنند و مقصودشان نیز از استفاده این کلمات این است که «دارم به حرف های شما گوش می دهم». ولی مردها کمتر این حرکات را انجام می دهند و بیشتر زمانی از این اصوات و کلمات استفاده می کنند که بخواهند توافق خود را اعلام نمایند.
الگوهای حرف زدن
باور عموم افراد بر آن است که زنان به طور کلی پر حرف تر از مردانند. آنها می توانند ساعت ها تلفنی یا حضوری با افراد صحبت کنند و تمایلی به سکوت کردن ندارند. اما به اعتقاد سوایکر ( 1975) مردان بیشتر حرف می زنند. جالب اینجاست که دختران جوان بیش از پسران جوان حرف می زنند ، که این خود توانایی گفتاری بیشتر آنها را نشان می دهند. ولی در گروه های مختلط جنسی بزرگسالان، مردان راحت تر و بهتر سخن می گویند ، شاید بتوان این امر را به مسائل اجتماعی ربط داد. یکی دیگر از دلایلی که باعث می شود زنان پر حرف به نظر برسند ، این است که مطالب را با جزییات کامل تشریح می نمایند و این امر ناشی از نوع نگرش و دید جزئی آنها نسبت به مطالب است.
کلمات و عبارات
زنان و مردان با وجودی که از کلمات مشابه استفاده می کنند ولی حرف یکدیگر را نمی فهمند. کلماتی که ما به کار می بریم دارای دو قسمت هستند:
1- پیام 2- فراپیام. اطلاعاتی که به وسیله معانی کلمات منتقل می شوند «پیام» و آنچه درباره روابط مخابره می شوند ، تلقی در قبال یک دیگر، موقعیت و حرفی که می زنیم، حالت چهره و وضعیت بدنی ما در هنگام صحبت کردن ، «فراپیام» را تشکیل می دهند. در حالی که کلمات اطلاعاتی را منتقل می سازند، طرز سخن ما ، بلندی صدا، سرعت حرف زدن، لحن و ادای کلمات و تأکیدها ، ذهنیت ما را مشخص می سازند؛ حالتی که به مخاطب ما می فهماند عصبانی هستیم، یا احساس دوستانه داریم و می خواهیم صمیمی تر شویم همان فراپیام است. پژوهش ها نشان داده اند زن ها بیشتر از پیام به فراپیام اهمیت می دهند. در حالی که برای مردها خود پیام اهمیت بیشتری دارد.
زنان برای بیان احساسات به خود حق می دهند از انواع صفات عالی و مبالغه آمیز استفاده کنند و احساسات خود را غلیظ جلوه دهند. مثلاً می گویند:« توهیچ وقت به فکر ما نبودی» « تو همیشه دیر می آیی» « صد بار به شما گفتم». زن محدودیتی در استفاده از لغات نمی بیند در صورتی که مردان این کلمات را واقعی پنداشته و واکنش نامناسب نشان می دهند. مثلاً می گویند « در یک ماه گذشته فقط یک شب دیر آمدم ».
زنان بیشتر از مردان، هنگام گفتگو با همجنسان خود به صورت آنان خیره می شوند. زمانی که دو زن با یکدیگر صحبت می کنند معمولاً به چشمان همدیگر نگاه می کنند، اما هنگامی که دو مرد با یکدیگر گفتگو می کنند، هر یک به نقطه ای چند سانتی متر بالای گوش طرف مقابل نگاه می کنند.
تحقیقات نشان می دهند که زن ها و مردها از روش های متفاوتی برای نشان دادن گوش کردن خود استفاده می کنند. زن ها در حین گوش دادن بیشتر سر تکان می دهند و از کلماتی مانند آهان، بله و... استفاده می کنند و مقصودشان نیز از استفاده این کلمات این است که «دارم به حرف های شما گوش می دهم». ولی مردها کمتر این حرکات را انجام می دهند و بیشتر زمانی از این اصوات و کلمات استفاده می کنند که بخواهند توافق خود را اعلام نمایند. و لذا اکثر اوقات زن ها شکایت می کنند که همسرشان به حرفهایشان گوش نمی دهد و یا حوصله شنیدن حرف های آنها را ندارد. در صورتی که نحوه گوش دادن در زن و مرد متفاوت است.
زنان بیشتر از مردان به گفت و گو در مورد جزییات علاقه مند هستند ولی برای مردها گفت و شنود در مورد مسایل کلی مثل سیاست، بازار، تاریخ ، کاربرد اشیاء مختلف و ورزش اهمیت بیشتری دارد. معمولاً زن ها وقتی در مورد مسأله ای یا رویدادی گزارش می دهند آن را با جزییات تشریح می کنند و به شکل زنده نمایش می دهند ولی مردها معمولاً خلاصه ای کوتاه و کلی را در مورد رویدادها ارایه می کنند. برخی پژوهش ها حاکی از این است که زنان بیشتر از مردان درباره چگونگی احساس و عمل کرد مردم صحبت می کنند در حالی که مردها درباره ی اشیاء و امور و سیاست، بیشتر صحبت می نمایند . پژوهش ها نشان می دهد 71 درصد زنان و 64 درصد مردان به غیبت کردن می پردازند. از طرف دیگر زنان بیشتر از مردان از کلمات و عباراتی که محتوای احساسی و عاطفی دارند استفاده می کنند و به طور کلی در سخن گفتن از مردان مؤدب ترند.
زنان معمولاً بیش از مردان لبخند می زنند. بررسی های موجود ، فراوانی لبخند در زنان را دو برابر مردان گزارش کرده است پژوهش ها نشان می دهد که لبخند زنان الزاماً به معنای شاد بودن و یا حالت های عاطفی دوستانه آنها نیست،
ارتباط غیر کلامی
میان زن و مرد از لحاظ رفتارهای غیر کلامی مانند لبخند زدن، وضعیت بدن، و فضای شخصی تفاوت وجود دارد. برای درک این مطلب کافی است صدای تلویزیون را قطع کرده و به مشاهده رفتار غیرکلامی بپردازید. « فرانسز»، معتقد است اهمیت جنبه های غیر کلامی حتی از پیام های کلامی مهمتر است لذا در ذیل به شرح رفتارهای غیر کلامی می پردازیم که عبارت اند از: فضای شخصی، وضعیت بدن، تماس، حالات صورت و توانایی رمزگشایی.
فضای شخصی
منظور از فضای شخصی، فضای نامرئی اطراف هر شخص است که در آن مورد هجوم دیگران قرار می گیرد. انسان از فضای شخصی خود هنگامی آگاه می شود که شخص بیگانه ای به او آن قدر نزدیک می شود که احساس ناراحتی و نا امنی می کند. اندازه ی این فضای شخصی برای زنان و مردان، هم چنین در فرهنگ های مختلف متفاوت است. به طور کلی زنان فضای کمتری را در مقایسه با مردان اشغال می کنند و به فاصله کمتری از یکدیگر می نشینند و یا می ایستند. حتی کودکان پیش دبستانی در فاصله کمتری از زنان بزرگسال قرار می گیرند تا از مردان. هال در پژوهش های سال 1984 خود به این نتیجه رسید که رعایت فضای شخصی، از نظر جنسی در میان مردان و زنان متفاوت است.
تفاوت های جنسی در وضعیت بدن از همان آغاز زندگی به وجود می آید. زنان در نشستن و یا ایستادن، پاها را در کنار هم قرار می دهند و معمولاً دستان را در برابر سینه قرار می دهند و متمایل به پهلو می نشیند، برعکس مردان پاهای خود را در نشستن و ایستادن بازتر و یا روی هم می گذارند. و دستان خود را نزدیک هم روی پاها قرار می دهند. مردان در نشستن و ایستادن آرامش بیشتری دارند . در حالی که در وضعیت بدن زنان اندکی تنش دیده می شود.
حالات صورت
از لحاظ حالات صورت، زن و مرد با یکدیگر تفاوت دارند.
زنان معمولاً بیش از مردان لبخند می زنند. بررسی های موجود ، فراوانی لبخند در زنان را دو برابر مردان گزارش کرده است پژوهش ها نشان می دهد که لبخند زنان الزاماً به معنای شاد بودن و یا حالت های عاطفی دوستانه آنها نیست، لبخند پدران، هنگامی که مطالب خوب به فرزندان خود می گویند و جدی بودن آنها هنگامی که مطالب خنثی و یا نامطبوع می گویند ، قابل مشاهده است. در حالی که لبخند مادران به ماهیت پیام آنها چندان ارتباطی ندارد. به نظر می رسد حالات صورت زنان، اغلب وضعیت عاطفی و هیجانی آنها را فاش نمی کند. تفاوت دیگر زنان با مردان در حالات صورت این است که زنان بیشتر از مردان، هنگام گفتگو با همجنسان خود به صورت آنان خیره می شوند. زمانی که دو زن با یکدیگر صحبت می کنند معمولاً به چشمان هم دیگر نگاه می کنند، اما هنگامی که دو مرد با یکدیگر گفتگو می کنند، هر یک به نقطه ای چند سانتی متر بالای گوش طرف مقابل نگاه می کنند.
توانایی رمز گشایی
توانایی رمز گشایی، به معنای حدس زدن احساسات طرف مقابل با مشاهده رفتار غیرکلامی اوست. برای نمونه فردی که این توانایی را دارد، از حالات صورت، وضعیت بدن و حرکات و نیز صدای دوست خود، در می یابد که او خوش و سرحال است یا محزون و افسرده. پژوهش های هال و دیگران نشان می دهد که این توانایی در زنان به مراتب بیش از مردان است. زنان در قضاوت و استنباط هیجانات و عواطف - بویژه از حالات صورت - بسیار توانمندتر از مردان هستند. این توانایی حتی در دختران دبستانی دیده می شود. زناندر رمز گشایی توان بالایی دارند برای مثال در یک جمع و در یک مهمانی اگر آقا از حرف همسرش خوشش نیاید و اشاره کند خانم سریعاً متوجه می شود و مسیر حرف را عوض می کند ولی آقایان کمتر می توانند چنین کاری بکنند.
می توان نتیجه گیری کرد که زنان و مردان، هیچ یک در رفتارهای غیر کلامی خود ناهنجار و غیر طبیعی نیستند بلکه هر دو محصول سالیان سال شرطی شدن رفتاری هستند، اما بیان این نکته ضروری است که مردان می توانند از رفتارهای غیر کلامی و به ویژه توانایی رمزگشایی و خواندن چهره و پی بردن به عواطف و احساسات زنان ، درس هایی بیاموزند. قابل ذکر است که در فرهنگ های مختلف تفاوت های دو جنس در رمزگشایی و خواندن چهره شدت و ضعف دارد.
ادامه دارد ...
در قسمت بعد به تفاوت های زن و مرد از لحاظ خلقی می پردازیم.
منبع: مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج
/خ
تفاوت های زن و مرد از نظر ادراک
در قسمت قبل به تصورات جامعه در مورد تفاوت های زن و مرد پرداختیم . اینک در ادامه می خوانیم ...
زمانی که دستگاه های ادراک را بررسی می کنیم به تفاوت های بین دو جنس بر می خوریم. از لحاظ مقایسه ادراک شنوایی، خانم ها چنان توان بالایی در
ادراک شنوایی
دارند که از هر صد محرک صوتی تقریباً تمامی آنها را می شنوند. در این زمینه تحقیقی در یک سالن بزرگ ارکستر صورت گرفت که در حدود دویست و پنجاه نفر سازهای مختلف می نواختند و خانم ها صدای اکثر آنها را تشخیص دادند ؛ در حالی که آقایانی که رهبر ارکستر بودند صداهای تعدادی از سازها را نمی شنیدند. این نشنیدن آقایان به علت ضعف دستگاه شنوایی نیست بلکه بدین علت است که انسان در مغز یک پالایه یا صافی دارد که تمام صداها از آن صافی رد می شود و صدای مطبوع از آن پالایه عبور می کند و ما آن را می شنویم، گویا این پالایه در مغز خانم ها به خوبی کار نمی کند از این رو خانم ها تقریباً تمام صداها را می شنوند و آقایان تنها صداهای انتخاب شده را می شنوند.
شنیدن زیاد انسان را خسته می کند، به خاطر همین می گویند زن موجودی است عصبی، زیرا همه صداها و محرکه های صوتی را می شنود و در بسیاری از مواقع توان پاسخگویی به همه آنها را ندارد . آقایان کمتر می شنوند لذا کمتر انرژی مصرف می کنند ، پس کمتر خسته می شوند.
نکته دیگر
قدرت بینایی
زنهاست که همانند قدرت شنوایی ، از مردها بیشتر است و این امر به خاطر این است که زنان ادراک جزیی دارند و مردها ادراک کلی .خانم ها تمام جزییات را می بینند و آقایان فقط کلیات را می بینند. از این لحاظ سرعت ادراک در زن ها بیشتر است. منظور از سرعت درک این است که فرد با سرعت و دقت متوجه جزییات امری شود و سپس توجه خویش را معطوف به مرحله دیگری از درک کند . آزمون های این توانایی زمانی بوده، و شخص باید در فاصله زمانی خاصی دو رشته عدد و یا حرف را با یکدیگر مقایسه کرده و به جواب های مورد نظر برسد . براساس روی کرد «فرا تحلیلی» کارایی زنان بیشتر از مردان بوده و مقدار 32/- = D است این میزان نشانگر تفاوت جزیی تا متوسط است.
در تحقیق دیگری هزار نفر زن و مرد را وارد یک سالن کردند که سن تمام این افراد نزدیک به هم بود و سواد و فرهنگ آنها نیز مشابه بود. از آنها خواسته شد هر آن چه در سالن می بینند بنویسند . سپس اطلاعات به دست آمده را مقایسه کردند. نتیجه به دست آمده بسیار جالب بود : خانم ها چندین صفحه نوشته بودند و آقایان فقط چند خط از طرف دیگر مردها در چهره شناسی و بازشناسی چهره ها از زن ها موفق ترند . می توان گفت زن ها در تشخیص رنگ ها و ادراک اندازه ها برتری قابل ملاحظه ای نسبت به مردها دارند.
امروزه جای تردید باقی نمانده است که کور رنگی جنبه ارثی دارد و از صفات وابسته به جنس است، زیرا تعداد مردان کور رنگ شانزده برابر تعداد زنان کور رنگ است . حتی اگر افراد کور رنگ را کنار بگذاریم باز هم برتری زن ها بر مردها از نظر ادراک رنگ به راحتی تأیید می شود. برای مثال زن ها بین رنگ صورتی تا بنفش طیف گسترده ای از رنگ ها از قبیل صورتی ، سرخابی، یاسی ، بادمجانی، پوست پیازی و نهایتاً بنفش را شناسایی می کنند و اختلاف بسیار ظریف رنگ ها را بهتر درک می کنند، در صورتی که این تنوع رنگ با جزییات در مردها نیست.
در زمینه احساس و ادارک بویایی
نیز نتیجه به نفع خانمه است، و این قدرت بویایی در زنان زن باردار قوی تر از افراد عادی است و یکی از دلایل ویار خانم ها نیز قدرت بویایی قوی آنهاست . علت این امر آن است که حس بویایی به میزان استروژن بستگی دارد و استروژن در این دوران افزایش می یابد . اصلاً قدرت بویایی ، سنگ بنای رابطه احساسی بین مادر و کودک است . در تحقیقی چشم های تعدادی از مادران را بستند و سپس آنها را تک تک در مقابل عده ای نوزاد قرار دادند و مادران از طریق حس بویایی نوزاد خود را تشخیص دادند.
از لحاظ قدرت چشایی
زنان از قدرت بالایی نسبت به مردان برخوردارند. گاهی اوقات زنان شکایت می کنند که شوهرانشان در اوایل ازدواج از کیفیت غذای پخته شده توسط آنها تعریف می کنند ولی بعداً بی تفاوت می شوند. این امر مربوط به چشایی ضعیف مردان است.
از نظرحساسیت نسبت به درد
، بعضی از تحقیقات نشان می دهد آستانه درد زن ها پائین است . قدرت تحملشان هم کم است یعنی با کمترین ضربه ، احساس درد می کنند . در مقابل ، آستانه درد مردها بسیار بالاست و قدرت تحملشان نیز بیشتر است و شاید یکی از علل آن ضعف نیروی ماهیچه ای در زن باشد. البته بعضی از یافته ها نیز عکس مطالب فوق را نشان می دهد.
از تحقیقات فوق چنین استنباط می شود که به طور کلی قدرت ادراک در زن ها بالاتر از مردهاست.
یکی دیگر از جنبه های شناختی،تفکر است.
از یک دیدگاه ، تفکر را به چند مرحله تقسیم بندی کرده اند:
تفکر ابتدایی
که ویژه کودکان است . گفته شده است به طور کلی دختران کوچک بیشتر از پسران کوچک می اندیشند، حرف زدن و خواب دیدن علامتی از تفکر ابتدایی است . در بسیاری از مواقع خانم ها خواب های طولانی می بینند.
تفکر انتزاعی
انتزاعی کردن به معنای بیرون کشیدن است. این نوع تفکر بدین معناست که شما قادر باشید معنای صحیح را از یک موقعیت استنتاج کنید. این تفکر یک پیشرفت و گسترش همیشگی دارد.خانم ها در تفکر انتزاعی جزیی گرا هستند و آقایان کلی گرا. به همین خاطر حرف زدن با خانم ها مشکل است. رابطه و مباحثه با ایشان سخت است. یک خانم تا مباحثه را به مجادله نکشاند، از پا نمی نشیند؛ ولی آقایان در مباحثه و مجادله به سرعت موضوع را ختم می کنند.
گاهی وقت ها مشکلات خانواده ها بر سر همین ادراک کلی و جزیی است. خانم ها وقایع را با جزییات کامل و به صورت نمایشی تعریف می کنند ولی آقایان کلیات را مطرح می نمایند. به همین خاطر اگر برای مثال آقایی به تنهایی در یک مهمانی شرکت کند وقتی برمی گردد خانم دایماً از کیفیت مهمانی، تعداد افراد و وقایعی که گذشته است سؤال می کند، اما آقا به خاطر ادارک کلی توضیح زیادی ندارد که بدهد؛ دایم می گوید خوب بود، بد نبود ولی باز هم خانم سؤال می کند. در این شرایط آقایی که از روان شناسی و نوع ادراک زن ها اطلاعی ندارد، عصبانی می شود و فکر می کند خانم می خواهد استیضاحش کند و خانمی هم که از نوع ادراک مردها بی اطلاع باشد، می پندارد همسرش می خواهد چیزی را از او پنهان نماید.
از جمله اشکالات یک تفکر انتزاعی گسترده این است که خانم ها عصبانی هستند و مردها که این گستردگی تفکر انتزاعی را ندارند آرام اند.
نوع دیگر تفکر،
تفکر حل مسأله
ای است که از طریق آن می توانیم براساس معلومات به دسته ای از مجهولات پی ببریم. در این نوع تفکر مردها از زن ها جلوترند. مردها برای حل کردن یک مسئله زمان کمتری می طلبند. کیفیت سرعت در حل مسایل در مردها بهتر است. تفکر حل مسأله ای در زن ها تحت تأثیر تفکر انتزاعی آنها به کندی پیش می رود. حافظه زنان مانند بایگانی، پرونده های قطور دارد و بسیار گسترده است ، به همین خاطر دیر به جواب می رسند. جزیی نگریستن در زن ها و توجه و حساسیت بیش از حد به مسایل جزیی ، آنها را از پرداختن به مسایل مهم و با ارزش باز می دارد.
درتفکر فیلسوفانه
که عالی ترین نوع تفکر است، تفکری که به متافیزیک و به جهان ماوراء طبیعت می پردازد مردها جلوترند، حقیقت این است که زن فیلسوف در دنیا نادر است. یک زن در طول عمر خود، وقتش را چنان صرف امور ناچیز و یا کارهای مختلفی که به وی محول کرده اند می کند که فرصت تفکر فیلسوفانه پیدا نمی کند.
از لحاظ هوش
- هوش مکانیکی پسران بهتر از دختران است . در فهم مطالب نیز پسران راحت تر از دختران مطالب را می فهمند. از طرفی پژوهش های انجام شده در زمینه توانایی فضایی حاکی است که سه نوع توانایی فضایی وجود دارد و هر کدام در میان دو جنس تفاوت های محسوسی دارد.
یکی از توانایی ها،
توانمندی تجسم فضایی
است. در این آزمایش شخص باید شی ء پنهان شده در میان اشکال پیچیده را پیدا کند. نمره اختلاف دو جنس در این بررسی 3/0 - = D است . این میزان گرچه اندک می باشد با این وجود نشان دهنده برتری جنس مذکر است . دومین نوع توانایی فضایی، درک فضایی است. در این آزمون شخص باید در برابر اطلاعات گمراه کننده خط عمودی و یا خط افقی را تشخیص دهد. در این آزمون نیز مردان موفق تر از زنان بوده اند و میزان 44/0 =D بود. سومین نوع آزمون چرخش ذهنی است. در این آزمون ، فرد مورد آزمایش باید شیئی را در ذهن خویش گردانده تا به جواب درست برسد در این آزمون تفاوت دو جنس کاملاً چشمگیر و مقدار اختلاف دو جنس ، مساوی با 73/0 بود.بعضی از مشاغل هم چون مهندسی به توانایی فضایی نوع سوم ( چرخش ذهنی) نیازمندند.
توانایی ریاضیات
. در میان تفاوت های شناختی مرد و زن، توانایی دریافت ریاضیات بیشترین توجه اندیشمندان را به خود جلب کرده است. پژوهش ها در بعضی از موارد همانندی و در مواردی دیگر ، ناهمانندی را نشان می دهد. براساس بررسی های «مک کوبی» و «جاکلین» ، پسران و دختران تا پایان دوره کودکی از نظر توانایی دریافت ریاضیات همانند یکدیگرند. از آغاز 12 سالگی پسران در مقایسه با دختران نمره های بالاتری از درس ریاضی می گیرند. اما تفاوت های پایدار و معنی دار آنها در حدود 15 سالگی آشکار می شود. پژوهشگران علت این امر را چنین می پندارند که پسران در مقایسه با دختران، بیشتر به بازی های ریاضی و فضایی می پردازند و این خود انگیزه آنان را برای یادگیری بهتر و بیشتر افزایش می دهد.
بینش و بصیرت نسبت به خود
خانم ها از وضعیت ظاهری و از حالات روانی و درونی خود از آقایان آگاهترند، و به خاطر همین برتری با کوچکترین نشانه بیماری به پزشک مراجعه می کنند، تعداد مراجعین زن به پزشک بیشتر از مردان است، اما آقایان گاهی چنان از جسم و روان خود بی خبر می شوند که گاهی جان خود را از دست می دهند و پس از مرگ مشخص می شود که به بیماری های مزمن مبتلا بوده اند. آقایان بیش از خانم ها به روان خود تسلط دارند و به خاطر همین توان سازگاری و انطباق بیشتری نیز دارند.
ادامه دارد ...
در قسمت بعد به شیوه های ارتباطی زن و مرد می پردازیم.
منبع: مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج
خانم ها چه خصایصی را دوست دارند
خیلی سخت است که بتوان بر طبق خصوصیات اخلاقی که جنس مخالف آنها را میپسندد رفتار کرد. معمولاً هنگامیکه زمان قرارهای ملاقات فرا می رسد، خانم ها از هر نظر به خودشان می رسند، اما در مقابل آقایون همان چهره خسته و عرق کرده باشگاه را ترجیح می دهند.
نکته مهمی که آقایون نباید هیچ گاه از نظر خود دور کنند این است که خانم ها همیشه آنطور که وانمود می کنند، نیستند و هیچ گاه حقیقت چیزهایی را که دوست دارند در همسر خود ببینند را به زبان نمی آورند. شاید برخی از خانم ها نسبت به بعضی از خصوصیات اخلاقی همسرشان دل خوشی نداشته باشند و همیشه از او ایراد بگیرند و به او غر بزنند؛
اما بد نیست که در این قسمت از برخی خصوصیاتی که می تواند یک خانم را همواره علاقمند به شوهرش نگه دارد نیز چیزهایی بدانیم. شاید خانم ظاهراً از تعدادی از رفتارهای بخصوص آقا رضایت نداشته باشد، اما واقعیت این است که او در باطن خود، از زور خوشحالی در حال انفجار میباشد. تعجب آور است؟!
این مقاله را بخوانید تا ببینید کدامیک از رفتارهای "مردانه" تان حس علاقه همسرتان را بر می انگیزد و برای تغییر آنها مجددا فکر کنید.
1- مرد مردها
هر چند خانم ها ادعا می کنند که از مردهای مرتب و تمیز و شیک پوش خوششان می آید، اما گاهی اوقات اگر با لباس های ورزشی کج و کوله جلوی آنها ظاهر شوید، غذا را بدون رعایت آداب ویژه بخورید، و در کوچه فوتبال بازی کنید، شاید به نظر خانم ها خیلی جذاب تر هم جلوه کنید.
او بدش نمی آید که هر چند وقت یکبار برای نجاتش تلاش کنید، و یا اگر از عهده تعمیر برخی وسایل بر می آیید این کار را انجام دهید، و یا حتی با دوستان خود گپ بزنید. یک خانم با یک آقا قرار نمی گذارد تا بر سر این موضوع که کدامشان کفش ها و یا موهای شیک تری دارند با او به رقابت بپردازد؛ بلکه این تفاوت های موجود میان شما دو نفر است که منجر به اتصال هر چه بیشتر شما به هم می شود.
البته نباید فراموش کنید که زمانیکه برای مشاهده تئاتر و یا صرف شام به بیرون می روید، او از شما انتظار دارد که لباسهای مناسب و آراسته ای به تن کنید، اما در عین حال باید در نظر داشته باشید که در بقیه ساعات بیشتر از حس مردانگی شما لذت می برد - هر چند این امکان وجود دارد که هرگز به این موضوع اعتراف نکند- همیشه لازم نیست شیک ترین لباس ها را به تن کنید و درهای مختلف را پیش از او برایش باز کنید، فقط کافی است که آروغ های بعد از نوشیدنی را در زمان مناسب و هنگامیکه با دوستانتان هستید بزنید
2- نه گفتن
شما باید تصمیماتی که به ذهنتان را می رسد را انجام دهید و بر طبق آنچه عقلتان به شما دستور می دهد، عمل کنید؛ حتی اگر این کار سبب عصبانی شدن خانم شود. آقایون تصور می کنند که دخترخانم ها به دنبال نامزدهایی می گردند که او را بتوانند روی یک انگشت خود بچرخانند و هر چه که می گویند انجام دهد.
اگر بخواهید همیشه مطابق آنچه به شما دیکته می شود، عمل کنید، دیری نخواهد گذشت که رابطه تان کسل کننده و ملال آور می شود. خانم ها به دنبال مردی هستند که چیزی برای ارائه کردن در دست داشته باشد و بتواند عقاید و ملاحظات شخصی خود را در بحث ها وارد کند. آنها به دنبال مردی هستند که شخصیت منحصر بفردی داشته باشد. اگر تمام زندگی یک مرد را تنها "همسرش" تشکیل دهد، آنگاه دیگر چیزهای زیادی برای گفتن ندارد و برایش سورپرایزهای زیادی باقی نمی ماند که بتواند در مواقع ضروری آنها را رو کند. حتی اگر همسر شما از آن دست خانم هایی باشد که دوست دارند قدرت و کنترل خانواده را بدست بگیرند، باز هم بدش نمی آید که گه گاه با شما قدرت آزمایی و جدلی برابر داشته باشد. بنابراین اگر تا به حال تصور می کردید که باید کنترل تمام امور را به دست او بسپارید، بهتر است از این به بعد دست از این کار بردارید؛ به منظور حفظ رابطه و نگه داشتن او حتماً نباید خودتان را به یک خدمتکار خانگی دست آموز تبدیل کنید
3-داشتن شهوت جنسی
کاملاً روشن است که اگر یک رابطه، تنها به برقراری روابط جنسی محدود شود، طرف مقابل احساس می کند که مورد سوء استفاده قرار می گیرد؛ اما از سوی دیگر باید این امر را نیز در نظر گرفت که یک خانم زمانیکه می بیند شوهرش در مقابل او کنترل خود را از دست میدهد و ابزار علاقه می کند انگار دنیا را به وی داده اند. اگر همسر شما شاغل است و شب هنگام پس از یک روز سخت کاری و سرو کله زدن با ارباب رجوع و همکاران او را در خانه می بینید هیچ چیز جز معاشقه نمی تواند او را خوشحال کند؛ این امر سبب می شود که او خودش را در راس تمام شادی های جهان قرار دهد.
اگر او شغل حساس و با ارزشی دارد و در سمت مهمی قرار دارد، بهتر است شما شروع کننده ارتباط جنسی باشید. این امر به او اجازه می دهد که با خیال راحت از رابطه خود لذت ببرد
4- مستقل بودن
شاید همیشه خانم ها به این دلیل که همسرشان ادعا می کنند سرشان بیش از اندازه شلوغ است، به آنها توجه کافی مبذول نمی دارند، وقت زیادی را در محل کار خود سپری می کنند و یا با دوست های خود خوش گذرانی می کنند، ناراحت می شوند. باید توجه داشت باشید که اگر می خواهید همسرتان در کنارتان باقی بماند، باید مانند یک پرنسس با او رفتار کنید؛ اما از طرف دیگر، همواره در نظر داشته باشید که اگر سرگرمی، تفریح و کارهای دیگری برای انجام دادن نداشته باشید، ممکن است خانم احساس کند که در حال خفه شدن در رابطه است. همان اندازه که شما در رابطه نیاز به فضا دارید، خانم ها نیز از آزادی خود لذت می برند و شدیداً به آن محتاج هستند.
یک مرد مستقل و متکی به نفس در نظر خانم ها از جذابیت بیشتری برخوردار می باشد. یک مرد محتاج و بدون آرزو های بزرگ، برای بیشتر خانم ها هیچ گونه جذابیتی ندارد. بنابراین شما مجاز هستید که با دوستان مختلف خود قرار ملاقات بگذارید و شغل و سرگرمی مخصوص به خودتان را داشته باشید
5- حسود بودن
حسادت یکی از احساسات قوی به شمار می رود. هر چند انسان ها نمی توانند میزان دقیق حسادت خود را کنترل نمایند، اما مقدار کمی حسد، آن هم به طور گاه گاه و اتفاقی، به راحتی می تواند حس جاذبه شما را در نظر او افزایش دهد.
اگر شما نسبت به مردهایی که با اوصحبت می کنند، هیچ گونه عکس العملی از خود نشان ندهید، او تصور می کند که به هیچ وجه برایش ارزش قائل نیستید، به همین دلیل به دنبال کسی می رود که این خلا را برایش پر کند. اگر او در مورد یک همکار مذکر خیلی صمیمی و یا مربی اش بازخواست نمایید، شاید در ظاهر به شما غر بزند، اما در باطن لبخندی بر لب هایش نقش خواهد بست. توجه: زمانیکه نوبت به حسادت می رسد، مقدار کمی از آن می تواند مثمر ثمر واقع شود، پس در خرج کردن آن به شدت صرفه جویی کنید.
از قدرت فوق العاده آن با خبر شوید: او می تواند عاشق مردی شود که نسبت به دارایی های شخصی او حساس بوده و از آنها محافظت کند
6-آسیب پذیری
گاه به گاه هر انسانی دوست دارد که احساس کند دیگران به وجود او نیازمند هستند و از آنجایی که کمتر اتفاق می افتد یک خانم بتواند از شوهر خود محافظت کند، بد نیست که به او اجازه دهید این کار را از طریق روش های دیگر به شما اثبات کند.
برای مثال بد نیست که به او اجازه دهید تا به شما گوشزذ کند نیاز به جوراب های بیشتری دارید، یا اینکه همیشه یادتان می رود رخت ها را به خشک شویی ببرید، و برای بستن کروات خود به کمک او احتیاج دارید. شاید احمقانه به نظر برسد اما گاهی اوقات همین موارد ساده و پیش پا افتاده سبب می شود که او احساس بهتری نسبت به خودش پیدا کند و بیش از پیش جذب شما شود.
البته این امر بدان معنا نیست که سعی کنید از او برای خود یک مادر بسازید - هر چند او از این کار بدش نمی آید - اما این امر شاید جزء آخرین چیزهایی باشد که او انتظارش را از شما دارد؛ فقط زمانیکه نیاز به کمک داشتید و احساس می کردید که او می تواند به شما کمک کند، از او درخواست همکاری کنید.
با این کار بدون شک به او احساس قدرت، سودمند واقع شدن، و مهم بودن دست خواهد داد. اغلب مردها تصور می کنند که برای کشاندن خانم ها به سمت خود باید از خودشان یک قهرمان دست نیافتنی بسازند، اما این امر صحت ندارد. مقداری نیازمندی و کمک خواستن سبب می شود که شما در نظر او تا حدی آسیب پذیر جلوه کنید، و در چنین موقعیتی تمام خانم ها حاضر ایستاده اند تا به داخل رابطه شما آمده و به شما کمک کنند
7-پنهان کردن احساسات
شاید او همیشه اعتراض می کند که چرا نباید بداند که شما در حال فکر کردن به چه موضوعی هستید. شاید دوست داشته باشد بداند که در طول روز و در محل کار برای ما چه اتفاقاتی رخ داده، شاید همیشه از شما بخواهد تا در مورد همه چیز با او صحبت کنید، و به اصطلاح سفره دلتان را برای او باز کنید تا بتواند به عمیق ترین نقطه از احساساتتان دسترسی پیدا کند. شما می دانید که خانم ها با دوست های دختر در مورد جزییات تمام مسائل به خصوص در مورد نگرانی های خود، صحبت می کنند. به همین دلیل اگر بخواهید تمام احساست خود را در مقابل او بازگو کنید، خیلی راحت می تواند به شما نمره دهد. در برخی مواقع اگر کمی از او دوری کنید و خود را کمی اسرار آمیز جلوه دهید، او علاقه بیشتری به شما پیدا خواهد کرد. نکته جالب اینجاست که خودش به شخصه برای پیدا کردن حقیقت تلاش می کند.
خانم ها لذت می برند تا بدون اینکه شما به آنها چیزی بگویید، خودشان بتوانند از اسرار شما سر در بیاورند. شاید آنقدرها هم که شما تصور می کنید از این کار متنفر نباشد.
8-سرتاپای او را وارسی کنید
خانم ها به اندازه آقایون دوست دارند که دیگران آنها را به خاطر توانایی های ذهنی و عملی شان تحسین کنند، و زمانیکه کاری را درست انجام دادند مورد تشویق قرار بگیرند؛ آنها در چنین حالتی انتظار ترفیع رتبه و تشویقی نیز دارند. اگر یک خانم با حالت جذابی صحبت میکند دلش می خواهد مورد توجه قرار بگیرد. البته این امر به شرایط و کسانیکه به او توجه می کنند هم بستگی دارد. اما زمانیکه نوبت به مردی می رسد که خانم دوستش می دارد، با کمال میل به او اجازه می دهد که کلیه متعلقاتش را چک کند. خانم ها هم مانند آقایون از تعریف و تمجید لذت می برند.
اگر به او توجه کنید او واقعا خوشحال می شود و این خوشحالی شما را به هر کجا که بخواهید خواهد رساند. همیشه بهترین رفتارهایتان را رو نکنید هر چند خانم ها در بیشتر موارد، زمانی که غر زدن هایشان را شروع می کنند کاملاً جدی هستند، (به ویژه زمانیکه آشغال غذاهای خود را روی میز بگذارید و یا جوراب هایتان را برندارید) اما باید این امر را هم در نظر داشته باشید که اگر بخواهید همیشه با او موفقت کنید و مطابق خواسته هایش رفتار کنید، او دلش برای خود واقعی شما تنگ خواهد شد.
این دست رفتارها به دو قسمت تقسیم می شوند: آنهایی که خود واقعی شما را نمایان می سازند و آن دسته ای که شما را به او نشان می دهند.
از آنجایی که ما کاملاً واقف هستیم که خانم ها نیازمند توجه هستند و همین توجه باعث جذب خانمها به آقایون می شود، این احتمال وجود دارد که برخی رفتارهای منحصر بفرد شما باعث شود تا گل لبخند را بر روی لب های او بنشاند و در وجود او جذابیت بیشتری نسبت به شما ایجاد نماید.
بنابراین هیچ گاه نباید به ظاهر صحبت های او توجه کنید؛ در بیشتر مواقع او شما را فقط به خاطر وجود خودتان دوست می دارد
منبع: daneshpajooh.ir
چرا زنان افسرده می شوند؟
در تمامی جوامع دنیا، زنان بیش از مردان دچار افسردگی می شوند. این اختلاف می تواند ناشی از عوامل گوناگون زیستی، روان شناختی، محیطی، فرهنگی و یا ترکیبی از آنها باشد. به لحاظ زیستی این اختلاف ممکن است به علت مصرف داروهای رژیمی، آرام بخش ها، قرص های ضد بارداری، مصرف دخانیات و الکل باشد که میزان ترشح انتقال دهنده های عصبی را مختل می کند. از طرف دیگر، زنان ممکن است به دلیل تداخل عمل هورمون های جنسی بدن شان مستعد ابتلا به افسردگی باشند. به لحاظ روان شناختی نیز این احتمال وجود دارد که زنان تمایل بیشتری دارند که مشکلات خود را بپذیرند و درصدد درمان آنها برآیند. به لحاظ فرهنگی و اجتماعی نیز زنان بیشتر از مردان می کوشند تا ارتباط خود را با دیگران توسعه دهند و حفظ کنند، اما در فرهنگی که به استقلال و خودکفایی بها می دهد، تمایل به دلبستگی نوعی ضعف تلقی می شود و همین امر، یعنی ناهماهنگی بین رفتارهای زنان و ارزش های فرهنگی منجر به کاهش عزت نفس و حس ارزشمندی در زنان می شود. در برخی موارد نیز این طور به نظر می رسد که زنان بیش از مردان علایم و شکایات خود را از افسردگی بیان می کنند و یا آنکه مردان در برابر مشکل افسردگی خود بیشتر مقاومت می کنند و راه حل های دیگری غیر از مراجعه به پزشک برای درمان خود برمی گزینند. به لحاظ محیطی نیز، زنان بیش از مردان در معرض انواع استرس ها و اضطراب هایی قرار می گیرند که تاثیر خود را بر سیستم عصبی آنان و هورمون های بدن شان می گذارد. تجربه های روزمره نیز می توانند همچون شوک ها و فشارهای عصبی مولد استرس باشند و موجب ابتلای افسردگی بیشتر در زنان- نسبت به مردان- شوند.
افسردگی بر جسم و ذهن فرد تاثیر می گذارد. فرد افسرده احساس درماندگی، ناامیدی و یأس فراوان می کند. او علاقه اش را به تمامی فعالیت هایی که موجب شادمانی اش می شود به تدریج از دست می دهد؛ میل به خوردن در او کاهش می یابد، دچار بی خوابی می شود، تمرکز حواس و توجه اش را نسبت به امور عادی روزانه از دست می دهد و در بدترین حالت به مرگ و نیستی فکر می کند. افسردگی دارای طیف وسیعی از خلق پایین تا افسردگی مزمن است. افسردگی مزمن دارای علایمی از کمبود انرژی و توان جسمانی، بدبینی، حس عدم ارضا و احساس ناامیدی شدید است. فردی که از افسردگی شدید در رنج است، ممکن است در طول یک سال دو بار تجربه افسردگی کوتاه مدت داشته باشد. پژوهشگران دریافته اند، زنانی که دچار افسردگی مزمن می شوند، بیشتر در معرض خطر پوکی استخوان قرار می گیرند، زیرا مجبور به مصرف داروهایی هستند که بر بافت استخوانی آنها تاثیری منفی می گذارد. علاوه بر آن، افسردگی می تواند عاملی برای ابتلا به بیماری مزمنی مثل دیابت، ناراحتی های قلبی- عروقی و… شود.
افسردگی پس از زایمان یکی از رایج ترین احساس هایی است که اغلب زنان بعد از تولد نوزاد در خود حس می کنند. اختلالات افسردگی، نوسانات خلقی و هیجان های مکرر و استرس آور این دوران کاملاً طبیعی و عادی و البته موقت است. هر چند برای برخی از زنان علایم قدری پایدارتر، جدی تر و طولانی تر است، اما معمولاً بین 6 - 3 هفته بعد از زایمان به تدریج کاهش می یابد و به ندرت طولانی مدت (برای مثال یک سال) می شود. تقریباً 15 درصد از زنانی که زایمان دارند، علایمی از افسردگی بعد از زایمان از خود نشان می دهند. چنانچه این اختلال در مادر ماندگار بماند، می تواند تاثیری بسیار منفی بر روابط با کودک و توانایی نگهداری از او گذارد. علایم باید هر چه زودتر برای بررسی دقیق تر با پزشک معالج، درمیان گذاشته شود.
سندرم پیش از قاعدگی؛ افسردگی ناشی از پریودهای ماهیانه نیز یکی دیگر از افسردگی های رایج در بین زنان است که معمولاً در بین روزهای 10- 7 پریود به طور کوتاه مدت ظاهر می شود. علت اصلی این نوسان خلقی ترشح هورمون های زنانه است که موجب برهم خوردن تعادل خلق و خوی آنها می شود. این سندرم در 7 - 5 درصد زنان مشاهده می شود و دارای علایم بسیار گوناگونی است. در برخی به صورت بی حوصلگی، خلق پایین و گرفتگی و در برخی دیگر همراه با دردهای جسمانی (مثل سردردهای شدید میگرنی) گزارش می شود.
افسردگی های فصلی نیز گاهی به صورت غمگینی، ناامیدی و در خود فرورفتگی گروهی از زنان را به خود مبتلا می کند. حدود 3 - 1 درصد از زنان در فصل زمستان دچار افسردگی های کوتاه مدت و گذرا می شوند. پژوهشگران بر این باورند که تغییرات هورمونی و بیوشیمیایی مغز در بدن برخی زنان در فصل زمستان موجب بروز اختلال افسردگی در آنان می شود که به تدریج نیز با پایان فصل زمستان و آغاز فصل بهار از بین می رود. این افراد بیش از سایرین در معرض ابتلا به افسردگی بالینی هستند.
اختلال افسردگی دو قطبی نیز یکی دیگر از انواع اختلالات افسردگی است که علایمی از شیدایی - افسردگی حاد در طول دوره ای مشخص دارد. زمانی که فردی در چرخه افسردگی به سر می برد، تمامی علایم خلق پایین (مثل کمبود اشتها، بی خوابی، احساس درماندگی و عدم لذت) را دارد و زمانی که در چرخه شیدایی به سر می برد، تمامی علایم شیدایی را (مثل پرحرفی، هجوم افکار، افزایش توان جسمی، فعالیت زیاد و پرانرژی بودن) از خود نشان می دهد. زنانی که دچار اختلال دو قطبی می شوند، معمولاً چرخه افسردگی طولانی تری دارند.
افسردگی های دوران یائسگی؛ در اغلب زنان، یائسگی می تواند همراه با علایمی از تغییر خلق و خو، حساسیت های بیش از حد، تزلزل روحیه و خستگی باشد. این نوع از افسردگی می تواند ناشی از تغییرات غدد داخلی در میانسالی و یا باورهای منفی و درونی شده زنان درباره عدم باروری آنان باشد. در مطالعات گوناگونی مشخص شده است که افسردگی ناشی از یائسگی در قشر تحصیلکرده زنان و آنهایی که ازدواج نکرده بودند، کمتر مشاهده می شود.
علایم تشخیص افسردگی در زنان
تاکنون پژوهشگران نتوانسته اند علت اصلی بروز افسردگی را در افراد شناسایی کنند. نارسایی های هورمونی (عدم تعادل هورمون های مترشحه از قسمت های مختلف مغز مثل سوتونین، دوپامین، نوراپی نفرین)، عوامل ژنتیکی و سابقه خانوادگی، عوامل محیطی (زنانی که مواد مخدر مصرف می کنند، زنانی که مورد تجاوز قرار می گیرند، زنانی که همسران شان فوت می کنند و یا از همسران خود جدا می شوند) و عوامل فرهنگی گوناگونی می توانند علت افسردگی های زنانه باشند. از آن جایی که افسردگی تا حدی رایج است، هر فردی ممکن است علایم اولیه افسردگی را بشناسد و یا خود شخصاً آن را تجربه کرده باشد. متاسفانه فقط حدود 50 درصد از علایم اولیه افسردگی قابل شناسایی و درمان هستند و زنان در این بین شاید نتوانند این علایم را در خود به وضوح تشخیص دهند. علایم عمده افسردگی شامل؛
جنبه های عاطفی (خلق غمگین و احساس بی ارزش بودن)
جنبه های شناختی کاهش احترام به خویشتن و منفی نگری نسبت به خود و آینده خود
جنبه های انگیزشی (عدم تحرک و بی انگیزگی برای انجام دادن کارها و فعالیت های روزمره(
جنبه های رفتاری اختلالات مربوط به خوردن مثل پرخوری، بی اشتهایی و اختلالات خواب مثل بی خوابی، خواب آلودگی عدم علاقه به روابط جنسی، احساس خستگی و عدم تمرکز است.
زمانی که پزشک عمومی در مرحله اول نسبت به اختلال افسردگی شخصی دچار شک شود، ابتدا از او می خواهد با یک روانپزشک یا روانشناس بالینی مشاوره ای داشته باشد. از جمله پرسش های اولیه ای که ممکن است یک متخصص بهداشت روانی از بیمار بپرسد، عبارت است از؛
- آیا مدت زیادی است که احساس غم و اندوه می کنی؟
- آیا مرتب گریه می کنی؟
- آیا اخیراً تجربه های دردناک عاطفی داشته ای؟
- آیا دچار عدم تمرکز حواس شده ای؟
- آینده را چطور می بینی؟
- آیا دچار اشکال در تصمیم گیری شده ای؟
- آیا علاقه ات را به آنچه که در گذشته برایت مهم بوده است، از دست داده ای؟
- آیا دچار خستگی و بی حالی می شوی؟
- آیا احساس شکست و گناه می کنی؟
- آیا به مرگ و نیستی فکر می کنی؟
زمانی که این گونه علایم حدود شش ماه در فرد به صورت پایدار مشاهده شود، او را مستعد ابتلا به افسردگی می دانند و اگر حداقل 5 نشانه از علایم زیر را در مدت حداقل دو هفته داشته باشد، می توان او را افسرده بالینی تشخیص داد. این علایم عبارتند از؛
1 ـ داشتن خلق افسرده در طول روز و یا بیشتر اوقات روز
2 ـ عدم توانایی از لذت بردن اوقات شادی بخش زندگی
3 ـ افزایش و یا کاهش قابل توجه اشتها، وزن و یا هر دو
4 ـ اختلال در خواب مثل بی خوابی، خواب آلودگی در طول روز و یا پرخوابی
5 ـ داشتن علایم جسمانی مثل سردرد، سرگیجه و دل درد که هیچ علامت بهبودی نیز در قبال خوردن داروهای مسکن نشان نمی دهد.
6 ـ نداشتن میل جنسی
7 ـ احساس بی علاقگی، بی حوصلگی و کسالت شدید
8 ـ فقدان انرژی (خستگی ممتد در طول روز(
9 ـ احساس گناه و بی ارزش بودن در تمام شرایط
10 ـ گریه کردن های طولانی مدت
11 ـ عدم توانایی در تمرکز حواس (تقریباً در تمام طول روز(
12 ـ داشتن افکار منفی درباره مرگ و نیستی
بدیهی است زمانی که فردی سوگوار است، تمامی علایم و یا بخشی از علایم بالا را داشته باشد، اما برای تشخیص افسردگی، فرد باید این علایم را 6 - 3 ماه به طور پیوسته و بدون کاهش و بهبودی داشته باشد. به بیانی دیگر، فرد سوگواری که این علایم را بیشتر از 6 ماه در خود داشته باشد، باید برای درمان های لازم به پزشک و متخصص بهداشت روانی مراجعه کند.
روش های درمان افسردگی
افسردگی مزمن می تواند بر اعمال حیاتی بدن و سیستم ایمنی آن، مثل فشارخون ، ضربان قلب، ترکیبات هورمونی بدن و… تاثیری منفی گذارد. تقریباً 15 درصد از افراد مبتلا به افسردگی درصدد درمان خود بر نمی آیند. آنها بر این باورند که هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند به آنها کمک کند. اغلب زنانی که مبتلا به اختلال افسردگی هستند، خودشان را افسرده و مغموم نمی دانند؛ زیرا برخی از علایم افسردگی با دیگر بیماری ها مشترک است و اغلب ناشناخته باقی می ماند. در حالی که زمانی که فرد افسرده نتواند دست از خلق افسرده خود بردارد و اجازه دهد احساس ناامیدی و غم بر زندگی روزمره اش سایه افکند، تا حدی که تمام جنبه های زندگی او را تحت تاثیر قرار دهد، باید درصدد یافتن راهی برای درمان و بهبودی خود باشد.
اولین اقدامی که پزشک متخصص در این زمینه انجام می دهد، تشخیص بین افسردگی مزمن (شدید) و خلق افسرده (خفیف) است. اگر افسردگی فرد در حد پایینی باشد، احتمال دارد با تجویز داروهای ضدافسردگی، روان درمانی و مشاوره های روانشناسی افسردگی او بهبود یابد، و اگر افسردگی او شدید تشخیص داده شود، ممکن است پزشک متخصص یک دوره درمان های روانپزشکی و روانشناسی را توام با بستری شدن فرد در بیمارستان تجویز کند. پژوهش ها نشان می دهند که بیمارانی که در مراحل ابتدای ابتلا به مراکز روان درمانی مراجعه کرده اند تا 70 درصد بهبودی کامل داشته اند. متاسفانه گروهی از بیماران به پزشک متخصص مراجعه نمی کنند و همین امر موجب می شود تا افسردگی آنها درست تشخیص داده نشود. علاوه بر آن، آنان داروهایی دریافت می کنند که گاه عوارض جانبی آنها موجب بروز اختلال های دیگری در بدن شان می شود. بسیار مهم است، زمانی که بیمار برای درمان مشکلش به پزشک مراجعه می کند علایم بیماری خود را درست برای او بازگو کند تا پزشک نیز بتواند تشخیصی درست بدهد.
اغلب بیمارانی که به افسردگی مزمن مبتلا هستند، به دارو درمانی و روان درمانی پاسخ مثبت می دهند و طی 4-3 ماه درمان تا 80-70 درصد بهبودی پیدا می کنند. روان درمانی به تنهایی برای افسردگی های خفیف می تواند موثر باشد. دو روش روان درمانی (درمان های شناختی - رفتاری و درمان های فردی) به همراه داروهای ضدافسردگی می توانند اثرات درمانی بالایی بر بیماران افسرده بالینی گذارند.
پیشگیری از افسردگی
از جمله روش های موثر مقابله با بروز افسردگی و حفظ بهداشت روانی افراد، شیوه های خودیاری هستند که عبارتند از؛
1 ـ انجام ورزش های ایروبیک (هوازی) مثل قدم زدن، آهسته دویدن، کوهنوردی و… است که می تواند خلق و خوی فرد را تا حد چشمگیری افزایش دهد. انجام این ورزش ها به ویژه به زنانی که از افسردگی خفیف و ملایمی در رنج هستند، توصیه می شود.
ورزش های دیگری مثل برداشتن وزنه های یک کیلوگرمی موجب تنفس بهتر، افزایش اشتها، خواب، کاهش خلق گرفته و احیای احساسات و هیجانات شادی بخش در فرد می شود. لازم به توضیح است که قبل از آغاز هر گونه ورزش جدیدی بهتر است با پزشک معالج تان مشورتی انجام دهید.
2 ـ مشورت کردن؛ مشکلات عادی و روزمره خود را با کمک یک دوست، همسر و یا مشاور بررسی کنید. سعی کنید منابع استرس آور خود را بشناسید و درصدد رفع آنها برآیید. چنانچه احساسات و هیجان های درونی خود را مورد موشکافی قرار دادید و توانستید عامل اصلی نگرانی ها و ناراحتی های خود را شناسایی کنید، از شیوه های مختلفی که برای کاهش خلق و خوی افسرده پیشنهاد می شود، استفاده کنید.
3 ـ صحبت کردن با خود؛ در برخی موارد
گفت وگوهای درونی فرد با خودش می تواند به او در شناخت مشکل اصلی کمک کند (تنها باید توجه داشته باشید که لحنی انتقادآمیز، غیرواقع بینانه و منفی نسبت به خود و رفتارهایتان نداشته باشید). سعی کنید بر نقاط قوت خود، توانایی ها و اهدافی که قصد دارید به آنها برسید تمرکز داشته باشید.
4 ـ نوشتن و به تحریر درآوردن؛ درباره مشکلات و آنچه که موجب ناراحتی تان می شود، بنویسید. در خیلی از موارد نوشتن احساسات دردناک و آزرده کننده موجب آرامش روحی افراد می شود. برای شروع می توانید ابتدا وقایعی را که در طول روز و یا هفته شما را افسرده و غمگین می کند، بنویسید. اگر تجربه احساسی منفی و یا مثبتی داشته اید، سعی کنید جزئیات مختلف آن را و تاثیری که بر شما گذاشته است بررسی کنید و سپس با تجزیه و تحلیل نوشته های خود و مفاهیمی که به کار برده اید، علت اصلی ناراحتی و یا شادی خود را تشخیص کنید.
5 ـ خودیاری و کمک گرفتن از گروه های حمایتی؛ درباره مشکل خود با دیگر افرادی که مشابه شما هستند صحبت کنید. در این گونه گروه های حمایتی سعی می شود با صحبت کردن با افراد و بررسی دقیق مشکل شان، شرایطی را که موجب ناراحتی و افسردگی آنان می شود شناسایی و موجب کاهش تاثیرات آن بر فرد را فراهم آورد.
6 ـ مراجعه به مشاور؛ اگر فردی از بودن شرایط و موقعیت خاصی دچار علائم آشکار افسردگی می شود، می تواند قبل از آنکه اوضاع وخیم تر شود، درباره مشکلش با یک مشاور و یا روانشناس صحبت کند.
چه کارهایی باید کرد؟
به مواردی که ممکن است ناشی از احساس غم، ناراحتی و حتی خشم باشد که بتواند موجب افسردگی در شما شود، خوب فکر کنید. برخی از این موارد عبارتند از؛ بی خوابی، بی اشتهایی، بدغذایی، استرس، غم و اندوه، سوگواری، مصرف سیگار، الکل و برخی داروها. سعی کنید تغییراتی در برنامه روزانه خود بدهید و عواملی که موجب سلامت و بهداشت روانی تان می شود (مثل تغذیه سالم، خواب کافی، ورزش و فعالیت بدنی) را جایگزین عوامل استرس آور و ملال انگیز (مثل انزواطلبی، مسئولیت پذیری بیش از اندازه و بی تحرکی) کنید. اجازه دهید اعضای خانواده و دوستان و آشنایان به شما کمک کنند
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.